نویسنده: محمود رامیار




 

نسخه‌های [قرآنی] را كه عثمان به اطراف فرستاد با اقبال عمومی پذیرفته شد و از همان آغاز چنان جنبه‌ی حرمت و قدسی یافتند كه فكر حفظ و نگهداری آنها پیش آمد. اخبار متعددی وجود دارد كه نشان می‌دهد این نسخه‌ها با مراقبت زیادی نگهداری می‌شد. ولی از طرف دیگر آنها مورد احتیاج بودند و كاتبان و نسخه برداران از آنها نسخه برداری می‌كردند و یا نسخه‌های خود را با آنها مقابله می‌كردند. حوادث و وقایع هم كه در این سرزمینها از دیرباز همیشه در كمین است. آن مراجعه‌ی مداوم و این حوادث موجب گردیدند كه امروز از این نسخه‌های اصلی اثری باقی نماند. اكنون دلیل قاطعی در دست نداریم كه سرنوشت این مصاحف به كجا رسیده است؟ از طرف دیگر، احترامی كه این مصاحف برای شهرها و مساجد ایجاد كرد، خود موجب شد كه رقابتی میان شهرها و مساجد برای داشتن مصحفی از آنها به وجود آید. در نتیجه مساجدی بودند كه ادعا می‌كردند مصحف شخص عثمان و یا لااقل یكی از مصاحف عثمانی را در اختیار دارند، ولی این ادعاء مقرون به حقیقت نبود. مردم اهل سنت، از قُرْطُبه و غرناطه گرفته تا به سمرقند و بخارا، تا امروز نسخه‌های فراوانی را به نام مصاحف عثمانی شناخته‌اند. نخست كواترمر (Quatrèmere) نشانه‌هایی از این مصاحف گرد آورد. (1) بعد، بر مبنای كار او، «كازانوا» مطالعات خود را ادامه داد و شانزده نسخه را نشانی داد. (2) اما، آنچه گفته شده بیشتر منسوب به آن مصاحف است و از اصل آنها خبری نیست. چندی از دوره‌ی عثمان گذشته بود و بخصوص در قرن چهارم هجری بود كه به علت مسابقه در داشتن مصاحف عثمانی نسخه‌های زیادی به عثمان نسبت داده شد. آثار این قبیل نسخه‌ها امروز فقط در كتب تاریخ و قرائت باقی مانده است. نمونه‌ای از آنها كه مانده مصحف سمرقندی است.
قطعاتی از آیات قرآن منسوب به خط عثمان را گویا امیر تیمور گوركانی (م807) همراه خود از شام به سمرقند می‌برد كه بر سر قبر وی می‌گذارند. (3) بعد این مصحف به جامع عبیدالله الاحمر (خواجه‌ی احرار سمرقند) منتقل می‌شود. سپس حاكم تركستان آن را به پطرزبورگ منتقل می‌كند و در كتابخانه‌ی امپراطوری انستیتو باستان شناسی نگهداری می‌شود. این نسخه در آنجا به نام «مصحف سمرقندی» معروف و شایع می‌گردد كه همان مصحفی است كه عثمان بر روی آن كشته شد و آثار خون وی بر آن مانده است به همین جهت در روزهای معینی مردم آن را زیارت می‌كردند. در سال 1904 اداره‌ی سانسور پطروگراد (لنین گراد) اجازه‌ی چاپ 50 نسخه‌ی آن را به پروفسور ن. پاكراوسكی مدیر انستیتو باستان شناسی پطروگراد داد. به موجب این اجازه‌، كپیه‌ی لیتوگرافی آن توسط ماكسیموف س. ن پیسارف تهیه شد. بیست و پنج نسخه به ممالك اسلامی و بعضی از مستشرقین هدیه و بیست و پنج نسخه‌ی دیگر هر یك به بهای پانصد روبل (طلا)‌ فروخته شد. نسخه‌ای از آن را ناصرالدین شاه در یك مخزن بزرگ در كتابخانه‌ی سلطنتی نگاهداشته بود و نسخه‌ی دیگری از آن، در 1341 به كتابخانه‌ی مجلس شورای ملی عرضه شد (4) كه گویا باز برای كتابخانه‌ی سلطنتی خریداری شده باشد.
این مصحف پس از انقلاب شوروی در 1918 با تشریفات نظامی به اداره‌ی «نظارت دینی» منتقل شد. اما پنج سال بعد در 1923 به سمرقند منتقل گردید. (5)
«اكنون قرآن مزبور به كتابخانه‌ی انستیتو شرق شناسی فرهنگستان علوم جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبكستان (ظ. تاشكند) منتقل شده» (6) است.
این یك نمونه‌ی خوب از آن مصاحفی است كه به خط عثمان نسبت داده‌اند. خط حیری- كوفی است. خطی قوی و زیباست. البته نقطه و اعراب ندارد. رسم الخط بسیار قدیمی است اما نه بدان حدّ كه به زمان عثمان برسد. بعضی مواقع الف میان كلمه را ندارد مثل «راحمین»، ولی در «قالوا» الف وسط و آخر و واو را دارد، به هر صورت، از موارد بسیار خوب برای تحقیق در آن نوع مصاحف است.
گذشته از آن، نسخه‌ی دیگری نیز بوده كه در جنگ جهانی اول جمال پاشا سفّاح فرمانده سوریه آن را به گیّوم قیصر آلمان هدیه كرد. گفته می‌شد آن قرآن به خط خالد بن ولید صحابی فاتح سوریه بوده كه تا آن موقع بر سر قبر وی موقوف بود. (7)
نسخه‌ی معروف دیگر «مصحف اسماء» است. این همان مصحفی بود كه عبدالعزیز ابن مروان كه از 65 تا 86 امیر مصر بود در رقابت با حجّاج دستور داد نوشته شود و جایزه‌ی بزرگی گذاشت كه هر كس غلطی در آن بیابد بدو پرداخته شود. مردی كوفی به نام (زرعة بن سهیل) یك غلط هجائی در آن (38: 23) یافت و جایزه را برد. (8) این مصحف پس از آن به اسماء نوه‌ی عبدالعزیز رسید و از او به مسجد جامع عمرو در مصر منتقل شد. برای آن صندوق و جلد زیبایی تهیه كردند و در كنار محراب بر كرسی نهادند. نگهبانی داشت و هر هفته سه بار قرائت می‌شد. خلیفه‌ی فاطمی آن را زیارت می‌كرد و بدان تبرك می‌جست (9). این یكی از قدیمی‌ترین مصاحفی است كه مربوط به قرن اول هجری است و چه بسا تاكنون باقیمانده باشد.
نسخه‌ی موجود دیگر، مصحف مسعود بن سعد هیتی است. او وقتی از عراق وارد مصر شد مصحفی همراه داشت كه مدعی بود در خزانه‌ی مقتدر خلیفه‌ی عباسی (م320) بوده و گمان بردند همان مصحفی است كه خون عثمان بر آن ریخته است. این نسخه چنان عزیز شد كه ابوبكر خازن جامع عتیق به فرمان قاضی آن را بر كرسی خاصّی در مسجد عمرو نهاد. (10) از آن پس، قاری یك روز از آن می‌خواند و روز دیگر از مصحف اسماء. ولی طولی نكشید كه متوجه درست نبودن ادعاء شدند و در سال 378 هجری این مصحف به صندوق‌های مصاحف جامع منتقل گردید و گویا هنوز در مخازن دارالكتب قاهره محفوظ باشد. (11)
غیر از این نسخه، گویا خلفای عباسی از این دست مصاحف، مصحف دیگری نیز داشته‌اند. در سال 369 كه خلیفه‌ی عباسی الطائع در جشن تاجگذاری عضدالدوله‌ی دیلمی شركت كرده شنلی بر دوش و عصائی در دست و آن مصحف را نیز پیش روی داشته است. (12)
در تاریخ از این قبیل مصاحف كه به عثمان نسبت داده شده زیاد است. نامه‌ای از ابن طفیل (م581) هست در 553 هجری كه وصول مصحف عثمان و دست یافتن یكی از ملوك موحّدین را بر آن یاد می‌كند. (13) این درست همان است كه دیدیم (ص461) ابن بَشْكُوال می‌گفت.
در جهانگردی خود، ابن جُبیر (م614)، در جامع كبیر دمشق خزانه‌ی مصاحفی را دید كه مصحف عثمان كه به شام فرستاده بود، در آن بود. هر روز پس از نماز خزانه باز می‌شد و مردم برای زیارت آن ازدحام می‌كردند. (14) اما یاقوت حموی (م626) هم كه گویا همین نسخه را دیده باشد می‌گوید كه در آنجا می‌گفتند این مصحف به خط خود عثمان است. (15)
این مصحف شام مورد بازدید عده‌ای از مورخان و نویسندگان قرار گرفته است. شهاب الدین احمد بن فضل الله العمری (م749)‌ معروف به كاتب دمشقی نیز در وصف مسجد دمشق می‌گوید: به جانب دست چپ آن، مصحف عثمانی به خط عثمان بن عفان قرار داشت. (16)
ابن كثیر نیز همان سالها این مصحف را دیده و شرح بیشتری در آن باره می‌دهد. او می‌گوید: «مشهورترین مصحف عثمانی امروز در شام به جامع دمشق، نزدیك ركن، شرق مقصوره است. این نسخه سابقاً در شهر طبریه بوده و در حدود 518 هجری آن را به دمشق آورده‌اند. من آن را دیدم كتاب گرانقدر بزرگ و ضخیمی بود، به خطی نیكو و قوی و مركبی جلّی، در برگ‌هایی به گمانم از پوست شتر. » (17)
قریب یكصد سال بعد، شریف ادریسی (م771) از قُرطُبه خبر می‌دهد. او می‌گوید: در مخزن مسجد جامع قرطبه مصحفی بود كه از سنگینی دو نفر باید آن را برمی‌داشتند. در آن، اوراقی از مصحف عثمان بود به دست خط او و آثار خون عثمان بر آن دیده می‌شد. هر صبح جمعه دو نفر، متوّلی حمل آن بودند. مصحف پوشش زیبایی داشت كه نقوش ظریف و حیرت انگیزی بر آن بود. در موضع مصلّی كرسی خاصی برای آن نهاده بودند. امام نصف حزبی از آن می‌خواند و آن را به موضعش برمی‌گرداندند. (18)
ابن بطوطه (م779) جهانگرد نامی نیز از مصحف دمشق خبر می‌دهد. او می‌گوید: «در ركن، شرق مسجد، نزدیك محراب، خزانه‌ی بزرگی بود كه در آن مصحف كریمی بود كه عثمان به شام فرستاده بود. روزهای جمعه بعد از نماز این خزانه باز می‌شد و مردم هجوم می‌بردند تا این مصحف كریم را زیارت كنند و در آنجا غرماء و متداعیین سوگند یاد می‌كردند. » (19) این شرح با شرحی كه ابن كثیر از این نسخه می‌داد كاملاً تطبیق می‌كند.
ابن جبیر و یاقوت هم از همین مصحف سخن گفته‌اند. به هر صورت، می‌گویند این مصحف هم در مسجد دمشق بود تا در سال 1310 هجری آتش در آن افتاد. (20)
ابن بطوطه یك نسخه‌ی دیگر را نشانی می‌دهد كه درخور توجه است. او می‌گوید: در مسجد امیرالمومنین علی (علیه السلام) در بصره، مصحف كریمی است كه عثمان وقتی به قتل رسید آن را می‌خوانده است و آثار تغییریافته‌ی خون بر آن دیده می‌شود، بر ورقه‌ای كه این آیه در آن است: «فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ‌ » (21) (2: 137).
در زمان نابلسی (م1105) نیز نسخه‌ی دیگری در محراب مسجد قدیم قلعه‌ی حمص بود به خط كوفی با آثار كهنه‌ی خون در آن، كه آن هم چنین شهرتی داشت و مردم این نسخه را در قحطی برای دعای باران زیارت می‌كردند. (22) باز شبیه این در كتابخانه‌ی مسجد فاتح در قسطنطنیه نیز وجود داشته است. (23)
اینها همه از آن دسته‌ای است كه گفتیم مردمی از شهرت قتل عثمان بر روی مصحف بهره جسته و مصاحفی را در گوشه و كنار بدین نام خوانده‌اند.
درباره‌ی مصاحفی كه در خزائن كتب و آثار مصر و یا در خزانه‌ی آثار مسجد حسینی آن دیار است و یا نسخه‌ای كه در كتابخانه‌ی لنین گراد بوده و به انگلستان رفته باید گفت كه مسلماً اینها نسخ قدیمی و معتبری شناخته می‌شوند، ولی از این جهت كه اصل نسخه‌ی عثمانی در میان آنها باشد از نظر اهل فن جای سخن بسیار است. (24) نكته‌ی اولی كه به نظر می‌رسد این است كه مصاحف عثمانی از نظر رسم الخط در مراحل اولیه است. از نقطه و اعراب و نقوش فاصله بین سوره‌ها و هرگونه تزیین دیگری خالی بوده و با این قبیل نشانه‌ها و با توجه به رسم الخط و كاغذ و مركب آن زمان است كه متخصصین فن نظر می‌دهند.
البته فقدان نسخه‌های اصلی زمان عثمان زیانی در بر ندارد. زیرا نسخه‌های قرآن از همان روزهای اول، هزاران هزار نوشته شده و سینه به سینه و دست بدست گشته است تا امروز كه به ما رسیده است.
در اینجا از نظر ذكر نسخه‌های قدیمی نمی‌توان یادی از كتابخانه‌ی آستان قدس رضوی مشهد نكرد. گنجینه‌ی ناشناخته‌ی این كتابخانه با آنچه در سال‌های اخیر یافته شد و بر آن افزوده گشت، یكی از غنی‌ترین مخازن مصاحف را در جهان تشكیل می‌دهد. امید روزی برسد كه از این گنجینه‌ی پربار نیز بتوان بهره‌ها یافت.

پی‌نوشت‌ها

1. نولدكه3: 8 ح1.
2. Casanova:Mohammed et la fin du mondell (1913)pp. 129-136.
3. Landsdell:Russia in Central Asia I. 571
4. از شرحی كه به زبان روسی بر پشت جلد آن نوشته‌اند و آقای رسام موزع زاده در تاریخ 5/ 8/ 1341 آن را ترجمه نمودند.
5. تصویر و تجمیل الكتب العربیه محمد عبدالجواد الاصمعی ص81 و شرح لوحه‌ی 50.
6. اسلام در ایران پطروشفسكی ترجمه‌ی كریم كشاورز 128.
7. مجله‌ی الهلال سال 13، از اكتبر 1904 به بعد ص 303، تاریخ تمدن اسلام3: 81 دیده شود. فیلیپ حتی نیز می‌نویسد: گویند آن نسخه‌ی قدیم به وسیله‌ی زمامداران تركیه (عثمانی) به امپراطور ویلیام دوم تسلیم شد. پیمان ورسای Pt، 8ق 2، ماده‌ی 246 را ببینید. تاریخ عرب1: 156.
8. فتوح مصر ابن عبدالحكم 117، 118، رفع الاصر ابن حجر317، از القرآن و علومه فی مصر دكتر عبدالله خورشید البری 64-73.
9. نجوم الزاهره 2: 472 لیدن، خطط مقریزی2: 255، الحضارة الاسلامیه آدام متز 2: 133.
10. انتصار ابن دقماق4: 74، خطط مقریزی 2: 255.
11. تصویر و تجمیل الكتب العربیة اصمعی ص81.
12. الحضارة الاسلامیه آدام متز 2: 134.
13. نفح الطیب مقری 1: 288-293 ط. مصر.
14. رحلة ابن جبیر104 ط. دخویه، ص242ط. بیروت 1964.
15. معجم البلدان2: 469.
16. مسالك الابصار فی ممالك الامصار1: 195.
17. فضائل القرآن26. (یا ص 49 چاپ المنار 1348).
18. وصف افریقیه و الاندلس ادریسی 210ط. دوزی.
19. رحله1: 54، سفرنامه‌ی ابن بطوطه1: 87 چاپ 1359تهران.
20. خطط الشام 5 :279.
21. رحله1: 116.
22. كتاب الحقیقة و المجاز نابلسی نسخه‌ی خطی، از مذاهب التفسیر الاسلامی 298 ح1.
23. مقدمه‌ی شرح مفصل ابن یعیش 1: 15، از یان، نقل از مذاهب التفسیر السلامی298 ح1.
24. برای اطلاع بیشتر از مصاحف خطی به جلد دهم كتاب شووان مراجعه كنید.
Chauvin:Bibliographie des ouvrages Arabe ou Relatifs aux Arabes,Liége x. p. 45-56.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم