قیام صبح روز شنبه 29 بهمن 1356

چکیده:

در چهلم شهدای قیام خونین طلاب قم، شهر تبریز به طور ناگهانی و غیرمنتظره ضربه ای بر سلطنت پنجاه ساله پهلوی وارد ساخت و سرمشقی شد برای مردم شهرهای دیگر ایران. كنسول امریكا در تبریز پس از قیام تبریز نتیجه گیری كرد كه این قیام: «دروازه ها را برای نبردهای مذهبی و اجتماعی كه به سادگی آرام نخواهد شد، (تكرار می شود)، نخواهد شد، باز كرد.» این مقاله نگاهی دارد به قیام تاریخی 29 بهمن 1356 مردم تبریز در چهلم قیام نوزده دی قم.
مردم متشكل از همه اقشار از آغاز صبح در تاب و تب برگزاری مراسم چهلمین روز شهدای قم خونین بودند.
حتی برخی از مردم از ساعاتی قبل از آغاز ساعت ختم در مقابل مسجد میرزایوسف آقا اجتماع كرده بودند. از همان ساعات اولیه صبح شنبه دانشجویان ، دانشگاه را به كلی تعطیل كرده بودند و به طور انفرادی روانه مسجد گردیده بودند. در این روز تمام مغازه ها، بازار، حتی نانوایی ها و بعضی از حمام ها هم تعطیل بودند. هر چه به ساعت زمان آغاز ختم نزدیكتر می شد بر جمعیت متراكم عزاداران افزوده می شد. به طوری كه شمار مردم به بیش از 20 هزار نفر می رسید. (3)
اما مردم با درهای بسته مسجد و نیروهای انتظامی كه مسجد را در محاصره داشتند مواجه شدند، قره باغی از سران ارتش شاه در این مورد می گوید «...البته خب، بیشتر اونطوری كه احساس شد، ناشی از دستور استاندار بود كه گفته بود در مساجد رو ببندند، بسته بودند، راه نداده بودند.» رئیس كلانتری 6 تبریز، سروان حق شناس، مسوول اجرای این تصمیم استاندار آذربایجان شرقی - اسكندر آزموده - بود این شخص در آزار و اذیت و شكنجه مبارزان تبریز خصوصا سركوبی تظاهرات دانشجویان نقش فعالی داشت.
با افزایش جمعیت و آغاز ساعت ختم زمزمه مردم در اعتراض به بسته بودن درب مسجد بلند شد. رئیس كلانتری 6 با لحنی خشن ضمن فحاشی به مردم و اهانت به امام خمینی (ره) گفت: «در طویله بسته است و دنبال كارتان بروید». این چنین بی ادبی و اهانت گستاخانه به امام خمینی و مسجد، خانه ، خدا، چنان به غیرت مردم برخورد كه خشم از چهره های آنان می بارید. جوانی از غیرتمندان تبریز - دانشجوی شهید محمد تجلا - كه از سخنان توهین آمیز او به هیجان آمده بود، به سروان مزبور اعتراض نمود. افسر كلانتری مسلحانه به طرف او حمله برد. جوان سینه اش را باز كرد و گفت: «بزن» رئیس كلانتری 6 با اسلحه ای كه در دست داشت قلب جوان را هدف گرفته ، شلیك نمود و جوان به شهادت رسید.
شلیك اسلحه كمری حق شناس و شهادت آن جوان همان و انفجار خشم دینی غیورمردان تبریزی همان. مردم با هر آنچه در دست داشتند از سنگ و چوب به نیروهای انتظامی كه مسجد را در محاصره داشتند ، حمله ور شدند و این جرقه ، آغاز قیام شورانگیز مردم تبریز بود. (4)
مردم در حالی كه پیكر اولین شهید قیام خویش را بر دست حمل می كردند، از بازار خارج گردیدند. مردمی كه در راه به سوی مسجد می رفتند و دیگران به آن ها پیوستند و به راه افتادند. رهبران قیام به خوبی می دانستند كه اگر قیام را به بازار محدود سازند به زودی سركوب خواهند شد. برنامه هایی كه قبلا دانشجویان مبارز تبریز در جلسات متعدد با آیت الله قاضی تدارك دیده بودند با حركت خودجوش مردم توام شده و به اجرا درآمد.
شعارهای آغازین لحظات قیام «صلوات» و «زنده باد خمینی» بود. مردم به رهبری دانشجویان و روحانیون مبارز به چند گروه تقسیم شدند و در خیابان های مختلف حركت كردند. مردم نواحی دورتر بازار در این روز در مساجد نزدیك به خود تجمع كرده بودند كه به تظاهرات و قیام عمومی اقدام كردند. از قرار، مردم در 70 مسجد گرد آمده بودند و در دستجات منظم و منسجم با پرچم مخصوص عزاداری هیات هر محل به قیام می پیوستند. صدای رعدآسای مردم ، شهر را می لرزاند، تعداد مردم شركت كننده به دهها هزار نفر می رسید.
اولین تاسیساتی كه مورد حمله مردم واقع گردید ساختمان مركزی حزب رستاخیز بود. هنگامی كه مردم مقابل آن رسیدند با آن كه رگبار گلوله به سوی مردم می بارید در مدت كوتاهی، ساختمان و تمام وسایل نقلیه آن را نابود كردند در این هنگام مردم شعار می دادند:
«رستاخیر ویران اولوب ، عاشورا برپا اولوب» (5) یكی از شاعران انقلابی تبریز در مورد ویرانی مقر حزب شاه ساخته رستاخیر و مراكز فساد در همان روز سروده است:
«مرحبا بر ضد رستاخیر، رستاخیز ما
مرحبا بر انقلاب مردم تبریز ما
در دو ساعت زیر و رو شد خانه صدها فساد
حزب رسواخیز ویرانه زرستاخیر ما»
مراكز فساد، مشروب فروشی ها، سینماها و بانكها از دیگر اهداف خشم انقلابی مردم بود كه یكی پس از دیگری در هم كوبیده می شد و از بین می رفت.
كاخ جوانان كه در نزدیك بازار بود به سرعت به آتش كشیده شد. در همان ساعات اولیه قیام ، رئیس شهربانی تبریز بدون هیچ اقدام دیگری عجز خود را از كنترل اوضاع ابراز نمود. اسناد لانه جاسوسی امریكا اشاره دارد كه:
«تاكتیك هایی كه شورشیان به كار می بردند نشانگر آمادگی كامل آنان بود. شورشیان اهداف مشخصی در سر داشتند.» قیام سازمان یافته مردمی تبریز در وسعتی به طول 12 كیلومتر از دانشگاه آذرآبادگان در شرق تا ایستگاه راه آهن در غرب و در عرض 4 كیلومتر از مقر حزب رستاخیر در شمال تا دو خیابان مانده به كنسولگری امریكا در جنوب گسترده شده بود. (6)
آیت الله قاضی طباطبایی در پیشاپیش صف انقلابیون تبریز صلابت و صحت قیام را صد چندان نموده بود. این پیر مرید امام خمینی در این مسیر حتی از بذل جان نیز ابایی نداشت به طوری كه حتی چند بار بر روی تظاهراتی كه ایشان در آن حضور داشتند آتش گشوده شد.
یكی از جوانان غیرتمند تبریز به نام قربانعلی شاكری در چهارراه دانشسرا زیر گلوله ماموران خود را به بالای مجسمه شاه رساند تا طنابی به گردن آن بیندازد و مردم آن را به زیر بكشند، اما گلوله به وی اصابت كرد و به شهادت رسید.
در محله دؤوهچی (شتربان) یعنی محله مبارز و فقیرنشین تبریز - كه سابقه طولانی مبارزه داشت - نبرد سختی میان مردم و پلیس در جریان بود. نیروهای رژیم با همه وسایل موجود سعی در سركوب مردم داشتند، گاز اشك آور و دود باروت گلوله مانند ابری آسمان را فرا گرفته بود.

ارزیابی قیام و نظم انقلابی آن:

در چهلم شهدای قیام خونین طلاب قم ، شهر تبریز به طور ناگهانی و غیرمنتظره ضربه ای بر سلطنت پنجاه ساله پهلوی وارد ساخت و سرمشقی شد برای مردم شهرهای دیگر ایران. (7)
كنسول امریكا در تبریز پس از قیام تبریز نتیجه گیری كرد كه این قیام: «دروازه ها را برای نبردهای مذهبی و اجتماعی كه به سادگی آرام نخواهد شد، (تكرار می شود)، نخواهد شد، باز كرد.» (8)
قیام تبریز از جنبش قم مهیب تر بود قیامی كه نمونه ای درخشان از استفاده سیاسی از سنتهای شیعی بود.
در این قیام برای نخستین بار پس از قیام 15 خرداد 42 ارتش مستقیما به سركوبی مردم پرداخت ولی اولین جلوه های پیوستن ارتش به ملت نیز در آن مشاهده گردید. تظاهرات چهلم قیام تبریز جنبه تقریبا سراسری در كشور پیدا كرد. مردم اصفهان ، شیراز، یزد، جهرم و اهواز كشته هایی دادند و مراسم چهلم آنها در 57.01.10 باعث تظاهرات و تجمع های بیشتری در داخله و توجه جدیدی در خارج به فجایع و وقایع ایران گردید.
چون این قیام با برنامه ریزی دقیق قبلی دانشجویان دانشگاه و مردم مبارز تبریز و روحانیت مبارز به رهبری آیت الله قاضی بود ، چنان گستردگی و عمقی داشت كه ماموران ساواك هر چند پیشتر وضعیت شهر را غیرعادی ارزیابی كرده بودند اما از پیش بینی قیامی به این عظمت به دلیل همان برنامه ریزی دقیق آن عاجز ماندند.
هر چند قیام 29 بهمن با قهر انقلابی همراه بود ولی سران رژیم نتوانستند به مردم تبریز نسبت غارتگری بدهند.
دانشجویان نقش مهمی در نظم دادن به قیام ایفا كردند و سعی داشتند به عنوان هدایت كننده مردم، از خرابكاری بی هدف در جریان عمل جلوگیری نمایند ، و مردم را از هر گونه غارت بازدارند.
مردم به بانكها حمله می كردند اما یك ریال هم بر نمی داشتند. هر جا بانكی در طبقه زیرین خانه مسكونی قرار داشت فقط به شكستن شیشه آن اكتفا می كردند. هیچ یك از وسایل اماكن عمومی مورد تعرض واقع نشد. اتومبیل های مردم در كنار خیابان ها سالم بود ولی وسائل نقلیه دولتی و حزبی مورد حمله قرار می گرفت.
جالب آن است كه به هیچ مدرسه و یا مركز فرهنگی آسیبی نرسید.

واكنش رژیم و وابستگان آن در مورد قیام 29 بهمن تبریز:

اولین واكنش رژیم پس از برقراری حكومت نظامی موج دستگیری افراد مظنون بود. پس از پایان روز 29 بهمن ظرف 48 ساعت 621 دانشجو روانه زندان شدند.
اقدام دیگر رژیم، بركناری و تنبیه قاصران واقعه قیام مردم تبریز بود. شاه دستور داد مامورانی كه در پیش بینی و جلوگیری از واقعه قصور كرده اند تنبیه شوند. 9 اسفند روزنامه رستاخیر نوشت:
«سپهبد آزموده كه در زمان وقایع بهمن ماه تبریز، استاندار آذربایجان شرقی بود به تهران احضار گردید. در پی قیام مردم تبریز، رئیس شهربانی آذربایجان ، تسلیم «كمیسیون بررسی واقعه» شد. دولت كوشید تا با كنترل مطبوعات و رادیو تلویزیون تا حد مقدور آن واقعه را یك مساله بی اهمیت جلوه دهد. مسوولان حزب رستاخیر اولین طرفداران شاه بودند كه در این خصوص موضعگیری كردند:
هلاكو رامبد: «عوامل آشوب تبریز معلوم نیست كی و از كدام مرز وارد ایران شده اند.» وی در روز بعد گفت: «كمونیست های شناخته شده سبب اغتشاش تبریز بوده اند.» محمود جعفریان در اجتماع اعضای حزب رستاخیز تبریز چند روز بعد از قیام اعلام كرد: «آشوبگران كه تبریز را به آتش كشیدند تبریزی نبودند.»
كلماتی نظیر كمونیست های شناخته شده ، مزدوران خارجی ، ماركسیست ها، ماركسیست های اسلامی به طور خسته كننده از سوی سران رژیم در مطبوعات و رادیو تلویزیون تكرار می شد.
شاه در 8 اسفند به مناسبت روز آزادی زنان در ورزشگاه بزرگ تهران سخنرانی تندی كرد و در آن به رهبران مذهبی حمله نمود و در قسمتی از صحبت خود گفت:«سیاست حداكثر آزادی را ادامه خواهیم داد زیرا اركان این مملكت براساس انقلاب شاه و ملت چنان قوی است كه مظاهر واپسین اتحاد نامقدس سرخ و سیاه نمی تواند به آن خلل وارد كند.» (9) شاه پس از واژگون شدن تختش در كتاب پاسخ به تاریخ می نویسد: «... طبق سنن اسلامی ، والدین و دوستان شخص متوفی در چهلمین روز پس از مرگش می بایست بر سر قبر او حضور یابند ; گمان ندارم تاكنون این گونه بیشرمانه از مرگ كسی برای رسیدن به هدفهای سیاسی استفاده شده باشد.» (10) شاه به خوبی دریافته بود، آنچه كارش را خراب كرد «تاكتیك های عزاداری» بود و در این بدگویی محق است.
مهمترین اقدام تبلیغاتی رژیم ، به راه انداختن تظاهرات به اصطلاح میهنی در مقابل تظاهرات مردمی بود كه حزب رستاخیز مسوول اجرای آن گشت ، ولی اجرای این نقشه با سوؤاستفاده از مقام و موقعیت آیت الله شریعتمداری انجام گرفت. از چند روز قبل عوامل ساواك و رستاخیز در شهرها و روستاهای آذربایجان به راه افتادند و همه جا شایع كردند كه روز 19 فروردین جمشید آموزگار همراه آقای سیدكاظم شریعتمداری به تبریز خواهد آمد تا در جمع مردم صحبت كنند و برایشان علل ماجرای 29 بهمن 56 را روشن نمایند.
البته روشن است كه شنیدن خبر حضور آیت الله شریعتمداری در تبریز چگونه می توانست مقلدان وی را به محل نمایش بكشاند و دوربین های خبرنگاران نیز گرد آمدن جمعیتی كثیر را به عنوان طرفداران شاه به ثبت برساند. در روز مقرر در بالای صحنه هم یك آخوند درباری در كنار جمشید آموزگار و جعفریان ایستاده بود تا مردم از راه دور او را همان آیت الله شریعتمداری تصور كنند. (11)
شاه از این تظاهرات نمایشی با لحن خاصی صحبت می كند كه: «چند هفته نگذشته بود كه نخست وزیر من آقای آموزگار برای برقراری تماس با مردم به استانها سفر كرد و سیصد هزار نفر در تبریز گرد او را گرفتند ، دقیقا در همین تبریز كه شورش های ماه فوریه {29 بهمن 1356} موجب شد تا مردم درباره من و دولت من به شك بیفتند.» جمشید آموزگار پس از این تظاهرات ساختگی در جمع خبرنگاران گفت: «علت تشكیل این میتینگ این بود كه مردم آذربایجان از طریق حزب رستاخیز نشان دهند كه آنان كه در تظاهرات 50 روز قبل شركت كردند ، آذربایجانی نبودند، ولی از آن جا كه انجام این تقاضا قبل از نوروز ممكن نبود كار به امروز موكول شد.»
اما این تظاهرات نمایشی كه با سوؤاستفاده از احساسات مذهبی مردم شكل گرفته بود نه تنها شور و هیجانی نداشت بلكه بین جمعیت گرد آمده نیز زد و خوردهایی روی داد و در مجموع به قول پارسونز سفیر انگلیس در ایران : «تلاش دولت موفقیت آمیز نبود.» (12)
پس از قیام تبریز و یزد، علاوه بر اقدامات پلیسی ، كوششهایی از طریق حزب رستاخیز صورت گرفت ، یك «كمیته راهنمایی و اطلاعات» كه هدف آن تشریح توطئه هایی بود كه از خارج هدایت می شود تا مملكت را نابود سازد و همچنین كمیته دیگری به نام «كمیته اقدام سراسری» در پایتخت و مراكز استان ها شگل گرفت تا با اغتشاشات مبارزه نماید.
مقامات امریكایی پس از قیام تبریز در مناسبت های گوناگون حمایت كامل خود را از شاه اعلام می كردند از جمله در تاریخ 1356.12.11 ویلیام سولیوان سفیر امریكا در دربار شاهنشاهی در یكی از كلوپ های شهر سانفرانسیسكو در مورد ایران سخنرانی نمود و در آن از عدم لیاقت مردم ایران برای دادن آزادی های اجتماعی اظهار تاسف كرد: «به علت آزادی های اجتماعی در ایران بالطبع در وقایع اخیر تبریز مقامات انتظامی دخالت نكرده تا جایی كه متاسفانه در تظاهرات تبریز خسارت های زیادی وارد آمده.» (13) یك هفته پس از واقعه تبریز وزیر امور خارجه ایران برای انجام مذاكراتی وارد بغداد شد. به احتمال قریب به یقین ، این سفر در رابطه با رهبری های سیاسی امام و قیام مردم قم و تبریز بود.
امام خمینی (ره) و قیام مردم تبریز امام خمینی به عنوان رهبری مبارز و پیشوایی آشتی ناپذیر كه از تبعیدگاه خود بر جریان نهضت نظارت و رهبری داشت ، پس از قیام شورانگیز 29 بهمن مردم تبریز، قیامی كه جرقه آغاز آن اهانت به او بود، پیامی سراسر نوید و تحسین برای مردم آذربایجان صادر نمود.
حضرت امام مردم آذربایجان را چنین مورد خطاب قرار می دهند: «سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز ، درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز كه در مقابل دودمان بسیار خطرناك پهلوی قیام كردند و با فریاد «مرگ بر شاه» خط بطلان بر گزافه گویی های او كشیدند. زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز كه با نهضت عظیم خود مشت محكم بر دهان یاوه گویان زدند...»
امام خمینی در این پیام خود نه به مردم آذربایجان بلكه به مردم ایران نوید می دهد ، نوید پیروزی نهایی: «من به شما اهالی محترم آذربایجان نوید می دهم ، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیان غیور بودید كه در صدر مشروطیت برای كوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودكامگی و خودسری سلاطین جور بپا خاستید و فداكاری كردید.»
با فرارسیدن اربعین شهدای قیام تبریز امام پیامی دیگر به این مناسبت صادر نمود، در گوشه هایی از این پیام آمده است:
«...كشتار بیرحمانه قم ، ایران را به هیجان آورد و تبریز را به قیام همگانی مردانه در قبال ظلم و بیدادگری نشاند و كشتار دسته جمعی تبریز ملت غیور ایران را چنان تكان داد كه در آستانه انفجار است ، انفجاری كه دست اجانب را به خواست خدای متعال برای همیشه قطع كند...»

بازتاب قیام

قیام گسترده مردم تبریز و قتل عام آن بازتاب وسیعی در سراسر ایران و محافل روحانی و غیرروحانی داشت. مراجع و آیات حوزه علمیه قم اولین مقامات روحانی بودند كه در این خصوص با اعلامیه و تلگراف موضع گیری نمودند. اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان اروپا، جنبش مسلمانان مبارز، كنفدراسیون محصلان و دانشجویان ایرانی خارج از كشور، نهضت آزادی ایران نیز اعلامیه هایی نشر دادند.
نشریه «16 آذر» نشریه كنفدراسیون محصلان و دانشجویان ایرانی خارج از كشور نوشت: «قیام تبریز نه فقط برگی زرین به تاریخ مبارزات ضدارتجاعی و قهرمانانه اهالی ستمكش این شهر می افزاید، بلكه لحظه ای درخشان در تاریخ پیكار خلق های میهن است.»
پس از قیام تبریز دانشجویان مبارز ایرانی مقیم كشورهای اروپایی و امریكایی دست به افشارگری زدند. در امریكا جو حاكم چنان گرایش به شاه داشت كه هیچ نشریه معتبر، غیر از چند روزنامه محلی و كم تیراژ حاضر به چاپ مطالب دانشجویان نشد. روزنامه واشنگتن پست ، چند مقاله به اوضاع تبریز اختصاص داد ، نیویورك تایمز ضمن صحبت از تَرَكی كه رژیم برداشته ، در روزهای بعد تعداد كشته شدگان تبریز را از 6 به بالاتر از 70 نفر رساند و توضیح داد كه بلوای تبریز، بلوایی است پیچیده ، ولی ننوشت كه پیچیدگی بلوا در كجا نهفته است.
تعدادی از دانشجویان مبارز ایرانی مشغول به تحصیل در برلن شرقی (پایتخت جمهوری دمكراتیك سابق آلمان) سفارت ایران را در برلن به اشغال خود درآوردند و به افشای جنایات شاه و پخش خبر مبارزه مردم تبریز پرداختند، خبر این جریان به سراسر جهان مخابره شد.
دانشجویان مقیم اتریش نیز مقارن سفر وزیر امور خارجه ایران كه به دعوت صدراعظم و رئیس جمهور اتریش به آن كشور رفته بود، در خارج دانشگاه وین ، دست به تظاهراتی زدند و شعار خود را «حمام خون در ایران» قرار دادند. آنها می گفتند تعداد بسیار زیادی از مردم به خصوص از شهر تبریز ضمن تظاهرات در زدوخوردهایی كه با پلیس صورت گرفت ، كشته شده اند.»
خانم «لیزترگود» از تهران طی مقاله ای در گاردین از این كه نسبت به تظاهركنندگان ضدرژیم در تبریز با ملایمت برخورد شده است ، اظهار تعجب كرده و ضمن آن به نقل از سخنان استاندار جدید آذربایجان نوشته كه او سیاست خود را براساس تامین حداكثر آزادی برای مردم قرار داده است. (14)

نتایج قیام

قیام 29 بهمن تبریز مجزا و مجرد از نهضت امام خمینی معنی و مفهومی ندارد ، این قیام حلقه ارتباط قیام مردم قم و قیام حماسه آفرینان یزد و جهرم می باشد. نتایج قیام تبریز فصل مشترك حركت مردم سراسر ایران است كه به موارد زیر می توان اشاره نمود:
- رودررو قرار گرفتن مردم نه تنها با حكومت بلكه با اساس سلطنت و نهاد رژیم ، به طوری كه بعد از قیام مردم قم و تبریز شعار «مرگ بر شاه » در اكثر شهرهای ایران داده می شد. بنا بر نقل برخی از منابع در تبریز بود كه برای اولین بار شعار «مرگ بر شاه» شنیده شد.
مقبولیت و محبوبیت روزافزون زعامت سیاسی و مذهبی امام خمینی ، همان چیزی كه رژیم را برای مقابله با آن به نشر مقاله توهین آمیز علیه امام واداشت.
افشای پوچ بودن سیاست حداكثر آزادی شاه و حقوق بشر كارتر.
دشمنی و مبارزه با امپریالیسم امریكا و عوامل وابسته به بهائیت و صهیونیسم جهانی تداوم انقلاب برگزاری مراسم چهلم قیام تبریز دست كم در پنجاه و پنج شهر كوچك و بزرگ.
آیت الله حاج شیخ محمد صدوقی به مناسبت چهلمین روز شهدای تبریز مجلس بزرگداشتی روز پنجشنبه 20 ربیع الثانی مطابق با دهم فروردین 1357 از ساعت 9 الی 11 به وقت قدیم در مسجدروضه محمدیه (حظیره) اعلام كرد.
تقارن چهلم شهدای تبریز با هجوم نیروهای اسرائیل به جنوب لبنان و شهادت تعداد زیادی از مسلمانان لبنان و بازتاب گسترده آن در ایران ، ارتباط آرمانی هر چه بیشتر مردم ایران و لبنان و فلسطین را فراهم آورد.
علما و روحانیون عید سال 1357 را تحریم نمودند كه: «روزی كه دگرگون شود احكام خدا عید نداریم
روزی كه ز مرجع شود اعلام عزا عید نداریم
روزی كه هزاران نفر از حق طلبان زیر شكنجه
تبعید بود رهبر شایسته ما عید نداریم.» (15)
چهلم شهدای تبریز در شهرهای متعددی برگزار شد اما تظاهرات یزد برجستگی خاص یافت: «...با این حال این طور به نظر می رسد كه خشونت های خیابانی در شهر یزد شدیدتر از شهرستان های دیگر بوده است. گزارش پلیس از تظاهرات یزد حاكی است كه پس از آن كه نیروهای امنیتی نتوانستند با استفاده از گاز اشك آور تظاهركنندگان را متفرق سازند به روی آنها آتش گشود و همچنین گویا كه تظاهرات شهر یزد گسترش بیشتری نسبت به سایر شهرهای دیگر داشته است». (16) و بدین ترتیب چهلم شهدا یكی پس از دیگری به مراسم های اعتراض آمیز گسترده تری تبدیل می شد. اعتراضاتی كه نظام خودكامه پهلوی را در امواج سهمگین خود در هم شكست.
1- در تظاهرات اخیر دانشجویان دانشگاه تبریز كه شدید بودن اعتصاب كنندگان علاوه بر ذكر عبارت «مرده باد یهودی مرگ بر اسرائیل» می گفته اند، آیت اله خمینی را می خواهیم خمینی باید برگردد.

پی نوشت:

1- ر.ك به: حماسه 19 دی قم 1356 ، به كوشش علی شیرخانی ، تهران ، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، 1377
2- سند شماره یك.
3- درباره حماسه آفرینان قم و تبریز ، ج 1، 1356، خارج از كشور ، ص 74 4- نقطه آغاز قیام 29 بهمن تبریز مسجد «میرازیوسف آقا» معروف به «قیزللی مسجد» یا «خزینه مسجدی» می باشد. این مسجد در سر بازار تبریز ، انتهای خیابان فردوسی واقع شده است ، كه در اوایل قرن 13 هجری قمری توسط حاجی میرزایوسف طباطبایی بنیان شده است.
5- رستاخیر ویران شده - عاشورا برپا شده.
6- دانشجویان پیرو خط امام ، روزشمار انقلاب اسلامی «انقلاب اول» ، ج 9 ، مجموعه اسناد لانه جاسوسی ، تهران ، 1373 ، ص 55.
7- محمود حكیمی ، حماسه انقلاب ، قم ، انتشارات امید، بی تا، صص 5-6
8- اسناد لانه جاسوسی امریكا، پیشین ، ص 40
9- روزنامه رستاخیز، 9 اسفند 1356.
10- محمدرضا پهلوی ، پاسخ به تاریخ ، ترجمه حسین ابوترابیان ، چاپ دوم ، تهران ، مترجم ،1371 ، ص 332.
11- فریدون هویدا، سقوط شاه ، ترجمه ح.ا.مهران ، چاپ هفتم ، تهران ، اطلاعات ، 1374، ص 21 (زیرنویس).
12- سرآنتونی ، پارسنز، غرور و سقوط، ترجمه منوچهر راستین ، تهران ، مولف ، 1363، ص 104.
13- فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواك و امریكا، تهران ، روابط عمومی وزارت اطلاعات ، 1368، ص 38.
14- آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، تفسیر سیاسی رادیو بی.بی.سی ، فروردین 1357.
15- همان ، ج 4، ص 440. 16- آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، تفسیر سیاسی رادیو بی.بی.سی ، فروردین 1357.
کتاب مرتبط:
حماسه 29 بهمن تبریز 1356
تبریز در خون
خمینی آذربایجان

منبع: www.irdc.ir