تربيت جنسى در سيره نبوى
تربيت جنسى در سيره نبوى
در برابر، حضور هدايت گرايانه پيامبران الهى و امامان معصوم، تبيين كننده ضرورت نقش دين در تمام عرصهها به منظور فراهم آوردن زمينه رشد و اعتلاى فراگير انسان بوده است، در اين مورد مىتوان از حضور فراگير پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله ياد كرد؛ ايشان هدف مبعوث شدن و محور ماموريت آسمانى خويش را تثبيت، تتميم و تكميل ارزشها و رفتارهاى اخلاقى مىدانست(2)، او مىكوشد آن دسته از قابليتهاى درونى را كه دستمايه انسان براى رسيدن به اوج كرامت، بزرگ منشى و خدا گونه شدن است، شكوفا كند و زمينه بروز آنها را فراهم آورد.(3) در راستاى تحقق اين رسالت، سمت و سو دهى صحيح و سالم به تمايلات جنسى مرد و زن را نيز در زمره آن دانست.
در اين مقاله، پس از آشنايى با مفهوم تربيت جنسى، به بررسى شيوههاى تربيتى رسول خدا صلىاللهعليهوآله در سالم سازى تمتعات جنسى مرد و زن و حذف شيوههاى غلط و ناشايست جنسى مىپردازيم.
چيستى تربيت جنسى
جنسيت يا تمايل جنسى(6) در يك معنا فعاليت شهوانى است كه موجب جذب يك جنس در مقابل جنس ديگر شده، به لذت يا توليد مثل منجر شود، و در معناى ديگر مفهوم زيست شناسى جنسى را در بر مىگيرد؛ يعنى همان اندام جنسى مردانه يا دستگاه تناسلى زنانه.(7)
«تربيت جنسى» در يك معناى فراتر از احساس جنسى، به رشد شخصيت اجتماعى، اخلاقى و فرهنگى افراد نيز نظر دارد و در اين مقاله با الهام از سيره نبوى، به نوعى فرآيند زمينه سازى و به كارگيرى شيوههايى براى ايجاد صفات و رفتارهاى جنسى سالم و زدودن صفات و رفتارهاى جنسى ناشايست در انسان مىپردازيم.
ميل جنسى؛ وادادگى يا دلدادگى
آنچه مىتوان بر آن تكيه كرد اين است كه ميل جنسى و گرايش به لذت بردن از اين غريزه فطرى و خدادادى با آغاز بلوغ، در تمام دختران و پسران وجود دارد و به عنوان يكى از نيرومندترين غرايز انسان بشمار مىآيد، به گونهاى كه نوجوان و جوان خود را در چنگال قوى اين غريزه به نوعى بىدفاع، ناتوان و آن را خارج از اراده و اقتدار شخصى احساس مىكند.
براستى، در برابر اين « نياز» جنسى چه بايد كرد؟
در مسيحيت به نوعى در جهت سركوب شهوت جنسى گام برداشته شده است و رهبانيت و دورى از زن را توصيه مىنمايند، در اين ديدگاه، ارباب كليسا با پليد انگاشتن رابطه جنسى، به صورتى افراطى به محدود كردن اين امر پرداختهاند.(11) اين نگرش منفى به علاقه جنسى، در آيينهاى ديگر نيز به چشم مىخورد؛ آنگونه كه برتراند راسل مدعى است كه «در همه آيينها، نوعى بدبينى به علاقه جنسى وجود دارد، مگر در اسلام كه هرگز آن را پليد نشمرده است.»(12) البته چنين نگرش منفى به اميال جنسى به نوعى در ميان برخى از مسلمانان نيز وجود داشت كه رسول خدا با نفى رهبانيت و دورى از ازدواج(13)، در زدودن آن تلاش كرد.
در نقطه مقابل، نظريه پردازانى چون زيگموند فرويد(14) با اصل انگارى لذت بىحد و مرز، انسان را در جهت ارضاى كامل جنسى با هر شكل ممكن آزاد گذاردهاند، فرويد معتقد بود كه مهار غرايز و عدم ارضاى شهوات جنسى، عقدههاى روانى را ايجاد مىكند و براى آرام سازى غرايز بايد به اشباع بىحد و حصر آن پرداخت؟!! سيماى كنونى غرب به نوعى ترسيم كننده اين ديدگاه است.(15) هر چند كه منتقدان جدى نيز همچون اريك فروم، يونگ و هورناى در برابر فرويد موضع گرفته، به نقد ديدگاه وى پرداختهاند.
اين نوع نگاه به اميال جنسى به نوعى اسير شدن در برابر خواستهاى شهوانى و دورى از سعادت و كمال است و چون اميال آدمى در مرحله معينى توقف ندارد و همواره او را به جلو سوق مىدهد، به كاميابى محدود و معقول قانع نمىشود و سرانجام آدمى را در دامى بزرگ و نابودى گرفتار مىسازد. از اين رو پيامبر در برابر اين دلدادگى محض و تسليم به خواستههاى آزادانه و حريم شكنانه جنسى ايستادگى نمود و انسان را تشويق به تامين و پاسخگوئى سالم نياز جنسى، رهنمون ساخت.
كاميابى جنسى
براى ارضاى اين غريزه، شيوههاى مختلفى وجود دارد؛ برخى از آنها مانند ازدواج (خواه دائم يا موقت) با طبيعت انسانى موافق و سازگار است. پارهاى ديگر مغاير با طبيعت بشر و فلسفه آفرينش اين غريزه مىباشد كه به آن انحراف جنسى مىگويند.
رسول گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله بر حق طبيعى انسان در بهره گيرى از لذت جنسى تاكيد داشتند و تامين اين نياز را با رعايت حريمها و حدود تعريف شده، توصيه مىفرمودند. آن حضرت ضمن تشويق به تاهل و ازدواج كردن، به تنظيم و تعديل علاقه جنسى و رعايت اخلاق جنسى سفارش مىنمود. زيرا تكيه بر نظام اخلاقى و معنوى، خويشتندارى و كنترل تمايلات جنسى، در فرهنگ اسلامى تا پيش از مرحله ازدواج، اصلى مهم است، تا پس از سپرى شدن دوران نوجوانى و ورود به جوانى به ازدواج اقدام كرده و ضمن بهره جستن از اين لذت، حيات جنسى خويش را در مسير صحيح مستقرسازد.
پيامبر صلىاللهعليهوآله ازدواج را وسيلهاى براى كامجويى سالم لذت جنسى و ارضاى نياز جنسى، عفت و سلامت فرد و جامعه مىدانست و مىفرمود:
«ازدواج بهترين وسيله براى حفظ و فروهشتن نگاه شهوانى، عفت جنسى، پاكدامنى وشرافت انسانى است.»(16)
بنابه فرمايش اميرالمؤمنين، رسول خدا صلىاللهعليهوآله فراوان اين جمله را مىفرمود:
«هر كس دوست دارد از سنت من پيروى كند، ازدواج نمايد، زيرا ازدواج از سنت من است.»(17)
ايشان با ازدواج هر يك از ياران، خرسند مىگشت و پس از اطلاع، درباره او چنين مىفرمود: «دينش كامل شد.»(18)
حضرت محمد صلىاللهعليهوآله تجرد را پليد مىشمرد و بدترين مردم را عزبها و مجردانى مىدانست كه توان ازدواج دارند وليكن بدان روى نمىآورند(19)، بىشك چنين واكنشى بجا و شايسته است چون روى گردانى از ازدواج، ضمن آسيب رسانى به روح و جسم آدمى، تهديدى براى جامعه نيز به شمار مىآيد. روزى رسول خدا صلىاللهعليهوآله به توصيف قيامت براى مردم پرداخت، مخاطبان از اين سخنان به شدت متاثر شده، گريه كردند. دو نفر از مسلمانان به منزل عثمان بن مظعون آمده و با يكديگر قرار گذاشتند تا روزها روزه بگيرند و شبها عبادت كنند، در بستر نخوابند، گوشت نخورند، با زنان نزديكى نكنند، عطر استمعال ننمايند و... حتى بعضى تصميم گرفتند آلت رجوليت خود را قطع كنند! وقتى اين خبر به پيامبر رسيد، فرمودند: من به چنين روشى مامور نيستم. آن گاه فرمودند: «من هم عبادت مىكنم، گوشت مىخورم و سراغ زنان مىروم. هر كس از سنت من اعراض كند از من نيست.»(20)
جوانى از اهالى مد ينه به نام عكّاف مىگويد:
روزى خدمت رسول خدا رسيدم؛ حضرت فرمود: عكاف! زن دارى؟ گفتم: نه؛ فرمود: آيا در اينباره مشكلى دارى؛ گفتم خير، فرمود: تو كه سالم و توانگرى. گفتم: آرى بحمداللّه، فرمود: در اين صورت تو از برادارن شيطانى، يا بايد از راهبان مسيحى باشى، و اگر مسلمانى، بايستى مانند مسلمانان رفتار كنى.(21)
رسول خدا براى دگرگونى فرهنگ غلط برخى از ياران، «زنان را وسيله و كانون آرامش» مىشمرد(22) و به نوعى بر اين نكته تصريح مىكرد كه «از اخلاق پيامبران دوست داشتن زنان است».(23) ايشان در حديثى چنين فرمودند كه «لذتم در زنان قرار داده شده است»(24) اين سخن و روش پيامبر به واقع تفسير حقيقى اين آيه است كه فرمود: «و من ءايته أن خلق لكم مّن أنفسكم أزوجا لّتسكنوا اليها و جعل بينكم مّودّة و رحمة انّ فى ذلك لأيت لّقوم يتفكّرون؛ از نشانههاى او اينكه از (نوع) خودتان همسرانى براى شما آفريد تا با آنها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين (نعمت) براى مردمىكه مىانديشند قطعا نشانههايى است.»(25)
كنترل جنسى
عفت جنسى در نظر پيامبر اسلام، بسيار تأكيد شده است، بدان حد كه رسول خدا آن را محبوبترين پاكى نزد خداى تعالى دانسته(27)، انسان با عفت را نيز در گروه محبوبان الهى مىشمرد.(28)
آن حضرت آرامش و آسايش را از آثار عفت مىدانست(29) واز بىعفتى امت خود بيم داشت(30) و آنان را از دوزخى شدن به سبب بىعفتى جنسى برحذر مىداشت.(31)
در فرهنگ تربيتى پيامبر اسلام، عفت جنسى داراى گسترهى وسيعى است و شامل كاستن روابط بىمورد ميان مرد و زن نامحرم، و همچنين لزوم پوشش براى بانوان و پرهيز از چشم چرانى مىشود.
نگاه شهوت آلود، بذر شهوت را در دل مىافشاند(32) و رسول خدا نگاه شهوانى را تيرى مسموم از تيرهاى شيطان مىدانست.(33) قرآن كريم نيز به مردان و زنان مؤمن چنين توصيه مىكند:
«قل للمؤمنين يغضّوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم انّ اللّه خبير بما يصنعون و قل للمؤمنات يغضضن من أبصار هنّ و يحفظن فروجهنّ؛ به مردمان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند، كه اين براى آنان پاكيزهتر است، زيرا خداوند به آنچه مىكنند آگاه است و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را از هر نامحرمى فرو بندند و پاكدامنى ورزند.»(34)
در شأن نزول صدر آيه 30 نقل شده است كه روزى در مدينه، مرد جوانى از انصار، زن زبيايى را ديد كه مانند رسم جاهليت روسرى خود را از روى گوش گذارنده و بر پشت افكنده بود و خرامان راه مىرفت از مقابل جوانى گذشت و مرد جوان كه نگاهش سخت معطوف به او گشته بود، به دنبال وى وارد يكى از كوچههاى مدينه شد ناگاه استخوان يا شىء تيزى كه داخل ديوار بود، صورت او را دريد. وقتى آن زن دور شد، جوان متوجه شد كه خون از چهرهاش فرو مىريزد. با خود گفت: سوگند به خدا، نزد رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىروم و او را از اين ماجرا آگاه مىسازم. وقتى جوان به حضور پيامبر صلىاللهعليهوآله رسيد، حضرت از علت جراحت صورت او پرسيد. جوان ماجرا را بيان كرد. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد «قل للمؤمنين يغضّوا.»(35)
رسول خدا صلىاللهعليهوآله درباره چشم چرانى زنان و مردان متاهل مىفرمايد:
«خشم خدا نسبت به زن شوهردارى كه ديدگانش را به غير همسرش يا به نامحرمان بدوزد، شديد است. در اين صورت خداوند همه اعمال او را بىنتيجه (بدون پاداش) مىگرداند.»(36)
انحرافات جنسى
1 ـ زنا: آميزش جنسى ميان مرد و زنى كه از نظر شرعى پيمان زناشويى نبستهاند، زنا خوانده مىشود. اين نوع رابطه جنسى، راهى زشت و ناروا دانسته شده و همگان را به دورى از آن توصيه شدهاند.(37) رسول خدا صلىاللهعليهوآله مسلمانان را از چنين ارتباط نامشروعى برحذر مىداشت. ايشان آلودگى به اين گناه را سبب جدا شدن روح ايمان از قلب مسلمان مىدانست و مىفرمود:
«اى مسلمانان! از زنا بپريزيد، به درستى كه در قرآن شش ويژگى و اثر وجود دارد: سه خصوصيت در دنيا و سه اثر در آخرت؛ اما آثار دنيوى: نور و روشنايى چهره را از بين مىبرد، فقر را به دنبال دارد، عمر را كوتاه مىكند، و در آخرت موجب غضب خدا، سخت گيرى در حساب و جاويد ماندن در آتش جهنم خواهد شد.»(38)
براى مجازات زن و مرد زناكار صد تازيانه به عنوان «حد»پيش بينى شده است.(39)
2 ـ همجنس خواهى: اين نوع عمل جنسى، يك فعاليت جنسى غير طبيعى و بر خلاف فطرت آدمىاست كه اسلام آن را تجاوز از مرز فطرت و خلقت مىداند.(40) شيوع بيمارىهاى مخربى چون ايدز (Aids)در همجنس گرايان، بيانگر غير طبيعى بودن اين عمل جنسى است.
بزرگترين پيامد منفى همجنس گرايى، زوال نسل و به هم ريختگى نظم اجتماعى است، از اين رو پيامبر صلىاللهعليهوآله به شدت با عمل زشت و پليد همجنسگرايى در مردان (لواط) و همجنس گرايى در زنان (مساحقه) برخورد كرد.
آن حضرت، مردان همجنسباز را غضب شدگان الهى مىشمارد(41) و براى مسلمانان از انجام چنين عمل زشتى كه قوم لوط بدان آلوده بودند نگران بود.(42) ايشان مساحقه بين زنان را نيز به نوعى همانند لواط در ميان مردان مىشمارد.(43) و زنان مسلمان را از اين عمل زشت برحذر مىداشت.
3 ـ واسطه گرى: واسطه شدن ميان مرد و زن براى يك نوع ارتباط جنسى غير مشروع و حرام، زشت و از گناهان كبيره شمرده شده است و رسول خدا صلىاللهعليهوآله صلىاللهعليهوسلم چنين واسطه گرانى را لعنت فرموده است؛(44) ايشان درباره نامطلوبى چنين كارى مىفرمايد: «هر كس ميان زن و مردى به طور حرام واسطه گرى نمايد، خداوند بهشت را بر او حرام مىسازد، جايگاهش دوزخ است، و پيوسته مورد خشم خداست تا آن هنگام كه بميرد.»(45)
4 ـ خود ارضايى: استمناء يا خود ارضايى در پسران و دختران يكى از انحرافهاى جنسى است، و در منظر پيامبر صلىاللهعليهوآله ، اين عمل نيز مذموم شمرده شده است.(46)
امروزه دانشمندان زيانهاى متعددى را براى استمناء ذكر كردهاند: از جمله مىتوان به تحريك افراطى غدد جنسى، ضعف عمومى بدن، ضعف عصبى و عوارض روحى اشاره كرد.(47)
5 ـ خود نمايى: اگر حضور زنان در جامعه و در برابر ديد نامحرمان، به گونهاى باشد كه سبب جلب نظر ديگران شود.به نوعى خودنمايى است و چنين عملى ناپسند و انحراف شمرده مىشود.(48) پيامبر اكرم در اين باره مىفرمايد: «هر زنى كه خود آرايى كند و با بهترين لباسش از خانه بيرون رود تا اين كه مردم او را بنگرند، فرشتگان آسمان هفتگانه و زمينها او را لعنت و نفرين خواهند كرد.»(49)
6. آميزش با حيوانات: چنين آميزشى نيز به عنوان يك انحراف، مذموم دانسته شده است. پيامبر بر آنانكه به آميزش با حيوانات تن مىدهد، لعنت فرستاده است.(50)
نتيجه گيرى
در خاتمه موارد زير توصيه مىشود:
1) ميلجنسى و گرايش به لذتبردن از اين غريزه فطرى با آغاز بلوغ، در تمام دختران و پسران وجود دارد، سمت و سو دهى صحيح براى ارضاى اين غريزه ضرورى است.
2) دين، نه سركوب شهوت جنسى را توصيه مىكند و نه انسان را در جهت ارضاى كامل جنسى با هر شكل ممكن آزاد مىگذارد، بنابراين بايد در برابر خواستههاى حريمشكنانه جنسى ايستادگى كرد، و نسل جوان را به پاسخگويى سالم نياز جنسى رهنمون ساخت.
3) عفت و پاكدامنى عمومى بايد به عنوان يك ارزش و فرهنگ در جامعه ترويج شود؛ زيرا التزام به اين فرهنگ مىتواند روابط ميان مرد و زن نامحرم را سامان دهد و پوشش مناسب براى بانوان و پرهيز از چشم چرانى را نهادينه سازد.
4) يكى از وظايف مهم در تربيت جنسى، آموزش واقعيت رفتارى روحى افراد از جنس مخالف است كه دقت و توجه والدين و مربيان را در اين راستا مىطلبد.
5) انحرافات جنسى، آسيبهاى شديدى بر فرد و جامعه وارد مىسازد؛ ضمن زشت انگاشتن و ناهنجار بودن آنها، مىبايست كاميابى مشروع و سالم توصيه نمود. ارائه الگوهاى نمادين و غيركلامى و بهرهگيرى از زبان نامرئى بهترين شيوه مىباشد.
6) ازدواج، سالمترين رويكرد براى كاميابى جنسى است كه با طبيعت آدمى و فلسفه آفرينش اين غريزه همخوانى دارد. سختگيرىها، توقعات و سنتهاى بومى غلط والدين، افكار آرمانى و گاه نادرست جوانان، سن ازدواج را به تأخير انداخته است. سختگيريهاى بىمورد درباره ازدواج بايد تاحد ممكن كاهش يابد و خانوادهها شرايط را براى ازدواج مناسب فرزندانشان با سهولت و دقت فراهم آورند.
پي نوشت :
1. مصباح، محمد تقى؛ فلسفه اخلاق، تهران: انتشارات اطلاعات، 1374، ص197.
2. «بعثت لاتمم مكارم الاخلاق»: مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت: الوفاء، ج 70، ص372.
3. امينى، ابراهيم؛ اسلام و تعليم و تربيت، قم: انتشارات انجمن اوليا و مربيان جمهورى اسلامى ايران، ص12.
4. Education.
5. شكوهى، غلامحسين؛ مبانى و اصول آموزش و پرورش، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوى، 1378، ص 21.
6. Sex or sexuality.
7. كجباف، دكتر محمد باقر؛ روان شناسى رفتار جنسى. تهران: نشر روان، ص12 و 13.
8. مالينووسكى، برانيسلاو؛ ميل جنسى و فرو نشانى آن در جوامع نامتمدن، ترجمه: محسن ثلاثى، تهران: انتشارات امير كبير، 1355.
9. مصباح، على و ديگران؛ روانشناسى رشد با نگرش به منابع اسلامى، قم: دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، 1374، ص398.
10. گروهى از نويسندگان؛ روانشناسى رشد، ترجمه: رحمانيان، تهران: انتشارات آگاه، 1367.
11. مطهرى، مرتضى؛ اخلاق جنسى، تهران: انتشارات صدرا، 1370، ص12.
12. همان، ص18.
13. «لا رهبانية فى الاسلام»؛ محدث نورى، مستدرك الوسائل، قم: موسسه آل البيت، 1408، ج 14، ص155.
14. Sigmund Freud.
15. اخلاق جنسى، ص37 و 38.
16. «هوا اغض للبصر و اعف للفرج واكف و اشرف». مستدرك الوسايل، ج14، ص153.
17. «فان رسول اللّه كثيرا ما كان يقول: من كان يحى ان يتبع سنتى فليتزوج، فان من سنتى التزويج». بحار الانوار، ج 10، ص93.
18. «لم يكن احد من اصحاب الرسول يتزوج الاقال رسول اللّه كمل دينه». تميمى، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، قاهره، دارالمعارف، ج 2، ص190.
19. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت: دارالفاء، ج 103، ص221.
20. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافى، تهران: انتشارات اسلاميه، ج 5، ص494؛ دعائم الاسلام، ج2، ص190.
21. نورى، ميرزا؛ مستدرك الوسايل، قم: موسسه آل البيت، ج 14، ص155، و 156.
22. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ص351.
23. كوفى، محمد بن اشعث، الجعفريات، تهران: مكتبة نينوى الحديثه، ص182.
24. طباطبائى، محمد حسين، سنن النبى. بيروت: موسسة البلاغ، 1409 ق، ص118.
25. سوره روم (30)، آيه 21.
26. «و الّذين هم لفروجهم حافظون»؛ سوره معارج (70)، آيه 29؛ مؤمنون (23)، آيه 5.
27. «احب الفاف الى اللّه تعالى عفاف البطن و الفرج». ورام بن ابى فراس، مجموعه ورام، قم: انتشارات مكتبة الفقيه، ج2، ص30.
28. «ان اللّه الحيىّ المتعفف». شيخ طوسى، الامالى، قم: دارالثقافة، 1414، ص39.
29. بحار الانوار، ج 78، ص81.
30. «ثلاث اخافهن على امتى من بعدى.. شهوة البطن و الفرج». كافى، ج 2، ص79.
31. «اكثر ما تلج به امتى النار الاجوفان: البطن و الفرج». شيخ صدوق، الخصال، قم: موسسهالنشر الاسلامى 1403، ج 1، ص78.
32. «النظرة بعد النظرة تزرع فى القلب الشهوة»؛ شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، قم: موسسه النشر الاسلامى، 1413، ص18.
33. «النظرة سهم مسموم من سهام ابليس»: سبزوارى. محمد و محمد، جامع الاخبار، قم: موسسه آل البيت، 1414، ص407.
34. سوره نور (24): 30 و 31.
35. طباطبايى، محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، بيروت: موسسه الاعلمى، 1420، ج 15، ص116.
36. حر عاملى. وسايل الشيعه، قم: موسسه آل البيت: 4109 ق، ج 14، ص172.
37. «ولا تقربوا الزّنى انّه كان فاحشة و ساء سبيلا»؛ سوره اسرى (17): آيه 32.
38. خصال، ج 1، ص 320، بحار الانوار، ج 76، ص21.
39. «الزّانية و الزّانى فاجلدوا كلّ واحد منهما مائة جلدة و لا تأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه ان كنتم تؤمنون باللّه و اليوم الآخر و ليشهد عذابهما ربّكم طائفة من المؤمنين». سوره نور (24): آيه2.
40. «و تذرون ما خلق لكم ربّكم من أزواجكم بل أنتم قوم عادون»؛ سوره شعراء (26)، آيه 166.
41. مجلسى، محمد تقى، روضة المتقين، تهران: موسسه كوشانپور، ج 10، ص60.
42. «ان اخوف ما اخاف على امتى من عمل قوم لوط»؛ المنذرى، عبد العظيم، الترغيب و الترهيب، بيروت: نشردار الاحياء التراث العربى، ج 3، ص285.
43. «مساحقه النساء بمنزلة اللواط فى الرجال» مستدرك الوسائل، ج 28، ص 166.
44. «لعن رسول اللّه الواصله و المتوصله يعنى الزانيه و القواده»؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص351.
45. «من قادبين امراة و رجل حراما حرم اللّه عليه الجنه و مآواد جهنم و ساءت مصيرا و لم يزل فى سخط اللّه حتى يموت»؛ مستدرك الشيعه، ج 20، ص351.
46. «ناكح الكف ملعون»: مستدرك الوسائل، ج 14، ص356.
47. روان شناسى رفتار جنسى، ص185.
48. سوره نور، آيه 31.
49. بحار الانوار، ج 73، ص329.
50. «لعن اللّه من وقع على بهيمة»؛ مستدرك الوسائل، ج 14، ص355.
فهرست ماخذ
1 ـ امينى، ابراهيم، اسلام و تعليم و تربيت، قم، انتشارات انجمن اولياء و مربيان.
2 ـ برقى، احمدبن محمدبن خالد، المحاسن.
3 ـ تميمى، نعمانبن محمد، دعائم الاسلام، قاهره، انتشارات دارالمعارف، ج2.
4 ـ حر عاملى، محمدبن حسن، وسايل الشيعه، قم، موسسه آل البيت، سال 4109.
5 ـ سبزوارى، محمد، جامع الاخبار، قم، موسسه آل البيت، 1414.
6 ـ شكوهى، غلامحسين، مبانى و اصول آموزش و پرورش، مشهد، انتشارات آستانقدس رضوى، 1378.
7 ـ شيخ صدوق، محمد، الخصال، قم، موسسه النشرالاسلامى، سال 1403.
8 ـ ــــــــ ، محمد، من لايحضره الفقيه، قم موسسه النشرالاسلامى، 1413.
9 ـ شيخ طوسى، محمد، الامالى، نشر دارالثقافة، سال 1414.
10 ـ طباطبائى، محمدحسين، سنن النبى، بيروت، نشر موسسه البلاغ، سال 1409.
11 ـ ــــــــ ، محمدحسين، الميزان فى تفسير القرآن، بيروت، نشر موسسه الاعلمى،سال 1420.
12 ـ كجباف، محمدباقر، روانشناسى رفتار جنسى، تهران، نشر روان.
13 ـ كلينى، محمدبن يعقوب، الكافى، تهران، انتشارات اسلاميه.
14 ـ كوفى، محمدبن اشعث، الجعفريات، تهران، مكتبة نينوى الحديثه.
15 ـ گروهى از نويسندگان، روانشناسى رشد، ترجمه رحمانيان، تهران، انتشارات آگاه،1367.
16 ـ مالينووسكى، برانيسلاو، ميل جنسى و فرونشاندن آن در جوامع نامتمدن، ترجمهمحسن ثلاثى، تهران، انتشارات اميركبير، 1355.
17 ـ محدث نورى، ميرزا، مستدرك الوسائل، قم، موسسه آلالبيت، ج 14، سال 1408.
18 ـ مصباح، على و ديگران، روانشناسى رشد با نگرش به منابع اسلامى، قم،پژوهشكده حوزه و دانشگاه، 1374.
19 ـ مصباح، محمدتقى، فلسفه اخلاق، انتشارات اطلاعات، تهران، 1374.
20 ـ مطهرى، مرتضى، اخلاق جنسى، تهران، انتشارات صدرا، 1370.
21 ـ مجلسى، محمدتقى، روضة المتقين، تهران، نشر موسسه كوشانپور.
22 ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، الوفاء ج 70
23 ـ عبدالعظيم، المندزى، الترغيب و الترهيب، بيروت، نشر دارالاحياء التراث العربى.
* اين مقاله ترجمه و تلخيصى است از كتاب «التربية الجنسية للاطفال و البالغين»، يوسف مدن، الطبعة الاولى، بيروت: دارالمحجة البيضاء، 1416/ 1995.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}