زنان و نقش مجالس سوگواری دردوره قاجاریه
زنان و نقش مجالس سوگواری دردوره قاجاریه
مقدمه
در مراجعه به کتابهای مربوطه اثری که اختصاصا به بررسی نقش آموزههای شیعی در زنان ایرانی پرداخته باشد یافت نشد و حتی مقالهای تحت این عنوان به دست نیامد، از آن جایی که یکی از شاخصههای اختصاصی مکتب تشیع، برگزاری مراسم عزاداری ائمه اطهار(ع) و مجالس روضهخوانی میباشد، بنابراین در این مقاله سعی شده تا با تأکید بر نقش مجالس روضهخوانی، در شکلگیری شخصیت و هویتبخشی به زنان معاصر پرداخته شود.
دورنمای کلی مجالس عزاداری درایران بعد از صفویه
با بدست گرفتن قدرت توسط شاه اسماعیل اول و اعلان رسمیت مذهب تشیع، به عنوان آئین ملی کشور، به یکباره مکتب تشیع، دین رسمی کشور شد اما تا ریشه دواندن این فرهنگ در عمق و جان مردم و آشنایی مردم ایران با آموزههای شیعهگری مدت زمانی به طول انجامید. زیرا هنگامی که مذهب اثنیعشری به عنوان مذهب رسمی کشور اعلام شد، «صفویان با این مشکل روبهرو شدند که مردم از احکام تشیع اثنیعشری، از مسائل مذهب حق جعفری و قواعد ائمه اثنیعشری آگاهی نداشتند ... زیرا از کتب فقه امامیه چیزی در میان نبود.»(2) به طوری که برای ترویج این مذهب با مسئله کمبود یا فقدان علما و کتب دینی مواجه شدند. بنابراین تلاش کردند تا «دانشمندان عرب شیعه را از هر جایی که امکان داشت به ایران آوردند. این علما از دو ناحیه به ایران میآمدند. یکی بحرین و دیگری جبل عامل در سوریه.»(3)
با ورود علما به ایران تبلیغات برای پیشرفت مذهب تشیع نیز گسترش یافت و به تبع آن عناصر فرهنگ تشیع نیز گسترش یافت، که از جهات گوناگون شایسته بحث و بررسی میباشد.
یکی از این عناصر فرهنگیِ خاص که تأثیر شگرفی روی فرهنگ عمومی زنان ایران گذاشت به طوری که در شناخت هویت زن ایرانی معاصر، این عنصر را همواره باید مدّ نظر قرار داد، مسئله عزاداری برای امام حسین(ع) و برپایی مجالس روضهخوانی بود.
هر چند سوگواری برای امام حسین(ع) از مدتها قبل ـ از زمان ائمه(ع) ـ کم و بیش به صورت پنهانی و نیمهپنهانی وجود داشت، و در زمان سلاطین آلبویه (در سال 334ه••• .ق و 963م) نیز وسعت یافته و از دایره تنگ نوحهسرایی در خانهها و مجالس خصوصی و ... به دایره بازارها و آشکارا و با حرکت به خیابانها و کشاندن مردم به سینهزنی و ... مبدل گردید،(4) اما هیچ گاه تا قبل از روی کار آمدن صفویه به صورت یک نهاد اجتماعی قدرتمند در نیامد به طوری که با رفتن سلسله آلبویه این سنت نیز رو به اضمحلال نهاده و با روی کار آمدن سلجوقیان به کلی پایان یافت.(5) بنابراین با تغییر سیاست حکومتهای محلی که در مناطق مختلفه ایران حکومت را به دست میگرفتند تغییرات و دگرگونیهایی از نظر قوت و ضعف در مسئله اقامه عزاداری بر امام حسین(ع) روی میداد.(6) اما با روی کار آمدن صفویه و تشکیل یک دولت مرکزی مقتدر و اهتمام و کوششی که در برگزاری عزای حسینی در داخل و خارج خانه در مساجد، تکیهها، معابد و بازار و ... داشتند،(7) موجب شد تا عزاداری امام حسین(ع) به صورت یک نهاد اجتماعی در آید. به این معنا که بعد از اضمحلال سلسله صفویه نه تنها این سنت از بین نرفت، بلکه روز به روز بارورتر و تنومندتر شد و اگر در روز اول کارکردی جز احیاء عزاداری و سوگواری نداشت، به مرور ایام کارکردهای دیگری به آن اضافه شد.
تأثیر مجالس عزاداری امام حسین(ع) بر زنان دوره قاجاریه
موضوع اول: مجالس عزاداری سالار شهیدان کارکردهای گوناگونی همچون، کارکرد تعلیمی، کارکرد انسجامبخشی، شورآفرینی، سوگواری و ... داشته و دارد که در این میان کارکرد تعلیمی آن مورد بحث ماست.
ابتدا کارکرد تعلیمی مجالس محرم و صفر چندان وسیع نبود یعنی نوحهسرایان، شاعران و مدیحهگران معمولاً به اطلاعرسانی در مورد حادثه کربلا و حداکثر حوادث کوفه و شام و مدینه اکتفا میکردند و تلاش در زنده کردن و زنده نگه داشتن اصل مراسم عزاداری محرم و صفر بود.
به طوری که از سال 334ه••• .ق در روز عاشورا زنها از خانه بیرون میآمدند، سیلی به صورتشان میزدند و بر امام حسین نوحهسرایی میکردند و این عادت و رویه هر سال در روز عاشورا (تا اواسط قرن ششم) استمرار داشت.(8) و اعلان سیاهپوشی در دهه اول محرمالحرام بزرگترین رویهای بود که معزالدوله بویهی اول آن را رسم کرد و این عادت مشهورترین عادات شیعه شد.(9) همچنین زنها شبها و مردان روزها با سر و پاهای برهنه برای عزاداری بیرون میآمدند و با تعزیت، به همدیگر تحیت و سلام میکردند و برای حادثه غمبار حسین(ع) محزون میشدند.(10)
یا دعبل خزاعی وقتی اشعارش را در رثای آن بزرگوار میخواند، به وضوح پیداست که تلاش دارد تنها عمق فاجعه را به حضار نشان دهد.
اما در عصر قاجار خصوصا اواخر عصر قاجار تا عصر حاضر، تغییرات عمدهای در مجالس عزاداری داده شد. یکی از آن تغییرات اطلاعرسانی و تبلیغ عمومی دین اعم از احکام و فقه، کلام و سایر معارف دینی در مجالس عزاداری است. یکی از علل این امر میتواند این باشد که در یکی دو قرن اخیر مداحان و شاعران از روضهخوانها و (وعاظ) تمایز یافتهاند. یعنی اگر در قرون اولیه، دعبل هم شاعر بود، هم خواننده شعر و هم مصیبتخوان، از دوره قاجار به بعد این وظایف تقسیم شده و هر کسی کار معینی را انجام میدهد. لذا وعاظ فرصت بیشتری را دارند تا معارف دینی را هم به عزاداران بیاموزند و مداحی و نوحهسرایی را به مداحان و نوحهسرایان واگذار کنند. در شرایطی که زنان از اولین امکانات آموزشی بیبهره بودند، این مجالس فرصت خوبی برای آموختن و فراگیری ضروریات اجتماعی و دینی محسوب میشد. و همچنین به موازات پیشرفتهای جهانی دو قرن اخیر انتظارات مستمعان نیز بیشتر شده و وعاظ هم مایلند تا از این فرصت در تبلیغ دین به بهترین وجهی استفاده کنند.
بنابراین میبینیم که در مجالس وعظ بعضا مطالبی عنوان میشد که اصلاً ربطی به حادثه کربلا نداشت و چه بسا مسائل روز در مجالس وعظ طرح و عنوان میگردید. به عنوان نمونه میتوانید به روزنامه الجمال که متن سخنرانیهای سیدجمالالدین واعظ اصفهانی را در سالهای 1323 و 1324ه••• .ق در تهران چاپ میکرد، مراجعه کنید.
موضوع دوم: شرکت انبوه زنان ایران (خصوصا در شهرها) در مجالس روضهخوانی از دوره قاجار:
هر چند زنان ایرانی در همه ادوار علاقهمند شرکت در مجالس وعظ و سخنرانی و پیگیر امور اجتماعی بودهاند، اما شرکت زنان در این گونه مجالس در قرون گذشته با مشکلات زیادی همراه بوده، چنانچه اسرارالتوحید در مورد مجلس و وعظ ابوسعید ابوالخیر مینویسد:
«... در همان زمان دختر استاد بوعلی دقاق کدبانو فاطمه که در حکم استاد امام ابوالقاسم قشیری بود، از استاد امام ابوالقاسم دستوری خواست تا به مجلس شیخ ما بوسعید برود. استاد امام در آن ایستادگی مینمود و اجازت نمیکرد. چون به کرّات بگفت، استاد گفت دستوری دادم اما متنکروار و پوشیده شو و ناونه، به زبان نیشابوریان یعنی چادر شب کهنه، بر سر افکن تا کسی ظن نبرد که تو کیستی، کدبانو فاطمه چنان کرد و چادری کهنه بر سر گرفت و پوشیده به مجلس شیخ ما آمد و در میان زنان بر بام نشست.»(11)
همچنین در مورد شرکت در مجلس شیخ نه اینکه مسجدی یا خانهای باشد و نیمی مردان و نیمی زنان یا تمامی آن مجلس را زنان تشکیل دهند بلکه معمولاً مجلس برای مردان برگزار میشد. اسرارالتوحید میگوید زنان برای شنیدن سخنان ابوسعید در پشتبامها ازدحام کرده بودند.(12)
اما پدیده جالبی که در دوره قاجار با آن مواجه هستیم عبارت است از ارزشمند شدن شرکت زنان در مجالس روضهخوانی و به تبع آن هجوم زنان به این مجالس و همچنین کثرت برگزاری این گونه مجالس در منازل میباشد چنانچه کسروی میگوید: در محرم سال 1324 در تبریز علاوه بر مساجد و تکایا از هر ده خانه در یک خانه مراسم عزاداری بر پا بود.(13)
مستوفی شرکت زنها در مجالس روضهخوانی را چنین توصیف میکند: «فعالترین بُعد حضور اجتماعی زنان در دوره قاجار، شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم، روضهخوانی و نمایشهای تعزیه بود. لازم به ذکر است که این مراسم در آن دوره مدت زمان بیشتری را در بر میگرفت.»(14)
در دوره قاجار در تهران، در هر محله و بر سر هر گذری، تکیهای وجود داشت که مردم در ماههای محرم و صفر [حداقل به مدت 60 روز] به برپایی مراسم روضهخوانی در آن میپرداختند. بهترین و مفصلترین مجالس روضهخوانی ماه محرم در مسجد حاج شیخ عبدالحسین برگزار میگردید که گاه جمعیت شرکتکننده در آن، متجاوز از ده هزار زن و مرد میشد.(15)
در بررسی منابع تاریخ معاصر بارها به مسئله حضور فعال زنان در چنین مراسمی برخورد میکنیم. مثلاً مهدی قلیخان هدایت گزارش میدهد: «در تکیه دولت، اطراف سکو از زنها پُر میشد، قریب شش هزار نفر، مردها به علت کثرت جمعیت زنان، بدان راه نمییافتند.»(16)
همچنین طبق منابع موجود این نکته مسلم است که شرکت انبوه زنان در مجالس روضه و مراسم عزاداری تنها به تهران و تکیه دولت اختصاص نداشت.(17) همچنین اختصاص به محرم و صفر نیز نداشت بلکه در شبهای جمعه و وفیات و جهت ادای نذر نیز برگزار میشد.
کسب اجر اخروی، نیت برای توبه از معاصی، افزودن بر اطلاعات دینی، دیدن رجال سیاسی، روحانیون، مراجع بزرگ و شنیدن مواعظ آنها در کنار محظوظ شدن از لذت در جمع واقع شدن، مشارکت در طبخ غذا و تناول آن از انگیزههای کوچک و بزرگی بودند که به حضور زنان در این مراسم قوت میبخشید.(18)
در نتیجه این دو موضوع، درست در زمانی که به قول علیاصغر شمیم «زن در خانه زندگی میکرد و تقریبا هیچ گونه ارتباطی با خارج از محیط خانواده نداشت»،(19) حوادث تاریخی مهمی اعم از مشارکت سیاسی، مبارزات سیاسی و ...، که به تفصیل ذکر خواهد شد، از زنان ایران در تاریخ ثبت گردیده و این در صورتی است که هنوز مدارس امروزی دختران دایر نشده بود و زنان تقریبا به اتفاق از نعمت خواندن و نوشتن محروم بوده و حجاب نیز به شدت تمام مراعات میشد.
توضیح اینکه در دوران قاجار خصوصا در عصر حکومت ناصرالدین شاه، تهران بارها شاهد تظاهرات دستهجمعی زنان، در سالهای 1277ه••• .ق، 1302ه••• .ق(20) و مهمتر از همه اینها قیام تنباکو در سال 1309ه••• .ق بود.(21) که عین ماجرا از تاریخ دخانیه شیخ حسن کربلایی نقل میشود:
به دنبال حکم ناصرالدین شاه به آیتاللّه میرزای آشتیانی در روز یکشنبه دوم جمادیالثانیه 1309، مبنی بر اینکه یا حکم تحریم آیتاللّه میرزای شیرازی را لغو کنید یا اینکه تهران را ترک نمایید، میرزای آشتیانی تصمیم گرفت که فردای آن روز (دوشنبه سوم جمادالثانیه) تهران را به مقصد عتبات عالیات ترک نماید.
این خبر در شهر پخش شد و صبح روز دوشنبه مردم دسته دسته رو به محله سنگلج ... روانه شدند.
هنگام ظهر زنان نیز دسته دسته و فوج فوج جمع آمده جمعیت زنان نیز انبوه شد. پس از این اجتماع، اول کار زنان این بود که روانه بازارها شدند. هر دکان را گشوده دیدند، خواهی نخواهی بستند، تا به جایی که در تمامی [بازار] شهر به این عظمت، یک باب دکان دیگر گشوده نماند. این جمعیت زنان با آن همه انبوهی و کثرت پس از فراغت جستن از این کار تماما سرها را از روی چادرها لجن گرفته و ...»(22)
تیموری این صحنه را چنین وصف میکند: «جمعیت زنان با روبند سفید و چاقچور که اغلب سر خود را لجن مالیده و شیون و ناله میکردند و یا حسین یا حسین میگفتند بسیار دلخراش بود.»(23)
کربلایی در ادامه مینویسد:
همین قدر در شرح عظمت این هنگامه میتوان گفت که این چنین شورش و غوغای عظیمی را پیش از آنکه به عیان آید هیچ وهمی نمیاندیشید. این جمعیت زنان که در هنگامهجویی پیشآهنگ شورشیان بودند، نخست طرف خطابی را که در نظر خود معین داشتند، به اسم شاهباجی، شاهباجی سبیلو، مخاطب ساخته، ... یکمرتبه صدای یا علی و یا حسین از تمامی این همه مخلوق بلند شده ... از این چنین هنگامه عظیمی که دفعتا در میدان ارک [سلطنتی] بر پا گردید، تمامی اجزای دولت خاصه [اهل [حرمسرای سلطنتی را وحشت و دهشت عظیمی فرا گرفته از صدر تا ساقه، مضطرب و پریشان شدند ... در ضمنِ هر فصلی نیز فریادهایی بدین مقوله بلند بود که ای خدا! میخواهند دین ما را از بین ببرند، علمای ما را بیرون کنند تا فردا عقد ما را فرنگیان ببندند، اموات ما را فرنگیان کفن و دفن کنند، بر جنازه ما، فرنگیان نماز گزارند ... بالجمله؛ جمعیت زنان پس از این هنگامه، از ارک مراجعت نموده به مسجد شاه رفتند؛ مصادف افتاد که در آن هنگامه آقای امام جمعه در بالای منبر مشغول وعظ [علیه نهضت تحریم میرزای شیرازی] و تهدید مردم بودند به خیال اینکه شاید این گونه فتنه عظیم را به پارهای تهدیدات بتوانند فرو نشانند، جمعیت زنان هجوم آورده، همین که از وضع صحبت آگاهی یافتند یک دفعه آغاز فریاد و فغان کرده آنجا نیز به تفصیلی که شرحدادنی نیست قیامت کردند ... واعظ بیچاره را به افتضاح هر چه تمامتر از منبر به زیر آورده و از آنجا دوباره به ارک مراجعت نمودند. جمعیت مردم به حدی شد که تمام کوچه و بازارها تا میدان ارک یک وصله پیوسته زن و مرد بود. راه عبور و مرور از کوچه و بازارها بالمرّه مسدود گردید. فریاد و افغان وا شریعتاه و وا اسلاماه، یا علی، یا حسین، از تمامی این همه مخلوق پیوسته بلند بود. تمامی شهر به این عظمت را چنان ضجه [و ناله] و غلغله و شور و شیون فرا گرفته بود که به وصف نتوان درآمد.(24)
لازم به یادآوری است که چنین تحرک سیاسی منحصر به زنان پایتخت نبود بلکه نمونههای مشابهی در اصفهان(25) و تبریز(26) و ... گزارش شده است.
نکات مهمی که تقریبا در همه موارد اجتماع زنان مشترک بود عبارتند از:
1ـ اصل رعایت حجاب کامل سنتی ایرانی به صورت چادر، روبند (پوشش تمامی اعضای بدن حتی وجه و کفین)
2ـ استفاده از شعارهای اسلامی یا علی و یا حسین
3ـ فریاد وا اسلاماه سر دادن (درد دین داشتن)
4ـ دفاع از علما و روحانیت.(27)
جالب اینجاست که روشنفکران عصر ما در توجیه این وقایع تاریخی، راه به خطا رفته و سعی میکنند با الگوهای غربی این وقایع را توجیه کرده و همه موارد شبیه این را با یک چوب رانده و برای همه امراض نسخههای مشابه بنویسند.
به عنوان مثال خسرو معتضد و نیلوفر کسرا در تحلیل حوادث فوق میگویند: با پیشرفت زمان و روشن شدن اذهان مردم، مردان و زنان روشنفکر و آزاداندیش جامعه به اهمیت نقش زنان در پیشبرد فعالیتهای اجتماعی و مسئولیت خطیر خود در تکوین جامعه روشنتر و زیبندهتر پی بردند. با افزایش هوشیاری اجتماعی و آشنایی با علوم جدید و اصطلاحات هر چند کوچک که در این دوران صورت گرفت ... افزایش رفت و آمدهای خارجیها به ایران و آشنایی با شیوه زیستی بانوان ایشان ... بر اهمیت اثر زنان در ایجاد جامعه فعالتر اذعان نمودند.(28)
این جملات هر چند برای محافل سرّی و اتحادیه غیبی نسوان(29) یا زنان درباری مثل تاجالسلطنه(30) و در خصوص بانوان بعد از کشف حجاب رضاخان، صادق است اما وقایع قبل از مشروطه خصوصا وضعیت زنانی که درد دین داشتند و تنها برای دفاع از اسلام و علمای دین قیام کرده و میکنند، را نمیتواند توجیه کند.
تحریف عمدی یا اشتباه دیگر روشنفکران این عصر این است که در مورد حوادثی که زنان به انگیزه غیر دینی به میدان میآیند مثل حادثه قحطی نان در سال 1277 که زنان تظاهرات کرده و ناصرالدین شاه هنگام بازگشت از شکار با انبوهی چند هزار نفری زنان روبهرو میشود،(31) این گونه حوادث را با آب و تاب شرح و تفصیل میدهند اما وقتی نوبت به مواردی میرسد که تنها انگیزه قیام زنان درد دین بوده با شتاب هر چه تمامتر فقط به ذکر گوشههایی نارسا اکتفا مینمایند.
تحلیل و نتیجه گیری
مطلب اول: با توجه به رواج و گسترش وسیع مجالس روضهخوانی و با توجه به عدم وجود رسانههای جمعی امروزه و همچنین بیسوادی اکثریت قریب به اتفاق مردم، میتوان منبر و مجالس روضه را یک وسیله بسیار مهم اطلاعرسانی و از جمله رسانهای برای ارتباطات اجتماعی در آن زمان دانست. اصغر فتحی در کتاب «منبر به عنوان یک رسانه عمومی در اسلام» مینویسد: «از مشاهدات ما چنین بر میآید که منبر در جامعه اسلامیِ میانه یک نظام تشکیلاتییافته ارتباطی بود.»(32)
وی در ادامه ویژگیهایی چند برای این نظام ارتباطی بر میشمارد که به طور خلاصه عبارت است از:
«ارتباط حضوری، غیر تصنعی و عمیق با مخاطب، انتقال آگاهی، قابلیت استفاده از تأثیرگذاری بر مخاطبان گوناگون اعم از باسواد و بیسواد، غیر رسمی، غیر سازمانی و غیر تشکیلاتی بودن مسجد و در نتیجه مردمی و عمومی بودن آن، که امکان حضور و مشارکت همگان را به طور مساوی فراهم میسازد، سهلالوصول بودن و دسترسی سریع و راحت به آن با توجه به وجود شبکهای از دهها هزار مسجد که در هر کوی و برزن و در شهر و روستا پراکندهاند، عدم امکان مخالفت و مقابله با آن از سوی حکام و صاحبان قدرت به دلایل از دست دادن مشروعیت خود، قائل بودن نوعی قداست، صحت در پیامرسانی و قابلیت اعتماد به آن و ... مواردی از این قبیل».
بر این اساس، میتوان گفت منبر یک نوع نظام ارتباطی بوده و است.
مطلب دوم: اینکه باید توجه داشت که هر فرد انسانی کسانی را که به عنوان افراد خاص ارزش مینهد و رفتار آنها را سرمشق قرار میدهد در حقیقت نقش آنها برای او الگو است، بنابراین وقتی فرد نقش معینی ایفا میکند، رفتار خود را با توجه به نقشی که برایش الگو است برمیگزیند. نقشهای نمونه (الگو) در فرآیند آموزش بسیار کمک میکند زیرا فرد را با الگوهای رفتاری پذیرفته در موقعیتهای مختلف آشنا میسازد.(33)
در زمان قاجاریه که رفتن زنها به مجالس روضه به صورت یک ارزش اجتماعی درآمده بود، شرکت در مجالس روضه از جمله مکانهایی بود که زنان بیهیچ قید و شرطی اجازه رفت و آمد بدان جا را داشتند.
سایر کارکردهای مجالس عزاداری امام حسین(ع)
1ـ سرمشق گیری و الگوسازی
توضیح مطلب: در حدیث مشهوری از فاطمه(ع) نقل شده که ایشان فرمود: بهترین چیز برای یک زن آن است که او مرد نامحرمی را نبیند و مرد نامحرمی هم او را نبیند.(34)
یا وقتی پیامبر(ص) در تقسیم کارهای منزل بین علی(ع) و فاطمه(س)، کارهای منزل را به فاطمه(س) و کارهای خارج منزل را به علی(ع) سپرد، فاطمه(س) فرمود: هیچ چیز در دنیا به اندازه این تقسیم کار مرا خوشحال نکرد، چرا که رسولاللّه(ص) با این عمل مرا از مراوده با نامحرمان معاف داشتند.
اما از طرف دیگر هم در تاریخ آمده که حضرت زهرا(س) برای دفاع از حق خود (فدک) و دفاع از امام علی(ع) به میان مردان نامحرم آمده(35) (البته با حفظ کامل حجاب) و آن سخنرانی مشهور خود را در محاجّه با ابوبکر بیان میکند به طوری که ابوبکر مجبور میشود قباله فدک را به او برگرداند، (هر چند توسط عمر بازگرفته میشود) یا در مورد زینب(س) آمده که حضرت زینب(س) برای اینکه نامحرمی او را نبیند شبانه به زیارت قبر جدش رسول اللّه(ص) میرفت، اما همین ایشان وقتی اسلام در خطر میافتد، به همراه برادر به میدان کربلا آمده و آن گونه در بازار کوفه آتشین سخنرانی میکند یا در شام و مجلس یزید آن گونه در میان نامحرمان سخنرانی میکند و از اسلام و امام(ع) دفاع میکند.(36)
همین رفتار و اعمال را ما در زمان قاجاریه از زنان ایرانزمین میبینیم. یعنی از یک طرف مشاهده میکنیم که زنان ایران در عصر قاجار شدیدا نامحرمگریز و خانهنشین هستند به طوری که اگر مجبور به خارج شدن از منزل باشند باید طوری بیرون بیایند که حتی صورت و انگشتان دست و پای آنها را کسی نبیند و در عین حال وقتی خبر تبعید آیتاللّه میرزای آشتیانی در تهران پخش میشود، سراسیمه به خیابانها ریخته و شروع به سر و صدا مینمایند.
این دسته از زنان با آنکه قریب به اتفاقشان از نعمت سواد بیبهره بودند اما در عمل همان کاری را کردند که زنان در سالهای 1357 و سالهای بعد در پیروزی و حفظ انقلاب اسلامی انجام دادند.
پاسخ به یک پرسش:
سؤال اول: اگر این فرض درست باشد پس چرا در سایر مناطق شیعهنشین مثل عراق و لبنان ما چنین قیامهایی را از زنان سراغ نداریم و چرا حتی در ایران از زمان صفویه تا زمان ناصرالدین شاه چنین امری اتفاق نیفتاده است؟
جواب: اولاً صرف شیعه بودن چنین خاصیتی ندارد، چرا که تنها به اسم شیعه بودن و آشنا نبودن با تعالیم اجتماعی شیعه و تنها انجام وظایف فردی مثل نماز، وضو و غسل چنین تأثیراتی از خود بر جای نمیگذارد.
ادعا این نبود که صرف شیعه شدن چنین اثری داشته است بلکه گفته شده که به دنبال رواج روضهخوانی و به تبع آن بسط تعالیم اجتماعی تشیع، زنان از چنین بلوغ فکری برخوردار شدند. اما در قرون گذشته گفته شد که حضور زنان در مجالس وعظ چندان مرسوم نبود و این امر با مشکلات همراه بود و ثانیا در قرون قبل از قاجار مجالس روضه به صرف نوحهخوانی و عزاداری محدود بود. با رجوع به کتابهای منبری موجود مشاهده میشود که اکثرا بلکه قریب به اتفاق کتابهای منبری که قبل از قاجار نوشته شده به امور فردی و عبادی مؤمنین میپردازند. اما کتابهای بعد از قاجار، مسائل اجتماعی را هم متذکر شدند.
اما اینکه چرا چنین اموری از شیعیان سایر بلاد شیعهنشین (غیر ایران) سر نزده باید گفت که این شاهدی برای ادعای فوق است نه ردی بر آن.
توضیح اینکه: اولاً در کشورهای دیگر غیر از ایران موضوع وعظ و روضهخوانی از رواجی مثل ایران برخوردار نبود و ثانیا از آنجا که همواره اکثریت و یا حاکمیت سایر کشورهای شیعهنشین با غیر شیعیان بوده، لذا مبلغین شیعه از آزادی عمل برخوردار نبودند و در منابر کمتر از امور اجتماعی صحبت مینمودند.
2ـ ایفای نقش در جامعه و مشارکت سیاسی
میل برات مشارکت سیاسی را چنین تعریف میکند:
مشارکت سیاسی رفتاری است که اثر گذارد و یا قصد تأثیرگذاری بر نتایج حکومتی را دارد.(37)
یا ساموئل هانتینگتون(38) و جان نلسون(39) مشارکت سیاسی را چنین تعریف میکنند:
«مشارکت سیاسی کوششهای شهروندان غیر دولتی برای تأثیر بر سیاستهای عمومی است.»(40)
بحث مفصل در باره مشارکت سیاسی زنان در تاریخ معاصر از حوصله این مقاله بیرون است و تنها به توضیحی کوتاه در این باره اکتفا میشود.
یکی از آموزههای علمای شیعه در منابر و روضهخوانیها این بوده و هست که حق حکومت از آنِ ائمه و در زمان غیبت حق فقهای طراز اول یا مرجع تقلید شیعیان میباشد. برای همین امر است که ما مشاهده میکنیم در طول دوره قاجار و قبل از آن مردم برای امور قضاوت و سایر مسائل حقوقی خود مثل ثبت اموال و معاملات و صدور قباله فروش و خرید و ... به علما مراجعه میکردند و با آنکه دولت با گشایش دادگاه عرف سعی در تعطیلی دادگاه شرع داشت ولی موفق نمیشد. در حقیقت حکومتی غیر رسمی در داخل حکومت رسمی ایجاد شده بود.(41) که به عنوان نمونه میتوان از سیدمحمدباقر شفتی و ملا قربانعلی زنجانی و آقا نجفی اصفهانی و ... نام برد. بنابراین، دستورات و فتاوا و حتی توصیههای اجتماعی فقها واجبالاطاعة بود و وظایف دینی تنها محدود به مسائل فردی ـ عبادی نمیشد از اینرو، زنان نیز به عنوان مسلمانانی که وظایفی دارند موظف بودند که از دستورات اجتماعی مراجع اطاعت کنند و در امور واجب اذن شوهر و پدر و برادر لازم نیست بلکه حتی با مخالفت آنان نیز باید واجب را اتیان نمود مثل رفتن به حج واجب.
از طرف دیگر اسلام برای زن استقلال مالی قائل شده و زن در اموال خودش بدون اذن شوهر میتواند تصمیم بگیرد. مشاهده میشود که در نهضت مشروطه، زنان وسائل تزئینی خود را برای مقابله با اولتیماتوم روس به مجلس هدیه میکنند.(42)
بنابراین یکی از کارکردهای مجالس روضه را میتوان مشارکت سیاسی زنان جهت تأثیر در سیاستهای حکومت دانست، چرا که در مجالس روضه هیجان مذهبی زنان تحریک میشد. مانند تلاش زنان در دوره قاجار خصوصا در نهضت قیام تنباکو و مقابله با تبعید مرجع تقلید خود (میرزای آشتیانی) و در دورههای بعد تلاش آنان در بازگرداندن علما از مهاجرت (جهت دایر کردن عدالتخانه).
3ـ تقویت انسجام اجتماعی و ارائه گروههای مرجع مناسب
هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده، ارتباط متقابل و موفقیتآمیزی داشته باشد، گونههای شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد پرورش میدهد.(43)
ایفای نقش هر فرد با مقایسه او با کسانی که وظیفهای مشابه او دارند، ارزیابی میشود. فرد با این مقایسه میتواند مشخص کند که آیا نقش خود را به درستی ایفا کرده یا نکرده است. پس گروههای مرجع، یکی از معیارها و الگوهاست که هر کسی هنگام ارزیابی نقش خود در یک موقعیت معین از آن استفاده میکند.(44)
گروههای مرجع در شکل دادن به افعال و رفتار انسانها بسیار مؤثر میباشند و وقتی فردی خود را عضو گروهی دانست، یک نوع احساس همانندی با دیگران به او دست میدهد.
پس میتوان گفت که در این اجتماعات وجدان جمعی به بهترین وجه شکل میگرفت و احساسات افراد مشترک میشد.(45)
مسئله اصلی این است که هر کسی به ناچار بر اساس جایگاهی که در اجتماع دارد گروه مرجعی برای خود انتخاب میکند. حال نقش این مجالس در این امر خیلی مهم جلوه میکند که گروه مرجع مناسبی اعم از متدینان و مؤمنات که در رأس آنها حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) قرار دارند به زنهای آن زمان معرفی میکرد.
در نتیجه باید گفت که در عصر گذشته منبر و مجالس روضه نقشی تقریبا همانند رسانههای جمعی امروزه بر عهده داشتند و فراهمسازی عوامل تعیینکننده در رفتار جمعی بسیار مؤثر بودند. اما عوامل تعیینکننده رفتار جمعی کدامند؟
نیل اسملسر جامعهشناس، شش شرط را به عنوان عوامل اولیه و تعیینکننده رفتار جمعی ذکر کرده است:
1ـ زمینه ساختاری: به معنای این است که ساختار جامعه باید به گونهای باشد که شکل خاصی از رفتار جمعی در آن به وقوع بپیوندد.
2ـ فشار ساختاری: هنگامی که فشاری بر جامعه تحمیل میشود، مردم اغلب برای یافتن راه حلی پذیرفتنی، به همکاری با یکدیگر ترغیب میشوند.
3ـ باور تعمیمیافته: قبل از اینکه راه حلی دستهجمعی برای یک مسئله یافت شود، باید همه بپذیرند که چنین مسئلهای وجود دارد. بنابراین مسئله باید شناخته شود، افکار را متوجه کند و راهحلهای ممکن ارائه شود.
4ـ عوامل شتابدهنده:
5ـ بسیج برای اقدام:
6ـ عملیات کنترل اجتماعی:
از این شش عامل چهار عامل، (زمینه ساختاری، باور تعمیمیافته، بسیج برای اقدام و عملیات کنترل اجتماعی) در مجالس روضه شکل میگرفت.
توضیح مطلب: با توجه به بکر بودن (فرهنگی) جامعه دوره قاجاریه و همچنین دینی بودن ساختار جامعه، زمینه پذیرش مطالب مطرح شده در منابر بسیار بالا بود به طوری که گاه سخنان واعظ را مثل سخنان پیامبر یا امام بدون چون و چرا میپذیرفتند. بنابراین عقاید مشترک و باورهای یگانه از اولین چیزهایی بود که در نتیجه حضور در مجالس روضه شکل میگرفت.
از طرف دیگر چون مجالس روضه محل گردهمایی زنان بود لذا زمینه بسیج نیروها از آنجا نشأت میگرفت (هر چند شروع عملی بسیج به عوامل دیگری مثل عوامل شتابدهنده نیاز داشت).
کنترل اجتماعی آن دوره نیز عمدتا کنترل اجتماعی درونی(47) و غیر رسمی بود زیرا حکومت جرئت حمله نظامی به زنان را نداشت. به طوری که در برخی از شورشهای زنان (مثل شورش زنان 1277) شوهرانشان به جای آنها مورد مؤاخذه قرار میگیرند.(48) اما این کنترل اجتماعی درونی نیز، این چنین شورشهایی را بر اساس همان آموزهها و الگوهای دینی تقویت میکرد.
اما دو عامل دیگر، عمدتا از طرف حکومت وقت ایجاد میشد؛ یعنی فشارهای ساختاری بر اثر ظلم، ستم، اسراف بیتالمال، واگذاری انواع امتیازات به بیگانه، دشمنی با علما و دین و ... ایجاد میشد.
عامل شتابدهنده یا آخرین جرقه لازم برای انفجار نیز همانا حوادث به وقوع یافته مثل خبر تبعید میرزای آشتیانی (بزرگترین مجتهد پایتخت)، در ماجرای تحریم تنباکو، میباشد.
در دوره معاصر نیز مجالس روضه و منابر عینا همان نقش سنتی را در عصر حاضر در انقلاب اسلامی ایران نیز ایفا کردند و این نیست مگر تأثیر مکتب حسینی بر مردم ایران، از جمله زنان ایرانی. چرا که در جوامع دیگر زنان یا راه افراط را میپیمایند یا راه تفریط را. یا کاملاً از اجتماع فاصله میگیرند و اصلاً کاری به سرنوشت خود و کشور خود ندارند یا آنقدر به قول خودشان سیاسی میشوند که میخواهند همدوش و همراه مردان در همه عرصهها حضور داشته باشند هر چند این همدوشی با فطرت خودشان و آموزههای دینیشان منافات داشته باشد.
در انقلاب اسلامی ایران دوباره حماسه نهضت تنباکو تکرار شد و همه دیدیم که چگونه زنانی که جز به وقت ضرورت آن هم با حفظ حجاب کامل از منزل خارج نمیشدند، به خیابانها ریخته و با رشادتهای خود انقلاب را به ثمر رساندند و هر گاه که انقلاب نیاز به کمک آنان داشت، چه در پشت جبهه و چه در راهپیماییها و ...، حمایتهای بیدریغ خود را نثار آن نمودند.
نتیجه خیلی مهمی که میتوان گرفت اینکه امروزه نیز ترویج و تشویق مجالس روضه و وعظ و برگزاری آنها در منازل میتواند یکی از راههای بسیار مهم در مقابله با تهاجم فرهنگی باشد.
1) آدمیت فریدون، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، خوارزمی، تهران، 1351.
2) ابنابیالفتح الاربلی، کشفالغمه، ج2، الطبعة الثانیة، دار الاضواء، بیروت، 1405.
3) اعظام قدسی، حسن، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله، ج1، بیجا، بیتا، تهران، 1342.
4) براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا عصر حاضر، ترجمه رشید یاسمی، ابنسینا، تهران، 1345.
5) بروس کوئن، مبانی جامعهشناسی، ترجمه غلامعباس توسلی ـ رضا فاضل، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها «سمت»، تهران، 1372.
6) پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاوس جهانداری، خوارزمی، تهران، 1361.
7) تیموری، ابراهیم، قرارداد رژی: تحریم تنباکو، اولین مقاومت منفی در ایران، کتابهای جیبی، تهران، 1361.
8) حجازی، بنفشه، بررسی جایگاه زن ایرانی از قرن اول هجری تا عصر صفوی (به زیر مقنعه)، نشر علم، چاپ اول، تهران، 1376.
9) دلریش، بشرا، زن در دوره قاجار، دفتر مطالعات دینی هنر سازمان تبلیغات اسلامی، 1375.
10) دورکیم، امیل، در باره تقسیم کار اجتماعی، ترجمه باقر پرهام، نشر کتابسرای بابل، 1369.
11) شمیم، علیاصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، چاپ سوم، انتشارات علمی، تهران، 1371.
12) شهرستانی، صالح، تاریخچه عزاداری حسینی از زمان آدم تا زمان ما در تمام کشورهای جهان، حسینیه عمادزاده، قم، 1402ه••• .ق.
13) صفتگل، منصور، ساختار نهاد و اندیشه دینی در ایران عصر صفوی، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1381.
14) طاهرزاده، بهزاد، کریم، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطه، بیجا، اقبال، 1363.
15) فتحی، اصغر، منبر یک رسانه عمومی در اسلام، تهران، پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه، چاپ اول، 1358.
16) کرمانی، ناظمالاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ پنجم، نشر پیکان، جلد 2، تهران، 1377.
17) کسروی، احمد، تاریخ مشروطیت ایران، چاپ شانزدهم، امیرکبیر، تهران، 1370.
18) محمد بنمنور، اسرارالتوحید، به تصحیح احمد بهمنیار، طهوری، تهران، 1357.
19) مستوفی، عبداللّه، شرح زندگانی من، ج1، چاپ دوم، زوار، تهران، 1343.
20) مصفا، نسرین، مشارکت سیاسی زنان در ایران، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1375.
21) معتضد، خسرو، و کسرا نیلوفر، سیاست و حرمسرا، زن در عصر قاجار، انتشارات علمی، تهران، 1379.
22) هدایت، مهدی قلیخان، خاطرات و خطرات، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، 1344.
Millbrath, L, Political Participation, Hand book of political Behavoir, vol.4 (ed)
Sumuel Huntington and jean Nelson participation no easy choice, (London: Harvard U.P, 1976).
پی نوشت ها:
1 ـ ر.ک: ساختار نهاد و اندیشه دینی ... منصور صفتگل، ص9.
2 ـ احسنالتواریخ، حسن بیک روملو، ص86؛ منصور صفتگل، ساختار نهاد و اندیشه دینی، ص136.
3 ـ تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا عصر حاضر، براون، ص312.
4 ـ ر.ک: شهرستانی، تاریخچه عزاداری حسینی، ص213 و 214.
5 ـ ر.ک: همان، ص215.
6 ـ ر.ک، کتاب تاریخچه عزاداری حسینی، شهرستانی، 213 تا 326.
7 ـ ر.ک، همان، ص312.
8 ـ تاریخچه عزای حسینی، شهرستانی، ص215.
9 ـ همان، ص216.
10 ـ همان.
11 ـ محمد بنمنور، اسرارالتوحید، به تصحیح احمد بهمنیار، طهوری، تهران، 1357، ص64.
12 ـ همان؛ بنفشه حجازی، بررسی جایگاه زن ایرانی از قرن اول عصر صفوی (به زیر مقنعه)، نشر علم، تهران، 1376، ص175.
13 ـ احمد کسروی، تاریخ مشروطیت ایران، ص.
14 ـ عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج1، چاپ دوم، زوار، تهران، 1343، ص277 ـ 286؛ یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاوس جهانداری، خوارزمی، تهران، 1361، ص236؛ بشرا دلریش، زن در دوره قاجار، دفتر مطالعات دینی هنر سازمان تبلیغات اسلامی، 1375.
15 ـ حسن اعظام قدسی، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله، ج1، بیجا، بیتا، تهران، 1342، ص22؛ بشرا دلریش، زن در دوره قاجار، دفتر مطالعات دینی هنر سازمان تبلیغات اسلامی، 1375، ص72.
16 ـ مهدی قلیخان هدایت، خاطرات و خطرات، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، 1344، ص88.
17 ـ بشرا دلریش، همان، ص73، همچنین طالبین میتوانند به سفرنامه دیولافوا، ص111 در مورد عزاداری قزوین و ... مراجعه کنند.
18 ـ بشرا دلریش، همان، ص73 ـ 74.
19 ـ علیاصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، چاپ سوم، انتشارات علمی، تهران، 1271، ص370.
20 ـ خسرو معتضد ـ نیلوفر کسرا، سیاست و حرمسرا، ص203 و 204.
21 ـ ر.ک: شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، ص168 تا 172؛ ابراهیم تیموری، اولین مقاومت منفی در ایران، ص102 تا 104.
22 ـ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، ص169.
23 ـ ابراهیم تیموری، اولین مقاومت منفی در ایران، ص103.
24 ـ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، ص169 تا 172.
25 ـ اعتمادالسلطنه، احمد حسنخان، روزنامه خاطرات، ص1059.
26 ـ طاهرزاده، کریم، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطه، ص84 و 85.
27 ـ عدهای از زنان پس از حرکت مظفرالدین شاه به سوی خانه امیربهادر در نزدیکی آن گرد آمدند و فریاد زدند ما آقایان و پیشوایان دین را میخواهیم، ما مسلمانیم و حکم آقایان را واجبالاطاعه میدانیم، چطور راضی شویم علما را نفی بلد و تبعید نمایند، ای شاه مسلمانان بگو تا علمای اسلام را ذلیل و خوار نگردانند، ای شاه اسلام، وقتی روس و انگلیس با تو طرف شوند شصت کرور ملت ایران به حکم این آقایان جهاد میکنند، آنها را برگردانید. (معتضد خسرو، و کسرا نیلوفر، سیاست و ... انتشارات علمی، تهران، 1379، ص206، به نقل از حیات یحیی).
28 ـ همان، ص199.
29 ـ همان، ص209.
30 ـ همان، ص199.
31 ـ همان، به نقل از آدمیت فریدون، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، ص78 و 79.
32 ـ فتحی، اصغر، منبر یک رسانه عمومی در اسلام، تهران، پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه، چاپ اول، 1358، ص37.
33 ـ بروس کوئن، مبانی جامعهشناسی، ترجمه غلامعباس توسلی ـ رضا فاضل، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها «سمت»، تهران، 1372، ص85.
34 ـ محمد بنسلیمان الکوفی، مناقب امیرالمؤمنین(ع)، ج2، تحقیق محمدباقر محمودی، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، 1412ه••• .ق، ص210.
35 ـ ابنأبیالفتح الإربلی، کشفالغمة، ج2، الطبعة الثانیة، دار الاضواء، بیروت، 1405، ص102.
36 ـ علاقهمندان میتوانند به کتابهای مقتلالحسین(ع)، أبومخنف الازدی، ص205 و ص226؛ اعلام الوری بأعلامالهدی، الشیخ الطبرسی، ج1، ص471؛ اللهوف فی قتلی الطفوف، السید ابنطاووس الحسنی، ص86؛ إعلام الوری بأعلامالهدی، الشیخ الطبرسی، ج1، ص471 مراجعه نمایند.
37- Millbrath, L, Political participation, Hand book of political Behavoir, Vol.4 (ed).
و نسرین مصفا، مشارکت سیاسی زنان در ایران، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1375، ص21.
38 ـ Sumuel Huntington.
39 ـ jean Nelson.
40- Sumuel Huntington and jean Nelson Participation no easy choice, (London: Harvard U.P, 1976).
و نسرین مصفا، همان، ص20.
41 ـ برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب علم و دولت فقر (شرح حال ملا قربانعلی زنجانی) از ابوالحسنی منذر.
42 ـ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ پنجم، نشر پیکان، جلد 2، تهران، 1377، ص92 و 93.
43 ـ بروس کوئن، همان، ص110.
44 ـ همان، ص86.
45 ـ برای مطالعه بیشتر به کتاب «در باره تقسیم کار اجتماعی» تألیف امیل دورکیم، ترجمه باقر پرهام، نشر کتابسرای بابل، 1369، ص83 تا 110 مراجعه شود.
46 ـ بروس کوئن، همان، ص324 تا 327.
47 ـ هر جامعه، نوعی نظام پاداش و مجازات را تعبیه کرده است تا بتواند اعضا را وادار کند که خود را با هنجارهای موجود تطبیق دهد. به سیستم مجازات و پاداش رسمی و دولتی کنترل اجتماعی بیرونی و به سیستم مجازات و پاداش غیر رسمی و غیر دولتی کنترل اجتماعی درونی گفته میشود (بروس کوئن، همان، ص202 و 203).
48 ـ خسرو معتضد و کسرا نیلوفری، همان، ص.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}