نویسنده: سید علی آقایی


 

حدیث و تفسیر قرآن پیوندی دیرین دارند؛ به گونه‌ای که اولین نوع تفسیر، تفسیر مأثور می‌باشد.

اولین نوع تفسیر

اولین نوع تفسیر، تفسیر مأثور بوده است و راویان و محدّثان نخستین کسانی بودند که به نقل احادیثی در تفسیر قرآن پرداختند، بدین ترتیب، شکل‌گیری علم تفسیر با تاریخ تدوین حدیث پیوند یافته است. (۱)

نخستین مفسِر

پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم نخستین مفسِر قرآن محسوب می‌شود.
قرآن وظیفه پیامبر را تبیین آیات اعلام کرده (۲) (۳) (۴) و آن حضرت با سخنان و اعمال خود، بسیاری از آیات قرآن را تبیین کرده است، اما در این‌که چه مقدار از آیات قرآن را برای صحابه شرح داده است، اختلاف وجود دارد. (۵) (۶)
ظاهرآ آن‌چه امروزه از پیامبر در تفسیر قرآن در اختیار است، مطالبی پراکنده است که کل قرآن را شامل نمی‌شود.
سیوطی در الاتقان فی علوم القرآن (۷) عمده احادیث تفسیری پیامبر اکرم به جز روایات اسباب نزول را گرد آورده است.

منابع دسترسی

پس از پیامبر، صحابه و تابعین (به اعتقاد اهل سنّت) و اهل بیت علیهم‌السلام (در نظر شیعیان)، وظیفه تبیین آیات الهی را برای مردم بر عهده داشته‌اند که همه این مطالب، در قالب احادیث، در جوامع حدیثی اهل سنّت و شیعه گرد آمده است.
در کتاب‌هایی نیز احادیث تفسیری گرد آمده، که از آن جمله است: تفسیر علی بن ابراهیم قمی، تفسیر عیاشی و تفسیر فرات کوفی از شیعه، و تفسیر ابن عباس و تفسیر طبری از اهل سنّت.
کتاب اخیر کامل‌ترین مجموعه از احادیث پیامبر و اظهارات دیگران است که بی استثنا با آیه یا عبارتی از قرآن مرتبط است.

پیشینه تفسیر

ظاهراً عالمان مسلمان از دیرباز از اظهارنظر درباره قرآن خودداری می‌کردند و در این باره به احادیثی که در آن‌ها از تفسیر قرآن بدون علم و مبتنی بر رأی نهی شده است، استناد می‌جستند و کسانی را که رأی خود را در تفسیر به کار می‌بردند، خطاکار می‌دانستند.
بدین سبب تقابلی اصطلاحی پدیدار شد که در آن تفسیر به رأی در برابر تفسیر به مأثور (یعنی گفته‌های پیامبر و صحابه و تابعین و در میان شیعه پیامبر و اهل بیت) قرار گرفت.
هرچند به مرور زمان تفسیر قرآن از انحصار تفسیر مأثور خارج شد و تفسیر معتبر، تفسیری دانسته شد که مفسِر شروط لازم برای تفسیر قرآن را داشته باشد.
با پیدایش گرایش‌های مختلف تفسیری، جنبه عقلیِ تفسیر بر وجه نقلی و حدیثی آن غلبه یافت، هر چند هم‌چنان احادیثی در آن‌ها دیده می‌شد. (۸)
مثلاً طوسی در تفسیر تبیان، که گرایش فقهی کلامی دارد، احادیث فراوانی از پیامبر اکرم و ائمه علیهم‌السلام آورده است، گرچه به اعتقاد او فهم همه آیات قرآن متوقف بر حدیث نیست. (۹)
به علاوه، طوسی همه احادیث تفسیری را نپذیرفته، بلکه موضعی نقادانه نسبت به احادیث اتخاذ کرده و به نقد متنی و سندی آن‌ها پرداخته است (درباره نقش احادیث در تفسیر تبیان به این منبع رجوع کنید (۱۰)).
نمونه دیگر تفسیر، کشاف زمخشری است که به رغم گرایش کلامی بلاغی‌اش، در شأن نزول‌ها و تفسیر واژگان و بررسی اقوال، به احادیث نبوی و هم‌چنین اقوال صحابه و تابعان نیز استناد جسته است. (۱۱)

نقش حدیث در انواع تفاسیر

تفاسیر عرفانی

احادیث تفسیری در تفاسیر عرفانی نیز به کار رفته‌اند.
مثلاً در تفسیر کشف الاسرار میبدی احادیث جای‌گاه ویژه‌ای دارند.
میبدی در تفسیر خود بیش از توجه به مباحث عقلانی، به ظواهر آیات و احادیث و اقوال صحابه پای‌بند است. (۱۲)

تفاسیر فقهی

همین امر در تفاسیر با گرایش فقهی، نظیر احکام القرآن قرطبی، نیز دیده می‌شود. (۱۳)

تفاسیر معاصر

در دوران معاصر، با این‌که بر عقل‌گرایی در تفاسیر تأکید شده و سخت‌گیری بیشتری در پذیرش احادیث صورت گرفته است، ولی احادیث تفسیری یکسره نفی نشده‌اند، چنان‌که محمد عبده احادیثی را که از نظر متن و سند دلیلی بر صحت آن‌ها وجود دارد، پذیرفته است. (۱۴)
طباطبائی (۱۵) نیز در رد سخن کسانی که معتقدند در تفسیر قرآن صرفاً باید بر اقوال صحابه و تابعان یا روایات ائمه علیهم‌السلام بسنده کرد با استناد به آیه ۸۹ سوره نحل (۱۶) می‌گوید فهم معانی قرآن به هیچ‌کس و هیچ چیز وابسته نیست، چرا که قرآن تبیان همه چیز است و طبیعی است که مبین خود نیز باشد.
به علاوه، احادیثِ عرض حدیث بر قرآن (۱۷) و تحدی قرآن، به عنوان معجزه نبوی، مؤید استقلال قرآن در فهم و تفسیر است. (۱۸)
البته همو بر آن است که بیان مواردی چون تفاصیل احکام شریعت و جزئیات قصص و مباحث راجع به معاد، که از ظواهر آیات قرآن به دست نمی‌آید، تنها بر عهده پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم‌السلام است. (۱۹) (۲۰)
هم‌چنین درباره احادیثی که در توضیح و بیان آیات قرآن از پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام رسیده، طباطبائی (۲۱) معتقد است که شأن آن‌ها بیان دست نیافتنی‌های قرآن نیست (زیرا ظواهر قرآن دست یافتنی است)، بلکه در مقام تعلیم شیوه درست بهره‌گیری و تفسیر قرآن صادر شده‌اند، چنان‌که در بسیاری از احادیث تفسیری برای تبیین آیه‌ای از قرآن، به آیه‌ای دیگر استدلال و استشهاد شده است. (۲۲)
به همین سبب او (۲۳) (۲۴) تأکید می‌کند که راه صحیح تفسیر و دست‌یابی بطون معنایی قرآن صرفاً با ممارست در احادیث پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام و آشنایی با روش تفسیری ایشان حاصل خواهد شد (برای تفصیل بیش‌تر به این منبع رجوع کنید (۲۵)).

اقسام

در ذیل، با ذکر مثال‌هایی از احادیث تفسیری ــو نیز اقوال منقول از صحابه و تابعین زوایای گوناگونی که در بیان و تفسیر آیات مورد توجه قرار گرفته، فهرست شده‌اند:

اسباب نزول

در پاره‌ای احادیث، فضا و سبب نزول آیه یا آیات بیان شده است.
این احادیث غالبآ به عبارت «فَنَزَلَتْ» یا «فَأَنْزَلَ اللّه» ختم می‌شوند (۲۶) (۲۷) (۲۸) (۲۹) هرچند که برخی معتقدند پاره‌ای از این احادیث بیان کننده موقعیت نزول آیه نیستند، بلکه صرفاً تطبیقی هستند که صحابه با شرایط خود داده و مصداقی برای آیه ذکر کرده‌اند. (۳۰) (۳۱) (۳۲)
چنان‌که گاهی پیامبر متناسب با اوضاع و واقعه پیش آمده، آیه‌ای از قرآن را می‌خواند و آن را بر موضوع پیش آمده تطبیق می‌داد که در واقع بیان تفسیری خاص از آیه و مصداقی مشخص برای آن است. (۳۳) (۳۴) (۳۵) (۳۶)
چنین مواردی معمولاً با تعبیر «الآیةُ نَزَلَتْ فی کَذا» آمده (۳۷) و گاهی نیز حکایتی نقل شده و در ادامه تعبیر «فَتَلا» یا «فَقَرأ» آمده است. (۳۸) (۳۹)

معانی واژگان قرآن

در مواردی احادیث پیامبر و ائمه علیهم‌السلام معنای واژگان قرآن را تبیین می‌کنند (درباره مَنّ و سَلْوی به این منبع، (۴۰) (۴۱) درباره صمد به این منبع، (۴۲) درباره رَفَث و فُسوق به این منبع (۴۳) و درباره مُنخَنِقَة، مَوقوذَة، مُترَدّیة و نَطیحة به این منبع (۴۴) رجوع کنید).

نقل صحابه و تابعین

گاهی نیز این توضیحات از صحابه و تابعین، بدون استناد به پیامبر، نقل شده است. (۴۵) (۴۶) (۴۷) (۴۸) (۴۹) (۵۰)

وجوه نیاز

تفصیل آیات احکام

بسیاری از آیات قرآن، خصوصآ آیات احکام، معنایی مجمل دارند که تبیین و تفصیل آن‌ها به سنّت واگذار شده است. (۵۱)

قصص قرآن

هم‌چنین آیات راجع به قصص نیز مجمل‌اند و جزئیات آن‌ها در احادیث به تفصیل بیان شده است.
داستان‌هایی که در احادیث در شرح آیات قصص قرآن، درباره انبیای پیشین و شخصیت‌های بنی اسرائیل وارد شده، گونه ادبی خاصی را شکل داده که به قصص الانبیاء مشهور است (۵۲) (۵۳) (۵۴) (۵۵) گرچه بسیاری از این قصص در زمره اسرائیلیات بوده و در صحت و اعتبار آن‌ها تردید شده است. (۵۶) (۵۷) (۵۸)

جزئیات معاد و قیامت

جزئیات مباحث مربوط به معاد و قیامت نیز از موضوعاتی است که نیازمند به حدیث است. (۵۹) (درباره اَشراط الساعه به این منابع (۶۰) و درباره روز رستاخیز به این منبع (۶۱) رجوع کنید).

عام و مطلق

گاه آیه‌ای معنایی عام یا مطلق را افاده کرده، ولی در حدیث معنایی خاص یا مقید برای آن بیان شده است. (۶۲) (۶۳) (۶۴) (۶۵)

تمیز ناسخ و منسوخ

تمیز آیات ناسخ و منسوخ نیز از طریق مراجعه به احادیث ممکن است. (۶۶) (۶۷) (۶۸) (۶۹)

بیان مصادیق آیات

آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که‌ به طور کلی، حکمی را درباره موضوعی بیان می‌کند.
احادیث تفسیری، با مشخص کردن مصادیق آن، عملی ساختن آیه را تسهیل می‌کنند (درباره مصداق سُحْت در آیه ۶۲ سوره مائده (۷۰) به این منابع (۷۱) (۷۲) و درباره مصادیق «الذین انعمتَ علیهم» و «مغضوبِ علیهم» و «ضالین» در آیه ۷ سوره فاتحه (۷۳) به این منابع (۷۴) (۷۵) رجوع کنید).
به نظر جوادی آملی، (۷۶) بسیاری از احادیثی که در تفاسیر مأثور شیعه (مانند نورالثقلین و البرهان) آمده‌اند، تفسیر آیه نیستند بلکه تطبیق آیه بر برخی مصادیق و در موارد فراوانی تطبیق بر بارزترین مصداق آن‌اند.
به همین سبب، طباطبائی (۷۷) بسیاری از این احادیث را، (۷۸) از قبیل جَری و انطباق دانسته است.

بیان بطون قرآن

معارف قرآن کریم به معانی ظاهری منحصر نیست و تنها راه دست‌یابی به این معانی پنهان، رجوع به راسخان در علم است. (۷۹)
این گروه از معانی را باطن قرآن نامیده‌اند که تفسیر آن‌ها در کلام اهل بیت علیهم‌السلام آمده است (در باره تفسیر آیه ۲۴ سوره عبس (۸۰) به این منابع (۸۱) (۸۲) و در باره تفسیر آیه ۱۵۷ سوره اعراف (۸۳) به این منبع، (۸۴) در باره تفسیر آیه ۹۵ سوره انعام (۸۵) به این منبع (۸۶) و در باره تفسیر آیه ۲۹ سوره حج (۸۷) به این منبع (۸۸) رجوع کنید).
در آیه ۷ سوره آل عمران (۸۹) تأکید شده است که تأویل آیات متشابه را جز خدا و راسخان در علم نمی‌دانند و از سوی دیگر در پاره‌ای احادیث، راسخان در علم به پیامبر و ائمه علیهم‌السلام تفسیر شده است (۹۰) بنابراین، برای آگاهی از تأویل قرآن، باید به احادیث اهل بیت مراجعه کرد.

گستره

تبیین آیات قرآن تنها به معنای تفسیر نیست که صرفاً اقوال تفسیری معصومان را دربرگیرد، بلکه حقیقت آن است که تمامی اقوال و افعال و تقریرات معصومان مبین قرآن تلقی می‌شوند، حتی اگر به ظاهر ناظر به آیه‌ای از قرآن نباشند، چنان‌که درباره اخلاق پیامبر گفته شده است: «کان خُلقُهُ القرآن». (۹۱)
دعاهای بر جای مانده از ایشان را نیز می‌توان تبیین آیات قرآن درباره دعا (۹۲) (۹۳) دانست.
چگونگی استفاده از آیات قرآن و روش فهم و درک آن‌ها نیز از احادیث معصومان علیهم‌السلام دریافت می‌شود، چنان‌که در بسیاری از احادیث، مستند قرآنی احکام ذکر شده است تا فرد پرسش‌گر روش استنباط احکام از قرآن را بیاموزد. (۹۴) (۹۵) (۹۶)

پی‌نوشت‌ها:

۱. امین خولی، التفسیر: نشأته، ج۱، ص۲۴ـ۲۵، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
۲. نحل/سوره۱۶، آیه۴۴.
۳. نحل/سوره۱۶، آیه۶۴.
۴. بقره/سوره۲، آیه۱۵۱.
۵. ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص۹، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
۶. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۱۹۶ـ۱۹۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۷. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۴۵ـ۲۹۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۸. امین خولی، التفسیر: نشأته، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
۹. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵.
۱۰. کاصد یاسر زیدی، منهج الشیخ ابی جعفر الطوسی فی تفسیرالقرآن الکریم: دراسة لغویة نحویة بلاغیة، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۱۲، بغداد ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
۱۱. محمدعلی مهدوی‌راد، «پژوهشی در تفسیر الکشّاف: الکشّاف عن حقائق غوامض‌التنزیل و عیون‌الأقاویل فی وجوه‌التأویل، ج۱، ص۶۶، تنها تفسیر موجود معتزلی»، در مجموعه مقاله‌های کنفرانس بین‌المللی جاراللّه زمخشری، ۱۹ـ۱۸ دی ماه ۱۳۸۲، عشق‌آباد: رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۲ ش.
۱۲. محسن قاسم‌پور، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی بانگاهی به پنج تفسیر مهم عرفانی از قرن چهارم تا پایان قرن هشتم، ج۱، ص۲۷۰ـ ۲۷۱، (تهران ۱۳۸۱ ش).
۱۳. قصبی محمود زلط، القرطبی و منهجه فی التفسیر، ج۱، ص۳۹۵ـ ۴۰۹، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۴. عبداللّه محمود شحاته، منهج الامام محمد عبده فی تفسیرالقرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۴ـ ۱۶۵، (قاهره ۱۹۶۳).
۱۵. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۳۸۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۱۶. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.
۱۷. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۶۹.
۱۸. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۲۷ـ۲۹، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۱۹. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۴، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۰. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۲۱. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۵۸۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۲. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۷، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۳. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۷، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۴. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۸۰، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۲۵. شادی نفیسی، علامه طباطبایی و حدیث: روش‌شناسی نقد و فهم حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۱۷، تهران ۱۳۸۴ ش.
۲۶. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۶، کتاب تفسیرالقرآن، تفسیر سوره ضحی، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۲۷. ضحی/سوره۹۳، آیه۱.
۲۸. کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۴۳۵:تفسیر آیه ۱۵۸ سوره بقره.
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.
۳۰. ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص۱۶، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
۳۱. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۷۴، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۳۲. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۲۸۵، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۳۳. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل ابراهیم: ۲۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۴. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل اسراء: ۸۱، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۷.
۳۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۱.
۳۷. محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۸. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل بقره: ۹۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۹. بقره/سوره۲، آیه۹۷.
۴۰. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۵۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۱. بقره/سوره۲، آیه۵۷.
۴۲. ابن بابویه، معانی الأخبار، ج۱، ص۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
۴۳. ابن بابویه، معانی الأخبار، ج۱، ص۲۹۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
۴۴. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۳، ص۳۴۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
۴۵. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل بقره: ۵۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۵۷.
۴۷. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۶، کتاب تفسیرالقرآن، تفسیر سوره کوثر، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۸. کوثر/سوره۱۰۸، آیه۱.
۴۹. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل مریم:۵۹.
۵۰. مریم/سوره۱۹، آیه۵۹.
۵۱. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۲۷۱۲۷۲.
۵۲. طبری، جامع البیان، ذیل انبیاء: ۷۸.
۵۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۸.
۵۴. عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۱۰، ص۸۰ـ۸۱، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۵. داستان داوریِ داود و سلیمان، کلینی، ج۵، ص۳۰۱ـ۳۰۲، اصول کافی.
۵۶. طبری، جامع البیان، ذیل بقره: ۱۰۲: داستان هاروت و ماروت.
۵۷. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ذیل بقره: ۱۰۲: داستان هاروت و ماروت، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
۵۸. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.
۵۹. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۸۴، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
۶۰. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۲۰۵۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۱. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۲۲۶۸ـ۲۲۶۹، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۲. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل انعام: ۸۲، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۳. انعام/سوره۶، آیه۸۲.
۶۴. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۱۳.
۶۵. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۳۹۹.
۶۶. طبری، جامع البیان، ذیل مجادله: ۱۲.
۶۷. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل مجادله:۱۲.
۶۸. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل مجادله:۱۲.
۶۹. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۲.
۷۰. مائده/سوره۵، آیه۶۲.
۷۱. ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۳۲۹۳۳۰، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
۷۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۴۲.
۷۳. حمد/سوره۱، آیه۷.
۷۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۶۱.
۷۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۷۴.
۷۶. عبداللّه جوادی آملی، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، ج۱، ص۱۶۸، قم ۱۳۸۳ ش.
۷۷. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۱۴۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۷۸. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۱۲۴۳۶.
۷۹. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۱، ص۱۱، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
۸۰. عبس/سوره۸۰، آیه۲۴.
۸۱. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۵۰.
۸۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۹۶.
۸۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.
۸۴. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۲۹.
۸۵. انعام/سوره۶، آیه۹۵.
۸۶. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۵.
۸۷. حج/سوره۲۲، آیه۲۹.
۸۸. کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۵۴۹.
۸۹. آل عمران/سوره۳، آیه۷.
۹۰. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۱۳.
۹۱. ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۶، ص۹۱، بیروت: دارصادر، (بی تا).
۹۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۰.
۹۳. غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.
۹۴. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۱، ص۲۳۰، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
۹۵. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۳۳.
۹۶. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۱، ص۴۳۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.

فهرست منابع:
ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
ابن بابویه، معانی الأخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی تا).
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
عبداللّه جوادی آملی، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، قم ۱۳۸۳ ش.
امین خولی، التفسیر: نشأته، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
قصبی محمود زلط، القرطبی و منهجه فی التفسیر، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
کاصد یاسر زیدی، منهج الشیخ ابی جعفر الطوسی فی تفسیرالقرآن الکریم: دراسة لغویة نحویة بلاغیة، بغداد ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
طبری، جامع البیان.
طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
عبداللّه محمود شحاته، منهج الامام محمد عبده فی تفسیرالقرآن الکریم، (قاهره ۱۹۶۳).
محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
محسن قاسم‌پور، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی بانگاهی به پنج تفسیر مهم عرفانی از قرن چهارم تا پایان قرن هشتم، (تهران ۱۳۸۱ ش).
کلینی، اصول کافی.
مجلسی، بحارالانوار.
مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
محمدعلی مهدوی‌راد، «پژوهشی در تفسیر الکشّاف: الکشّاف عن حقائق غوامض‌التنزیل و عیون‌الأقاویل فی وجوه‌التأویل، تنها تفسیر موجود معتزلی»، در مجموعه مقاله‌های کنفرانس بین‌المللی جاراللّه زمخشری، ۱۹ـ۱۸ دی ماه ۱۳۸۲، عشق‌آباد: رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۲ ش.
شادی نفیسی، علامه طباطبایی و حدیث: روش‌شناسی نقد و فهم حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان، تهران ۱۳۸۴ ش.


منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.