ناصرالدین شاه قاجار

ناصرالدين شاه چهارمين پادشاه قاجاريه فرزند محمد شاه و جهان خانم (مهد عليا) در ششم ماه صفر سال 1274 ه.ق به دنيا آمد. در تربيت ناصرالدين سعي بسيار شد و مسئوليت آموزش وی و برخي از شاهزاده‌ها به ميرزا عيسي قائم مقام فراهاني و فرزندش ميرزا ابوالقاسم و پس از آن به ميرزا تقي خان اميركبير واگذار گرديد. ناصرالدين يكي از شاهزاده‌هايي بود كه دانش خود را از اميركبير آموخت. در چهارده سالگي با گلين خانم دختر يكي از شاهزادگان قاجار پيمان زناشويي بست.1
در سال 1263 ه.ق رسماً حكومت آذربايجان به وي تفويض شد و عازم دارالسلطنه تبريز گرديد. مدتي بعد پدرش محمد شاه درگذشت و تا رسيدن وي به تهران مادرش مهدعليا زمام امور را به دست گرفت. ناصرالدين با ياري و راهنمايي ميرزا تقي خان اميركبير روانه پايتخت شد و بر تخت سلطنت نشست و ميرزا تقي خان را به صدارت برگزيد. نخستين سال‌هاي سلطنت ناصرالدين شاه با شورش‌هاي پي در پي در ولايات و ايالات كشور همراه بود.
شورش سالارالدوله حاكم خراسان، فتنه باب و شورش آقاخان محلاتي از آن جمله‌اند. به تدريج عوامل شورشي سركوب و كشور از ثباتي نسبي بهره‌مند گرديد. در سايه اين ثبات امير كبير دست به اصلاحات اقتصادي، سياسي و اجتماعي زد ولي درباريان با اقدامات وي از در مخالفت در آمدند و در سال 1268 ه.ق، شاه كم تجربه و خودكامه را به عزل و قتل وزير خردمندش وا داشتند.2
پس از قتل اميركبير ميرزا آقا خان نوري سرسپرده انگليسي به صدارت رسيد و بي‌كفايتي او در اداره مملكت سبب شد تا اوضاع نابسامان و آشفته قبل از اميركبير بر اين مرز و بوم سايه بگستراند و هرات از ايران جدا شود و به دست انگليسي‌ها بيفتد.
در زمان ناصرالدين شاه علاوه بر افغانستان، بسياري از سرزمين‌هاي ايران واقع در شمال خراسان شامل مرو، خوارزم و خيوه توسط روس‌ها به يغما رفت و در همان حال انگلستان نيز قسمت‌هايي از سيستان و بلوچستان را از ايران جدا ساخت. اقدامات و در حقيقت خيانت‌هاي ميرزاآقا خان نوري، ناصرالدين شاه را خشمگين كرد و حكم عزل وي را صادر نمود.3
پس از عزل آقا خان نوري شاه از انتخاب صدراعظم خودداري كرد و در صدد برآمد كابينه كوچكي مركب از شش وزير تشكيل دهد. گذشته از اين اقدام ناصرالدين شاه تشكيلات ديگري به نام مجلس شوراي دولتي به وجود آورد، حال آنكه نه كابينه و نه مجلس مذكور هيچ يك پاسخگوي نيازهاي كشور نبود. بنابراين پس از حدود شش سال كه دربار ايران بدون صدراعظم روزگار مي‌گذرانيد، شاه ميرزا محمد خان سپهسالار را به عنوان صدراعظم برگزيد. صدارت نامبرده دوامي نيافت و چون وي فردي نظامي بود به سبب اشتغال فراوان به امور سپاهيان از رسيدگي به امور كشور غفلت مي‌ورزيد. پس از وي شاه ميرزا حسين خان سپهسالار قزويني را به صدارت انتخاب كرد. يكي از وقايع دوران صدارت سپهسالار قزويني اعطاي امتياز استخراج كليه معادن ايران به يك يهودي انگليسي به نام رويتر بود كه با اعتراض گسترده مردم و روحانيون، دولت مجبور به لغو قرارداد فوق شد و سپهسالار قزويني از صدارت معزول گرديد. نامبرده در طول صدارتش موجبات دو سفر ناصرالدين شاه به اروپا را فراهم نمود.
دو صدراعظم بعدي ناصرالدين شاه ميرزا يوسف مستوفي الممالك و ميرزا علي اصغر امين السلطان بودند. سفر سوم ناصرالدين شاه به فرنگ در سال 1306 ه.ق به همت امين السلطان صورت گرفت.4 در همين سفر شاه امتياز لاتاري را به ميرزا ملكم خان وزير مختار ايران داد و امتياز انحصار توتون و تنباكو را به تالبوت انگليسي واگذار كرد. البته پس از بازگشت ناصرالدين شاه از اروپا هر دو قرارداد مورد ايراد و انتقاد قرار گرفت و به دستور شاه امتياز لاتاري لغو گرديد، ولي در مورد انحصار توتون و تنباكو اين قرارداد با مخالفت جمعي از روحانيون و مبارزاني همچون سيد جمال الدين اسد آبادي رو به رو گشت. سيد جمال الدين اسد آبادي با ارسال نامه‌اي به آيت الله ميرزا محمد حسن شيرازي سبب شد تا اين مرجع بزرگ با صدور فتوايي زمينه را براي مخالفت همگان فراهم سازد و با حكم شرعي مبني بر حرام بودن استفاده از توتون و تنباكو شاه را در سال 1309 ه.ق مجبور به لغو قرارداد فوق نمايد.5
اعطاي امتياز تأسيس بانك شاهنشاهي به مدت شصت سال، چاپ و نشر اسكناس، امتياز كشتيراني در رود كارون به انگليسيها و امتياز راه شوسه انزلي تا تهران به روسها از اتفاقات همين دوران است. در نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي و همزمان با سلطنت ناصرالدين شاه قاجار، اروپا از لحاظ تمدن جديد و علوم پيشرفت حيرت انگيزي نموده بود و در اغلب كشورهاي اروپايي مردم در سايه آزادي و حكومت قانون زندگي مي‌كردند ولي در ممالك اسلامي و خاورميانه مردم ستمديده از نعمت آزادي فردي و حيات اجتماعي به كلي بي نصيب بودند. به خصوص در ايران مظالم شخص شاه و درباريان جان مردم را به لب رسانده بود. در اين ميان سيدجمال الدين اسد آبادي قيام نمود و پرچمدار آزادي مسلمين و منادي بيداري ملل مشرق زمين گشت.6
سيد جمال الدين اسد آبادي به علت افكار انقلابي و ضديت با حكومت استبدادي ناصرالدين شاه مورد بي مهري شاه قرار گرفته بود و شاه مانع فعاليت نامبرده در ايران بود. سال 1308 ه.ق هنگامي كه سيد جمال الدين اسد آبادي در اعتراض به مفاسد شاه و حكومت در صحن حضرت عبدالعظيم (ع) بست نشسته بود به زور مأموران دولتي از بست خارج و به دستور شاه به اتهام تحريك و توطئه از ايران اخراج شد.
سرانجام روز هفدهم ذيقعده سال 1313 ق ناصرالدين شاه در آستانه برگزاري جشن پنجاهمين سال سلطنت در حرم عبدالعظيم (ع) با گلوله ميرزا رضاي كرماني شاگرد سيد جمال الدين اسد آبادي از پاي در آمد و در باغ جيران شهر ري مدفون گشت.
ناصرالدين شاه از خط خوشي بهره‌مند بود و به نقاشي، طراحي، عكاسي، سير و سياحت و شكار علاقه وافر داشت . به تن آسايي و تعدد زوجات توجه خاصي نشان مي‌داد. او داراي ذوق ادبي نيز بود و در قالب غزل، رباعي و قطعه شعر مي‌سرود.

پی نوشت:

1. عباس امانت، قبله عالم: ناصرالدين شاه قاجار و پادشاهي ايران (1313 ـ 1247)، ترجمه حسن كامشاد، تهران:نشر كارنامه، مهرگان، 1383، ص 94.
2. منيژه ربيعي، سرنوشت ناصرالدين شاه، تهران: اهل قلم، 1384، ص 6 ـ 8.
3. عليرضا اوسطي، ايران در سه قرن گذشته، ج1، تهران: پاكتاب، 1382، ص 140.
4. خانبابا بياني، پنجاه سال تاريخ ايران در دوره ناصري: مستند به اسناد تاريخي و آرشيوي، ج1، تهران: نشر علم، 1375، ص 242.
5. عباس رمضاني، سيد جمال اسد آبادي، تهران: ترفند، 1383، ص 88 ـ 89.
6. سيد جمال الدين اسد آبادي و نهضت بيداري اسلامي: مجموعه مقالات كنگره بين المللي سيد جمال الدين اسد آبادي، تهران: مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، 1383، ص 135 ـ 137.

منابع:
1. خبرگزاري فارس، نوشته: ويدا معزي نيا