آیت الله شهید حسین غفاری؛ اسوه مقاومت و ایستادگی
ریشی که به خمینی دشنام بدهد نمیخواهم
آیتالله غفاری پس از یازده سال راهی تهران شد و از سال 1340 فعالانه به افشاگری مظالم رژیم شاه پرداخته و در افشای نیرنگ خائنانه انجمنهای ایالتی و ولایتی گامی مؤثر برداشت. به خاطر جدیت در مبارزه بارها از سوی رژیم شاه دستگیر شد. شهید غفاری در زندان هم آرام ننشست و با روحیهای بالا، به فعالیتهای خود ادامه میداد. در زندان کلاسی جهت کسب معارف الهیه ایجاد نمود و عاشقانه به ائمه اطهار متوسل شد. رفتار او در زندان چنان تأثیری داشت که منافقین و حتی تعدادی از سران مارکسیست هم از عقایدشان دست برداشتند.
مبارزات سیاسی آیتالله حسین غفاری از نیمه دوم سال 1341. ش آغاز شد. در جریان نهضت عمومی علما در این سال، آیتالله غفاری نیز در مسجد الهادی ـ که امامت آن را برعهده داشت ـ سخنرانی هایی را علیه تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی ایراد کرد و به همراه علمای تهران اعلامیههایی را نیز امضا کرد که در آن زمان، چاپ و توزیع شد. پس از آنکه محمدرضا پهلوی با طرح «انقلاب سفید» اصلاحات امریکایی خود را اعلام و بر مخالفت با مبانی مذهبی پافشاریکرد، علما و مراجع به رهبری امام خمینی(ره) عید نوروز سال 1342 را تحریم نمودند. آیتالله غفاری نیز به همراه سایر علمای تهران اعلامیهای را در حمایت از این تحریم صادر کرد. مرحوم غفاری پس از وقایع مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز، در دوم فروردین ماه سال 1342 سخنرانی های شدیداللحنی را در مسجد الهادی ایراد نمود. ماموران انتظامی بعضا در جلسات سخنرانی او حاضر میشدند تا شاید او را از این طریق مرعوب سازند اما ایشان با آنها شدیدا برخورد میکرد.
پس از سخنرانی تاریخی امام خمینی (ره) در عصر عاشورای سیزدهم خرداد 1342. ش، حکومت در واکنش به این سخنرانی، حضرت امام را در شب چهاردهم خرداد دستگیر نمود که انتشار خبر آن باعث شکلگیری قیام تاریخی پانزدهم خرداد گردید. در این حادثه، همزمان با دستگیری امام، ساواک حدود هشتاد روحانی و از جمله آیتالله غفاری را نیز دستگیر و زندانی کرد که تا چند روز پس از دستگیری هیچکس از وضعیت او خبری نداشت.
وی پس از چهلروز تحمل زندان به همراه سایر وعاظ و روحانیون سرانجام آزاد شد؛ اما این واقعه نهتنها در اراده او برای تداوم مبارزه خللی ایجاد نکرد، بلکه پس از آزادی، ایشان نیز به علمای مهاجر در شهر ری پیوست که از سراسر ایران به آنجا آمده و در حمایت از آزادی امام خمینی(ره) تجمع کرده بودند. در همین ایام آیتالله غفاری تلگرافی را به آیتالله سیدمحمود طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی مخابره کرد که به دستگیری مجدد او در چهارم بهمن سال 1343 به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور و ارسال پرونده وی به دادستانی ارتش منجر شد. اینبار نیز تا پانزدهم فروردین 1344 را در زندان سپری کرد. غفاری پس از آزادی بلافاصله طی تلگرافی آیتاللهالعظمی مرعشینجفی را از آزادی خود مطلع ساخت.
آیتالله غفاری در مردادماه سال 1345 از حجتالاسلام محمدتقی فلسفی ـ واعظ مشهور ـ برای سخنرانی در مسجد الهادی دعوت کرد که ساواک گزارش آن را به همراه آگهی های دعوت از مردم جهت شرکت در این سخنرانی در پرونده آقای فلسفی درج کرده است.
مرحوم غفاری، خود نیز در فرصت های مناسب به ایراد سخنرانی های انقلابی میپرداخت و ماموران ساواک گزارش های فراوانی را در این خصوص ثبت کردهاند. پس از شدتگرفتن فعالیت های انقلابی ایشان، سرانجام در تیرماه سال 1353 ساواک او را دستگیر و در ضمن بازرسی از منزل وی به تعداد زیادی اعلامیه دست یافت. در زندان، درخصوص این اعلامیهها و نیز ارتباط با امامخمینی(ره) از ایشان بازجویی شد و مامور ساواک در پایان گزارش بازجویی خود چنین نظریه داده است: «در مجالس مذهبی به هنگام بیان احکام اسلامی از فرصت استفاده و اعمال خلفای بنیامیه را با وضع روز تشبیه نموده و بدینترتیب اقدامات و اصلاحات حکومت پهلوی را تخطئه و با توسل به شواهد تاریخی مردم را نسبت به هیات حاکمه بدبین و علیه دولت تحریک نموده است.»
آیت الله غفاری در دوران زندان سال 1353 نقش فعالی در مسائل سیاسی و علمی داشت و در کنار مطالعه به تدریس قرآن، فقه و نهجالبلاغه میپرداخت. در این رابطه حجه الاسلام هادی غفاری میگوید:
“سعی میکرد 8 ساعت مطالعه کند و به اضافه چهار ساعت هم نهجالبلاغه و قرآن و فقه و تارخی فقه به برادران درس میداد. حتی در داخل زندان شبی نبود که دعای افتتاح را نخواند و در پایان جمله خدایا شهادت را نصیب من کن نخواند. بعد به او میگفتم مگر دعای افتتاح چه دارد؟ میگفت دعای افتتاح در تکه آخرش شهادت میخواهد و معمولاً حتی در شبهایی که شلاق سخت خورده بود، نماز شب را رها نمیکرد.“
- حضور در تهران بعنوان امام جماعت مسجد الهادی درسال 1334
- مخالفت با طرح انجمنهای ایالتی وولایتی درسال 1340
- دستگیر وزندانی درقیام 15 خرداد 1342
- بازداشت درسالهای 1345 و1353
- تبدیل مسجدالهادی به یکی از کانونهای حساس مبارزه با رژیم شاه
- دستگیری منجربه شهادت درسال 1353
- تحمل شکنجه های وحشتناک ماموران ساواک از قبیل شکستن دندانها و دستها، سوزاندن پاها در روغن داغ
برگهی بازجویی شهید آیت الله غفاری روح بزرگ و اراده ی مصمم و تزلزل ناپذیر او را به خوبی نشان میدهد:
س: چرا به زندان آورده شده اید؟
ج: نمی دانم.
س: آیا قبلاً به زندان آمده اید؟
ج: نیامده ام، آورده اند.
س: نظر شما راجع به شاهنشاه آریامهر چیست؟
ج: ایشان با کودتای پدرشان به سر کار آمدند و غاصب اند.
س: نظر شما راجع به حزب رستاخیز چیست؟
ج: این حزب شَه ساخته است، به مردم هیچ ربطی ندارد.
س: نظر شما نسبت به آقای خمینی چیست؟
ج: من فکر می کنم کسی که می تواند ایران را نجات دهد، آیت الله خمینی است.
آیت الله غفاری با روحیۀ قوی در بازجوییهای انجام شده عملاً مأموران را در نیل به اهدافشان ناکام میگذارد برای مثال در یکی از سؤالهای بازجویی ایشان آمده است:
“س: آیا شما اقدامات آیت الله خمینی را در مورد پخش اعلامیه و همچنین مخالفت با اصلاحات دولت مورد تأیید قرار میدهید یا خیر؟“
آیت الله غفاری با زیرکی و فراست شایان توجهی مینویسد:
“امام حسن عسگری (علیهالسلام) ضمن گفتاری به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) ضمن تعیین نائب عام، تمام مراجع را واجب الطاعة و رد قول آنان را رد قول خود قرار داده « فإنهم حجتی علیکم و انا حجة الله، الراد علیهم کالراد علینا»
که بدین ترتیب با پاسخی حکیمانه و زیرکانه حرکت انقلابی حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) را مورد تأیید قرار میدهد.
آخرین ملاقات خانواده شهید با او در زندان قصر انجام شد. در روزهای آخر زندان شهید غفاری در اثر شکنجه قادر نبود با پای خودش برای ملاقات حاضر شود دو نفر مأمور زیر بغل او را گرفته، در حالی که روی زمین میکشیدند برای ملاقات آوردند.
سر و صورت او نیز به شدت مضروب شده بود. وقتی سرش را بلند کرد تا خانواده اش را ببیند اولین کلمهای که گفت این بود:
«این آخرین ملاقات من با شماست، من دیگر بعید میدانم بیش از این بتوانم مقاومت کنم. خانواده او گریستند و او نیز گریه کرد. خانوادهاش به او گفتند گریه نکن ناراحت میشویم. او گفت نمیخواهم گریه کنم ولی بدنم خیلی درد میکند، بدنم را خرد کرده اند.»
سپس به همسرش گفت: کتک خوردن ارثیهای بود که ما از امام موسی بن جعفر (ع)به ارث بردیم. این ارثیه را حفظ کنید. شما حتما هوای فرزندانت را داشته باش.
آیتالله غفاری سرانجام در زندان براثر شکنجه و فشارهای وارده در تاریخ ششم دیماه 1353 به شهادت رسید. اداره ساواک دو روز پس از آن، خبر فوت ایشان را به خانواده وی اعلام و از آنان درخواست کرد که بیسر و صدا و بیآنکه به کسی چیزی بگویند برای تحویل جنازه به دادستانی ارتش مراجعه کنند. اما خانواده غفاری از امضای برگه فوت خودداری نمود و لذا اداره امنیت مجبور شد به منظور تدفین مخفیانه، جنازه او را شبانه به قم بفرستد اما طلاب و مردم قم از موضوع باخبر شده و بهطرز باشکوهی در تشییع جنازه او در صبح روز هفتم دیماه شرکت کردند. در مسیر تشییع جنازه به سمت حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)، تعدادی از مراجع تقلید نیز به مردم پیوستند. حاضران در این مراسم شعارهایی نیز علیه حکومت سردادند که به دستگیری تعدادی از طلاب منجر شد. چند روز بعد، آیتاللهالعظمی گلپایگانی مراسم ختم باشکوهی را برای مرحوم آیت الله شیخحسین غفاری در مسجد اعظم قم برگزار کرد.
خبر شهادت آیت الله غفاری در مجامع دانشگاهی و حتی در خارج از کشور و نیز در میان مسلمانان و شیعیان تأثیر شایان توجهی داشته است و موجی از تحرکات انقلابی و افشاگرانه علیه رژیم پهلوی در خارج و داخل کشور سبب شد تا در مدرسه فیضیه قم اعلامیهای به سه زبان فارسی، عربی، انگلیسی، الصاق شود که در آن چگونگی بازداشت ایشان و شکنجه های دوران زندان مطرح و تحت عنوان روحانیون مبارز ایرانی خارج از کشور امضا شده بود. اعلامیه حاوی دو عکس از آیت الله غفاری بود که یکی عکس رسمی ایشان در کسوت روحانیت و دیگری تصویر ایشان در زندان.
امام امت در سخنی در مورخه 1357/8/13 پیرامون شهادت آیت الله غفاری میفرمایند:
“زجر ما این است که ما را حبس کردند یا زندان بردند یا زجر این است که پای بعضی از علماء را اره کردند (اشاره به آیت الله غفاری) اقا! توی روغن سوزاندند زجر ما این است که 10 سال، 15 سال، 8 سال، 7 سال، علمای ما در حبس هستند.“
کلام شهید: دشمن خمینی، کافر است.
عاشق چو رو به کعبه صدق و صفا کند
احرام ز کسوت صبر و رضا کند
در پیش، راه بادیه گیرد غریب وار
ترک عشیره و بلد و اقربا کند
نگریزد از شداید و رنج مسافرت
در طی ره تحمل خار جفا کند
منبع: سایت شهید آوینی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}