نویسنده: جمعی از نویسندگان *




 

زیرعنوان:: آراء و دیدگاه‌ها در جهان اسلام

در كشورهای اسلامی، در پی آشنایی با وضع جدید غرب، تلاش جدی برای اقتباس و الگوبرداری از نهادهای مهم جدید و مؤثر بر جریان توسعه، از جمله مدرسه و دانشگاه، هم در صورت و هم در محتوا آغاز شد. به همین سبب، غالباً در بخش‌های گوناگون علمی، دانشگاه‌ها و مراكز آموزشی و ادارات و سازمان‌های برنامه‌ریزی، از همان الگوها و رهیافت‌ها و آموزه‌ها و اندیشه‌های غربی پیروی شد و این روند كمتر تغییر یافته است. بنابراین، در این مراكز كسانی كه هویت علمی خود را غیرغربی معرفی كنند، انگشت شمارند. (1) بر پایه‌ی این واقعیت می‌توان گفت كه در جهان اسلام نظریه‌پردازی بومی، كه به ویژگی‌های تاریخی و ارزش‌ها و الگوها و ساختار جامعه توجه كند، وجود ندارد یا ضعیف است. نظریه‌پردازی‌ها به شدت متأثر از غرب است و به تبع آن، جریان فكری غالب در جهان اسلام،‌ غرب‌گرا و عرفی‌گرا (2) است.
از سوی دیگر نظام بین‌الملل عنصر تعیین كننده‌ای برای توسعه در جهان اسلام بوده است. عامل استعمار نیز فرآیند توسعه و نظریه‌پردازی درباره‌ی آن را در كشورهای اسلامی تحت تأثیر قرار داده است. استعمار سبب ایجاد دیوان سالاری جدیدی در برخی كشورهای اسلامی شد و بر اثر آن، دیوان سالاران جدید عامل مهمی در طراحی و اجرای برنامه‌های توسعه براساس مبانی فكری غربی در كشورهای اسلامی بوده‌اند. در عین حال، استعمار باعث شد برخی صاحب نظران و اندیشمندان در تحلیل توسعه نیافتگی و تبیین موانع توسعه در جهان اسلام، وابستگی به غرب و عامل حضور استعمار را دو عامل اساسی در پدید آمدن این وضع قلمداد كنند. (3)
تشكیل حكومت صهیونیستی در فلسطین به نام دولت اسرائیل و پیامدهای آن نیز تأثیر مهمی در تحولات سیاسی و فكری، به ویژه در كشورهای عرب زبان، داشته است. جهان عرب و سایر كشورهای اسلامی پس از مواجهه با اسرائیل، كه آشكارا با حمایت غرب شكل گرفت، ابتدا به اندیشه‌های چپ گرایانه روی آوردند اما شكست سهمگین اعراب از اسرائیل در جنگ خرداد 1346/ ژوئن 1967، سرخوردگی گسترده‌ی اعراب، به ویژه نسل‌های جوان را از اندیشه‌های چپ گرایانه، همراه با غرب ستیزی تمام عیار و گونه‌ای گرایش به مفاهیم و ارزش‌های اسلامی، به ویژه در ابعاد سیاسی و اجتماعی، به دنبال آورد. (4)
اما الگوهای توسعه‌ی غربی بر پایه‌ی اندیشه‌های عصر نوزایی و روشنگری سامان یافته است و ریشه در گفتمان دینی و اجتماعی غربی و دگرگونی‌های آن دارد. این امر، با عنایت به زمینه‌های سیاسی و تاریخی پیش گفته، بزرگ‌ترین مشكل را در كاربرد الگوهای غربی توسعه در جهان اسلام پدید آورده است. در حقیقت، جهان اسلام در سطح گسترده‌تری با غرب در چالش است؛ ازین رو، در مباحث توسعه، بسیاری از اندیشمندان اسلام‌گرا اساساً به نقد غرب می‌پردازند و مسئله‌ی بی‌هویت و بی‌هدف شدن انسان را در این نوع توسعه مطرح می‌كنند. (5) این نقد، در حقیقت، به مبانی معرفت‌شناسانه‌ی توسعه‌ی غربی بازمی‌گردد. در عین حال، برخی نظریه پردازان تلاش كرده‌اند آموزه‌های اسلامی را با مبانی و الگوهای توسعه‌ی غربی سازگار جلوه دهند. (6)
بررسی تجربه‌های توسعه در جهان اسلام نشان می‌دهد كه در بیشتر آنها از راهبرد نوسازی غربی یا الگوی سوسیالیستی استفاده شده است. مصطفی كمال آتاتورك در تركیه، رضاشاه پهلوی در ایران و جبهه‌ی آزادی بخش ملی الجزایر برای پیشرفت و توسعه، اسلام زدایی را دست كم در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی در دستور كار خود قرار دادند. پیروی از چنین سیاست‌هایی در بیشتر كشورهای اسلامی به تنش‌های اجتماعی و در نهایت بحران‌های سیاسی انجامید. در ایران و الجزایر این تنش‌ها به چالش‌ها و بحران‌های جدید بر ضد اقتدار دولت تبدیل شد، در تركیه و مصر و اندونزی نیز مخالفت‌های گسترده‌ی قشرهای مختلف جامعه را علیه دولت پدید آورد. در تمام این كشورها اسلام‌گرایان با تأكید بر تعالیم اسلامی، از سیاست‌های دولت‌ها در امر توسعه نقد كردند. حزب اسلامی مالزی (پاس) (7)، جماعت اسلامی در بنگلادش و پاكستان، حزب رفاه در تركیه، اخوان المسلمین در شمال افریقا و خاورمیانه‌ی عربی، جنبش محمدیه و جنبش علمای اندونزی (نهضت العلماء)، جنبش گرایش اسلامی تونس، حزب عدل و احسان مراكش و جبهه‌ی نجات اسلامی الجزایر خواستار ایجاد تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی بر پایه‌ی ارزش‌های اسلامی شدند. (8)
در تحلیل توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی جهان اسلام، شماری از اسلام‌گرایان معتقدند برنامه‌های توسعه به دلیل ناهمخوانی با مبانی فرهنگی و اجتماعی و ارزشی جوامع اسلامی، با بحران مواجه شده است. در برابر، شماری از عرفی گرایان، اجرای نادرست برنامه‌های توسعه را علت این ناكامی می‌دانند. محمد اركون، دانشمند عرفی گرای الجزایری، كه به توسعه‌ی مبتنی بر نوسازی غربی اعتقاد دارد، با انتقاد از بومی گرایی و سنت‌گرایی بیان می‌كند كه پافشاری برنامه‌های آموزشی كشورهای عرب- كه بخشی از جهان اسلام است- بر هویت ملی و ویژگی‌های قومی و اصالت‌های فرهنگی، باعث بروز تعصب قومی و دینی در این كشورها شده و تأثیرات مخربی بر گسترش مردم سالاری و برنامه‌ی نوسازی آنها نهاده است. (9) هشام شرابی نیز، كه به نوسازی با الگوی غربی معتقد است، در تحلیل وضع جهان عرب بیان كرده كه بیداری آنان در قرن نوزدهم و آغاز نوسازی، از یك سو به فروپاشی اَشكال سنتی نظام پدرسالارانه‌ی جهان عرب انجامیده و از سوی دیگر نوع جدید و معیوبی از جامعه و فرهنگ را ایجاد كرده كه مبتنی بر پدرسالاری جدید است؛ ازین رو، نوسازی در این جوامع عملاً به تقویت توسعه نیافتگی اجتماعی انجامیده است. (10) برهان غلیون نیز بسیاری از آموزه‌های غربی توسعه، از جمله سكولاریسم، را می‌پذیرد و تمایز نهادن بین وظایف سیاسی دولت و تعالیم دینی را ضروری می‌داند. (11) اما سمیر امین (12) و اسماعیل صبری عبدالله (13) با پیوند دادن بین توسعه نیافتگی و استعمار، تحلیلی نئوماركسیستی از وضع جهان عرب عرضه كرده و گسستن رشته‌ی وابستگی به غرب را راه حل توسعه‌ی جهان عرب دانسته‌اند.
در ایران، گروهی از عرفی‌گرایان فرآیند توسعه را فرآیند تقابل و تعارض نهادها و زیرساخت‌های تمدن قدیم با اندیشه و بصیرت جدید می‌دانند مشروط بر اینكه این تقابل و تعارض در مسیر سازندگی تمدن جدید قرار گیرد. آنان درواقع، در تعریف توسعه بر دو عنصر «بازسازی كامل یك جامعه» و «ایجاد نهادهای نو، متناسب با بصیرت و اندیشه‌های جدید» تأكید می‌كنند و اساس توسعه را سرمایه‌ی انسانی می‌دانند و یافتن راه حل معضلات توسعه را در همین حوزه جستجو می‌كنند. (14) نكته‌ی مهم دیگری كه آنان بر آن تأكید نموده‌اند، ایدئولوژی زدایی از فرآیند توسعه است. بدین گونه كه این گروه وجه بارز فرآیند توسعه را اهمیت دادن به علم و فناوری در تحقق بخشیدن به پیشرفت‌های اجتماعی و اقتصادی و به طور كلی توسعه و به عبارت دیگر، تقلیل امر توسعه به موضوعی فنی و علمی می‌دانند. (15)
برخی صاحب نظران عرفی گرا، با تأسی به جامعه‌شناسی تاریخی، تلاش كرده‌اند الگویی برای تحلیل موانع توسعه‌ی ایران عرضه كنند. برخی از آنان بر این باورند كه پدیده‌ی كم آبی در ایران، مانع اساسی در مسیر توسعه‌ی كشور بوده است؛ كم آبی از یك سو به ایجاد واحدهای روستایی خودمختار انجامید كه مازاد تولید هریك به تنهایی برای ایجاد پایگاه قدرت فئودالی (در قیاس با اروپا) كفایت نمی‌كرد و از سوی دیگر با توجه به گستردگی منطقه مازاد جمعی آنها می‌توانست به مثابه منبع اقتصادی، مورد استفاده‌ی قدرتی متمركز قرار گیرد. بدین ترتیب این نوع از ساختار قدرت، كه در الگوی استبداد شرقی جای می‌گیرد، دارای بافتی پدرسالارانه و مبتنی بر اطاعت از بالا به پایین بوده و مانع توسعه‌ی ایران است. (16) در عین حال كاتوزیان (17) با طرح بحث جامعه‌ی كوته نگر و جامعه‌ی بلندنگر، تبیین و تحلیل فرهنگی- اجتماعی از موانع توسعه در ایران به دست می‌دهد.
در تركیه برنامه‌های توسعه بر پایه‌ی اندیشه‌های مصطفی كمال آتاتورك و ضیاء گوكالپ طراحی و اجرا شده است. با توجه به اینكه اروپایی و غربی شدن آرمان و هدف آنان بود، برنامه‌های توسعه در تركیه بر پایه‌ی الگوی نوسازی و غربی سازی، طراحی شد و به اجرا درآمد. (18)
در برابر، اسلام‌گرایان برداشتی فضیلت‌گرایانه از مقوله‌ی توسعه دارند كه در آن اولویت به بازسازی معنوی جامعه داده می‌شود و مخالفت آنها با مقوله‌ی توسعه‌ی غربی، بخشی از نفی كلی نفوذ استعمار غرب در مقام دفاع از هویت اسلامی و معنوی جامعه بوده است. آنان در تشریح مفهوم توسعه بر پیوند توسعه‌ی معنوی و پیشرفت مادی تأكید دارند و توسعه‌ی معنوی را اولی می‌شمارند. اسلام‌گرایان غربی شدن را در جامعه‌ی اسلامی به لحاظ سیاسی و فرهنگی پذیرفتنی نمی‌دانند و توسعه را با مفاهیمی مانند توحید، خلیفه اللهی انسان، عدالت و تزكیه پیوند می‌دهند. از دیدگاه اسلام گرایان، توحید به معنای اعتقاد به یگانگی خداوند و یگانگی آفرینش، با خدا پیوند دارد، همچنین توحید به انسجام اندام‌واره‌ی جامعه‌ی اسلامی به مثابه یكی از شاخص‌های اصلی توسعه اشاره دارد. همانندانگاری خداوند و جامعه به این مفهوم است كه نیازهای جامعه باید بر نیازهای فردی مقدم شمرده شوند، زیرا جامعه از اجتماع مؤمنان تشكیل می‌شود و افراد از طریق خلافت یا نمایندگی خداوند بر روی زمین، با كل جامعه مرتبط می‌شوند؛ ازین رو انسان در بهره‌برداری از منابع اقتصادی امین خداوند است. اگرچه ممكن است او ثروت خود را از روش‌های كسب سرمایه به دست آورد اما باید بداند كه این ثروت به خودش تعلق ندارد و از آنِ خداوند است، (19) بنابراین، از این دیدگاه جهان بینی توحیدی نقش اساسی و مهمی در ایجاد وحدت جامعه بر پایه‌ی اخوت همه‌ی اعضای امت دارد و این وحدت دارای جایگاهی مهم در توسعه است.
عدالت نیز، به مثابه اصلی‌ترین شرط كسب ثروت، از شاخص‌های بنیادین توسعه، از نظر اسلام‌گرایان است. (20) به ویژه، در توسعه‌ی اقتصادی بیشتر بر مفهوم عدالت تأكید می‌شود. آنان معتقدند كه اسلام نه تنها مانع توسعه نیست، بلكه آكنده از عناصری است كه به عنوان عامل توسعه عمل می‌كند و دستاوردهای عملی این عناصر عدالت است و نیز اسلام نه تنها همه‌ی قابلیت‌های لازم را برای توسعه‌ی اقتصادی دارد بلكه گسترش اسلام همان توسعه‌ی جامع است. (21)
اسلام‌گرایان با انتقاد از استعمار و نوسازی به شیو‌ه‌ی غربی، هم زمان تلاش كرده‌اند پاسخی برای ضعف‌های كشورهای اسلامی و تهدیدهای سیاسی و فرهنگی استعمار ارائه كنند. آنان كوشیده‌اند با ارائه‌ی تفسیری عصری از اسلام آن را با وضع و مختصات تاریخی جهان اسلام سازگار كنند. از نظر آنان اصلاحات برای ایجاد جایگزینی برای غرب و سكولاریسم لازم است. (22) برخی نظریه پردازان اسلام‌گرا، مانند ابوالاعلی مودودی و علی شریعتی و سیدقطب، مفاهیمی مانند توسعه را جهانی معرفی كرده‌اند كه منحصر به غرب نیست و از سوی دیگر الگوهایی مانند سكولاریسم را ویژه‌ی جوامع صنعتی غربی به شمار آورده‌اند كه از نظر فرهنگی در جامعه‌ی اسلامی پذیرفتنی نیست. همچنین آنان با تأكید بر توسعه‌ی معنوی در كنار پیشرفت مادی، مفاهیمی همچون اقتصاد اسلامی، توسعه‌ی اسلامی، دولت اسلامی و مردم سالاری را در برابر نمونه‌های غربی به كار برده‌اند. (23)
سیدجمال الدین اسدآبادی تلاش كرد بین نوگرایی و سنت‌های مذهبی پیوند ایجاد كند و معتقد بود مسلمانان باید درك كنند كه اسلام، دین عقل و علم و پویایی است. (24) محمد عبده نیز توسعه‌ی جامعه‌ی اسلامی را مستلزم تفسیر مجدد اسلام و تحقق اصلاحات اجتماعی در جامعه‌ی اسلامی می‌دید. او دلیل عقب ماندگی جوامع اسلامی را قشری‌گری و عدم تحركی كه در نگرش سنتی نهفته است می‌دانست. به نظر او جهل به منابع بی‌پایان شریعت برای نوآوری‌ها و مسائل جدید حقوقی و قانونی، این اندیشه‌ی غلط را القا كرده است كه اسلام نمی‌تواند از عهده‌ی حلّ پیچیدگی‌های روزافزون زندگی جدید برآید و مسلمانان باید به قوانین بیگانه متوسل شوند. جوامع مسلمانان می‌توانند با كاربرد دو اصل استصلاح (یعنی اولویت دادن به مصالح همگانی) و اختیار یا تلفیق (25) (یعنی تقلید از چند مذهب فقهی و گزینش فتواهای مختلف از هریك از چهار مذهب فقهی و حتی رأی مستقل فقیهان) به توسعه و پیشرفت نایل آیند. (26) رشیدرضا نیز با انتقاد از نوسازی به سبك غربی- كه در آن مسلمانان بدون هیچ گونه تمیز و تشخیصی قوانین بیگانه را گرفتند- معتقد بود تنها با كشف و به كارگیری همه‌ی امكانات پویای دین می‌توان به رستگاری فرهنگی و اخلاقی نایل شد. (27)
منیر شفیق و ابراهیم احمد عمر، اندیشمندان اسلام‌گرا، با شكست خورده معرفی كردن تجربه‌های عرفی گرایانه‌ی توسعه در جهان اسلام، معتقدند كه اسلام به مثابه‌ی سرچشمه‌ی خیزش امت اسلامی مورد غفلت قرار گرفته است. آنان بر وارداتی نبودن توسعه، انسان محور و هدف بودن آن و فراگیر بودن مفهوم آن تأكید می‌كنند. (28)
محمد البورَیّ نیز در تلاش برای ارائه‌ی دیدگاهی بومی- اسلامی از توسعه، توحید و ربوبیت و خلیفة‌الله بودن انسان و تزكیه را مبانی فلسفی توسعه‌ی اسلامی می‌داند (29) و با اشاره به منع ربا به عنوان مبنای اخلاقی توسعه، بر مبانی اجتماعی توسعه و عدالت اجتماعی و كرامت انسانی تأكید می‌نماید. (30) او توجه ویژه‌ای به توسعه‌ی معنوی جامعه‌ی اسلامی می‌كند و اهداف و انگیزه‌های توسعه‌ی اقتصادی- اجتماعی اسلامی را فراتر از اهداف مادی، آن گونه كه در غرب مطرح است، معرفی می‌كند و نتیجه می‌گیرد كه دنیای اسلام نباید از غرب، بلكه باید از ارزش‌های خود پیروی كند؛ اما الگویی تفصیلی برای توسعه‌ی اسلامی عرضه نمی‌كند و تنها برخی اصول ارزشی را ذكر می‌كند كه توسعه‌ی اسلامی یا جامعه‌ی اسلامی توسعه یافته بدان نیاز دارد. (31) محمد عُمر چاپرا نیز با بررسی اقتصادهای سوسیالیستی و سرمایه‌داری، آنها را در برقراری هم زمان برابری و عدالت اجتماعی یا كارآمدی اقتصادی ناتوان خوانده و گفته است كه اگر مسلمانان قصد دارند به اهداف شریعت اسلامی برسند نمی‌توانند این الگوها و راهبردها را بپذیرند. (32)
خورشید احمد، اندیشمند اسلام‌گرا و سنت گرای پاكستانی، با بررسی الگوهای توسعه در جهان اسلام، آنها را به دلیل غربی بودن، راهبرد تقلید در توسعه نامیده و شكست خورده معرفی كرده است. (33) به نظر خورشید احمد توسعه‌ی اقتصادی اسلامی و چارچوب اسلامی توسعه، ریشه در الگوهای ارزشی قرآن و سنت اسلامی دارد. این رهیافت باعث از بین رفتن تقلید از سرمایه‌داری یا سوسیالیسم می‌شود. به نظر او، هم سرمایه‌داری و هم سوسیالیسم با نظام ارزشی اسلام سازگار نیستند و هر دو استثمارگرانه و غیر عادلانه‌اند و در برخورد با انسان به عنوان خلیفه الله بر روی زمین شكست می‌خورند و با شرایط مسلمانان همخوانی ندارند. به نظر خورشید احمد، رهیافت اسلامی برای توسعه، ایدئولوژیك و ارزش محور است و براساس درك صحیح ارزش‌ها و اندیشه‌های اجتماعی قرآنی و سنت بنا شده است و به گونه‌ای واقع‌گرا شرایط اقتصادی و اجتماعی جهان اسلام را ارزیابی می‌كند. (34)
خورشید احمد، توحید به مفهوم گسترده‌ی آن و خلیفةاللهی انسان و تزكیه را مبانی فلسفی رهیافت اسلامی توسعه معرفی می‌كند و به انسان به عنوان هدف توسعه، ابعاد اجتماعی و فرهنگی و معنوی انسان، تعادل و ابعاد توسعه، عوامل كیفی توسعه و عدالت و كفر و ظلم ستیزی توجهی ویژه دارد. به نظر وی توسعه‌ی منابع انسانی اولین هدف سیاست توسعه‌ای اسلامی و توسعه‌ی تولید كالاهای مفید، بهبود كیفیت زندگی (تأمین شغل، تأمین اجتماعی و عدالت اجتماعی)، توسعه‌ی متعادل، توجه به فناوری‌های جدید و كاهش وابستگی به جهان خارج و همگرایی بیشتر در جهان اسلام، اهداف ویژه و عمومی طرح و برنامه‌ی توسعه برای جامعه‌ی اسلامی است. (35)
در تركیه نیز ایدئولوژی حزب رستگاری (سلامت ملی)‌ در حقیقت ناشی از یك سده بحث و جدل در عثمانی و تركیه درباره‌ی اسلام و غرب بوده است. آنان در برابر غرب گرایان- كه تحقق نوگرایی و توسعه یافتن را، افزون بر فناوری غرب، منوط به اقتباس تمدن غرب می‌دانند- بر این باورند كه می‌توان در كنار سنت‌های اسلامی، فناوری غرب را نیز پذیرفت. (36) فتح الله گولن (37) نیز در دهه‌ی 1350ش/ 1970 تلاش كرد راهی متفاوت با كمالیست‌های تركیه در پیش گیرد. این راه آمیزه‌ای از آموزه‌های اسلامی و آرای جدید بود. (38) اربكان (39) در دهه‌ی 1360ش/ 1980، با تأسیس حزب رفاه، در مقام پی‌ریزی گفتمان جدیدی برآمد كه نه تنها غربی نباشد بلكه تجدید حیات اخلاقی و احیای اسلامی را نیز در برداشته باشد. (40) این مخالفت‌ها و چالش‌ها اگرچه كمالیسم و توسعه‌ی مبتنی بر غربی سازی را در تركیه با فراز و نشیب‌هایی مواجه كرده، روند توسعه در تركیه مبتنی بر نوسازی غربی استمرار یافته است.
سیداحمد فردید (متوفی 1373ش) نخستین متفكر ایرانی بود كه با نگاهی فلسفی به غرب، توسعه‌ی غربی را رد كرد. او كه تحت تأثیر اندیشه‌های مارتین هایدگر (متوفی 1976)، فیلسوف آلمانی، و سنت پدیدارشناسی آلمان قرار داشت، به دوگانگی شرق و غرب صبغه‌ی فلسفی داد و با تأكید بر مفهوم غرب‌گرایی، بر این باور بود كه غرب را هم از حیث هستی‌شناسی و هم به عنوان شیوه‌ی زندگی باید كنار گذاشت. (41) نگاه فردید به غرب، پس از انقلاب اسلامی ایران به گفتمان مسلط برخی بومی‌گرایان مسلمان در ایران بدل گردید. پیش از آن، جلال آل احمد (متوفی 1348ش) ‌نیز، تحت تأثیر ‌هایدگر و به تبعیت از فردید، فناوری غرب را جوهر تمدن غربی تلقی می‌كرد. (42) او ماشین و فناوری را طلسم غرب زدگی می‌انگاشت و بر این اعتقاد بود كه ایرانیان نتوانسته‌اند شخصیت فرهنگی- تاریخی خود را در برابر هجوم ماشین حفظ كنند بلكه مضمحل شده‌اند. (43)
امام خمینی نیز هدف نهایی توسعه را دستیابی جامعه به سعادت و تعالی معنوی می‌دانست. وی غربی شدن و پیروی از آن را مردود می‌شمرد و ضمن انتقاد از سرمایه‌داری، توسعه به معنای افزایش تولید سرانه و صنعتی شدن به شیوه‌ی غربی را از ویژگی‌های توسعه‌ی غیراسلامی می‌دانست. از دید وی افراد در كسب ثروت آزادند و ازین رو جامعه را توسعه می‌دهند، اما همواره در برابر خداوند مسئول‌اند. بنابراین، مؤمنان باید در كنار انباشت سرمایه، برای حذف فقر و نابرابری در جامعه بكوشند و نیاز افراد نیازمند را با دادن زكات رفع كنند. (44)
نظریه‌های توسعه، چه ماركسیستی و چه سرمایه‌دارانه‌ی لیبرال، خواهان تغییر فرهنگی در جهان اسلام‌اند و از دید آنان، فرهنگ مقاومت در برابر سرمایه‌داری یا شیوه‌ی تولید آسیایی باید تغییر كند. (45) اگر در امریكای لاتین نگرانی از استثمار خارجی منجر به نظریه‌پردازی درباره‌ی وابستگی شد، در خاورمیانه مهم‌ترین نگرانی، نه وابستگی بلكه مسائل فرهنگی و مقاومت در برابر غربی شدن فرهنگ است. هیچ منطقه‌ای در جهان در برابر خطر نفوذ فرهنگی و غربی شدن به این اندازه حساس نبوده است؛ محور و نماد این حساسیت، اسلام است. (46) در حالی كه شمار كمی از نخبگان در خاورمیانه دارای جهان بینی و ایدئولوژی غربی و عرفی‌اند و نه تنها آن را پذیرفته‌اند بلكه به كار نیز می‌برند، بیشتر مردم جهان اسلام دیدگاه‌های عرفی را در این زمینه نپذیرفته و جذب نكرده‌اند. (47) ازین رو مسئله‌ی اصلی در بحث توسعه در جهان اسلام، تفاوت‌ها و تعارض‌های مبانی دینی و فرهنگی توده‌ی مردم با مبانی توسعه‌ی عرفی غربی است. در این میان، خلأ نظریه‌پردازی و دادن الگوی نظری و عملی توسعه‌ی اسلامی، به صورتی كه بتواند در عمل به مشكلات و بحران‌های عصر خود پاسخ دهد و در عین كارا بودن، هویت اسلامی و بومی داشته باشد احساس می‌شود.

پی‌نوشت‌ها

* گروه اسلام معاصر «بنیاد دایرة‌المعارف اسلامی»
1. رك. دایرة‌المعارف جهان اسلام آكسفورد (The Oxford encyclopedia of the modern Islamic World، ج1، ص400؛ اسعدی، ص156-180.
2. Secular
3. رك. بدیع، ص189-191؛ نصر، ص567.
4. رك. رجایی، ص50-56، 70-72.
5. رك. دایرة‌المعارف جهان اسلام آكسفورد، ج3، ص124.
6. برای نمونه رك. رجب، ص513.
7. رك. دانشنامه جهان اسلام، ذیل «پاس».
8. رك. نصر، ص561-562، 566.
9. ص27-28.
10. ص20، 31.
11. ص47.
12. ص86-122.
13. ص56-83.
14. رك. عظیمی، ص40، 45، 54.
15. رك. غنی نژاد اهری، ص59.
16. رك. كاتوزیان، 1377ش، ص82؛ بشیریه، ص30-31.
17. 2004، ص1-19.
18. رك. محمد، ص49-52؛ رودنسون (Rodinson)، ص126-129.
19. دایرة‌المعارف جهان اسلام آكسفورد، ج3، ص124-125.
20. رك. قطب، ص44-45.
21. رك. سبحانی، 1380ش، ص35؛ همو، 1376ش، ص202.
22. اسپوزیتو (Esposito)، ص116-127، 129-130.
23. رك. نصر، ص565؛ دایرة‌المعارف جهان اسلام آكسفورد، ج3، ص123-124.
24. رك. ص51-52.
25. رك. دانشنامه جهان اسلام، ذیل «تلفیق».
26. اسپوزیتو، ص133؛ عنایت، ص142-143.
27. اسپوزیتو، ص135؛ عنایت، ص143.
28. شفیق، ص102 به بعد؛ عمر، ص22.
29. ص181-182.
30. ص185-186.
31. رك. ص170-204.
32. رك. ص17-112.
33. ص173.
34. ص175-177.
35. ص178-182.
36. حیدرزاده نایینی، ص121.
37. Gülen
38. كادی اوغلو، ص18؛ نیز رك. آراس و جاها، ص59-79.
39. Erbakan
40. رك. حیدرزاده نایینی، ص129.
41. رك. بروجردی، ص105-108؛‌هاشمی، ص104-132.
42. همان، ص112.
43. آل احمد، ص28.
44. رك. عزتی، ص241-246، 250-253؛ آزاد ارمكی، ص202-208.
45. بایندر (Binder)، ص83؛ نیز رك. رودنسون، ص58-68.
46. بایندر، ص83؛ بِك (Baeck)، ص80.
47. هادسون (Hudson)، ص7 به بعد.

منابع:
بولنت آراس و عمر جاها، «جنبش اسلام لیبرالی در تركیه: اندیشه‌های فتح الله گولن»، ترجمه‌ی اسدالله اطهری، فصلنامه‌ی مطالعات خاورمیانه، سال9، ش4 (زمستان 1381).
تقی آزاد ارمكی، «دیدگاه حضرت امام (رحمة‌الله) درباره توسعه‌ی اقتصادی»، نامه‌ی پژوهش، سال 2، ش8 (بهار 1377).
جلال آل احمد، غرب زدگی، تهران [؟ 1343ش].
محمد اركون، معارك من اجل الانسنة فی السیاقات الاسلامیة، ترجمه و تعلیق‌هاشم صالح، بیروت، 2001.
مرتضی اسعدی، «آموزش عالی در جهان اسلام»، در ایران اسلام، تجدد: مقالاتی در باب فكر و فرهنگ اسلامی در جهان جدید، [گردآوری] مرتضی اسعدی، تهران: طرح نو، 1377ش.
اسماعیل صبری عبدالله، «التنمیة المستقلة: محاولة لتحدید مفهوم مجهل»، المستقبل العربی، ش90 (اوت 1986).
سمیر امین، «حول التبعیة و التوسع العالمی للرأسمالیة»، همان، ش93 (نوامبر 1986).
برتران بدیع، توسعه‌ی سیاسی، ترجمه‌ی احمد نقیب زاده، تهران، 1379ش.
مهرزاد بروجردی، روشنفكران ایرانی و غربی، ترجمه‌ی جمشید شیرازی، تهران، 1378ش.
حسین بشیریه، موانع توسعه سیاسی در ایران، تهران، 1380ش.
لوئیس بِك، «دگرگونی در مفاهیم و هدف‌های توسعه»، ترجمه‌ی ح. قاضیان، نامه‌ی فرهنگ، سال 2، ش 1 و2 (پاییز و زمستان 1370).
جمال الدین اسدآبادی، نیچریه، یا، ناتورالیسم، تبریز [؟ 1327ش].
محمدرضا حیدرزاده نایینی، تعامل دین و دولت در تركیه، تهران، 1380ش.
دانشنامه‌ی جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرة‌المعارف اسلامی، 1375ش ـ.
فرهنگ رجایی، اندیشه‌ی سیاسی معاصر در جهان عرب: از قرارداد پارسا روویتز تا قرارداد غزه- اریحا، تهران، 1381ش.
حسن سبحانی، «استخراج الگوی توسعه‌ی اقتصادی در اسلام از راه شبیه سازی ایده‌ی نیازهای اساسی»، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، سال11، ش11 و12 (مرداد و شهریور 1376).
__، «عدالت در غایت دین و توسعه»، اندیشه‌ی حوزه، سال7، ش2 (مهر و آبان 1380).
هشام شرابی، البنیة البطریكیة: بحث فی المجتمع العربی المعاصر، بیروت 1987.
منیر شفیق، قضایا التنمیة و الاستقلال فی الصراع الحضاری، [بی‌جا]، 1992.
مرتضی عزتی، «توسعه و توسعه یافتگی از دیدگاه حضرت امام خمینی»، در مجموعه مقالات اولین همایش اسلام و توسعه، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، 1376ش.
حسین عظیمی، ایران امروز در آینه‌ی مباحث توسعه، تهران، 1378ش.
ابراهیم احمد عمر، فلسفة التنمیة: رؤیة اسلامیة، هرندن، ویرجینیا 1413/ 1992.
حمید عنایت، اندیشه‌ی سیاسی در اسلام معاصر،‌ ترجمه‌ی بهاءالدین خرمشاهی، تهران، 1362ش.
برهان غلیون، «الدین بین النقد الایدیولوجی و النقد التاریخی»، در حوار الدولة و الدین، دارالبیضاء: المركز الثقافی العربی، 1996.
موسی غنی نژاد اهری، تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر، تهران، 1377ش.
سیدقطب، مقابله اسلام با سرمایه‌داری، ترجمه و اقتباس محمد رادمنش، تهران، 1360ش.
محمدعلی كاتوزیان، نه مقاله در جامعه‌شناسی تاریخی ایران: نفت و توسعه‌ی اقتصادی، ترجمه‌ی علیرضا طیب، تهران، 1377ش.
محمدمنصور‌هاشمی، هویت اندیشان و میراث فكری احمد فردید، تهران، 1383ش.
Leonard Binder, Islamic liberalism: a critique of development ideologies, Chicago 1988.
Muhammad A. Buraey, Administrative development an Islamic perspective, London 1988.
Muhammad Umer Chapra, Islam and the economic challenge, Leicester, Engl. 1992.
John L. Esposito, Islam: the straight path, New York 1988.
Michael C. Hudson, "Islamand political development",in Islam and development: religion and sociopolitical change, ed. John L. Esposito, Syracuse, N. Y.: Syracuse University Press, 1980.
Ayşe Kadioğlū, "Republican epistemology and Islamic discourses in Turkey in the 1990s",The Muslim world, LXXXVII, no.l (Jan. 1998).
Muhammad Ali Katouzian, "The short-term society: a study in the problems of
long-term political and economic development in Iran", Middle Eastern studies, vol. 40, no.l development (Jan. 2004).
Khurshid Ahmad, "Economic crisis: in an Islamic framework", in Studies in Islamic economics, ed. some Khurshid Ahmad, Jeddah 1981.
Özey Mehmet, "Turkey in contradictions in the Kemalis development strategy", IJMES, vol. 15, no. 1 (Feb. 1983).
S.V.R. Nasr, "European colonialism and the emergence of modem Muslim states", in The Oxford history of Islam, ed. John L. Esposito, Oxford: Oxford University Press, 1999.
The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world, ed. John L. Esposito, New York 1995, s.vv. "Economics, economic theory" (by Timur Kuran), "Modernization and development" (by Louis J. Cantori).
Ibrahim A. Ragab, "Islam and development",in Religious values and development, ed. Kenneth P. Jameson and Charles K. Wilber, Oxford: Pergamon Press, 1980. Maxime Rodinson, Islam and capitalism, tr. Brian Pearce, Middlesex,Engl. 1977.

منبع مقاله :
میرجلیلی، حسین... [و دیگران]، (1389)، توسعه‌ی سیاسی و اقتصادی در جهان اسلام، تهران: نشر كتاب مرجع، چاپ اول