اهداف دولت زمینهساز ظهور
اهداف دولت زمینهساز ظهور
در این مقاله که تحت عنوان «اهداف دولت زمینهساز ظهور» ارائه شده است ضمن تعریف واژه «دولت» به تبیین دیدگاه اسلام درباره هدف نهایی آفرینش پرداخته شده است و اینکه تحقق حکومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)راه رسیدن به هدف نهایی آفرینش را که همانا قرب الیالله است، هموار میسازد و سپس دیدگاه جوامع غیردینی که جهان مملو از صلح و عدالت و امنیت را در گرو ظهور منجی میدانند مطرح شده و در نهایت این نتیجه به دست آمده که ظهور یک نجاتبخش بزرگ اعتقاد و خواسته همه ملل آزادیخواه در جهان است و چون تحقق این خواسته جز با فراهم آوردن مقدمات و زمینههای لازم میسر نمیشود، پس لازم است با برنامهریزیهای صحیح و پیگیری اهداف مؤثر، شرایط و بستر لازم برای تحقق ظهور را فراهم آورد در این میان نقش دولتهای اسلامی بسیار مهم و مؤثر است لذا در ادامه مقاله به برخی از اهداف مهمی که دولتهای اسلامی باید در راستای زمینهسازی برای تحقق حکومت عدل جهانی آنها را دنبال کنند در دو بخش اهداف عمومی (عدالت، امنیت، توانمندی و...) و اهداف ویژه (معرفتبخشی و...) اشاره شده است.
هر حرکت اصلاحی و انقلابی زمانی به نتیجه میرسد که قبلاً برای آن زمینهسازیهای لازم شده باشد و گروهی معتقد، مخلص و فداکار آن را یاری کرده و به پیش ببرند، انقلاب حضرت ولیعصر(عج) نیز از این اصل مستثنی نیست، به ویژه که این انقلاب یک حرکت جهانی است و یاورانی در سطح جهان را میطلبد که پذیرا و پشتیبان آن باشند و پرورش چنین یاورانی نیاز به زمینهسازی جهانی دارد، وظیفه این زمینهسازی متوجه فرد یا گروه یا دستگاه خاصی نیست بلکه همه منتظران باید در این جهت تمام توان خود را به کار گیرند. در این میان وظایف مهم و پیچیدهای بر عهده دولتهای اسلامی است که باید با برنامهریزیهایی صحیح و پیگیری اهداف بلند در این زمینه بسیار تأثیرگذار عمل کنند.
دولت زمینهساز باید همه فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود را براساس آموزه مهدویت طراحی کند و با تلاشهای مضاعف خود در این جهت همه جهان را آماده و پذیرای حکومت عدل جهانی نماید. اهدافی که دولت زمینهساز باید آنها را تعقیب کند متعدد و متنوع است که ما در این نوشتار به فراخور مجال به شماری از مهمترین آنها اشاره کردهایم. امید که با نیل به این اهداف بلند راه برای ظهور آخرین حجت حق هموار شده شاهد ظهور تابناکش باشیم.
واژه دولت (state) از ریشه لاتینی (staves) به معنای ایستادن و به صورت دقیقتر از واژه (statvs) به معنای وضع مستقر و پا برجا گرفته شده است. و همانطور که معنای لغوی این واژه دلالت میکند با ساختار اقتدار و روابط قدرت در جامعه سر و کار دارد. صاحبنظران تعاریف متفاوت و متعددی از این واژه بیان داشتهاند از جمله تعاریف ذیل:
- دولت عالیترین مظهر رابطه قدرت و حاکمیتی است که در همه جوامع وجود دارد و مفهومی گستردهتر از نهادهای اجرایی و قانونگذاری دارد.[1]
- دولت چهارچوبی از ارزشهاست که در درون آن زندگی جریان مییابد و قدرت عمومی خود را در جهت تحقق آن ارزشها به کار میبرد.[2]
- دولت به منزله قدرت سامان یافته و شکلبندی شده اجتماعی است.[3]
- یک نظام غیرشخصی و مسلط قانونی است که ساختاری جمعی از اقتدار را تعیین میکند و طبیعت و شکل اداره و کنترل یک اجتماع معین را ایجاد میکند.[4]
- دولت بغرنجترین، مجهزترین و کاملترین نهاد و سازمان سیاسی، ادرای و قضایی و نظامی کشور است.[5]
همانطور که مشاهده میشود تعاریف متعددی از دولت ارائه شده است لیکن عناصر اقتدار، حاکمیت، نهاد اجتماعی، تشکیلات سیاسی، اجرایی، قضایی و قانونگذاری در این تعاریف به چشم میخورد بنابراین در یک تعریف دیگر میتوان گفت: «دولت دستگاه سامان یافته اجتماعی است که ضمن دارا بودن عناصر قدرت و حاکمیت در پرتو قانونگذاری و اجرای قوانین، تنظیم همه روابط انسانی و تعاملات اجتماعی را در سطح داخلی و بینالمللی برعهده دارد.» این تعریف که مقصود ما در این نوشتار نیز هست بیان میکند که دولت، حکومتی مقتدر است که در ضمن قانونگذاری ضامن اجرای قوانین میباشد، تشکیلاتی است که مانع تعدی و تجاوز و هر آنچه باعث بر همزدن تعاملات سالم اجتماعی میشود، میگردد و قدرت بازدارندهایست که از بروز مشکلات و تضییع حقوق افراد میکاهد و در تعامل با کشورها و دولتهای دیگر از قوانین و چهارچوب مشخصی پیروی میکند.
گاهی اهداف حکومتها مشخص و معین است و گاهی دارای مراتب میباشد یعنی یک هدف عالی و نهایی منظور است و اهداف دیگر وسیلهای هستند برای رسیدن به آن هدف نهایی. لیکن امروزه بیشتر حکومتها، اهداف دنیوی و مادی مثل آزادی، امنیت، رفاه، بهداشت، آموزش، ارضای خواستههای همه مردم یا لااقل اکثریت آنها و هر هدفی که به نوعی به آسایش زندگی دنیوی آنها برگردد را دنبال میکنند و حکومتی از نظر مردم آنها حکومت ایدهآل است که بتواند امنیت داخلی و خارجی و خواستههای اکثریت مردم را برآورده سازد اما در حکومتی که انبیاء مطرح کردهاند و دولتی که رسول گرامی اسلام(ص) آن را بنیانگذاری فرمود هدفی فراتر از این اهداف مورد توجه است و همه این اهداف به عنوان اهداف متوسط و میانی برای رسیدن به آن هدفغایی لحاظ میشود، آن هدفغایی، همان هدف خلقت انسان است، خداوند متعال میفرماید:وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يعْبُدُونَنِي لا يشْرِكُونَ بِي شَيئًا،[6]
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که حتماً آنها را در این سرزمین جانشین خود قرار دهد، همانگونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین خود قرار داد و آن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند تا مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند.»
منظور از «لیستخلفنهم فی الارض» خلیفه الهی و یا جانشین و وارث گذشتگان است. یعنی مؤمنانی که به وظایفشان عمل میکنند در زمین تمکن پیدا میکنند، قدرت را به دست میگیرند و وارث زمین میشوند، در آن صورت بر گردنکشان و همه کسانی که مانع امنیت و عدالت میشوند تسلط پیدا میکنند و خداوند توسط آنها همه ناامنیها را به امن تبدیل میفرماید. وقتی این اهداف یعنی رسیدن به قدرت و تسلط بر جهانیان و برقراری امنیت و مبارزه با ظلم و فساد تحقق پیدا کرد آنوقت هدف نهایی محقق میشود «یعبدوننی لا یشرکون بی شیئاً» همچنین در جای دیگر فرمود: «وَ مَا خَلَقتُ الجن و الانسَ اِلّالِیَعبُدون» پس هدف نهایی آفرینش همان پرستش خدای متعال است.
بنابراین طبق آموزههای قرآن و دین مبین اسلام هدف نهایی از زندگی اجتماعی تحقق هدف نهایی خلقت است تا آن جایی که انسانها خودشان را فقط بنده خدا ببینند و خدارا مالک همه چیز و واجد همه فضیلتها و ارزشها بدانند. منتها تشکیل حکومت و تعقیب اهداف دیگر مثل عدالت و رفاه و امنیت و سرکوبی دشمنان و... همگی مقدمه و وسیلهای برای رسیدن به آن هدف اصلی هستند.[7]
گفتیم هدف نهایی آفرینش رسیدن به عبودیت و کمال و نزدیکی هرچه بیشتر انسان به منبع همه کمالات یعنی خداوند متعال است. برای نیل به این آرمان بزرگ باید مقدمات و وسایل آن فراهم گردد. حکومت جهانی امام عصر(عج) در پی فراهم آوردن مقدمات تقرب به سوی خداوند و برداشتن موانع از این مسیر است، آنچنان که با تحقق حکومت عدل جهانی اسباب رسیدن به کمال و عبودیت و قرب الیالله فراهم شده و راه برای رسیدن به هدف خلقت هموار میگردد. حتی از نظر جوامعی که اعتقادی به قرب الیالله و هدف نهایی آفرینش ندارند، رسیدن به عدالت، انسان دوستی، صلح و امنیت، آرامش و رفاه و رهایی از ظلم و ستم و فساد و انحطاط به عنوان یک هدف و غایت مطرح است و آنها نیز نیل به جهانی با این خصوصیات را در گرو ظهور منجی بشریت میدانند و در اوصاف کلی و اصول برنامههای انقلابی او اتفاق نظر دارند هرچند هرکدام او را به نامی مینامند، لذا مسأله ایمان به ظهور یک نجاتبخش بزرگ برای مرهم نهادن به زخمهای جانکاه بشریت یک اعتقاد جهانی و قدیمی است، قرآن کریم نیز به این مسأله اشاره فرموده است آنجا که میفرماید:«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يرِثُهَا عِبَادِي الصَّالِحُونَ»،[8]« و ما در زبور پس از تورات نوشتهایم که این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد».
و در جای دیگری میفرماید:«وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»،[9]و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.
در روایات نیز همه جا صحبت از حکومت حضرت بر کل زمین شده، که بیان آن از حوصله این نوشتار خارج است.
بدیهی است که ظهور چنین نجاتبخش بزرگی نیاز به فراهم آوردن شرایط و زمینههای لازم دارد اما گروهی در چگونگی فراهم کردن زمینهها و مقدمات ظهور منجی به بیراهه رفته و با استناد به اخباری که جهان عصر ظهور را جهانی آکنده از ستم و فساد میداند چنین پنداشتهاند که انتظار مصلح جهانی سکون و بیتفاوتی را میطلبد و باید تماشاگر جنایتها و پلیدیها باشند تا به پر شدن جهان از شرّ و فساد کمک کنند و بدینوسیله زمینه را آماده سازند و گروهی نیز پا را فراتر نهاده و پنداشتهاند خود باید به تشدید جنایات و ظلمها دامن بزنند تا زمینه زودتر فراهم گردد فلذا برخی دولتهای ستم پیشه و جابر مسأله انتظار را دستآویزی برای ظلمهای روزافزون خود قرار داده و مدعی میشوند که با جنایتهای روزافزون به فراهم کردن زمینه و مقدمات ظهور منجی کمک میکنند!!
در پاسخ به این شبهه و پندار باید بگوییم: پرشدن جهان از ظلم و فساد در آستانه ظهور که در روایات از آن سخن گفته شده، چهره غالب آن دوره است که البته خود نوعی زمینهسازی است چرا که نوع مردم از این وضع ناراضی شده و به ستوه میآیند و همین موضوع آنها را تشنه انقلاب میکند و نوعی زمینه فکری و معنوی ایجاد مینماید، لیکن در همین روزگار وجود یاورانی پاک، مقاوم و مبارز که مصلح موعود را یاری رسانند ضروری است و منافاتی ندارد که در کنار این فساد جهانی دوستان و یاوران حضرت و دولتهای بیدار با زمینهسازیهای مثبت افکار جهانیان را برای انقلاب جهانی حضرت آماده سازند.
در چند روایت آمده که پیش از ظهور امام مهدی(عج) مردمی قیام میکنند که مقدمات حکومت مهدوی را فراهم میسازند. رسول خدا(ص) فرمودند: یخرج اناسٌ من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه؛[10]مردمی از مشرق قیام میکنند و زمینه حکومت مهدی(عج) را فراهم میسازند.
روایاتی از این دست حاکی از حضور مردم در صحنههای گوناگون حکومت حضرت و فراهم ساختن مقدمات آن و یاری رساندن به حضرت است، تحقق حکومت امام مهدی(عج) بدون مقدمه نیست بلکه با مقدمه و زمینهسازی انجام میپذیرد، بدینگونه که منتظران در محیط خویش به پا میخیزند و قیام میکنند و حکومتی تشکیل میدهند و همین حکومتها زمینههایی میشود برای گرد هم آمدن و به هم پیوستن صفوف یاران مؤمن، بصیر و متحرک، که هسته اصلی مقاومت مؤمنان و وارثان زمین را تشکیل میدهند و از قیام حضرت پشتیبانی کرده و کارهای حکومت جهانی را انجام میدهند. در احادیث میخوانیم امام مهدی(عج) از مردم یاری میطلبد و میفرماید: «یا ایها الناس! انّا نستنصرالله و من اجابنا من الناس...»[11] و یا «انا نستنصرالله الیوم و کلّ مسلمٍ...»[12]
امام خمینی(ره) ضمن تبیین دیدگاههایی که انتظار را برابر با سکون، رکود و تن دادن به وضع موجود و یا دامن زدن به ظلم و جنایت معرفی میکند به مقابله جدی با آن پرداخته و فرمودند:بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواند [...] یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد، به این چیزها کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند انشاءالله درست میکنند [...] یک دستهای میگفتند که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری میخواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود [...] یک دستهای از این بالاتر بودند و میگفتند باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از ظلم و جور شود و حضرت(عج) تشریف بیاورند [...] یک دسته دیگر بودند که میگفتند هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است.[13]
ایشان ضمن ردّ همه دیدگاههای یاد شده دیدگاه خود در باب انتظار فرج را اینگونه بیان میکند:همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور انشاءالله تهیه شود.[14]
همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمیشود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلی شرعی ـ الهی خودمان را بکنیم و باکی از هیچ امری از امور نداشته باشیم.[15]
از آنچه گفته شده نتیجه میشود که تهیه مقدمات و زمینههای لازم برای قیام منجی موعود امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و باید در اولویت اهداف و برنامههای هر جامعه و دولت منتظر منجی قرار گیرد لیکن این زمینهسازی نه سکون و بیتفاوتی و نه دامنزدن به ظلم و جنایت است بلکه حرکتی است مثبت، سازنده و پویا در جهت نزدیک شدن به آرمانهای حکومت جهانی.
اما نکتهای که توجه خاص دولتهای اسلامی ـ که منجی جهان را کسی جز امام عصر حضرت مهدی موعود(عج) نمیدانند ـ را میطلبد این است که این دولتها باید سعی کنند همه اهداف و برنامههای خود را در راستای نزدیک شدن به اهداف حکومت مهدوی قرار دهند و در قالب اعمال و اقدامات انساندوستانه و عقلایی بستر مناسب را بر این پذیرش دولتها و ملتهای دینگریز و اسلامستیز فراهم آورند به بیان دیگر اگر دولتهای اسلامی، اهداف حکومت عدل جهانی را در عمل اجرا و پیاده کنند، الگویی عملی و مثبت برای همه دولتها و ملتهای دینگریز و اسلامستیز اما عدالتخواه میگردند و به طور غیرمستقیم زمینه معرفت به آموزههای ناب اسلامی و ویژگیهای نظام مهدوی را مهیا ساخته، بستر مناسبی برای پذیرش و تسلیم فراهم خواهند آورد. اگرچه پیاده کردن اهداف حکومت مهدوی به صورت تام و کامل جز در سایه رهبری امام معصوم(ع) میسر نیست ولی این امر نباید دولت زمینهساز ظهور را از تلاش و حرکت در نزدیک شدن به آن اهداف و گام برداشتن در آن مسیر باز دارد.
با کمی تأمل و دقت میتوانیم اهدافی را که حکومتها به دنبال آن هستند به دو بخش تقسیم کنیم:
1- اهداف عمومی؛ و آن اهدافی است که هر دولتی که به شکل صحیح و منطقی روی کار آمده باشد و در صدد ظلم و تعدی به حقوق و منافع دیگران نباشد قاعدتاً باید آنها را نصب العین خود قرار داده و برای دستیابی به آن تلاش کند همان اهدافی که مدّنظر حکومت نبوی و علوی و مهدوی و هر حکومت دینی و اسلامی دیگری نیز بوده است. مثل برقراری عدالت، امنیت، رفاه و... . و کشورها و دولتهای بیگانه با اسلام نیز با مشاهده تحقق نسبی آن اهداف به شناخت صحیحی از دین میرسند.
2- اهداف ویژه دولت زمینهساز ظهور؛ و آن اهدافی است که صرفاً جهت زمینهسازی و فراهم کردن بستر مناسب برای ظهور مهدی موعود(عج) باید آنها را تعقیب کرد مثل مبارزه با تبلیغات یأسآلود و منفی دشمنان، تربیت نیروهای کارآمد و شایسته برای پشتیبانی از حکومت عدل جهانی و... .
وجه تمایز این دو بخش در این است که اهداف بخش اول به طور غیرمستقیم در زمینهسازی ظهور ایفای نقش میکند ولی دستیابی به اهداف دسته دوم گامی مستقیم در جهت مهیا کردن شرایط و زمینههای ظهور امام(عج) است.
در این مجال برآنیم تا به طور اجمالی به تبیین هریک از آن اهداف بپردازیم.
1- عدالت: تحقق عدالت فضیلتی است که نظام طبیعت بر آن مبتنی است و بشر آن را به عنوان یک معیار لازم الاحترام بر رفتار اجتماعی به رسمیت میشناسد لذا حکومتی میتواند سالم و ارزشمند باشد که خود براساس عدالت روی کار آمده و اجرای عدالت را نیز سرلوحه برنامههای خود قرار دهد، اگر حکومتی براساس سلطهگری و ظلم پیریزی شود ناپایدار و زوالپذیر خواهد بود و اگر عدالت، محور نباشد موجب نارضایتی و خشونت میگردد. در این مقام به جهت اهمیت این مقوله کمی دقیقتر به بررسی آن میپردازیم.
1-1- معنای عدالت: راغب اصفهانی عدل را به معنای مساوات دانسته و آیه مبارکه Gإِنَّ اللّهَ يأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَىF[16] را چنین تفسیر کند که عدل در آیه مساوات در مکافات است یعنی پاداش عمل خیر به اندازه خودش و جزای عمل شر هم مساوی خودش باشد و برای توضیح بیشتر این واژه میگوید: عدل تقسیم کردن به طور مساوی است.[17]
این منظور نیز عدل را تساوی میان دو چیز دانسته[18] و شیخ طوسی مینویسد: «عدالت در لغت آن است که احوال انسان متعادل و متساوی باشد.»[19] علامه طباطبایی در معنای این واژه فرموده است: «عدالت یعنی حق هر صاحب حقی را به او دادن و در جایگاه مناسب خود قرار دادن است.»[20]
امام علی(ع) که ابرمرد عدالت و الگوی دادگری است میفرمایند: «العدل یضعُ الامور مواضعها»[21] یعنی «عدل، هرچیزی را در جای خود قرار میدهد.»
از میان معانیای که برای واژه «عدل» بیان شده است نزدیکترین تعریف به تعریف امام(ع) همان معنایی است که علامه طباطبایی بیان فرمودند و در بحث عدالت آنچه مد نظر ما است همین معناست.
2-1- وضع عدالت در جهان امروز: آنچه اکنون در دنیا میگذرد، از جهات مختلف با عدالت در تعارض است. جهان امروز عمدتاً در اختیار کسانی است که تمام اهتمامشان مبتنی بر «خودمحوری» است. اصل «تنازع بقا» و توأم بودن «قدرت و حقیقت» از اصولی است که مبنای رفتار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این افراد را تشکیل میدهد. تثبیت حق «وتو» برای پنج کشور قدرتمند دنیا، حمایت از اسرائیل، حمله به کشورها، دستاندازی به ثروتهای جهانی، استخدام شعارهایی مثل مبارزه با تروریزم و امثال آن در جهت تأمین منافع خود از اهم مصادیق ظلمهای نهادینه شده در جهان امروز است.
میتوانیم ظلمهایی که امروز در سطح جهان صورت میگیرد در حوزه رهبران، قوانین، ساختارها و عملکردها نشان دهیم. رهبران حاکم بر دنیا واجد ویژگیهای لازم برای رهبری نیستند. خداوند به صراحت فرموده: Gلا ینالُ عهدِی الظّالِمینَF بر این اساس ستمگران شایستگی رهبری جوامع را ندارند، در حالی که عمده کارگزاران سیاسی امروز دنیا، در حال ستمگری به خود و دیگران هستند. قوانین حاکم بر دنیا نیز به دلیل اینکه از سرچشمههای سکولاریستی برخاسته، در بسیاری از جهات با قوانین الهی مغایرت دارد. این قوانین باعث شده است تا روز به روز فاصله و نابرابری میان ملتها و کشورهای فقیر و غنی افزوده شود. عملکردهای ظالمانه باعث شده است تا محیط زیست به مخاطره افتد. لذا عرصههای رقابت به نفع قدرتمندان است. در حالی که در برخی از کشورها انواع بهرهمندیها رایج است در برخی از مناطق شاهد گسترش گرسنگی، فقر و انواع بیماریها هستیم. میتوانیم بگوییم آنچه ابلیس به خداوند متعال گفت محقق شده است: Gقَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيتَنِي لأُزَينَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَF.[22]
بنابراین اگر از نگاه کلان به مسائل جهان امروز بنگریم نمیتوانیم بگوییم عدالت در جهان امروز برقرار است. حاکمان مسلط بر جهان امروز نیز چنین ادعایی ندارند، بلکه میتوانیم به صراحت بگوییم ظلم در جهان امروز برقرار است.
جهانیشدن، مبارزه با تروریزم، دفاع از حقوق بشر، مبارزه با گسترش سلاحهای کشتار جمعی و اتمی، دفاع پیشگیرانه و تأمین امنیت جهانی شعارها و بهانههایی است که در خدمت نهادینه کردن این ظلمها قرار دارد.[23]
3-1- تلاش برای تحقق عدالت: دادگستری صفت ویژه امام مهدی(عج) است. روایات بسیاری بر ظلمستیزی و عدالتگستری حضرت دلالت دارند از آنجمله اینکه رسول گرامی اسلام فرمودند:
«لو لم یبق من الدنیا الا یوما لطول الله تعالی ذلک الیوم حتی یبعث الله فیه رجلا منی ـ او من اهل بیتی ـ یواطئ اسمه اسمی، یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلما و جوراً.»[24]
اگر از دنیا به جز یک روز باقی نمانده باشد، خدای متعال آن روز را چندان طولانی میکند تا در آن روز مردی از اهل بیت من مبعوث شود، او همنام من است و زمین را پس از آنکه پر از ظلم و جور شده، پر از قسط عدل میکند.
فلسفه بعثت انبیا اجرای عدالت در جهان بوده است، ولی این هدف مقدس تاکنون محقق نشده است. خداوند آخرین امام و حجت خود را ذخیره کرده است تا در لحظه موعود قیام کند و زمین را پر از عدل و داد سازد.
چنین آرمانی تاکنون تحقق پیدا نکرده و از این پس نیز محقق نخواهد شد. این آرزوی بزرگ تنها در حکومت مهدوی برآورده میشود و تنها اوست که بر استقرار عدالت دانا و توانا است.
البته این سخن به این معنا نیست که هرگونه تلاش برای برقراری عدالت در دوران غیبت بیفایده است و یا اساساً نباید در این دوران حرکتی را برای استقرار نظام عادلانه؛ حتی در سطحی محدود انجام داد، بلکه معنای این سخن این است که تا پیش از ظهور امام مهدی(عج) هیچ حکومتی نمیتواند ادعا کند که توان برقراری نظام عادلانه کامل را دارد.
چنانکه امام راحل(ره) فرمود:البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمیتوانیم بکنیم، اگر میتوانستیم میکردیم. اما، چون نمیتوانیم بکنیم ایشان باید بیایند... اما ما باید فراهم کنیم کار را، فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت(عج).[25]
1-4- ارکان عدالت: برپایی عدالت در هر جامعهای نیازمند ارکان و پایههای متعددی است و نبود هریک از این ارکان موجب ناپایداری عدالت در آن جامعه میشود. مهمترین ارکان عدالت عبارتند از:
بدون شک آنگاه میتوان از جامعه و حکومتی انتظار حرکت به سوی عدالت داشت که امام و حاکم آن جامعه خود در مسیر عدالت باشد و در زندگی فردی و اجتماعی عدالت را پیشه خود سازد. از اینروست که میبینیم در نظام حکومتی که شیعه ترسیم میکند وجود امام عادل از مهمترین شرایط است و بدون وجود این امام، حکومت از مشروعیت برخوردار نیست.
یکی از موانع اساسی که در برقرار عدالت همواره فراروی مصلحان اجتماعی قرار داشته، نبود مجریان و کارگزاران عادل است، لذا برای تحقق عدالت و گام نهادن در این مسیر لازم است متصدیان امر حکومت افراد زبده و برگزیدهای انتخاب شوند که در عدالت و پرهیزکاری و تخصص و تعهد برجسته باشند.
وجود قوانین عادلانه یکی از شرایط اساسی تحقق عدالت اجتماعی است و بدون وجود آن نمیتوان چنانکه باید و شاید عدالت را در جامعه حکمفرما ساخت. بدون تردید کتاب الهی و سنت رسول خدا(ص) بیان کننده عادلانهترین قوانین هستند و در صورت معیار و میزان قرار دادن آنهاست که جامعه طعم عدالت را خواهد چشید. چنانکه امام علی(ع) قرآن را آیینه تمام نمای عدالت معرفی نموده و فرمودند: «... فهو معدن الایمان و بحبوحته و ینابیع العلم و بحوره و ریاض العدل و غدرانه»،[26] «قرآن معدن ایمان و چشمهسار آن، چشمههای علم و دریاهای آن، باغهای عدل و آبگیرهای آن است.»
تحقق عدالت اجتماعی نیازمند وجود یک نظام مبتنی بر عدالت است، نظامی که جایگاه هرکسی به درستی در آن تعیین شده باشد، همه مسؤولان وظایف خود را به درستی بشناسند و به آن عمل کنند و بالاخره همه احساس کنند که بر کار آنها نظارت وجود دارد و در صورت خطا و لغزش از آنها بازخواست میشود.[27]
5-1- ابعاد عدالت:
براساس آموزههای دین اسلام عدالت تنها به صحنه حیات اجتماعی انسانها و روابط آنها با دیگران محدود نمیشود بلکه حوزه وسیعی شامل ارتباط انسان با خدا، رابطه انسان با خود و رابطه انسان با دیگران را در بر میگیرد.
در بُعد رابطه انسان با خدا بدین معناست که انسان با همه مظاهر کفر و شرکت و بدعت و باطل مبارزه کند و با تمام توان در نیل به حق و حقیقت و احیای دین خدا بکوشد و در بُعد رابطه انسان با خود به معنای توجه انسان به استعدادها و ظرفیتهای خود و سعی در شکوفا کردن آنها و مقابله با هرگونه ذلت و بردگی و انحطاط است. عدالت در این دو بُعد، عدالت فردی است که هر انسانی خود باید برای رسیدن به آن تلاش کند ولی آنچه مربوط به حکومت میشود و در حیطه کار دولت قرار میگیرد تلاش برای برقراری عدالت در بُعد رابطه انسان با دیگران است که از آن به عدالت اجتماعی یاد میکنیم. عدالت اجتماعی دامنه وسیعی دارد و حوزههای مهم و گوناگون اجتماعی را در بر میگیرد و از آنجا که توجه به آن باید از جمله اهداف و برنامههای اصلی دولت باشد لازم است قدری بیشتر به بحث درباره آن بپردازیم. عدالت اجتماعی حوزههای متعددی را شامل میشود که مهمترین آنها عبارتند از حوزههای قانونگذاری و اجرای قانون، فرهنگی ـ آموزشی، سیاسی، قضایی ـ حقوقی و اقتصادی.
همانطور که احکام اولیه از سوی خداوند بر محور عدالت تشریع گردیده یک دولت اسلامی نیز باید در وضع قوانین و مقررات حکومتی عدالت را محور قرار دهد و قوانینی هماهنگ و همسو با دستورات اسلامی، عقل، وجدان و انسانیت وضع نماید تا با اجرای صحیح آنها سلامت جامعه و سعادت بشر تضمین گردد اگر در مرحله قانونگذاری تبعیض گذاشته شود و ملاکهای عقلی، ارزشی، انسانی و اخلاقی در آن رعایت نگردد به نحو اولی در مرحله اجرا تحقق عدالت غیر ممکن خواهد بود، امروزه در دنیا صدها قانون حکمفرماست که مقداری از آنها مطابق عقل و عدالت است ولی قسمت عمده آنها با تمامی مفاهیم عقلی و انسانی و اخلاقی و حتی با آموزههای ادیان آسمانی مخالف است مثل قانون آزادیهای زشت جنسی، پرده دری و انحرافات جنسی، شرابخواری و رباخواری. مخالفت صریح این قوانین با حق و عدالت و انسانیت یکی از موانع حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) است. پس بر دولت زمینهساز است که با پالایش و پیرایش این قوانین و یا جایگزینی قوانین عادلانه انسانی ـ اسلامی به جای آن عدالت را در این حیطه به منصّه ظهور در آورد.
ایجاد عدالت در مرحله اجرای قانون نیز شاخصه دیگر این حوزه میباشد و مقصود از آن این است که همه انسانها از هر طبقه و قوم و قبیله و نژاد و ملیت و رنگ و پوست و زبانی در برابر قانون مساوی باشند و هیچکس به خاطر ویژگی طبیعی بر دیگری برتری نداشته و قانون بر همگان به طور یکسان حاکم باشد. امام صادق(ع) در اینباره فرمودند: «الناس سوادٌ کاسنان المشط»[28] «مردم برابرند مثل دندانههای شانه.»
اعتلای سطح فرهنگ و دانش افراد جامعه امری است که در راستای تحقق عدالت اجتماعی باید مورد توجه دولتمردان قرار گیرد. رعایت عدالت در این حیطه ایجاب میکند که زمینه رشد فکری، فرهنگی و توسعه خردورزی و دانش برای همه افراد جامعه به طور مساوی فراهم باشد و شرایط و امکانات معرفت و آگاهی براساس عدالت تقسیم شود. بدیهی است پس از فراهم شدن شرایط مساوی برای همگان به خاطر تفاوت استعدادها، ظرفیت، تلاشها و تدبیرها افراد بهرههای متفاوتی خواهند داشت. این تفاوتها ـ که به میزان استعداد و ظرفیت و تلاش و تدبیر افراد بستگی دارد ـ هیچگونه منافاتی با عدالت نخواهد داشت بلکه تفاوتهایی کاملاً طبیعی و لازمه اجتماع انسانی است. لذا در ایجاد عدالت در این مقوله مهم آن است که فرصت دستیابی به تحصیلات و مشاغل و زمینههای معرفت، رشد و پیشرفت برای همه فراهم باشد اینکه در مرحله بعد افراد به چه میزانی به موفقیت دست مییابند به لیاقت و تلاش هریک بستگی دارد.[29]
منظور از عدالت سیاسی تأمین برابری، توازن، اعطای حقوق و رعایت قانون در عرصههای مختلف اجتماعی و توزیع عادلانه قدرت میان آحاد جامعه است. اعطای حقوق سیاسی مردم با اصلاح نظام مدیریتی و سپردن جایگاههای مهم و کلیدی کشور به انسانهای شایسته و فراهم نمودن زمینههای مشارکت افراد در امور سیاسی، برخورداری از حق بیان، حق انتقاد، حق انتخاب شدن، انتخاب کردن و... انجام میشود آیات دال بر مشورت و شوری مثل آیه شریفه Gوَأَمْرُهُمْ شُورَى بَينَهُمْF[30] و آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر از جمله آیه Gكُنتُمْ خَيرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِF[31] بر حقوق سیاسی مردم دلالت میکند. حقوق سیاسی دولتمردان بر مردم نیز اجابت و اطاعت است. چنانکه قرآن کریم میفرماید: Gأَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْF،[32] همچنین طبق فرمایش امام علی(ع) وفاداری، خیرخواهی و اطاعت، حقی است که بر عهده مردم قرار دارد امام میفرماید: «ای مردم، ... اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و نهان برایم خیرخواهی کنید، هرگاه شما را فرا خواندم اجابت نمایید و فرمان دادم اطاعت کنید.»[33]
یکی از مهم¬ترین آرمان¬ها و آرزوهای جامعه بشری اجرای عدالت قضایی است. عدالت قضایی به معنای داوری و قضاوت میان مردم بر اساس قوانین و با توجه کامل و بدون جانبداری است که با هدف ممانعت از تضییع حقوق انسان¬ها انجام می¬گیرد. بنابراین رعایت انصاف و بی¬طرفی در قضاوت، توجه به حرمت افراد و حفظ قانون و اجرای صحیح آن و محکوم کردن اقدامات خود سرانه از شاخه¬های مهم عدالت قضایی است. قرآن کریم در آیات متعددی این مسأله را مورد تأکید قرار داده، از جمله در آیه 26 سوره مبارکه صاد خطاب به داود(ع) که از نخستین پیامبرانی است که به تشکیل حکومت پرداخته می¬فرماید: «یا داوودُ اِنّا جَعَلناکَ خَلِیفۀً فی الارضِ فَاحکُم بَینَ الناسِ بِالحَقِّ وَ لَاتَتَّبِعِ الهَوی»
«ای داوود، ما تو را در زمین خلیفه و جانشین گردانیدیم پس میان مردم به حق داوری کن و از هوس پیروی مکن».
و در جای دیگری می¬فرماید:«إِنَّ اللّهَ يأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَينَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ»¬[34]¬¬
«خدا به شما فرمان می¬دهد که سپرده¬ها را به صاحبان آنها رد کنید؛ و چون میان مردم داوری می¬کنید به عدالت داوری کنید».
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه¬ای در این رابطه می¬فرمایند:
«قضاوت در یک کشور، معیار سلامت آن کشور است اگر دستگاه قضایی سالم بود می¬تون نتیجه گرفت که وضع عمومی جامعه و کشور از جهت برخورداری از عدالت و دوری از تبعیض و ستم و احجاف و تجاوز و این عنصرهای بزرگ بشری سالم است؛ یعنی اگر فرض کنیم کسی از یک کشور هیچ خبری نداشته باشد سپس به دستگاه قضایی آن کشور برود و تفحص بکند و ببیند که آن¬جا قضاتی عادل و قاطع، سیستم و سازمانی منسجم و کار آمد، قوانینی حساب شده و عادلانه وجود دارد و مشاهده کند که آنها خوب کار میکنند قاعدتاً باید نتیجه بگیرد که وضع کشور خوب است»[35]
عدالت اقتصادی که مهم¬ترین شاخصه عدالت اجتماعی است به معنای توزیع عادلانه امکانات مادی، رفاهی، بهداشتی، عمرانی، معیشتی و خدماتی جامعه و تلاش برای از بین بردن فقر و فساد مالی است. تأمین رفاه اقتصادی و سامان بخشیدن به وضع معیشتی مردم، زمینه و بستر مناسبی برای رسیدن به اهداف انسانی، الهی و تکامل معنوی است چرا که با وجود فقر و نیاز مادی فرصت و توانی برای اندیشیدن به مفاهیم برتر و تکامل و سازندگی باقی نمی-ماند. لذا این مسئله در دین مبین اسلام بسیار مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. خداوند متعال می-فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَينَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»¬[36]
«به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند».
سخنان امام علی(ع) نیز ناظر به اهمیت این موضوع است حضرت نسبت به تقسیم مساوی بیت المال اصرار می¬ورزیدند ایشان با استناد به سنت رسول خدا(ص) می¬فرمود: «آن گونه که رسول خدا(ص) عطا کرد من عطا کردم، او به طور مساوی تقسیم می¬کرد و من نیز بیت المال را به گونه¬ای قرار نمی¬دهم که میان توانگران دست به دست شود و به فقرا و نیازمندان چیزی نرسد.»[37] و در جای دیگری فرمودند: «من و تبعیض؟ من و پایمال کردن عدالت؟ اگر همه اموال عمومی که در اختیار من است مال شخصی خودم بود و من می¬خواستم آن را تقسیم کنم هرگز تبعیض روا نمی¬داشتم تا چه رسد که مال، مال خداست و من امانت¬دار خدایم».[38]
لکن باید توجه داشت که مقتضای عدالت اقتصادی آن نیست که حقوق و دستمزد و در آمد اقتصادی تک تک افراد جامعه نیز همانند سهم عمومی آنها از بیت المال، مساوی و یکسان باشد. بلکه لازمه تحقق عدالت در این مرحله، متفاوت بودن بهره¬مندی آنان از منابع و امکانات جامعه به تناسب تلاش و تأثیر گذاری آنان است. از این رو نظام عدل اسلامی در عین تلاش برای توسعه شرایط تکامل به نحو مساوی و فراگیر، به دستاوردهای اقتصادی افراد که بر پایه ابتکار و پشتکار خودشان فراهم آمده و در واقع محصول کار آیی اختصاصی آنهاست، به دیده احترام نگریسته و در آمدها و سرمایه¬های مشروع آنان را محترم می¬شمارد.[39]
از همه مباحث طرح شده در خصوص موضوع عدالت نتیجه می-شود که اهمیت والای عدالت در اسلام از طرفی و وابستگی تحقق آن به ابزارهای حکومتی از طرف دیگر نشان¬گر آن است که تلاش برای تحقق آن در همه ابعادش باید به عنوان یک سیاست کلی و راهبرد بنیادین زیر بنای تنظیم طرح¬ها و برنامه¬های دولت اسلامی قرار گیرد تا الگوی مناسبی برای سایر دولت¬ها و ملتها شده زمینه ظهور حکومت عدل جهانی را فراهم آورد.
2ـ امنیت: آرامش و اطمینان فکری، فردی و اجتماعی مقوله مهمی است که در واقع بخش عمده¬ای از زندگی انسان وابسته به آن می¬باشد به طوری که بدون برخورداری از آن اهداف دیگر بشر مانند عدالت، آزادی و پیشرفت¬های علمی و معنوی بدست نمی¬آید، از این رو از دیرباز مورد توجه بوده و تلاش برای وضع قانون و تشکیل حکومت در جامعه برای تأمین این نیاز اساسی انجام گرفته است. تأمین امنیت فردی و حفظ حریم خصوصی افراد و دفاع از حقوق و آزادیهای آنها و نیز امنیت اجتماعی که از آن تعبیر به امنیت ملی می¬کنیم از اهدافی است که همواره مد نظر دولت¬ها بوده است. در مکتب اسلام نیز مقوله امنیت به هر دو معنا و در هر دو عرصه دارای اهمیت ویژه¬ای است اما مفهوم امنیت از دیدگاه اسلام قدری با امنیت مورد نظر در مکاتب بشری تفاوت دارد. در اسلام امنیتی که در پرتو آن انسان بتواند علاوه بر تأمین زندگی دنیوی¬اش پله¬های کمال معنوی را به سلامت طی کند منظور است، امام علی(ع) به درگاه خدا عرض می¬کند که «خدایا تو می¬دانی که ... می¬خواستیم نشانه¬های حق و دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم و در سرزمینهای تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیده¬ات در امن و امان زندگی کنند...»[40]
در کلام رضوی نیز مشاهده می¬شود که «از جمله اهداف رهبری در اسلام بستن شکافها و مراقبت از اطراف و اکناف کشور اسلامی به منظور جلوگیری از تجاوز بیگانگان و اقامه حدود و دفاع از دین خداست.»[41]
گذشته از این بیانات روشن¬گرانه، سیره پیامبر(ص) و امام علی(ع) در دوران حاکمیت نشان می¬دهد که تأمین امنیت مردم یکی از دغدغه¬های آنها بوده است و هماره از اینکه امنیت و آسایش مردم تحت حاکمیتشان از سوی دشمنان خارجی یا فتنه انگیزان داخلی به مخاطره بیفتد نگران بودند. پیامبر(ص) هرگاه برای جنگی از مدینه خارج می¬شد فردی را به عنوان جانشین خود در شهر میگماشت تا به امور مردم رسیدگی کند چنان که نگاهبانانی بر شهر مأمور میکرد و فرماندهی برای آنان بر می¬گزید.[42] امام علی(ع) حتی از به خطر افتادن امنیت اقلیت¬های مذهبی که تحت حاکمیت دولت اسلامی به سر می¬بردند به شدت ناراحت می¬شد و از این که اشرار خلخال زن یهودی را ربوده¬اند مردن را سزاوارتر از آن می¬دانست.[43]
نکته مهمی که توضیح آن ضروری به نظر می¬رسد دامنه وسیع امنیت در بینش اسلامی است. دولت اسلامی نه تنها باید به فکر تأمین امنیت جانی، مالی، فرهنگی و سیاسی افراد ـ چنانکه در نظام¬های سیاسی دیگر رایج است ـ باشد بلکه بهتر از آن حفظ «امنیت آبرو و حیثیت» و «امنیت ایمانی و اعتقادی» افراد است که باید در اولویت اهداف امنیتی در حکومت اسلامی قرار گیرد چرا که فراهم شدن شرایط مناسب برای رشد و تعالی فکری و معنوی جامعه در گرو تأمین امنیت آنها در همه ابعاد میباشد. در مکتب اسلام از وسعت قوانین و مقررات و محدودیتهایی که در ابعاد گوناگون مقرر شده دامنه وسیع امنیت بدست می¬آید. ممنوعیت تصرف در اموال دیگران بدون اجازه مالک، حرمت کم فروشی، اجحاف و گران فروشی، احتکار، کلاه¬برداری، رشوه و ... همگی برای تأمین امنیت اقتصادی افراد است. وضع قوانین قصاص و مجازات و اجرای حدود برای تأمین امنیت جانی و حرمت تجسس در زندگی دیگران، غیبت و تهمت، سوء ظن و قوانین از این دست برای دفاع از حریم آبرو و حیثیت اجتماعی مردم است، چنانکه حرمت قمار و موسیقی لهوی، تبلیغ شرک و کفر و مکاتب انحرافی، ترویج مکاتب و عقاید سحر و ... برای حفظ امنیت فکری اعتقادی و ایمانی آحاد جامعه می¬باشد. وجوب جهاد، مرزبانی، عدم رابطه ولایت و دوستی با کفار و مشرکان و نفی سلطه کافران بر مسلمانان نیز برای حفظ امنیت ملی مورد توجه اسلام است.
گرچه تکالیف یاد شده بر عهده یکایک مسلمانان است اما بسیاری از آنها از شؤون حکومت شمرده شود و از توان افراد به تنهایی خارج است و این دولت اسلامی است که وظیفه دارد برای تأمین امنیت همه جانبه مسلمانان تدابیر لازمه را به کار بندد. البته باید توجه داشت که برطبق تعالیم اسلامی به دست آوردن امنیت به هر قیمتی مطلوب نیست بلکه امنیتی ارزش دارد که در سایه عزت و آزادگی بدست آید. آنچه مطلوب است اصلی امنیت ابدی و پایدار در روز قیامت است لذا اگر امنیت موقت دنیا آن را تحتالشعاع قرار دهد و خدشه دار کند مطلوب نیست. چنانکه نقل شده هنگامی که عبد الله بن جعفر خبر خروج امام حسین(ع) را از مدینه به عراق شنید با ارسال نامه¬ای به امام در مکه با اصرار فراوان از حضرت خواست در مکه بماند تا او از یزید برای امام و خاندانش اماننامه دریافت کند، حضرت در پاسخ فرمود: «تو ما را به امان و نیکی و بخشش فراخواندی در حالی که بهترین امان، امان خواست و کسی که در دنیا نترسد در قیامت از خدا ایمن نیست. از خداوند ترس در دنیا را خواهانیم چرا که موجب امنیت و آسایس در روز قیامت است»[44]
امنیت تنها در امان ماندن جان و مال نیست بلکه ایمان و عزت و استقلال ارزشی به مراتب بیشتر از جان و مال دارد امنیتی¬ ارزش دارد که در پرتو ایمان و استقلال و عزت تأمین شود، پس جامعه¬ای که دولت¬مردان آن در تصمیم¬گیری استقلال رأی نداشته و تابع نظر دولت¬های مقتدر جهان یا منطقه¬ای باشند امنیت ندارد و دولتی که سیاست¬مداران آن برای در امان ماندن و تداوم حکومتشان به بیگانگان امتیاز دهند از امنیت مطلوب برخوردار نمیباشد.
یکی از عوامل مهمی که ضریب امنیت ملی را فزایش می¬دهد «مشارکت مردم در امور اجتماعی و سیاسی» است. مشارکت و حضور مردم در عرصه¬های مختلف اداره امور کشور باعث حمایت مردم از دولت¬مردان و اداره کشور به صورت مطلوب گردیده و در نتیجه منجر به دستیابی به استقلال و تامین همه جانبه امنیت ملی خواهد شد. سنت¬های الهی در طول تاریخ بر نیز بر این اصل استوار بوده است که بقای هر ملتی به اراده و حیثیت خود آن بستگی دارد و بنا نبوده است که نیروهای غیبی از کیان قوم و ملتی دفاع کرده و دشمنان آنان را دفع کنند.
«إِنَّ اللّهَ لاَ يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ»؛[45]
«در حقیقت خدا حال قومی را تغیر نمی¬دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.»
لکن قرآن کریم به مردم گوشزد می¬فرماید که اگر در عرصه دفاع از دین خدا و عزت و شرف و استقلال خویش ثابت قدم باشند خداوند با نیروهای غیبی خود آنها را حمایت کرده پیروز می¬گرداند،
«یا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ ينصُرْكُمْ وَيثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ»؛[46]
«ای کسانی که ایمان آورده¬اید اگر خدا را یاری کنید یاریتان می¬کند و گام¬هایتان را استوار می¬دارد.»
بنابراین هم مردم باید برای حضور در عرصه سیاسی و اجتماعی و دفاع از دولت اسلامی احساس مسؤولیت کنند و هم دولت زمینه¬های حضور و مشارکت فعال آنها را در جهت حفظ امنیت و آرامش فراهم سازد.
نکته مهم دیگر اینکه در فرهنگ اسلامی همه مسلمانان پیکری واحد را تشکیل می¬دهند لذا آرمان اصلی تأمین برای همه مسلمانان و همه بلاد اسلامی است، در اسلام مرزهای جغرافیایی رسمیت ندارد بلکه مرزهای عقیدتی است که انسان¬ها را از هم جدا می¬کند هرچند که امروزه پای-بندی به مرزهای جغرافیایی امری اجتناب ناپذیر گشته است. لذا دولت اسلامی نباید از تأمین امنیت مسلمانان در نقاط مختلف جهان غفلت کند و به منظور در امان ماندن مردم خود از آسیب¬های سیاسی و اقتصادی و... و در برابر ظلم فراوانی که بر مسلمانان دیگر جهان وارد می¬شود بی¬اعتنا باشد و سکوت اختیار کند. قرآن کریم بالسان توبیخآمیزی مسلمانان را مورد خطاب قرار داده و می¬فرماید: «وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا»¬[47]
«و چرا شما در راه خدا و در راه نجات مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی¬جنگید؟ همانان که می¬گویند: پروردگارا، ما را از این شهری که مردمش ستمپیشهاند بیرون ببر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار ده و از نزد خویش یاوری برای ما تعیین فرما.»[48]
نتیجه اینکه تأمین امنیت همه جانبه مسلمانان در همه دنیا مورد تاکید آموزه¬های دین مبین اسلام بوده و از اهداف مهم رسول گرامی اسلام(ص) و امام علی(ع) در دوران حکومت قرار داشته است لذا دولت اسلامی نیز در راستای زمینه سازی برای حکومت مهدوی لازم است آن را در رأس اهداف خود قرار داده و برای نیل به آن از هیچ تلاش و تدبیری فروگذاری نکند.
اگر دولت اسلامی بتواند در دستیابی به این هدف موفقیت¬هایی کسب کند نمونه¬ای از امنیت در حکومت مهدوی را در معرض نمایش جهانیان قرار خواهد داد و در نتیجه دولتها و ملتهایی که تشنه تحقق امنیت کامل در جهان هستند مشتاق حکومت جهانی امام عصر(عج) خواهند شد و بدین طریق زمینه برای ظهور حضرت مهیا می¬گردد.
3ـ توانمندی و عدم وابستگی:
یکی از اهداف مهمی که دولت اسلامی باید آن را دنبال کند رسیدن به توانمندی در عرصه¬های مختلف اقتصادی، نظامی، علمی و سیاسی است. یک دولت توانمند و قدرتمند است که حرف و عملش بر جامعه جهانی تأثیر می¬گذارد و می¬تواند از عهده این مسؤولیت سنگین که همانا زمینهسازی برای حکومت جهانی است بر¬آید. در مقابل یک دولت ضعیف و وابسته که مجبور است به خاطر حفظ موجودیت و منافع خود در مقابل خواست بیگانگان منفعل عمل کند نمی¬تواند. آرمان¬های اسلامی را حفظ کرده و آن¬ها را در سطح جهان تبلیغ نماید. بنابراین شرط اساسی زمینه سازی برای انقلاب جهانی، اقتدار و عدم وابستگی است.
در بُعد توانمندی اقتصادی، دولت اسلامی باید بکوشد تا از هر طریق ممکن و روا به مکنت و اقتدار اقتصادی دست یازد چرا که حفظ استقلال و آزادی و عزت در عرصه داخلی و بین المللی و نیز حفظ دین و فرهنگ دینی و گسترش و تبلیغ آرمان¬های اسلامی و انسانی در گرو قدرت مالی و اقتصادی است. قرآن کریم نیز مال را مایه قوام و سر پاماندن حیات فردی، اجتماعی فرهنگی، سیاسی و ...بر شمرده است آنجا که می¬فرماید: «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِياماً ...»¬[49] «اموال خود را که خداوند وسیله برپای مانی زندگی شما قرار داده است به دست سفیان نسپارید.»
پس دولت اسلامی و مجریان امر باید تلاشهای گسترده¬ای را انجام دهند تا با رسیدن به استقلال اقتصادی و خودکفایی در عرصه¬های مختلف، کشوری مقتدر و متمکن بسازند.
در بعد توانمندی دفاعی و نظامی نیز، دولت اسامی باید به چنین قدرتی دست یابد که بتواند در مقابل دشمنان خدا و دشمنان اسلام بایستد. اسلام، مسلمانان را به داشتن قدرت و نیروی باز دارنده جنگی، نه به انگیزه کشورگشایی و غارت و تطاول ثروت¬های ملل دیگر بلکه به منظور جلوگیری از تجاوز سلطه جویان و جهان خواران و ایجاد ترس و هراس در دل دشمنان و به تعبیر قرآن، رفع در «فتنه» ترغیب کرده است. در آیه 39 سوره مبارکه انفال در این خصوص آمده است: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه»
«و با آنان بجنگید تا فتنه¬ای بر جای نماند و دین یکسره از آن خدا گردد.»
آیه زیر نیز به روشنی و با بیان کاملاً سیال و سازگار با هر زمان و مکان ضرورت توانمندی نظامی جامعه ایمانی را باز می¬گوید:«وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يعْلَمُهُمْ»¬[50]
«و در برابر آنها تا می¬توانید نیرو و اسبان سواری آماده کنید، تا دشمنان خدا و دشمنان خود و جز آنها که شما نمی¬شناسید و خدا می¬شناسد، را بترسانید.»
و بالاخره در رابطه با توانمندی علمی باید گفت که در پرتو تلاشها و اقدامات و حمایتهای حکومت اسلامی و در راستای زمینه سازی برای انقلاب جهانی امام مهدی(عج) لازم است تحول و پیشرفت عظیم علمی صورت پذیرد و آگاهانی تربیت شوند، که به تمام مکاتب فکری زنده و مبانی ایدئولوژیکی آن آگاهی داشته، در همه عرصه¬ها، و در برابر پیدایش هر فکر، کشف و نظریه¬ای، دیدگاه دینی را بیان و برتری حقایق و آموزه¬های دین و حقیقت تفکر دینی را روشن کنند:
«ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ ...»¬[51] «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان و با انسان به نیکوترین روش استدلال کن.»
که اگر جز این باشد مصداق آیه کریمه زیر و همانندهای آن خواهد بود: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيرِ عِلْمٍ وَيتَّبِعُ كُلَّ شَيطَانٍ مَّرِيدٍ»¬[52]«گروهی از مردم، بدون هیچ علم و دانش، به گفتگو درباره خدا، پرداخته و از هر شیطان سرکشی پیروی می¬کنند.»
تأکیدهای امامان معصوم(ع)، بر لزوم مناظره مذهبی و اعتقادی از سوی خبرگان و کسب چیرگی در این کار، نیز باید از همین منظر نگریسته شود و برای همگان به ویژه، پژوهشگاه¬های علمی ـ آویزه گوش و سرمشقی بزرگ باشد.
امام راحل(ره) انقلاب اسلامی نیز بر اصل استقلال و عدم وابستگی بسیار پای می¬فشردند و این اصل را وظیفه و هدف همه حکومت¬های اسلامی و منتظران واقعی ترسیم نموده و عدول از آن را به منزله شکست اسلام و خیانت به آن می-دانستند، امام در این رابطه می¬فرمودند:شعار «نه شرقی، نه غربی» ما شعار اصولی انقلاب اسلامی در جهان گرسنگان و مستضعفین بوده و ترسیم کننده سیاست واقعی عدم تعهد کشورهای اسلامی و کشورهایی است که در آینده نزدیک و به یاری خدا، اسلام را به عنوان تنها مکتب نجات بخش بشریت می¬پذیرند و ذره¬ای هم از این سیاست عدول نخواهد شد و کشورهای اسلامی و مردم مسلمان جهان باید نه وابسته به غرب و اروپا و آمریکا و نه وابسته به شرق و شوروی باشند، که ان شاء الله به خدا و رسول خدا و امام زمان وابسته¬اند. و به طور قطع و یقین پشت کردن به این سیاست بین المللی اسلام پشت کردن به آرمان مکتب اسلام و خیانت به رسول خدا(ص) و ائمه هدی(ع) است و نهایتاً مرگ کشور و ملت ما و تمامی کشورهای اسلامی است. و کسی گمان نکند که این شعار، شعار مقطعی است؛ که این سیاست ملاک ابدی مردم ما و جمهوری اسلامی ما و همه مسلمانان سر تا سر عالم است، چرا که شرط ورود به صراط حق، برائت و دوری از صراط گمراهان است که در همه سطوح و جوامع اسلامی باید پیاده شود.[53]
4ـ مبارزه با فساد و احیای اخلاق اسلامی:
وجود انواع مفاسد اخلاقی، انحرافات و کژروی¬های عقیدتی، فرهنگی و اجتماعی، افزایش فساد سیاسی و اقتصادی، کم فروغی اخلاق و معنویت، گسترش ظلم و بی¬عدالتی، افزایش شهوترانی و هوس¬بازی و جهالت و دین گریزی ازجمله نابسامانی¬هایی است که در جهان امروز غیر قابل انکار است و همه این کاستی¬ها و کژی¬ها در اثر تبلیغات فریبنده شیطان صفتان به تدریج رنگ ارزش و تمدن را به خود گرفته است به گونه¬ای که ارزش¬های اسلامی و فضائل و محاسن اخلاقی به حاشیه رانده شده و جهان روز به روز به سمت تباهی و فساد پیش می¬رود و از کمال و سعادت واقعی و تکامل انسانی دور می¬شود.
در حالی که این وضع درست در نقطه مقابل هدف آفرینش انسان است چرا که هدف آفرینش انسان رسیدن به کمال واقعی است و کمال و سعادت واقعی نیز در عبادت و عبودیت و حرکت به سوی خدا و رسیدن به او محقق می¬شود. قرآن کریم این هدف را برای کاروان بشری ترسیم فرموده است آنجا که می¬فرماید:«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنسَ إِلاَّ لِيعْبُدُونِ» [54].
رسیدن به این هدف مستلزم پرورش فضائل اخلاقی، سبقت به سوی نیکی¬ها و انجام اعمال صالح و پرستش و عبادت و عدالت و تقوا و ... است. پیامبران و امامان نیز مردم را به سوی این فضایل دعوت کرده¬اند در روایات از مهمترین اقدامات دولت مهدوی اصلاح مردم و تغییر بنیادین رفتارها و گفتارهای غیر اخلاقی آنهاست.
در پرتو آموزه¬های روشن اسلام در نظام سیاسی اسلام نیز به تربیت ایمانی و روحی و رشد و تعالی اخلاقی و معنوی افراد جامعه توجه خاص شده است، در فرهنگ اسلامی فراهم کردن ابزارهای لازم برای رسیدن به این هدف و بر طرف ساختن موانع آن بر عهده دولت اسلامی است چرا که، این امر در اثر بهبود وضع اجتماع حاصل می¬شود و محیط ناسالم و فاسد اجتماعی زمینه مساعدی برای رسیدن به کمالات و ارزش¬های عالی نیست، از سوی دیگر باورها و اخلاق مردم تأثیر مستقیمی در رفتار اجتماعی آنها دارد مثلاً اعتقاد به توحید یا شرک یا فضایل و رذایل اخلاقی در رفتار انسانها تأثیر دارد لذا دولت اسلامی نباید در مقابل اوضاع اجتماعی و باورها و اعتقادات مردم بی تفاوت باشد و باید در زمینه تحکیم مبانی اعتقادی مردم و تربیت اخلاقی و معنوی آنها و اصلاح محیط اجتماع احساس مسؤولیت کرده طرح¬ها و برنامه¬های ویژه¬ای اتخاذ نماید.
کار ویژه و کمال گرایانه چنین حکومتی این است که با برنامه¬ریزی صحیح جامعه را در تمامی ابعاد و جنبه¬ها به سمت رشد اخلاقی و فکری، تکامل معنوی و پیشرفت علمی هدایت و راهبردی کند و باورها و رفتارهای مردم را اصلاح نماید تا جامعه به سمت «تعالی و تکامل» و «پیشرفت و رفاه» سوق داده شود، و عوامل سقوط و نابودی شخصیت-ها و موانع رشد و کمال انسانی از بین برود. در راستای همین هدف در دین مبین اسلام احکامی چون امر به معروف و نهی از منکر، حجاب و پوشش مناسب، تقوا و خویشتن¬داری، اجرای حدود و دیات، جلوگیری از اشاعه فحشاء، ممانت از رواج کتب و نشریات گمراه کننده و ... تشریع گشته است و تنها در صورت اقامه احکام الهی است که جامعه از آلودگی پیراسته شده و انسان¬ها در پرتو آرامش روحی به سوی سعادت و کمال انسانی پیش می¬روند و بدیهی است که این اقدامات جز از یک حکومت سالم و صالح و کارآمد که در مسیر مهیا کردن شرایط و مقدمات ظهور امام عصر(عج) تلاش می¬کند، ساخته نیست.
5ـ ظلم و ستیزی و سازش ناپذیری:
رویارویی صریح، جدی و آشتی ناپذیر با حاکمان باطل و برخورد با کلیه مصادیق ظلم اعم از طاغوت¬ها و احبار و رهبان یا جهل و غرور، از جمله اهداف و ویژگی¬های حکومتی است که در جهت استمرار اهداف رسالت محمدی و ولایت علوی گام برمی¬دارد، اسلام، ظلم و ستم را حتی بر دشمنان هم روا نمی¬داند، امام علی(ع) وقتی خلخال از پای زن یهودی ربوده می¬شود تأسف می¬خورد و می¬فرماید: اگر برای این حادثه تلخ مسلمانی از روی تأسف بمیرد ملامت نخواهد شد و سزاوار است.[55]
امام حسین(ع) اصل عدم سازش با طاغوت و مبارزه با ظلم را از اهداف قیام خونین عاشورا بر شمرده و فرمود: «هیهات من الذله». و یکی از اولین اقدامات امام مهدی(عج) نیز طرد کلیه وجوه کفر و شرک در عرصه¬های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بین المللی و ایجاد تفکر و فرهنگ توحیدی و خارج کردن جامعه از وضعیت ظلم پذیری و خروج علیه نظام ناعادلانه کفر و استکبار خواهد بود.
دولت اسلامی در راستای بستر سازی برای پذیرش حکومت جهانی امام مهدی(عج) نیز باید اصل ظلم ستیزی و عدم سازش با جباران و مستکبران را نصب العین قرار داده و در راه مبارزه با سلطه جهان¬خواران از هیچ اقدام مدبرانه¬ای کوتاهی نکند. این اندیشه در آثار و سیره امام خمینی(ره) نیز قابل مشاهده است ایشان مبارزه با حکومت¬های جور و ضد اسلام را یک تکلیف دانسته و تأکید می¬کند که باید این حکومت¬های جور را کنار بزنیم و می-فرماید: «چنانچه نتوانستیم رضایت بر حکومت آنها و لویک روز و لویک ساعت، این رضایت بر ظلم است و ... و همه ما مکلفیم با این حکومت¬ها مبارزه کنیم و هیچ عذری پذیرفته نیست».[56]
و در جای دیگری هدف دولت زمینه ساز را چنین تشریح می¬فرماید:
«ما اگر دستمان می¬رسید و قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم¬ها و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست... ما با خواست خدا دست تجاوز وستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی می¬شکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی است، به سیطره و سلطه ظلم جهان خواران خاتمه می¬دهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلقه حق امام زمان، ارواحنا فداه» هموار می-کنیم.»[57]
6ـ خدمت رسانی به مردم:
پرهیز از قدرت طلبی و کسب منافع شخصی و اهتمام به مسائل و مشکلات مردم جامعه و تلاش در جهت برطرف کردن آنها از جمله اهدافی است که دولت¬های اسلامی نباید از آن غافل بمانند. دست اندرکاران امر حکومت باید توجه داشته باشند که به منظور خدمت کردن به مسلمانان و حل مشکلات آنها روی کار آمده¬اند. این امر مورد توجه پیامبر عظیم الشأن اسلام در امر حکومت¬شان و امامان معصوم(ع) نیز بوده است چنان که رسول خدا(ص) می¬فرماید: «هرکس شب را به صبح برساند و به اصلاح امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نیست.»[58]
و در روایتی از سعد بن قیس همدانی نقل شده که می¬گوید: دیدم امام علی(ع) در هوای گرم کنار دیواری ایستاده است پرسیدم چرا در این هوای گرم این جا ایستاده¬اید؟ فرمود: «ما خَرَجتُ الّا لِأعینَ مظلوماً اَو اُغیثَ ملهوفاً»[59]«در این هنگام از گرمای روز از محل استراحت خارج نشدم مگر برای اینکه مظلومی را یاری دهم و گرفتاری را پناه باشم.»
خدمت رسانی به مردم مسأله¬ای است که ارزش ذاتی دارد و همان¬گونه که خدمت به مؤمن ارزش فوق العاده دارد خدمت به غیر مؤمن نیز از باب «الخلق عیال الله» ارزش دارد چنانکه امام کاظم(ع) فرموده است: «خداوند روی زمین مخلوقاتی دارد که برای برآوردن نیازهای مردم تلاش می-کنند ایشان در قیامت در امنیت قرار دارند»[60] و نیز از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمودند: «مردم خانواده خداوند هستند پس محبوب¬ترین خلق در نزد خدا کسانی هستند که به خانواده خدا سود رسانند و با آنها مهربان¬تر باشند و در رفع نیازهای آنها کوشاتر باشند»[61].
خدمت کردن به مردم و کوشش در جهت اصلاح کارهای آنها هم از شؤون حکومت است و هم از شؤون افراد به طوری که همه باید به نوبه خود این امر را مد نظر داشته باشند و از آن کوتاهی نکنند. به طوری که هم مردم و هم مسؤولان دولت زمینه ساز باید با ا لگو و اسوه قرار دادن ائمه معصومین(ع) خود را در قبال یکدیگر متعهد و مسؤول بدانند و در راه خدمت به خلق خدا بدون هیچگونه عوام فریبی و منت نهادن، خالصانه بکوشند و تنها در این صورت است که می¬توانند الگو و اسوه¬ای برای جهانیان گردند و افکار و اذهان مردم جهان را به دین اسلام و رفتار اسلامی و در نهایت به حکومت دین جهانی متمایل و پذیرا سازند.
7ـ تلاش برای برقراری اتحاد و انسجام میان مسلمانان:
بدون شک اتحاد نقش اعجاز آمیزی در پیشبرد اهداف دارد، جمعیت و اتحاد قدرت را چندین برابر می¬کند. پیامبرگرامی اسلام(ص) فرمودند: «المؤمن للمؤمِنِ کالبنیانِ یُشَیِّدُ بَعضُهُ بَعضاً»،[62] «افراد با ایمان نسبت به یکدیگر همانند اجزای یک ساختمان هستند که هر جزئی از آن جزء دیگر را محکم نگه می¬دارد.»
اگر مسلمانان دست به دست هم دهند و با اتحاد و انسجام همه جانبه در محور اسلام حرکت کنند همچون دریایی خروشانی خواهند بود که در برابر امواج سهمگین طوفان¬ها ایستادگی خواهند کرد.
برای زمینه سازی ظهور امام مهدی(عج) و تشکیل حکومت جهانی اتحاد و انسجام مسلمانان نقش اساسی را خواهد داشت. اگر حکومت¬های اسلامی همه امکانات خود را برای تحقق آرمان¬های اسلامی به کارگیرند و با تشکیل کنفرانس-های جدی و عمیق و برنامه¬ریزی¬های دقیق در جهت تحقق اهداف حکومت جهانی حرکت کنند و اگر ملت¬های اسلامی دست به دست هم دهند و امت واحده جهانی را تشکیل دهند و از اختلافات فرعی و موسمی بپرهیزند آن وقت است که می-توانند راه را برای ظهور مصلح جهانی هموار سازند. امروزه میلیاردها مسلمان در دنیا زندگی می¬کنند که در بسیاری از کشورها دارای نیروی عظیم می¬باشند اگر این مسلمان¬ها متحد شوند هیچ قدرت سلطهجو و مستکبری نمی-تواند بدون جلب رضای آنها حکومت کند و اهدافش را به کرسی بنشاند. لذا دولت¬های اسلامی، برقراری اتحاد و انسجام را باید به عنوان یک هدف بسیار مهم و موثر دنبال کنند تا با رسیدن به آن قدرت اسلامی عظیمی را تشکیل دهند که زمینه ساز و یاری دهنده امام عصر(عج) گردد. ان شاء الله.
آنچه تاکنون بیان شد شماری از اهداف مهمی بود که دولت¬های اسلامی در راستای تبلیغ دین مبین اسلام و نشان دادن آرمان¬های والای آن به جهانیان باید دنبال کنند تا الگوی عملی برای دولت¬ها و ملت¬های بیگانه با اسلام شوند، که البته اگر در این اهداف موفق گردند، باعث گسترش و نفوذ اسلام در جهان گردیده و به طور غیر مستقیم عدالت خواهان و ظلم ستیزان جهان را برای پذیرش انقلاب مهدی موعود(عج) آماده و پذیرا خواهند ساخت. به عبارت دیگر وقتی ملت¬ها و دولت¬های آزاده جهان، آرمان¬ها و آموزه¬های دین اسلام را در عمل کشورها و دولت¬های اسلامی مشاهده کنند به برتری و حقانیت اسلام و بطلان مکتب¬ها و مسلک¬های دیگر پی برده و در نتیجه مهیا و مشتاق تحقق حکومت جهانی اسلام خواهند گشت.
لکن اهداف دیگری نیز لازم است مورد توجه دولت¬های اسلامیای که در مسأله زمینه سازی ظهور تلاش ویژه¬ای می-کنند، قرار گیرد، که تعقیب آنها در الگوسازی برای حکومت عدل جهانی نقشی ندارد بلکه تحقق آنها لازمه زمینه سازی مستقیم و آماده شدن برای یاری رساندن به انقلاب مهدی(عج) است. ما در این فرصت به برخی از آن اهداف اشاره می¬کنیم:
1ـ معرفت بخشی مهدوی: حفظ و گسترش مهدویت گرایی هم از حیث اعتقادی و هم از حیث عملی در عصر قبل از ظهور بسیار ضروری است چرا که مردمی که دارای اعتقاد و شناخت صحیح باشند حق را از باطل تشخیص می¬دهند و دچار تردید نمی¬گردند و در عصر ظهور به تصدیق و تأیید امام خود مبادرت ورزیده یاریش می¬نمایند. امروزه اکثر مردم جامعه به مسأله مهدویت بسیار سطحی و عامیانه می¬نگرند و کمتر به مقوله¬های معرفتی و تعهدآور توجه دارند، شاهد این مدعا را می¬توان در برگزاری جشن¬های نیمه شعبان مشاهده کرد که در آن مراسم مردم تزیین معابر و مداحیها را بر گوش دادن به سخنرانی¬ها و دریافت پیام-های مهدویت و انتظار ترجیح می¬دهند البته این جشن¬های ظاهری بسیار خوب است ولی باید در کنار آن از نور معرفت صاحب آن نیز بهره¬مند گردید و یا اینکه اکثرمردم زیارت جمکران و نماز حضرت را تنها برای درخواست حوائج خود از آن بزرگوار به جا می¬آورند و از اینکه شناختی نسبت به مقام و مرام ایشان ندارند کمبودی حس نمی¬کنند.
غافل از اینکه مهم¬ترین وظیفه¬ای که بر عهده هر فرد گذاشته شده کسب معرفت و درک صحیح از پیشوای خود است، رسول گرامی اسلام فرمودند: «مَن ماتَ و لَم یَعرفِ اِمامَ زمانِهِ مَاتَ میتۀً جاهلیۀً» [63] بدون تردید مقصود از شناختی که پیامبر تحصیل آن را برای هر کس واجب دانسته شناخت سطحی و دانستن نام و نشان و نسب امام نیست بلکه معرفت به حق ولایت امام در تمامی شؤون اعم از ولایت تکوینی، معنوی ولایت تشریعی و مقام خلیفۀ اللهی و ولایت مطلقه الهی، رهبری سیاسی، صدور حکم، قضاوت و مرجعیت علمی و دینی در نهایت شناخت سیره و صفات حضرت و جایگاه بلند ایشان در مجموعه هستی و در نتیجه تأسی به اعمال ایشان است، امام باقر(ع) در این باره فرمودند: «اگر شخصی شبها به عبادت برخیزد و روزهایش را روزه بدارد و تمام مالش را صدقه دهد و همه سال¬های عمرش حج خانه کعبه را انجام دهد ولی ولایت ولیّ خدا را نشناسد تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمایی او انجام پذیرد حق ثواب در نزد خداوند بر او نیست و او از اهل ایمان نبوده است.»[64]
این همان معرفتی است که انسان¬ها را تشنه و مشتاق ظهور امام می¬گرداند به طوری که با همه وجود نیاز به امام را درک کنند و به دنبال این درک در برابر شبهه افکنی¬های ملحدان و انجام اعمال ضد ارزشی مقاومت کرده برای فراهم کردن زمینه ظهور تلاش کنند و موانع را از سر راه ظهور امام بردارند. اصلاً یکی از دلایل غیبت حضرت عدم معرفت مردم نسبت به ایشان شمرده شده است چرا که چون مردم در زمان حضور امام قدر ایشان را نشاختند و از هدایت¬های ایشان بهره نبردند خداوند آخرین حجت خویش را پنهان کرد. پس همانطور که عدم معرفت سبب غیبت امام گردید کسب معرفت صحیح و عمل صالح قطعاً ظهور آفرین خواهد بود.[65]
خداوند سبحان زمانی منجی موعود را به جامعه بشری عرضه خواهد کرد که دل¬های منتظران لبریز از تقاضای واقعی باشد این مطلب را خود حضرت در توقیعی که خطاب به شیخ مفید صادر فرموده¬اند بیان داشته¬اند:«... و لَو کانَ أشیاعُنا وَ فَّقهَم اللهُ لطاعَتِه علی إجتماع مِن القلوبِ فی الوَفاءِ بالعَهدِ عَلَیهِم لما تَأَخَّرَ عَنُهم الیمُنُ بِلِقائنا و لتعجلَت لَهُم السَّعادۀُ بُمشاهِدَ تِنَا عَلی حقَّ المَعرِفَۀِ وَ صَدَّقَها مِنهم بنا فما یَحبَسُنا عنهم الا ما یَتَّصِلُ بِنا ممّا نُکرِهُ ولا نُوثره منهم ...»«اگر شیعیان ما ـ که خدایشان بر انجام طاعات موفق بدارد ـ دروفا کردن به عهد ما همدل و یکنوا بودند در یُمن لقای مادچار تأخیر نمی¬شدند، سعادت دیدار توأم با معرفت ما به سویشان می¬شتافت چیزی جز آن چه از ایشان به ما می¬رسد و از آن نمی-پسندیم ما را از ایشان جدا نکرده است.»[66]
از آنچه به اجمال بیان شد ضرورت شناخت امام و درک صحیح اندیشه مهدویت آشکار گردید و البته احیا و گسترش فرهنگ صحیح مهدوی در جامعه در عرصه داخلی و جهانی بر عهده دولت اسلامی است، و دستگاههای تبلیغاتی حكومتي و رسانههاي دولتي به نحو بسيار مؤثرتري ميتوانند معارف مهدوي را به جامعه تزريق كنند و مهدي باورهاي سطحي و انحرافي در ميان افراد را اصلاح نمایند. دولت اسلامي در اين راستا ميتواند اقدامات مؤثري انجام دهد از جمله موارد زير:
ـ برگزاري دورههاي تخصصي مهدويت درسطوح مختلف آموزشي
ـ حمايت مالي از مؤسسات فرهنگي مهدويت و تحت پوشش قرار دادن آنها
- راهاندازی شبکه مهدویت (در سطح داخلی و بینالمللی)
ـ حمايت از مبلغان حوزه مهديت (در سطح داخلي و بين المللي)
ـ تزريق معارف مهدوي به جامعه از طريق دستگاههاي تبليغاتي حكومتي و رسانههاي دولتي
ـ برگزاري همايشهاي (داخلي و بين المللي) و حمايت ويژه دولت از آنها.
دولت اسلامي از طرق ياد شده و روشهاي ديگر بايد در جهت برچيدن استضعاف فكري و معرفتي در سطح جهاني تلاش کند و با گسترش اين باور در ميان مسلمانان جهان بستر معرفتي ـ فكري و رواني مساعدي را براي ظهور امام عصر(عج) فراهم سازد.
2ـ تربيت نيروهاي لازم و كار آمد: يكي از شرايط يك حركت اصلاحي وجود ياوراني است كه با برنامهها و اهداف آن حركت آشنا و به آنها اعتقاد داشته باشند تا دست از ياري رهبر بر ندارند. بدون يار و ياور نميتوان منتظر حركت و اقدامي بود هر چند كه رهبر اماده باشد. نياز به يار و همراه در تاريخ اسلام به روشني گواه بر اهميت اين شرط است.
پيامبر اسلام(ص) وقتي از جانب خداوند مأموريت يافت كه دعوت خويش را علني سازد اقوام خويشاوندان خود را فراخواند و بعد از ابلاغ رسالت فرمود:«اُيّكُم یوازرنی علي هذا الامر ... چه كسي از شما مرا در اين امر ياري و همراهی ميكند.»، براستي چرا امام علي(ع) با آن رشادت و شجاعت وصف ناپذير خانه نشين شد؟ و چگونه امام حسن(ع) مجبور به قبول و امضاي صلح گرديد؟ و چقدر عبرت آموز است سخن بانوي بزرگوار اسلام حضرت زينب كبري3 كه در شب عاشورا به برادرش فرمود: حسين جان! آيا يارانت را آزمودهاي كه فردا تو را تنها نگذارند؟ با نگاهي گذرا به تاريخ به خوبي ميتوان نقش و جايگاه ياوران را در حركتها و خيزشها دريافت. براستي چرا غيبت به وجود آمد؟ اگر مردم دست از ياري اهل بيت بر نميداشتند و آنها را تنها نميگذاشتند آيا غيبت رخ ميداد؟ همانطور كه عدم همراهي غيبت آفرين است همراهي و ياوري ظهور آفرين.[67] پس شرط ظهور امام عصر(عج) وجود دستياراني نستوه و خستگي ناشناس است كه دربعد بدني، روحي، فكري و معنوي شايستگيهاي لازم را براي تحمل مبارزات فراگير و تحولساز جهاني داشته باشند و بتوانند بر دشمنان چيره شوند كساني كه چنين آمادگيهايي را نداشته باشند با كمترين فشاري كه بر ايشان وارد ميشود عرصه را خالي ميكنند و امامشان را تنها ميگذارند. پس تدارك نيروهاي لازم و كار آمد و متناسب با عظمت حركت مداوم امام(ع) ضرورتي است اجتناب ناپذير. و دولت زمينه ساز انقلاب جهاني است كه بايد عمليات بنيادين كادر سازي را آغاز كند و نيروهاي قابل اعتماد تربيت نمايد، نيروهايي كه از نظر قدرتهاي ايماني و روحي و بدني و نظامي و علمي و تمرینهای عملي و پرورشهاي اخلاقي و اجتماعي و سازماندهيهاي سياسي، آمادگيهاي لازم را كسب كرده باشند تا توان شركت در انقلاب سترگ و بي مانند حضرت را داشته باشند، نيروهايي كه در اثر بلوغ و رشد فكري و روحي درك كنند که مشكلات عظيم جهان بشري، ستمها و بيدادگريها به آساني از ميان برداشته نميشود بلكه رنجها و فداكاريهاي فراوان و تحمل دشواريهاي بسيار سنگين را لازم دارد و بالاخره نيروهايي كه باور داشته باشند كه انقلاب امام منجي به سادگي پيروز نميگردد و با راحتي و بدون درگيري و خون ريزي نعمت و آسايش و رفاه همگاني ميسر نميشود.
پس در پرتو تلاشها و برنامهريزيهاي دولت اسلامي شيعيان بايد به بلوغ و توانايي ياري امام(ع) در اداره جامعه جهاني برسند و قدرت تغیير عقايد، فرهنگها و ارزشها و وابستگيها را به دست آورند، زيرا اسلامي كه امام زمان ارائه ميکند براي بسياري ناشناخته و دور از تصورات آنان نسبت به اسلام رايج است. از اين رو يكي از مسئوليتهاي بزرگ دولتهاي شيعي در دوران غيبت آماده سازي و تربيت نيروي انساني هم آهنگ و همراه با مسؤوليتهاي حكومت عدل جهاني حضرت مهدي(عج) است. اين آمادگي و كادرسازي بايد به صورت زنده و فعال در جامعه اسلامي بوجود آيد و با اقدامات مدبرانه حكومتهاي شيعه به ديگر جوامع اسلامي نيز سرايت داده شود، البته ناگفته نماند در اين راستا علما و نخبگان جهان تشيع نيز مسئولیتهای سنگيني بر دوش دارند و تلاش مضاعف جهاني را بايد انجام دهند.
3ـ مبارزه با تبليغات منفي و یأس آلود دشمنان: به جرأت ميتوان گفت امروزه موعود باوري اسلامي و شيعي بيش از هر زمان ديگر دستخوش تهديدها و آسيبها قرار گرفته است؛ تهديدهايی از سوي دشمنان دانا و آسيبهايي از سوي دوستان نادان.
اگر به حجم كتابهايي كه در ساليان اخير در رد اعتقادات شيعي، به ويژه موضوع مهدويت و انتظار نوشته شده و از سوي دستگاههاي اطلاعاتي كشورهايي چون آمريكا و انگليس، رژیم صهيونيستي و ... در شمارگان وسيع منتشر شدهاند نگاه كنيم؛ اگر به تعداد قابل توجه فيلمهايي كه در دو سه دهه گذشته با هدف ترويج و تبليغ نگرش آخر الزماني مسيحي ـ يهودي و تقبيح و تحقير نگرش آخر الزماني و موعود باوري اسلامي ساخته شدهاند، نظر بيفكنيم؛ اگر به شمارگان كتابهاي سطحي، نازل، عوام پسندانه و مبتني بر باورهاي سست و خرافي كه در چند سال اخير در كشور ما در زمينه موضوع مهدوي نوشته شدهاند، توجه كنيم؛ اگر به تعداد روز افزون مجالس و محافلي كه به بهانه ذكر و ياد امام زمان(عج) در گوشه گوشه اين سرزمين تشكيل ميشوند و به جاي بارور كردن روحيه اميد، سرزندگي، تلاش، تكاپو، در دل جوانان اين سرزمين و بالابردن سطح هشياري، احساس مسئوليت و آمادگي آنها براي ظهور، بذر يأس و نوميدي، عزلتگزيني و گوشه نشيني، بي مسئوليتي و بي تفاوتي، سستي و رخوت را در دل آنان ميكارند، نگاهي اجمالي داشته باشيم؛ و بالاخره اگر قدري سرمان را بالا بياوريم و به شبهات و پرسشهايي كه امروز در جامعه اسلامي ما در مورد امام زمان(عج) مطرح ميشود، توجه كنيم، خواهيم پذيرفت كه ادعاي ياد شده بي اساس نيست و يتيمان آل محمد(ص) بيش از هر زمان ديگر نيازمند سرپرستي و توجه علماي دين هستند.
به نظر ميرسد در شرايط كنوني مهمترين مسئوليتهايي كه متوجه دولت اسلامي و علماي دين است، به شرح ذيل است:
1ـ تأليف و تدوين كتابها و نشرياتي كه با بهرهگيري از منابع اصلي و متقن شيعي معارف مهدوي را به دور از هرگونه پيرايه، در اختيار گروههاي مختلف سني (كودكان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان) و اقشار مختلف اجتماعي (فرهيختگان، دانشگاهيان، دانشجويان، كارمندان، كارگران، كشاورزان، زنان خانهدار و ...) قرار دهند و آنها را نسبت به وظايف و تكاليفي كه نسبت به امام عصرشان بر عهده دارند، آشنا سازند.
2ـ نشر کتاب¬ها و آثاری که پرسش¬ها و شبهات مطرح در حوزه مباحث مهدوی و ابهامهای موجود در زمینه منجی گرایی شیعه را به صورتی عالمانه و متناسب با ذهن و زبان نسل امروز پاسخ دهد.
3ـ نظارت مستمر بر کتاب¬ها و نشریاتی که در زمینه باور مهدوی و فرهنگ انتظار منتشر می¬شوند و جلوگیری از نشر و پخش آثاری که به عرضه مطالب بی محتوا، کم محتوا، انحرافی، سست و بی اساس در جامعه می¬پردازند.
4ـ رصد دائمی پایگاه اینترنتی، شبکه¬های ماهواره¬ای، مطبوعات و کتاب¬های خارجی و فراهم آوردن پاسخ¬های مناسب برای شبهاتی که از سوی آنها القا می¬شود.
5ـ انتشار کتاب¬ها و نشریاتی که معارف مهدوی را به زبان¬های روز دنیا در اختیار همه طالبان و مشتاقان این معارف در سراسر جهان قرار دهد.
6ـ مقابله با انحراف¬ها، بدعت¬ها، کج فهمی¬ها، بد فهمی¬ها و بالاخره افراط¬ها و تفریط¬هایی که در حوزه مباحث مهدوی در جامعه ما رواج پیدا کرده یا خواهد کرد.
7ـ مقابله جدی با کلیه جریان¬های سیاسی ـ فرهنگی که در قالب کتاب، نشریه، فیلم، نرم افزارهای رایانه¬ای، پایگاه¬های اطلاع رسانی جهانی (اینترنت) و ... به تقابل با اندیشه موعودگرایی شیعی می¬پردازند.
8ـ بررسی و نقد کلیه دیدگاه¬هایی که از سوی متفکران مغرب زمین در زمینه جهان آینده و آینده جهان مطرح شده است. [68]
نتیجه اینکه مجاهدت در عرصه علمی و فرهنگی و مبارزه با شبهه آفرینان نه تنها بر همه روحانیان، مبلغان، استادان و تمام مسؤولان و کارگزاران فرهنگی دولت اسلامی لازم است بلکه همه مردم باید از رهگذر کوشش¬های متصدیان فرهنگی کشور به سلاح علم و معرفت و منطق درست مجهز شوند و به مقابله با حزب شیطان بشتابند. دولت اسلامی نباید در مقابل هجوم بی امان امواج گمراهی و فساد به حرکتهای آرام و فعالیت¬های سطحی و مقطعی بسنده کند تا جامعه منتظر در برابر تبلیغات مسموم و فریبنده دشمنان و دوستان نادان دچار اضطراب و تردید شود. بلکه باید با تلاش¬های پی¬گیر و خستگی¬ناپذیر به آمادگی بیشتر برای استقبال از پیک خسته عدالت و رستگاری کمک کند.
4ـ آمادگی نظامی و دفاعی: کسب قدرت و قوت برای مقابله با تهدیدهای دشمنان، همواره مورد تأکید آموزه¬های دینی بوده است. قرآن کریم با صراحت تمام بر این مهم تأکید می¬کند و می¬فرماید«وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يعْلَمُهُمْ»¬[69]
«و در برابر آنها تا می¬توانید نیرو و اسبان سواری آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود ـ و جز آنها که شما نمی¬شناسید و خدا می¬شناسد ـ را بترسانید)
اگرچه این آموزه مربوط به همگان و همه دوران¬هاست، اما با توجه به حساسیت دوران غیبت و لزوم آمادگی هرچه بیشتر در این دوران، این لزوم آمادگی اهمیت بیشتری خواهد داشت. این مهم در بیانات نورانی معصومین(ع) نیز مورد اشاره و توجه واقع شده است، از امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند: «لیعدن احدکم لخروج القائم(ص) و لو سهماً فان الله تعالی اذا علم ذلک من نیته رجوت لان ینسی فی عمره حتی یدرکه [فیکون مِن أعوانه و انصاره]»،[70]
«هر یک از شما باید برای خروج قائم سلاحی مهیا کند هرچند یک تیر باشد خدای تعالی هرگاه بداند کسی چنین نیتی دارد امید آن است که عمرش را طولانی کند تا آن حضرت را درک کند [و از یاوران و همراهانش قرار گیرد].»
از روایات فراوان دیگری استفاده می¬شود که حضرت مهدی(عج) پس از اتمام حجت با جهانیان به ناگزیر با معاندان و دشمنان جنگ خونینی خواهد کرد و در این مواجهه از یاران خود استمداد می¬طلبد و آنان نیز در نهایت شجاعت با دشمنان مبارزه خواهند نمود و این بدان معناست که یارانی با این شجاعت دلاوری و تجهیزات نظامی باید پیش از ظهور فراهم آمده باشند.
با نگاهی به تاریخ شیعه نیز می¬توانیم به عمق باور مردم به موضوع ظهور و آمادگی همیشگی آنها برای این منظور پی ببریم «ابن بطوطه» در سفرنامه خود می¬نویسد: ندبه شیعیان حله برای امام زمان ... در نزدیکی بازار بزرگ شهر، مسجدی قرار دارد که بر در آن، پرده حریری آویزان است و آنجا را «مسجد صاحب الزمان» می¬خوانند. شب¬ها پیش از نماز عصر، صد مرد مسلح با شمشیرهای آخته ... اسب یا استری زین کرده می¬گیرند و به سوی مسجد صاحب الزمان روانه می¬شوند. پیشاپیش این چارپا، طبل و شیپور و بوق زده می¬شود. سایر مردم در طرفین این دسته حرکت می¬کنند چون به مسجد صاحب الزمان می¬رسند در برابر در ایستاده و آواز می¬دهند که: بسم الله صاحب الزمان، بسم الله بیرون آی که تباهی روی زمین را فرا گرفته و ستم فراوان گشته، وقت آن است که بر آیی تا خدا به وسیله تو حق را از باطل جدا گرداند ... به همین ترتیب به نواختن ادامه می¬دهند تا نماز مغرب فرا رسد ...»[71]
البته نحوه آمادگی و مهیا بودن برای ظهور بستگی به شرایط زمان و مکان دارد و اگر در روایات سخن از آماده کردن اسب و شمشیر برای ظهور ولیّ امر، به میان آمده و برای آن فضیلت بسیار بر شمرده است به این معنا نیست که اینها موضوعیت دارند بلکه با قدری تأمل روشن می¬شود که ذکر این موارد تنها به عنوان تمثیل و بیان لزوم آمادگی رزمی برای یاری آخرین حجت حق است و مسلماً در این عصر بر شیعیان لازم است که با فرا گرفتن فنون رزمی و مسلح شدن به تجهیزات نظامی و دفاعی متناسب با زمان، خود را برای مقابله با دشمنان قائم آل محمد(عج) آماده سازند. البته در زمان و شرایط این امر بر عهده حکومت اسلامی است که در زمین قوای مسلح کشور را در بالاترین حد آمادگی نظامی قرار دهند تا به فضل خدا در هر لحظه که اراده الهی بر ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) قرار گرفت بتوانند به بهترین نحو در خدمت آن حضرت باشند.[72]
از آنچه گذشت به خوبی در می¬یابیم که طبق آموزه¬های دین مبین اسلام یگانه هدف خلقت انسان رسیدن به عبودیت و قرب الی الله است و تنها راه قرار گرفتن در این مسیر ظهور آخرین حجت حق و سر سپردگی به هدایت¬های ایشان است. این نجات بخشی در پرتو ظهور حضرت(عج) خاص دین اسلام نیست بلکه همه ملتهای آزاده جهان انتظار این منجی جهانی را می¬کشند. پس ظهور حضرت آمادگی جهانی را می¬طلبد و همانگونه که عدم آمادگی مردم موجب غیبت حضرت گشت تا این آمادگی فراهم نگردد حضرت از پشت پرده غیبت بیرون نخواهند آمد. این آمادگی نیاز به زمینه سازی دارد و همه منتظران ظهور به نوبه خود باید در زمینه سازی ظهور سهیم باشند. در این میان دولت¬های اسلامی نقش بسیار مهم و حساسی را بر عهده دارند و باید با برنامه¬ریزی¬های صحیح و هدف¬مند در ایجاد آمادگی جهانی گامهای بلند و مؤثری بردارند.
اهدافی که لازم است دولتهای اسلامی آنها را دنبال کنند در دو بخش اهداف عمومی و ویژه قابل طرح است، اهداف عمومی همان است که در راستای اهداف حکومت¬های نبوی و علوی است و همه دولت¬های اسلامی با دستیابی نسبی به آنها می¬توانند الگوی حکومت مهدوی را ترسیم نموده، عملاً دنیا را با ویژگی¬های نظام مهدوی آشنا ساخته و جهان را آماده و پذیرایی حکومت حضرت نمایند، مهمترین این اهداف عبارتاند از: تلاش برای برقراری عدالت و امنیت، توانمندی و عدم وابستگی، مبارزه با فساد و احیای اخلاق اسلامی، ظلمستیزی و سازش ناپذیری، خدمترسانی به مردم و اتحاد و انسجام که در این مجال کوتاه به آنها اشاره کردیم. اهداف ویژه نیز عبارت از اهدافی است که دولت زمینه ساز بالاخص باید در جهت نیل به آنها فعالیت¬های گستردهای انجام دهد و آمادگی خاص برای یاری حکومت حضرت را بدست آورد، اهم این اهداف نیز تحت عناوین معرفتبخشی مهدوی، تربیت نیروهای کارآمد، مبارزه با تبلیغات منفی دشمنان و آمادگی نظامی بیان شد. امید که بتوانیم در زمینه سازی برای ظهور یگانه مصلح جهانی نقش بایسته و شایسته خود را ایفا نمائیم.
پىنوشتها:
[1]. کارگر، رحیم؛ آینده جهان (دولت و سیاسیت در اندیشه مهدویت)، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی4، چاپ اول، قم، 1383، ص87.
[2]. همان.
[3]. نیراچاندوک؛ جامعه مدنی و دولت، ترجمه فریدون کاظمی و وحید بزرگی، نشر مرکز، بی چا، تهران، 1377، ص62.
[4]. طاهایی، سید جواد؛ اندیشه دولت مدرن، انتشارات عروج، چاپ اول، تهران، 1381، ص25.
[5]. ابوالحمد، عبدالحمید؛ مبانی سیاست، انتشارات توس، چاپ دهم، تهران، 1384، ص141.
[6]. سوره نور، آیه 55.
[7]. اقتباس از بیانات، آیه الله مصباح یزدی، خبرنامه همایش بین المللی دکترین مهدویت (آینده روشن)، شماره 6، اسفند 86، ص9.
[8]. سوره انبیاء، آیه 105.
[9]. سوره قصص، آیه 5.
[10]. علامه مجلسی؛ بحارالانوار، انتشارات موسسه الوفاء، چاپ دوم، بیروت، 1403، هـ.ق، ج51، ص87.
[11]. همان، ج52، ص238.
[12]. همان، ج52، ص223
[13]. صحیفه نور (مجموعه رهنمودهای امام خمینی;)؛ انتشارات سازمان مدارک، فرهنگی انقلاب اسلامی، چاپ اول، تهران، 1369، ج20، صص197-196.
[14]. همان، ج7، ص255.
[15]. همان، ج19، ص3.
[16]. سوره نحل، آیه 90.
[17]. راغب الاصفهانی؛ مفردات الالفاظ القرآن، ذیل ماده عدل.
[18]. ابن منظور؛ لسان العرب، ذیل ماده عدل.
[19]. شیخ طوسی، المبسوط فقه الإمامیه، تصحیح و تعلیق محمد باقر بهبودی، مکتبه المرتضویه، ج8، ص217.
[20]. طباطبایی، محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، موسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، بیروت 1393 هـ.ق، ج1، ص371.
[21]. نهج البلاغه، حکمت، 437.
[22]. سوره حجر، آیه 39.
[23]. گفتمان مهدویت؛ گفتمان ششم، مقاله «عدالت مهدوی تداوم رسالت انبیاء، نجف لک زایی، تهیه موسه پژوهشی انتظار نور، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، قم، 1385، صص84-82.
[24]. الإربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمۀ فی معرفه الائمۀ، انشارات مکتبۀ بنی هاشمی تبریز، 1381 ق، ج2، ص476.
[25]. صحیفه نور، پیشن، ج20، صص199-198.
[26]. نهجالبلاغه، خ198.
[27]. مطالب این قسمت تلخیص از کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، ابراهیم شفیعی سروستانی، انتشارات موعود عصر، چاپ اول، تهران، صص305-303.
[28]. علامه مجلسی؛ بحارالانوار، پیشین، ج75، ص251.
[29]. ورعی، سید جواد، حقوق و وظایف شهروندان، انتشارات دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، قم، 1381، ص441.
[30]. سوره شوری، آیه 38.
[31]. سوره آلعمران، آیه 110.
[32]. سوره نساء، آیه 59.
[33]. نهجالبلاغه، خ34.
[34]. سوره نساء، آیه 58.
[35]. حدیث ولایت (مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری)؛ تهیه و تنظیم دفتر مقام معظم رهبری، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، تهران، 1376، ج7، ص175.
[36]. سوره حدید، آیه 25.
[37]. الکلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری، انتشارات دارالکتب الاسلامیۀ، چاپ دوم، بیجا، بیتا، ص61 و 60.
[38]. نهجالبلاغه، خ 621.
[39]. پرور، اسماعیل، گلبانگ عدالت، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ ااول، قم 1382، ص126.
[40]. نهجالبلاغه، خ 131.
[41]. الحرّانی، ابن شعبه؛ تحف العقول، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، مؤسسه نشر الاسلامی، چاپ دوم قم 1404 ق، ص 438.
[42]. علامه مجلسی؛ بحارالانوار، پیشین، ج21، ص 125.
[43]. نهجالبلاغه، خ 27.
[44]. موسوعه کلمات الامام الحسین7، معهد تحقیقات باقرالعلوم7 انتشارات دارالمعروف، چاپ اول، قم، 1415 ق، ص 332-331.
[45]. سوره رعد، آیه 11.
[46]. سوره محمد6، آیه 7.
[47]. سوره نساء، آیه 75.
[48]. مطالب این قسمت اقتباس از کتاب حقوق و وظایف شهروندان، پیشین، صص 529-538.
[49]. سوره نساء، آیه5.
[50]. سوره انفال، آیه 60.
[51]. سوره نحل، آیه 125.
[52]. سوره حج، آیه 3.
[53]. صحیفه نور، پیشین، ج20، ص114.
[54]. سوره ذاریات، آیه 56.
[55]. نهج البلاغه، خ27.
[56]. صحیفه نور، پیشین، ج3، ص198.
[57]. همان، ج20، ص132.
[58]. علامه مجلسی؛ بحارالانوار، پیشین، ج71، ص338.
[59]. همان، ج40، ص113.
[60]. همان، پیشین، ج71، ص319.
[61]. همان، ج71، ص316.
[62]. تفسیر ابوالفتوح رازی، ج2، ص 450 به نقل از محمدی اشتهاردی؛ حضرت مهدی4 فروغ تابان ولایت، انتشارات مجسد مقدس جمکران، چاپ سیزدهم، قم، 1385 ص138.
[63]. علامه مجلسی؛ بحارالانوار، پیشین، ج8، ص368.
[64]. الکلینی؛ الکافی، پیشین، ج1، ص185.
[65]. بالادستیان، محمد امین و دیگران، نگین آفرینش، انتشارات بنیاد فرهنگی مهدی موعود4 چاپ دوم، قم، 1384، صص 151-147.
[66]. طبرسی؛ الاحتجاج، انتشارات النعمان، نجف اشرف، 1386 ق، ج2، ص325.
[67]. ره توشه مهدی یاوران، تهیه و تدوین مرکز تخصصی مهدویت، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود 4 چاپ اول، قم 1381، صص213-221.
[68]. شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، پیشین، ص182 و صص 390-389.
[69]. سوره انفال، آیه60 .
[70]. النعمانی، ابن ابی زینب محمد بن ابراهیم بن جعفر؛ کتاب الغیبه، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، مترجم محمد جواد غفاری، انتشارات مکتبه الصدوق، چاپ دوم، تهران، 1376، ص320، ح 10.
[71]. سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص 272 به نقل از شفیعی سروستانی، ابراهیم؛ انتظار بایدها و نبایدها، انتشارات موسسه فرهنگی موعود، چاپ اول، قم، 1383، ص44.
[72]. همان، صص 45-44.
* نهجالبلاغه
1- ابن منظور؛ لسان العرب، نشر الادب حوزۀ، چاپ اول، بیجا، 1405 ق.
2- ابوالحمد، عبدالحمید؛ مبانی سیاست، انتشارات توس، چاپ دهم، تهران، 1384 ش.
3- الإربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمه فی معرفه الأئمه، انتشارات مکتبه بنی هاشمی، تبریز، 1381 ق.
4- بالادستیان، محمد امین و دیگران؛ نگین آفرینش، انتشارات بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج)، چاپ دوم، قم، 1384 ش.
5- پرور، اسماعیل؛ گلبانگ عدالت، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول، قم، 1382 ش.
6- حدیث ولایت (مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری)؛ تهیه و تنظیم دفتر مقام معظم رهبری، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، تهران، 1376.
7- الحرانی، ابن شعبه؛ تحف العقول؛ تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، مؤسسه نشر الاسلامی، چاپ دوم، قم، 1404 ق.
8- خبرنامه همایش بین المللی دکترین مهدویت (آینده روشن)، شماره 6، اسفند 1386 ش.
9- راغب الاصفهانی؛ مفردات الالفاظ القرآن، دفتر نشر الکتاب، چاپ اول، بیجا، 1404 ق.
10- ره توشه مهدی یاوران، تهیه و تدوین مرکز تخصصی مهدویت، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(عج)، چاپ اول، قم، 1381 ش.
11- شفیعی سروستانی، ابراهیم؛ انتظار بایدها و نبایدها، انتشارات مؤسسه فرهنگی موعود، چاپ اول، قم، 1383 ش.
12- شفیعی سروستانی، ابراهیم؛ معرفت امام زمان(عج) و تکلیف منتظران، انتشارات موعود عصر، چاپ اول، تهران، 1384 ش.
13- شیخ طوسی، المبسوط فقه الامایه، تصحیح و تعلیق محمد باقر بهبودی، مکتبه المرتضویه، بی¬تا.
14- صحیفه نور (مجموعه رهنمودهای امام خمینی(ره))، انتشارات سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، چاپ اول، تهران، 1369 ش.
15- طاهایی، جواد؛ اندیشه دولت مدرن، انتشارات عروج، چاپ اول، تهران، 1381 ش.
16- طباطبایی، محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، موسسه الأعملی للمطبوعات، جاپ سوم، بیروت، 1393 ق.
17- طبرسی؛ الاحتجاج، انتشارات النعمان، نجف اشرف، 1386 ق.
18- کارگر، رحیم؛ آینده جهان (دولت و سیاست در اندیشه مهدویت)، انتشارات بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج)، چاپ اول، قم، 1383 ش.
19- الکلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری، انتشارات دارالکتب الاسلامیۀ، چاپ دوم، بیجا، بیتا.
20- گفتمان مهدویت، گفتمان ششم؛ تهیه مؤسسه پژوهشی انتظار نور، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، قم، 1385 ش.
21- مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار الجامعۀ لدرر الاخبار الائمه الاطهار، انتشارات موسه الوفاء، چاپ دوم، بیروت، 1403 ق.
22- محمدی اشتهاردی، محمد؛ حضرت مهدی(عج) فروغ تابان ولایت، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ سیزدهم، قم، 1385 ش.
23- موسوعه کلمات الامام الحسین(ع)؛ معهد تحقیقات باقر العلوم(ع)، انتشارات دارالمعروف، چاپ اول، قم، 1415 ق.
24- النعمانی، ابن ابی زینب محمد بن ابراهیم؛ کتاب الغیبه، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، ترجمه محمد جواد غفاری، انتشارات مکتبه الصدوق، چاپ دوم، تهران، 1376 ش.
25- نیراچاندوک؛ جامعه مدنی و دولت، ترجمه فریدون کاظمی و وحید بزرگی، نشر مرکز، بیجا، تهران، 1377ش.
26- ورعی، جواد؛ حقوق و وظایف شهروندان، انتشارات دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، قم، 1381.
مرجع : کمیته علمی همایش بین المللی دکترین مهدویت
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}