بررسی و تبیین جایگاه جهاد به عنوان یکی از مبانی دفاع مقدّس در قرآن کریم
جهاد در قرآن کریم
یکی از مهمترین موضوعاتی که در قرآن کریم به طورگسترده مطرح گردیده است، موضوع جهاد است. این تحقیق با هدف بررسی و تبیین جایگاه جهاد در قرآن کریم، صورت گرفته است. موضوعی که به عنوان یکی از مهمترین مبانی ادبیّات
نویسندگان:
عباسعلی رستمینسب (1)
مریم ابراهیمی (2)
عباسعلی رستمینسب (1)
مریم ابراهیمی (2)
چکیده
یکی از مهمترین موضوعاتی که در قرآن کریم به طورگسترده مطرح گردیده است، موضوع جهاد است. این تحقیق با هدف بررسی و تبیین جایگاه جهاد در قرآن کریم، صورت گرفته است. موضوعی که به عنوان یکی از مهمترین مبانی ادبیّات پایداری و دفاع مقدس به شمار میرود. پژوهش حاضر از نوع نظری است و با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. نتایج تحقیق مبیّن آن است که اسلام دین بیتفاوتی و بیخیالی نیست و خود را در مقابل همهی آحاد جامعه مسئول میداند. اسلام زیر بار ظلم و ستم، تجاوز دشمن رفتن را نمیپذیرد و دستور به جهاد دفاعی، برای حریّت و استقلال سرزمین خود، دفع فساد تبهکاران، گرفتن حقوق خود و همنوعان، رفع فتنه، عزّت اسلام، عدم تمرکز قدرت در دست سلطهطلبان میدهد و برای تداوم حاکمیت قانون الهی، شناخت خود و جهاد با نفس و شناخت دشمن و جهاد با آن، تجویز میگردد. همچنین این پژوهش نشان میدهد که امیال نفسانی از درون و اغوای شیطانی، همواره در کمین گمراهی انسان است، تا او را از بندگی خدای یکتا رها سازند و به دنیاگرایی و شیطانپرستی وادارند. برای گرفتار نشدن در این بلا، بصیرت دین توحیدی ضروری مینماید.1- مقدّمه
ادبیات به عنوان پدیدهای اجتماعی و فرهنگی در بین همه ملل عالم وجود دارد و طبیعی است که چنین پدیدهی بزرگی نمیتواند دارای مبانی نظری روشنی نباشد؛ زیرا اعتقادات و باورهای مردم بر اساس عناصر جوهری خاصی شکل میگیرد. در ایران اسلامی به دلیل تاریخ و فرهنگ غنی آن از یک سو و فراز و نشیبهای سیاسی و اجتماعی از سوی دیگر، ادبیاتی شکل گرفته است که در شاخهها و انواع مختلفی تجلّی کرده است که هر کدام، به عناصر جوهری و مبانی نظری مشترک و مختلفی مربوط میشود. ادبیات پایداری و دفاع مقدّس که از آغاز شکلگیری تمدنهای ایرانی مطرح بوده و تاکنون با شدّت و ضعف به کار خود ادامه داده است؛ یکی از بارزترین انواع ادبی است که خوشبختانه در تاریخ معاصر ما، ادبیات انقلاب اسلامی به عنوان نقطهی عطف ادبیات پایداری و ادبیات دفاع مقدّس به عنوان گل سرسبد انقلاب اسلامی جایگاه خاصی پیدا کرده است. این سؤال همواره در ذهن مردم، به خصوص در اذهان دانشپژوهان مطرح است که مبانی اعتقادی مبارزان در صحنههای نبرد هشت سال دفاع مقدّس که موجب پیروزی آنها شده است، چه بوده است؟ پاسخ درست به این سؤال، تحقیقاتی علمی، وسیع و متعدّد میطلبد که محقّقان بر اساس دانش و تجربهشان، اعتقاد به جهاد فی سبیل الله را به عنوان یکی از مبانی اعتقادی اسلام، در مبارزه با دشمن دانسته و پژوهش در این زمینه را ضروری میدانند. این تحقیق بر آن است تا به یکی از مبانی نظری ادبیات پایداری و دفاع مقدّس در ایران بپردازد که جهاد نام دارد. جهاد از مؤثرترین عوامل شکلگیری ادبیات پایداری، مقاومت و مبارزه در قرآن کریم است. این پژوهش صورت میگیرد تا مفهوم، فلسفه، انواع، ابعاد، اهداف، شرایط جهاد و ... از منظر قرآن کریم و صاحبنظران روشن گردد و رهنمودهایی از نوع نظری است که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانهای است که در قالب استخراج، طبقهبندی و تحلیل آیات مربوط به جهاد در قرآن کریم صورت گرفته است.1-1- بیان مسئله
جهاد یکی از موضوعهای بسیار مهم در قرآن کریم است. خداوند متعال در شرایطی خاص، بندگان مؤمن خود را به صورت فردی و یا جمعی به مبارزهی تمام و جانانه و مقابله با دشمن مهاجم فرمان میدهد و نتایج آن را پیروزی میداند.امروزه ما شاهد تهاجم وسیع دشمنان در ابعاد نظامی، فرهنگی، اقتصادی به انقلاب و جمهوری اسلامی ایران هستیم. بصیرت و آگاهی نسبت به چگونگی مقابله با دشمنان، آن هم از منظر خدای سبحان، امری بسیار مهم است. مطمئناً این بصیرت، انگیزهی بسیار نیرومندی برای ما به وجود خواهد آورد تا در مبارزه با برنامهریزیهای دشمنان چارهاندیشی نماییم و آنها را در عمل ناکام سازیم که این موضوع، ضرورت این پژوهش را روشن میسازد؛ لذا سؤالهای اصلی این تحقیق عبارتند از: چیستی فلسفه جهاد، اهداف، انواع و فضیلت جهاد. در این باره، مقاومت و ایستادگی در برابر ظالمان و تجاوزگران، سرکوبی دشمنان دین و انجام فرمانهای الهی هدف جهاد، جهاد با نفس و جهاد با دشمنان انواع جهاد، و نتیجه جهاد، رضایت پروردگار و فضیلت جهاد در قرآن کریم خواهد بود.
1-2- پیشینهی تحقیق
از جهت پیشینهی تحقیق، تحقیقاتی صورت گرفته است؛ از جمله: «مطهری، 1368)؛ «جهاد در قرآن» (طاهری خرمآبادی، 1380)؛ «جهاد در آینهی قرآن» (تقیزاده اکبری، 1383)؛ «جنگ و جهاد در قرآن» (مصباح یزدی، 1383)؛ «مبانی نظری دفاع مقدّس در قرآن کریم» (رستمینسب، 1389). این تحقیقات، شامل پارهای از موضوعات مرتبط با جهاد هستند؛ ولی تمامی ابعاد این پژوهش را پوشش نمیدهند؛ لذا از این منابع به عنوان پیشینه استفاده گردیده است.1-3- ضرورت و اهمیّت تحقیق
در اهمیّت و ضرورت این پژوهش میتوان گفت: جهاد، اصلی است که در همهی ادیان و تفکرهای بشری وجود داشته است. مهم این است که باید به آن به عنوان یک موضوع مبنایی نگریسته شود؛ زیرا این احتمال وجود دارد که نسبت به آن سطحینگری شود و از این بابت، خساراتی به انگیزهی دفاع از ارزشهای انسانی وارد گردد. جهاد در قرآن، مفهومی بسیار عمیق و گسترده است و عمل به آن طبق شرایط خاصی انجام میشود.2- بحث
1-2- مفهوم جهاد
«واژهی جهاد و مشتقات آن 35 بار در قرآن آمده است. جهاد در لغت، به معنای تلاش کردن به کارگفتن نیرو و توان خویش برای تحقق بخشیدن به یک هدف است.» (مصباح، 1383: 19) به تلاش توأم با رنج نیز، جهاد گویند. (قرشی، 1386، ج2: 77) جهاد یا ظاهری است یا باطنی. جهادِ ظاهری با کافر است به وسیلهی تیغ، و جهادِ باطنی با نفس است به وسیلهی قهر. (سجادی، 1379: ج1: 664) همچنانکه آمده است جهاد به معنای نبرد با دشمن، در راه خداست، و جهاد با نفس، با خود جنگیدن و خویشتن را از خودسری بازداشتن است (حسینی دشتی، 1385، ج2: 755).«واژه جهاد چون از باب مفاعله است، در مواردی به کار میرود که نوعی همکاری، تقابل و رقابت در آن وجود دارد. در جهاد معمولاً طرف دیگری هم در کار است و دو طرف در برابر هم صفآرایی کرده، هریک برای دستیابی به هدف خویش و پیروزی بر دیگری به فعالیت میپردازد و هرچه توان دارد، به کار میگیرد.» (مصباح، 1383: 19)
بر این اساس، جهاد هم «کارزار با دشمنان و به کاربردن حداکثر توان و نیرو، چه زبانی و چه عملی» (خرمشاهی، 1377، ج1: 867) «جهت گسترش پرتو اسلام یا خوف از تغلب آنهاست» (سجادی، 1379، ج1: 664) و دارای اهداف حقطلبانه و عادلانه است که برخی به آن جهاد مقدّس گویند. (مصباح، 1383: 23) هم مبارزه با هواهای نفسانی است؛ چنانکه خداوند در قرآن مجید میفرماید: «وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ...» (حج: 78)
جهاد با دشمن که در مورد آن گفته میشود: «تحمل المشتاق فی قتال اعداء الدین من جهد الامر جهداً» (کلانتری، 1366: 77) مجاهده با دست و زبان است؛ همانطور که پیامبراکرم (ص) فرمود: «جاهدوالکفار بایدیکم و السنتکم» (راغب اصفهانی، 162: 1387)
اگر جهاد را از ریشهی «جُهد» بدانیم، مجاهد کسی است که تمام توان و قدرت خود را در راه هدف به کار میگیرد و اگر مجاهد را از ریشهی «جَهد» بدانیم مجاهد کسی است که با طیب خاطر در فراخنای دشواریها و مشکلات گام میگذارد و برای رسیدن به اهداف خود، در سنگلاخ هستی پیش میتازد و سرافرازی خود را در عرصهی پیکار جست و جو میکند.» (نوری، 1367: 14).
2-2- واژههای مترادف با جهاد
واژهی «جهاد» در قرآن کریم، 35 بار آمده است؛ در حالی که واژه «حرب» به معنای جنگ، چهار بار تکرار شد است. تفاوت اساسی جهاد و جنگ در اصول و روش آنهاست. جنگهای معمولی برای کسب قدرت و منافع سیاسی و اقتصادی است؛ امّا جهاد برای صیانت از دین است. جنگ برای کسب غنیمت است؛ امّا در جهاد، مجاهد آنگاه که به درجهی رفیع شهادت میرسد، خود سهم خدا میشود (پارسا، 1385: 54).واژهی «قتال» یکصد و هفتاد بار در قرآن آمده است؛ در حالی که واژه «سفک دم» به معنای خونریزی تنها دوبار ذکر گردیده است. (بقره: 30 و 84) واژهی جهاد، دارای بار ارزشی مثبت است. در مقابل، واژهی سفک دم دارای بار ارزشی منفی است. واژههایی چون حرب و قتال دارای بار ارزشی نیستند و میتوانند در مورد حق و باطل به کار روند؛ امّا نکتهی قابل توجّه این است که هریک از این سه دسته واژهها، چه واژهی جهاد که دارای بار ارزشی مثبت است و چه واژهی سفک دم که بار ارزشی منفی دارد و چه واژههای حرب و قتال که فی نفسه دارای بار ارزشی نیستند و در مورد حق و باطل به کار میروند؛ اگر با قید «فی سبیل الله» همراه شوند، دارای بار ارزشی مثبت خواهند شد. (مصباح، 1383: 20)
3-2- فلسفهی جهاد
«جهاد، جنگ مقدّس مسلمانان، برای دفاع از حریّت و استقلال کشور اسلامی است. در بیش از سیصد آیه از ایات قرآن کریم، احکام مربوط به جهاد و دیگر امور مربوط به جنگ از قبیل اسیران، شهیدان، غزوات و ... آمده است. در حدود هشتاد آیه از آیات قرآن کریم، خداوند متعال مؤمنان را به جهاد دعوت کرده است. (خرمشاهی، 1377، ج1: 865) «وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ ...» (بقره: 244) «در راه خدا پیکار کنید.» خدای سبحان خیر و صلاح جامعه اسلامی را در جهاد قرار داده است؛ گرچه برای مردم دشوار و ناخوشایند باشد. «كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ ...» (بقره: 216) «جنگ بر شما واجب شده است با این که برای شما دشوار و ناخوشایند است. شاید چیزی را ناخوشایند بدانید؛ در حالی که برای شما نیکوست و شاید چیزی را دوست بدارید؛ در حالی که آن برای شما شرّ است.»امام علی (علیه السلام) در معرفی پایههای ایمان، از جهاد یاد میکند. «الایمان علی اربع دعائم: علی الصبر، و الیقین، والعدل، والجهاد» (دشتی، 1379: 629) و در واپسین لحظات حیات مبارک خویش، جهاد با مال و جان و زبان در راه خدا را توصیه میفرماید: «الله الله فی الجهاد باموالکم و انفسکم و السنتکم فی سبیل الله» (همان: 559)
«اسلام دینی نیست که بگوید که اگر کسی به طرف راست چهرهات سیلی زد، طرف چپ را جلو ببر، و دینی نیست که بگوید کار خدا را به خدا و کار قیصر را به قیصر وابگذار، و دینی نیست که ایدهی مقدّس اجتماعی نداشته باشد و یا کوشش در راه دفاع یا بسط آن ایده را لازم نشمارد. به گفتهی ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن، هیچ تمدنی به اندازهی اسلام امّت خویش را به سوی قوّت و قدرت نخوانده است.» (مطهری، 1381: 19 و 26) مسیحیت به خود میبالد که در مسیحیت هیچ اسمی از جنگ نیست؛ امّا مسلمانان مفتخرند که اسلام قانون جهاد دارد. مسیحیت تنها چهار دستور اخلاقی دارد. دیگر چیزی ندارد. راست بگویید. دروغ نگویید. مال مردم را نخورید. این دیگر جهاد نمیخواهد. اسلام است که وظیفهی خود را تشکیل جامعه و حکومت میداند و رسالتش، اصلاح جهان است. اسلام نمیتواند بیتفاوت باشد. نمیتواند جهاد نداشته باشد. دایرهی مسیحیت، محدود است؛ امّا اسلام دایرهاش وسیع است. مسیحیت تنها اندرز میدهد؛ امّا اسلام، تمام شئون زندگی بشر را در نظر میگیرد (مطهری، 1368: 18).
جهاد تنها به شکل نظامی نیست. مبارزه و پیکار در عرصههای مختلف اعم از نظامی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... را شامل میشود. علاوه بر این، تنها به صورت جانی نیست؛ بلکه گاهی با مال، گاهی با زبان، گاهی حتی با قلب صورت میگیرد. «فیالتنی کنت معکم فافوز معکم» (قمی، 1382: 701) از آیهی «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً ...» (بقره: 30) «و آن گاه بر آدمیان نعمت ارزانی شد که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمینی جانشینی قرار خواهم داد...» میتوان دریافت که خدای سبحان و فرشتگان قبل از آفرینش انسان، توجّه به ویژگی جنگطلب و خونریز بودن انسان داشتهاند؛ بنابراین، وقوع جنگ خارج از تدابیر الهی نیست؛ امّا در پاسخ به این سئوال که چرا خداوند انسان را به گونهای آفرید که جنگطلب باشد؟ میتوان گفت: که شرّ و فساد انسان از لوازم وجود عالم طبیعت و تزاحمات مادی است. عالم طبیعت عالم تضاد و تزاحم است. در کنار خیرها، بدیها و رنجها هست؛ به عبارت دیگر، عالم طبیعت بدون مفاسدی چون جنگ، فقر، بیماری و ... امکانپذیر نیست. گرچه با وجود تمام شرارتها و فسادها باز هم خوبیها و مصالح این جهان بیشتر از بدیها و فسادهاست و این مسئله موجب میشود که شر و فساد نتواند مانع از تعلق ارادهی حکیمانهی الهی بر آفریدن آن شود (مصباح، 1383: 30). همچنین آیهی «وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلُواْ ...» (بقره: 253) بیانگر این است که جنگطلبی انسان، مطابق با تدبیر الهی است؛ زیرا خداوند در این آیه میفرماید: «اگر خدا میخواست که جنگ نمیکردند» اگر خداوند امکان جنگ را از انسان میگرفت، گرچه انسان زندگی آسودهتری داشت و اضطراب و دغدغههای جنگ در امان بود، امّا نمیتوانست به کمال لایق انسانی دست یابد (همان: 31). در خصوص علّت و فلسفهی جهاد بر اساس آیات قرآن کریم میتوان به این موارد اشاره نمود:
1- ایستادگی در برابر ستم ستمگران: مسلمانان در شهر مکّه سالها مورد آزار و اذیت مشرکان قرار گرفتند؛ تا آنکه مجبور شدند از شهر خود به سرزمین مدینه هجرت نمایند. «پس از گذشت هفت ماه از هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اولین آیه که حامل پیام جهاد بود، نازل شد» (حسینی دشتی، 1385، ج2: 753) و در این آیه به مسلمانان در برابر ستم ستمگران اجازه ایستادگی و جهاد داده شد. «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ...» (حج: 39)
2- عذاب دشمنان به دست مسلمانان: سنّت پروردگار این است که چون قومی به طور کامل فاسد شد و امیدی به بازگشتشان نبود، مبتلا به عذاب شوند تا ریشهکن گردند و یا این که به وسیله مؤمنان مورد جنگ قرار گیرند و نابود شوند. «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن یُصِیبَكُمُ اللّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَیْدِینَا فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ» (توبه: 52) «به آنان بگو آیا برای ما جز یکی از این دو نیکی را انتظار میبرید که یا پیروز شدیم و غنایمی به دست آوریم و یا مغلوب گردیم و در راه خدا کشته شویم؟ ما نیز برای شما انتظار میبریم که خداوند از جانب خودش یا به دست ما گرفتار عذابتان کند، پس منتظر باشید که ما نیز با شما در انتظاریم.»
3- جهاد برای گرفتن حق: «ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَآقُّواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ» (انفال: 13) «آن کیفر بر آنان بدان سبب بود که با خدا و رسولش به مخالفت برخاستند.» کیفر کسانی که به دشمنی با خدا و پیامبرش برخاستند از مصادیق جهان برای گرفتن حق است. امام علی (ع) در نکوهش کوفیان فرمود: برای پیروزی منتظر چه چیزی هستید؟ چرا بر گرفتن حق خود جهاد نمیکنید؟ آیا در انتظار مرگ یا ذلّت هستید؟ (دشتی، 1379: 343)
4- دفع فساد تبهکاران: «اگر خداوند غریزهی دفاع را در انسانها ننهاده بود و به این وسیله، تجاوز برخی از مردم را با برخی دیگر دفع نکرده بود، سراسر روی زمین را تباهی فراگرفته بود؛ ولی خداوند صاحب تفضّل است و جهانیان را از فضل خود بهرهمند میسازد» «... وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ» (بقره: 251).
4-2- اهداف جهاد
برخی از اهداف جهاد بر اساس ایات قرآن کریم عبارتند از: الف- آزمایش مؤمنان: خداوند مؤمنان را با جهاد در راه خدا میآزماید تا آنان که بر دشواریهای اوامر الهی شکیبایند، مشخّص گردند: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ» (محمد: 31) «و قطعاً شما را میآزماییم تا از میان شما کسانی را که در راه خدا جهاد میکنند و بر دشواریهای اوامر الهی شکیبایند، مشخّص کنیم و کارهای شما را که گزارشهایی از شماست، میآزماییم.» امام علی (علیه السلام) فرمود: «جنگ و ستیز، دلاوری پهلوانان را آشکار میسازد» (آمدی، 1387: 834) اگر مفسدان نبودند، بسیاری از زمینههای آزمایش و دستیابی به کمالات برای صالحان منتفی بود. خداباوران به وسیلهی کفّار و مشرکان در بوتهی آزمایش قرار میگیرند و در اثر صبر و استقامت به مدارج عالی انسانیت و مقام قرب الهی میرسند. (مصباح، 1383: 42) ب- رفع فتنه: خداوند از مؤمنان میخواهد که «با کافران بجنگند تا فتنهای بر جای نماند و دین (حاکمیت) یکسره از آن خدا باشد» «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَیَكُونَ الدِّینُ كُلُّهُ لِلّه ...» (انفال: 39) جهاد در راه اسلام، آن گونه که در بعضی اقوام و ملل گذشته و حال دنیا مطرح بوده و هست، به منظور تجاوز به آب و خاک و استعمار و استثمار و یا سلب آزادی و سایر اهداف مادی و قومی نیست. (طاهری خرمآبادی، 1380: 52) جهاد برای رفع فتنه دشمنان، و اهدافی از این دست است.ج- عدم تسلط باطل بر حق: خداوند در قرآن کریم هر نوع تسلط کافران بر مؤمنین را مردود میداند. «وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً» (نساء: 141) یکی از ابعاد حکمت الهی این است که خداوند اراده کرده است که باطل بر حق مسلط نشود که اگر حمایت و دفاع خداوندی نبود اثری از حق باقی نمیماند «وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ ...» (حج: 40) «و اگر خدا با حکم جهاد، برخی از مردم را به وسیلهی برخی دیگر دفع نمیکرد، صومعههای راهبان و کلیساهای مسیحیان و معابد یهودیان و مساجد ... ویران گشته بود». د- عزت اسلام: «نتایج مفید و مثبت جنگ، خیرات و برکات آن اصالتاً، و شرور و مفاسد آن بالتبع مورد ارادهی خداست. (مصباح، 1383: 35) یکی از آثار جنگ، نشان دادن عزت اسلام است؛ چنانکه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمود: «... و الجهاد عزّاً للاسلام...» (دشتی، 1379: 683). هـ- ایجاد روحیه فعالیت: آنجا که خداوند توان و قدرت بیست مجاهد شکیبا را برابر با دویست تن از کافران میداند و صدنفر از آن مجاهدان شکیبا را بر هزار تن از کفرپیشگان پیروز میداند؛ در مسلمانان روحیهی تلاش و فعالیت در راه خود را ایجاد مینماید. «... إِن یَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُواْ مِئَتَیْنِ وَإِن یَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ یَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ كَفَرُواْ ...» (انفال: 65) «اگر از شما بیست تن شکیبا باشد، بر دویست تن از کافران چیره میشوند، و اگر از شما صد تن شکیبا باشند، بر هزار تن از کفرپیشگان پیروز میشوند ...». و- سرکوبی عدهای، و پراکندگی همه: خداوند به پیامبرش میفرماید: «اگر در جنگ بر آنان دست یافتی که خواهی یافت، چنان بر ایشان سختگیر که مایهی عبرت کسانی شود که در پی آنانند و ترس و نگرانی بر آنان حاکم شود و دیگر برای نبرد با مؤمنان همداستان نشوند که بفهمند پیمانشکنی و ستیزهجویی با مؤمنان چه فرجام شومی دارد». «فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِم مَّنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَذَّكَّرُونَ» (انفال: 57). ز- عدم تمرکز قدت در دست فرد یا گروهی خاص: خداوند اراده کرده است که هیچگاه قدرت در دست یک فرد یا گروه خاص متمرکز نشود، تا انسان بتواند با میل و اراده خویش به خیر یا شرّ گرایش پیدا کند و در آن حضور یابد که در غیر این صورت حکم الهی زیر سئوال میرود (مصباح، 1383: 44) و تباهی بر زمین حاکم میگردد «وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ ... .» (بقره: 251) «و اگر خداوند غریزهی دفاع را در انسان ننهاده بود و به این وسیله تجاوز برخی از مردم را با برخی دیگر دفع نکرده بود، سراسر روی زمین را تباهی فراگرفته بود...» خداوند متعال، گاهی مؤمنان را یاری میدهد و گاهی کافران را، پیروزیها و شکستها میان مؤمنان و کفار دست به دست میگردد و جابه جا میشود «... وَتِلْكَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ ...» (آل عمران: 140) «... ما این روزها (روزهای شکست و پیروزی) را میان مردم میگردانیم ...» و این برای خود آثار و فواید زیادی دارد.
شهدا نیز در وصیتنامههای خود، از اهدافشان برای جهاد در راه خدا گفتهاند: «هدفم از جبهه رفتن این است که اولاً در راه خدا از دین خدا دفاع نمایم. ثانیاً به آن ندای رسای حسینی که در دلم انقلابی به وجود آورده بود یعنی «هل من ناصر من ینصرنی» مولایم لبیک گویم. من راه جهاد در راه خدا را انتخاب کردم تا در رکاب امام حسین (علیه السلام) به جنگ با دشمنان امام حسین (علیه السلام) بپردازم و با خون خود درخت تنومند اسلام را آبیاری کنم» (3) (کنگرهی سرداران، امیران، فرماندهان و 8000 شهید استان همدان، 1386: 9). «من جهاد را انتخاب کردهام و وارستگی خود را در همین انتخاب پیدا کردهام. میدانم که به طور حتم در این راه شهید میشوم و برای روز وصل خودم به لقاءالله، لحظهشماری میکنم» (4) (همان: 10) «انگیزه من از جهاد، همانا کمک به دین خدا و برای حفظ اسلام و یاری امام بوده و بس، و امیدوارم که مقبول درگاه ایزدی قرار بگیرد» (5) (همان: 12) «من آگاهانه و با چشمی باز راهی جبهه شدم تا از حریم مقدّس اسلام دفاع کنم» (6) (همان: 44)
5-2- فضیلت جهاد
«خداوند در بیش از 40 آیه از قرآن کریم جنگ مؤمنان را میستاید و در شش آیه از قرآن، به طور ویژه به فضیلت مجاهدان اشاره مینماید» (خرمشاهی، 1377، ج1: 866). خدای سبحان برای مجاهدان امتیاز بزرگی قائل شده است و آنها را از دیگران برتر دانسته است. «فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً» (نساء: 95) «خداوند کسانی را که با مال و جان خود جهاد میکنند، در مقام و منزلت، ب وانشستگان برتری داده» زیرا ارزش کار جهاد در راه خدا با هیچ کار دیگری قابل مقایسه نیست. «أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ ...» (توبه: 19) «آیا آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجدالحرام را که برخاسته از ایمان به خدا نبوده است، ارج مینهید و چنین کسی را با آن کس که به خدا و روز واپسین ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است، یکسان میشمرید؟ نه، این دو گروه نزد خدا یکسان نیستند...» خداوند دوستدار مجاهدان است «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا ...» (صف: 4) زیرا آنان با خدا معامله کردهاند «إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم ...» (توبه: 111) بر همین اساس، هم هدایتشان میکند «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ...» (عنکبوت: 69) هم رستگارشان مینماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ... وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده: 35) هم به رحمت خویش امیدوارشان مینماید «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أُوْلَئِكَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ ...» (بقره: 218) و هم دعایشان را مستجاب میفرماید و گناهانشان را میبخشد و در بهشتشان وارد مینماید. «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ ... لأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ ...» (آل عمران: 195) «پس پروردگارشان به آنان پاسخ داد ... حتماً گناهشان را از آنها میزداید و آنان را به بوستانهایی پوشیده از درختان که از زیر آنها نهرها روان است، در میآورم. این پاداش آنهاست، پاداشی از جانب خدا ...»در ارزش و اهمیت جهاد در راه خدا همین بس که خداوند در قرآن کریم به اسبهای جنگ و صدای اسبها و برق پاهای آنان ارزش و شرافت بخشیده است و آن را شایستهی سوگندخوردن دانسته است. «وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِیَاتِ قَدْحًا» (عادیات: 1-2) «سوگند به آن اسبها که نفس زنان به سوی میدان جهاد تاختند. و سوگند به آنها که با نواختن و تاختن بر سنگلاخها به وسیله سمهایشان شرارهی آتش برآوردند.»
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اوج مسلمانی را جهاد در راه خدا معرفی مینماید که تنها مسلمانان برجسته به آن میرسند و «یک ساعت ایستادن مجاهد به صف در راه خدا را از عبادت شصت سال بهتر میداند» (فرید، 1385: 176) و «یک شب نگهبانی در راه خدا را از هزار شب که نماز خوانند و روز آن را روزه دارند، بهتر تلقی میفرماید» (همان) و بر این باور است که «دو چشم است که هرگز آتش به آن نمیرسد، چشمی که از ترس خدا گریسته و چشمی که شب را به حراست در راه خدا به سر برده است» (همان).
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نه تنها شخص مجاهد، بلکه خانوادهاش را محترم میشمارد: «هرکس از جهاد کنندهی مومنی غیبت کند یا به او آزار رساند یا با خانوادهش بدرفتاری نماید، روز قیامت این عمل او را برپا میدارند تا همهی نیکیهای او را فرو گیرد، سپس او را در آتش دوزخ سرنگون میکنند. البته این در صورتی است که جهاد کننده، در راه طاعت خدا جهاد کرده باشد» (شیخ صدوق، 505: 1386).
«مجاهدان بالاترند از این که بگوییم مساوی با اولیاء الله هستند. مجاهدان مساوی با خاصّهی اولیاء الله هستند. دری که مجاهدان و شهدا از آن وارد بهشت میشوند، دری است که خواص اولیاء الله از آن در به جواب قرب الهی نائل میگردند» (مطهری، 1381: 20) پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرموده است: «بهشت را دری است که آن را بابالمجاهدان گویند که چون مجاهدان به سوی آن روند، آن را به روی خویش گشوده ببیند و همچنان با اسلحهی خود بدان وارد شوند و جمع حاضران در موقف قیامت و فرشتگان به آنها خوشامد گویند». (حسینی دشتی، 1385، ج754: 2).
6-2- انواع جهاد
1-6-2- جهاد ظاهری و جهاد باطنی
واژهی جهاد در قرآن کریم، شامل هر نوع جهاد میشود؛ هم جهاد بیرونی و ظاهری، و هم جهاد درونی و باطنی. خداوند در قرآن کریم، پیامبرش را امر به جهاد بیرونی که جهاد با دشمن است، میفرماید. «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ ...» (توبه: 73) و (تحریم: 9) سپس از پیامبرش میخواهد که مردم را به جهاد ترغیب کند. «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ ...» (انفال: 65) و خدای سبحان خودش نیز مؤمنان را امر به جهاد میفرماید. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ... وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ» (مائده: 35) امام علی (علیه السلام) نیز، زکات و برکت بدن را، جهاد و روزه معرفی مینماید.» «زکاة البدن الجهاد و الصیام» (آمدی، 1387: 441) امّا مگر جهاد با دشمن بدون مبارزه با نفس، عملی است؟ جهاد با دشمن در وهلهی اوّل جهاد با نفس را میطلبد. اصلاً «جنگیدن با دشمن، جهاد با نفس قرین است. در جنگ با دشمن مجاهد از بسیاری از خواستههای خود میگذرد، به دنیا پشت میکند، از خانواده خود میگذرد تا به میدان جنگ برود، زندگی و سلامتی خود را در معرض تهدید و نابودی قرار میدهد، بدیهی است که این کار متوقف بر جهادی بزرگ و کمنظیر با نفس خواهد بود» (مصباح، 1383: 21) «کسی که با کفار جهاد میکند به غنیمت توانگر میشود و او که با نفس جهاد میکند، به دل توانگر میگردد» (سجادی، 1379، ج1: 665). قرآن کریم جهاد با نفس را مورد تأکید قرار میدهد، آنجا که تلاش در راه خدا و ثبات ایمان را نتیجهی تلاشی میداند که از آن خود انسان است و سودی به خداوند نمیرساند: «وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ ...» (عنکبوت: 6) و جهادکنندگان با نفس را هدایت شدگان به دست خداوند و به راه خداوند میداند. «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ...» (عنکبوت: 69) «و کسانی که در آنچه مربوط به ماست، با تمام وجود تلاش کرده و هیچگاه از ایمان و اطاعت بازنماندهاند، قطعاً آنان را به راههایی که به ما منتهی میشود، راهنمایی میکنیم» و از اهل ایمان میخواهد «آن چنانکه در خور تلاش برای اوست، در آنچه مربوط به خداست، تلاش نمایند» «وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ...» (حج: 78)امام علی (صلوات الله علیه) نهایت جهاد را جهاد با نفس میداند «غایة المجاهدة ان یجاهد المرءُ نفسه» (آمدی، 1387: 524) و برترین مردم را جهادکنندگان با نفس معرفی مینماید. «افضل الناس من جاهد هواه» (همان: 225) و در کلام ارزشمند دیگری میفرماید: «به راستی که دوراندیش کسی است که خودش را به جهاد با نفسش مشغول، و آن را اصلاح و از آرزوها و لذتهایش باز دارد و زمامش را به چنگ گیرد و به راستی که خردمند را خودسازی، از دنیا و مردم و آنچه در آن است، سرگرم سازد» (همان: 270)
امام صادق (علیه السلام) نیز، در معرفی نفس فرمود: «نفس خود را چون دشمنی دان که با او مبارزه میکنی و عاریهای که باید برگردانی؛ زیرا تو طبیب نفس خویش قرار داده شدهای ... پس، بنگر که با نفس خود چه میکنی» (نوحه خوان، 1386: 671). ایشان در سخنی دیگر میفرماید: «در طاعت خدا از جان مایه بگذارید؛ زیرا هیچیک از خوبیها و ثوابهایی که نزد اوست به دست نمیآید، مگر با فرمانبری از او و پرهیز از حرامهایش.» (همان) امام علی (علیه السلام) در این باره فرمود: «کسی که در اطاعت خدا و کنارهگیری از گناهان او صبور و شکیبایی داشته باشد، او مجاهد بسیار صبور است» (آمدی، 1387: 782)
2-6-2- جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی
جهاد به ابتدایی و دفاعی تقسیم میشود، گرچه «روح همگی دفاع از حق و حقیقت است» (سبحانی، 1383: 14) جهاد ابتدایی در جایی است که مسلمانان شروع کنندهی جنگ با دشمن هستند. بعضی از فقههای شیعه معتقدند که «جهاد ابتدایی باید به فرمان امام معصوم صورت گیرد» (طاهری خرمآبادی، 1380: 41). برخی از ایات و موضوعات پیرامون جهاد ابتدایی عبارتند از: 1- جهاد ابتدایی به منظور نجات ستمدیدگان از ستم ظالمان که از آن به جهاد آزادیبخش تعبیر میگردد، آنجا که خداوند مسلمانان را مورد خطاب قرار میدهد و از آنها میپرسد: «برای شما چه سودی که دارد که در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که ناتوان شمرده شده و مورد ستم کفرپیشگان قرار گرفتهاند، نمیجنگید؟» «وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ ...» (نساء: 75) 2- جهاد به منظور مبارزه با مفسدان: «وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ ...» (بقره: 190) «و در راه خدا با کسانی (مشرکان مکه) که با شما سرجنگ دارند، بجنگید و از حدود الهی تجاوز نکنید.» 3- جهاد به منظور جلوگیری از یک عمل منکر: «ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» (نحل: 125) «مردم را با برهان و اندرز نیکو به راه پروردگارت فراخوان» 4- جهاد به منظور رفع موانع دعوت: از آنجا که انسانها در پذیرش اسلام آزادند و خداوند آنها را مختار قرار داده است، انسانهای مشرک حق ندارند که مانع دعوت آنان به اسلام شوند که اگر این موانع وجود نداشت؛ مردم فوج فوج به دین رو میآوردند: «وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» (نصر: 2) گرچه در تمام موارد چهارگانهی فوق، «هدف شکستن موانعی است که سر راه تکامل انسان، حریت، آزادی و حقوق طبیعی وی پدید آمده و یا برای دفع شرّ اشرار و مفسدانی است که برای نابودی نظام اسلامی قیام کرده و یا نظم و آرامش را به هم میزنند» (سبحانی، ج14، 1383: 32).قرآن کریم جهاد را منحصراً نوعی دفاعی میداند. نمیتوان جهاد برای بسط ارزشهای انسانی را محکوم کرد. مسئلهی تجاوز، مفهومی عامی است؛ یعنی لازم نیست تجاوز به جان، مال، ناموس، سرزمین، استقلال و آزادی باشد. اگر ارزشهای انسانی هم مورد تجاوز قرار بگیرد، باز تجاوز است (مطهری، 1368: 63).
«دفاع از اسلام و کشور اسلام، امری است که در مواقع خطر، تکلیف شرعی، الهی و ملی است.» (خمینی، 1385: 179) قرآن کریم، جهاد دفاعی را مورد تأیید قرار داده است: «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ...» (حج: 39) و مردمی را که نسبت به آن سهلانگاری مینمایند، مورد سرزنش قرار میدهد: «آیا با قومی که پیمان خود را شکستند و قصد بیرون راندن پیامبر را داشتند و نخستین بار، آغازگر جنگ با شما بودند، نمیجنگید؟ آیا از آنان می ترسید؟ اگر مؤمنید خدا سزاوارتر است که از او بترسید» «أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَّكَثُواْ أَیْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَؤُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ ...» (توبه: 13) علاوه بر این، جهاد دفاعی را به عنوان عامل برطرف کنندهی فساد و تباهی بر روی زمین معرفی مینماید: «وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ ...» (بقره: 251) و در جای دیگر بر این نکته تأکید میکند که اگر جهاد دفاعی نبود، دیگر اثری از صومعههای راهبان و کلیساهای مسیحیان و معابد یهودیان و مساجد مسلمین باقی نمیماند «... وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ ...» (حج: 40)
بنابراین از آیات قرآن کریم مستفاد میگردد که جنگ به طور مطلق بد نیست. «اسلام به وسیلهی جنگ و جهاد، از حق مشروع آدمیان دفاع میکند؛ حقّی که فطرت سلیم هر انسانی آن را برای انسانی قائل است؛ بنابراین، جنگ در اسلام، دفاع است و دفاع، محدود به زمانی است که حوزهی اسلام مورد هجوم قرار گیرد و از تعدی و تجاوز نهی فرموده است» (تقیزاده اکبری، 1383: 34) از آنجا که قرآن کریم میفرماید: «وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ ...» (بقره: 190) سخن رسول خدا (ص) خود بر قابل توجّه بودن حساسیت مردم، نسبت به اسلام و دین گواهی میدهد. «روزگاری بر مردم فرامیرسد که اگر دنیایشان تأمین باشد، هرچه دینشان آسیب ببیند، باکی ندارند» (حرّانی، 1386: 89) ایشان، بیتفاتی ملّت مسلمان را برنمیتابد و میفرماید: «هرکس به خواری گردن نهد، از ما اهل بیت نیست» (حکیمی و دیگران، ج1387، 2: 186)
7-2- شیوههای ترغیب مسلمانان به جهاد
خدای سبحان در آیات متعدّد، مسلمانان را به شیوههای مختلف به جهاد ترغیب نموده است: الف- تحریک عواطف: آنجا که خداوند از مردان و زنان و کودکان ناتوانی که مورد ستم واقع شدهاند، یاد میکند و مجاهدان را به جهاد فرامیخواند. «وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ ...» (نساء: 75) «برای شما چه سودی دارد که در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که ناتوان شمرده شده و مورد ستم کفرپیشگان قرار گرفتهاند، نمیجنگید؟» ب- تحریک حس انتقامجویی: خداوند از مجاهدان میخواهد که همگی و با همهی توان با مشرکان بجنگد، همچنانکه مشرکان، همگی و با تمام توان با مؤمنان جنگیدند. «... وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِینَ كَآفَّةً كَمَا یُقَاتِلُونَكُمْ كَآفَّةً ...» (توبه: 36) «و با همه مشرکان بجنگید، چنانکه آنان نیز با همه شما میجنگند». ج- تبیین اهداف جهاد: آنگاه که خداوند از آزمایش مؤمنان سخن میگوید، مؤمنان هوشیارانه به جهاد ترغیب میشوند. «ما شما را آزمایش میکنیم تا از میان شما کسانی که در راه خدا جهاد میکنند و بر دشواریها شکیبایی میورزند، مشخّص نمائیم.» «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ» (محمد: 31) همچنین زمانی که از دفع فتنهی دشمنان به دست مجاهدان سخن میگوید. «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَیَكُونَ الدِّینُ لِلّهِ ...» (بقره: 193) «و با آنان بجنگید تا شرک از بین برود و دین از آنِ خدا گردد...»8-2- ممنوعیت فرار از جهاد
خداوند در قرآن کریم کسانی را که به هر بهانهای رهسپار جنگ با دشمن نشدند، مورد سرزنش و تهدید قرار میدهد، در حالی که خود آنها از سیاست خود راضی و خوشحالند. «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ وَكَرِهُواْ أَن یُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ ...» (توبه: 81).علاوه بر این، به مؤمنان امر میفرماید که هرگاه با کافران روبرو شدید به آنان پشت نکنید و نگریزید. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ كَفَرُواْ زَحْفاً فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الأَدْبَارَ» (انفال: 15) «ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که با کافران روبه رو میشوید؛ در حالی که دستهجمعی برای جنگ به سویشان رفتهاید، به آنان پشت نکنید و نگریزید» که اگر به دشمن پشت کنید و بگریزید، گرفتار غضب الهی خواهید شد و جایگاهتان دوزخ خواهد بود. «وَمَن یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاء بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» (انفال: 16) «و هر کس در آن هنگام پشت به آنان کرده و بگریزد، با خشمی از خدا بازگشته و جایگاهش دوزخ است و آن، بد بازگشتگاهی است».
9-2- ضوابط جهاد
آیات 45 تا 47 سورهی انفال دربردارنده برخی ضوابط و دستورالعملهای مهم جهاد است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْكُرُواْ اللّهَ كَثِیرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلَحُونَ وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُكُمْ وَاصْبِرُواْ ...» «ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که در میدان نبرد با گروهی از کافران روبه رو گشتید، ثابت قدم باشید و از برابر آنها مگریزید و خدا را با قلب و زبان خود بسیار یاد کنید که پیروز گردید. و خدا و پیامبرش را در امر جهاد فرمان برید و با یکدیگر اختلاف نکنید که ناتوان میشوید و عزت و شکوهتان از بین میرود و بر سختیهای جنگ و اطاعت از خدا و پیامبر شکیبا باشید که خدا با شکیبایان است و آنان را یاری خواهد کرد». ثابت قدم بودن و فرار نکردن از جنگ، خدا را با قلب و زبان بسیار یاد کردن، اطاعت از فرمانده و رهبر، اتحاد داشتن و عدم اختلاف، صبور و شکیبا بودن و به خود و نیروی خود مغرور نشدن از جمله ضوابط جنگ است که به پیروزی منجر میگردد و در این آیات، تأکید شده است.3- نتیجهگیری
آنگاه که زیادهخواهی دشمن، او را به ظلم و ستم تجاوز به حریم سرزمین اسلامی میکشاند؛ قرآن کریم به منظور دفع فتنهی دشمن و خنثی نمودن ستم ستمگران، و گرفتن حق و حقوق مسلمانان به جهاد امر مینماید. گرچه جنگ برای مردم دشوار و ناخوشایند است، اما خداوند خیر و صلاح جامعهی اسلامی را در آن قرار داده است. اگر اسلام جهاد را مورد تأکید قرار نمیداد، قدرت در دست ستمگران متمرکز میگردید و دیگر اثری از خیر و خوبی در جامعه دیده نمیشد. خداوند اراده کرده است که دشمنان به دست مسلمانان عذاب شوند تا ریشهکن گردند و یا این که مورد جنگ قرار گیرند و نابود شوند. نتیجهای که از جنگ عائد مسلمانان میشود هر کدام از حُسنیین که باشد خیر است؛ چه پیروز گردند و به غنایم برسند و چه مغلوب گردند و به شهادت رسند؛ در هر صورت چیزی جز خیر و خوبی نیست.جهاد چه ظاهری باشد چه باطنی، مبارزه با نفس امّاره را میطلبد. لازمهی مبارزه با دشمن، مبارزه با خواستهها و تمنیّات درونی است. آنان که در راه خدا با نفس خود میجنگند، خداوند ضامن هدایت آنها به راه خود میشود. روح همهی جهادها در قرآن کریم، دفاع از حق و حقیقت است؛ چه جهاد ابتدایی باشد و چه دفاعی. جهاد ابتدایی در قالبهایی چون جهاد آزادی بخش به منظور نجات ستمدیدگان و ضعیفان، جهاد با مفسدان، جهاد به منظور جلوگیری از یک عمل منکر و جهاد به منظور رفع موانع دعوت مطرح گردیده است. جهاد دفاعی گرچه مطابق با فطرت و سرشت آدمی است، امّا انگیزهی الهی نیرومندی نیاز دارد چرا که گذشت از مال و جان را میطلبد. دفاع از اسلام، دین و جلوگیری از تجاوز دشمن به جان و مال و سرزمین مسلمین، از جمله اهداف مقدّس جهاد دفاعی است. اسلام دین خشونت و خونریزی نیست؛ امّا دین بیتفاوتی و بیتوجّهی هم نیست و خود را در مقابل آحاد جامعه مسئول میداند؛ به همین جهت، ظلم و ستم و تجاوز را برنمیتابد و دستور به دفاع میدهد. جهاد، جنگی مقدّس برای دفاع از حریّت و استقلال سرزمین اسلامی است. جنگ و جهاد خارج از تدبیر و ارادهی الهی نیست و در دایرهی حکمت الهی جای دارد؛ زیرا عالم طبیعت، عالم تضاد و تزاحم است و در کنار هر خوبی و خیری، بدی و رنجی نهفته است، گرچه خوبیها و مصالح آن بیشتر است.
خداوند در قرآن کریم نه تنها به مجاهدان اجازه دفاع و جهاد در راه خدا داده است؛ بلکه نبرد مجاهدان را ستوده است و برای آنان امتیازاتی قائل گردیده است؛ تا آنجا که یک ساعت جهاد، با عبادت شصت ساله برابری میکند؛ به همین دلیل، جهادگران، راه صدساله را یک شبه میپیمایند و به مدارج عالی کمال دست مییابند.
جنگ و جهاد با کافران، منافقان، پیمانشکنان از اهل کتاب و گروهی که با مسلمانان سر جنگ دارند از آیات مورد تأکید قرآن کریم است؛ امّا از آنجا که رضای الهی در صلح است، قرآن کریم صلح را برتر میداند و جامعهی اسلامی را به آن دعوت مینماید.
جهاد، فلسفهای دارد. عذاب دشمنان و مشرکان به دست مسلمانان، ایستادگی در برابر ظلم ظالمان، جهاد برای گرفتن حق و حقوق خود، و جهاد برای دفع فساد تبهکاران، از جمله علل و فلسفه مورد بحث قرآن کریم است. خداوند، عزّت اسلام و جامعهی اسلامی را در جهاد قرار داده است و برای باطل، هیچ راه تسلطی بر حق قرار نداده است. مردم جامعهی اسلامی با جهاد در راه خدا، مورد آزمایش و امتحان واقع میشوند؛ باشد که دشمنان، عدهای سرکوب و عدهای بترسند و پراکنده گردند. خداوند اراده کرده است که پیروزی و شکست بین کفر و ایمان همیشه در گردش باشد، تا قدرت در دست گروه خاصی متمرکز نشود و افراد بتوانند با میل و اراده خویش خیر و یا شر را برگزینند؛ گرچه خداوند به جبههی حق نوید پیروزی داده است و در آخر، پیروزی جبههی حق قطعی است.
شرکت نکردن در جنگ و جهاد، بدون عذر و پشت نمودن به دشمن و فرار کردن، بر خلاف دستور و رضای خداوندی است. سستی و سهلانگاری مسلمین، اختلاف و نزاع آنان بر سر امور، نافرمانی آنان از اوامر رهبری و فرماندهی از جمله عوامل شکست آنان در برخی از جنگها مطرح گردیده است. خداوند در موقعیتهای مختلف از مسلمانان دفاع، و آنان را یاری نموده است. در دل مسلمین، آرامش و سکون قرار داده است و در دل کفار، رعب و وحشت؛ تا حق بر باطل پیروز گردد. دشمن را ناچیز جلوه داده است و در مقابل مسلمانان را به صبر و شکیبایی در جهاد امر نموده است و اینها همگی از مصادیق کمکها و امدادهای الهی در مسیر جهاد مقدّس در قرآن کریم است.
پینوشتها:
1. دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید باهنر کرمان.
2. دبیر آموزش و پرورش
3. وصیتنامهی شهید علیرضا ابراهیمی.
4. وصیتنامهی شهید غلامرضا ابوالفتحی.
5. وصیتنامهی شهید محمدرضا اسفندیاری.
6. وصیتنامهی شهید ایرج داوری.
1. قرآن کریم. ترجمه سیدمحمّدرضا صفوی
2. آمدی، عبدالواحد. (1387). غررالحکم و دررالکلم، ترجمهی محمدعلی انصاری. قم: امام عصر (عج).
3. پارسا، غلامعلی. (1385). جوانان در جهاد و شهادت. مشهد: نشر الف.
4. تقیزاده اکبری، علی. (1383). جهاد در آینه قرآن. جلد 1. قم: زمزم هدایت.
5. حسینی دشتی، سیدمصطفی. (1385). معارف و معاریف، جلد 2. تهران: بنیاد.
6. حکیمی، محمدرضا؛ حکیمی، محمد و حکیمی، علی. (1387). الحیاة. جلد 2. ترجمه احمد آرام. چاپ دهم. قم: دلیل ما.
7. حرانی، ابومحمد. (1386). تحف العقول. ترجمهی صادق حسنزاده. چاپ هفتم. قم: آل علی (ع)
8. خمینی، روح الله. (1385). فرهنگ جهاد و شهادت در نامهها و پیامهای امام خمینی (ره). تنظیم از رسول سعادتمند. قم: تسنیم.
9. خرمشاهی، بهاءالدین. (1377). دانشنامهی قرآن و قرآنپژوهی. جلد 1. تهران: دوستان و ناهید.
10. دشتی، محمد. (1379). ترجمهی نهجالبلاغه. قم: حضور.
11. راغب اصفهانی، حسین بن محمد. (1387). المفردات فی غریب القرآن. ترجمهی حسین خداپرست. قم: نوید اسلام.
12. سجادی، سیدجعفر. (1379). فرهنگ معارف اسلامی. جلد 1. چاپ چهارم. تهران: کومش.
13. سبحانی. جعفر. (1383). منشور جاوید. جلد 14. قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
14. شیخ صدوق ابن بابویه. (1386). ثواب الاعمال و عقاب الاعمال. ترجمه محمدرضا انصاری محلّاتی. قم: اندیشه هادی.
15. طاهری خرمآبادی، سیدحسن. (1380). جهاد در قرآن. قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
16. عبدالباقی، محمدفؤاد. (1387). المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم. چاپ هشتم، قم: نوید اسلام.
17. فرید، مرتضی. (1385). نهجالفصاحه. چاپ پانزدهم. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
18. قمی، عباس. (1382). مفاتیحالجنان. ترجمه الهی قمشهای، قم، اسماعیلیان.
19. قرشی، سیدعلیاکبر. (1386). قاموس قرآن. جلد 2. چاپ یازدهم. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
20. کنگره سرداران ایران، فرماندهان و 8000 شهید استان همدان (1386). جهاد دروازه بهشت. گزیدهای از وصایای شهیدان استان همدان. همدان: نازلی.
21. کلانتری، الیاس. (1366). مفردات القرآن فی مجمع البیان. تهران: بنیاد.
22. مطهری، مرتضی. (1368). جهاد. تهران: صدرا.
23. .............. (1381). شهید. تهران: صدرا.
24. مصباح یزدی، محمدتقی. (1383). جنگ و جهاد در قرآن. قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
25. نوری، حسین. (1367). جهاد. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
26. نوحهخوان، محمدحسین. (1386). در مکتب امام جعفر صادق علیهالسلام. قم: مدین.
1. رستمینسب، عباسعلی. (1389). «مبانی نظری دفاع مقدّس در قرآن کریم». نشریهی ادبیات پایداری. شماره 2، صص 95-107.
منبع مقاله :
نشریه ادبیات پایداری (علمی- پژوهشی) سال 7، شماره 13، پاییز و زمستان 1394
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}