تاجالتراجم فى تفسير القرآن للاعاجم
تاجالتراجم فى تفسير القرآن للاعاجم
تاجالتراجم فى تفسير القرآن للاعاجم
نويسنده:سيد محمد على ايازى
ابوالمظفر شاهفوربن طاهر بن محمد اسفراينى معاصر امام محمد غزالى و خواجه نظامالملك از دانشمندان و اديبان قرن پنجم هجرى و ازاستادان مراكز علمى نيشابور، طوس و نظاميه بغداد بهشمار ميرود. از جزئيات زندگى شاهفور اسفراينى آگاهى كاملى در دست نيست. در سيرالنبلاء چنين آمده است: « قراتُ عَلَى ابن عباد، عن ابى روح، اخبرنا زاهر، اخبرنا طاهربن محمد، اخبرنا ابن محمش الزيادي، اخبرنا محمدبنالحسين، حدثنا احمدبن منصور، حدثنا النضربن شميل، حدثنا محمدبن عمرو، عن ابيسلمة، عن ابي هريره، قال و رسول الله صلى الله عليه وسلم: انى لاستغفر الله فى كل يوم مائة مرة». وى از محدثان بنام عصرش بوده و از اصحاب اصم و ابيعلى الرفاسماع كرده و با ابومنصور بغداديمصاحبت داشته است. علاوه برآنان به قول ذهبى اسفراينى از ابي محمش نيز حديث شنيده است.
تأليفات اسفراينى عبارتند از:
التبصير فيالدين رسالهاى است در پانزده قسمت، كه در هر قسمت يكى از فرقههاى اسلامى و غيراسلامي، شعب آراء و مقالات آنها مورد نقد وبررسى مؤلف قرار گرفته است.
با اهميتترين نوشته اسفرايني تفسيرى بر قرآن كريم به نام تاج التراجم في تفسير القرآن كريم است. تاج التراجم در ميانتفاسير كهن فارسى مانند ترجمه تفسير طبري، روضالجنان، تفسير سورآبادي، تفسير كمبريج، كشفالاسرار ميبدي، تفسير نسفي، لطائف درواجكي، ينابيعالعلوم اندوخووى و هبائر يمينى از اهميت خاصي برخوردار است، زيرا مجموعه تفاسير ذكر شده در منطقهاى خاص كهجغرافينويسان قديم آن را خدايان بزرگ ميناميدهاند تأليف شده است و تفسير حاضر دومين حلقه زنجيره خراسانيان به شمار ميرود و بدونترديد به علت قدمت زمانى و شيوهاى كه در ترجمه آيات در مد نظر مفسر بوده بر تفسيرهاي فارسى كه در قرن ششم و هفتم هجرى تأليفشده، تأثير گذارده است.
اهميت تاجالتراجم: در ميان تفاسير كهن فارسي، تاجالتراجم يكى از تفسيرهاى مهم و درخور تأمل است. نخستين نكتهاى كه اهميت تفسيرمورد بحث را ميرساند، چگونگى بخش ترجمه آن است و نظر مفسر در زمينه ترجمه قرآن برمبناى الفاظ و تعبيرات مفسران است. تاجالتراجمنقطه عطف دو دوره از ادوار ترجمه قرآن بهشمار ميرود. زيرا ترجمههاي شناخته شده و منسوب به پيش از قرن پنجم هجرى از نوع ترجمهتحتاللفظى و بدون توجه به نظرگاههاى تفسيرى است و ترجمههاي پس از قرن پنجم بيشتر بر پايه آراء و عقايد مفسران ميباشد.
وي همچنين در تفسير خود از داستانهاى كوتاه استفاده ميكند و در نقل آنها به پارهاي از جزئيات قهرمانان و حتى در مواردى به خلق و خو ونحوه بيان آنها توجه داشته است و درنتيجه خواننده به هنگام خواندن قصههاي قرآنى از طريق اين تفسير نه تنها احساس ملالت ميكند،بلكه به نكتههاى اخلاقي، عقيدتى و اجتماعى اين قصه نيز ميپردازد.
گزيدهاي از قصه نمرود: بدان كه مفسران گفتند اندر قصه: اول جبارى كه اندر زمين بود نمرود بود و ابنكنعان بن بنعاريب بن نوح، و اول كسى بودكه تاج بر سر نهاد و تجبر كرد اندر زمين، و دعويى خدايى كرد و مردمان به نزديك وى همى شدند و طعام از وى همي خريدند اندر تنگي.
وقتي ابراهيم(ع) به نزديك وى شد تا از وى طعام خرد و عادت نمرود آن بودى كه هر كه را ديدي گفتي: خداى تو كيست؟ گفتندى كه: وي. چونابراهيم را ديد گفت: خداى تو كيست؟ گفت آنكه زنده كند و بميراند و نمرود وى را بازگردانيد بيطعام.
ابراهيم خواست كه با قوم خويش آيد بر ريگى بگذشت. گفت: پارهاى از اين ريگ برگيرم تا دل اهل من خوش شود كه من از در، در شوم. آن رابرگرفت و نزديك ايشان برد، چون فرا رسيد آن بنهاد و بخفت. اهلش برخاست و آن را بازگشاد. طعامى ديد، از آن چيزى بساخت و به نزديكوى آورد. ابراهيم گفت: اين از كجاست؟ گفت: از آنكه تو آوردي. ابراهيم(ع) دانست كه آن روزى از خداي است عزوجل، خداى را عزامحه بر آنشكر كرد.
«1 - تاجالتراجم فى تفسير القرآن للاعاجم، ابوالمظفرشاهفوربن طاهربن محمد اسفرايني، ج 1، تصحيح، نجيبمايل هروي، علياكبر الهى خراساني»
منبع: كتاب آشنايى با تفاسير
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}