امام زمان (عج) از نگاه مقام معظم رهبری (1)
امروز وجود مقدس حضرت حجت - ارواحنا فداه - در میان انسانهای روی زمین، منبع برکت، منبع علم، منبع درخشندگی، زیبایی و همه خیرات است.
...برای انسانی که دارای معرفتباشد، موهبتی از این برتر نیست که احساس کند، ولی خدا، امام بر حق، عبد صالح، بنده برگزیده در میان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهی در زمین، با او و در کنار او است; او را میبیند و با او مرتبط است. (1)
مهدی موعود (عج)، مظهر رحمت و قدرت حق و مظهر عدل الهی است و کسانی که بتوانند با این کانون شعاع رحمت و تفضلات الهی، ارتباط روحی و معنوی برقرار کنند، در تقرب به خداوند، توفیق بیشتری مییابند; زیرا نفس توسل و توجه و ارتباط قلبی با آن حضرت، موجب عروج و رشد روحی و معنوی انسان میشود. (2)
... یکی از آن خورشیدهای فروزان، به فضل و کمک پروردگار و به اراده الهی، امروز در زمان ما به عنوان «بقیة الله فی ارضه» ; به عنوان «حجة الله علی عباده» ; به عنوان «صاحب زمان» و «ولی مطلق الهی در روی زمین» وجود دارد. برکات وجود او، [و] انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر میرسد... این خورشید معنوی و الهی بازمانده اهلبیت علیهم السلام است. (3)
ولی عصر - صلوات الله علیه - میراث بر همه پیامبران الهی است. (4)
امام بزرگوار و عزیز و معصوم و قطب عالم امکان و ملجا همه خلایق، اگرچه غایب است و ظهور نکرده، اما حضور دارد. (5)
امام زمان (عج) امانت و گوهر درخشنده عظیم آفرینش در میان ما، امروز بی گمان بیش از هر زمان، متوجه و مراقب این ملت است. (6)
اعتقاد به مهدویت، به وجود مقدس مهدی موعود - ارواحنا فداه - امید را در دلها زنده میکند. هیچ وقت انسانی که معتقد به این اصل است، نا امید نمیشود; چرا؟ چون میداند یک پایان روشن حتمی، وجود دارد... سعی میکند که خودش را به آن برساند. (7)
اعتقاد به قضیه مهدی (عج) و موضوع ظهور و فرج و انتظار، گنجینه عظیمی است که ملتها میتوانند از آن، بهرههای فراوانی ببرند. شما کشتیای را در یک دریای طوفانی فرض کنید. اگر کسانی که در این کشتی هستند، عقیده داشته باشند; که اطراف آنها تا هزار فرسنگ، هیچ ساحلی وجود ندارد و آب و نان و وسایل حرکت اندکی داشته باشند، کسانی که در این کشتی هستند، چه کار میکنند؟ آیا هیچ تصور میشود که اینها برای آنکه حرکت کنند و کشتی را پیش ببرند، تلاشی بکنند ؟ نه، چون به نظر خودشان، مرگشان حتمی است. وقتی انسان مرگش حتمی است، دیگر چه حرکت و تلاشی باید بکند؟ امید و افقی وجود ندارد. یکی از کارهایی که میتوانند انجام دهند، این است که در این مجموعه کوچک، هرکس به کار خودش سرگرم شود. آن کسی که اهل آرام مردن است، بخوابد تا بمیرد و آنکه اهل تجاوز به دیگران است، حق دیگران را بگیرد تا آنکه چند ساعتی بیشتر زنده بماند.
طور دیگر هم این است که کسانی که در همین کشتی هستند، یقین داشته باشند و بدانند که در نزدیکی آنها، ساحلی وجود دارد. حالا اگر دور و یا نزدیک است و چقدر کار دارند تا به آنجا برسند، معلوم نیست. اما قطعا ساحلی که در دسترس آنها است، وجود دارد. این افراد چه کار میکنند؟ اینها تلاش میکنند که خود را به آن ساحل، برسانند و اگر یک ساعت هم به آنها وقت داده بشود; از آن یک ساعتبرای حرکت و تلاش صحیح و جهت دار استفاده خواهند کرد، و فکرشان را روی هم خواهند ریخت و تلاششان را یکی خواهند کرد تا شاید بتوانند خود را به آن ساحل برسانند .
«امید» ، چنین نقشی دارد . همین قدر که امیدی در دل انسان به وجود آمد، مرگ بالهای خود را جمع میکند و کنار میرود. امید موجب میشود، انسان تلاش و حرکت کند; پیش ببرد; مبارزه کند و زنده بماند. فرض کنید ملتی در زیر سلطه ظالمانه قدرت مسلطی، قرار دارد و هیچ امیدی هم ندارد. این ملت مجبور است، تسلیم بشود. اگر تسلیم نشد، کارهای کور و بی جهتی انجام میدهد; اما اگر این ملت و جماعت، امیدی در دلشان باشد و بدانند که عاقبتخوبی حتما وجود دارد، اینها چه میکنند؟ طبیعی است که مبارزه خواهند کرد و مبارزه را نظم خواهند داد و اگر مانعی در راه مبارزه وجود داشته باشد، او را برطرف خواهند کرد.
بشریت در طول تاریخ و در حیات اجتماعی، مثل همان سرنشینان یک کشتی طوفان زده، همیشه گرفتار مشکلاتی از سوی قدرتمندان، ستمگران، قوی دستان و مسلطین بر امور انسانهای مظلوم بوده است. امید، موجب میشود که انسان، مبارزه کند و راه را باز نماید و پیش برود. وقتی به شما میگویند انتظار بکشید; یعنی، این وضعیتی که امروز شما را رنج میدهد و دلتان را به درد میآورد، ابدی نیست و تمام خواهد شد. ببینید چقدر انسان، حیات و نشاط پیدا میکند. این، نقش اعتقاد به امام زمان - صلوات الله علیه و ارواحنا فداه - است. این نقش اعتقاد به مهدی موعود میباشد. این عقیده است که شیعه راتا امروز، از آن همه پیچ وخمهای عجیب وغریبی که در سرراهش قرار داده بودند ، عبور داده است. (8)
ایمان و اعتقاد به امام زمان (عج)، مانع از تسلیم شدن است و ملت های با ایمانی که حضور قطب عالم امکان را در میان خود احساس میکنند، از حضور او امید و نشاط میگیرند و برای مجد و عظمت اسلام، مبارزه و مجاهدت میکنند و با تکیه بر همین امید درخشان بود که ملتبزرگ ایران، پرچم اسلام را به اهتزاز در آورد و افتخار طول تاریخ بشر و تاریخ اسلام شد. (9)
عقیده به امام زمان (عج) نمیگذارد مردم تسلیم بشوند; به شرطی که این عقیده را درستبفهمند . وقتی که این عقیده به طور حقیقی در دلها جا بگیرد، حضور امام غایب در میان مردم حس میشود. (10)
چند خصوصیت در این عقیده «مهدویت» هست که این خصوصیات برای هر ملتی، در حکم خون در کالبد و در حکم روح در جسم است. یکی، «امید» است. گاهی اوقات دستهای قلدر و قدرتمند، ملتهای ضعیف را به جایی میرسانند که امیدشان را از دست میدهند. وقتی امید را از دست دادند، دیگر هیچ اقدام نمیکنند; میگویند چه فایدهای دارد ؟ ما که دیگر کار از کارمان گذشته است ، با چه کسی در بیفتیم ؟ چه اقدامی بکنیم؟ برای چه تلاش بکنیم ؟ ما که دیگر نمیتوانیم! (11)
آرزوی همه بشر ، وجود چنین عنصر والایی است. عقدههای فرو خورده انسانها در طول تاریخ ، چشم به انتهای این افق دوخته است; تا انسان والا و برگزیدهای از برگزیدگان خدا بیاید ، تار و پود ظلم و ستم را - که انسانهای شریر درهمه تاریخ تنیدهاند - از هم بدرد. (12)
همه ادیان و مذاهب، عقیده دارند که یک منجی و یک دست مقتدر الهی در مقطعی از تاریخ خواهد آمد و در نجات بشر از ظلم و جور، معجزه گری خواهد کرد. (13)
همه فرق اسلامی، معتقدند که مهدی (عج) از نسل طیب و طاهر پیغمبر، عالم را مملو از عدل و داد و برای اقامه دین خدا و حق الهی قیام خواهد کرد.
غیر مسلمانها هم به نحوی، معتقد به یک آینده مطلوب و درخشانی برای بشریت هستند که با همین مساله مهدویت، تطبیق میکند. (14)
همه مسلمانان ، حقیقت مهدی موعود را، از طریق روایات خدشه ناپذیری که از نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و اولیای دین رسیده است، قبول دارند. (15)
مساله مهدی موعود، متفق الیه میان همه مسلمانان است و شیعه و سنی به وجود منجی و مصلحی با آن خصوصیات معترفاند که خواهد آمد و سراسر گیتی را از عدل و داد پر خواهد کرد. (16)
این عقیده که همه مسلمانها هم به آن معتقدند، مخصوص شیعه نیست. البته در خصوصیات و جزئیاتش، بعضی فرق، حرفهای دیگری دارند; اما اصل اینکه چنین دورانی پیش خواهد آمد و یک نفر از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله چنین حرکت عظیم الهی را انجام خواهد داد و «یملا الله به الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» بین مسلمانها متواتر است، همه این را قبول دارند . این عقیده از آن عقاید بسیار کارگشا است. (17)
فرقی که ما شیعهها، با دیگران و بقیه فرق اسلامی و غیر اسلامی داریم، این است که ما این شخص عظیم و عزیز را میشناسیم; اسمش را میدانیم; تاریخ ولادتش را میدانیم; پدر و مادر عزیزش را میشناسیم و قضایایش را میدانیم; ولی دیگران اینها را نمیدانند. آنها عقیده پیدا نکردند، یا باخبر نشدند و نمیدانند; ولی ما میدانیم، تفاوت اینجا است. به همین دلیل است که توسلات شیعه، زندهتر، پر شورتر، با معناتر و با جهتتر است. (18)
خصوصیت اعتقاد شیعه در این مساله، این است که یک موضوع کلی را با همه خصوصیاتش، با معرفی کامل شخص میشناسد، در ابهام نیست.
ما، ولی و سید خود را، سرور و سالار عالمیان - را که امام ما - است میشناسیم. پدر، مادر، تاریخ تولد و قضایای ولادت مبارک او را میدانیم. کسانی این قضایا را با خبرهای صادق و موثق نقل کردهاند، همه اینها برای ما روشن است; لذا ما میدانیم که عشق ما، دل ما و ایمان ما، متوجه و متعلق به کیست. (19)
این حقیقت، در هیچ جای جهان اسلام، مثل محیط زندگی ملت عزیز ما و شیعیان، این برجستگی و این چهره درخشان و این روح پر تپش و پر امید را ندارد. این به خاطر آن است که ما، به برکت روایات متواتره خودمان، شخص مهدی موعود (عج) را با خصوصیاتش میشناسیم. (20)
روز ولادت مهدی موعود - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - حقیقتا روز عید همه انسانهای پاک و آزاده عالم است. فقط کسانی در این روز، ممکن است احساس شادی و خرسندی نکنند که یا جزو پایههای ظلم و یا جزو پیروان طواغیت و ستمگران عالم باشند; و الا کدام انسان آزادهای است که از گسترش عدالت، از بر افراشته شدن پرچم دادگری و رفع ظلم در سراسر جهان، خرسند نشود و آن را آرزو نکند! (21)
تفاوت عید ولادت «حضرت بقیة الله» با بقیه اعیاد اسلامی این است که اعیاد بزرگ، همه از گذشته حکایت میکنند; اما عید ولادت حضرت بقیةالله به آینده نوید میدهد. برای همین است که دلهای مؤمنان، به این روز بزرگ و این ولادت عظیم، وابسته است. (22)
روز نیمه شعبان، روز امید و ایمان به آینده، روز مجاهدان پاکباز و صادق و روز نگاه به آینده روشن و تلاش برای آن است. (23)
روز ولادت حضرت مهدی موعود - ارواحنا فداه - یک عید حقیقی، برای همه افراد بشر و آن کسانی که ستمی کشیدند; رنجی بردند; دلی سوزاندند; اشکی ریختند و انتظاری کشیدند و کسانی که با مشاهده ناملایمات، در طول حیات خود و در هر نقطهای از عالم - و حتی در نقطهای از تاریخ - مصیبتی تحمل کردهاند; است. همه آنها در مثل چنین روزی و به یاد امروز، احساس شادمانی و امید و نشاط کردهاند.
این ولادت بزرگ و این حقیقت عظیم، متعلق به یک ملت و یک زمان خاص نیست; بلکه متعلق به بشریت است. این «میثاق الله الذی اخذه و وکده» میثاق خدا با انسان است. «وعد الله الذی ضمنه» این وعده خدا است که تحقق آن را ضمانت کرده است. همه انسانهای طول تاریخ، نسبتبه این پدیده عظیم و شگفت آور، احساس نیاز معنوی و قلبی کردهاند; چون تاریخ از اول تا امروز و از امروز تا لحظه طلوع آن خورشید جهان تاب ، با ظلم و بدی و پلیدی، آمیخته بوده است.
همه کسانی که از ظلمی رنجبردهاند - چه آنهایی که به خود آنان ظلم شده است و نجبردهاند و چه کسانی که به ستم کشی دیگران نگاه کردهاند و رنجبردهاند - با یاد ولادت این منجی عظیم تاریخ و بشر ، در دلشان امیدی به وجود میآید.
... روز ولادت ، برای همه بشر و تاریخ - حتی برای گذشتگان - عید است. کسانی که در دوران تاریک فرعونها، نمرودها، ابوجهلها و سلاطین ظالم، در فقر و ظلم و تبعیض سر کردند و مردند و رنج کشیدند و روی خوبی ندیدند، امروز (نیمه شعبان) برای آنها هم عید است .
اگر روح آنها در عالم برزخ، از بعضی از تفضلاتی که پارهای از ارواح برخوردارند، بهرهمند باشند; یقینا آنها هم مثل چنین روزی، شادی خواهند کرد. امروز با بقیه ایام و اعیاد تفاوت دارد. واقعا اگر ما امروز را «عید الله الاکبر» بنامیم، مبالغه و گزاف نیست. (24)
امام بزرگوار و عزیز و معصوم و قطب عالم امکان و ملجا همه خلایق، اگرچه غایب است و ظهور نکرده; اما حضور دارد. مگر میشود حضور نداشته باشد؟ مؤمن، این حضور را در دل خود و با وجود و حواس خویش، حس میکند. آن مردمی که مینشینند، راز و نیاز میکنند، دعای «ندبه» را با توجه میخوانند، زیارت «آل یاسین» را زمزمه میکنند و مینالند; میفهمند چه میگویند. آنها حضور این بزرگوار را حس میکنند، لو هنوز ظاهر نشده و غایب است. غیبت او، به احساس حضورش ضرری نمیزند. ظهور نکرده است; اما هم در دلها و هم در متن زندگی ملتحضور دارد. مگر میشود حضور نداشته باشد؟
شیعه خوب، کسی است که این حضور را حس کند و خود را در حضور او احساس نماید. این ، به انسان امید و نشاط میبخشد. (25)
یکی از آن خورشیدهای فروزان، به فضل و کمک پروردگار و به اراده الهی، امروز در زمان ما به عنوان «بقیة الله فی ارضه» ، به عنوان «حجة الله علی عباده» ، به عنوان «صاحب زمان» و «ولی مطلق الهی» در روی زمین وجود دارد. برکات وجود او، انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر میرسد» . (26)
امروز وجود مقدس حضرت حجت - ارواحنا فداه - در میان انسانهای روی زمین، منبع برکت، منبع علم، منبع درخشندگی، زیبایی و همه خیرات است .
چشمهای ناقابل و تیره ما، آن چهره ملکوتی را از نزدیک نمیبیند; اما او مثل خورشیدی درخشان است. با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متصل است و برای انسانی که دارای معرفتباشد، موهبتی از این برتر نیست که احساس کند، ولی خدا، امام بر حق، عبد صالح، بنده برگزیده، در میان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهی در زمین، با او و در کنار او است. او را میبیند و با او مرتبط است. (27)
این بزرگوار، در فضای ذهنی و معنوی جامعه ما، حضور دارد و جوانان مؤمن و با اخلاص نیز با آن حضرت، قلبا در ارتباط هستند. این ارتباط، به معنای حقیقی کلمه، دو جانبه است و در حالات برجسته شور و محبت و احساس و عواطفی که ملت ایران، نسبتبه این بزرگوار دارند، این ارتباط طرفینی است. (28)
امام معصوم و بازمانده عترت پیغمبر و اهلبیت علیهم السلام، در طول این زمان های اخیر، در میان جوامع بشری بوده است; امروز هم در میان ما است. (29)
ارتباط قلبی و معنوی بین آحاد مردم و امام زمان (عج)، امید و انتظار را به طور دائم در دل آنها زنده نگه میدارد و این خود، یکی از پر برکتترین حالات انسانی است. (30)
اهل معنا و باطن، در توسلات معنوی خود، این بزرگوار را مورد توجه و نظر دائمی قرار میدهند و به آن حضرت توسل میجویند و توجه میکنند. نفس پیوند قلبی و تذکر و توجه روحی به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالی ، انسان را عروج و رشد میدهد و وسیله پیشرفت انسان را - روحا و معنا - فراهم میکند .
این، یک میدان وسیعی است. هر کسی در باطن و قلب و دل و جان خود، با این بزرگوار مرتبط باشد، بهره خودش را خواهد برد. البته، توجه به کانون نور، باید توجه حقیقی باشد.
لقلقه زبان در این زمینه، تاثیر چندانی ندارد. اگر انسان، روحا متوجه و متوسل شد و معرفت کافی برای خود به وجود آورد، بهره خودش را خواهد برد. این، یک میدان فردی و تکامل شخصی و معنوی است. (31)
نزدیک شدن به امام زمان (عج)، نه نزدیک شدن در مکان هست و نه نزدیک شدن به زمان. شما که میخواهید به ظهور امام زمان (عج) نزدیک بشوید; ظهور امام زمان (عج) یک تاریخ معینی ندارد که صد سال دیگر مثلا یا پنجاه سال دیگر... تا ما بگوییم که ما از این پنجاه سال، یک سال و دو سال و سه سالش را گذراندیم، چهل و شش سال و چهل و هفتسال دیگر باقی مانده [است] . نه; از لحاظ مکان هم نیست که ما بگوییم: ما از اینجا حرکت میکنیم به طرف مثلا شرق یا غرب عالم یا شمال یا جنوب عالم، تا ببینیم که ولیعصر (عج) کجا است و به او برسیم، نه.
نزدیک شدن ما به امام زمان (عج) یک نزدیک شدن معنوی است; یعنی، شما در هر زمانی تا پنجسال دیگر، تا ده سال دیگر، تا صد سال دیگر که بتوانید کیفیت و کمیت جامعه اسلامی را افزایش بدهید، امام زمان - صلوات الله علیه - ظهور خواهد کرد. (32)
انتظار «فرج» ... یعنی، انتظار حاکمیت قرآن و اسلام. شما به آنچه فعلا جهان در آن قرار دارد، قانع نیستید. حتی به همین پیشرفتی هم که با انقلاب اسلامی به دست آوردید، قانع نیستید. میخواهید باز هم به حاکمیت قرآن و اسلام، نزدیکتر بشوید. این انتظار «فرج» است. انتظار فرج، یعنی، انتظار گشایش از کار انسانیت .
امروز کار انسانیت، در گرههای سخت، پیچیده و گره خورده است .
...، امروز فرهنگ مادی، به زور به انسانها تحمیل شده است; این یک گره است. امروز در سطح دنیا، تبعیض انسانها را میآزارد; این گره بزرگی است.
امروز کار ذهنیت غلط مردم دنیا را به آنجا رسانده است که فریاد عدالتخواه یک ملت انقلابی، در میان عربدههای مستانه قدرت گرایان و قدرتمندان گم میشود; این یک گره است.
امروز مستضعفان آفریقا و آمریکای لاتین، میلیونها انسان گرسنه آسیا و آسیای دور، میلیونها انسان رنگین پوستی که از ستم تبعیض نژادی رنج میبرند; چشم امیدشان به یک فریادرس و نجات بخش است و قدرت های بزرگ نمیگذارند، ندای این نجاتبخش به گوش آنها برسد; این یک گره است.
فرج; یعنی، باز شدن این گرهها. دید را وسیع کنیم; به داخل خانه خودمان و زندگی معمولی خودمان محدود نشویم. در سطح دنیا «انسانیت» فرج میطلبد; اما راه «فرج» را نمیداند. شما ملت انقلابی مسلمان، باید با حرکت منظم خود در تداوم انقلاب اسلامی، به فرج جهانی انسانیت نزدیک بشوید و شما باید به سوی ظهور مهدی موعود (عج) و انقلاب نهایی اسلامی بشریت - که سطح عالم را خواهد گرفت و همه این گرهها را باز خواهد کرد - قدم به قدم، خودتان نزدیک بشوید و بشریت را نزدیک کنید. انتظار «فرج» این است. (33)
«انتظار» ظهور امام زمان (عج)، به معنای انتظار برای پر شدن جهان از عدل و داد و عدالتبرای همه انسانها [و] انتظار رفع ظلم از صحنه زندگی بشر و انتظار فرا رسیدن دنیایی برتر از لحاظ معنوی و مادی است. (34)
«انتظار» به معنای اشتیاق انسان، برای دسترسی به وضعی برتر و بالاتر است و این حالتی است که بشر همیشه باید در خود حفظ کند و پیوسته در حال انتظار فرج الهی باشد.
گشایش ابواب رحمت و معرفت و سرازیر شدن سرچشمههای معرفتبر دل انسان، یکی از عمومیترین نمونههای انتظار فرج است. (35)
انتظار ظهور، اشتیاق انسانهای صالح برای گسترش عدالت است. (36)
انتظار; یعنی، دل سرشار از امید بودن نسبتبه پایان راه زندگی بشر; ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند (فاصله هست) ; اما بلاشک آن دوران وجود دارد. (37)
انتظار فرج و اعتقاد به مهدویت علاوه بر ابعاد منطقی، فکری و استدلالی بسیار بارز - آن دارای جنبههای عاطفی، معنوی و ایمانی عمیق و بسیار مهمی است و امید ناشی از ایمان و اعتقاد به وجود منجی، همواره سرمایه عظیم حرکتهای بزرگ در جوامع اسلامی و شیعی شده است. (38)
قانع نشدن به وضع موجود و تلاش فزاینده و مستمر در انجام اعمال نیک و خیر، یک بعد از انتظار است.
امید به آیندهای روشن - که در آن سراسر زندگی بشر را تفکر الهی فرا خواهد گرفت - بعد دیگر انتظار است . ملت منتظر ایران، با تکیه بر امید به پیشرفت و موفقیت، ستبه اقدام ، تلاش و انقلاب زد و پیروز شد; لذا مردم ما باید روح «انتظار» را به تمام معنا در زندگی خود زنده کنند. (39)
این عقیده مبارک برای شیعه - آن وقتی که آن را درست فهمیده باشد و با آن درست رفتار بکند - یک منبع فیض و یک منبع نور است .
علاوه بر اینکه آحاد مردم مسلمان و معتقدان و شیعه، باید در قلب و در عمل خود، سعی کنند که رابطه معنوی و فکری را با آن بزرگوار حفظ بکنند و خود را به صورتی تربیت کنند و بار بیاورند که امام معصوم - که به اراده الهی و با علم الهی، محیط به همه حرکات ما است - از آنها راضی باشد; خود این عقیده نیز آثار و خصوصیاتی دارد که این خصوصیات برای همه ملتها و برای ملت مسلمان ما، حیات بخش است و عمده این خصوصیات و آثار هم، عبارت است از «امید به آینده» .
امروز هر فرد شیعه، میداند که در یک آیندهای - آن آینده، ممکن استخیلی نزدیک باشد، ممکن است دور دستباشد، به هر حال قطعی است - این بساط ظلم و بی عدالتی و زورگویی، که امروز در دنیا هست، برچیده خواهد شد. میداند که این وضعی که مستکبران در دنیا به وجود آوردهاند - که هر کسی حرف حقی بزند و راه حقی را دنبال کند، از طرف آنها مورد فشار قرار میگیرد و اراده فاسد خودشان را بر ملتها تحمیل میکنند - یک روزی از بین خواهد رفت و گردن کشان، طاغیان، یاغیان و قدرتهای زورگوی عالم، ناگزیر خواهند شد که در مقابل حق، تسلیم بشوند یا از سر راه حرکتحق، برداشته بشوند هر فرد مسلمان - به خصوص هر فرد شیعه - این را میداند و به آن یقین دارد.
این خیلی امید بخش است. این موجب میشود که هر انسان خیرخواه و مصلح و علاقهمند به صلاح ، کار و تلاش و مجاهدت خود را در راه صلاح، با امید به آینده انجام بدهد. ببینید این عقیده چقدر ارزشمند، دارای تاثیر و حیات بخش است. (40)
احساسات بسیار خوب است. عواطف پشتوانه بسیاری از اعمال نیکوی انسانها است. ایمان و عقیده قلبی، به وجود این منجی عظیم عالم، شفابخش بسیاری از بیماریها و دردهای معنوی و روحی و اجتماعی است. (41)
مردم ما، ولی الله اعظم و جانشین خدا در زمین و بقیه اهل بیت پیامبر را، با نام و خصوصیات میشناسند; از لحاظ عاطفی و فکری با او ارتباط برقرار میکنند; به او میگویند; به او شکوه میبرند; از او میخواهند و آن دوران آرمانی (دوران حاکمیت ارزشهای والای الهی بر زندگی بشر) را انتظار میبرند. این انتظار دارای ارزش زیادی است. این انتظار به معنای آن است که وجود ظلم و ستم در عالم، چشمه امید را از دلهای منتظران نمیزداید و خاموش نمیکند. اگر این نقطه امید در زندگی جمعیتی نباشد ، چارهای ندارد جز اینکه به آینده بشریت، بدبین باشد. (42)
قبل از ظهور مهدی موعود (عج)، در میدانهای مجاهدت، انسانهای پاک امتحان میشوند. در کورههای آزمایش وارد میشوند و سربلند بیرون میآیند و جهان به دوران آرمانی و هدفی مهدی موعود - ارواحنا فداه - روز به روز نزدیک تر میشود. این، آن امید بزرگ است. (43)
انتظار و امید، به انسان جرات اقدام و حرکت و نیرو میبخشد و شیعیان و پیروان آن حضرت، باید کسب آمادگی معنوی، روحی و ایمانی را جزو وظایف خود بدانند و سرمایه عظیم امید، ایمان و نورانیت را در خود ایجاد کنند تا در حرکت جهانی امام زمان (عج)، در ردیف نزدیکان (خواص)، یاران و همکاران آن حضرت قرار گیرند. (44)
همه عقاید سازنده، مورد تهاجم دشمن قرار گرفته است... ما امروز چقدر باید هوشیار باشیم؟ دشمنان سراغ مجموعه احکام و مقررات اسلام رفتند. هر عقیده، هر توصیهای از شرع مقدس که در زندگی و سرنوشت آینده فرد و جماعت و امت اسلامی، تاثیر ثبتبارزی داشته است و به نحوی با آن کلنجار رفتند ، تا اگر بتوانند، آن را از بین ببرند، [و] اگر نتوانند، روی محتوایش کار کنند!
خوب ، ممکن استشما بگویید که مگر دشمن چه کاره است؟ چطور دشمن میتواند عقاید اسلامی را کاری کند که از استفاده مردم خارج بشود ؟ نه، این خطا است. دشمن میتواند; منتهی نه در کوتاه مدت; بلکه در طول سال های متمادی. گاهی دهها سال زحمت میکشند، برای اینکه بتوانند یک نقطه درخشان را کور یا کم رنگ کنند; یا نقطه تاریکی را به وجود بیاورند. سالهای متمادی مینشینند و پول خرج میکنند! یکی زحمت میکشد و تلاش میکند; ولی توفیق پیدا نمیکند، بعد از او کسان دیگری میآیند . روی عقاید دنیای اسلام، از این گونه کارها خیلی شده است. روی عقیده توحید، عقیده امامت، روی اخلاقیات اسلامی (معنای صبر، معنای توکل، معنای قناعت) کار کردهاند!
همه اینها نقاط برجستهای هستند که اگر ما مسلمانها، درستبه حقیقت اینها توجه بکنیم، تبدیل به یک موتور حرکت دهنده جامعه اسلامی میشود; ولی وقتی روی آن کار کردند و آن را خراب و معنای آن را عوض کردند و در ذهنها به صورت دیگری جا انداختند، همین موتور محرک، به یک داروی مخدر و خواب آور تبدیل میشود. این گونه است!
در مورد ماجرای اعتقاد به مهدی موعود (عج) ; یعنی، اینکه در آخرالزمان از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله ، شخصی ظهور میکند که دنیا را از عدل، از دادگستری و از نیکی پر میکند. تبعیضها، ظلمها، سوء استفادهها و فاصلههای طبقاتی را از بین میبرد; نیز خیلی کار کردهاند .
این عقیده که همه مسلمانها هم به آن معتقدند... از آن عقاید بسیار کارگشا است که به دلیل همین که کارگشا است، دشمن از یک طرف و البته دوستان نادان هم از یک طرف; گاهی دوستان نادان از روی نادانی و بر اثر بیتوجهی، کاری میکنند که هیچ دشمن دانایی به آن خوبی نمیتواند ضربه بزند !
حالا بحث ما در مورد دشمنان دانا است; سراغ این عقیده آمدند. من سندی را دیدم که مربوط به دهها سال قبل; یعنی، آن اوایلی است که استعمار وارد شمال آفریقا شده بود، چون کشورهای شمال آفریقا; خیلی گرایش به اهل بیت علیهم السلام دارند.
حالا مذهبشان هر مذهبی از مذاهب اسلامی که هست; اما محب اهل بیتاند. این کشورهای سودان و مغرب و اینها عقیده به مهدویت در آن جاها خیلی پر رنگ است. آن زمانی که استعمار وارد آن مناطق شد - که ورود استعمار به آن مناطق در قرن گذشته است - یکی از چیزهایی که مزاحم استعمار بود، عقیده به «مهدویت» بود !
بنده سندی را دیدم که آن بزرگان استعمار و فرماندهان استعماری، توصیه میکنند که ما باید کاری بکنیم که این عقیده به «مهدویت» به تدریج از بین مردم زایل بشود! آن روز استعمارگرهای فرانسوی واستعمارگرهای انگلیسی، در بعضی جاهای آن مناطق بودند - فرقی نمیکند که استعمار از کجا باشد - استعمارگرهای خارجی قضاوتشان این بود که تا وقتی عقیده به «مهدویت» در بین این مردم رایج است; ما نمیتوانیم اینها را درست در اختیار بگیریم !
ببینید، عقیده به «مهدویت» چقدر مهم است! چقدر خطا میکنند کسانی که به اسم روشنفکری و به اسم تجددطلبی، میآیند و عقاید اسلامی را بدون مطالعه، بدون اطلاع، بدون اینکه بدانند دارند چه کار میکنند، مورد تردید و تشکیک قرار میدهند! اینها همان کاری را که دشمن میخواهد، راحت انجام میدهند!
... چند خصوصیت در این عقیده مهدویت هست، که این خصوصیات برای هر ملتی، در حکم خون در کالبد و در حکم روح در جسم است. یکی، «امید» است. گاهی اوقات دستهای قلدر و قدرتمند، ملتهای ضعیف را به جایی میرسانند که امیدشان را از دست میدهند. وقتی امید را از دست دادند، دیگر هیچ اقدام نمیکنند; میگویند چه فایدهای دارد؟ ما که دیگر کار از کارمان گذشته است، با چه کسی در بیفتیم؟ چه اقدامی بکنیم؟ برای چه تلاشی بکنیم؟ ما که دیگر نمیتوانیم !
این روح ناامیدی است; استعمار این را میخواهد. امروز استکبار جهانی مایل است که ملتهای مسلمان و از جمله ملت عزیز ایران، دچار این حالتبشوند (روح ناامیدی) . ای آقا! دیگر نمیشود کاری کرد! دیگر فایدهای ندارد! میخواهند این را به زور در مردم تزریق کنند. ماها که در جریان خبرهای تبلیغاتی و زهرآگین دشمنان قرار داریم; به عیان میبینیم که اغلب این خبرهایی که تنظیم میکنند، برای مایوس کردن مردم است. مردم را از اقتصاد و از فرهنگ مایوس کنند; متدینین را از گسترش دین مایوس کنند; آزادیطلبها و علاقهمندان به مسائل فرهنگی و مسائل سیاسی را از امکان کار سیاسی یا کار فرهنگی مایوس کنند. آینده را در نظر افرادی که چشم به آینده دوختهاند، تیره وتار جلوه بدهند!
برای چی ؟ برای این که این مجموعه انسانی که دارد با امید کار میکند، این جوشش و این امید را از او بگیرند. آن را به یک موجود مرده، یا شبیه مرده تبدیل بکنند، تا بتوانند هرکاری که مایلند انجام بدهند! بایک ملت زنده که نمیتوانند هرکاری که بخواهند، انجام دهند. یک جسم بیهوش مدهوش بیحسی که آنجا افتاده است، هرکس هرچه دلش خواست، میتواند به او تزریق کند. با او هرکاری میتواند بکند; اما با یک موجود سرحال زنده باهوش متحرک و فعال که نمیتوانند هرکاری را انجام بدهند!
...امروز هر نفسی، هر حنجرهای که برای ناامید کردن مردم بدمد، بدانید که این حنجره در اختیار دشمن است; چه خودش بداند، چه خودش نداند! هر قلمی که کلمهای را در جهت نا امید و مایوس کردن مردم روی کاغذ بیاورد، این قلم متعلق به دشمن است; چه صاحب این قلم بداند، چه نداند ! دشمن از او استفاده میکند.
... البته وقتی نتوانستند این عقیده را از مردم بگیرند; سعی میکنند آنرا در ذهنهای مردم خراب کنند. خراب کردن این عقیده چگونه است؟ به این صورت است که بگویند: خب آقا میآید، همه کارها را درست میکند! این خراب کردن عقیده است. این تبدیل کردن یک داروی مقوی، به یک داروی مخدر و خواب آور است. خود آقا میآید، انجام میدهد; یعنی چه؟ امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی تا آن بزرگوار، بتواند بیاید و در آن زمینه آماده اقدام بکند. (45)
مبنای کار قدرتهای طاغوتی بر این است که فروغ امید را در دلها بمیرانند و همه امیدها را به یک نقطه مادی; یعنی، پول و زخارف کم ارزش دنیا متمرکز کنند که سر رشته آن نیز در دستخود آنها است.
همه چیز را با حسابهای کمی و پولی محاسبه میکنند و معنویات را از حساب خارج میکنند و به ویژه میکوشند که آن آینده موعود را از چشم ملتها دور نگهدارند; اما ملتها باید امیدوار باشند تا این اراده تکوینی الهی تحقق پیدا کند. (46)
...اعتقاد به مهدی موعود (عج)، شیعه را تا امروز از آن همه پیچ و خمهای عجیب و غریبی که در سر راهش قرار داده بودند، عبور داده است و امروز بحمدالله عزت و پرچم سربلندی اسلام و قرآن، در دستشما ملت مسلمان و شیعه ایران است. هرجا که چنین اعتقادی باشد، همین امید و مبارزه وجود دارد.
به همین خاطر، یکی از اساسیترین کارهای استعمار واستکبار و ایادی آنها، این بوده است که عقیده امید و مبارزه را در دل مردم از بین ببرند. بارها خواستهاند این چراغ را خاموش کنند; ولی نتوانستهاند.
ما میدانیم که استعمار و استکبار، چه تلاشی را در این جهت - نه فقط در ایران بلکه در سطح دنیای اسلام - انجام داده است; تا این چراغ را خاموش کند. در یک گزارش بسیار مهمی که مربوط به سالها قبل است و جدید نیست; تلاش گروههای تبلیغی مسیحیت را که از اروپا به سمتشمال آفریقا اعزام میشدند تا جاده استعمار را در آنجا صاف کنند، نشان داده بود. یکی از غصههای دین داران دنیا، این است که قدرتمندان مسلط بر کشورهای مسیحی، تبلیغ علی الظاهر دین مسیح در سطح دنیا را، وسیلهای برای پیش بردن ماشین استعمار قرار دادند و اینها جاده صاف کن استعمار شدند. گروههای تبلیغی وبه اصطلاح تبشیری را، به عنوان تبلیغ مسیحیت - که ظاهرش تبلیغ مسیحیتبود; اما باطن قضیه این بود که راه را باز کنند تا استعمارگران اروپایی از کشورهای مختلف اروپای آن روز، وارد کشورهای اسلامی بشوند و قدرت سیاسی را قبضه کنند - به اطراف دنیا فرستادند و متاسفانه در بسیاری از جاها هم موفق شدند.
این گزارش، مربوط به گروههای تبلیغی در شمال آفریقا است. گزارشگر مینویسد :
«یکی از مشکلات ما در سر راه تبلیغ مسیحیت وپیشرفت استعمار در شمال آفریقا ومنطقه تونس و مغرب، این است که این مردم اعتقاد دارند که «مهدی موعود» خواهد آمد و اسلام را سربلند خواهد کرد» .
گزارشگر، این را در گزارش رسمی خود مینویسد وبرای آن هیاتی که مسؤول رسیدگی به این کارهاست، میفرستد.
بنابراین ، نفس اعتقاد به مهدی موعود (عج)، باعث ایجاد مشکل برای استکبار و استعمار شده بود; در حالی که اعتقادی که برادران ما در آن مناطق دنیا دارند، به روشنی و وضوح اعتقادی که ما امروز در اینجا داریم، نیست; بلکه بیشتر، ابهامات و کلی گویی وجود دارد تا تعیین مصداق و مورد و نام و خصوصیات. در عین حال، استعماگران از این امید ترسیدند.
در همین کشور خود ما، یکی از بزرگان علما وروحانیون محترمی که امروز بحمدالله در میان ما هستند وبرکات وجود ایشان باز هم شامل حال مردم میشود; برای من نقل میکردند که در اوایل روی کار آمدن رژیم منحوس و فاسد و وابسته پهلوی، آن کودتاگر بی سواد فاقد هرگونه معرفت و معنویت، یکی از آخوندهای وابسته به دربار را صدا کرد و از او پرسید: این قضیه امام زمان چیست که این گونه مشکلاتی برای ما درست کرده است؟ این آخوند هم بر طبق دل و میل او، جوابی میگوید و آن قلدر هم ماموریت میدهد که بروید، مساله را حل و تمام کنید واین اعتقاد را از دل مردم بیرون بیاورید! ! او میگوید : این کار آسان نیست و خیلی مشکلات دارد و باید کم کم وبا مقدمات شروع کنیم. البته آن مقدمات به فضل پروردگار و با هوشیاری علمای ربانی و آگاهان این کشور، در آن دوران ناکام ماند و نتوانستند آن نقشه شوم را عملی کنند. در کشور ما، یک کودتاچی غاصب، از طرف دستگاههای قدرت استعماری، ماموریت داشت که بیاید ایران را قبضه کند و کشور را دو دستی تحویل دشمن بدهد و برای آن که بتواند بر این مردم مسلط بشود، یکی از مقدمات لازمش این بود که عقیده به مهدی موعود (عج) را از ذهن مردم پاک کند. (47)
دشمنان تفکر و اعتقاد به مهدویت - که این اندیشه را به زیان خود میدانند - همواره تلاش کردهاند تا آنرا از اذهان مردم بزدایند ویا مفاهیم اعتقاد به مهدویت را تحریف کنند; لذا امروز در نقطه مقابل این تلاش دشمنان، باید در جهت اعتقاد و عمل و تبلیغ و تبیین حقیقت «مهدویت» حرکت کنیم. (48)
استکبار جهانی و صهیونیزم در تلاش هستند تا ملتهای تحتسیطره آنان، به وضع تحمیل شده عادت کنند و آن را رنگی ثابت، ابدی و تغییرناپذیر بپندارند. قدرتهای استکباری خواهان غفلت، خواب آلوده بودن، نداشتن آرمان ونیز عدم تحرک ملتها هستند و چنین وضعی را بهشتخود میدانند; اما انتظار فرج موجب میشود که انسان به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد به وضعی بهتر وبرتر دست پیدا کند. (49)
اگر فطرت انسانی، تحت فشار قدرتهای استکباری، مسخ و لگدمال نشود; دلها به طور فطری و طبیعی منتظر چنان آیندهای (محیطی آکنده از عدل واقعی) است و بدون تردید آن قدرت متکی بر عدل مطلق الهی، پرچم خواهد برافراشت.
...قدرت جهنمی استکبار و صهیونیزم، امروز با تکیه بر پول وتبلیغات واستفاده از شعارهای ظاهر فریب (مانند حقوق بشر، حقوق زن و حقوق اساسی ملتها) برای تحمیل ظلم بر ملتها و ترویج فساد، دورویی، تزویر و ریاکاری و نفاق در جوامع بشری تلاش میکند و در طول تاریخ، چنین شرایطی وجود نداشته است; اما برای تحقق ظهور امام زمان (عج)، وجود ظلم و جور، شرط کافی نیست و وجود انسانهای صالح، انگیزههای قوی، ایمانهای راسخ، گامهای استوار و دلهای روشن نیز لازم و ضروریاست. (50)
دشمنترین اشخاص با این عقیده وبا شخص آن بزرگوار ، ستمگران عالماند از روز غیبت آن حضرت - بلکه از روز ولادت آن حضرت - تا امروز; آن کسانی که وجودشان با ستم و با زورگویی همراه بوده، به دشمنی با این بزرگوار، با این پدیده الهی، با این نور وبا این شمشیر الهی مشغول شدند. امروز هم مستکبرین وستمگران عالم ، با این فکر واین عقیده، مخالف و دشمناند. میدانند که این عقیده و این عشق - که در دلهای مسلمین، به خصوص در دل های شیعه است - برای هدفهای ستمگرانه آنها مزاحم است. (51)
پینوشتها:
1) روزنامه جمهوری اسلامی 4/9/78.
2) روزنامه رسالت 16/10/74.
3) سخنرانی جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.
4) خطبه نماز جمعه 6/4/59.
5) جمهوری اسلامی 19/10/74.
6) خطبه نماز جمعه 19/10/59.
7) رسالت 26/9/76.
8) جمهوری اسلامی 19/10/74.
9) رسالت 16/10/74.
10) جمهوری اسلامی 19/10/74.
11) رسالت 26/9/76.
12) سخنرانی جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.
13) جمهوری اسلامی 19/10/74.
14) جمهوری اسلامی 15/9/77.
15) سخنرانی قم 30/11/70.
16) خطبه نماز جمعه 29/3/60.
17) سخنرانی 25/9/76.
18) جمهوری اسلامی 19/10/74.
19) جمهوری اسلامی 15/9/77.
20) سخنرانی قم 30/11/77.
21) جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.
22) سخنرانی اصفهان 8/8/80.
23) سخنرانی نجف آباد 10/8/80.
24) جمهوری اسلامی 19/10/74.
25) سخنرانی روز میلاد 17/10/74.
26) جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.
27) همان.
28) کیهان 8/10/75.
29) جمهوری اسلامی 15/9/77.
30) رسالت 23/12/68.
31) جمهوری اسلامی 19/10/74.
32) خطبه نماز جمعه 6/4/59.
33) خطبه نماز جمعه 29/3/60.
34) کیهان 8/10/75.
35) همان.
36) کیهان هوایی 12/10/75.
37) سخنرانی قم 30/11/70.
38) جهان اسلام 9/11/72.
39) کیهان 12/12/69.
40) جمهوری اسلامی 15/9/77.
41) جمهوری اسلامی 23/8/79.
42) سخنرانی قم 30/11/70.
43) سخنرانی قم 30/11/70.
44) جهان اسلام 9/11/72.
45) رسالت 26/9/76.
46) ویژه نامه صبح وصال نیمه شعبان 1418.
47) جمهوری اسلامی 19/10/74.
48) جهان اسلام 9/11/72.
49) کیهان 8/10/75.
50) همان.
51) جمهوری اسلامی 15/9/77.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}