نویسنده: سید هاشم میرلوحی




 

تأسیس فرماندهی مرکزی (1):

یکی از اهداف یهودیان صهیونیست جهت حاکمیت و سلطه بر تمام دنیا، ایجاد یک فرماندهی مرکزی بوده است تا با در اختیار گرفتن آن، بتوانند بر تمام دنیا حکومت کنند. لذا یهودیان صهیونیست درصدد بودند تا با ایجاد یک جنگ جهانی و کشتاری عظیم، ملل دنیا را مجبور سازند تا - از روی ناچار و از فرط استیصال - برای اینکه کشتار شهروندان آنها پایان یابد و دیگر جنگ عظیمی در دنیا رخ ندهد، به ایجاد یک «فرماندهی مرکزی» تن دهند. لذا، بدین ترتیب و در این راستا، در پایان جنگ جهانی اول، یهودیان صهیونیست از طریق یکی از عوامل خود به نام وُدرو ویلسون، رئیس جمهور اسبق آمریکا (که شرح رابطه‌ی او با یهودیان صهیونیست در بخش اسرائیل، در کتاب آمریکا بدون نقاب آمده) ایجاد یک چنین فرماندهی مرکزی را تحت نام «جامعه‌ی ملل (2)» پیشنهاد کردند و این فرماندهی مرکزی ایجاد گردید، ولی این سازمان و تشکیلات، موفق نبودند و یهودیان صهیونیست ناکام ماندند (3). بدین جهت، یهودیان صهیونیست جنگ بزرگ دیگری را - که جنگ جهانی دوم بود - پی‌گیری کردند، تا شاید این بار، ملل مختلف دنیا، دوباره از روی ناچاری و از فرط استیصال، برای اینکه کشتار شهروندان آنها پایان یابد، به ایجاد یک چنین فرماندهی مرکزی تن دهند. این بار یهودیان صهیونیست موفق شدند و بعد از جنگ جهانی دوم، این فرماندهی مرکزی به نام «سازمان ملل متحد (4)» پایه‌گذاری شد. در دسامبر سال 1945 کنگره‌ی آمریکا از این سازمان دعوت کرد تا این فرماندهی مرکزی را در ایالات متحده‌ی آمریکا بنا کنند. در سال 1946 میلادی، جان دی راکفلر (که بعضی از آمریکایی‌ها او را یک یهود پنهانی (کریپتو جو) می‌خوانند) مبلغ 8/5 میلیون دلار، برای خرید زمینی جهت احداث این فرماندهی مرکزی، در کنار رودخانه‌ای ایست (5) در شهر نیویورک، به این فرماندهی مرکزی هدیه کرد و بنای آن، در اواسط سال 1952 میلادی پایان یافت و در طول دهه‌های گذشته، یهودیان صهیونیست، افراد گوناگونی از عوامل و مهره‌های خود را نیز (حتی از یهودیان صهیونیست به اصطلاح ایرانی را) در این فرماندهی مرکزی گمارده‌اند.
در این فرماندهی مرکزی، که در حقیقت باید آن را «سازمان ملل متحد صهیونیست» نامید، یهودیان صهیونیست از طریق کشورهای عضو که در چنگال آنها قرار دارند (نظیر آمریکا، انگلیس، فرانسه و غیره) آرمان‌های خود را محقق می‌سازند، از تحریم و حمله نظامی علیه بعضی از کشورها گرفته، تا صدور قطعنامه و محکوم نمودن کسانی که منکر هولوکاست یهودیان می‌باشند.
زنان و کودکان، به راحتی در کشور لبنان و منطقه‌ی غزه در فلسطین اشغالی، توسط یهودیان اسرائیلی کشته می‌شوند و این فرماندهی مرکزی هیچ اظهار نگرانی نمی‌کند.
آمریکای وابسته به یهودیان صهیونیست، به کشورهایی حمله‌ی نظامی می‌کند و صدها هزار نفر مردم بیگناه را می‌کشد و در زندان‌های گوانتانامو و ابوغریب و افغانستان شکنجه می‌کند و به زنان آن کشورها تجاوز می‌کند، ولی این فرماندهی مرکزی هیچ اظهار نگرانی نمی‌کند.
در طول 8 سال، ملل متحد صهیونیست‌ها (از نقاط مختلف دنیا، حتی از منطقه‌ی خلیج فارس) بسیج شدند و صدام عفلقی را (که بعضی از سیاستمداران آمریکایی، او را حرامزاده‌ی خود می‌خواندند (6)) تا بن دندان مسلح نمودند، تا او هر آنچه را که در توان دارد، علیه مردم ایران بکار گیرد، حتی استفاده از بمب‌های شیمیایی! و این فرماندهی مرکزی هیچ اظهار نگرانی نمی‌کرد. صدام عفلقی با اسیران جنگی ایران چنان نمود، که در تاریخ نمونه نداشت، تا آنجا که با یک ضربه به سر بعضی از اسیران، دو چشم او از کاسه‌ی سرش بیرون می‌پرید، ولی این فرماندهی مرکزی، هیچ اظهار نگرانی نمی‌کرد و این جنایات برای سالها ادامه داشت.
در هر صورت، جنایات و فجایع گوناگونی در سراسر دنیا (از بوسنی گرفته تا فلسطین اشغالی) صورت گرفته و می‌گیرد و این فرماندهی مرکزی اظهار نگرانی نکرده است، ولی اگر جمهوری اسلامی ایران درصدد بر می‌آید تا اراذل و اوباش اغتشاشگر را که از یهودیان اسرائیلی، آمریکایی و انگلیسی دستور می‌گیرند و ایران را به آتش می‌کشند و مردم را می‌کشند، مهار کند، آن وقت، این فرماندهی مرکزی فریاد بر می‌آورد و اظهار نگرانی می‌کند!
بارها سردمداران تروریست رژیم اسرائیل اظهار داشته‌اند که بمب‌های هسته‌ای و موشک‌های مجهز به کلاهک هسته‌ای دارند. با این اوصاف، این فرماندهی مرکزی، هیچ اظهار نگرانی نکرده است. اما وقتی جمهوری اسلامی ایران اظهار می‌دارد که غنی‌سازی اورانیوم ایران، در سطح کمتر از 5 درصد و آن هم برای سوخت نیروگاه هسته‌ای است و به هیچ وجه ایران به دنبال غنی‌سازی اورانیوم در سطح بیش از 95 درصد و ساختن بمب‌های هسته‌ای نمی‌باشد و تمام فعالیت‌های هسته‌ای ایران، در زمینه‌های صلح‌آمیز می‌باشد، ولی این فرماندهی مرکزی اظهار نگرانی می‌کند و قطعنامه صادر می‌کند و تحریم‌هایی را علیه ایران بکار می‌بندند.
انسان افرادی را می‌بیند که به منشور این فرماندهی مرکزی یهودیان صهیونیست اشاره می‌کنند و اظهار می‌دارند که چرا این سازمان ملل متحد [صهیونیست]، براساس منشور خود عمل نمی‌کند، ولی آنها غافلند که تمام این قضایا، یک نمایش و سناریوی ساخته و پرداخته‌ی یهودیان صهیونیست است و آنها، این دنیا را به صورت یک جنگلی درآورده‌اند و قانون جنگل را (به هر صورتی که بخواهند) اجرا می‌کنند. همین و بس!

پی‌نوشت‌ها

1. Central Command
2. The League of Nations
3. نکته‌ی قابل توجه اینکه، هر چند رئیس جمهور آمریکا این پیشنهاد را ارائه نمود، ولی مجلس سنای آمریکا، به پیوستن آمریکا به این سازمان رأی نداد. 28 کشور، از آغاز، تا پایان، از اعضاء جامعه‌ی ملل بودند که ایران (تحت نام پرشیا) (Persia) یکی از آن کشورها بوده است. کشورهای دیگری نیز بعداً، به این سازمان ملحق شدند، ولی تعدادی از آنها نیز از این سازمان خارج گشتند.
4. United Nations
5. East river
6. بعضی از سیاستمداران آمریکایی که با حمله بوش به عراق مخالف بودند، اظهار می‌داشتند که اگر صدام یک حرامزاده است، او حرامزاده‌ی خود ماست (If Saddam is a bastard, he is our own bastard!) (یعنی این حرامزاده را خود ما به وجود آورده‌ایم و بزرگ کرده‌ایم و پرورش داده‌ایم. این مطلب آنها، یک حقیقت انکارناپذیر است).

منبع مقاله :
میرلوحی، سید هاشم؛ (1390)، یوسرائیل و صهیوناکراسی، قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، دفتر نشر معارف، چاپ سوم