نویسنده: سید علی آقایی



 


جایگاه حدیث نسبت به قرآن

درباره جای‌گاه حدیث نسبت به قرآن، از جنبه‌های گوناگونی بحث شده است و در مجموع سه دیدگاه در این زمینه وجود دارد: حجیت توأمانقرآن و حدیث؛ حجیت حدیث و حجیت نداشتن ظواهر قرآن ؛ و حجیت قرآن و نفی حجیت حدیث.

حجیت توأمان قرآن و حدیث

دیدگاه نخست (حجیت توأمان قرآن و حدیث) ــکه عقیده مشهور و مقبول و غالب در بین مسلمانان ، اعم از شیعه و اهل‌سنت (با تأخیری حدود یک قرن در میان ایشان)، است ــ ناظر به این معناست که قرآن و حدیث در کنار هم، در امور دینی ( اعتقادات و احکام فقهی و اخلاق )منبع و مرجع محسوب می‌شوند.

مقایسه حجیت قرآن و حدیث

اما درباره این‌که حدیث هم‌ارز قرآن است یا خیر، اختلاف‌نظر وجود دارد.

تساوی در حجیت

برخی قرآن و حدیث را هم‌رتبه دانسته و هیچ‌کدام را بر دیگری ترجیح نداده‌اند (۱) (۲) (۳) (۴) (۵) زیرا سرچشمه هر دو وحی الهی است.
به‌علاوه، خود آیات قرآن هم بر وجوب اطاعت از پیامبر دلالت دارند. (۶) (۷) (۸)

رتبه دوم حدیث در حجیت

در مقابل، کسانی (۹) حدیث را در رتبه دوم حجیت قرار داده‌اند، (۱۰) (۱۱) (۱۲) زیرا اولاً کتابْ قطعی‌الصدور است و سنّتْ ظنی‌الصدور و قطعی‌الصدور بر ظنی‌الصدور مقدّم است، و ثانیآ سنّت یا بیانِ کتاب است یا مطالبی افزون بر آن دارد که در هر دو حال حاکی از تقدم کتاب بر سنّت است.
در تأیید این دیدگاه، به احادیثی نیز استناد شده است. (۱۳) (۱۴)

لفظی بودن بحث

هر چند که به نظر محمد سعید منصور (۱۵) این اختلاف اصلا لفظی است.

استقلال حدیث در تشریع

موضوع مطرح دیگر در این باب، این است که آیا حدیث در تشریع احکام استقلال دارد یا خیر، به این معنا که اگر در سنت حکمی زائد بر قرآنوجود داشته باشد حجیت دارد یا نه.

استقلال حدیث

شافعی (۱۶) (۱۷) بر آن است که هرچه در سنّت آمده لازم‌الطاعه است، هر چند در قرآن نصی بر آن دلالت نداشته باشد.

با وجود اصل قرآنی

در مقابل، این نظر هم ابراز شده است که تنها احادیثی حجیت دارند که اصلی ــ ولو با تأویل ــ در قرآن داشته باشند، خواه بیان نص قرآنباشند خواه اجمال کتاب را تبیین کنند. (۱۸) (۱۹) (۲۰) (۲۱)

لفظی بودن بحث

گفتنی است که سباعی (۲۲) (۲۳) (۲۴) اختلاف مذکور بین این دو گروه را لفظی قلمداد کرده است، زیرا هر دو گروه بر وجود احکام زائد بر نص و تصریح قرآن در سنّت اتفاق‌نظر دارند، ولی دسته نخست این امر را حاکی از استقلال سنّت در تشریع می‌دانند و دسته دوم این احکام را به نحوی از انحا ذیل نص یا قاعده‌ای از قرآن قرار داده‌اند.

نظر شیعه در حجیت حدیث

نزد علمای شیعه ، که به استناد حدیث ثقلین و بر اساس تعلیم امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام از همان ابتدا به حدیث توجه داشتند نیز سنّت ــکه اعم از قول و نص و تقریر پیامبر اکرم و ائمه علیهم‌السلام است ــ در کنار قرآن، منبعی مستقل برای تشریع محسوب شده است.(۲۵)
حجیت حدیث و عدم‌حجیت ظواهر قرآن
دیدگاه دوم (حجیت حدیث و حجیت نداشتن ظواهر قرآن)، منسوب به اخباریان است که با نفی حجیت ظواهر قرآن، امکان فهم قرآن را از غیرمعصوم نفی کرده و حدیث را در مقابل آن اصالت بخشیده‌اند.

مبدع نظریه

این دیدگاه را نخستین‌بار محمدامین استرآبادی مطرح نمود و دیگران از وی پیروی کردند.
استرآبادی (۲۶) (۲۷) بر آن بود که قرآن و سنت پیامبر جز با احادیث ائمه علیهم‌السلام قابل فهم نیست.

دلائل اخباریان

عمده‌‌ترین دلایل اخباریان، که شیخ انصاری (۲۸) (۲۹) (۳۰) (۳۱) (۳۲) (۳۳) نقل کرده و به آن‌ها پاسخ داده، دو امر است:
نخست، استناد به اخبار منع تفسیر به رأی و این‌که فهم قرآن فراتر از عقول بشری است.
دوم، وجود تخصیص و نسخ در آیاتی که سبب اجمال آن آیات می‌گردد.

جواب از ادله

انصاری (۳۴) به این هر دو اشکال چنین پاسخ داده است که اولاً تفسیر قرآن و عمل به ظواهر ، مصداق تفسیر به رأی نیست و در قبالِ احادیثِ پیش‌گفته چندین حدیث وجود دارد که متضمن توصیه به مراجعه به قرآن و امکان فهم آن است.
ثانیاً وجود تخصیص و نسخ، سبب وجوب فَحص می‌شود نه اجمال آن.
علاوه بر این، تخصیص و نسخ در احادیث نیز هست. (۳۵) (۳۶)

نظر اخباریان متأخر

نظر اخباریان متأخر در این باب تعدیل شده است، به‌گونه‌ای که نظر شیخ طوسی را در آغاز التبیان (سطور بعد) در این زمینه مرجح دانسته‌اند. (۳۷) (۳۸) (۳۹)
طوسی (۴۰) عبارات و معانی قرآن را به چهار دسته تقسیم کرده و فقط دو دسته از آن‌ها را نیازمند شرح و بیان از سوی پیامبر و ائمه علیهم‌السلام دانسته است: یکی آیات مجملی که ظاهر آن‌ها محتوای تفصیلی آن‌ها را نشان نمی‌دهد، دیگری آیاتی که متضمن الفاظ مشترکی‌اند که ممکن است هر یک از معانی آن‌ها موردنظر باشد.

حجیت قرآن و عدم‌حجیت حدیث

وجود بحث در میان اهل‌سنت

دیدگاه سوم، متضمن اصالت بخشیدن به قرآن و نفی حجیت از حدیث است که در بین اهل‌سنت مطرح بوده و در میان شیعیان ــ که روندکتابت و تدوین حدیث در میان آنان بسی زودتر آغاز شده است و ائمه شیعه و اصحاب آنان در این زمینه پیش‌گام بوده‌اندــ مطرح نبوده است.

زمان بروز نظریه

در اواخر قرن دوم، گروهی که در ماهیت آن‌ها اختلاف‌نظر هست، به انکار سنت برخاستند.
شافعی در کتاب خود بابی را به نقل دیدگاه این گروه اختصاص داده و گفتگوی خود را با برخی از آنان گزارش کرده است. (۴۱)

قائلین به نظریه

درباره این‌که این افراد به کدام فرقه مسلمانان منتسب بوده‌اند اختلاف وجود دارد؛ برخی آنان را معتزلی پنداشته‌اند، (۴۲) (۴۳) اما الهی‌بخش(۴۴) آنها را طایفه‌ای از خوارج دانسته و شواهدی (۴۵) (۴۶) نیز اقامه کرده است.

قائلین بعدی و فعلی نظریه

این نظریه را مجددآ در قرن سیزدهم در شبه قاره هند سیداحمدخان مطرح کرد و پس از او چراغ‌علی ، عبداللّه چکرالوی و غلام‌احمد پرویزداعیه‌داران این دیدگاه بودند. (۴۷) (۴۸)
در مصر نیز محمد توفیق صدقی (متوفی ۱۳۳۸/ ۱۹۲۰) و پس از او افرادی چون اسماعیل ادهم (متوفی ۱۳۱۹ش/ ۱۹۴۰) و ابوشادی احمد زکی (متوفی ۱۳۳۴ش/ ۱۹۵۵) به نفی سنت پرداختند. (۴۹) (۵۰)
این نظریه در بین مسلمانان همچنان طرفدارانی دارد. (۵۱) (۵۲)

ادله قائلین

الهی‌بخش (۵۳) ادله صاحبان این نظریه را به‌ تفصیل آورده است که آن‌ها را در دو مورد می‌توان خلاصه کرد:
اولاً سنّت فاقد اعتبار و حجیت وحیانی و دینی است.
چون قداست ندارد و امری تاریخی و زمان‌مند است.
ثانیاً انتساب سنّت به پیامبر قابل احراز نیست، زیرا کتابت نشده بوده و شرایط حفظ آن نیز اطمینان بخش نبوده، به‌طوری که راه را برای جعلو دَسّ در آن باز گذاشته است.
در واقع، این دو اشکال از دو سنخ‌اند.

نقد ادله قائلین

در اولی اصل سنّت، به عنوان منبع احکام و معارف دینی ، بی‌اعتبار شمرده شده، در حالی که بنابر آیات متعدد قرآن کریم پیامبر اکرم کسی است که به او وحی القا می‌شود و از سَرِ هوی سخن نمی‌گوید (۵۴) و تأکید شده است که مردم باید آن‌چه را او آورده اخذ کنند و آن‌چه رانهی کرده وانهند. (۵۵)
اشکال دوم هم ناظر به احراز سنّت است و هر چند جعل و وضع در احادیث راه یافته، اما نمی‌توان بدین سبب کلیت سنّت را انکار کرد. (۵۶)

در کتاب‌های سنن هم که صرفاً احادیث فقهی را دربردارند، احادیث ناظر به شرح و توضیح آیات قرآن وجود دارد.

سنن ابی داوود

در سنن ابوداوود (متوفی ۲۷۵) فصلی با عنوان «کتاب‌الحروف و القرائات» هست که چهل حدیث موجود در آن اساساً به شهاداتی درباره نحوه قرائت پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم و بزرگان صحابه و تابعین اختصاص یافته است. (57)
قرآن غالباً مقدّم بر همه شواهد در سراسر کتاب‌های فقهی سنن دیده می‌شود. (58) (59) (60)
در «کتاب‌ الصلاة» (61) و «کتاب‌ الوَتْر» نیز تعداد چشم‌گیری حدیث مرتبط با قرآن آمده است.
«کتاب‌ السنه» نیز همین وضع را دارد. (62)

سنن ابن ماجه

هر چند در سنن ابن‌ ماجه (متوفی ۲۷۳) بخش ویژه‌ای به قرآن اختصاص نیافته، در جای جای آن احادیثی راجع به قرآن دیده می‌شود، از جمله در «کتاب اقامةالصلاة» (63) و قسمتی با عنوان «ثواب‌القرآن» در ضمن «کتاب‌الادب». (64)

سنن نسائی

سنن نسائی (متوفی ۳۰۳) از نظر تفسیر قرآن جالب‌ توجه‌‌ترین سنن است.
«کتاب‌ التفسیر» بخش گسترده‌ای از آن است شامل ۷۳۵ حدیث که در بردارنده آیاتی از ۱۰۵ سوره قرآن است. (65)
این احادیث شامل موضوعاتی چون اسباب نزول ، فضائل سوره‌ها و قرائت قرآن و امثال آن‌هاست.
احادیث تفسیری به نحو آشکاری در بسیاری از فصول سنن نسائی دیده می‌شوند.
نسائی غالباً بابی کامل را به یک بخش از قرآن اختصاص داده است که با عبارت «تأویلُ قولِ اللّه عزوجل» آغاز می‌شود. (66) (67)
به علاوه در این سنن، کتاب مستقلی با عنوان «فضائل‌ القرآن» وجود دارد که در آن به مباحثی چون کیفیت نزول قرآن ، کتابت ، قراء (کهپیامبر اکرم صحابه را برای فراگیری قرآن به آنان ارجاع می‌داد)، فضائل سوره‌ها و آیات قرآن و امثال آن‌ها پرداخته شده است.
در پایان آن نیز احادیث نهی از تفسیر به رأی و جدال و مِراء درباره قرآن آمده است. (68)

پی‌نوشت‌ها:

1. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۵۹۶۶۳۴. 2. کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۱۰. 3. کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۱۹.
4. کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۶۵۷۰. 5. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۲۶. 6. کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۱۴۲. 7. کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۰۰.
8. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۱۸.
9. کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۲۲۳.
10. کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۵۲۱.
11. یوسف بقاعی، فهارس‌الکافی، ج۱، ص۷ـ۴۰، بیروت ۱۴۱۳ الف.
12. ابن‌ بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۱، ص۱۹۵۱۹۶، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
13. ابن‌ بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۴۷، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
14. محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۱، ص۱۰۶۱۰۷، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.
15. محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۱، ص۱۶۶، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.
16. محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۲، ص۲۰-۲۱، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.
17. محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۴، ص۱۰۶، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.
18. محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۶۲۶۳، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۵۱۳۷۶/ ۱۹۵۶ ۱۹۵۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش.
19. محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، ج۲، ص۵۳، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۵۱۳۷۶/ ۱۹۵۶ ۱۹۵۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش.
20. محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، ج۲، ص۶۰۶۲، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۵۱۳۷۶/ ۱۹۵۶ ۱۹۵۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش.
21. یوسف بقاعی، فهارس تهذیب‌الاحکام، ج۱، ص۷ـ۱۸، بیروت ۱۴۱۳ب.
22. خادم ‌حسین الهی‌بخش، القرآنیون و شبهاتهم حول السنة، طائف ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
23. مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۴.
24. مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۴.
25. مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۸۶.
26. مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۱۳۷.
27. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۵، ص۱۴۶ـ۲۴۲، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
28. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۲ـ۹۶، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
29. مجاهد، و حسن بصری، احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سیدکسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
30. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۳۵، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
31. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۳۷، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
32. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۴۸، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
33. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۵۸، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
34. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۷۱ـ۷۲، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
35. فؤاد سزگین، محاضرات فی تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة، ج۱، ص۱۳۱، فرانکفورت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
36. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۵، ص۱۴۶ـ۱۶۵، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
37. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۵، ص۱۷۶، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
38. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۹۶ـ۱۱۶، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
39. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۸، ص۱۶۳ـ۲۱۹، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
40. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۴، ص۷۲ـ۱۰۱، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
41. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۴، ص۱۰۱ـ۱۵۳، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
42. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۱، ص۲ـ۷، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
43. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۲، ص۳۱ـ۳۴، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
44. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۱، ص۴۲، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
45. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۱، ص۶۷، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
46. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۱، ص۷۶، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
47. مسلم‌ بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۴۳ـ۵۶۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
48. مسلم‌ بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۳ـ۵۴، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
49. مسلم‌ بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۹۱، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
50. مسلم‌ بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۱۱۳، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
51. محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، ج۵، ص۱۹۹ـ۴۵۵، ج ۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت (بی‌تا).
52. محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، ج۵، ص۱۵۵ـ۱۸۴، ج ۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت (بی‌تا).
53. محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، ج۵، ص۱۸۵ـ۱۹۸، ج ۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت (بی‌تا).
54. محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، ج۵، ص۲۴، ج ۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت (بی‌تا).
55. محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، ج۵، ص۱۴۴، ج ۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت (بی‌تا).
56. محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، ج۵، ص۴۵۶، ج ۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت (بی‌تا).
57. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۴، ص۳۱ـ۳۸، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، (قاهره، بی‌تا).
58. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۱، ص۱۱۲، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، (قاهره، بی‌تا).
59. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۲، ص۲۲۵، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، (قاهره، بی‌تا).
60. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۲، ص۲۳۰، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، (قاهره، بی‌تا).
61. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۲، ص۵۵ـ۶۱، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، (قاهره، بی‌تا).
62. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۴، ص۲۳۴ـ۲۳۵، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، (قاهره، بی‌تا).
63. ابن‌ ماجه، سنن ابن‌ماجة، ج۱، ص۲۶۷ـ۲۷۳، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بی‌تا).
64. ابن‌ ماجه، سنن ابن‌ماجة، ج۲، ص۱۱۴۲ـ۱۲۴۵، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بی‌تا).
65. احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، ج۶، ص۲۸۲ـ۵۲۶، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سیدکسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
66. احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، ج۱، ص۱۵۱ـ۱۵۲، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سیدکسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
67. احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، ج۱، ص۳۱۷ـ۳۱۸، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سیدکسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
68. احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، ج۵، ص۳ـ۳۴، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سیدکسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.