گردآوری و تنظیم: رسول سعادتمند




 

گواهی بر امانتداری احمد

پسر عزیزم! بارها به من گفتی که درباره تو صحبتی که دال بر تبرئه تو از این تهمتها است نکنم و این را برای اسلام و مصلحت جمهوری اسلامی گفتی؛ لکن من اگر در این ورقه برخلاف آنچه گفتی درباره تو چیزی بگویم برای ادای تکلیف الهی است که یک نفر مسلمان یا بنده خدا برای من، مورد این همه تهمت و آزار باشد و من آنچه می‌دانم درباره او نگویم.
من خدای قاهر حاضر منتقم را شاهد می‌گیرم که احمد از آن روزی که در کمک اینجانب در بیرونی مشغول اداره امور من بوده تا الآن که این ورقه را می‌نویسم قدمی یا قلمی بر خلاف گفتار و نوشتار من برنداشته و با وسواس عجیب در کلیه گرفتاری‌های من یا نوشته‌های من سعی نموده که حتی یک کلمه بلکه گاهی یک حرف را که به نظر او محتاج به اصلاح است بدون اذن من تصرف نکند. من در نوشته و گفتارهایی که دارم به او و بعض اعضای دفتر حفظهم‌الله و به اشخاصی که متکفّل رسانه‌ها بوده‌اند و هستند اجازه دادم که هرچه برخلاف صلاح به نظر آنها است به من تذکر دهند و احمد فرزند من در جریان این امور بوده و هست و تاکنون اتفاق نیفتاده که کلمه‌[ای] را بدون رجوع به من اضافه یا کم کند «والله علی کلِّ ذلک شهیدٌ». (1) (2)

شهادت امام خمینی درباره‌ی فرزندش

1361/8/23
بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله علی آلائه و الصلوة و السلام علی انبیائه و اولیائه سیّما النبی الختمی حبیب‌الله صلی‌الله‌علیه و آله‌ سیّما غائبهم و قائمهم ارواحناله الفداء.
اینجانب هیچ‌گاه میل نداشته و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاعی کنم. لکن علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق جلّ‌وعلا مقصر و مجرمم و از درگاه متعالش امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه‌ام اعتراف به تقصیر و عذر از آن است و در نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور و تقصیر و از آنان امید عفو و طلب آمرزش دارم، در پیش گروههایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم و احتمال قوی می‌دهم که پس از من برای انتقامجویی از من به بعض نزدیکان و دوستانم تهمتها که من آنها را ناروا می‌دانم بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند. و اکنون در حیات من گفتگوها و زمزمه‌هایی به گوش می‌خورد که احتمال فوق را قوی‌تر می‌کند. لهذا من احساس وظیفه شرعیه نمودم برای رفع ظلم و تهمت، نظر خود را نزد ملت عزیز اظهار کنم که از قبل من در این خصوص تقصیری نباشد. یکی از آنان که بیش از همه احتمال انتقامجویی از من درباره او می‌رود احمد خمینی فرزند اینجانب است. اینجانب در پیشگاه مقدس حق شهادت می‌دهم که از اول انقلاب تاکنون و از پیش از انقلاب در زمانی که وارد این نحو مسائل سیاسی شده است از او رفتار یا گفتاری که برخلاف مسیر انقلاب اسلامی ایران باشد ندیده‌ام و در تمام مراحل از انقلاب پشتیبانی نموده و در مرحله پیروزی شکوهمند انقلاب مُعین و کمک کار من بوده و است و کاری که برخلاف نظر من است انجام نمی‌دهد و در امور مربوطه چه در اعلامیه‌ها یا ارشادها بدون مراجعه به من تصرف و دخالتی نمی‌کند؛ حتی در الفاظ اعلامیه‌ها بدون مراجعه دخالت نمی‌کند و اگر در امری نظری دارد تذکر می‌دهد که تذکراتش نیز صادقانه و برخلاف مسیر انقلاب و مصلحت نیست و من اگر تذکراتش را نپذیرفتم تخلف از قول من نمی‌کند و من نیز اگر حرفش را صحیح دیدم قبول می‌کنم و امیدوارم حرف صحیح را از همه کس قبول کنم.
و اما در جهت مالی که بعض مخالفان انقلاب گاهی نسبتهایی به او می‌دهند باید بگویم که ایشان در امور مالی من دخالت ندارد و ضبط و حفظ بیت‌المال در اختیار بعض آقایان مورد وثوق می‌باشد و اگر برای اشخاص وجوهی بخواهد پیشنهاد می‌کند و من بدون واسطه یا با واسطه آن آقایان وجه را می‌رسانم. و من اعلام می‌کنم که احمد در هیچ بانک داخلی و خارجی و هیچ مؤسسه‌ای وجهی و سهمی ندارد و در هیچ‌جا در خارج و داخل زمین مزروعی و غیر آن و ساختمان و امثال ذلک ندارد و اگر بعد از من دارای یکی از این امور بود در داخل یا خارج، دولت وقت با اجازه فقیه وقت مصادره نمایند و او را تحت تعقیب درآورند و امید است که دولتمردان جمهوری اسلامی همیشه ضوابط را ملاحظه و از روابط احتراز نمایند. از اموری که تذکرش خوب بلکه لازم است آن است که یکی از تهمتها که به او زدند این بود که موزه عباسی را ربوده و به پاریس برده و چندی علی‌المحکی مخالفان وقت خود را صرف آن نمودند پس از آن معلوم شد خلاف آن. یا او در اطراف شمال زمینهایی خریده است و امثال آن که برای مخالفت با من از او انتقامجویی می‌کردند.
و در امور سیاسی مدتی تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایی از او می‌دیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی می‌شد و مخالفتهایی می‌شد [غیر] از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریباً فاجعه می‌دانست. یا مسئله طرفداری از بنی‌‌صدر، او مادامی که من از بنی‌صدر به واسطه بعض مصالح جانبداری می‌کردم او هم گاهی طرفداری می‌کرد و آنگاه که من پرده را بالا زده و او را بر کنار کردم حتی یک مرتبه از او طرفداری نکرد و مخالفت شدید می‌کرد. یا مسئله خط سوم که مدتی نقل مجالس مخالفان بود و تهمتهای ناروا می‌زدند و من او را امر به سکوت کردم و او هیچ گاه از خط انقلاب و اسلام خارج نبود و بالاخره اگر بواسطه انتقامجویی از من پس از من گروههایی به مخالفت او برخاستند من دین خود را به او به عنوان یک مسلمان و یک رَحِم ادا کردم و خداوند تبارک و تعالی حاضر و ناظر است و من امیدوارم که احمد به خدای تبارک و تعالی اتکال نماید و از غیر او از هیچ کس نهراسد و در خدمت به خالق و خلق به واسطه تهمتها و مخالفتها به خود تزلزل و تردید راه ندهد و در خدمتها از خداوند متعال چشم داشت داشته باشد و برای بدست آوردن هیچ مقامی قدم برندارد و چون او را شخص مفید برای انقلاب می‌د‌انم امیدوارم در کنار وفاداران به انقلاب و متعهدان در راه اسلام و هدف به خدمت هرچه بیشتر قیام کند. و یا برادران انقلابی و ایمانی در خط انقلاب و اسلام کوشش کند و از هیچ خدمتی مضایقه ننماید و پاداش از هیچ مخلوقی نخواهد و خدمت را در راه کشور اسلامی و اهداف الهی خالصانه و برای رضای خالق جلّ و علا ادامه دهد. و به مستمندان و مستضعفان که حق تعالی سفارش آنان را فرموده بیش از دیگران خدمت کند و دیگران را به خدمتگزاری دعوت کند و هرچه مشکل در راه خدمت به هدف که اسلام عزیز است پیش آید و هر چه کارشکنی شود، از کوشش برای خدا دست برندارد و برای هر خدمتی که او را دعوت کردند و تشخیص داد مفید است اجابت کند و رضای خدا را با خدمت به خلق جلب نماید.
و اما در موضوع روحانیت که گاهی احمد مورد تهمت واقع می‌شود من او را موافق جدی با روحانیت می‌دانم. اساس روحانیت چیزی نیست که یک نفر مسلم با آن مخالف باشد و اما موافقت بی‌قید و شرط که هر کس با هر عمل و اخلاق و ایده مورد تأیید او باشد و لباس روحانیت به قامت هر کس اگر چه برخلاف مشی اسلامی انسانی رفتار کند سزاوار و موجب لزوم غمض عین باشد از او و هیچ روحانی متعهد و مسلمان معتقد به ارزشهای اسلامی متوقع نیست و نباید باشد. و اینجانب کراراً گفته‌ام که روحانی نمای غیرمهذب و در غیرخط اسلام از ساواکی برای اسلام و جمهوری اسلامی خطرناک‌تر است. در هر صورت احمد در این باره از خط اسلام و خط روحانیت متعهد پیروی می‌کند و امید است ان‌شاءالله تعالی در این خط مستقیم که صراط‌‌الله است پایدار باشد. از خداوند متعال دوام جمهوری اسلامی و عزت و عظمت مسلمانان جهان بویژه ملت شریف ایران و تعهد و پایداری متصدیان امور و قدرت و شوکت رزمندگان سلحشور و حضور ملت بزرگ ایران را در صحنه خواستار[م].
والسلام علی عباد‌الله الصالحین. (3)
یکشنبه 23 آبان 1361/ 27 محرّم‌الحرام 1403
روح‌الله الموسوی الخمینی غفرالله له (4)

سربازی فداکار در جبهه، معلمی آموزنده در محراب

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت‌الاسلام آقای حاج سیدعلی خامنه‌ای دامت افاضاته.
خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجم‌تر و پیوندها را مستحکم‌تر نمود و مصداق «لازال یؤید هذاالدّین بالرجل الفاجر» (5) تحقق پیدا کرد. اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر کردند و هر چه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هرچه شخصیتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما (6) که از سلاله رسول اکرم و خاندان حسین‌بن‌علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب می‌باشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوء قصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه‌دار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بی‌نصیبند که بی‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌انداز است. اینان در این عمل غیرانسانی به جای برانگیختن و رعب، عزم میلیونها مسلمان را مصمم‌تر و صفوف آنان را فشرده‌تر نمودند. آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا نمی‌دانند که دست زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست می‌رود؟ ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی برحق او حضرت بقیةالله ارواحنا فداه افتخار می‌کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می‌برند.
من به شما خامنه‌ای عزیز، تبریک می‌گویم که در جبهه‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
روح‌الله الموسوی الخمینی (7)

هاشمی زنده است، چون نهضت زنده است

بسم‌الله الرحمن الرحیم
جناب حجت‌الاسلام مجاهد متعهد، آقای هاشمی عزیز
مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد، از بیمارستان پیام داد: «به رضاخان بگویید من زنده هستم». مدرس حالا هم زنده است. مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است.
امریکا و دیگر ابرقدرتها بدانند ملت ما زنده است. اجتماعات عظیم این دو سه روز شاهد زنده بودن انقلاب است. اینان با این تلاشهای احمقانه نمی‌توانند انقلاب اسلامی ما را ترور کنند؛ نمی‌توانند شخصیت انسانی اسلامی مطهری و هاشمی را ترور کنند؛ هر چند ترورها حساب شده و سازمان یافته باشند و از لابه‌لای آنها جای پای ابرقدرتها و جنایتکاران بین‌المللی به چشم بخورد.
ملت با تمام قوا باید در مقابل دسیسه‌ها مقاومت کنند، توطئه‌ها را بشکنند؛ با کمال مراقبت انقلابی این جنابتکاران را شناسایی کنند و به دادگاههای انقلابی معرفی کنند. پاسداران انقلاب و رؤسای آنان موظفند از این شخصیتهای ارزنده انقلابی حفاظت کنند و رفت و آمدهای مشکوک را تحت‌نظر بگیرند؛ اگرچه خود آنان راضی نباشند. ملت بزرگ اسلامی مصمم است به نهضت اسلامی خود ادامه دهد، و اجازه دخالت خیانتکاران را در کشور خود ندهد. ما ملتهای بزرگ اسلامی را به همکاری در این نهضت اسلامی ایران دعوت می‌کنیم.
باید دست جنایتکاران از ممالک اسلامی و از عموم مستضعفین قطع شود، و وعده الهی به همت اقشار ملتهای اسلامی تحقق یابد. من به آقای هاشمی فرزند برومند اسلام تبریک می‌گویم که در راه هدف تا نزدیک شهادت به پیش رفت. و سلامت و ادامه خدمت ایشان را از خدای تعالی خواستارم. والسلام علیه و علی‌عبادالله الصالحین.
روح‌الله الموسوی الخمینی (8)

دانشمند برجسته و پرهیزگار

بسم‌الله الرحمن الرحیم
سپاس پروردگار جهانیان را و درود خدا بر محمد و خاندان پاکش و لعنت خدا بر تمامی دشمنان آنان.
خداوند بر این بنده خود منت نهاد و توفیق همراهی و همنشینی گروهی از دانشمندان و فضلا را که خداوند یاری‌شان فرماید نصیب من نمود. یکی از آنان دانشمند برجسته و پرهیزگار، صاحب اندیشه تابناک و رأی راست، آقای میرزا جعفر سبحانی تبریزی می‌باشد که خداوند در راه رضای خویش یاری‌اش فرماید و امثال ایشان را بسیار گرداند ایشان در راه توضیح و جمع‌آوری مباحث الفاظ این فقیر، با حسن سلیقه و قریحه خویش تلاش فراوانی نموده‌اند، و بحمدالله این تلاش به صورت کتابی درآمده است که حاوی مسائل با اهمیتی می‌باشد.
از خداوند متعال توفیق ایشان را برای اتمام دیگر مباحث و تلاش در راه حق و هدایت خواهانم.
به تاریخ 24 ربیع المولود 1375
روح‌الله الموسوی الخمینی (9)

از افرادی مثل شما آنقدر خوشم می‌آید که ...

بسمه‌ تعالی
خدمت ذی‌شرافت جناب مستطاب سیدالعلماء الاعلام آقای سعیدی (10) دامت افاضاته
مرقوم محترم واصل، با آنکه گمان می‌کنم جواب داده‌ام لکن چون در جزء مکتوبات جواب نداده بود، احتمال عدم جواب می‌رفت و در هر صورت از قراری که بعضی از مریدهای جنابعالی اظهار داشتند، بحمدالله تعالی توفیق کامل برای تربیت مؤمنین و ترویج دیانت مقدسه برای جنابعالی حاصل شده است.
من از افرادی مثل شما آنقدر خوشم می‌آید که شاید نتوانم عواطف درونی را آنطور که هست ابراز کنم. من قادر نیستم عواطف امثال شما را جواب بدهم لکن خداوند تعالی قادر است که شماها خدمتگزاران به دیانت را مشمول عنایات خود فرموده و از رحمت خود همه را بهره‌مند فرماید. من در این آستان قدس به اسلام و مسلمین عموماً و به حضرات علمای اعلام و خدمتگزاران به دیانت مقدسه خصوصاً دعا می‌کنم و عظمت آنها را از خداوند تعالی در جوار قبّه مطهره مولا علیه الصلوة و السلام می‌طلبم. رجای آن دارم که مشمول ادعیه خالصه جنابعالی باشم. والسلام علیکم و رحمةالله.
روح‌الله الموسوی الخمینی (11)

گواهی بر درست‌کاری اعضای دفتر

خداوندا! من با آنکه نمی‌خواهم از بستگانم چیزی که بوی مدح و ثنا می‌آید بگویم یا بنویسم، لکن تو می‌دانی که ساکت ماندن در مقابل تهمتها جرم و گناه است؛ اینجانب از دوستانی که در دفتر هستند خلافی که موجب نارضایتی من باشد سراغ ندارم؛ اینان سابقه ممتد با من دارند و در بین آنها به آقای صانعی (12) برای بستگی به من در طول زندگی من صدمات بسیار وارد شده است که از خدای متعال برای همه أجر جزیل و صبر جمیل خواهانم. و در آخر این را هم بگویم که احمد تاکنون برای مصارف خود دیناری از بیت‌المال صرف نکرده و من از مال شخصی خودم زندگی او را اداره می‌کنم.
خداوندا! بر ما بندگان ناچیز سرتا پا گناه ببخشا و رحمت واسعه خود را از ما دریغ نفرما هر چند نالایق هستیم لکن مخلوق تو هستیم. خداوندا! این جمهوری اسلامی و دست‌اندرکاران آن را و رزمندگان عزیز ما را در پناه عنایت خود حفظ، و شهدا و مفقودین و شهدای عزیز را با خانواده آنها در رحمت خود غریق بفرما، و محبوسین و مفقودین ما را به وطن خود بازگردان، به حق محمد و آله‌الاطهار علیهم صلوات و سلم.
تاریخ 27 ربیع‌الثانی 1408
روح‌الله الموسوی الخمینی (13)

تأیید مراتب امانتداری اعضای دفتر

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین، و الصلوة علی محمد و آله الطاهرین
انگیزه اینجانب در نوشتن این چند سطر، ادای حق اخوت نسبت به شخصی که از جمله‌ی سابقه‌دارترین دوستان وفادارم بوده و اکنون نیز می‌باشد. و چون احتمال قریب می‌دهم که پس از درگذشت من کسانی که با من نظر بی‌مهری دارند با بعض دوستان عزیزم بدرفتاری نمایند و مورد تهمت غیراسلامی انسانی قرار گیرند احتمال تکلیف دادم که ادای شهادت بنمایم، و بیشتر کسی که از دوستان من ممکن است مورد هجوم شود برادر و فرزند عزیزم آقای آقاشیخ حسن صانعی – حفظه‌الله – است که در امور مالی و وجوه شرعیه از دیگران بیشتر دخالت داشته، و شاید از این ناحیه خدای نخواسته به ایشان تهمتی وارد شود.
لهذا من، بینی و بین‌الله شهادت می‌دهم که از اول زمانی که با من آشنا شده و متصدی امول مالی گردیده‌اند – چه قبل از 15 خرداد و تبعید من به خارج، و چه پس از بازگشت از تبعید، و چه اوقاتی که انفرادی متصدی بودند، و چه پس از آنکه به واسطه‌ی زیادی کار و بعض مصالح با شرکت جنابان: آقای حاج سیدهاشم رسولی و آقای رحیمیان – حفظهماالله تعالی – متصدی شده‌اند – با کمال صداقت و امانت و صمیمیت بوده و هستند، و دیناری تجاوز و تعدی به وجوه شرعیه ننموده‌اند، و تمام همت و جدیت و حسن نیت، اینجانب را اعانت نموده، و هرگز چشمداشت مادی نداشته و ندارند. و اکنون نیز که با آقایان مذکور به اعانت اینجانب صرف عمر می‌نمایند، تمام این آقایان امین و صالح و خدمتگزار به اسلام می‌باشند.
خداوند تعالی اینان و همه خدمتگزاران به اسلام را از شر بدخواهان و منحرفان حفظ فرماید، و توفیق اطاعت از خداوند تبارک تعالی و خدمت به بندگان او مرحمت فرماید. و السلام علی عبادالله الصالحین.
دوشنبه 15 آذر 1361/ 20 صفر 1403
اربعین سید و سرور شهیدان – سلام‌الله و صلواته علیه و علی اصحابه و اولاده
روح‌الله الموسوی الخمینی (14)

تقدیر از خدمات نماینده امام و سرپرست بنیاد 15 خرداد

بسم‌الله الرحمن الرحیم
جناب حجت‌الاسلام آقای حاج شیخ حسن صانعی – دامت برکاته نمی‌دانم از کجای آشنایی‌ام با تو بنویسم. تو یکی از قدیمی‌ترین افرادی هستی که در کنار من بوده‌ای. هنوز سبزه‌ای بر رخسار نداشتی که صمیمی‌ات یافتم. سالها قبل از شروع مبارزات پانزدهم خرداد.
تو سرباز گمنام این انقلابی، و خودت می‌دانی که هیچ چیز بهتر از گمنامی نیست. تو فردی هستی که از گذشته‌های دور خاطرات تلخ و شیرین مبارزات را با خود دارد. زیرکی و کم حرف، دانایی و محتاط.
در گرداب مبارزات همیشه دلسوخته بوده‌ای. کینه‌ات را نسبت به شاه در کمتر کسی دیده بودم. در بحرانها و فشارها هیچ‌گاه نسبت به من تردید نداشتی، گرچه گاهی خسته می‌شدی و افسرده.
در کوران فشار دستگاه شاه، تو که مسئول اداره شهریه طلاب بودی، وقتی در محاصره دشمن قرار می‌گرفتی، برای اینکه هیچ گونه اطلاعی به دشمن ندهی کم نبود مواقعی که قبوض رسید پولهای اختیار را در – پانزده سال مبارزه – چون غذایی گوارا می‌خوردی، پاداشت عندالله نیز گوارایت باد.
استعدادت، لطافت روحت، صداقتت چیزی نیست که فراموشم شود. تندخویی و عاقل. از خدا می‌خواهم عقلت را به تندخویی‌ات پیروز کند.
من کاملاً به تو اطمینان دارم. لذا وکیل من می‌باشی در تمامی زمینه‌های شرعی. این چند سطر را نوشتم تا کمی از بسیار حقی که به گردن من و انقلاب داری را ادا کرده باشم. خداوند یار و نگهدارت باد. مرا از دعای خیر فراموش مکن. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته. 67/12/2
روح‌الله الموسوی الخمینی (15)

همیشه به شما علاقه‌مند بوده و هستم

بسمه تعالی
جناب حجت‌الاسلام آقای آذری قمی – دامت افاضاته
با سلام و دعا، من همیشه به شما علاقه‌مند بوده و هستم؛ و هرگز هم در ذهنم نیست که خدای ناکرده جنابعالی کاری برخلاف اسلام بنمایید. شما از چهره‌های فاضل و مبارز و دلسوخته انقلاب می‌باشید. شما با نوشتن مطالب و مقالات خوب در تلاشید تا مردم را به راه صحیح راهنمایی نمایید.
من در مورد روزنامه رسالت و جامعه محترم مدرسین – ایّدهم الله تعالی – حرفی نمی‌توانم بزنم. هر طور خود و جامعه صلاح دانستید عمل کنید. اگر در این زمینه‌ها حرفی زده‌ام و یا چیزی نوشته‌ام، آنگونه که مصلحت تشخیص داده‌ام عمل کرده‌ام. خداوند جنابعالی را برای یاری اسلام و مسلمین حفظ فرماید.
والسلام علیکم
67/6/28
روح الله الموسوی الخمینی (16)

دارای خصوصیات علمی و عملی و اخلاقی خوب

بسمه تعالی
... با خصوصیات علمی و عملی و اخلاقی خوبی که در جنابعالی [آیت‌الله حسین راستی کاشانی] است، امید است چون گذشته به تربیت افراد صالحی برای اسلام و جمهوری اسلامی اشتغال داشته و موفق باشید. با استعفای جنابعالی و درخواست انحلال سازمان (17) موافقت می‌نمایم. از خداوند تعالی توفیق همگان را برای خدمت به اسلام و مسلمین خواهانم. والسلام علیکم و رحمةالله.
29 محرم الحرام 1407
روح الله الموسوی الخمینی (18)

جنابعالی از چهره‌های درخشان مدیریت می‌باشید

بسمه تعالی
جناب حجت‌الاسلام آقای واعظ طبسی، تولیت آستان قدس رضوی – دامت افاضاته
با سلام و آرزوی موفقیت بیشتر برای شما. زحمات و تحمل سختیهای شما قبل از انقلاب تا به ثمر رسیدن آن و تلاشتان بعد از انقلاب برای تثبیت نظام نوپای جمهوری اسلامی برکسی پوشیده نیست.
جنابعالی از چهره‌های درخشان مدیریت و انقلاب اسلامی در ایران و بخصوص در استان خراسان می‌باشید. تمامی مسئولان نظام اسلامی، از جمله جنابعالی باید موانع را از سر راه برداشته و با صبر و تدبیر بدان گونه که رضای خدا است پیش روند. شما در راه حق و شیرین کمک به مستضعفین و محرومین از هیچ کوششی فروگذار ننموده و نخواهید نمود. و چون گذشته توجه داشته باشید که باید بدون کوچکترین گذشتی به موقوفات حضرت امام رضا (علیه‌السلام) بدان گونه که واقفین وقف کرده‌اند عمل کنید.
امیدوارم با هماهنگی شما و مسئولان آن دیار مقدس، تمامی موقوفات ثامن‌الحجج (علیه‌السلام) به طور جدی حفظ گردد. و مسئولان ذی‌ربط باید کمک لازم را در هر موردی که لازم داشته باشید بنمایند، تا به کمک همه مسئولان به فقرا و مستمندان خدمات بیشتری گردد و رضای خداوند تحصیل شود. توفیق جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم.
به تاریخ 17 خردادماه 1367 هجری شمسی
روح‌الله الموسوی الخمینی (19)

جنابعالی را فردی متدین و دلسوز انقلاب می‌دانم

بسم‌الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر ولایتی، وزیر محترم امور خارجه
من جنابعالی را فردی متدین و دلسوز انقلاب می‌دانم. و شما و دوستانمان در وزارت امور خارجه باید تحمل انتقاد را، چه حق و چه ناحق، داشته باشیم. جو باز سیاسی ایران انقلابی، بی‌تجربگی بعضی از مسئولان، سبقت در رساندن سریع هر موضوعی به جامعه گرچه به ضرر مردم باشد، نه تنها کار وزارت امور خارجه را مشکل می‌کند، که در بعضی اوقات روی سیاستهای داخلی هم اثر نامطلوب می‌گذارد.
اینجانب به شما و تمامی خادمین به اسلام و ایران دعا می‌کنم. امیدوارم چون گذشته در خدمتتان تنها خدا را منظور دارید. از خداوند متعال توفیق جنابعالی و سایر خدمتگزاران به اسلام را خواستارم. والسلام علیکم و رحمةالله.
67/1/20
روح‌الله الموسوی الخمینی (20)

شما را در اعمال مخالف او هیچ‌گاه شریک نمی‌دانم

بسمه تعالی
جناب آقای موسوی گرمارودی – ایّده‌الله تعالی
همان گونه که مرقوم داشتید، جنابعالی پس از کشف انحراف بنی‌صدر، چندمرتبه نزد اینجانب آمدید و اظهار داشتید که من می‌خواهم از سمتی که نزد بنی‌صدر دارم کناره‌گیری کنم، و اینجانب برای مصالحی که در نظر داشتم با نظر شما مخالفت کردم و شما را با اکراهی که داشتید از کناره‌گیری بازداشتم. و شما را در اعمال مخالف او هیچ‌گاه شریک نمی‌دانم. ان‌شاءالله تعالی موفق باشید در خدمت به بندگان خداوند. والسلام.
روح‌الله الموسوی الخمینی (21)

شما را هم فردی متدین و متعهد می‌دانم

بسمه‌تعالی
جناب حجت الاسلام آقای ناطق نوری – دامت افاضاته
با سلام، در جمهوری اسلامی جز در مواردی نادر که اسلام و حیثیت نظام در خطر باشد، آن هم با تشخیص موضوع از طرف کارشناسان دانا، هیچ‌کس نمی‌تواند رأی خود را بر دیگری تحمیل کند؛ و خدا آن روز را هم نیاورد. من تمام سعی خود را می‌نمایم که با نسبت مطلبی به من، کسی مظلوم نگردد. من شما را هم فردی متدین، متعهد، مبارز و دارای هوش سیاسی می‌دانم. برای من شما و آقای محتشمی فرقی ندارد. من هر دوی شما و همین‌طور همه دست‌اندرکاران صدیق نظام و تمامی افرادی که چون شما قلبشان برای اسلام و ایران می‌تپد را فرزندان اسلام و انقلاب می‌دانم. همه باید سعی کنیم تا روح وحدت و پاکی را بر محیط کارمان حاکم گردانیم، تا بتوانیم تمامی قدرتها و ابرقدرتها را به زانو درآوریم. باید تلاش کنیم زهد و قدس اسلام ناب محمدی را از زنگارهای تقدس مآبی و تحجرگرایی اسلام امریکایی جدا کرده و به مردم مستضعفمان نشان دهیم. ما اگر توانستیم نظامی بر پایه‌های نه شرقی نه غربی واقعی و اسلام پاک منزه از ریا و خدعه و فریب را معرفی نماییم، انقلاب پیروز شده است. توفیق جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم. و السلام علیکم و رحمةالله.
67/6/28
روح‌الله الموسوی الخمینی (22)

شما مورد علاقه‌ی من و از ستم کشیده‌های انقلاب هستید

بسم‌الله الرحمن الرحیم
جناب حجت‌الاسلام آقای آسید حمید روحانی (زیارتی) – دامت افاضاته
با تشکر از زحمات جنابعالی در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و تلاش قابل تقدیرتان در تدوین تاریخ انقلاب اسلامی، امیدوارم بتوانید با دقت، تاریخ حماسه‌آفرین و پرحادثه انقلاب اسلامی بی‌نظیر مردم قهرمان ایران را بدان گونه که هست ثبت نمایید.
شما به عنوان یک مورخ باید توجه داشته باشید که عهده‌دار چه کار عظیمی شده‌اید، اکثر مورخین، تاریخ را آنگونه که مایلند و یا بدان گونه که دستور گرفته‌اند می‌نویسند، نه آنگونه که اتفاق افتاده است. از اول می‌دانند که کتابشان بنا است به چه نتیجه‌ای برسد و در آخر به همان نتیجه هم می‌رسند.
از شما می‌خواهم هر چه می‌توانید سعی و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص نمایید، چرا که همیشه مورخین، اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود و یا اربابانشان ذبح می‌کنند. امروز همچون همیشه تاریخ انقلابها، عده‌ای به نوشتن تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند. تاریخ جهان پر است از تحسین و دشنام عده‌ای خاص، له و یا علیه عده‌ای دیگر و یا واقعه‌ای در خور بحث. اگر شما می‌توانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوی مطالب گوناگون انقلاب از زبان توده‌های مردم رنجیده کنید، کاری خوب و شایسته در تاریخ ایران نموده‌اید، پایه‌های تاریخ انقلاب اسلامی ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرتها و ابرقدرتها باشد.
شما باید نشان دهید که چگونه مردم، علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه‌داری، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام امریکایی کردند.
شما باید نشان دهید که در جمود حوزه‌های علمیه آن زمان که هر حرکتی را متهم به حرکت مارکسیستی و یا حرکت انگلیسی می‌کردند، تنی چند از عالمان دین‌باور دست در دست مردم کوچه و بازار، مردم فقیر و زجر کشیده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پیروز بیرون آمدند.
شما باید به روشنی ترسیم کنید که در سال 41، سال شروع انقلاب اسلامی و مبارزه روحانیت اصیل در مرگ آباد تحجر و تقدس مآبی چه ظلمها بر عده‌ای روحانی پاکباخته رفت، چه ناله‌های دردمندانه کردند، چه خون دلها خوردند، متهم به جاسوسی و بی‌دینی شدند ولی با توکل برخدای بزرگ کمر همت را بستند و از تهمت‌ و ناسزا نهراسیدند و خود را به توفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ایمان و کفر، علم و خرافه، روشنفکری و تحجرگرایی، سرافراز ولی غرقه به خون یاران و رفیقان خویش پیروز شدند.
حرف بسیار است، و من حال نوشتن بیش از این را ندارم. خداوند به شما که مورد علاقه من هستید و خود از ستم کشیده‌های این انقلابید، توفیق بندگی دهد تا بتوانید با در نظر گرفتن او جل و علا واقعیتها را برای نسل آینده ثبت کنید. من به شما دعا می‌کنم و از واحد فرهنگی بنیاد شهید تشکر می‌کنم که به شما کمک می‌کند تا ان‌شاءالله بتوانید کارتان را به پایان برسانید. والسلام.
67/10/25
روح‌الله الموسوی الخمینی (23)

پی‌نوشت‌ها

1. و خدا بر همه آن شاهد و گواه است.
2. صحیفه امام، ج 20، ص 422 – 443.
3. آقای سید احمد خمینی در زمانی که اسناد و آثار مکتوب امام خمینی را جهت درج در مجموعه آثار امام بازبینی می‌کردند، در ذیل این نوشته امام خمینی، چنین مرقوم داشته است:
«جناب آقای حمید انصاری، بارها خدمت امام عرض می‌کردم که دفاع از من در فرهنگ جنابعالی نیست و دیدیم هم نشد جز نامه‌ای که در آن بدین معنا هم اشاره شده بود، فکر می‌کنم این دفاع هم با فرهنگ معظمٌ‌له سازگاری ندارد، ایشان چون مظلومیت مرا دیده‌اند ناچار به عنوان دفاع از مظلوم این را نوشته‌اند، لذا این نامه را نیاورید و بگذارید آنچه راجع به من می‌گفته‌اند گفته باشند، خدا به اعمال انسان داناتر است.
احمد خمینی 73/12/3».
«پس از رحلت یادگار امام، از فرزند ایشان، آقای سیدحسن خمینی که به موجب وصیت پدر و مقررات قانونی، تولیت مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام را عهده‌دار می‌باشند درخواست کردیم اجازه دهند این سند ارزشمند که گویای بسیاری از رنجهای امام و فرزند و منسوبین و یاران ایشان است و پاسخی است به تردیدها و شبهه‌هایی که غرض‌ورزان می‌افکنند، را منتشر سازیم و در مجموعه آثار امام نیز درج شود. (حمید انصاری).
4. صحیفه امام، ج 17، ص 90 – 93.
5. مسند احمد، ج 2، ص 309؛ کنزالعمال، ج 1، ص 45، ح 115.
6. روز 6 تیر 1360 در حالی که آقای خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران بعد از نمازظهر به ایراد سخنرانی و پاسخ به سؤالات حاضران مشغول بود بر اثر انفجار بمبی که در ضبط صوت از سوی تروریستهای منافق کار گذاشته شده بود، بشدت مجروح شد. با دعای امام و تلاش بی‌وقفه پزشکان، خوشبختانه ایشان از این سوءقصد جان سالم به در بردند هر چند که بر اثر این حادثه یک دست ایشان سلامتش را باز نیافت.
7. صحیفه امام، ج 14، ص 503 و 504.
8. همان، ج 7، ص 495 و 496.
9. همان، ج 1، ص 39 – 40.
10. سیدمحمدرضا سعیدی.
11. صحیفه امام، ج 2، ص 202.
12. آقای حسن صانعی.
13. صحیفه امام، ج 20، ص 443.
14. همان، ج 17، ص 131 و 132.
15. همان، ج 21، ص 271 – 272.
16. همان، ج 21، ص 141.
17. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی.
18. صحیفه امام، ج 20، ص 139.
19. همان، ج 21، ص 59 – 61.
20. همان، ج 21، ص 20.
21. همان، ج 20، ص 220.
22. همان، ج 21، ص 142 – 143.
23. همان، ص 239 – 240.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1389)، درسهایی از امام: یاد یاران؛ قم: انتشارات تسنیم، چاپ اول