رسالت ذاکران
رسالت ذاکران
رسالت ذاکران
نويسنده: حجت الاسلام جواد محدثی
بایدها ونبایدها در مداحی اهل بیتعلیهم السلام
همایشی که در گرامیداشت مداحان نمونه و یادواره پیش کسوتان مداحی و مرثیه خوانی و رهیافتشیوههای متین و مفید و مثبت در امر مداحی است، از این قبیل است; تا این حرکت مقدس دینی در جامعه ما، در مسیری سازندهتر و به دور از پیرایهها و نقاط ضعف پیش برود .
جایگاه والای مداحی
در سایه این مجالس و محافل، هم پایههای اعتقادات دینی مردم استوار میشود، هم عواطف مردم با «آل الله» پیوندی مستحکم مییابد و هم آگاه سازی جامعه نسبتبه تکالیف دینی و اجتماعی، تقویت میشود .
وقتی امام صادقعلیه السلام میفرماید: حمد و سپاس خدایی راکه در میان مردم، کسانی را قرار داد که به سوی ما میآیند و ما را مدح میکنند و برای ما مرثیه میخوانند; «الحمد لله الذی جعل فیالناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثی لنا» (1) این، نشان دهنده جایگاه «زیارت» ، «مدح» و «مرثیه» در فرهنگ شیعی و در راستای احیای فرهنگ اهل بیتعلیهم السلام است .
عملکرد مقدس مداحان و مرثیه خوانان، به خدا، رسول، پیامبران، صالحان، فرشتگان و کروبیان میرسد; چرا که «مداح» اهل بیت، خدای متعال است . سوگوار شهدای کربلا و امام حسینعلیه السلام، همه پیامبران الهی و حضرت رسول و ائمه معصومینعلیهم السلام بودهاند . پیش کسوت مداحان و مرثیه سرایان اهل بیت، کسانی همچون: فرزدق، دعبل، کمیت، سید حمیری، عبدکوفی و . . . بودهاند .
لباس فاخر مداحی اهل بیت، زیبنده قامتخالص مردانی است که با ایمان، عقیده، عشق و دلدادگی، زبان و حنجره و دل و جان خویش را وقف خاندان عصمت میکنند .
بسیاری از مردم هم از رهگذر مجالس سوگواری و محافل مرثیه خوانی، به شجره طیبه دین، قرآن و عترت وصل میشوند .
این که مردم، جذب مداحان شدهاند و میشوند، هم موهبتی عظیم برای آنان است و هم بارسنگین و رسالتی حساس را بر دوش آنان میگذارد .
از آنجا که عشق و ولای اهل بیت و پیوند جوانان و نوجوانان ما با خاندان عصمت، تا حد زیادی آنان را در برابر مفاسد و تهاجم فرهنگی و دینگریزی بیمه و مصون میکند، ضروری است که به این مساله مهم، جدیتر نگریسته شود .
و از آنجا که اشعار مدح و مرثیه، در یک جامعه دین باور به «فرهنگ دینی» تبدیل میشود، تصمیم و هدایت و پاکسازی و آفت زدایی از این موضوع مهم دینی، بسیار ضروری مینماید .
ضرورت نقد و بازنگری
«مداحی» یک هنر مهم است و در آن، تنها حنجره خوب و صدای زیبا نیست که کارساز است، بلکه فکر، باور، اخلاق، منش و شخصیتخود مداح هم سهمی عظیم دارد .
نارسایی هایی که در این زمینه وجود دارد، گاهی جنبه شکلی و ظاهری است و به مسائلی همچون: صدا، آهنگ، دستگاههای موسیقی، ابزار صوتی، نوع خواندنها، نوع مجالس و محافل، کیفیت دعوت و پذیرفتن دعوت، پیش شرطهای مالی و مادی و . . . مربوط میشود و گاهی هم جنبه محتوایی دارد .
در این محور، دقت روی استحکام و درستی و غنا و ارزشمندی محتوای اشعار، استواری متن شعر، صحت و اعتبار حرفهای مطرح شده، خصلتهای شخصی و رفتار و اخلاق خصوصی مداح و اینگونه مسائل مطرح است; که شاید مناسب نباشد که این محورها خیلی باز شود . زیرا برای اهل درک، اشارات را همین اندازه کافی است .
کاری به این عظمت، وسعت و قداست، اگر از ناخالصیها، دروغها، انحرافها و احیانا بدعتها مبرا نباشد، هم خوبیهای فراوان این حرفه عاشقانه را از بین میبرد و تحت الشعاع ضعفها قرار میدهد، و هم وجود برخی عناصر دنیا طلب و ناصالح در این مجموعه عظیم ایمانی، اخلاصی و ولایی، آبروی پاکان و صالحان و شایستگان را ضایع میکند .
گریاندن به هر بهانه و با هر حرف و نقلی، راستیا دروغ، مستند یا بی سند، در شان مداحان متعهد نیست که گاهی محتوای برخی از سرودهها هم، ذلت آور برای اهل بیت است; دودمانی که مظهر غیرت خدا و عزت دین اند، نباید به صورت حقیر، زبون و خوار مطرح شوند!
در این زمینه، نقل مطلبی از زبان مرحوم محدث قمی بسیار به جاست . وی مینویسد:
«سزاوار است انسان - بویژه ذاکران و مرثیه خوانان - از ذکر آنچه که اشعار به ذلت اهل بیتعلیهم السلام دارد، پرهیز کنند، خصوصا در باره امام حسینعلیه السلام و اهل بیت او; چرا که او فرمود: «هیهات منا الذله» . (2)
مرحوم میرزا حسین نوری در «دارالسلام» داستانی دارد که خلاصهاش این است:
یکی از سادات تعزیه خوان، خواب دید که قیامتبر پا شده و مردم در وحشتی عجیب به سر میبرند و هرکس گرفتار خود است و ماموران الهی مردم را پای حساب گسیل میدارند و همراه هرکس، دو مامور (سائق و شهید) است . . . تا آن که ما را به جایگاه حساب بردند .
منبر بلندی بود، با پلههای بسیار که بر بالای آن حضرت رسولصلی الله علیه وآله وسلم نشسته بود و پله پایینتر، حضرت علیعلیه السلام و مشغول حسابرسی مردم بود . همه در برابر او به صف ایستاده بودند .
نوبتبه من که رسید، با عتاب و توبیخ به من چنین خطاب فرمود: «چرا فرزندم حسینعلیه السلام را با ذلتیاد کردی؟» مانده بودم که چه جواب دهم! ناچار انکار کردم . به مجرد انکار، دردی را در بازوی خویش حس کردم . گویا میخی بود که به آن فرو کرده باشند . به کنار خود نگاه کردم، مردی را دیدم که طوماری در دست داشت، آن را به من داد و گفت: «بخوان!» باز کردم، دیدم صورت و لیست همه مجالس و منبرها و مشروح حرفهایی که در مجالس گفتهام، با ذکر این که کی و کجا بوده است، بیان شده و حتی آن صحبتهای ذلتبار که آن حضرت پرسید و من انکار کردم در آن است . . .
آن خواب وحشتناک، سبب شد آن سید، آن شغل را رها کند و گفت: «خود را شایسته آن کار و قیام به شرایط آن نمیبینم .»
سید حمیری که از شاعران برجسته شیعی و مرثیه سرایان پر ارج حماسه عاشوراست، روزی با جعفر بن عفان طایی بود . سیدحمیری به وی گفت: وای برتو! درباره اهل بیت، چنین شعر میگویی:
ما بال بیتکم تخرب سقفه
و ثیابکم من ارذل الاثواب
«خانه شما را چه شده است که سقفش خراب شده است و جامه هایتان از پستترین جامههاست!»
جعفر بن عفان نتوانست آن را انکار کند .
سید حمیری گفت: اگر توانایی مدح شایسته و خوب نداری، ساکتباش! آیا آل محمدصلی الله علیه وآله وسلمرا اینگونه وصف میکنند!؟ ولی من تو را معذور میدانم; طبع و میزان درک و نهایت فهم تو همین قدر است . اما من چیزی را در باره اهل بیتعلیهم السلام گفتهام که عار و ننگ مدح تو را از بین ببرد و آن، این است:
اقسم بالله و آلائه
والمرء عما قال مسؤول . . .
«سوگند به خدا و نعمتهایش! همانا انسان مسئول چیزی است که میگوید .
به راستی که علی بن ابیطالب، بر تقوا و نیکی سرشته است .
او امام هدایتگری است که بر همه امتبرتری دارد .
هم سخن حق میگوید و هم بحق، داوری میکند و هرگز باطلها او را مشغول نمیسازد .
وی در حالی به جنگ و نبرد میشتافت که در کف او شمشیری بران و صیقل خورده بود .
به شیری میماند که از بیشه درآمده و در میان فرزندان خود به راه افتاده است .
او همان بزرگ مردی است که در یک شب، میکائیل و جبرئیل بر او تحیت و سلام دادند .
میکائیل، همراه هزار فرشته و جبرئیل در میان هزار فرشته، در حالی که اسرافیل هم در پی آنان بود .
در شب بدر، به یاری پیامبر خدا فرود آمدند، گویا «طیر ابابیل» بودند - که بر سر سپاه ابرهه فرود آمدند - و چون نزد آن حضرت آمدند، از روی تکریم و بزرگداشت، بر او سلام کردند .» (3)
آری . . . در باره این خاندان، اینگونه باید شعر گفت . ای جعفر! شعر تو برای افراد فرومایه و ناتوان خوب است .
جعفر بن عفان سر او را بوسید و با ادب و احترام گفت: «به خدا قسم ای اباهاشم! تو سرور و سرآمد و سالاری، و ما دنباله رو و پیرویم .»
برخی از کاستیها
از عمدهترین ضعفها، تحریف حقایق تاریخی، سیمای حوادث و چهره معصومین و اهل بیتعلیهم السلاماست .
گاهی کسانی به عمد و برای اغراض خاص، دستبه تحریف میزنند; گاهی هم ندانسته و بیاطلاع، از مطالب تحریف شده استفاده و آنها را بازگو میکنند و در نتیجه، به فرهنگ عمومی جامعه و باورهای دینی مردم سرایت میدهند .
وارد ساختن آهنگ و موسیقی به دستگاه عزاداری امام حسینعلیه السلام، از قداست و موقعیت آن میکاهد . هرچند وسایلی چون طبل، سنج و نی، از دیرباز در اینگونه مراسم و تعزیهها بوده است، لیکن کاربرد آنها یادآور میدان رزم و صحنه جنگ در عاشورا است; اما آنچه در این اواخر وارد این جریان مقدس شده است، با فرهنگ عزای حسینی مناسبت و سنخیتی نداشته، حتی افکار و توجه عمومی را بیش از محتوا و دورنمایه عزاداری و سوگ، به شکلها و ظواهر و نمادها معطوف ساخته است .
محبان اهل بیت و بانیان مجالس حسینی، از دیرباز به عنوان گوشهای از ارادت و عشق به ساحت اهل بیت عصمتعلیهم السلام از بذل مال و تامین هزینه محافل عاشورایی مضایقه نداشتند . پرداخت وجه به واعظان و مداحان و مرثیه خوانان هم گوشهای از این هزینههای عاشورایی است .
از سویی، مناعت طبع و بزرگواری اهل منبر و ذاکران حسینی، این پرداختها و دریافتها را در هالهای از شرم و عفاف و احترام نگه میدارد; لیکن تبدیل شدن این فرهنگ به نوعی کسب و کار سودآور و تعیین پیش شرطها و پیش پرداختهای مالی و نرخ گذاریها و امثال اینگونه امور، هم به وجهه مداحان لطمه میزند، هم از معنویت امر میکاهد و هم موجب حرف و حدیثهای فراوان در پشتسر میشود!
در میان مداحان، گاهی کسانی پیدا میشوند که از نظر اخلاقی و پاکی نگاه ومهذب بودن رفتار و برخورد، در حد «ذاکر امام حسینعلیه السلام» و «مداح اهل بیتعلیهم السلام» نیستند، بلکه آلودگی هایی دارند که دامن پاکان و خوشنامان را هم میگیرد و خوبان را هم بدنام میسازد .
البته تعیین حدود و شرایط و بایستگی هایی برای آنان که به این کار میپردازند و برخورد با ناصالحان، میتواند گامی در حفظ کرامت و قداست تلاشگران صادق و صالح این وادی باشد .
برخی از انواع مرثیه خوانیها، با عزت و کرامتخاندان پیامبر ناسازگار است و بعضی مرثیه خوانان به خاطر اشک گرفتن از مستمعان، میکوشند وضع ائمه و اهلبیتعلیهم السلام و حرفها و رفتارهای آنان را هرچه جان گدازتر و سوزناکتر مطرح کنند . که این کار، گاهی به ذلیل و خوار نشان دادن اولیای بزرگوار الهی منتهی میشود!
آنچه برای سوگواری و مرثیه خوانی ارزش آفرین است، صداقت و معنویت است . وجود تعارض بین «بود» و «نمود» و «حرف» و «عمل» در بین مداحان، مثل هر قشر و گروه دیگر، هم از ارزش و اجر و معنویت کارشان میکاهد و هم آنان را از چشمها و دلها میاندازد .
مکتب حسینی، پذیرای صادقان خالص است، نه ریاکاران متظاهر! از این جهت، مداحی را نباید به وسیلهای برای مرید پروری تبدیل کرد و از احساسات پاک و عواطف زلال محبان اهل بیت، به نفع موقعیت و محبوبیتشخصی بهره گرفت .
چاپ «کارت ویزیت» با شیوههای تبلیغاتی و به اصطلاح، امکانات خوب و قیمت مناسب و عکسهای آن چنانی، دور از ساحت مقدس مداحی است .
بی شک ترویج «فرهنگ مدح و مرثیه» از سوی امامان شیعه، برای حفظ و اشاعه فرهنگ اهل بیت در سایه پیوند روحی و عاطفی پیروان این خاندان بوده است . و گریستن بر مظلومیت این خاندان و برگزاری مجالس سوگواری، بعد ضد ستم را در شیعه تقویت میکند . حال، اگر اشک و گریه و عزاداری، به چیز مستقلی تبدیل شود که نه تنها آن اثر و انگیزه نخست را نداشته باشد، بلکه نوعی شکل گرایی، اشباع کاذب نیازهای روحی، جمع کردن مشتری و مرید، اجرای نمایشهای سرگرم کننده و جذاب، تخلیه غرایز جوانان و . . . شود، با هدف اصلی آن فاصله گرفته است! راستی، سوختن در داغ و مصیبت و مظلومیت «آل الله» کجا و شلوغ کاری و هیاهو و سروصداهای بیسوز و اشک کجا؟
اگر گاهی کتاب «حماسه حسینی» - اثر شهید مطهری، که در بردارنده آگاهی بخشیهایی نسبتبه عاشورا و افشای برخی دروغها و تحریفها و نقد برخی شیوههاست - مورد تحریم بعضیها قرار میگیرد که نانشان در دروغ و هیاهو و تحریف و ذلیل نمایی نسبتبه ساحت ائمه است، جای شگفتی نیست .
مجالس حسینی پیوسته این برکت را داشته است که شیفتگان اباعبدالله و اهل بیتعلیهم السلام، با معارف دین، احکام شرع، حلال و حرام، سنتهای اسلامی، تفسیر قرآن، روایات معصومین و آموزههای مکتب آشنا میشدند و آنان که اهل این گونه مجالس بودند، هم تعبد و دینداریشان بالا بود و هم دینشناسی و سطح آگاهیهای اسلامیشان .
اگر رونقگیری کار مداحان، سبب شود که وعظ و منبر و توجه به تبلیغات اسلامی کمرنگ شود، یک «ضایعه» است! زمانی این هنر، با سینهزنی و پیشخوانی، مجلس را آماده میساخت تا حاضران، از وعظ و منبر استفاده کنند . بانیان محافل حسینی هم، چنین دیدی داشتند و اینگونه برنامه ریزی میکردند . اگر آنچه گوشه و کنار دیده میشود و رو به گسترش است، باب و رایجشود، یعنی در حاشیه قرار گرفتن منبر و وعظ و گاهی حذف مبلغ دینی از مراسم و اکتفا به مداح; این، محروم ساختن شیعیان سیدالشهداءعلیه السلام از آموزش معارف والای دینی است که قطعا خود اباعبداللهعلیه السلام هم به آن راضی نیست .
گاهی جوانان و اهل محل، در اطراف مجلس و مسجد میچرخند تا منبر تمام شود و مداح بیاید و یا در زمان سخنرانی واعظ، مجلس خوب است و هنگام مداحی، ازدحام و غلغله جمعیت . به راستی این نشانه چیست؟
آیا فاصله گرفتن از روح تعالیم ائمه در باره عزاداری و مرثیه خوانی و یاد کرد اهل بیت و عاشورا نیست؟
همه بزرگان دین، جایگزینی «مداحی و مرثیه خوانی» را به جای «منبر وعظ و تبلیغات و بیان احکام» ، هشداری از یک آفت و ضایعه میدانند . خوب است این هشدارها جدی گرفته شود; اگر رواج نوارها و سیدیهای مداحان، جای فکر و مطالعه و جلسات مذهبی و آموختن و رشد کمی و کیفی در قلمرو «معرفت دینی» را بگیرد، جای تامل است!
از کاستیهایی که در برخی مجالس سوگواری دیده میشود، آن است که نام اهل بیت و مظلومیتشهدای کربلا، تحت الشعاع شخص متوفا قرار میگیرد که مجلس به یاد آنهاست . از سنن ارجمند پیشین، آن بوده که تحمل هر داغ و مصیبت را، با یادکردی از مصائب اهلبیتعلیهم السلام، آسان میساختند و با گریزی به کربلا، که با تعبیر «لایوم کیومک یا اباعبدالله» انجام میشد و مجالس فاتحه و یاد بود و مجلس شهید، تبدیل به مجلس عاشورایی میشد .
افراط برخی مداحان، کار را به جایی میرساند که همه داغها، مصیبتها، یادکردها، شیونها، ذکر مناقب و . . . منحصر به مرحومی میشود که مجلس برای اوست و هرچه حرف و حدیث و خواب و رؤیا و خاطره و . . . است، از اوست و یاد کرد مناسب از مصائب خاندان پیامبر نمیشود . «شهدا» نیز گرچه بسیار ارجمند و عزیزند، اما نباید یاد آنها، ائمه و امام حسینعلیهم السلام و شهدای کربلا را تحت الشعاع قرار دهد .
سرزدن به کتابفروشیهایی که «کتاب نوحه» عرضه میکنند، نشان از سطحی نگری تهیه کنندگان، ناشران، فروشندگان و مصرف کنندگان این قبیل «کالای فرهنگی» است . گزینش شعرهای سطحی و ضعیف از سوی برخی از افراد بی تخصص و احیانا تجارت پیشه و نشر آن از سوی بعضی ناشران سودجو، این بازار را آشفتهتر میسازد .
وقتی علاقهمندان به دکهها و کتابفروشیهای عرضه کننده اینگونه آثار مراجعه میکنند، ناچار از میان «آنچه هست» انتخاب میکنند . اینجاست که رسالت «شاعران مذهبی» و «ناشران دینی» سنگین و حساس میشود; زیرا سودجویی در عرصهای که به معتقدات و باورهای پیروان اهلبیتعلیهم السلام مرتبط میشود، زشت و گناه به شمار میآید .
هرچند اصل کار، سودمند و نوعی کار فرهنگی است و مداحان پیوسته باید آموزش ببینند و در ارتقای سطح کار خویش بکوشند; اما به نظر میرسد راه اندازی کلاسهای آموزش مداحی، آن هم برای کودکان و نوجوانان، کار حساب شده و وزینی نیست . ابهت کار ذاکران حسینی و شان والای مداحی اهلبیت، ایجاب میکند که حریم این «رسالت» محفوظ بماند و به کاری کودکانه تبدیل نشود .
البته سوق دادن نوجوانان به سمت اینگونه برنامهها، اگر ایجاد پیوند عاطفی و معنوی بین این قشر و عترت پیامبر باشد، بسی ارزنده است; اما نه به قیمتی که عرصه گردان محافل دینی و مجالس عاشورایی، تعدادی نوجوانان احیانا نابالغ باشند و به دلیل نو بودن کار و جذابیت آن، کار مداحان بزرگ و با سابقه و با معرفت و معنویت، از رواج بیفتد .
دریغ است که برخی نوجوانان و جوانان کار و تحصیلات خود را رها کنند و به مداحی به عنوان یک شغل بنگرند! رهبر معظم انقلاب، در سخنی خطاب به مداحان ارجمند - در سال 1367 - فرمودند:
«کسی تصور نکند که این، یک شغل است و همچنان که یک نفر بقال میشود، یا یکی عطار میشود، یکی هم مداح میشود; این چنین نیست!» (4)
پیامدها
اینها پیامدهای سوئی است که قطعا ائمه معصومینعلیهم السلام و بزرگان دین و دلسوزان فرهنگ شیعی، به آن راضی نیستند و از آن رنج میبرند .
راه حلها و پیشنهادها
اما در مجموع، آنچه به صورت پیشنهاد در جهت رفع کاستیها و بهینه ساختن امر مداحی مطرح میشود، به قرار زیر است:
1 . تلاش خود مداحان در جهت غنای فکری و شعری و محتوایی برنامهها و ترویج فرهنگ مطالعه و عمق بخشیدن به اطلاعات دینی و تاریخی . جلسات ویژه مداحان و داشتن برنامههای سودمند برای خود آنان در این زمینه، مفید است .
2 . ضابطهمند ساختن کار مداحی و جلسه داری، جهتحفظ حدود و حریمها و تبیین وظایف و محدوده کار آنان .
3 . مراعات جنبههای خط فکری مداحان و نداشتن افراط و تفریط در گرایشها و شیوهها و میدان ندادن به آنانی که با نظام و آرمان شهدا و خط امام و ولایت، مساله و مشکل دارند و به نشر بدبینی کمک میکنند .
4 . کنترل و برخورد نسبتبه ناشایستگان و نا اهلان و تنظیم مجوز برای مداحی، بی آنکه این کار حالت دولتی به خود بگیرد و از جنبه مردمی بودن آن کاسته شود; مثل روحانیت که در عین حال که مردمی است و با تودههای مؤمنین سر و کار دارد، اما برای تخلفات صنفی و اخلاقی و انحرافات سیاسی و بدعت گذاری و مذهبسازی و تلاشهای ضد انقلابی برخی از آنان، «دادگاه ویژه» وجود دارد .
البته چنین کنترل و نظارتی بر عملکرد مداحان و تعیین صلاحیتها، باید از سوی مرکز و نهادی باشد که هم اهمیت داشته باشد، هم قدرت تشخیص، هم سالم باشد و هم بیغرض .
5 . تلقی مداحی به عنوان یک کار فکری و فرهنگی (سازنده یا سوزنده) و جدی گرفتن این مقوله و کلاس دانستن جلسات عزاداری و مرثیه خوانی، هم از سوی خود مداحان، هم بانیان و دعوت کنندگان، نه در حد صرفا اجرای برنامهای و گرفتن وجهی و پرداختن نذر و نیازی . شبکه عظیم و گسترده مجالس سوگواری و مداحان متعهد و سالم، میتواند جهت گیری ضد فساد، ضد ظلم، ضد گناه و ضد انحرافات داشته باشد و به عنوان بازوی پرتوان مکتب و زبان گویای ارزشهای والای دینی و ولایی، عمل کند .
6 . تجمعهای منطقهای و جلسات هفتگی مداحان، که حاوی تبادل اطلاعات و تجارب و نقد و ارزیابی عملکرد جامعه مداحان و توجیه و ارشاد افراد نوپا و بهرهگیری از روحیات و معنویات و مهارتهای پیش کسوتان باشد، به قصد آموزش، بالابردن کیفیت کار و اصلاح کاستیها .
7 . برگزاری همایشهای سراسری و راه اندازی «مجمع بزرگ مداحان» و اندیشیدن به نوعی سازماندهی و برخورداری از تشکیلات منسجم و دارای موضع .
پایان سخن را فرازی پرنکته از رهنمودهای مقام معظم رهبری قرار میدهیم که در سال 1368 به مداحان عزیز توصیه فرمودهاند:
«باید به تدریجسمت مداحی اهل بیتعلیهم السلام - که واقعا یک منصب است - یک ثغوری هم پیدا کند . مداحی اهل بیت که هم مقام والایی دارد و هم تاثیر زیادی در جامعه و در ذهن مردم دارد، باید یک حدودی پیدا کند، که بدانید چه کسی مداح است؟ و مقدمات کار مداحیاش چه قدر است؟ چه قدر شعر میداند؟ چه قدر حفظ است؟ چه قدر میتواند بخواند؟
این خصوصیات را یک مرکزی از مراکز، تایید کند و خود شماها به یک کیفیتی فکر این کار را بکنید; چون این چیزی است که دنیای امروز و نیازهای جامعه امروز، غیر از این را قبول نمیکند . و لذا آن کسانی که این منصب را رسما به عهده میگیرند و لباس مقدس ستایش اهل بیتعلیهم السلام را برتن میکنند و مردم آنان را به این عنوان میشناسند، باید خصوصیاتی داشته باشند و مرکزی باشد که اینها را با این خصوصیات تشخیص بدهد و تایید کند .» (5)
به امید هرچه بیشتر بالنده و بینقص شدن فرهنگ عزاداری و مدیحتپردازی و مرثیه خوانی در جامعه شیعی و ولایی .
پي نوشت :
1 . وسائل الشیعه، ج 10، ص 469 .
2 . سفینةالبحار، ج 1، ص 487، ذیل واژه «ذل» .
3 . دیوان سید حمیری، ص 322 .
4 . ستودگان و ستایشگران، ص 20 .
5 . مدیحت پردازان، ص 100 .
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}