حکایتهایی از آیت الله سید عبدالکریم کشمیری(ره) (3)

ارادت به مرحوم مجلسی اول

یکی از شاگردان عرض کرد : دلم می خواهد به روحی از اولیاء نزدیک شوم، نظر شما به کدام یک می باشد؟
فرمود:
برای مرحوم محمد تقی مجلسی ( پدر علامه مجلسی) چیزی ( مانند سوره یاسین) بخوانید.
دو سال بعد همان شخص سؤال کرد که: برای اتصال به بزرگی، به کدام یک از اولیاء از نظر روحی توجه داشته باشد؟
فرمودند: محمد تقی مجلسی ( پدر علامه مجلسی).
ایشان ضایع می شوند !
یکی از دوستان که از شاگردان استاد بودند، بنا به اصرا و دعوت بعضی اقوام، به شهری برای امامت مسجدی رفتند، این قضیه را برای استاد عرض کردند.
فرمودند: ایشان آنجا ضایع می شود!!
بعدا"، آن دوست تعریف کرد که مدتی که در آنجا بود، عده ای از اهل دانش بخاطر حسادت و یا مسائل دیگر، پشت سر او حرفهای بی ربط و نسبت هائی را شایع کردند تا این عزیز ضعیف گردد، که بحمدالله بعد از یکسال زود به قم بازگشتند و از ضایع شدن و نامرادی رقیبان در امان ماندند.

لباس دامادی

استاد در مشهد اردهال کاشان که زیارتگاه شاه سلطانعلی فرزند بلافصل امام باقر علیه السلام است در جمع خواص فرمودند:
... صبح عروسی رفتم به وادی السلام نجف، به دنبالم فرستادند که علماء می خواهند بدیدن شما بیایند.
لباس دامادی را یک بار پوشیدم، گفتم: طلبه های مدرسه علمیه جد ما ( آیت الله سید محمد کاظم یزدی) چیزی ندارند، خجالت می کشم من لباسی نو داشته باشم و آنان نداشته باشند.!!

قرآن بخوانید

چند روزی به ماه رمضان سال 1413 ه.ق مانده بود. اهل علمی به استاد عرض کرد:
می خواهم برای تبلیغ به جائی بروم. روزها منبر و نماز و کار آخوندی دارم شبها بیکارم چه عملی انجام دهم؟
ایشان فرمودند: قرآن بخوانید...

ماه رجب

استاد نسبت به ماه رجب و شعبان عنایت خاص داشتند.
یک بار فرمودند:این دو ماه سریع می گذرد؛ از ماه ولایت و نبوت به ماه خدا.
پیامبر فرمود: « رجب، ماه سرازیر شدن رحمت است و خداوند در این ماه بر بندگانش رحمت را سرازیر می کند» ( به نقل از عیون اخبار الرضا 2/71)
می فرمودند: علمای قدیم خودشان و زن و بچه هایشان را در این ماه به عبادت و بندگی سوق می دادند
بعد از ماه رمضان ماه رجب افضل است.
در سال 1370 در روز آخر رجب یا اول شعبان در تقویم ها اختلاف شد، فرمودند:
معلوم است که آخر ماه رجب است.

اثر سوره قدر

یکی از ارادتمندان نقل می کند :
کسی به دستور سید علی آقا قاضی هزار مرتبه سوره قدر خواند و اثر ندید.
آقا قاضی فرمودند در راه رفتن آنرا خواندید؟
آن شخص گفت: بله،
فرمود: برای همین اثر ندیدید!!

رفیق اصلی خداست

فرمودند:
به یکی از عرفاء گفتند:
چرا رفیق انتخاب نمی کنی؟
فرمود: رفیق ( اصلی من) خداست و غیور است، اگر او بیند که با کسی رفاقت کنم به او برخورد می کند، لذا رفیق پیدا نمی کنم.

مجالست اثر سوء دارد

استاد همنشینی با افراد نامربوط و مشغول به ریاست و دنیا را برای شاگردان روا نمی داشتند. یک بار فرمودند:
افرادی که در علوم غریبه مانند آفاق و سحر و رمل و ... کار می کنند کارشان گرفتاری دارد؛ حتی گاهی مجالست با آنها هم تأثیر خوبی ندارد.
می فرمودند:
با عالم غیر عامل معاشرت نباید کرد که تأثیر سوء دارد.

سفر به مشهد مقدس

ما نمی دانیم در چه سالی ـ در ایام جوانی ـ استاد از نجف به ایران آمدند و به زیارت جدشان حضرت رضا علیه السلام رفتند.
فرمودند: در سفر اول به مشهد مقدس کسی را دیدم که انگار انسان نبود، ملک بود.
هیبت او مرا گرفت؛ یقین پیدا نکردم که حضرت ولی عصر ( عج) بوده است.
از بعضی شاگردان خاص نقل شده که استاد فرمودند: دستش را هم بوسیدم.
ظاهرا" در همین سفر اول بود که وقتی وارد حرم مطهر امام رضا علیه السلام شدند و چشمشان به ضریح مطهر افتاد، چنان جذبه ای ایشان را می گیرد و بی اختیار با صدای بلند گفت:
والله هذا ابن رسول الله: قسم بخدا این امام فرزند رسول خداست.

فقر

وقتی اخباری درباره بعضی اهل دانش که دنبال ثروت و دنیا هستند و با اینکه فقر، فخر پیامبر بود؛ فرمودند:
شرف اهل علم فقر است؛ چی شده است بعضی همه اش لندن ( پایتخت انگلستان) می روند و سالی یک ماشین عوض می کنند!!

تنبلی در عبادات

همیشه می فرمودند:
شماها زحمت بکشید تا جای خالی عرفا را بگیرید. در خرداد سال 1369 وقتی سؤال شد: فلانیکه بعضی عرفا را دیده چطور به دنبال اخبار این و آن است!!
فرمودند: اینها افراد زیادی را دیدند، لکن خودشان زحمت و ریاضت نکشیدند. با تنبلی کسی به جائی نمی رسد.
آنهائی که زحمت می کشند ولی ثمره خوبی دست نمی یابند برای اینست که: شرایط در آنها جمع نیست.

استخاره عنایتی

از آنجائی که استاد صاحب استخاره بودند و به عنایت این مقام را دارا بود؛ گاهی دست روی جلد قرآن می گذاشتند و جواب استخاره را می دادند.
وقتی علت را پرسیدند که چطور می شود شما دست روی جلد قرآن استخاره را می دهید؟! فرمود:
وقتی حالش آمد همه چیز در جواب به ذهن و قلب می آید.

سکوت

از آنجائی که یکی از ارکان سلوک را صمت و سکوت نوشته اند؛ و گاهی سکوت حالت اختیاری نیست بلکه از عالم امر به شخص سکوت می دهند؛ استاد دهه آخر عمرشان در سکوت عنایتی بودند.
بسیار افرادی نزد ایشان می آمدند و تقاضای موعظه می کردند؛ و ایشان یا بسیار مختصر کلامی می فرمودند و یا چیزی بیان نمی داشتند.
دو سال قبل از وفات، آیة الله مهدوی کنی از تهران خدمت استاد مشرف شدند و بعد از پذیرائی از ایشان تقاضای ارشاد و موعظه ای کردند، ولی استاد چیزی نفرمودند و در سکوت و تفکر بودند.!
منبع: کتابهای آفتاب خوبان ، روح و ریحان ، صحبت جانان