نویسنده: دکتر محمدامیر شیخ نوری




 
در ارتباط با صهیونیسم‌شناسی چند نکته به شرح زیر قابل ذکر است: (1)
1. بیشتر منابع و مأخذ موجود در بررسی صهیونیسم و اسرائیل، همان منابع صهیونیستی می‌باشد! در نتیجه مطالعه‌کنندگان، چه بسا خود را اسیر منطقی می‌یابند که این منابع خواستار آن هستند.
2. صهیونیسم، تعمداً در پی آن است که بخش اساسی فعالیت‌ها و ارتباطات خود را سرّی نگه دارد. و این امر دستیابی به حقیقت را امری بسیار مشکل می‌سازد.
3. تلاش همه جانبه‌ی صهیونیست‌ها، در زمینه‌ی خرید هر مطلبی است که باعث افشای طرح‌های صهیونیسم می‌شود. به خصوص مطالب موجود پیرامون پروتکل‌های سران صهیون.
لازم به یادآوری است که پدیده‌ی «مورخان جدید» نقش مهمی در راستای منافع صهیونیسم ایفا کرده است. (2) هر مطلبی که به نظر آن‌ها لازم می‌آمد، اظهار می‌شد، گرچه این مشاجرات و مباحثات منجر به درگیری شدید می‌شد. برای تاریخ‌نگاران صهیونیستی این مطلب حائز اهمیت بود که تاریخ اسرائیل چگونه مجدداً، به خصوص در برنامه‌ی درسی دبیرستان‌ها، به نجوی نگارش شود که در راستای منافع آن‌ها بوده و موجب پدید آمدن دیدگاهی به نفع صهیونیست‌ها - و یا حداقل نه بر ضد صهیونیست‌ها - باشد، که مسلماً این امر نوعی مبارزه‌طلبی به حساب می‌آید.
اگر چه لزوم دانستن تاریخ یهودیان قبلاً به وسیله‌ی جنبش یهودیان «هاسکالا» (3) در طی نیمه‌ی قرن هجدهم آغاز گردید ولی آغاز تاریخ‌نگاری یهود به بعد از آن باز می‌گردد و در واقع با اقدامات انجام شده در طی دهه بیست قرن نوزدهم موسوم به علم یهودی‌شناسی شروع شد. در حقیقت «ماسکیلیم» (4) که تغییر یافته‌ی «هاسکالا» در درک سنتی آنان از تاریخ بود، همان‌گونه که در مجله ادواری عبری (5) منتشر در سال 1783 به آن اشاره کرده و نوشته‌های پدر مؤسس این جنبش مشهور به فیلسوف موسی مندلسون (6) (1788-1729) به روشنی این موضوع را مورد بررسی قرار داده است.
امانوئل وولف (7) نویسنده‌ی مقاله‌ی در تجسم علم یهودی در مجله ZEITSCHRIFT FUR Diewissen Schaftdes Judentums وابسته به انجمن فرهنگ و علم یهودی در سال 1819 نیز به این مطلب اشاره کرده است. در این مقالات برای اولین بار نکاتی همچون مطالعه‌ی متون، تاریخ و فلسفه یهودیت، لزوم مطالعه جدی در مورد گذشته دین یهود و... مورد تأکید قرار گرفت. این دیدگاه جدید موجبات توسعه تاریخ‌نگاری یهودی را بر اساس دیدگاه یوسف حیم یرو شالمی (8) فراهم آورد.
تاریخ روشنفکری مهم‌ترین موضوع مورد علاقه‌ی دانش یهودشناسی به خصوص برای لئو پولدزونس (9) یکی از بزرگ‌ترین محققان این رشته بوده است. این روشنفکران همچنین درصدد مقابله با متفکران مسیحی که معتقد بودند سهم یهودیان در انجیل پایان یافته بر آمدند. زونس یهودی تلاش کرد بناهای باستانی برجای مانده از دوره قبل از ادبیات انجیلی را شناسایی کند. وی در این راستا مقالات مهمی در دو روزنامه در سال 1845 به چاپ رساند که صرف‌نظر از علم نهفته در انجیل و تلمود و غفلت یهودیان در مورد نویسندگان کهن، یهود پرداخته و در این خصوص زونس به شرح‌حال‌نویس این نویسندگان کهن تبدیل شد. زونس علاوه بر اشاره به تاریخ مؤْسسات مسیحی و ناشکیبایی دولت پروس در ممنوع ساختن نیایش در کنیسه‌های آلمانی، به نگارش «تاریخ خطابه‌های یهودی» در سال 1832 میلادی پرداخت. وی همچنین علاوه بر اشاره به تقدم نیایش‌گران یهودی بر مسیحیت، به نگارش تاریخ کلی یهودیت اقدام کرد. او در طی مطالعات خود در خصوص تاریخ ادبیات و شعر و شاعری قرون میانه، وقایع‌نامه‌ای از کشته‌شدگان یهودی و مشکلات آنان به خصوص در جنگ‌های صلیبی ارائه می‌کند.
دیگر محققان نیز در زمینه‌ی یهود و گذشته‌ی یهودیت و در حوزه‌ی تاریخ، ادبیات، به خصوص سرگذشت و فهرست کتب و نویسندگان، گرامر زبان عبری، فلسفه تاریخ و... به نگارش پرداخته‌اند.
سلیمان لئو ویزوهن (10) (1821-1789) متولد شهر مور (11) در مجارستان، مفسر انجیل و مترجم (12) بود. وی اولین راهنمای جغرافیایی و تاریخ یهود را منتشر ساخت. (13)
اگر ژوست (14) را در زمینه‌ی تحقیقات یهودی‌شناسی پیشگام بدانیم، هنریش گراتس (15) (1817-1891) باید به عنوان پدر واقعی تاریخ‌نگاری مدرن یهودی و مهم‌ترین مورخ علم یهودی‌شناسی در نظر گرفته شود. تاریخ آثار باستانی یهودی وی (در بر گیرنده‌ی 11 جلد، فاقد نظم وقایع‌نگاری بین سال‌های 1876-1852)، کاملاً متفاوت از کارهای نویسندگان ماقبل وی بود که این امر تا اندازه‌ای به سبب کیفیت نگارش و تا حدودی ناشی از تجسم تاریخی نویسنده بود.
همچنان که این نویسنده به یهودیت و سنت‌های باستانی آن وفادار مانده، تحت تأثیر سامسون رافائل هیرش (16) (1888-1808) برجسته‌ترین متفکر نئوارتدکس قرار گرفته است. او در جایی درباره این ارتباط گفته است: اگر چه من نارضایتی‌هایی از تلمود دارم، این کتاب (منظور کتاب هیرش است) نوعی رستاخیز در ایجاد هماهنگی بین ما دو تا است. من تصمیم گرفتم با مطالعه بر روی این موضوع با عشق و علاقه به دانش فلسفی آن دست یابم. گراتس یهودیت را به عنوان بدنه سیاسی و مذهبی در نظر گرفت که تورات، روح و سرزمین مقدس بدن آن است. وی در مقاله‌ای که در مجله‌ای فرانسوی به چاپ رسید، دیدگاه‌های خود را عنوان کرده است. گراتس همچنین یهودیان را به عنوان مردمی یکپارچه در نظر گرفته است و این دیدگاه در تمام کارهای تاریخی وی مشهود است.
وی اگرچه تحت تأثیر نظریات موسی هس (17) که در مقاله‌ی مشهور خود «روم و اورشلیم» در سال 1862 که یهودیان را به عنوان یک ملت در نظر گرفته است، قرار داد، ولی هنوز به تولد مجدد سیاسی یهودیان در فلسطین اعتقاد نداشت. با این حال وی بر دیدگاه‌های خود به عنوان یک وطن‌پرست فرهنگی یهود باقی ماند.
گراتس مهم‌ترین تاریخ‌نویس منحصر به فرد علم یهودی‌شناسی بود که در راستای احیای گذشته تاریخی یهودیان تلاش می‌کرد. در حقیقت یهودیان اروپای شرقی با وجود سختی‌های زندگی خویش تا پیش از جنگ جهانی اول، از محدودیت‌های جدی برخوردار بودند. آن‌ها تنها حقوق شهروندی خود را در سال 1917 در روسیه و در سال 1919 میلادی در رومانی به دست آوردند. (18) ملی‌گرایی یهودی و خودمختاری در دوره‌ی محدودیت‌های آنان در مکان‌هایی که زندگی می‌کردند، تشویق می‌شد. جای تعجب نیست که در مجله عبری (19) منتشره در وین که توسط پرز سمولفسکین (20) چاپ می‌شد، سال‌ها قبل از تئودور هرتصل اندیشه تمسک به عقیده صهیونیست و سرزمین اسرائیل (فلسطین اشغال) بیان شده است:
در جست‌وجوی دانش برآیید، از خرافات پرهیز کنید... نظیر دیگر مردمان از ادبیات خود مفتخر باشید، به حمایت‌ورزی از خود حسادت ورزید، سرشار از امید همچون مردمان تحت آزار که به سبب دلایل سیاسی و مذهبی که در انتظار مرگ می‌باشند، مطمئن باشید زمانی به سرزمین خود که متعلق به ما بوده و به ما تعلق خواهد داشت باز خواهید گشت.
تئوریسین تئوری دولت خودمختار یهودی، مورخی متولد روسیه به نام سیمون دوبنوو (21) (1941-1860) بود که یادآور شده است یهودیان باید همچون دیگر شهروندان کشورها از حقوق مشابه برخوردار شوند. عقیده دونبوو مبنی بر برخورداری از آزادی فردی مطابق با دیدگاه آزادی‌گرایی فردی ملی بود. ملی‌گرایی یهودی، ادبیات یهودی را تحت تأثیر قرار داد و اروپاییان قرن نوزدهم و در آغاز قرن بیستم، شاهد تغییراتی اساسی در تاریخ‌نگاری در بین محققان از علم یهودی‌شناسی به علم مردم، یهودی، هستند. در این زمان بیشتری تأکید بر جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی بر ساختار جامعه و مذهب به همراه مؤسسات فرهنگی، تأکید بر الهامات ملی و زندگی روزمره مردمان ساده، طبقات پایین جامعه و مطالبی که توسط تاریخ فراموش شده‌اند بود. در این میان سیمون دوبنوو تغییرات اساسی را از نقطه‌نظر توسعه‌ی دین یهودیت پدید آورد. وی به نگارش تاریخ جهانی مردم یهودی اقدام کرد و پس از چاپ کتابی در مورد یهودیان روسیه، تاریخ جهانی مردمان یهود (در اصل نگاشته شده به زبان روسی) را به زبان آلمانی در ده جلد (1929-1925) و سپس به زبان عبری و روسی منتشر کرد.
نویسنده در کتاب خود در ارتباط با تاریخ طولانی یهودیان، آنان را مردمان جهانی خواند که دارای چندین مرکز جغرافیایی پس از ناپدیدی دولت قدیمی اسرائیل بوده‌اند:
- بابل در طی قرون میانه اولیه؛
- اسپانیا و آلمان در طی قرون میانه؛
- لهستان و لیتوانی در انتهای قرون میانه و در طی قرون جدید؛
- لهستان و روسیه در طی دوره معاصر.
براساس دیدگاه دوبنوو در طی قرون میانه، یهودیان مردمانی اروپایی شدند. وی سهم آنان در تمدن‌های اروپایی را قابل ملاحظه دانسته است، به ویژه در همه‌ی حوزه‌های فکری، علوم، ادبیات، هنر، موسیقی و.... در سال 1919 سه تقاضا و درخواست توسط هیأت نمایندگان یهودی در کنفرانس صلح پاریس مطرح شد:
1. آزادی یهودیان در کشورهایی که آن‌ها هنوز از حقوق شهروندی خود محروم بودند (رومانی).
2. حقوق اقلیت برای یهودیان کشورهایی که دارای محدودیت بودند (اروپای شرقی و هر جای دیگری که آن‌ها مدعی بودند.)
3. به رسمیت شناختن وطن ملی یهود برای آن‌ها در سرزمین فلسطین.
تاریخ یهود به عنوان احساس هویت ملی توسط صهیونیست‌ها در انتهای قرن نوزدهم مورد مطالعه جدی قرار گرفت و در این ارتباط انجمن مطالعات یهودی در سال 1880 میلادی تأسیس شد و فعالیت خود را آغاز کرد. در رومانی انجمن تاریخی جولیوس باراش (22) در سال 1886 به وسیله جاکوب پسانتیر (23) نویسنده‌ی اولین تاریخ یهودیان در رومانی فعالیت خود را آغاز کرد. این کتاب در سال 1887 در لمبرگ (24) به زبان عبری منتشر شد. این قبیل فعالیت‌ها سپس توسط دانش‌پژوهان همچون موسی گاستر، (25) لازار ساینینو، (26) و برادران شوارتز فلد (27) پی‌گیری شده آن‌ها در مجله‌ی آلمانی زبان اسرائیلی، مقالاتی را به چاپ رساندند. در فرانسه جامعه‌ی مطالعات یهودی در سال 1880 تأسیس شد و مجله مطالعات جامعه یهودی را منتشر می‌کرد. در بریتانیا نیز انجمن تاریخی یهود انگلستان در سال 1901، و انجمن نژادشناسی روسیه در سال 1908 در سنت پترزبورگ تأسیس شد. (28)
براساس دیدگاه گراتس، دوران جدید زمانی آغاز شد که جنبش‌های روشنفکرایانه به اجتماعات یهودی رخنه کرد. براساس این نظریه، اولین یهودی مدرن موسی مندلسون بود که فیلسوفی یهودی آلمانی و اولین فردی بود که پایه‌های یهودیت جدید را بنا نهاد. ترجمه‌ای که او از تورات به عمل آورد، به بالا بردن سطح فرهنگ یهودیان اروپای مرکزی، بسیار کمک کرد. از نظر دوبنوو، انقلاب فرانسه که موجب اعطای آزادی سیاسی به یهودیان شد، به آن‌ها اجازه داد وارد مدرنیته شوند و به عنوان شهروندان آزاد، دارای حقوق مساوی با دیگران به دست آورند. به نظر بن سیون دینور (29) آغاز عصر جدید برای یهودیان زمانی بود که آن‌ها ارتباطات سیاسی خود را با سرزمین اسرائیل مجدداً کشف کردند که او آن را سال 1700 میلادی می‌داند زمانی که تاریخ، اولین موج مهاجرت یهودیان لهستانی را به اورشلیم ثبت کرده است.
در تاریخ‌نگاری یهود در قرن بیستم، سالو ویتمایر بارون (30) (1989-1895) جایگاه خاصی دارد که در تار نوو، گالیسیا به دنیا آمد و در ایالات متحده سکونت کرد. او اولین استاد یهودی بود که تدریس تاریخ یهود در یک دانشگاه آمریکایی را شروع کرد. وی تاریخ جهانی جدیدی از یهودیان تنظیم کرد (سومین تاریخ جهانی یهود بعد از گراتس و دوبنوو) و آن را تاریخ اجتماعی و مذهبی یهود نام نهاد. این کتاب در سه جلد در سال 1937 برای اولین بار چاپ شد و سپس در چهارده جلد برای دومین بار به چاپ رسید. (1954-1969) او می‌دانست چگونه تاریخ یهود را در تاریخ عمومی وارد و چطور بر ظرفیت یهودیان در تطبیق با بیشترین شرایط فوق‌العاده تأکید کند. همچنین چگونه اعصار میانه را بازسازی کند و نشان دهد که آن تنها یک خط طولانی از ملت‌ها و رنج‌ها (وی مخالف تاریخ اشک ریختن بود) بوده است. به نظر بارون، تاریخ یهودیان ترکیبی از تاریخ کلی و تاریخ جهانی بوده است. (31)
تراژدی شوآه (32) که سخت‌ترین تراژدی برای صهیونیست‌ها در تاریخ صهیونیسم و به عنوان یکی از سخت‌ترین تراژدی‌های یهود و در بر گیرنده افسانه‌ها و رازهایی در خصوص تأسیس دولت صهیونیسم در سرزمین فلسطین است. (33) این تراژدی یکی از اصلی‌ترین شاخصه‌های تاریخ‌نگاری یهودیان محسوب می‌شود. به خصوص پس از سال 1989 با فرصت جدیدی از جهت بازرسی که در کشورهای کمونیست سابق پدید آمد، مورخان صهیونیستی براساس دلایل موجود با تأکید بر اهمیت این امر به مقاومت یهودیان علیه اقدامات نازی‌ها پرداخته‌اند، مادامی که برخی دیگر از مورخان یهودی تأکید اصلی خود را بر درک مکانیسم‌های دیگر قرار داده‌اند. هر دو گروه مورخان به هر صورت به تعریف و تمجید عملکرد یهودیان در بین سایر ملت پرداخته‌اند که این امر به وسیله انستیتو یاد واشم (34) مورد ستایش قرار گرفته است. در عین حال عملکرد واتیکان و هم‌پیمانانش تقبیح شد و پرسش‌های بدون پاسخی مطرح شده است. به عنوان مثال: چرا اردوگاه آشویتس هیچ‌گاه بمباران نشد؟ تغییرات جدید در تاریخ‌نگاری یهود در اسرائیل پدید آمد و این مورخان جدید در پایان دهه 1980 میلادی فعالیت خود را آغاز کردند. این مورخان چه کسانی هستند؟ و در مورد چه موضوعاتی تحقیق می‌کنند؟ و مشاجرات اصلی در بین آنان چه موضوعاتی است؟
اصطلاح مورخان جدید به وسیله بنی موریس (35) به کار گرفته شد. وی که در حال حاضر استاد دانشگاه بیرشوا است، در مقاله‌ای که در مجله یهودیان آمریکا به نام TIKKUN (دسامبر و نوامبر 1998) به چاپ رسید، توجه نویسندگانی که به تازگی مطالعات انتقادی در مورد تولد دولت صهیونیسم، اسرائیل و جنگ اول اعراب و اسرائیل انجام داده‌اند را به این امر جلب کرده است.
بنی موریس در کتاب جنگ‌های نهانی اسرائیل که به فارسی هم ترجمه شده است، عملیات جاسوسی و اطلاعاتی سازمان‌های سری صهیونیسم از پیش از تشکیل رژیم اسرائیل، و نیز تکامل سازمان‌های جاسوسی آن را مورد بررسی قرار داده است. جاسوسی‌های سازمان‌های اطلاعاتی این رژیم در سراسر جهان و به ویژه در کشورهای عربی؛ مخالفت برخی از یهودیان با تشکیل کشوری ویژه‌ی یهودیان؛ عملیات برخی از این سازمان‌های جاسوسی در ایران زمان شاه و همدستی آن با ساواک با رویدادهای پشت پرده و نهانی جنگ‌های 1948، 1956 (بحران کانال سوئز)، 1967 (جنگ شش روزه) و 1973 (جنگ رمضان) همگی مورد بررسی بنی موریس قرار گرفته‌اند. ایجاد ترس و وحشت در میان فلسطینی‌ها؛ مقاومت مردم فلسطین؛ جنگ و ناکامی این رژیم در لبنان، تشکیل انتفاضه و مبارزه مردم فلسطین و رویارویی بی‌رحمانه سازمان اطلاعاتی مزبور را نیز بنی موریس بازگو کرده است.
بنی موریس بسیاری از کردارها، رفتارها، شگردها و روال کاری ناهنجار سازمان‌های اطلاعاتی اسرائیل را آشکار ساخته و بسیاری از شکست‌ها و نارسایی‌های عملیاتی و اطلاعاتی آن‌ها را با ارائه دلیل و سند بازگو می‌کند. (36) در حقیقت در آن زمان چهار کتاب به طور هم زمان به زبان انگلیسی توسط مورخان صهیونیستی به چاپ رسید:
- تولد اسرائیل: افسانه و واقعیت (نیویورک، 1987) به وسیله سیمکافلاپان (37)
- پیدایش مسأله پناهندگان فلسطینی 1949-1947 (کمبریج، 1987) توسط بنی موریس (38)
- ساخت و پاخت و تبانی در سرتاسر اردن: شاه عبدالله، جنبش صهیونیست و جداسازی فلسطین (اکسفور، 1988) نوشته آوی شلایم (39)
- بریتانیا و درگیری اعراب و اسرائیل 1951-1948 (نیویورک، 1988) نوشته لان پاپ (40)
این کتاب‌ها توسط مقالاتی در نشریات ادواری اسرائیل ادامه یافت (کاتدرا، هازیونوت، زمانیم، مطالعات صهیونیسم) علاوه بر این، مقالات و کتبی دیگر نیز انتشار یافت، همچون اولین اسرائیلی‌ها (نیویورک، 1993) نوشته یوری میلیستین (41) یا کتاب دیگری به زبان فرانسه در مورد اسرائیل و نسل‌کشی (پاریس 1992) به وسیله تام سگوف (42) که تاریخ رسمی صهیونیسم، جمعیت یهودی فلسطین؛ عملکرد بی‌شوف (جماعت یهودی فلسطین قبل از تشکیل دولت صهیونیسم اسرائیل)، نگرانی یهودیان اروپا در حل شوآه، جنگ 1948 اعراب و اسرائیل و مشکل آوارگان فلسطینی را مورد پرسش قرار داده است. در حقیقت در طی این کتاب تاریخ رسمی یهود متهم شده است که فعالیت صهیونیست‌ها صرفاً تبلیغاتی به شمار می‌رفته است از نقطه نظر داخلی به همراه بهره‌برداری خارجی، ضمناً انتقادی در خصوص عقاید یک‌جانبه و یک‌طرفه اسرائیلی‌ها در مورد تاریخ آن‌ها در زمانی که موفقیت‌های اسرائیلی به دوره مورخان بعد از صهیونیست نسبت داده می‌شود. (واژه‌ای که به مفهوم پست مدرنیسم است.) (43)

1. نسل اول مورخان صهیونیست

آیا مورخان اولیه صهیونیسم، در کل، آماتور محسوب می‌شوند؟ فعالان صهیونیستی با توجه به فعالیت‌های گسترده‌ای که در زمینه تبلیغات صهیونیسم داشتند،‌ دست به نگارش کتاب‌هایی زدند که همین فعالان به مورخان تبدیل شدند. بنابراین ناهوم سوکولف، آدولف بیهم و اسحاق گرون بائوم (44) در دهه 1920 تاریخ‌هایی تطبیقی از صهیونیسم نوشتند که به وسیله ریچارد لیخت‌هایم، دیپلمات برجسته صهیونیست که به اولین مورخ صهیونیسم آلمانی مبدل گشت، دنبال شد. تعداد کمی از مورخان حرفه‌ای در زمینه‌ی پیشینه صهیونیست نظیر ن. م. گیلبر (45) همچنین تاریخ جنبش را برای تحقیق و مطالعه انتخاب کردند. هر چند که تحقیق آن‌ها رضایت خاطر محققان برای رسمیت بخشیدن به این اقدامات را در آن زمان فراهم نیاورد.
نگارش صهیونیسم؟ آیا تاریخ صهیونیسم از جنبش نشأت گرفته است؟ موفقیت سیاسی در به دست آوردن بیانیه بالفور به طور مشخص تحت تأثیر این امر بود. این بیانیه و موفقیت‌های متعاقب هیأت صهیونیستی در کنفرانس صلح ورسای، صهیونیسم را در نقشه‌ی بین‌المللی قرار داد و موجب اعتبار تاریخی آن شد. سوکولف (46) برای عموم خوانندگان انگلیسی علاقمند به پدیده‌های جدید، دو جلد تاریخ صهیونیسم تألیف کرد. پیش گفتار آن به وسیله لرد بالفور نوشته شد که در این مقدمه بر مناقشات صهیونیستی بر علیه جنبش‌های یهودیان مخالف تأکید کرده بود. بالفور تأکید کرد یهودیان به یک سرزمین ملی نیاز دارند و این سرزمین فقط می‌تواند تأسیس شود.
سوکولف نخستین مطبوعاتی جدید به شمار می‌آمد و یهودیت و صهیونیسم، روزنامه‌نگاری برجسته‌تر از او به خود ندیده است. به گفته‌ی وایزمن، مجله‌ی او به نام سفیره (47) از نظر محتوا و تکنیک هم سطح مجلات اروپایی بود. (48) وی در نخستین کنگره صهیونیستی در سال 1897 شرکت فعال و مؤثری داشت و از آن پس روزنامه «‌ها - سفیره» را به صورت ارگان رسمی صهیونیست‌ها درآورد. نام تل آویو از ابداعات وی بود که برای ابداع آن از داستان صهیونیستی هرتصل «سرزمین کهن جدید» الهام گرفت و پس از اشغال فلسطین به عنوان نخستین شهر یهودی پذیرفته شد. حمایت وی از هرتصل و اندیشه‌های او تا مرگ هرتصل ادامه داشت. در 1905 اقدام وی و چند تن دیگر برای تدوین نخستین دایرةالمعارف به زبان عبری ناکام ماند و در 1906 به دعوت دیوید ولفسون دبیر کلی سازمان جهانی صهیونیسم را عهده‌دار شد. از این تاریخ به بعد، زندگی وی با حرکت صهیونیسم پیوند خورد.
اولین اقدام وی در این سمت، تأسیس هفته‌نامه رسمی عبری زبان «هائولام» بود که ارگان رسمی سازمان جهانی صهیونیسم به شمار می‌رفت که تا پس از تأسیس دولت اسرائیل نیز منتشر می‌شد.
بر طبق کتب سوکولف، تاریخ صهیونیسم با بازگشت یهودیان به انگلستان در نیمه قرن هفدهم میلادی آغاز شد و فردی که آن را تشویق کرد، رابی منشه بن اسرائیل (49) بود.
سوکولف انتهای آن را در سال 1918 متعاقب پایان جنگ جهانی اول دانسته است. وی با وفاداری به روح و ائتلاف یهودی - بریتانیایی نهفته در بیانیه بالفور، نتیجه‌گیری کرد که ریشه‌های صهیونیسم مقدمتاً انگلیسی بوده و از انجیل نشأت می‌گیرد و زبان آن همان‌گونه که در ادبیات انگلیسی، شکسپیر، میلتون، بایرون، شلی وبرانینگ، تا جورج الیوت مشخص شده است، دیده می‌شود.
سوکولف بخش عمده مطالعات ادواری خود را به علاقه انگلستان در سرزمین مقدس و جهان انگلوساکسون منتج به رستاخیز یهودی به سرزمین مادری‌شان اختصاص داد. این ایده باستانی، براساس نوشته‌های او که در اختیار خوانندگانش قرار گرفت، بعدها از بریتانیا تا فرانسه گسترش یافت. (50) در نیمه‌ی قرن 19 میلادی، این ایده شکل مقیاس کوچکی از عقاید استعمارگرایانه مخاطره‌آمیز را به خود گرفت که به بعضی شخصیت‌ها همچون موزه مونته فیوره (51) و آدولف کرمیو (52) به هم پیوست. رستاخیز یهودی و ارتباط دادن آن به سرزمین باستانی، به آغاز مهاجرت و استعمار سرزمین تبدیل شد که هدف ملی به دنبال داشت. این ایده، میلیونرهای یهودی همچون بارون ادموند روچیلد و بارون موریس دوهیرش (53) را جذب خود ساخت. (54)
سوکولف، صهیونیسم هرتصل را به عنوان صهیونیسم جدید در نظر گرفت و ده درصد از اولین جلد کتاب خود را به این امر اختصاص داد. این امر با پیشینه تاریخی عمومی تلاش‌های دیپلماتیک هرتصل و همچنین با انحطاط امپراتوری عثمانی و سیاست بریتانیا در خاور نزدیک ارتباط یافت. دومین جلد کتاب سوکولف عمدتاً به فعالیت‌های دیپلماتیک و لابی صهیونیست‌ها که به بیانیه بالفور منتج گشت ختم شد. البته با تأکید و برجسته کردن پیام اعتبار قانونی ایده صهیونیست و اصطلاح سیاسی آن.
چند ماه پس از انتشار کتاب سوکولف در لندن در سال 1919؛ جلد اول کتاب بیهم (55) تحت عنوان جنبش صهیونیسم (56) در برلین منتشر شد که در بر گیرنده تاریخ جنبش صهیونیست تا مرگ هرتصل بود. جلد دوم این کتاب در سال 1921 چاپ شد که مروری بود بر دهه‌ای از مرگ هرتصل تا آغاز جنگ جهانی اول، مقدمه‌ای مرتبط با سال‌های جنگ و کنفرانس صلح، دیدگاه تاریخی بیهم نسبت به صهیونیسم کاملاً متفاوت از سوکولف است. به طوری که او ریشه‌های مرتبط با انجیل و مهدویت حضرت مسیح و موعودباوری که بخش اصلی را در کتب سوکولف تشکیل می‌داد، بی‌اهمیت شمرد و در صدد کسب وجهه قانونی که مبنای تحقیقات سوکولف را تشکیل می‌داد، برآمد. جدای از آن، وی بیانیه مشهور بالفور به لرد روچیلد را مورد بررسی قرار داد، مبنی بر اینکه ارتباطات موجب افزایش مطالعه‌ی خوانندگان آلمانی به موضوع صهیونیسم خواهد شد. علاوه بر آن، به زعم وی این امر جنبش صهیونیست را در اردوگاه آلمان قرار داد. بیهم در بررسی واقعیات زندگی یهودیان در قرن نوزدهم با بررسی برخی عوامل و شاخصه‌های شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سایه مدرن‌سازی و جدایی و افتراق بین جوامع یهودی در غرب و شرق اروپا، بر این نکته تأکید کرد که صهیونیسم به طور اساسی موجب توسعه داخلی یهودیان بوده است. وی با تمرکز بر رشد این جنبش، استحکام ساختاری آن در مؤسسات و احزاب، ایدئولوژی صهیونیست و تمایلات روشنفکران، فرهنگ عبری و برخی اختلاف‌ها بین جامعه‌ی یهودیان در خارج از فلسطین را بر می‌شمارد. (57)
از نظر سوکولف، رهبر و سخن‌گوی صهیونیست که بعداً سازمان جهانی صهیونیسم را مدیریت کرد (1935-1931)، ایده‌ی صهیونیستی در قلب تاریخ صهیونیست جای گرفته است.
از نظر بیهم نقطه‌ی عطف تاریخ صهیونیست، جنبش، مؤسسات و عملکرد آن بوده است. دیدگاه مشترک هر دو مورخ، جست‌وجو برای کسب مشروعیت سیاسی و قانونی بوده است. سوکولف این جست‌وجو را در سطح جهان رهبری کرد و بیهم در بین مردمان یهودی. علاوه بر دفاع از صهیونیسم در مقابل مخالفان و منتقدان، مورخان صهیونیست در سراسر دهه 1920 و 1930 در تلاش برای کسب مشروعیت قانونی جماعات محلی یهودی و در سطح بین‌المللی و به رسمیت شناخته شدن یهودیان بودند. جدای از تلاش سوکولف برای شناسایی ریشه‌های صهیونیسم در قرن 17 در انگلستان، ن.م گیلبر کشف کرد که ایده رستاخیز یهودی در آلمان، فرانسه و دانمارک به چشم می‌خورد. وی ایده رشد یهودیت را با ایده‌ی قرن 19 میلادی اروپایی‌ها در مورد مسأله یهود و فلسطین از کنگره وین در سال 1815 تا کنگره برلین در سال 1878 ادامه داد.
سوکولف در سال 1934، کتاب HIBBATZION را منتشر ساخت. در این کتاب به ایده‌های مشابه قبل از صهیونیست و عشق به زیون (صهیون) از جورج الیوت و بنجامین دیزرائیلی تا موسی هس و رابی زوی هیرش کالیسچر (58) تالئوپنسکر، (59) احد هاآم، (60) بارون روچیلد، و رابی ساموئل موهیلور (61) پرداخته شد. جلد دوم کتاب HIBBATZION نیز تقریباً همانند جلد اول بود. این کتاب که به وسیله بن زیون دینابورگ (62) بعدها دینور (63) نوشته شد، توسعه عشاق جنبش صهیون را در روسیه پس از برنامه‌های 1881 روسیه توصیف می‌کند. دینور سه جلد کتاب براساس اسناد اصلی منتشر ساخت که توسط انتشارات ابراهام دریانوف، (64) انتشاراتی یهودی در روسیه چاپ شد. جدای از آن، این اسناد در قالب خاطرات و یادداشت و نامه‌های خصوصی به وسیله کتابخانه ملی یهود در اورشلیم گردآوری شد.
دینور عشق به صهیون را به عنوان ایده‌ای کهنه در نظر گرفت که در طول زمان باقی مانده است. با این وجود، این امر نتیجه ناامیدی یهودی‌ها از واکنش سیاسی دولت روسیه بود که بعد از اصلاحات لیبرالی تزار، الکساندر دوم که در سال 1881 ترور شد، پدیدار گشت. دینور صهیونیسم را به عنوان نیروی داخلی تاریخ یهود در نظر گرفت. در مطالعات بعدی، او به بررسی ریشه‌های اولیه پدیده صهیونیست پرداخت و در مقاله صهیونیسم را در قالب تاریخ جدید یهود قرار داد. موضوعات و ساختار وقایع‌نگارانه دینور کاملاً متفاوت از مورخان اولیه نظیر لئوپولدزونس، (65) هاینریش گرتس (66) و سیمون دوبنوو (67) بود که تاریخ جامع یهود را نوشته بودند. مورخان یهودی و بنیان‌گذار مکتب اورشلیم در تاریخ‌نگاری یهودی، قدرت وحدت‌بخش جدیدی را در تاریخ‌نگاری یهودی در سرزمین فلسطین پیشنهاد کردند. براساس عقاید دینور، ادامه‌ی این خط سیر از زمان‌های قدیم از اعصار میانه، تا عصر جدید، الهام قوانین برای صهیونیسم و متعاقباً نیروی اصلی منتج به تاریخ یهود بود.
هر دو مورخ بزرگ یهودی، سوکولف و دینور آغاز صهیونیسم را به چند قرن قبل بر می‌گردانند و یکی از اختلاف آرای دینی دو مورخ صهیونیستی در همین نکته می‌باشد. سوکولف آن را نیمه‌ی قرن هفدهم در انگلستان و دینور سال 1700 و مهاجرت رابی یهودای پرهیزگار و پیروانش به ارض اسرائیل (فلسطین) را آغاز عصر جدید در تاریخ ملت یهود می‌داند.
شایان ذکر است دینور براساس شیوه خاص تاریخ‌نگاری خود بین تاریخ جنبش صهیونیست در دیاسپورا و تاریخ صهیونیست در دوره قبل از تشکیل دولت اسرائیل (یا بیشوو) (68) تمایز قائل می‌شود. وی با این کار، تأکید خود را از ایدئولوژی و سازمان صهیونیست در دوره‌ی پراکندگی به واقعیت صهیونیسم در فلسطین قرار می‌دهد.
کورت ناوراتزکی (69) و آرتور روپین (70) پیشگامان کتب تاریخ استعمار کشاورزی صهیونیست در فلسطین نیز در این زمینه اقداماتی انجام داده‌اند. بعدها الکساندر بینز (71) در همین زمینه دست به نگارش زد. این نوشته‌های اولیه در راستای متقاعد کردن خوانندگان، بر این امر بود که حضور یهودی‌ها در فلسطین از نقطه نظر کشاورزی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اهمیت زیادی در پیشرفت فلسطین داشته است. اولین کتاب‌های کشاورزی که در دهه‌های 1930 و 1940 و کتبی که به مناسبت جشن بیست و پنجمین سالگرد اولین کیبوتص و موشاویم (72) چاپ شدند نیز با همین منظور منتشر گردیدند.
جذب مهاجران از اروپای مرکزی در دهه 1930، فراتر از کشاورزی، انگیزه ساخت کشوری متعلق به یهودیان را در راستای تاریخ‌سازی گسترش داد. از این‌رو علاوه بر مورخان، اقتصاددانان متعدد شروع به نگارش تاریخ اقتصادی کردند. آلفرد بونه، (73) دیوید هورویتس (74) و آبراهام اولیتنرور (75) به معرفی جاذبه‌های اقتصادی فلسطین و نقش صهیونیست‌ها در توسعه‌ی کشور اقدام کردند. این کتاب‌ها اگر چه در راستای حمایت از مباحثات صهیونیست‌ها در خصوص فلسطین نوشته شد، اما در همان زمان، آن‌ها بنیاد تاریخ‌نگاری اقتصادی صهیونیستی را بنا نهادند که بعدها به وسیله ناهوم گراس (76) و دیگران توسعه یافت. (77)
در سال 1882 پینسکر (78) (1891-1821) کتابی تحت عنوان خود آزادی (79) نوشت و در آن از یهودیان خواست تا پیش از آن که خواهان ایجاد یک وطن مادی باشند، به خود آیند و از خواب غفلت بیدار شوند. او با انتخاب فلسطین به عنوان کشور یهود مخالف بود؛ زیرا عقیده داشت که برای این منظور باید زمینی انتخاب شود که خالی از سکنه بوده و بر سر آن درگیری و نزاعی نباشد و در امنیت به سر برد و دستیابی به آن آسان و ساده و بدون توسل به زور و خشونت صورت گیرد. وی خواهان تشکیل یک کنگره عمومی برای بحث و بررسی این اصل شد. کتاب پینسکر بازتاب گسترده‌ای داشت، اما به برداشتن گام‌های عملی نینجامید. (80)
احد هاآم نیز دو کتاب مهم به زبان عبری دارد. یکی با عنوان موسی و دیگری تحت عنوان بر سر چهار راه. کتاب اول به زبان فرانسه نیز ترجمه شد، اما دومی، هنوز به هیچ زبانی برگردانده نشده است.
این دو کتاب از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردارند؛ زیرا روح حاکم بر آن‌ها با تمام کتاب‌های دیگری که امثال موسی هس، موسی مندلسون، پینسکر، نویسندگان دلباختگان صهیون، هرتصل، زانگویل، بنتویچ و دکتر خاخام گاستر نوشته‌اند، به کلی فرق می‌کند. شاید بتوان این تفاوت را به طور خلاصه در یک ویژگی منحصر کرد و آن تکیه احد آهام بر ایده‌ی «تجمع و یورش» است.
احد هاآم در کنار نوشتن کتاب و مقاله، به جنبه‌ی عملی بی‌نهایت توجه نشان داد. او با گروهی از دوستانش باشگاه یا انجمنی یهودی به نام «بنی موسی» ایجاد کرد. هدف او از این حرکت، تربیت جوانان یهودی بر مبنای روحیه‌ی جدید «تجمع و یورش» بود. (81)
مناخیم مندل اوسشکین که از یهودی‌های روس و همراه وایزمن در کاروان صهیونیسم بود، کتابی به نام برنامه‌ی سیاسی صهیونیسم نوشت. او در سال 1863 متولد شد و در سال 1941 در فلسطین مرد.
اوسشکین در این کتاب به شرح و بسط ماهیت صهیونیسم، چنان که خود معتقد بود، پرداخته است. وی در این اثر آشکارا و بی‌پرده سخن می‌گوید، چرا که آن را برای معتقدان صهیونیسم نوشت و دیگر دلیلی برای پنهانکاری وجود نداشت. با وجود این، روزنامه‌ی عربی زبان فلسطین در یافا موفق شد نسخه‌ای از این کتاب را که شامل چند فصل کوتاه است، به دست آورد و آن را به زبان عربی ترجمه و بارها چاپ و منتشر کند. مجله المنار چاپ قاهره نیز به نقل از روزنامه فلسطین پنج فصل اول این کتاب را در شماره مورخ اوت 1914 خود منتشر کرد.
در این جا به عباراتی از سخنان اوسشکین که از قسمت‌های مختلف کتاب او گرفته شده است، اشاره می‌کنیم: (82)
1. تلاش‌هایی که ملت اسرائیل برای نجات از تبعیدگاه خود صورت داده... بیست و پنج سال است که از حالت تفکر و سکون به صورت حرکت و عمل درآمده است تا زندگی آزاد سیاسی او را در کشور نیاکانش به وی باز گرداند. (فصل اول)
2. کشور یا سرزمینی که امت (یهود) خواهان استقلال سیاسی آن است، باید از جنبه‌ی اقتصادی و فکری، واقعاً و عملاً از آن خود او باشد. منظور این است که ملت یهود باید تمام نیروهای حیاتی آن سرزمین را در دست بگیرد، ولو این که خود زمین تحت سیادت و حاکمیت رسمی دیگران باشد. باید ملت یهود با این سرزمین پیوند روحی برقرار کرده، و خاک آن، از خون و عرق جبین او آبیاری شود، در غیر این صورت آن سرزمین در خور استقلال نیست. (فصل اول)
3. تمام صهیونیست‌های حقیقی با وجدان و متفکران امت (یهود) در برنامه‌ی کنگره اول بال شاهد ادغام برنامه‌های گذشته در برنامه‌هایی جدید بودند که حاوی چکیده‌ی تصمیم‌گیری‌ها و خلاصه‌ی خواست‌های امت (یهود) بود، به ویژه این اعلام آشکار کنگره به جهانیان که ما برای تأسیس حکومتی یهودی در فلسطین مبارزه می‌کنیم. برای رسیدن به این هدف باید تحقق بخشیدن به چهار موضوع را دنبال کنیم:
الف. در اختیار گرفتن زمام اقتصادی و معنوی فلسطین.
ب. سازماندهی نیروهای ملت یهود و ایجاد سرمایه‌های عمومی برای آن.
ج. رشد و تقویت حس ملی‌گرایی یهودی در ملت.
د. تلاش همه جانبه سیاسی به منظور موافق کردن تمامی شرایط عینی با خود (فصل سوم)
از مورخان نسل اول صهیونیست، منشه بن اسرائیل (1657-1606) واعظ یهودی آمستردام حائز اهمیت است. کتاب‌های وی برخلاف سنت آن زمان، به مسائلی مانند چگونگی انجام مراسم و مناسک مذهبی روزمره یهودیان نمی‌پرداخت، بلکه در آن‌ها تاریخ گذشته و آینده «ده قبیله» و قوم بنی‌اسرائیل به گونه‌ای شاعرانه و عرفانی به تصویر کشیده می‌شد. وی عقیده داشت که یهودیت در دفاع از خود، به چیزی فراتر از فعالیت‌های محلی و در واقع به روشن‌بینی و بی‌پروایی خاص و رهایی از کارهای روزمره محصور در محدوده جغرافیایی یک کشور خاص، نیاز دارد. وی کتاب‌های متعددی در این زمینه به زبان‌های عبری، اسپانیایی و لاتین نوشت و برخی از آن‌ها را هم به زبان‌های دیگر ترجمه کرد. (83)
منشه در کتاب امید قوم یهود، (84) داستان مسافرت یک یهودی به نام آرون لوی مونته زینوس (85) را بازگو می‌کند که به هنگام سفر در آمریکای جنوبی در منطقه کوردیراس (86) به تعدادی از قوم یهود برخورد کرد که نمازهای روزانه را به جای می‌آورند و مراسم ویژه یهودیان را بر پا می‌کردند. آن‌ها در واقع از یهودیان قوم روبن (87) بودند. مونته زینوس ماجرای دیدار با این گروه از یهودیان را برای منشه روایت کرد داستان مونته زینوس ظاهراً پراکندگی کامل قوم یهود در گوشه و کنار جهان را بازگو می‌کرد. آن‌ها این نکته را بدین جهت مطرح می‌کردند که پراکندگی قوم یهود، لازمه‌ی احیای دوباره این قوم است. (88)
یکی دیگر از آثار منشه به زبان لاتین، کتابی است تحت عنوان پایان زندگی (89) که در سال 1639 در آمستردام منتشر شد. هدف او در نوشتن این کتاب در واقع پاسخ‌گویی به پرسش‌های مطرح برای دوست مسیحی‌اش یان فن بورویک (90) و دیگر روحانیون بود و به همین دلیل حالت دفاعیه داشت. با وجود این، دو مبحث از این کتاب اطلاعاتی درباره دیدگاه منشه درباره سرزمین قوم یهود و مسیحی باوری، در اختیار خواننده قرار می‌دهد. (91) به هر حال وی از صمیم قلب، گزارش مونته زینوس درباره یهودیان پراکنده در گوشه و کنار جهان را باور داشته و از سوی دیگر دلبستگی فوق‌العاده‌ای به فلسطین از خود نشان می‌داد. او معتقد بود اگر قرار باشد فرزندان سبط یهودا (92) (فرزندان یعقوب) و قوم بنی‌اسرائیل به سرزمین فلسطین باز گردند، باید ابتدا این قوم پراکنده را پیدا کرد. آیا تا زمانی که قوم بنی‌اسرائیل همچنان ناپدید است، می‌توان به بازگشت آن‌ها به ارض موعود (فلسطین) اندیشید؟ (93)
کتاب دیگر منشه، نسیم زندگی است که در سال 1651 در آمستردام به زبان عبری منتشر شد. در این کتاب تصویر روشنی از خود او در مقام فردی یهودی که به زبان عبری برای برادران خود موعظه می‌کند، وجود دارد. مطالعه‌ی دقیق این کتاب به زبان اصلی، به روشنی دیدگاه‌های مذهبی منشه، خودآگاهی ملی یهودی یا بهتر است به زبان امروزی بگوییم ماهیت صهیونیستی وی را نشان می‌دهد.
منشه در کتاب نیشماس چایم (94) با صراحت تمام، ملی‌گرایی یهودی خود را در بیان داشته است. او معتقد است در یک یهودی به خودی خود و با توجه به این حقیقت که یهودی زاده شده است، فردیت ملی و نژاد یهودی در آن تبلور می‌یابد و او از آن به عنوان «روح یهودی» (95) یاد می‌کند.
نظام فکری منشه عمیقاً در متعالی بودن سرشت یهودی که در واقع اقدام فوق‌العاده به نژاد است، ریشه دارد و از چنین زاویه‌ای به تاریخ یهود نگاه می‌کند. (96)
در اینجا لازم است تا به یک نویسنده دیگر یهودی به نام پرزا سمولنسکین (97) که خود از پیشگامان صهیونیسم نوین به شمار می‌رود، اشاره کنیم. گرچه وی جزئیات صهیونیسم نوین را دقیقاً تشریح نکرده، اما در کتاب خود تحت عنوان امت جهان (98) منشه را به عنوان پیشگام بزرگ صهیونیسم توصیف کرده است. (99)
در میان دوستان مسیحی منشه می‌توان از ادوارد نیکولاس (100) مؤلف کتاب دفاعیه‌ای برای قوم یهود (101) نام برد. (102)
از نویسندگان دیگر صهیونیسم، موشه مدزینی (103) است که براساس مطالعات خود در مورد تاریخ دیپلماتیک صهیونیست سعی کرد خوانندگان خود را ترغیب کند که علی‌رغم نارضایتی نسبت به سیاست‌های بریتانیا پس از اعلامیه بالفور در مقابله با مخالفت‌های اعراب با جنبش صهیونیست، صهیونیست‌ها هنوز دارای ظرفیت‌های سیاسی قابل ملاحظه‌ای می‌باشند.
مدزینی اولین کتاب خود را در اواخر دهه 1920، زمانی که بحران اجتماعی - اقتصادی، اروپا و در نتیجه بیشوو (جامعه یهودی قبل از تشکیل دولت اسرائیل) را فرا گرفته بود، منتشر کرد. این کتاب در حقیقت منعکس کننده اوضاع و احوال آن روزها و سال‌ها می‌باشد. او دومین کتاب خود پس را از شوک ناشی از بحران و شورش‌های 1929 نوشت و حیم وایزمن (104) را برای استعفا از رهبری سازمان جهانی صهیونیسم تحت فشار قرار داد. جنبش صهیونیست در آن زمان میدان مناقشه بین تجدیدنظرطلبان و کارگران بود. او در کتاب خود با اشاره به بحران‌های جدی گذشته جنبش صهیونیسم، خاطر نشان کرد که صهیونیست‌ها در سایه‌ی اقدامات دیپلماتیک موفقیتی کسب نخواهند کرد و تنها از طریق اتحاد داخلی، سخت کوشی و اعتماد به خود می‌توانند به اهداف خود نائل آیند. ن.م گیلبر نیز در تحلیل بیانیه‌ی بالفور به تشریح قدرت سیاسی جنبش صهیونیست و توانایی آن پرداخت. این کتاب در سال 1939 پس از آن که رهبری نهضت صهیونیست موقعیت خود را در بین قدرت‌های رقیب از دست داده کاملاً به بریتانیا وابسته شده بود، چاپ شد. نتیجه آن، شکست سیاسی عمده‌ای بود که در مقاله سفید ماه می‌1939 نقل شده است. (105)
کتاب گیلبر اولین اقر از سری کتاب‌های در مورد تشکیل ائتلاف سیاسی صهیونیست بریتانیا بود که موجب ورود گروهی از دانشمندان به این حوزه شد. از آنجا که دستیابی او به مراکز اسناد بریتانیا و سایر کشورها محدود بود، وی عمدتاً به منابع آرشیو صهیونیست تکیه کرد و از این روی نتایج به دست آمده، صرفاً بخشی از واقعیات بود. دوازده سال بعد، زمانی که مراکز آرشیو اسناد بریتانیا، پس از پایان جنگ جهانی دوم در اختیار عموم قرار گرفت، لئونارد استین (106) توانست تصویر کاملی از این موضوع ترسیم کند. ماییرورت (107) نیز سال‌ها به بررسی اینکه چرا بریتانیا و بنا به چه دلایلی بیانیه بالفور را منتشر ساخت، پرداخت و این موضوع توسط فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
تاریخ‌نگاری صهیونیست پس از انجام یک پروژه توسط بنیاد ESCO، دو جلد کتاب، یکی مطالعه سیاست‌های یهود و دیگری اعراب و سیاست بریتانیا را به وسیله انتشارات دانشگاه یال (108) در سال‌های 1949-1947 چاپ و منتشر کرد. بیشتر صفحات و فصل‌های این کتاب در طی جنگ جهانی دوم در پیش‌بینی‌های قبل از جنگ در مورد آینده اسرائیل نوشته شده بود. بعضی از افرادی که در نگارش این کتب مشارکت داشتند، صهیونیست‌های فعال و دیگر اساتید دانشگاهی و تحصیل کرده‌هایی بودند که نسبت به صهیونیسم احساس همدردی داشتند؛ نظیر باستان‌شناس ویلیام فاکس ول آلبرایت، (109) که در مورد روابط بین مسیحیان و مسلمانان در فلسطین تحقیقاتی انجام داده بود. ژول کارمیکائیل (110) کارشناس امور اعراب در سازمان صهیونیست‌های آمریکا (111) نیز فصلی در کتاب جنبش ملی اعراب در فلسطین را به رشته تحریر درآورد. شرق‌شناس وینی، گوستاو ون گرین بائوم (112) نیز چند فصل از این کتاب را در مورد جهان عرب نوشت. مورخان یهودی لهستانی اسحاق لویتاتس (113) و برنارد وینرب (114) نیز چند فصل در مورد تاریخ سیاسی - اقتصادی بیشوو در این کتاب تألیف کردند. یکی دیگر از نویسندگانی که در نگارش این کتاب سهیم بود، جیمز مک دونالد پروفسور تاریخ و روابط بین‌الملل بود که در اتحادیه ملی کمیساریای عالی پناهندگان خدمت کرده بود و قرار بود به عنوان اولین سفیر آمریکا در اسرائیل منصوب شود. (115) این پروژه با هدف اولیه تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی آمریکا چاپ شد که تغییر ماهیت تاریخ‌نگاری صهیونیستی در طی دوره‌ی جنگ جهانی را منعکس می‌ساخت اقدامات بریتانیا در روزهای اولیه جنبش صهیونیسم تا ابتدای جنگ جهانی نیز در این کتاب مشاهده می‌شود. سه فصل طولانی از این کتاب نیز به تجزیه و تحلیل قول‌ها، ادعاها، حقوق و سیاست‌های سه حزب متعلق به اعراب، یهودیان و بریتانیا از جنگ جهانی اول، اعلامیه بالفور و کنفرانس صلح پاریس تا اعطای قیمومت فلسطین به بریتانیا اختصاص یافته است. بقیه کتاب نیز توصیف کننده توسعه و اتمام منزلگاه ملی یهودیان علی‌رغم مقاومت اعراب بود.
ویلیام بلاکستون آمریکایی (1935-1841) هم یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های مسیحی - صهیونیستی بود که فعالیت‌های خود را با نوشتن کتاب یسوع می‌آید که در سال 1878 میلادی منتشر شد، آغاز کرد. کتاب یاد شده تأثیر بسیار زیادی بر پروتستانیسم اوانجیلی آمریکا بر جای گذارد. این کتاب که بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رسیده و به 4800 زبان از جمله عبری ترجمه شد، به یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی تبدیل شد که آرمان‌گرایی صهیونیستی را در چارچوب اعتقاد به عصر هزاره خوشبختی منعکس می‌کرد.
در سال 1891 بلاکستون «درخواستی» برای بنیامین هاریسون نوشت و در آن از او خواست، به منظور بازگرداندن یهودیان به فلسطین وارد عمل شود و آن را به امضای 413 تن از شخصیت‌های برجسته مسیحی آمریکا رساند. (116)

2. نسل دوم مورخان صهیونیست؛ از تاریخ صهیونیسم تا تاریخ یشوو

برای سال‌های متمادی، پیروزی صهیونیست در مرکز موضوعات تاریخ مدرن یهود بوده است. بعد از جنگ جهانی دوم، هولوکاست نمونه‌ای مجدد از نوشته‌های دینور در خصوص دوره‌ی جدید تاریخ یهودیت بود. او عصر جدید را به سه زیر مجموعه تقسیم کرده است که آخری آن از 1881 تا 1947 است. به نظر وی، این سال‌ها عصر قیام‌های سیاسی، دفاع از خویش و استحکام بخشیدن به قدرت ملی بوده است. این امر با واکنش یهود به آزار و کشتار همگانی آغاز شد و با سکونت یهود در اسرائیل (فلسطین) پایان یافت. دینور به هولوکاست به عنوان یک واژه خاص اشاره‌ای نکرده است.
در سال 1948 بعد از تشکیل دولت اسرائیل، تاریخ صهیونیسم به تاریخ دولت اسرائیل تبدیل شد. البته به همراه رشد منطقه‌ای و روابط آن با جهان به همراه یهودیان ساکن در دیگر کشورها و اعرابی که آن را احاطه کرده بودند. تاریخ‌نگاری که بر شاخصه‌های مشترک صهیونیسم تأکید داشت، به داستان گسترش منحصر به فرد صهیونیسم در کشورهای خاص مبدل گشت. در طی دهه‌های اول تشکیل دولت صهیونیستی اسرائیل تعدادی از کتب جدید در مورد تاریخ صهیونیسم در اروپای شرقی و مرکزی منتشر شد. ریچارد لیخت‌هایم (117) کارهایی در مورد جنبش صهیونیسم در آلمان؛ مطالعات ن. م. گیلبر در مورد جنبش صهیونیست در گالیسیا، (118) اسرائیل کلوزنر (119) و ایزهاک مائور (120) در مورد صهیونیسم روسی و زوی زهاوی (121) کتابی در مورد ریشه‌های جنبش صهیونیسم در مجارستان به نگارش در آوردند. در اروپای شرقی، میهن‌پرستان و دیگر جنبش‌های جوانان صهیونیست، فعالیت‌های علمی خود را بر طبق اسناد تنظیم کردند که این امر در لهستان چشمگیر بود.
در آن زمان تاریخ جنبش صهیونیست در اروپا جذابیت خود را از دست داد. از یک سوی تحقیقات در این حوزه کاهش یافت و از سوی دیگر مطالعه تاریخ صهیونیست در کشورهای اسلامی نظیر عراق، مصر، روسیه و یا شمال آفریقا شروع شده بود.
تاریخ‌نگاری صهیونیست پس از تأسیس دولت اسرائیل بر روی تاریخ بیشوو در پایان عصر عثمانی متمرکز بود. به خصوص در طی قیمومت بریتانیا در اوایل استقرار یهودیان در فلسطین. داستان بیداری یهودیان در دیاسپورا و تجربه‌ی صهیونیست‌ها در فلسطین در اولین دهه سوم قرن بیستم به افسانه پیروزی صهیونیست‌ها در دهه بعدی انتقال یافت. اما هزینه‌ی زیادی که برای این پیروزی صرف شد، به طور سرسختانه‌ای توسط مورخان صهیونیستی مورد پرهیز قرار گرفت و آنان از ورود به این مباحث خودداری کردند.
پیروزی به طور مشخص دلایل و فاکتورهای زیادی داشت و مورخان بیشوو، مدت زمان زیادی را در جست‌وجوی این عوامل سپری کردند. جامعه نامتجانس بیشوو، جامعه‌ای غیر صهیونیستی و ضد صهیونیستی بود. این جامعه در برگیرنده‌ی گروهی از مهاجران از کشورهای مختلف با دیدگاه‌های متفاوت برای مهاجرت بود که دارای ایدئولوژی‌های رقابت‌آمیزی بود که موجب توسعه‌ی داخلی و خارجی جنبش صهیونیستی، سازمان‌های سیاسی، احزاب و جنبش‌ها و گروه‌های اقتصادی رقیب شد. هر یک از این عوامل به رسمیت شناخته شدن و حتی تسلط انحصاری بر کل اوضاع بودند. در این ارتباط هر یک از این گروه‌ها تلاش می‌کردند تا موقعیت خود را مستحکم ساخته و در مباحثات مربوط به تاریخ قبل از تأسیس دولت اسرائیل، موقعیت خود را مشخص و متمایز از دیگران جلوه دهند. موضوعت بحث‌انگیز در تاریخ بیشوو موجب جای گرفتن آلمان در تاریخ‌نگاری شد. چه کسی کشور را ساخت؟ چه کسی قدرت نظامی یهودیان را شکل بخشید؟ یکی از نتایج اختلاف‌های تاریخ‌نگاران، یک سری از پروژه‌های تاریخی در سازمان‌ها، احزاب سیاسی، اتحادیه‌های تجاری و دیگر گروه‌ها بود. تاریخ جامع جنبش کارگری صهیونیست موضوع سه مطالعه و پژوهش بود. همچنین پروژه‌های متعددی به جامعه بیشوو و تشکیلات نظامی و فوق نظامی اختصاص می‌یابد.
اولین پروژه در سال 1953 شروع شد و به بزرگداشت جوان‌ترین نیروهای نظامی یعنی پالما (122) پرداخت. پروژه دیگر به نیروی نظامی دیگری به نام هاگانا (123) اختصاص یافت که در همان زمان بیشترین حجم پروژه‌های تاریخ‌نگاری تاریخ بیشوو را به خود منحصر ساخته بود. چند سال بعد حزب تروریستی زیرزمینی ایرگون از طریق انتشار پروژه تاریخی خویش به این مباحثات پاسخ داد. بعضی از این کتاب‌ها نیز به وسیله مورخان شخصی به نگارش درآمدند و دیگر نوشته‌ها، محصول کار دسته‌جمعی بود. تمام این انتشارات دارای هیأت مدیره بودند و برخی نظامیان دارای نفوذ، در نوشته‌ها و تألیفات و حتی انتخاب منابع سهیم بودند. (124)
آثار اولیه تاریخ جنگ استقلال نیز به این دوره تعلق دارند. فعالیت‌های جنگی نیروی دفاعی اسرائیل (125) به وسیله گروه تاریخ خلاصه و توسط نتانل لورچ (126) در راستای این تلاش نوشته شد. علاوه بر آن برخی از نیروهای بریگاد وزارت دفاع اسرائیل نیز به نوشتن داستان‌هایی در مورد جنگ اقدام کردند. برخی از این تاریخ‌ها در واقع جمع‌آوری شواهد و خاطرات بود. افرادی نیز همچون آبراهام آیالون (127) از بریگاد گیواتی (128) در همین ارتباط تحقیقات جدی انجام دادند.

3. نسل سوم: تاریخ‌نگاری دانشگاهی (آکادمیک) (129)

پرسش‌های طرح شده پیرامون مشروعیت آکادمیک، تاریخ‌نگاری صهیونیست را در مسیر تازه‌ای سوق داد. تأسیس تاریخ‌نگاری صهیونیستی در دانشگاه Hebrew اورشلیم در ابتدا اهمیت چندانی نداشت و فاقد جایگاهی از نظر موضوع و تبلیغات در دانشگاه بود. در واقع تاریخ‌نگاری صهیونیست طی دو نسل خارج از مراکز آکادمیک توسعه یافت. در سرتاسر دهه 1930 میلادی دانشگاه HEBREW مورخان را به طور مشکوکی تحت نظر داشت و در تلاش بود تا از پیچیدگی‌های نظریه‌های آن‌ها از نظر آکادمیک و ایدئولوژیکی در دانشگاه احتراز کند. در این دوره تمامی تحقیقات تاریخ‌نگارانه و بزرگداشت‌گونه نیز در خارج از محیط‌های آکادمیک به رشته تحریر در آمد و منتشر شدند. تنها در اوایل دهه 1960 مطالعات جنبش صهیونیستی و بیشوو به دانشگاه HEBREW نفوذ کردند و متعاقب آن به سایر دانشگاه‌های جوان‌تر نیز راه یافتند.
مطالعات آکادمیک و تحقیق در مورد تاریخ بیشوو، محققان و تاریخ‌سازان را روبروی هم قرار داد. بسیاری از قهرمانان ساگا (130) هنوز زنده بودند و بسیاری از پست‌ها و مشاغل عالی را در مراکز گوناگون در اختیار داشتند. محققان جوان‌تر نیز که این موضوع را سرلوحه تحقیقات خود قرار داده بودند، موجب افزایش آگاهی عمومی در این خصوص شدند. علاوه بر آن، آن‌ها به انجام بررسی‌های انتقادی در مورد تاریخ‌های رسمی و غیر رسمی که خارج از مراکز دانشگاهی انجام شده بود، پرداختند. آن‌ها و اساتید ناظر آنان در سایه این آگاهی عمومی تحصیل کرده بودند. با این حال آنان معتقد بودند که جریان فعالیت‌های آزادی‌بخش، کند و هنوز ناکافی می‌باشد. پس از آن به تدریج تمایلات متداول در تاریخ‌نگاری غربی به عنوان یک مدل و هدف از نظر موضوع و شیوه تحقیق تاریخی، مطالعات مربوط به صهیونیسم را عمیقاً تحت تأثیر خود قرار داد. تاریخ‌های صهیونیست که قبلاً به شیوه‌ی حماسی‌گونه، سبک رومانتیک به شیوه لئوپولدفون رانکه (131) یا ژول میشله (132) نوشته شده بودند، در این راستا با مفاهیم و ارزش‌های تاریخ‌نگاری غربی که به طور روزافزون مفاهیم خود را از علوم اجتماعی براساس مکتب تاریخ‌نگاری آنال (133) گرفته بودند، نوشته می‌شدند.
در این ارتباط اسرائیل کولات (134) پیشگام و طلایه‌دار تحقیق و تدریس بیشوو، به خلاصه کردن بخش‌هایی از تاریخ‌نگاری صهیونیست و تحقیقات مربوط به تاریخ بیشوو و جنبش‌های صهیونیستی که در اوایل دهه 1970 میلادی نوشته شده بود پرداخت. وی ایجاد ارتباط بین نفوذ تاریخ‌نگاری صهیونیست را که به دانشگاه‌ها نفوذ کرده بود و به تغییرات وسیع‌تر نسل آکادمیک اسرائیل موجب شده بود و مشکلات تحقیقات آکادمیک قابل پیش‌بینی را بیان کرد.
کولات تقریباً یک نسل قبل از ضد و نقیض‌های مربوط به دوره پیش از صهیونیست‌ها، محکومیت صهیونیسم به وسیله برخی از مورخان بی‌طرف را پیش‌بینی کرد. وی این اقدامات را با تبلیغات اعراب ضد صهیونیست و عقاید آمریکایی‌ها و اروپایی‌های معتقد به احزاب چپ تو، مرتبط ساخت. این محقق همچنین فاصله‌ی گسترده بین مفاهیم غالب در دانشگاه‌های غربی و ریشه‌های پدیده اسرائیلی را شناسایی کرد. وی همچنین به بررسی ارتباط منحصر به فرد بین دین یهود و ناسیونالیسم یهودی، سرزمین اسرائیل و مردمان ساکن بر آن، شاخصه‌های بین‌المللی حضور یهود و ارتباط نزدیک یهودیان ساکن دیگر کشورها با دولت اسرائیل پرداخت.
کولات در کنار مبارزه‌طلبی ایدئولوژی بین صهیونیسم و رقبایش، لزوم آشتی بین تاریخ‌نگاری یهود و تمایلات جاری در تاریخ‌نگاری غربی را مطرح می‌کند.
یک نسل بعد، مشاهدات کولات و پیش‌بینی‌های او در خصوص توسعه تاریخ‌نگاری صهیونیست تحت فشار علوم اجتماعی، مطبوعات و رسانه‌های گروهی، تأثیر تاریخ‌نگاری غربی و نفوذ تمایلات پست مدرنیستی آشکار می‌شود.
رشد و توسعه‌ی تحقیق در مورد تاریخ بیشوو به گشایش آرشیوهای احزاب سیاسی، نظیر کیبوتص و دیگر جنبش‌ها، سازمان‌ها، مؤسسات و اشخاص و اسناد مرکزی صهیونیست، آرشیوهای دولت اسرائیل و آرشیوهای I.D.F وابسته بود.
گشوده شدن اسناد در ادامه‌ی عمومی ثبت بریتانیا، محققان را قادر ساخت به مطالعه روابط صهیونیست‌ها با انگلستان بپردازند. از این روی آنان قادر به فهم سیاست‌گزاران دولت فلسطین و کابینه لندن و همچنین ملاحظات مؤثر در سیاست‌های بریتانیا در فلسطین بودند. طبیعتاً نتیجه‌ی امر تعامل عقاید موجود در خصوص دیدگاه مربوط به نقش بریتانیا در دوران قیمومت بود. محققانی نظیر برنارد واسر استاین، (135) گابریل کوهن، (136) میکائیل کوهن (137) و رون زویگ (138) در این ارتباط تحت تأثیر این عقاید قرار گرفتند.
تا افتتاح آرشیوها و حتی کمی بعد از آن، محققان تاریخ بیشوو به تاریخ‌سازان وابسته بودند. آن‌ها نه تنها به طور مستقیم تحت تأثیر مطالعه تاریخ قرار داشتند که از طریق چاپ خاطرات و یادداشت‌های روزانه امکان‌پذیر بود، بلکه به طور غیر مستقیم نیز از طریق انتقال حوادث به مورخان در جامعه کوچکی همچون اسرائیل به وسیله این شخصیت‌ها تحت تأثیر قرار می‌گرفتند.
شایان ذکر است تاریخ‌های ملی بسیار کمی وجود دارند که براساس تاریخ شفاهی سامان یافته باشند. دولت اسرائیل یکی از این کشورها است که از تاریخ شفاهی استفاده گسترده‌ای کرده است تا به اهداف خود و مشروعیت خویش نائل آید. علی‌رغم این کوشش‌ها، مهاجرت غیر قانونی یهودیان به فلسطین، فعالیت‌های مخفی و زیرزمینی یهودیان، اقدامات هاگانا و... تاریخ بیشوو را مشحون از اطلاعات مغشوش ساخته است.
تحقیقات روان‌شناسانه نیز عمدتاً متمرکز بر پارامترهای کمیتی خاطرات مبنی بر اینکه چه مقداری از مردم خاطرات خود را به چه مدت به یاد دارند متمرکز شده است. در عین حال در این تحقیق‌ها امور مختلف از جمله دقت، تأثیر عوامل خارجی، تحریف واقعیت‌ها و... مطرح است و نتایج این مطالعات روان‌‌شناختی نشان داده است که ارتباط بین خاطره و حقیقت، جای تردید داشته و مورد تشویق نیست.
در این ارتباط با توجه به مطالعات ریز تاریخی در حوزه‌های فاقد سند و ثبت در ارتباط با موضوعاتی کوچک همچون استقرارهایی در مقیاس کوچک یا تشکیلات نظامی یا قبایل، جوامع به طوایف و خانواده‌هایی که به مقیاس کوچک یا تشکیلات نظامی یا قبایل، جوامع به طوایف و خانواده‌هایی که به طور سنتی براساس خاطرات شفاهی استقرار یافته‌اند، دقیق نیست. در این گونه موارد با وجود مسائل یاد شده، سنت‌های شفاهی به دلیل عدم وجود مدارک جایگزینی برای تطبیق و شناسایی، ناچاراً قابل اهمیت می‌باشند. در این راستا دانیل گوتوین (139) انتقادات پیرامون تاریخ‌نگاری اسرائیل و صهیونیست را بر پایه‌ی خصوصی‌سازی خاطرات جمع‌آوری شده مورد بررسی قرار داد. وی یادآور شده که با وجود خاطرات شخصی یهودیان که بخشی از تاریخ کشور اسرائیل را تشکیل داده است، آیا اسرائیل صرفاً در برگیرنده یهودیان است و یا اینکه، بدوی‌ها دیگر اقوام غیر یهود را نیز در بر می‌گیرد؟ وی در ادامه خاطر نشان کرد اگر اسرائیل تماماً یهودیان را در بر می‌گیرد، صرف‌نظر از اقلیت‌های موجود در اسرائیل، آیا این کشور، یهودیان غیر اسرائیلی را نیز در بر می‌گیرد؟ وی همچنین پرسشی را در مورد کسانی که به طور پیوسته و مرتب به این مجموعه اضافه می‌شوند، از جمله جوانان و مهاجران جدید مطرح کرده است. وی یادآور شده است که چه کسانی تشخیص می‌دهند که خاطرات افراد باید جمع‌آوری شود و چه خاطراتی نباید داخل مجموعه شود؟ دولت؟ رسانه‌های گروهی؟ یا دانشگاه‌ها؟
وی افسانه‌های صهیونیستی و اسرائیلی را که حوادث نامربوط را پنهان می‌کنند، قابل اعتماد ندانسته است. به گفته وی، در جایی که صحبت از موفقیت‌های حقیقی و پیروزی صهیونیست‌ها است، از افسانه‌ها یادی نمی‌شود. افسانه‌ها و اساطیر به وسیله گروه‌های متعدد نظیر افرادی که دست‌اندرکار ساختن تاریخ مورد نظر خود می‌باشند و وقایع نامه‌نویس‌ها، بیوگرافی‌نویس‌ها، شعرا، نویسندگان درام، روزنامه‌نگاران، نویسندگان داستان‌های تخیلی، فیلم‌سازان، طراحان و معلمان، محصولات رادیو و تلویزیونی قالب‌بندی شده و مورد تبلیغ قرار می‌گیرند. به تازگی اینترنت نیز به ابزاری مهم برای خلق افسانه‌های جدید و قدیمی تبدیل شده و نقش مهمی در رشد امپراتوری اطلاعات برعهده گرفته است. مورخان به تازگی دست‌اندرکار ایجاد تغییراتی در افسانه‌های قدیمی شده‌اند تا شکل جدیدی براساس نیازهای خود به آن‌ها بخشیده و از آن‌ها استفاده مطلوب را به عمل می‌آورند.
تاریخ، مشابه و مترادف خاطرات نیست؛ خواه شخصی خواه جمعی. تاریخ صهیونیست نیز در این میان استثنا محسوب نمی‌شود. دسته‌بندی منابعی همچون خاطرات و شواهد شفاهی و پوشش دادن آن به وسیله رسانه‌های گروهی و هنرها به ما می‌گوید که حوادث چطور خاطره‌آمیز شده، بر یادها مانده و گرامی داشته شده است، اما آن‌ها نمی‌توانند بگویند که حوادث چگونه رخ داده است.
با این وجود، تاریخ‌نگاران اسرائیلی از این‌گونه منابع که سندیت آن‌ها زیر سؤال است، به حد اعلی استفاده کرده و می‌کنند و از آن‌ها به عنوان مدارک تاریخی برای اثبات وجود خویش بهره‌برداری می‌کنند.
زوی شیلوآچ یکی از این مورخین نسل سوم است که کتابی به نام سرزمینی بزرگ برای ملتی بزرگ به زبان عبری در ماه اوت 1970 منتشر کرده که تاکنون چند بار تجدید چاپ شده است.
سطرهایی چند از این کتاب را می‌آوریم: (140)
در دو هزار سالی که ما از وطن‌مان رانده شده بودیم، تنها مذهب یهود بود که موجودیت یهودیان را حراست کرد. در قرن نوزدهم این بنیاد به هم خورد و ناسیونالیسم یهود جایگزین مذهب شد؛ ناسیونالیسم روشنگر... جنگ شش روزه، نیروهای خواب‌آلود خلق یهود را بیدار کرده است... و خلق هنگامی که بیدار شد، مجدداً سرزمین خود را کشف کرد. پیمانی احیا شده میان مردم اسرائیل و سرزمین اسرائیل، می‌تواند باز منبعی برای شور و هیجان و الهام، و پرستش آرمان‌های والای صهیونیسم گردد.
احیای ملت یهود، هم اینک، قدرتی کافی یافته است، به طوری که این کشور می‌خواهد یک شریک متساوی‌الحقوق خاورمیانه باشد. ما یهودیان به زادگاه خود، به شرق، به سرزمینی که میان «دریای بزرگ و ایران» واقع است بازگشته‌ایم... این است آن تغییر ریشه‌ای که از جنگ شش روزه به بعد واقع شده است: «هلال الخصیب» یا صحرای عظیم میان آن، همان عرصه‌ای است که سرزمین اسرائیل به خود مدیون است که بخش لاینفک آن گردد. میان اسرائیل و اعراب، باید در پهنه‌ی «هلال الخصیب» - بخش شمالی فدراسیون میان اسرائیل و اردن و کویت - تقسیماتی بشود. این سه کشور، پنح میلیون شهروند خواهند داشت: از نظر تعداد، در حال حاضر، یهودیان نیمی از این جمعیت را تشکیل می‌دهند. اما از نظر علمی، نیروی تکنولوژیکی و نظامی، قدرت یهودیان بسیار بیشتر از قدرت آن دو کشور (بر روی هم) است، و با «بازگشت همه یهودیان خارج از فلسطین قدرتمندتر نیز خواهد شد... صلح واقعی، «فدراسیون جنوبی» را (که اسرائیل در رأس آن خواهد بود) مجبور خواهد ساخت که ساکنان یهودی هرچه بیشتری را در کل این سرزمین بپذیرد. به طوری که این فدراسیون می‌تواند نام «ایالات متحده‌ی خاورمیانه» را به خود بگیرد. راه صلح طولانی است، ولی یک نکته را باید در نظر داشت: صلح واقعی باید براساس مرزهایی پی‌ریزی شود که طی جنگ شش روزه به وجود آمدند و حداقل مرزهایی است که در حال حاضر می‌پذیریم... و از این رو باید بپذیریم که یک صلح حقیقی تنها در بغداد می‌تواند به امضاء برسد. این صلح، اسطوره‌ی وجود یک ملت عرب را که کشورش از جبل‌الطارق تا خلیج فارس امتداد می‌یابد، پایان خواهد داد.
فلسفه و استدلال‌های این ناسیونالیست سیاسی افراطی، همانند فلسفه‌ی جغرافیایی کلاسیک کهن آلمان نازی (ناسیونال - سوسیالیست) است. کتاب مملو از این‌گونه اندیشه‌ها و موعظه‌ها است.
موضوع دیگر نسل سوم مورخان و نویسندگان صهیونیسم، هولوکاست می‌باشد. این نویسندگان سعی دارند دو اصل پر اهمیت را در چارچوب یهودی‌سوزی استحکام بخشند: (141)
1. یهودی‌سوزی نشان از یک رخداد تاریخی منحصر به فرد و یگانه دارد.
2. یهودی‌سوزی بیانگر اوج بیزاری غیر منطقی و پاینده‌ی غیر یهودیان از یهودیان است.
جرزی کوسینسکی (142) یکی از این دست نویسندگان است که کتاب پرنده رنگ شده (143) را در مورد یهودی‌سوزی نوشت. او مهاجری لهستانی است و این کتاب، کتاب اصلی درباره‌ی یهودی‌سوزی به شمار می‌آمد. این اثر بسیار پر فروش بود و جایزه گرفت، به چندین زبان ترجمه و جزو مواد درسی لازم در دبیرستان و دانشگاه شد. در نهایت، کوسینسکی از سوی یک نشریه‌ی تحقیقی رسوا شد. از آنجا که او تحت حمایت و دفاع نیرومند روزنامه نیویورک تایمز قرار داشت، این روزنامه مدعی شد که کوسینسکی قربانی دسیسه کمونیستی شده است. (144)
نویسنده جدیدتر، بنجامین ویلکومیرسکی، (145) در کتاب پاره خاطرات (146) از نوشته سطحی و عامه‌پسند پرنده رنگ شده درباره‌ی یهودی‌سوزی، مطالبی نسنجیده و در هم اقتباس کرده است. کتاب پاره خاطرات یک فریب‌کاری تمام عیار به شمار می‌آید و نمونه‌ی کامل خاطرات یهودی‌سوزی است. روایت در بازداشتگاه نازی‌ها آغاز می‌شود. همه نگهبانان آن، هیولاهای دیوانه و دیگر آزار هستند، و از خرد کردن جمجمه‌های نوزادان یهودی لذت می‌برند. (147)
این کتاب را به عنوان اثری مکتوب در ادبیات یهودی‌سازی می‌شناسند. این اثر به دوازده زبان ترجمه شده و جایزه‌ی کتاب ملی یهودیان و همچنین جایزه‌ی یادواره‌ی یهودی‌سوزی را به خود اختصاص داده است.
اسرائیل گاتمن (148) مدیر موزه‌ی «یادواشم» و سخنران یهودی‌سوزی در دانشگاه هیبرو (149) از کسانی هستند که از ویلکو میرسکی دفاع می‌کنند. گاتمن می‌گوید: (150)
چندان اهمیتی ندارد که کتاب پاره خاطرات یک فریبکاری باشد. ویلکو میرسکی داستانی را نوشته که عمیقاً تجربه کرده است. در این امر تردیدی وجود ندارد... او کلاهبردار نیست. او کسی است که این داستان را در ژرفای روحش زنده نگه می‌دارد و دردهایش واقعی هستند.
از نوشته‌های دست دوم مربوط به یهودی‌سوزی دایرةالمعارف یهودی‌سوزی (ویراسته‌ی اسرائیل گاتمن) (151) می‌باشد.
جدیدترین اثر یهودی‌سوزی، تحت عنوان دژخمیان مشتاق هیتلر تألیف دانیل جونا گلد هیگن (152) منتشر شده است. در چند هفته‌ی نخست که از انتشار این اثر می‌گذاشت، همه نشریه‌های مهم کارشناسی یک یا چند نقد درباره‌ی آن را به چاپ رساندند. نیویورک تایمز چند یادداشت درباره‌ی آن چاپ کرد و کتاب گلد هیگن را «یکی از آثار جدید و نادر» بر شمرد. این کتاب با فروش پانصد هزار نسخه و ترجمه به سیزده زبان، در مجله تایم TIME به عنوان «تألیفی که بیشترین بحث‌ها را به خود اختصاص داده است» و دومین کتاب غیر داستانی برجسته سال شناخته شد.
مضمون اصلی کتاب گلدهیگن، همان اصل متعارف یهودی‌سوزی است. او از ویلکومیرسکی حمایت می‌کند. کتاب او در حقیقت همان کتاب ویلکومیرسکی به اضافه‌ی پی‌نویس‌ها است. کتاب گلد هیگن آکنده از تناقض‌های درونی، ارجاعات غلط به منابع و فاقد هرگونه ارزش تحقیقی است. در کتاب محاکمه‌ی یک ملت (153) روت بتینابرن (154) و فینکلشتاین، (155) شواهدی بر خطا کاری گلدهیگن ارائه شده است. (156)

پی‌نوشت‌ها:

1. غازی اسماعیل ربابعه، استراتژی اسرائیل (1967-1948)، ص 12.
2. به خصوص از دهه‌ی اول موجودیت اسرائیل که این جریان ادامه دارد.
3. HASKALA
4. MASKILIM
5. HA-MEASSEF
6. Moses Mendelsohn
7. Immanuel Wolf
8. HAYIM YERUSHALMI
9. ZUNZ
10. SOLOMON LOEWISOHN
11. MOR
12. KINOT
13. LANCO CAROL: FROM THE "SCIENCE OF JUDAISM" TO THE "NEW ISRAELI HISTORIAN" UNIVERSITY OF BUCHAREST, 2003.
14. JOST
15. HEINRICH GRAETZ
16. SAMSON-RAPAHEL HIRSCH
17. HESS
18. Ibid, P.3.
19. HA-CHACHAR
20. SMOLEN SKIN
21. SIMON DOUBNOV
22. JULIUS BARASCH
23. JACOB PSANTIR
24. LEMBEG
25. MOSES GASTER
26. LAZAR SAINEANU
27. SCHWARTZ FELD
28. Ibid. p.4.
29. BEN ZION DINUR
30. SALO WITMAYER BARON
31. روژه گارودی، ماجرای اسرائیل صهیونیسم سیاسی، ص 20.
32. SHOAH یک واژه عبری و به معنای فاجعه و مصیبت است. این واژه امروزی مترادف نابودسازی یا نسل کشی یا هولوکاست (یهودی‌سوزی) به کار می‌رود. همچنین عنوان فیلمی که کلود لانزمن است. فیلمی که کارگردان آن تلاش می‌کند تا بینندگان خود را متقاعد سازد که اتاق‌های گاز نابودسازی یهودیان حقیقت داشته است. (سید محمد تراهی، جایگاه هولوکاست در پروژه صهیونیسم، ص 153.)
33. این امر یکی از مباحثات اصلی به نفع تشکیل دولت صهیونیسم بوده است.
34. YADVASHEM
35. BENNY MORRIS
36. یان بلک - بنی موریس، جنگ‌های نهانی اسرائیل، صص 14-13.
37. SIMCHAFLAPAN
38. BENNY MORRIS
39. AVI SHLAIM
40. LLAN PAPPE
41. URIMILSTEIN
42. TOM SEGEV
43. CAROL LANCU:OP CiT. P. 5.
44. GRUEN BAUM
45. N.M. Gelber
46. SOKOLOW
47. HA-ZEFIRAH
48. عجاج نویهض، پروتکل‌های دانشوران صهیون، ص 211.
49. RABI MENASHEBEN ISRAL
50. ناهوم سوکولوف، تاریخ صهیونیسم، ج 1، ص الف.
51. SIR MOSES MONTEFIORE
52. ADOLPH CREMIEUX
53. BARON MAURICE DE HIRSCH
54. GELBER YOAV: THE HISTORY OF ZIONIST HISTORIOGRAPHY, INTENET, 2006.
55. Byhm
56. DIEZIONISCHE BEWE GUNG
57. GELBER YOAV: IBID. P.2.
58. RABBI ZVI HIRSCH KALISCHER
59. LEOPINSKER
60. AHADHAAM
61. RABBI SAMUEL MOHILEVER
62. BENZION DINABURG
63. DINUR
64. ABRAHAM DROYANOV
65. ZUNZ
66. HEINRICHGRETZ
67. SIMONDUBNOW
68. YISHV
69. KURT NAWRATZKY
70. ARTHUR RUPPIN
71. BEINS
72. KIBBUTZIM-MOSHAVIM
73. ALFRED BONEH
74. HOROWITZ
75. ULITZUR
76. NAHUM GROSS
77. Ibid.
78. LEON PINSKER
79. AUTO-EMANCIPATION
80. عجاج نویهض، پروتکل‌های دانشوران صهیون، ص 89.
81. همان، ص 100.
82. همان، صص 207-205.
83. ناهوم سوکولوف، تاریخ صهیونیسم، ج 1، ص 30.
84. ESPERANCE DEISRAEL
85. ARON LEVI MONTEZINOS
86. CORDILLERAS
87. REUBEN
88. ناهوم سوکولوف، تاریخ صهیونیسم، ج 1، ص 33.
89. TERMINO VITAE
90. JAN VAN BEVERWIJCK
91. ناهوم سوکولوف، تاریخ صهیونیسم، ج 1، ص 41.
92. JUDAH
93. ناهوم سوکولوف، تاریخ صهیونیسم، ج 1، ص 42.
94. NISHMAS CHAYYIM
95. THE JEWISH SOUL
96. ناهوم سوکولوف، تاریخ صهیونیسم، ج 1، ص 50.
97. PEREZ SMOLENSKIN
98. AMOLAM
99. ناهوم سوکولوف، تاریخ صهیونیسم، ج 1، ص 63.
100. EDWARD NICHOLAS
101. A NAPOLOGY FOR THE HONORABLE NATION OF THE JEWS
102. ناهوم سوکولوف، تاریخ صهیونیسم، ج 1، ص 68.
103. MOSHE MEDZINI
104. CHAIM WEIZMANN
105. GELBER YOAV: OP. CIT..6.
106. LEONARD STEIN
107. MAYIRVERET
108. YALE
109. WILLIAM FOXWELL ALBRIGT
110. JOEL CARMICHAEL
111. ZIONIST ORGANIZATION OF AMERICA- Z.O.A
112. GUSTAV VON GRINBAUM
113. ISAAC LEVITATZ
114. BERNARD WEINREB
115. IBID, P.7.
116. رضا هلال، مسیح یهودی و فرجام جهان، ص 94.
117. RICHARD LICHTHEIM
118. GALICIA
119. ISRAEL KLAUSNER
120. ITZHAK MAOR
121. ZVI ZEHAVI
122. PALMAH
123. HAGANAH
124. GELBER, YOA V: OP. CIT, P.8.
125. ISRAEL DEFENCE FORCE-I.D.F
126. NETHANEL LORCH
127. ABRAHAM AYALON
128. GIVATI
129. Ibid. PP. 11-12-13.
130. SAGA
131. LEOPOLD VON RANKE
132. JULES MICHELET
133. ANNALES
134. ISRAEL KOLATT
135. BERNARD WASSER STEIN
136. GABRIEL COHEN
137. MICHAEL COHEN
138. RON ZWEIG
139. DANIEL GUTWEIN
140. موشه منوهین، منتقدان یهودی صهیونیسم، صص 41-40.
141. نورمن فینکشتاین، صنعت یهودی، ص 49.
142. JERZY KOSINSKY
143. THE PANTED BIRD
144. نورمن فینکشتاین، صنعت یهودی، صص 63-62.
145. BINJAMIN WILKOMIRSKI
146. FRAGMENTS
147. نورمن فینکشتاین، صنعت یهودی، ص 63.
148. ISRAEL GUTMAN
149. HEBREW UNIVERSITY
150. نورمن فینکشتاین، صنعت یهودی، ص 66.
151. ENCYCLOPEDIA OF THE HOLOCAUST
152. DANIEL JONAH GOLDHAGEN
153. NATION ONTRIAL
154. RUTH BETTINA BERN
155. FINKEL STEIN
156. نورمن فینکشتاین، صنعت یهودی، صص 69-68.

منبع مقاله :
شیخ نوری، محمدامیر؛ (1388)، صهیونیسم و نقد تاریخ‌نگاری معاصر غرب، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول