امنیت مهدوی، اٌلگوی جامعة اَمن

نويسنده:قنبرعلی صمدی

یکی از موضوعات مهم درعرصة حیات سیاسی- اجتماعی، بحث «امنیت» و بررسی فاکتورهای الگوئی مطرح درآن و نیزنقش زیربنائی وبسترساز مقولة «امنیت» درسایرحیطه های زندگی اجتماعی است. این موضوع بقدری با ا همیت وکلیدی است که می توان گفت: درفرهنگ سیاسی اسلام کمتر واژه ای را می توان یافت که همانند واژة «امنیت» مورد اهتمام و عنایت ویژه قرار گرفته باشد. این تأکید و اهتمام، به جهت تأثیرات گسترده و فراگیر مقولة«امنیت» در کلیة عرصه های حیات انسانی اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و غیره است. اسلام امنیت را بستر تحولات و دگرگونی های مثبت اجتماعی می داند به همین دلیل نگرش اسلام نسبت به مقولة «امنیت»، یک نگرش استراتژیک و زیربنایی است.
براین اساس باید گفت: مقولة امنیت در سیاست گذاری کلان اسلامی، به عنوان یک اصل بنیادی و ثابت، دارای جایگاه ویژه ای است که اسلام در جهت گیری بلند مدت امنیتی خود، با الگو قرار دادن«امنیت مهدوی»، راه امروز و چشم انداز آینده را، ترسیم نموده است.
در این نوشتار، سعی شده است ضمن پرداختن به مفهوم و اهمیت امنیت، آثار و پیامدهای آن در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی، تبیین گردد و امنیت فراگیر مهدوی، به عنوان الگو و خاستگاه اصلی امنیت در اندیشة سیاسی اسلام، مورد توجه قرار گیرد.

واژة «امنیت» مصدرجعلی از مادة «امن» است. درلغت کلمة«أمن» در مقابل«خوف» به معنای اطمینان خاطر، احساس آرامش و عدم هراس و نگرانی است. راغب می گوید: اصل الآمن طمأنینة النفس وزوال الخوف.[i]وی ضمن یکی خواندن معنای أمن، أمان، در مورد تفاوت های کاربردی این کلمات را مربوط به متعلق آن ذکر نموده و اضافه می کند: ویجعل الأمان تارة اسما للحالة التی یکون علیها الانسان فی الأمن و تارة اسما لمایؤمن علیه الأنسان.[ii] یعنی کاربرد امان و امنیت گاهی بیانگر آن حالتی است که برای انسان اطمینان بخش است و گاهی این تعبیر اسم است برای آن چیزی که موجب امنیت بخشی انسان می شود.
براساس این تفسیر، واژه امن و امنیت شامل دو بعد ايجابي و سلبي است که در مضمون و مفادآن لحاظ شده است از يک سو اطمينان، آرامش فکري و روحي و از سوي ديگر فقدان خوف، دلهره و نگراني که موجب سلب آرامش و سکون مي‌گردد، در معنای این واژه نهفته است.
صاحب تاج العروس نیز به همین معنا اشاره نموده است، وی در توضیح معنای کلمة«أمن» می گوید: عدم توقع مکروه فی الزمن الآتی واصله طمأنینة النفس وزوال الخوف.[iii] یعنی برکنار بودن از ناخوشی و اطمینان خاطر از هرگونه ترس و نگرانی در آینده.
بنابراین، مفهوم امنیت، می باید در هردو بعد مادی و روحی روانی، مدنظر قرار گیرد. با این نگاه می توان «امنیت» را به معنای دوری و برکناری از هرگونه مخاطرات تهدید کنندة آرامش ذهنی و آسایش فیزیکی و مادی در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی، دانست.
در فرهنگ قرآن نیز، کلمة «امن» و مشتقات آن، ازجمله پرکاربرد ترین کلماتی است که در آیات متعددی مشاهده می شود. واژة « الأمن» و کلمات و عباراتی که از ريشة«أمن» مشتق گردیده است، جمعاً حدود نهصدبار در آیات مختلف قرآن کریم بکار رفته است.[iv] ضمن اینکه در برخی ازآیات، کلمات و اصطلاحات دیگری که دارای مفهوم مشابه با مفهوم واژة امنیت است نظیر:« سکينه»، ،« سلام» و... نیز بکار رفته است.
گستردگی کاربرد واژة«أمن» واصطلاحات مرتبط با آن، در موارد متعددی از آیات قرآن کریم، ضمن اینکه نشان‌ دهنده ارتباط و پيوند عمیق مفهوم امنیت با مفاهیمی چون: اسلام، ايمان، مؤمن و... است، بیانگر اهميت فوق‌العادة این موضوع در فرهنگ قرآنی است.

در میان نعمت های الهی، نعمت امنیت، چنان مهم و حیاتی است كه در برخی از آیات، خداوند عالم، خود را به عنوان امنیت بخش مردم، معرفی و توصیف نموده و آن را موجب امتنان برآدميان ذکر کرده است می فرماید: فليعبدوا رب هذا البيت الذي اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف[v] شایسته است خدائی را فرمان برید که پروردگار این خانه(کعبه) است خدائی که به مردمان نعمت روزی و امنیت عطانموده است. در برخی از آیات دیگر نیز مهم ترین ویژگی خانة کعبه را، خصوصیت امنیت که برای آن مکان مقدس مقرر شده است، ذکر نموده است: اولم يروا انا جعلناه حرما آمنا[vi] و از آن به خاطر این ویژگی محسوس، به عنوان«بلدالامين»[vii] یاد کرده است.
هم چنین در آیات قرآن از جامعة كه برخوردار از نعمت امنیت باشد، به عنوان جامعة الگو و نمونه، یاد شده است: ضرب الله مثلاً قرية كانت آمنةً مطمئنة يأتيها رزقها رغدا من كل مكان.[viii] یعنی خداوند، از قريه و شهري که امن، آرام و مطمئن بوده و همواره روز‌ي‌‌اش به فراواني از هر مكاني فرا می رسد، به عنوان مثال، الگو و نمونه یاد نموده است.
روشن است که این ضرب المثل و بیان سمبلیک قرآن، صرفا باز خوانی تاریخ و یا داستان سرائی نیست بلکه هدف از این نوع بیانات، آموزش و انگیزش انسان ها برای نیل به جامعة امن است که البته نماد کامل این آرمان خواهی، در آیات مهدویت، به زیبائی ترسیم شده است.
نعمت امنیت، چنان باروح و روان آدمی، انس و قرابت دیرینه و جاودانه دارد که حتی در قیامت نیز، هنگامی که به بهشتیان اذن ورود داده می شود: ادخلوها بسلام آمنين[ix] نوید دل انگیز و فرح بخش سلامت و امنیت، دلنشین ترین بشارتی است که ذائقة بهشتیان را شیرین و روح آنان را برای همیشه مسرور و شادمان می نماید. به همین جهت در برخی از آیات قرآن[x] و ادعیه و زیارات، از بهشت با اینکه هرنوع نعمتی در ان است اما به عنوان «دارالسلام»[xi] یعنی خانه امن یاد شده است.
در مواردی دیگر نیز هرجا که قرآن انسان های صالح را به پاداش اخروی، بشارت می دهد، موضوع امنیت را به عنوان بهترین چشم روشنی آنان دکر می کند« لاخوف علیهم و لاهم یحزنون» و یا در مقام مقایسة اهل ایمان و کفر، به‌ترين پاداش اهل ایمان را نعمت امنیت ذکر میکند: فأي الفريقين احق بالامن[xii] آیه گرچه به صورت طرح سؤال مطرح شده است اما این نحو بیان حاکی از اهمیت این نعمت انحصاری است که متعلق به یک گزینه يعني اهل ایمان و عمل صالح دارند همان چیزی که در دعا ها به عنوان مهم ترین خواستة انسان ازخداوند مطرح شده است همان چیزی که امام امیرالمؤمنین(ع) در مناجات خود«اللهم انی اسئلک الامان یوم...»[xiii]با تضرع و اصرار، امان در روز قیامت را از خداوند مسئلت می نماید.
در روایا و احادیث نیز، لزوم امنیت و ارتباط آن با حجت عصر، مورد تأکید قرار گرفته است. پیامبر(ص)، اهلبیت خود رامایة امنیت و بقای جهان معرقی نموده است: اهل بیتی امان لاهل الارض[xiv]. چه اینکه امام زمان(ع) در توقیعی، خود را لنگرگاه ثبات و امنیت اهل زمین معرفی نموده است: وانی لامان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء[xv] تحقیقا من(امام زمان) مایة آرامش و امنیت ساکنان زمین ام همان گونه که ستاره گان آسمان موجب امنیت اهل آسمان اند.
طبق این روایات، حضور امام عصر(عج)، چه به ‌صورت پنهانی و در حالت غيبت و چه به‌ صورت ظاهری و علنی در زمان ظهور، مايه بارش فيوضات الهی به سوي مردم و مایة امنیت و آرامش آدمیان و ساکنان زمین است.
امام صادق(ع) از «امنيت» به عنوان یکی از ضرورت های زندگی و ارکان اساسي حیات بشر، یاد می کند که احدی از آن بی نیاز نمی باشد: ثلاثة اشياء يحتاج الناس طرّأ اليها: الامن، والعدل والخصب[xvi] سه چیز است که همه مردم بدان محتاج اند اولین آن امنیت، سپس عدالت ورفاه است.
پيامبر اكرم(ص)نیز در این مورد مي‌فرمايد: اَلامنُ والعافية نعمتان مغبون فيها كثيرٌ من الناس.[xvii] امنيت و سلامت دو نعمتی است كه بسياري از مردم درقدرشناسی از آن مغبونند. یعنی آنچنان که شایسته است از سوی مردم مورد توجه نمی باشند تا به طور بهینه از آن استفاده نمایند. ر جای دیگر نیز پیامبر(ص)، از این دو نعمت به دلیل عدم توجه کافی نوع مردم نسبت به اهمیت و قدر شناسی از آن، به عنوان نعمت های فراموش شده یادنموده است: نعمتان مجهولتان؛ الامن و العافیه.[xviii] دو نعمت گو اینکه از نظرها ناپدید است، یکی نعمت امنیت دوم نعمت سلامتی و عافیت.
نکتة جالب توجه در این احادیث این است که کلام امام صادق(ع) که در مقام معرفی مهم ترین نیاز های جامعة انسانی است، حضرت نیاز انسان به امنیت را حتی از نیاز انسان به عدالت و رفاه و فراوانی نیز، مقدم ذکر نموده است چه اینکه درسخنان سول اکرم(ص)- که در مقام بیان مهم ترین نعمت های الهی بربندگان است، نعمت امنیت، بر نعمت مهم سلامتی نیز مقدم ذکر شده است.
این تقدم بدلیل نقش زیر بنائی وبسترساز عنصر امنیت نسبت به سایر نعمت ها در زندگی انسان است، زیرا امنیت؛ هم زمینه و هم حفاظ سایر نعمت ها و امکانات است بگونة لذت زندگی و نیز قوام رفاه و آسایش، بر محور امنیت استوار است. چنانکه امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «رفاهية العيش في الامن».[xix] آسایش و شیرینی مواهب دنیا تنها در پرتو امنیت، لذت بخش و گوارا است. در جای دیگر می فرماید: لانعمة أهنا من الامن.[xx]
هيچ نعمتي گواراتر از امنيت وجود ندارد. براساس این سخن حضرت، در میان نعمت های الهی، نعمت امنیت هم خود گوارا ترین است و هم شیرینی بخش و گوارا آفرین است. این ویژگی به خاطر نقش تأثیر گذار مسألة امنیت در سایرشؤنات و احتیاجات انسان و اهمیت کلیدی عنصر امنیت در نظام زندگی است.
از این رو، می توان نعمت امنیت را، مادر نعمت ها دانست به دلیل اینکه امنیت زمینه ساز و قوام بخش سایر نعمت ها است و هم می توان آن را حافظ و صیانت بخش سایر نعمت ها دانست چون امنیت عامل تداوم و بقای دیگر نیازمندی های اساسی انسان در طول زندگی است.
شاخص امنیت، حتی در فقه نیز تأثیر گذار است. تکالیف فقهی نظیر وجوب حج، امربمعروف و نهی ازمنکر و... دایرمدار وجود امنیت و عدم خوف و خطر(شرایط تقیه) است. در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز امنیت به عنوان یک شاخص، در اسلام مورد توجه است. حتی امیرالمؤمنین(ع) در مسألة مهمی چون امامت و رهبری امت اسلام بعد از پیامبر(ص)، وقتی احساس می کند که عدم امنیت کیان اسلام را تهدید می کند، بنا به ضرورت های ناشی از حفظ امنیت و لزوم پرهیز از ایجاد اختلاف و نزاع داخلی، ازحق مسلم خود نیز دست برمی دارد و با خون دل سال های متمادی غصب خلافت و انحرف امت در قالب ظاهری حکومت اسلامی را، تحمل می کند تا اساس اسلام وبقای حكومت نوپای پیامبر(ص) را حفظ نماید.

امنیت، دارای آثار بیشار وگسترده ایست که چتر وسیع آن، سراسر زندگی انسان را در بر می گیرد. این آثار چه از بعد فردی و چه از بعد اجتماعی، حائز اهمیت است.
آثار فردی امنیت: آثار فردی امنیت شامل سه رکن اساسی حیات فردی انسان یعنی؛ امنیت جانی، مالی و حیثیتی می شود. اثر مستقیم امنیت برای تک تک افراد جامعه حفظ و حراست از جان و مال و عرض و آبروی او است، چیزی که اگر هرکدام ازاین عناصر سه گانه، دچار نا امنی گردد، این امر منجر به اضمهلال نظام مطلوب زندگی انسان، خواهند شد.
آثار اجتماعی امنیت: آثار اجتماعی یعنی؛ باز دهی نتایج امنیت در عرصه های مختلف اجتماعی، دارای جلوه های بیشتری است که روابط و تعاملات اجتماعی درپرتو آن، سامان می یابد. در سایه امنيت، دلهای مردم به همدیگر انس و الفت گیرند، همگرای و همزیستی جایگزین نفرت و دشمنی می شود، حق و عدل آشکار و حدود الهي جاري مي گردد. در محیط امن، مردم از نگرانی ها، رنج نمی برند، حقوق و مطالبات صاحبان حق به دليل ترس از افراد و اشخاص، ضایع نمی گردد. در جامعه امن، به دلیل تأمين کافي مردم از سوی حکومت از یکسو و تعامل مثبت و فعال موجود در جامعه، پيش‍آمدها، کمبودها و زیان های طبیعی و غیر طبیعی، قابل تحمل و جبران پدیر است.
در فضای امنيت، اقشار مختلف جامعه، در پرتو امنیت، هرکدام به نحوی از مواهب زندگی برخورداراند. چیزی مانع پیشرفت و ترقی مردم نیست، مردم مالک کار و تلاش و دست رنج خودشان اند و هرکسی ثمره تلاشها و زحمات شان را بي کم و کاست بدست مي آورند، بدون اینکه مورد استثمار و بهره کشي دیگران قرارگیرد. همة این ها آثار و برکاتی است که از رهگذر امنيت نصیب افراد جامعه می شود.
مهم ترین اثر ایجاد امنیت، این است که امنیت زمینه ساز حركت عظيم اجتماعي و فراهم کنندة فضای لازم برای سایرکارکرد های مثبت فردی و اجتماعی و پيشرفت‌هاي معنوي و مادي مردم است. بدون امنیت عدالت نیز در جامعه عینیت و قوام نمی یابد. از این جهت شیرین ترین میوة ایجاد امنیت، تحقق عدالت در سطوح مختلف جامعه است که نیاز مبرم انسان در هرزمان است زیرا تحقق عدالت و تعقیب اهداف طلبانه- هرچند به صورت نسبی- نیز صرفا در پرتو امنیت عملی و در شرایط و فضای نا امن، هیچ حرکت سازنده ای امکان بروز پیدا نخواهند کرد.
در اندیشة سیاسی اسلام، دو مقولة«امنیت» و «عدالت» تعامل و پیوند شدیدی نسبت به هم دارند. این دو بایستة مهم اجتماعی، چنان با هم آمیخته و عجین است که نمی توان یکی را بدون دیگری معناکرد و یا از یکی جدای از دیگری سخن گفت. این جوشش و پیوند ناگسستنی میان عدالت و امنیت، موجب شده است که اسلام موضوع عدالت و امنیت را به عنوان دو اصل راهبردی مد نظر قرار دهد، دو اصلی که درعین هماهنگی و همسویی، یکی زیربنا و دیگری روبنای این رویکرد بنیادی است.
اسلام در سیاست گذاری و ترسیم چشم انداز آینده، نگاهش نسبت به موضوع امنیت، یک نگاه استراتژیک و زیر بنائی است به همین جهت، موضوع امنیت را به عنوان بستر تحقق حکومت عدل و اجرای اهداف کلی نبوت و امامت، می داند و مؤمنان صالح را بدان بشارت داده است. در اندیشة سیاسی اسلام مسألة امنیت یک مسألة تاکتیکی و مقطعی نسیت بلکه یک هدف راهبردی، دامنه دار و دور دستی است که پیدایش همه خیرات و برکات درجامعه به نحوی مرتبط و وابسته به آن است. هدف مهمی که نه تنها به عنوان یک ضرورت و نیاز اجتناب ناپذیر اجتماعی، بسترساز همة تغییرات و تحولات است بلکه حتی هدف و فلسفة خلقت یعنی عبودیت و بندگی و شکل گیری جامعة توحیدی نیز بدون تعمیم و گسترش امنیت در جامعه، ممکن و میسور نمی باشند.
در اندیشة سیاسی اسلام، برقراري امنيت در جامعه، مهم ‌ترين و ضروری ترین اولویتی است كه موجبات اصلاح و تعالي جامعه را فراهم مي‌آورد. اهمیت ایجاد و حفظ امنيت تاجائی است که حتی در مواردی که موضوع اهم و مهم پدید آید که درآن عنصر«امنیت» با سایر نیاز ها و مهم ترین بایسته های اجتماعی دیگری حتی اجرای«عدالت»، در تزاحم و تعارض قرارگیرد، حفظ امنيت به ‌دليل حساسیت آن و اهميت زیر بنائی آن، تقدم خواهند داشت.
به همین جهت امام علی(ع) با توجه به اینکه نا امنی و اختلاف داخلی، حکومت نوپای اسلام را تهدید می کرد، به مدت بیست و پنج سال از حق مسلم خود در مسألة امامت و خلافت، دست کشید و بناچار با خونابة دل، انواع ظلم و بی عدالتی را تحمل نمود تا مبادا امت اسلام دچار بی ثباتی و هرج و مرج گردد و زحمات و دستاورد های پیامبراکرم(ص) در اثر اختلافات و جنگ داخلی، به مخاطره بیافتد.

امنيت، بخش هاي گوناگون زندگي اجتماعي اعم از بخشهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... را شامل مي شود و شرط لازم برای فعاليت هاي مفيد و رشد و تکامل فرد و جامعه است.
در فرهنگ دینی و اسلامي، عرصه های امنیت چنان گسترده و وسيع است که همة قلمروهاي فردي و اجتماعي و زمينه‌هاي داخلي و خارجي، فكري و روحي، اخلاقي و اعتقادي، دنيايي و آخرتي را در بر مي‌گيرد و با شاخص‌هاي ايجابي و سلبي، از هر دو زاويه قابل تعريف و دسترسي است. البته اين امر نسبي است نه مطلق، تابع وضع و امكانات و توانايي‌هاي هر فرد و جامعه است و نبايد آن را صرفاً به امكانات و تجهيزات نظامي، با مقیاس های مادي و فيزيكي يا مقولات اقتصادي و مانند آن تعريف كرد. بلكه مفهومي عميق‌تر، ظريف‌تر و فراگير‌تر از موضوعات ياد شده داشته و بر ابعاد روحي، فكري، فرهنگي، اخلاقي، معنوي و اعتقادي و ارزش‌هاي الهي نيز اتّكا و وابستگي كامل دارد. بستر‌سازي حيات معنوي طيبه و حسنه براي تربيت و تهذيب افراد، چه در حوزه رفتارهاي فردي و چه در عرصه هاي اجتماعي و نیز دوري آن‌ها از حيات سيئه و غير ايماني، اصلي‌ترين ساز و كار تأمين امنيت است.[xxi]
با ایجاد امنيت، منافع و حقوق همه تأمين مي شود، تضاد و درگيري به حداقل مي رسد و در صورت بروز تضاد و درگيري، هر کس در محدوده حقوق خويش محدود مي گردد، و قانون مانع تجاوز و دست درازي اوست. در جامعه امن، قانون حاکم است و روابط اجتماعي بر اصل ظوابط استوار است، و حق و تکليف معيار رابطه ها است. حتي مجريان قانون از قانون بيم دارند. در جامعه امن، بيم، هراس، دلهره و نگراني در مردمان نيست.
کسي از کسي بي جهت نمي هراسد. و هر کس در هر مقام اجتماعي نمي تواند به شخصي ديگر در هر پست و منزلت پايين اجتماعي زور بگويد و مانع راه و کار او گردد. در جامعه امن سرمايه داران و متنفذان بر جامعه تسلط ندارد واقويا، ناتوانان را نمي بلعند و سرنوشت فرودستان، در دست فرادستان و سرمايه داران نيست. در جامعه امن طبقه حاکم از مردم فاصله ندارند، و توده هاي مردم هر گاه لازم باشد به دولتمردان دست رسي دارند، و نگهبانان مانع آنها نيستند. اين دو موضوع با يکديگر پيوندي ناگسستني دارد.
اگر حکومتها، درهاي دارالحکومه را به روي مردم بستند و دربان و حاجب گماردند و هر کس نتوانست به دادرسي نزد آنان رود و عرض حال کند، طبيعي است که توانمندان بر توده هاي مردم تسلط مي يابند و ناتوانان را مي بلعند. در جامعه امن، مردم در زندگي، از همه جهات، تأمين دارند، حوادث، پيش ‍آمدها، ضررها، زيانها، کمبودهاي طبيعي و انساني و... موجب نگراني افراد نيست، زيرا که مردم تأمين کافي دارند، و دولتها مردم را تأمين مي کنند، و ضرر و زيانها و خسارتها جبران مي گردد. در چنين اجتماعي، با اين سطح بالاي تأمين و امنيت، مردمان مي توانند با آرامش خاطر و آسايش کامل زندگي کنند، و از هيچ چيز و هيچ امري نگران نباشند و اين مهم ترین ويژگي امنيت اجتماعي است. امری که در پرتو آن عدالت اجتماعي که از شاخه ها و ميوه هاي آن درخت تناور است پديد مي آيد.[xxii]
البته روشن است كه ایجاد امنیت اجتماعی در همة ابعاد آن، در دوران پیش از ظهور، بسی دشوار و بلکه غیر ممکن است. امنیت كامل در همة عرصه ها با ابعاد ایدآل و آرماني آن، تنها در پرتو امنیت فراگیر مهدوي، در عصرظهور به جامعة بشری هدیه خواهند شد.

مقولة امنیت به دلیل درهم تنیدگی آن باسایر شؤنات زندگی فردی و اجتماعی، چنان حساس و مهم است که هرگونه آسیب و اخلال در آن، موجب اختلال در کل ساختار زندگی فردی و اجتماعی- اعم از جان و مال و حیثیت و آبرو- گردیده و پیامدهای سوء فراوانی را در عرصه های مختلف زندگی، بدنبال خواهند داشت.
به همین جهت اهمیت امنیت و توجه دادن به آثار و پیامدهای منفی عدم امنیت، همواره مورد اهتمام و تأکید رهبران الهی بوده است. جلوه ها و مظاهر عدم امنیت و پیامد های تباه کنندة آن را، می توان در روایاتی که ناامنی های پیش از ظهور را بیان نموده است، به روشنی مشاهده کرد.
در بسیاری از روایات منقول از پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع)، از بروز ناامنی‌ها در عصرغیبت و آخرالزمان، پیشگوئی شده است که پیامد های مستقیم آن، بروز جنگ‌ها، هرج و مرج‌ها، بی‌عدالتی‌ها و فتنه‌های فراوان دیگری است که تبعات ويرانگر آن، پیوند های زندگی و نظام اجتماعی را از هم می پاشد.
مظاهر ناامنی، با اشکال مختلف در زوایای زندگی روزگار عصر غیبت و آخرالزمان، بروز و ظهور دارد که پایه های روابط و پيوندهاى اجتماعى و ارتباطات سالم خانوادگى را درهم می شکند. براساس مفاد روایات، در این وضعیت، صاحبان ثروت وقدرت به زیر دستان رحم نمی کند، همسایه ها در حق همسایه جفا روا می دارند، زن و مرد حقوق همدیگر را رعايت نمى كنند، فرزندان با گستاخى و نافرمانى حرمت والدین را نگه نمی دارند، پدران و مادران مسئوليتهاى تربيت فرزندان را ازیاد می برند، رشته های محبت و دوستی در میان مردم قطع گردیده و عشق وعلاقه های کاذب جانشین محبت های واقعى می گردد. ارزشها و كمالات انسانى، معیار سنجش شخصيت افراد نبوده بلکه تقوی، دیانت و صلاحیت دایر مدار ارزشهاى ظاهری و مادی است. يگانگي و همدلی های ظاهری با نفرت درونی و کینه های پنهانی همراه است، دوستي ها و پيوندها، صورى و مقطعی است.
امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: تواخى الناس على الفجور و تهاجروا على الدين و تحابوا على الكذب ....و استعملت المودة باللسان و تشاجر الناس بالقلوب.[xxiii] مردمان با انگيزه گناهكارى برادر مى شوند، و در راه دين از يكديگر جدا مى گردند، دوستيها دروغين است و محبتها زبانى و صورى است اما اختلافها و ناسازگاريها باطنى و درونى است.
نتیجة حاکمیت معیارهای ظالمان و استثماری در روابط اجتماعی، پدید آمدن فضای درنده خوئی در جامعه خواهند بود. فضای که در آن، چاره ای نیست جز اینکه یا خود باید درنده بود و یا بناچار طعمة درندگان بی رحم دیگر قرار خواهند گرفت!
پيامبراکرم(ص) در حدیثی، پیامدهای وحشتناک و مخاطرات ناامنی در جامعة آخرالزمان را این گونه ترسیم می کند:... فان كان فى ذلك الزمان ذئبا، والا اكلته الذئاب.[xxiv] اگر مردمان در اين زمانه گرگ صفت شدند مى توانند در جامعه گرگان زندگى كنند و گرنه گرگهاى ديگر آنها را خواهند بلعید!
در چنین جامعة ناامنی، اوج این رابطة ظالمانه و استثماری را در طبقة حکام و فرمانروایان می توان دید که دست رنج بینوایان و بیچارگان را از چنگ آنان می رباند. امام على(ع): و كان اهل ذلك الزمان ذئابا، و سلاطينه سباعا، و اوساطه اءكالا، و فقر ائه امواتا [xxv].مردمان آن زمان گرگ اند، و حاکمان شان درنده گان تیز دندانی اند که طبقات متوسط جامعه را می بلعند. درنتیجه، طبقة بينوايان در زمرة مردگان خواهند بود.
پيامبراكرم(ص) از حرص و تکالب مردم به دنیا که سرمايه و پول برای آنان در حد پرستش ارزشمند مى گردد، با تعجب این گونه یاد می کند: فواعجبا لقوم الهتهم اموالهم.[xxvi] شگفتا از مردم دنیا پرستی كه خداوندگار شان اموال و ثروت شان است. همچنین امام صادق(ع) عیاشی گری و بی مبالاتی مردمان آخرالزمان را این گونه توصیف می کند: و رايت الناس همهم بطونهم و فروجهم، لابيالون بما اكلوا و بما نكحوا ورايت الدنيا مقبلة عليهم.[xxvii]
تمام همت مردم صرف شكم و مسائل جنسى مى گردد و در شكم بارگی و شهوت رانی بسیار بی پروایند و دنيا به طور بی سابقه ای به آنان روى می آورند بگونة که افزایش سرمايه و مستى ثروت اندوزی و رویکرد افراطی مردمان عصرغیبت وآخرالزمان به دنیا، چنان در زندگی آنان پر رنگ است که آنان را از خود بيگانه ساخته و در گرداب انواع فساد و عیاشی و كامرانی فرو می برد.
امام عسكرى(ع) در مورد روابط استثمارى آن دوران می فرماید: اغنيائهم يسرقون زاد الفقراء.[xxviii] طیف اغنيا و پولداران، دست رنج و زاد و توشة قشرفقیر و تهی دست را می دزدند!
بى ترديد مراد از دزدیدن در اين روایت، دزدی و سرقت هاى معمولی نیست، بلکه منظور از اين دزدی، دزدی با شيوه های تعاملی از طریق روابط استثمارى و ظالمانه است كه حقوق طبقة محروم در آن ناديده گرفته مى شود. و با آزادى فراوانى كه سرمايه داران دارند، شيوه هايى اعمال مى شود كه حقوق افراد كارگر و شاغل رعايت نشود، بلكه رشد ثروت و سود ثروت اندوزان مد نظر باشد. طبيعى است كه در چنین وضعی امكانات زندگى قشرمحروم به سرقت رفته، و در اندک زمانى، عده اى انگشت شمار ثروتهاى كلانى را کسب و جمعی زیادی را، فقیر و تهي دست نمایند.
در چنین فضای ناامنی، جامعه انسانى به جنگلى از حيوانات تبديل شده و مردمان گرگانى اند که به جان هم افتاده و حكومت ها همچون درندگان به جان ملتها افتاده و از خون و پوست و گوشت استخوانشان تغذيه مى كنند.
در اين روابط غيرانسانى، طبقات متوسط جامعه طعمة طبقه حاكم و سرمايه دار است و زندگيشان در اسارت سلطه طلبان و توانگران است و خود به نفع طبقات بالاى جامعه كار مى كنند. بينوايان در اين جوامع در حكم مردگانند نه براى آنان رمقى مانده است و نه قدرت عرض وجود و طلب حق خويش را دارند. در صورتى كه طبقات متوسط لقمة زير دندان ثروتمندان باشند، وضع بينوايان روشن است.[xxix]
نکتة تأسف بار و هشدار دهنده این است که در این وضعیت پرآشوب، سهم جامعة شیعی در شعله ور نمودن آتش فتنه و نا امنی، کمتر از دیگران نیست! امیرالمؤمنین(ع) باتأسف از این وضعیت چنین یاد می کند: وا اسفا من فعلات شيعتنا، من بعد قرب مودتها اليوم، كيف يستذل بعدى بعضها بعضا و كيف يقتل بعضا... كل حزب منهم اخذ منه بغصن، اينما مال الغصن مال معه.[xxx]
افسوس از رفتار شيعيان ما، که امروز اين گونه با هم دوست و نزديك اند، چگونه پس از من بعض شان بعضی ديگر را خوار مى سازند و گروهی گروه ديگر را مى كشند، هر دسته و جماعتی به حزبی مى پیوندد و به هرسمتی كه آن حزب تمایل داشت بطرف او می غلتد.
این وضعیت کشنده و ناامن، از ویژگی های عصرغیبت و آخرالزمان است وضعیت ناامنی که فقط با ظهور مصلح جهانی حضرت مهدی(ع) تغییر خواهند کرد. امام باقر(ع) می فرماید: لا يقوم القائم عليه السلام الا على خوف شديد و فتنة و بلاء يصيب الناس ... و اختلاف شديد بين الناس و تشتت فى دينهم و تغیر فی حالهم حتى يتمنى المتمنى الموت صباحا و مساء من عظم ما يرى من كلب الناس و اكل بعضهم بعضا.[xxxi]
قائم عليه السلام قیام نكند مگر در زمانى كه ترسهاى بزرگ پديد آيد، و مردم با فتنه ها و گرفتاريهای عظیم دچار گردد... و اختلافهاى شدید ميان مردمان رخ دهد، و در دينشان تفرقه افتد، مردمان هر سپيده و شام آرزوى مرگ كنند تا از رنج و آزار و دریدن زور مندان و ظالمان نجات یابند!
بدیهی است که گسترش روز افزون ناامنی و بی ثباتى که سایة مرگبار ظلم، فساد و تباهى ناشی از آن، زندگی را سخت در کام آحاد مردم جامعة آخرالزمان تلخ خواهند نمود. تغییر این وضعیت مرگبار، نیاز شدید به یک رستاخیز و پالایش بنیادین دارد، پالایشی که همة مظاهر ظلم و تبعیض و نا امنی را از عرصة زندگی بزداید و آرمان هاى حيات بخش وعدالت را جایگزین سازد.
امیرالمؤمنین(ع) تبدیل نا امنی فراگیر به امنیت فراگیر و ایجاد تغییرات بنیادین در روابط اجتماعی را، فقط در پرتو اصلاحات مهدوی دوران ظهور حضرت قائم(عج)، ممکن می داند و می فرماید: ولوقد قام قائمنا لذهبت الشحناء من قلوب العباد و اصطلحت السباع و البهائم حتي تمشي المرأة بين العراق الي الشام... علي رأسها زينتها لا يهيجها سبع ولا تخافه.[xxxii] و چون قائم ما قيام کند کينه ها از دلها بيرون رود، حيوانات نيز با هم سازگاري کنند، امنیت چنان فراگیر شود که حتی زنی که زيورآلات خود را به همراه دارد، از عراق تا شام سفرکند در حالی که از هیچ خطری دغدغه و نگرانی نداشته نباشد.

امنيت به لحاظ اینکه شرط لازم برای رشد و تکامل فرد و جامعه و منشأ تحولات و دگرگوني‌هاي فراوانی است که زمینه را برای سایر فعاليتهاي مفيد اجتماعي هموار می کند، از ديرباز تا کنون ضرورت وجود آن در تمام عرصه های زندگي- اعم از بعد فرهنگي، سياسي، اقتصادي و دیگر بخش هاي حیات بشری، احساس مي‌شود.
نیاز جامعه به امنيت فراگیر به قدری ضروری و با اهمیت است که در متون روائی از آن به عنوان يکي از فلسفه هاي رسالت یاد شده است. روزي عمروبن عبسه سلمي در ضمن چند سوال از پيامبراکرم (ص) پرسيد: خداوند براي چه تو را فرستاده است؟ پيامبر اکرم (ص) در جواب وي فرمودند: بأن توصل الارحام و تحقن الدماء و تؤمن السبل و تکسرالاوثان و يعبدالله وحده لا يشرک به شي.[xxxiii] يعني فلسفه رسالت من در ایجاد صله رحم و جلوگيري از خونريزي و امنيت راهها و بت شکني و يکتاپرستي است.
آنچه در فرایند امنیت گرائی و امنیت خواهی مهم است، جامع نگری و توجه به ابعاد مختلف امنیت وآثار و پیامد های اجتماعی آن است. مهم ترین آفت در نگرش به مقولة امنیت، دو چیز است: 1- تک بعدی نگری 2- انحصارطلبی.
هرگز امنیت با نگاه تک بعدی مطلوب نمی باشد و نیز هرگز نباید امنیت و دستاورد های فراوان آن، در گرو طبقة خاصی قرار گیرد زیرا این نوع امنیت خود مولد ناامنی است. اساسا با نگرش تبعیض آمیز نسبت به امنیت و در فضائی که فریاد نا امنی دیگران بلند است، نمی توان احساس امنیت داشت. قدم اول در این راه، نگاه جامع و فراگیر به موضوع امنیت است. چیزی که در بسیاری از نگرش های امنیتی دیده نمی شود و سیر تاریخ از دیر زمانی تاکنون گرفتار این دو آفت مهلک بوده است.
این دو عامل موجب شده است که بشریت در طول تاریخ هیچگاه به امنیت فراگیر دست نیابد و این آرمان همچنان در حد یک آرزوی دست نیافتنی باقی بماند.
از سوی دیگر، جامعة بشری برای ایجاد امنیت، ناگزیر از بکارگیری مکانسیم ها و روش های گوناگونی است که به منظور سامان بخشی نظام زندگی و ادارة جامعه، بدان سخت نیاز مند است. بدیهی است تحقق مطلوب این هدف، نیاز به الگوی جامع و تبعیت از شاخص های امنیتی آن دارد تا آثارو پیامد های مثبت آن، حداکثر بهره مندی افراد جامعه از مواهب امنیت را درپی داشته باشد.
در اندیشة اسلامی و شیعی، بهره مندی کامل از مواهب امنیت، فقط در پرتو امنیت فراگیر مهدوی در عصرظهور قابل تحقق است و این رسالتی است الهی که احدی توان انجام آن را نخواهند داشت جز آخرین مصلح الهی امام مهدی(عج). حكومت جهانی مهدوي، آيينه‌ تمام ‌نماي حكومت اسلام و تجلي‌بخش حوزه‌هاي مختلف امنيتي است. از این نظر، امنیت مهدوی، الگوی امنیت فراگیر و همه جانبه است که می باید در عصر انتظار، سرلوحه ای گرایش های امنیتی همة خداپرستان و منتظران ظهور حضرت قرارگیرد.
براساس آیات قرآنی، امام مهدي (ع) تنها کسی است که امنيت را در همة ابعاد آن در گسترة جهانی پديد خواهند آورد، امنيتي که بشريت در تمام دوران تاريخ خود مانند آن را تجربه نکرده است. او در جامعة امن نوین خود، همه معيارها و ضوابط غير انساني که برمبنای ظلم و استثمار و بی عدالتی بنیان نهاده بود را، تغییر داده و علل و عوامل دلهره، نگراني و نامنی در جامعه را نابود کرده و بيم آفرينان و هراس انگيزان را از سر راه پیشرفت مردم برخوهند داشت تاکسی سد راه دیگران نگردد.

در احادیث و آیات، ابعاد الگوئی امنیت مهدوی، تبیین شده است. براساس آموزه های قرآنی و روائی، تمامی فاکتور های امنیت، آن هم در حد آرمانی آن، در الگوی امنیت مهدوی تبلور یافته است. در امنیت مهدوی همة عوامل نا امنی نظیر: فقر، ظلم، فساد و... برچیده خواهند شد. بدیهی است که با زدودن عوامل ناامنی یعنی ریشه کن شدن فقر، برچيده شدن ظلم و فساد، جلو گیری از تخلف و... نا امنی خود بخود از جامه ریشه کن خواهند شد زیرا با توسعة رفاه و آسایش عمومی، فقر از جامعه رخت برمی بندد و از سوی دیگر با برقراري عدالت و مقابله با عوامل مخل امنیت و اجراي حدود الهي در مورد قانون شکنان و متعرضين به حريم افراد، آزادي عمل از آنان سلب شده و به طور طبيعي انگيزه ي ايجاد ناامني نيز از بين خواهند رفت و در نتیجه زمینه های نا امنی و بذهکاری های اجتماعی، منتفی خواهند شد.

قرآن کریم، امنیت مهدوی در عصرظهور را زمینه ساز تحقق آرمان های فطری و تاریخی انسان، معرفی می نماید. در سورة مبارکة نور، بعد از آنکه وعده ای الهی مبنی بر حتمیت پیروزی نهائی و حاکمیت مؤمنان صالح در در جهان را مطرح می کند«وعدالله الذين امنوا منکم و عملو الصالحات ليستخلفنهم في الارض کما استخلف الذین من قبلهم»، مهم ترین نمود این پیروزی و دگرگونی در حکومت صالحان را، برقراری «امنیت» فراگیر و همه جانبه، ذکر می کند« ليبد لنهم من بعد خوفهم أمنا».
آنگاه هدف از ایجاد امنیت فراگیر در عصرظهور را، فراهم سازی فضای مناسب برای عبودیت و بندگی، یاد نموده و امنیت مهدوی را زمینه ساز شکل گیری جامعة توحیدی، معرفی می کند«یعبدوننی لایشرکون بی شیأ».[xxxiv] یعنی امنیتی که در پرنو آن مردم به عبودیت و بندگی خدا بپردازد تا از این رهگذر به کمال واقعی خودها دست یابند و از هرگونه انحراف و شرکی که مایة تنزل و سقوط انسان است، اجتناب ورزند.
در اين آيه، سه وعدة قطعی به مؤمنان وارسته داده شده است: یکی خلافت و حکومت در زمين به نمايندگي از خدا. دوم حاکمیت کامل دين و قوانين الهي بر تمامي عرصه هاي زندگي. سوم امنيت فراگیر و آرامش در همه روي زمين و بر طرف شدن تمامي عوامل ترس و ناامني در جهان.
در آن عصر، فضا برای اطاعت و بندگی خداوند به گونة فراهم است که هیچ عذر و بهانة برای کسی باقی نمی ماند. ولذا در ادامة آیة فوق این هشدار آمده است: « ومن کفر بعد ذالک فالئک هم الفاسقون» هرکس ازآن به بعد کفرورزد، ازجملة فاسقان خواهند بود. ظاهرا مراد ازکفر در این جا، کفرعملی یعنی عدم اطاعت و پیروی از احکام الهی است نه کفر اعتقادی.
امام صادق(ع): در مورد این آیة شریفه می فرماید: نزلت في القائم و اصحابه.[xxxv] اين آيه درباره قائم(ع) و ياران او نازل شده است. امام زين العابدين(ع) نیز می فرماید: «هم والله شيعتنا اهل البيت يفعل الله ذلک بهم علي يدي رجل منا وهومهدي هذه الامة».[xxxvi] اين گروه به خدا قسم همان پيروان ما هستند که خداوند به وسيله مردي از خاندان ما، اين موضوع را تحقق مي بخشد و او مهدي اين امت است.
این ترتب و پیوستگی در این آیة شریفه، به روشنی بیانگر اهمیت و نقش اساسی مقولة «امنیت» در شکل گیری حکومت عدل جهانی مهدوی در دوران ظهور است. براساس این کریمه، مهم ترین دستاورد حکومت مهدوی در عصر ظهور، ایجاد امنیت همه جانبه است که این امنیت، بستر و زمینه ساز گسترش عدالت جهانی است که میوة شیرین امنیت فراگیردر عصر ظهور است.
امنيت فراگيری که ره آود حکومت امام مهدي(ع) است، همة شؤنات زندگی اعم از اعتقادي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي، خانوادگي و...را در بر می گیرد. در دولت مهدوی، توحيد بر همه چيز و همه کس سايه مي افکند و زمين و زمان به امنيت مي رسد و بارور مي شوند.
در چنین فضای امن و سرشار از عدالت، هدف نهائی حکوکت، یعنی تشکیل جامعة توحیدی بمعنای واقعی کلمه که تاکنون نظیر نداشته است، تحقق پیداکرده و همة مردم در فضای عطرآگین آن، به رشد و شکوفائی وبلوغ آرمانی خود دست یابند..
جامعة توحیدی که امام مهدي(ع) آن را بنیان می نهد، با تامين نيازهاي گوناگون مادي و معنوي انسان، حداکثر زمینه های رشد و تعالی انسان ها فراهم می شود. مردم براي رشد و تعالي نيازمند امنيت، عدالت و فراواني اند و اين معنا در دولت مهدي (ع) در حد آرماني تحقق مي يابد. در آن عصر، مردم در فضای سرشار از معنویت و فضائل انسانی زندگی می کند و این امکان برای آنان پدید می آید که مسيرتکامل روحی و بلوغ عقلی خود را به سرعت طی نمایند. درچنین فضای عطرآگینی، همة موانع هدايت برداشته شده و راه عبوديت و بندگی وتقرب به خداوند متعال، برای همگان هموار می گردد.

در احادیث و روایات ابعاد اًلگوئی امنیت مهدوی، به خوبی ترسیم شده است که ذیلا به گوشه های از آن اشاره می گردد.
پيامبراکرم(ص) می فرماید: و الله ليتمن الله هذا الامر حتي يسير الراکب من صنعأالیمن الي حضرموت لا يخاف الا الله عزوجل.[xxxvii] بخدا سوگند که سرانجام امامت به حاکميت خواهند رسيد و در آن زمان کسي که از مدينه به سوي حضرموت سفر مي کند جز از خداوند متعال از هيچ چيز ديگري هراسي در دل راه نخواهند داد.
از امام باقر (ع) روايت شده است که فرمود: يقاتلون حتي يوحدوا الله و لا يشرک به شيئا و تخرج العجوزه الضعيفه من المشرق تريد المغرب لا يوذيها احد.[xxxviii] مي جنگند تا آنکه همه مردم خدا را به يگانگي بپذيرند و چيزي را با او شريک قرار ندهند، و چنان امنيتي برقرار شود که پيرزني ناتوان از مشرق به مغرب رود و هيچ کس آزاري به او نرساند.
امام صادق (ع) به نقل از امير مومنان (ع) روايت کرده است که فرمود: و لو قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لاخرجت الارض نباتها و لذهبت الشحناء من قلوب العباد و اصطلحت السباع و البهائم، حتي تمشي المراه بين العراق الي الشام، لا تضع قدميها الا علي النبات و علي راسها زينتها و لا يهيجها سبع و لا تخافه.[xxxix] روزي که قائم ما قيام کند، آسمان باران رحمت ببارد و زمين گياه خود را بروياند و کينه ها از دل بندگان زدوده شود و درندگان و چهار پايان با يکديگر همزيستي مسالمت آميز نمايند. تا آنجا که زني از عراق تا شام را بپيمايد و جز بر سبزه زار گام نگذارد و زينت و آرايش خود را بر سر داشته باشد بدون اینکه کسي به آن طمع نمايد و هيچ درنده اي او را آشفته نسازد و او نيز از هيچ چيز نهراسد.
امام مهدی(ع) پدید آورندة امنیت فراگیر است. امنیتی که بشر در تمام دوران تاریخ خود ماند آن را ندیده است. اودر جامعة عدل بنیاد خود، همة معیارها و ضوابط غیر انسانی ر کنار گذاشته و عوامل دلهره، نگرانی و ترس را نابود و بیم افکنان و هراس انگیزان را از سر راه جامعه برمی دارد. در حکومت مهدوی، اعمال نفوذها و قانون شکنيها رخت بربسته و روابط اجتماعي بر پايه قانون و عدل و احترام به حقوق و ارزش انسان استوار خواهند شد.
در آن دوران سعادت بار، هيچ حقي تضييع نمي گردد و هر کس در هر مقام به بيش از آنچه حق دارد دست نمي يابد. همه چيز به اندازه و حساب و حق است. به معناي واقعي کلمه اراده آزاد انساني در قلمرو درست و قانوني خود حرکت مي کند، و همة انسانها بدون مانع، امکان ترقی و رشد را مي يابند. در اين جامعه، انسان به انسان نزديک مي شود، دوستي و مهرورزي جاي کينه توزي و دشمني را مي گيرد. تضاد، درگيري و تزاحم جايش را به رقابت سالم و آزاد و انساني مي دهد. و دار السلام و جامعه امن و زندگي آرام، نصيب انسان مي گردد.[xl]
نقش الگوئی امنیت مهدوی و دستاورد های ناشی از آن در عصرظهور را، در گفتگوی امام صادق(ع) با یکی از اصحابش به نام عمار ساباطی، می توان مشاهده نمود. عمار ساباطي مي گويد: خدمت امام صادق(ع) بودم: فقلت لابي عبدالله عليه السلام: جعلت فداک، فما نتمني اذا ان نکون من اصحاب الامام القائم في ظهور الحق، و نحن اليوم في أمامتک و طاعتک أفضل أعمالا من أعمال اصحاب دولة الحق؟[xli] عرض کردم: فدايت گردم برای چرای چه در اين زمان، ماآرزو کنيم که از ياران امام قائم(ع) در دوران ظهور باشيم، حال آنکه کارهاي ما در اين روزگار که در سایة امامت شما بسر مي بريم و از شما پيروي می کنیم، افضل از اعمال ياران دولت حق است؟!
امام صادق(ع) با تعجب از سخن عما ساباطی، اظهارات وی را این گونه پاسخ می دهد: فقال: سبحان الله، أما تحبون ان يظهرالله - عزوجل - الحق و العدل في البلاد، و يحسن حال عامة العباد، ويجمع الله الکلمة، و يؤ لف بين قلوب مختلفة، و لا يعصي الله - عزوجل - في ارضه، ويقام حدود الله في خلقه، ويرد الله الحق الي اهله، فيظهروه حتي لا يستخفي بشي ء من الحق مخافة احد من الخلق.[xlii] سبحان الله!(کنایه از اینکه چرا چنین فکر می کنی و این گونه آرزو داری) آيا دوست نداريد که خداي بزرگ حق و عدالت را در آباديها آشکار سازد و حال عموم مردم رابهبود بخشد، و وحدت کلمه پديد آورد، و افکار ناسازگار را سازگار کند و خداي در زمين معصيت نشود، و حدود الهي ميان مردم اجرا شود، و خداوند حق را به اهلش باز گرداند، و ايشان آن را آشکار کنند، تا هیچ چيزی از حق، بخاطر ترس از کسی، مخفی نماند؟
اين روایت، جایگاه و نقش تأثیرگذار مقولة «امنيت» را به عنوان با اهميت ترين مؤلفة ساختار اجتماعي، روشن مي سازد. براساس این روایت، امنيت واقعي هنگامي بر اجتماعي پرتو مي افکند که ذره اي از حق وحقوق پنهان نماند.
گرچه امنیت فراگیر مطرح در عصرظهور، تاحال در هیچ مقطعی از تاریخ تحقق نیافته و مخصوصا در زمان غیبت حضرت، میسر نیست، اما توفیق دست یابی و تلاش برای تحقق نسبی این هدف، وظیفه و نیازی است که در هر زمان جامعة بشری شدیدا محتاج آن است.
بهره مندی از مواهب امنيت در عصر ظهور، همگانی و همه جایي است و اختصاص به تنها مسلمانان و یا شیعیان ندارد بلکه همة ساكنان زمين از نعمت کامل امنیت، بهره‌ منداند.
در حكومت عدالت محور و امنيت‌گستر مهدوي، اگرچه حضرت ولي‌عصر(ع) فاتح شهرهاي شرك هستند و حتي چهره ترسيمي ايشان در روايات و هنگام قيام به گونه‌اي است كه همواره شمشير بر دوش دارند، اما حاکمیت وسیطرة امام مهدی(ع) در جهان یک حاکمیت نظامي و متكي بر اجبار و سركوب نيست تا امنيت قهری و در سايه شمشير برقرار شود.
بلکه قيامِ مصلحانة حضرت، نهضتي ايماني، اسلامي و انساني براي رهانيدن همة بشر از زنجيرهاي نفساني و موانع و بندهاي بي‌شماري است كه بر دست و پاي انسان فعلي از سوي طاغوت‌ها زده شده و تكامل و كمال بشري را راكد كرده يا به پسرفت و قهقرا كشانده است. حركت اميدبخش و زنده كنندة حضرت، كه با پرچم ايمان و عدالت صورت مي‌پذيرد، در نهايت مشروعيت و رضايت عمومي صورت مي‌گيرد و با پذيرش همگاني همة ساكنان زمين و آسمان‌ و حتي حيوانات و جنبندگان عالم هستي تحقق مي‌يابد و همه با مباهات و خشنودي به آن تن مي‌دهند. در اين ميان، فرقي ميان ديانت‌ها، نژادها، قوميت‌ها و هويت‌هاي گوناگون مردم گيتي نيست؛ چرا كه نهضت مهدوي، حركتي جهان‌گستر و عالم شمول براي نجات و رستگاري همة بشريت است.[xliii]
از امام باقر(ع)، در مورد شمول دامنه عدالت آن حضرت، می فرماید: فانه (القائم ) يقسم بالسوية و يعدل فى خلق الرحمن البر منهم و الفاجر.[xliv] امام قائم اموال را ميان همة مردم اعم از نيكوكار و بدكار، مساوی تقسيم مى كند و به عدالت رفتار مى نمايد.
در حكومت عدل گستر مهدى(ع)، رفاه اقتصادى و آسايش معيشتى بر تمام بخشها و زواياى زندگى بشر پرتو می افكند و انسانها آسوده خاطر از مشكلات روزمرة تامين معاش، مى توانند به سازندگى معنوى خود بپردازند. بديهي است که این امنیت و آسایش در سایة جکومت عدل مهدوي(ع)، خود زمينه‌هاي جذب بیش‌تر دل‌هاي مردم و افزایش مقبولیت عمومی از حكومت ايشان را به همراه خواهند داشت.
پيامبر اكرم(ص)، در توصیف محبوبیت و مقبولیت اجماعي مثال زدنی حكومت حضرت مهدي(ع)، می فرماید: المهدی... يملا الارض عدلاً كما ملئت جوراً يرضي بخلافته اهل السموات و اهل الارض والطير في الجو.[xlv] زمين را همان‌گونه كه از ستم پر شده بود، از عدل سرشار مي‌كند. بگونة که اهل آسمان و زمين و حتی پرندگان هوا، به خلافت او رضايت مي‌دهند.
این محبوبیت و مقبولیت به خاطر آن است که مردم جهان دولت مهدی(عج) را نماد تحقق آرزو های خود می‌دانند و لذا با میل و رغبت به سوی او روی می‌آورند. در روایت دیگری آمده است: تأوی الی المهدی امته کما تأوی النحله الی یعسوبها.[xlvi] یعنی شور و علاقه و دلبستگی مردم به رهبرحکومت جهانی امام مهدی(عج) به‌گونه‌ای است که مردم همانند زنبور عسل نسبت به ملکة آن، علاقه‌مند اند و به او پناه می‌آورند. از این و، محبوبیت مردمی و پذیرش عمومی، یکی از ویژگی‌های حکومت مهدوی است که در هیچ دولتی، مشابه آن دیده نمی‌شود.
از این نظر، امنیت مهدوی، جامع ترین، کارآمد ترین و پربار ترین الگوی امنیتی است که فراروی جامعة بشری قرار دارد. الگوئی که سزاوار است در این دوران، جوامع انسانی، به ویژه جامعة شیعی، آن را نصب العین خود سازند و زیر ساخت های آن را باز شناسی نمایند تا با تبعیت از الگوی مهدوی، اندکی طعم شیرین امنیت را در ذائقة مردمان تشنة امنیت، بچشانند.
حاصل سخن اینکه: براساس آموزه های قرآنی و اسلامی، جامعة امن مهدوی، مبتنی بر نظام جامعی است كه عنصر محوری آن، حاكمیت الله و اصل توحید است. درپرتو حکومت توحیدی مهدوی، بشر به تمامی ایدآل های آرمانی خود در عرصه های مختلف، نائل می گردد.
در بعد امنیت، جامعة بشری که از روزگاران دور تا به حال، امنیتِ مطلق برای او افسانه و خیالی بیش نبود، زن و مرد، ضعیف و قوی، امنیت مطلق و همه ‌جانبه را تجربه می کند و ناامنى و خطر و نگرانی از زندگانى آحاد بشرى رخت برمى‏بندد.
درعرصه ای اقتصاد و معیشت که مهم ‌ترین چالش‌ دوران قبل از ظهور است، رفاه و رشد پايدار اقتصادى، استغناى عمومى در دولت جهانى‏ مهدوى، پدید آمده و شكاف‏های اقتصادى، تبعيض‏هاى ناروا و فقر و فاقه حاصل از آن، نه تنها رفع مى‏گردد بلكه جامعه بشرى به استغناى كامل رسيده و حتى فقيرى براى دريافت صدقات و اعانات يافت نخواهد شد. با رفع كمبود منابع در سایة دولت کارآمد مهدوی، همگان از امکانات رفاهی و معیشتی ایدآلی بهره مند گردیده و نابرابری‌ها و اختلافات طبقاتی، از میان برداشته می شود.
در حوزة سیاسی- اجتماعی، حكومت مهدوی به دلیل مشروعیت الهی و مقبولیت عمومی، دارای پایه های محکم و استواری است، چالش های سیاسی-اجتماعی همچون: قوم ‌گرایی ناسیونالیستی، تعصب نژادی و منطقه ای، انحصار گرائی و سلطه طلبی، همه برچیده می شود. نظام نوینی، بر پایه‌ هویت واحدی به نام اسلام شکل می گیرد سایرهویت‌های كاذب از بین ‌رفته و حدت و اخوت، در سراسرعالم حکم فرما می شود.
در حوزة حقوق و قضأ، با حاکمیت نظام توحیدی مهدوی، مطالبات حقوقی مردم، برپایة قوانین الهی و اسلامی تنظیم و عدالت در همة بخش های حقوقی در روابط فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حاکم می گردد. حقوق مردم در قالب قوانين شرع تعریف و با قاطعیت اعمال و به اجراگذارده می شود و دست هر متجاوز و منفعت‌ طلبي ازدست برد حقوق دیگران كوتاه می گردد. مردمان جامعة عصر ظهور، در پرتوی عدالت فراگیر دولت مهدوی، که سراسر زندگی آنان را فراگرفته است(یملأالارض قسطا و عدلا)، با امنیت و آرامش، لذت و شیرینی میوة عدالت را می چشند.
از نظر علم و فرهنگ، در عصر حكومت جهانى مهدوى دانش بشرى به دستاوردهايى فوق تصوری دست می یابد و شكوفايى علوم و فنون و كمال عقلانيت بشرى به اوج ترقی و تکامل خود می رسد و مهم تر از همه اینکه مردم روزگار ظهور، بر اساس فرهنگ و آداب و مقررات دينى تربيت شده و احكام شريعت را آموخته و بر پايه‏اى از معرفت و بینش و فرهيختگى می رسد كه حتى زنان خانه‏دار مى‏تواند بر اساس آیات قرآن و سيرة پیامبر(ص) قضاوت نمايد. تؤتون الحكمة فى زمانه حتى اَنَّ المرأة لتقضى فى بيتها بكتاب‏اللَّه وسنّة رسوله.[xlvii]
در بخش اخلاق، با حاكمیت فرهنگ معنوی اسلام و قرآن، اخلاق و معنویت بر تمامی شؤن زندگی فردی واجتماعی جامعة عصرظهور حاكم می‌شود تا فطرت خدا جو وکمال طلب انسان ها، به رشد و شکوفائی رسیده و با معرفت و اخلاص، به توفیق بزرگ عبودیت و بندگی پروردگار متعال، نائل شوند.(یعبدوننی لایشرکون بی شیأ).[xlviii]

پي‌نوشتها:

[i]مفرادات راغب، ص90، ماده «أمن».
[ii] همان.
[iii] تاج العروس، ج18، ص23، ماده «امن».
[iv] رک: المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، مادة«أ م ن».
[v] قريش/ 3 و4.
[vi] عنكبوت/ 67.
[vii] تین /3.
[viii] نحل/ 112.
[ix] حجر/ 45.
[x] انعام/127.
[xi] مصباح المتهجد، ص102، جامع السعادات، ج1، ص 45.
[xii] انعام/ 81.
[xiii] المزار ابن مشهدی ، ص174، بحارالانوار، ج91، ص109.
[xiv]شرح الاخبار، ج2، ص502، کفابة الاثر، ص30، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص245.
[xv] کمال الدین، ص485، الاحتجاج، ج2، ص284، الخرائج و الجرائح، ج3، ص1115، کشف الغمه، ج3، ص34.
[xvi] میزان الحکمه، ج4، ص3394، بحارالانوار، ج75، 234.
[xvii] مجمع الزوائد، ج10، ص289، المعجم الاوسط، ج1، ص198.
[xviii] روضة الواعظین، ص472.
[xix]موسوعة احادیث اهل البیت(ع)، ج1، ص454، عیون الحکم والمواعظ، ص275.
[xx] همان.
[xxi] فصلنامه انتظار، شماره 13، ص139.
[xxii] ر.ک: عصر زندگی، ص195- 202، (با اندک تصرفی)
[xxiii] بحارالانوار، ج34، 241، نهج البلاغه، ج1، ص209.
[xxiv] مستدرک الوسائل، ج12، ص330، بحارالانوار، ج74، ص98.
[xxv] نهج البلاغه شرح عبده، ج1، ص209.
[xxvi] الزام الناصب، ج2، ص121، بحارالانوار، 52، ص264.
[xxvii] کافی، ج8، ص42، وسائل الشیعه، ج16، ص279، بحارالانوار، ج52، ص260.
[xxviii] جامع احادیث الشیعه، ج13، ص377، مستدرک الوسائل، ج11، ص380.
[xxix] عصر زندگی، ص243.
[xxx] کافی، ج8، ص65، تفسیر نورالثقلین، ج4، ص328، بحارالانوار، ج32، ص44.
[xxxi] الغیبه نعمانی، ص240، معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج3، 254.
[xxxii] الخصال الصدوق، ص626، تحف العقول، ص115، بحارالانوار، ج52، ص316.
[xxxiii] مسند احمد، ج4، ص111، سبل الهدی و الرشاد، ج1، ص122.
[xxxiv] نور/55.
[xxxv] معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج5، ص32.
[xxxvi] مجمع البیان، ج7، ص267. المیزان، ج15، ص158.
[xxxvii] غوالی اللئالی، ج1، ص99، بحار الانوار، ج18، ص210.
[xxxviii] الخصال الصدوق، ص626، میزان احکمه، ج1، 187، مکیال المکارم، ج1، ص95.
[xxxix] بحار الانوار، ج10، 104.
[xl] عصر زندگی، ص199.
[xli] کمال الدین، ص647، الاختصاص مفید، ص21، بحار الانوار، ج52، ص128.
[xlii] کمال الدین، ص642، بحارالانوار، ج52، ص128.
[xliii] فصلنامه انتظار، شماره 13، ص149.
[xliv] علل الشرائع، ج1، 161، وسائل الشیعه، ج9، ص282.
[xlv] دلائل الامامه، ص442، نوادرالمعجزات، 197، العمده ابن بطریق، ص349، الطرائف، ص179.
[xlvi] شرح احقاق الحق، ص159.
[xlvii] حیاة الامام المهدی(ع)، ص25، عصرالظهور، ص322.
[xlviii] نور/55.

1. قرآن کریم.
2. تاج العروس، الزبیدی، چاپ:1414- 1994، دارالفکر، بیروت- لبنان.
3. المعجم الاحصايي لالفاظ القرآن الکريم، محمود روحاني، انتشارات آستان قدس رضوي.
4. المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، محمد فؤاد عبدالباقی، الطبع الثانیه، 1408-1988م، قاهره.
5. مفردات الفاظ القرآن الکریم، راغب الاصفهانی، طبع اولی:1412-1992م، الدار السامیه، بیروت- لبنان.
6. الكافي، ابی جعفر، محمدبن يعقوب بن اسحاق الكليني الرازي، ( متوفای329 ه. ق)، تحقیق: علی اکبرغفاری، سال چاپ 1364 ش، دارالكتب الاسلاميه، تهران.
7. الغیبة النعمانی، محمد بن ابراهیم بن جعفرالکاتب النعمانی، المعروف بابی زینب (متوفای360 ه. ق)، تحقیق: فارس حسون کریم، چاپ اول: 1422، انوارالهدی، قم.
8. نهج البلاغه، خطب الامام علی(ع)، الشریف الرضی، شرح و تحقیق: الاستاذ محمدعبده المصری، چاپ الاولی: 1412 ق-1370 ش، دار الذخائر، قم- ایران.
9. المعجم الاوسط، سلیمان بن احمد الطبرانی(متوفای 360 ه. ق)، سال چاپ 1415 ه-1995م، دارالحرمین للطباعة والنشر.
10. المعجم الکبیر، سلیمان بن احمد الطبرانی(متوفای 360 ه. ق)، تحقیق: عبدالمجید السلفی، چاپ دوم ، دار الاحیأ التراث العربی.
11. شرح الاخبارفی فضائل أئمة الاطهار، القاضی نعمان بن محمد التمیمی المغربی(متوفای 363 ه. ق)، چاپ دوم 1414، مؤسسة النشرالاسلامی- قم.
12. الخصال، ابوجعفرمحمدبن علي بن الحسين بن بابويه الصدوق( متوفای 381هق) تحقیق:علی اکبرغفاری، سال چاپ: 1403 ق- 1362 ش، انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين، قم.
13. کمال الدین وتمام النعمه، ابوجعفرمحمد بن علی بن بابویه الصدوق(متوفای 381 ه. ق)، تحقیق: علی اکبرغفاری، 1405 ق- 1364 ش، مؤسسة النشرالاسلامی- قم.
14. علل الشرائع، ابیجعفر محمد بن علی بن بابویه الصدوق(متوفای 381 ه. ق)، سال چاپ 1385 ه-1966م، مکتبة الحیدریة و مطبعتها، النجف الاشرف.
15. مسند احمد، احمدبن حنبل(متوفای241 ه. ق)، دار صادر، بیروت- لبنان.
16. الاختصاص، ابی عبدالله محمد بن النعمان العکبری البغدادی الملقب با الشیخ المفید(متوفای 413 ه. ق)، تحقیق: علی اکبرغفاری، چاپ دوم: 1414 ه- 1993م، دارالمفید للطباعة والنشروالتوزیع، بیروت- لبنان.
17. مصباح المتهجد، ابی جعفرمحمد بن الحسن الطوسی(385-460 ه. ق)، چاپ اول 1411 ه-1991م، موسسة فقه الشیعه، بیروت- لبنان.
18. کفایة الاثرفی النص علی الأئمة الأثنی عشر، علی بن محمدبن علی الخراز القمی الرازی(متوفای 400 ه. ق)، تحقیق، سید عبداللطیف، الحسنی الکوهکمری الخوئی، سال چاپ: 1401 ه. ق، انتشارات بیدار، قم.
19. دلائل الامامه، محمدبن جریر رستم طبری (من اعلام قرن- 4)، چاپ اول 1413 ، مؤسسة البعثه.
20. نوادرالمعجزات فی مناقب الأئمة الهداة(ع)، ابی جعفرمحمد بن جریر رستم طبری(ق4)، چاپ اول 1410، مؤسسة الامام المهدی(ع)، قم.
21. تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ابومحمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبة الحرانی(من اعلام قرن-4)، تصحیح و تعلیق: علی اکبرغفاری، چاپ دوم 1363 ش- 1404 ق، مؤسسة النشرالاسلامی، قم.
22. مصباح المتهجد، ابیجعفر محمد بن الحسن الطوسی(متوفای 460 ه. ق)، چاپ اول 1411-1991م، مؤسسة فقه الشیعه، بیروت- لبنان.
23. الخرائج و الجرائح، قطب الدین الراوندی(متوفای 573 ه. ق)، چاپ اول 1409، تحقیق و نشر: مؤسسة امام المهدی(ع)، قم.
24. مناقب آل ابیطالب، ابی عبدالله محمد بن علی بن شهر آشوب(متوفای 588 ه. ق)، سال چاپ 1376 ه-1965م، المکتبة الحیدریه، النجف الاشرف.
25. الاحتجاج، ابی منصور احمد بن علی بن ابیطالب الطبرسی، (وفات 548 ه.ق) تحقیق: سید محمد باقر خراسانی، سال چاپ:1386 ه- 1966م، دارالنعمان للطیاعة والنشر، النجف الاشرف.
26. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، امین الاسلام ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی(متوفای548 ه.ق)، تحقیق: لجنة من علماء و المحققین الاخصائیین، چاپ الاولی- 1415-1995م، مؤسسة الاعلمی، بیروت- لبنان.
27. روضة الواعظین، محمد بن الحسن بن علی بن احمد بن الفتال النیشابوری، (متوفای 508 ه. ق)، تحقیق: السید محمد مهدی الخراسانی، منشورات الشریف الرضی، قم.
28. عمدة عیون صحاح الاخبارفی مناقب مام الابرار، یحی بن الحسن الاسدی المعروف بابن البطریق(533- 600)، سال چاپ 1407، مؤسسة النشر الاسلامی، قم.
29. عیون الحکم والمواعظ، ابی الحسن علی بن محمد اللیثی الواسطی(من اعلام قرن-6)، تحقیق: شیخ حسین الحسنی البیرجندی، چاپ اول 1376 ش، دارالحدیث- قم.
30. المزار، ابن مشهدی، محمد بن جعفر (متوفای610)، تحقیق، جواد قیومی اصفهانی، چاپ اول1419 ه. ق، مؤسسة النشرالاسلامی، قم.
31. الطرائف فی معرفة مذاهب والطوائف، السید علی بن موسی بن طاووس(متوفای664 ه. ق)، چاپ اول، سال چاپ: 1399ه. ق، مطبعة الخیام، قم.
32. مجمع الزوائد و منع الفوائد، علی بن ابی بکر الهیثمی(متوفای 807 ه. ق)، سال چاپ 1408 ه- 1988م، دارالکتب العلمیة، بیروت- لبنان.
33. غوالئ اللئالی، ابن ابی الجمهورالاحسائی(متوفای880)، تحقیق: سید شهاب الدین مرعشی نجفی، چاپ اول1403-1983م، سیدالشهدأ- قم.
34. سبل الهدی و الرشاد، الصالحی الشامی(متوفای942) چاپ اول 1414-1993م، دارالکتب العلمیه، بیروت- لبنان.
35. شرح احقاق الحق واذهاق الباطل، قاضی سید نورالله المرعشی التستری(متوفای 1019 ه. ق)، شرح و تعلیق: سید شهاب الدین المرعشی النجفی(متوفای 1411)، منشورات مکتبة آیة الله المرعشی- قم.
36. وسائل الشیعة الی تحصیل الشریعة، محمد بن الحسن الحر العاملی(1104 ه. ق)، سال چاپ 1414 ه. ق، مؤسسة آل البیت(ع) لاحیأ التراث، قم المشرفه.
37. مجلسی، محمد باقر( متوفای 1111 ه. ق) بحارالانوار، تحقیق: یحی العابدی، چاپ دوم، سال چاپ: 1403 ه- 1983م، مؤسسه الوفاء، بیروت- لبنان.
38. تفسیرنورالثقلین، الشیخ عبد علی بن جمعة العروسی الحویزی(متوفای 1112 ه. ق)، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، چاپ چهارم: 1412ق- 1370ش، مؤسسة اسماعلیان، قم.
39. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، میرزا حسین النوری الطبرسی،(متوفای 1320 ه. ق)، چاپ اول 1408 ه- 1987م، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت(ع) لاحیأ التراث، بیروت- لبنان.
40. الزام الناصب فی اثبات الحجة الغائب، شیخ علی الحائری الیزدی(متوفای 1333 ه. ق)، تحقیق: سبد علی عاشور، بی جا، بی تا.
41. جامع احادیث الشیعه، السید حسین البروجردی(متوفای 1383 ه.ق)، المطبعة العمیة- قم.
42. المیزان فی تفسیر القرآن، العلامة السید محمد حسین طباطبائی(متوفای1412 ه.ق)، منشورات جامعة المدرسین فی الحوزة العلمیة، قم المقدسة، بی تا.
43. مکیال المکارم، سید محمد تقی، موسوی اصفهانی(متوفای 1421)چاپ اول1321 ش، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت- لبنان.
44. موسوعة احادیث اهل البیت(ع) شیخ هادی نجفی، چاپ اول1423-2002م، دارالاحیأ التراث العربی، بیروت– لبنان.
45. حیاة الامام المهدی(ع)، باقر شریف القرشی، چاپ اول:1417 ه- 1996م، ناشر- ابن المؤلف.
46. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، تحت اشراف الشیخ علی الکورانی، اطبعة الولی 1411 ه. ق، مؤسسة المعارف الاسلامیة- قم.
47. میزان الحکمه، محمدی ری شهری، چاپ اول، تنقیح دوم1416، انتشارات دارالحدیث.
48. عصرزندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام، محمد حکیمی، چاپ پنجم1385، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی(بوستان کتاب)، قم.
49. عصرالظهور، شیخ علی کورانی العاملی، چاپ اول: 1408 ه. ق، مکتب الاعلام الاسلامی، قم.
50. فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال چهارم، بنیاد فرهنگی مهدی موعود(ع)، مرکزتخصصی مهدویت، قم.
www.mahdaviat-conference.com