نویسنده: سید هاشم میرلوحی




 

ماجرای وعده‌ی انگلیس به یهودیان و شرکت آمریکا در جنگ جهانی اول

در مقاله‌ی «ترفند یهودیان برای نفوذ در حکومت‌ها» به این نکته اشاره داشته‌ایم که یهودیان صهیونیست، زمانی که تامس وُدرو ویلسون (1) در یکی از دانشگاه‌های آمریکا تدریس می‌کرد، یک زن یهود را که شوهر داشت، به عنوان یک ابزار، در اختیار وُدرو ویلسون قرار دادند. بعداً که ویلسون را کمک کردند و او به عنوان بیست و هشتمین رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد، سمیول آنترمایر یهود صهیونیست به نزد ویلسون رفت و ضمن ارائه‌ی نامه‌های عاشقانه‌ی ویلسون به آن زن یهود (با ترفند استفاده از یک حق السکوت) گفت که این زن شوهردار که شما با وی رابطه داشته‌اید، با فرد دیگری ازدواج کرده است. شوهر فعلی او فرزند پسری دارد که در بانک کار می‌کند و در حساب و کتاب‌های محل کارش، 40 هزار دلار کسری به بار آورده است. شما 40 هزار دلار را به وی پرداخت کنید تا از این مشکل رهایی یابد. ویلسون اظهار داشت که این مبلغ را ندارد (2). آنترمایر گفت که ما می‌توانیم این مبلغ را به معشوقه‌ی شما بپردازیم که به فرزند شوهرش بدهد، ولی در عوض، شما یک فردی را که ما معرفی می‌کنیم، به سِمَتِ قاضی، در دیوان عالی قضایی آمریکا منصوب نمایید. ویلسون آن را پذیرفت و آنترمایر، یهود صهیونیستی به نام لوئیس دمبیتز بِرَنْدیس را به او معرفی کرد و ویلسون وی را در دیوان عالی قضایی آمریکا به عنوان قاضی منصوب نمود. یهودیان صهیونیست از ماجرای رابطه‌ی ویلسون با آن زن یهود و نامه‌های ویلسون به آن زن، به عنوان یک حق السکوت استفاده نمودند و به اهداف خود رسیدند. بعدها، لوئیس دمبیتز بِرَنْدیس پیشنهاد شرکت در جنگ را به ویلسون نمود که به این موضوع نیز خواهیم پرداخت (3).
جنگ جهانی اول در تابستان سال 1914 میلادی آغاز شد که یک طرف آن انگلیس، فرانسه و روسیه قرار داشتند و طرف دیگر آن، کشور آلمان، امپراطوری اتریش - مجارستان و امپراطوری عثمانی بودند. در عرص 2 سال، برنده‌ی این جنگ آلمان بود. زیردریایی‌های آلمان، دنیا را شگفت زده کرده بود. این زیردریایی‌ها، تمام کاروان‌های دریایی را در اقیانوس اطلس (4) نابود می‌ساختند و نیروهای انگلیسی، بدون مهمات و غذا مانده بودند، زیرا کاروان‌های نیروی دریایی آنها که در اقیانوس اطلس تردد می‌کردند، توسط زیردریایی‌های آلمان، نابود می‌شدند. با این اوصاف، آلمان پیشنهاد صلح را به انگلیس داد. انگلیس نیز به ناچار مجبور به پذیرش این پیشنهاد بود. انگلیس در تابستان سال 1916 میلادی، خیلی جدی این پیشنهاد را مورد بررسی قرار داد، زیرا چاره‌ای هم جز پذیرش این پیشنهاد نداشت.
بعضی‌ها این‌گونه اظهار می‌دارند که در این اثنا، هرچند که فلسطین در اختیار انگلیس قرار نداشت، ولی یهودیان صهیونیست در لندن، به نزد وزیر جنگ انگلیس رفتند و به او گفتند که شما لزومی ندارد که پیشنهاد صلح را از آلمان بپذیرید. اگر شما بعد از پیروزی خود در جنگ، فلسطین را در اختیار ما قرار دهید، ما یهودیان آماده‌ایم تا آمریکا را علیه آلمان به جنگ وارد کنیم. انگلیس نیز این موضوع را پذیرفت.
بعضی دیگر این‌گونه می‌گویند که انگلیس می‌دید که اگر آمریکا علیه آلمان وارد جنگ نشود، دیگر، کشور انگلیس وجود نخواهد داشت، لذا دولتمردان انگلیس به نزد یهودیان صهیونیست لندن رفتند و در ارتباط با این معامله، با آنها گفتگو نمودند (منظور اینکه انگلیس وعده فلسطین را به یهودیان صهیونیست داد تا در مقابل، یهودیان صهیونیست، آمریکا را وارد جنگ علیه آلمان سازند).
به هر ترتیب، این معامله صورت گرفت و آمریکا علیه آلمان وارد جنگ شد که در ارتباط با این معامله، به تفصیل در کتاب آمریکا بدون نقاب - در بخش اسرائیل - به آن پرداخته شده است.
دیوید لوید جورج از سال 1916 تا 1922 میلادی نخست وزیر انگلیس بود. در کتاب آمریکا بدون نقاب - در بخش اسرائیل - به این نکته اشاره داشتیم که هربر اسکویث (5) از طریق حزب لیبرال انگلیس از سال 1908 تا 1915 میلادی به عنوان نخست وزیر انگلیس فعالیت داشت. او در سال 1915 میلادی نیز از طریق ائتلافی (6)، دوباره برای پست نخست‌وزیری انتخاب شد. هربرت اسکویث رغبت چندانی به امیال یهودیان صهیونیست و مخصوصاً در ارتباط با ایجاد کشوری در سرزمین فلسطین برای یهودیان صهیونیست، نشان نمی‌داد. لذا در طول جنگ جهانی اول، بلافاصله بعد از انتخاب دوره‌ی جدید او، وی را برکنار کردند و در تاریخ چهارم ماه دسامبر سال 1916 میلادی، یکی از ابزارهای یهودیان صهیونیست، به نام دیوید لوید جورج (7) را برای این سِمَت انتخاب کردند. روز بعد، یعنی در تاریخ 5 سپتامبر 1916 میلادی، دیوید لوید جورج، فردی به نام وِجْوود (8) را برای متقاعد کردن یهودیان صهیونیست آمریکا، به آمریکا فرستاد (تا یهودیان تلاش کنند و آمریکا را علیه آلمان وارد جنگ نمایند و بعد انگلیس، فلسطین را در اختیار یهودیان قرار دهد). این فرد در تاریخ 23 دسامبر 1916 میلادی به نیویورک رسید و در بعدازظهر یکشنبه، 25 دسامبر 1916 میلادی در هتل سَوُی (9) در شهر نیویورک با 51 نفر از یهودیان صهیونیست دیدار کرد. در هر صورت، در آن کتاب توضیح داده شده است که چگونه، فلسطین در اختیار یهودیان صهیونیست قرار گرفت.
قولی که انگلیس به یهودیان صهیونیست داد، قبل از اکتبر سال 1916 میلادی بود. قبل از این توافق لندن، یهودیان در سرتاسر دنیا از آلمان طرفداری می‌کردند و فرمان رهایی از اسارت که در سال 1822 میلادی در آلمان صادر شده بود، تمام حقوق اجتماعی یهودیان تلمودی را تضمین می‌کرد. از طرفی دیگر، آلمان تنها کشوری در اروپا بود که هیچ محدودیتی را بر یهودیان اِعمال نمی‌کرد و یهودیان به راحتی در آلمان - در زمینه‌های مختلف - فعالیت می‌کردند. به عبارتی دیگر، حکم آزادی (و یا رهایی) سال 1822 میلادی که در آلمان صادر شده بود، تمام حقوق مدنی را که آلمان‌ها از آن برخوردار بودند، برای یهودیان نیز تضمین می‌کرد و آلمان تنها کشوری در اروپا بود که هیچ‌گونه محدودیت و مانعی را علیه یهودیان اِعمال نمی‌کرد و یهودیان در آلمان آزادانه فعالیت می‌نمودند.
زمانی که در اوایل قرن بیستم میلادی، یهودیان را از روسیه اخراج می‌کردند، آنها از حکومت تزار روسیه نفرت داشتند و دوست داشتند که آلمان، روسیه را شکست دهد. یهودیان، تزار را دوست نداشتند و همچنین دوست نداشتند که روسیه در جنگ پیروز شود. لذا بانکداران یهود در آلمان - نظیر کوهن لوب (10) و دیگر مؤسسات بزرگ بانکی یهودیان در آمریکا - از تأمین مالی فرانسه و یا انگلیس امتناع می‌ورزیدند و حاضر نبودند به آنها پولی به عنوان وام بدهند و این بانکها یک موضع واحد را گرفته بودند و می‌گفتند مادامی که فرانسه و انگلیس با روسیه پیوند خورده‌اند، ما یک سنت (cent) هم به آنها وام نخواهیم داد، در حالی که در آن زمان، برای پیروزی آلمان در جنگ، به آلمان وام می‌دادند. اما زمانی که معامله‌ی یاد شده، بین انگلیس و یهودیان صورت گرفت (در مورد واگذاری فلسطین به یهودیان و شرکت کردن (و به نوعی وادار کردن) آمریکا به جنگ علیه آلمان در جنگ جهانی اول) و بنا شد که چنین کاری را یهودیان در حق انگلیس انجام دهند و انگلیس نیز فلسطین را به عنوان پاداش، در اختیار یهودیان قرار دهد، قضایا 180 درجه تغییر جهت داد. بدین شکل که روزنامه‌ها که در آن زمان از آلمان طرفداری می‌کردند، شروع به بدگویی در مورد آلمان کردند، مطالبی نظیر اینکه آلمان‌ها در جنگ دچار مشکلاتی شده‌اند و آلمان‌ها مردم خوبی نیستند و آنها یک سری افراد شرور و جنایتکار می‌باشند و سربازان آلمانی آدم‌هایی وحشی می‌باشند و سربازان آلمانی به پرستاران صلیب سرخ تیراندازی می‌کنند و نوزادان بلژیکی را با سرنیزه می‌کشند و مطالبی از این قبیل.
از طرفی دیگر، یهودیان صهیونیست در لندن تلگرامی را به لوئیس بِرَنْدیس (که توسط وُدرو ویلسون در دیوان عالی قضایی آمریکا گمارده شده بود) فرستادند و به او گفتند ما چیزی را که می‌خواهیم، قرار است از انگلیس بگیریم و آن فلسطین است. شما نیز به نزد وُدرو ویلسون برو و او را متقاعد ساز تا علیه آلمان وارد جنگ شود. لوئیس بِرَنْدیس نیز به ویلسون پیشنهاد کرد تا داستان ساختگی انهدام و غرق شدن کشتی آمریکایی اس اس ساسکس (11) و از بین رفتن تمام سرنشینان آن توسط زیر دریایی آلمان را بهانه‌ای برای شرکت در جنگ علیه آلمان و حمایت از انگلیس قرار دهد که شرح این موضوع، در بخش اسرائیل در کتاب آمریکا بدون نقاب گذشت.
هیچ دلیلی وجود نداشت که آمریکا در جنگ جهانی اول شرکت کند. تنها دلیل شرکت آمریکا در این جنگ، خبر کذبی بود که ساخته و پرداخته‌ی یهودیان بود و آن انهدام و غرق شدن کشتی اس اس ساسکس آمریکا و از بین رفتن تمام سرنشینان آن توسط زیردریایی آلمان در اقیانوس اطلس - در تنگه‌ی انگلیس - بود. آمریکا نیز این خبر (کذب) را بهانه‌ای برای شرکت در جنگ علیه آلمان و حمایت از انگلیس قرار داد. کنگره و مردم آمریکا زمانی از کذب بودن این موضوع باخبر شدند که دیگر دیر شده بود و نیروهای آمریکا درگیر جنگ با آلمانها بودند.
در حقیقت، یهودیان صهیونیست، آمریکا را به جنگ علیه آلمان کشاندند تا به فلسطین دست یابند. بعد از اینکه آمریکا وارد جنگ علیه آلمان شد، یهودیان صهیونیست از مسئولین انگلیس خواستند تا براساس توافقی که داشته‌اند، نوشته‌ای را به آنها بدهند که در پایان جنگ، وقتی انگلیس پیروز شد، فلسطین را در اختیار یهودیان صهیونیست قرار دهند، تا این قضیه، یک اطمینان خاطری برای یهودیان صهیونیست باشد، زیرا یهودیان می‌گفتند که ما نمی‌دانیم این جنگ چه مدت زمانی طول خواهد کشید. آیا این جنگ یک سال بعد به پایان می‌رسد و یا اینکه 10 سال دیگر به طول می‌انجامد. به این جهت بود که در آن زمان - قبل از اینکه فلسطین در اختیار انگلیس قرار داشته باشد - آرثر جیمز بالفور - وزیر امور خارجه‌ی انگلیس - نامه‌ای را به روچیلد در تاریخ دوم ماه نوامبر سال 1917 میلادی نوشت که به اعلامیه‌ی بالفور شهرت یافت.
مضمون این نامه این است که دولت انگلیس با تشکیل یک وطن ملی برای یهودیان در فلسطین موافق است و در این راستا، نهایت کوشش خود را خواهد نمود. بعدها، انگلیس به قول خود وفا کرد و برای خدمتی را که یهودیان صهیونیست به انگلیس کرده بودند، فلسطین را در اختیار یهودیان صهیونیست قرار داد.
نکته‌ی قابل توجه اینکه، زمانی که بالفور آن نامه را به روچیلد نوشت، هنوز فلسطین در اختیار انگلیس قرار نداشت، لذا انگلیس نمی‌توانست چنین قولی را به یهودیان صهیونیست بدهد و چنین تصمیمی را درباره‌ی فلسطین بگیرد. بعضی از آمریکایی‌ها می‌گویند این قضیه مثل این بود که آمریکا، به ایرلندی‌ها این قول را بدهد که ژاپن را در اختیار آنها خواهد گذاشت.

پی‌نوشت‌ها

1. Thomas Woodrow Wilson
2. این موضوع، قبل از شرکت آمریکا در جنگ جهانی اول اتفاق افتاد و بیش از 95 سال از این ماجرا می‌گذرد. 40 هزار دلار در 95 سال گذشته، میلیون‌ها دلار زمان حال می‌باشد. یهودیان اعداد و ارقامی را ارائه کردند که ویلسون قادر به پرداخت آن نباشد (و یا اینکه از پرداخت آن امتناع ورزد) و برای اینکه رابطه‌ی نامشروعش فاش نشود، مطیع خواسته‌های آنها گردد.
3. تصاویر ویلسون، آنترمایر و بِرَنْدیس در بخش ترفند یهودیان برای نفوذ در حکومت‌ها آمده است.
4. Atlantic Ocean
5. Herbert H. Asquith
6. Coalition
7. David Lloyd George
8. Wedgwood
9. Savoy
10. Kuhn Loeb
11. S S Sussex

منبع مقاله :
میرلوحی، سید هاشم؛ (1390)، یوسرائیل و صهیوناکراسی، قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، دفتر نشر معارف، چاپ سوم