نویسنده: ابوالفضل خراسانی (1)

 

چکیده

جریان سلفی‌گری تکفیری که با حمایت استعمار روز به روز در جهان اسلام در حال گسترش است، آسیب‌ها و مشکلات زیادی را برای مسلمانان در پی داشته است. هدف اصلی دشمنان اسلام در پس این حمایت‌ها علاوه بر سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، معرفی اسلام به عنوان نماد خشونت و افراط‌گری است تا جایی که مسلمانان را مساوی تروریست می‌خوانند. پاکستان از جمله کشورهای اسلامی‌ است که سال‌ها قربانی سیاست‌های تفرقه انگیز دشمنان و مسلمان نماهای سلفی تکفیری شده است. ظهور و بروز فرقه‌های تکفیری در این کشور کهن و بزرگ اسلامی ‌با جریان‌های سیاسی- مذهبی حاکم و تأثیرگذار پیوند عمیق خورده و حاکمیت سیاسی پاکستان در برهه‌ای از زمان در ترویج و تبلیغ برخی از این فرقه‌ها نقش اساسی داشته است که پیامدهای آن هنوز مشاهده می‌شود. برخی گروه‌های سلفی پاکستان که گاه به صورت حزب سیاسی با نفوذ، گاه به صورت گروه تروریستی، یا به صورت فعالیت‌های فرهنگی عمل می‌کنند عبارت‌اند از: دیوبندی، بریلوی، القاعده، سپاه صحابه، طالبان، لشکر جهنگوی، لشکر طیبه و ... . بخش قابل توجهی از خشونت‌های عملی این گروه‌ها از قبیل کشتارهای بی رحمانه، عملیات‌های انتحاری، تخریب اماکن مقدس و ... ناشی از جهل علمی‌ و ناآشنایی آنها با اسلام ناب محمدی است که به دروغ تحت لوای نام سلف انجام می‌پذیرد.
کلید واژه : پاکستان، تکفیری، سلفی‌گری، طالبان، القاعده، سپاه صحابه، وهابیت، دیوبندی، لشگر جهنگوی.

مقدمه

جریان سلفی‌گری تکفیری روز به روز در سطح جهان اسلام گسترش می‌یابد و به تبع آن فعالیت‌های مختلف افراطی به نام اسلام گرایی نیز افزایش یافته است که سر بریدن و کشتارهای گروه‌های تکفیری در سوریه، پاکستان، عراق و ...، ماحصل ترویج عقاید این جریان است. پاکستان به جهات مختلف اهمیت دارد، ولی برای آنکه بحث روشن تر شود ابتدا به تاریخ پیدایش و چگونگی شکل‌گیری و کالبد شکافی تکفیر اشاره می‌کنیم. تبارشناسی جریان‌های تکفیری، که به ریشه یابی اندیشه‌های تکفیری و تاریخ و چگونگی پیدایش آنها می‌پردازد، در روشنگری و پرده برداری از چنین جریان‌هایی که به نام سلف انجام می‌شود اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا شناخت این اندیشه‌ها در طول تاریخ و حلقه پیوند این اندیشه‌ها با یکدیگر چهره واقعی آنها را برملا می‌سازد. همچنین اشاره‌ای گذرا به کارنامه جریان‌های تکفیری در پاکستان، از قبیل جنایت‌ها و هدم آثار اسلامی ‌و خسارت‌هایی که‌این جریان‌ها بر جهان اسلام وارد کرده‌اند، می‌تواند مسلمانان را برای مقابله با این گروه‌های ساختگی متحد کند و جلوی آسیبهای بیشتر را بگیرد.

پاکستان قربانی افراط‍‌گری سلفی تکفیری

مروری هرچند گذرا به تاریخ پاکستان راه شناسایی بهتر جریان‌های تکفیری در این کشور بزرگ اسلامی ‌را هموار می‌کند. پس از جدا شدن پاکستان از هند در 1947، متأسفانه کشور پاکستان به بهشت جریان‌های تکفیری تبدیل شد و آنها با تمام توان به کشتار مسلمانان پرداختند و در سال‌های اخیر این جنایت‌ها ابعاد گسترده‌تری پیدا کرده است. مردم مظلوم پاکستان به نام اسلام سلفی سال‌هاست که در آتش تکفیر و بی رحمی‌ می‌سوزند و این کشور جولانگاه آدم کشان وهابی سلفی تکفیری شده است. با این حال تاکنون تحقیق جامعی درباره ماهیت گروه‌های تروریستی و رهبران این اندیشه و حامیان خارجی آنها و برآورد خسارت‌های ناشی از آن نشده است. تبلیغ وهابیت سلفی تکفیری در کشورهای اسلامی، مخصوصاً پاکستان، از جهات مختلف مسئله‌ای جدّی است. این جریان سازی فرقه‌ای، غیر از انحراف‌های اساسی، ابزاری در دست استعمارگران و سیاست‌های شیطانی آمریکا و انگلستان است و یکی از عوامل اصلی ایجاد اختلاف بین مسلمانان محسوب می‌شود که نمونه‌های آشکار آن را در پاکستان مشاهده می‌کنیم. ایجاد تفرقه در دنیای اسلام، خواست استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و صهیونیسم است و در اثر وجود اختلاف‌ها و تشدید آن، دشمنان اسلام بیشترین بهره برداری را از ذخایر مادی و معنوی کشورهای اسلامی‌کرده‌اند. آنها با ایجاد اختلاف و فرقه سازی جهان اسلام را به خود مشغول کرده‌اند و کشورهای تأثیرگذار، از جمله پاکستان، را به گونه‌ای درگیر جنگ و کشتار کرده‌اند تا خطری متوجه آنها نباشد. هرچند تاریخ اسلام شاهد چنین جریان‌های تفرقه افکنانه در طول تاریخ بوده و گروه‌هایی چون خوارج به برترین شخصی جهان اسلام امام علی (علیه السلام) نیز نسبت کفر و خروج از دین را داده‌اند، اما در شرایط کنونی اختلافات ناشی از جهل به مبانی اسلام و ناآشنایی با فقاهت، جهان اسلام را با خطری بزرگ مواجه ساخته و مسلمانان را به خود مشغول کرده است. آشکار ساختن چنین برداشت‌های ناصواب از دین در پرتو مفهوم شناسی واژه‌های تأثیرگذاری چون «اسلام» و «کفر» است.

مفهوم شناسی تکفیر و تکفیری

«تکفیری» عنوانی است که به فرد یا جریانی اطلاق می‌شود که غالباً برخاسته از قرائت‌های مختلف سلفی وهابی، مسلمانان را به صرف آنکه با آنها هم عقیده نیستند، برخلاف معیارهای شرعی شناخته شده، متهم به کفر و خروج از دین می‌کنند. کافر خواندن مسلمانان یا اصولاً مذاهب اسلامی، پیامدها و واکنش‌های عملی مهمی ‌در جوامع اسلامی‌دارد. چنان که فتاوای تکفیری در پس بسیاری از اقدامات تروریستی در جهان اسلام، از جمله پاکستان، قرار دارد. یکی از پرسش‌های اساسی این است که‌ آیا نسبت دادن کفر به برخی مسلمانان با مبنا و سنت سلف صالح مطابقت دارد؟ آیا چنین اباحه گری افراطی و خشونت‌های ناشی از آن توجیه صحیح اسلامی‌ دارد؟ پاسخ این موارد به چگونگی تلقی و برداشت از معنا و حقیقت «کفر» بستگی دارد. «کفر» در لغت، در معنای «انکار» به کار رفته است. زیرا پوشانیدن چیزی، به انکار آن می‌انجامد. (2) در اصطلاح، «کفر» به صورت مطلق درباره کسی به کار می‌رود که وحدانیت خداوند، نبوت یا شریعت و یا همه‌ اینها را انکار کند. (3)
از دیدگاه تمامی ‌فقهای شیعه، اگر کسی یکی از ضروریات اسلام را انکار کند، کافر و بیرون از دین است. هیچ مسلمانی، خدا، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، قیامت و دستورهای اسلام را انکار نمی‌کند. اگر هم نظر و عقیده‌ای در بین فرقه‌های اسلامی‌ درباره مسائل مربوط به توحید، نبوت و غیر آن مطرح شده، از ضروریات دین نیست؛ بلکه از مسائل نظری است که انکار آن، به معنای خروج از دین نیست؛ زیرا مسائل غیرضروری که با اجتهاد صحیح انجام شود، انکار آن، خروج از اسلام نیست. برای نمونه، سید کاظم طباطبایی، صاحب عروه می‌گوید:
کافر کسی است که منکر الوهیت یا توحید یا رسالت یا امری ضروری از ضروریات دین شود. البته انکار ضروری دین، در صورتی موجب کفر می‌شود که توجه به ضروری بودن آن داشته باشد، به گونه‌ای که انکار آن، به انکار رسالت بازگردد. (4)
محمد کرکی، عالم بزرگ شیعه، نیز می‌نویسد:
علمای شیعه فرقه‌های خوارج، غلات، نواصب و اهل تجسیم را نجس می‌دانند؛ اما فرقه‌های دیگر، چنانچه یکی از ضرورت‌های دین را انکار نکنند، جزء مسلمانان به شمار می‌آیند. (5)
آیت الله خویی، مرجع تقلید شیعیان نیز می‌فرماید:
«آنچه در تحقق اسلام دخالت دارد و طهارت و احترام مال و جان و غیر آن دو، بر او مترتب می‌شود عبارت است از اعتقاد به وحدانیت خدا، نبوت و معاد که فرقه‌های اسلامی ‌به آن عقیده دارند»؛ (6) «کسی که ولایت را انکار می‌کند، هر گاه شهادتین را بر زبان جاری کند، حکم اسلام ظاهری را دارد؛ چنان که سیره قطعی ائمه اهل بیت بر طهارت اهل سنت دلالت می‌کند». (7)
بنابراین، از دیدگاه علمای شیعه، بین طهارت و مسلمان بودن، ملازمه وجود دارد؛ یعنی هر مسلمانی محکوم به طهارت است.
بسیاری از مراجع بزرگ سنی نیز از تکفیر، نهی کرده‌اند و این نشانگر برائت آنها از چنان نسبت‌هایی است. از جمله احمد بن حنبل در مغنی المحتاج، (8) خطاب به علمای فرقه جهمیه می‌گوید: «آنچه شما به آن عقیده دارید، اگر من بپذیرم، کافر می‌شوم؛ ولی من شما را تکفیر نمی‌کنم زیرا شما از نظر من جاهل هستید». (9) ابن تیمیه بر آن است که: «وجوب و تحریم و عقاب و ثواب و تکفیر و تفسیق مربوط به خداوند متعال و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است و هیچ کس حق صدور حکم در این موارد را ندارد». (10) طحاوی می‌نویسد:
شیعیان، اهل قبله هستند؛ و مادام که چیزی در ایشان ندیده‌ایم، آنها را به کفر و شرک و نفاق متهم نمی‌کنیم. از درونشان نیز خداوند متعال آگاه است. زیرا ما فرمان داریم که حکم به ظاهر کنیم و از گمان و پیروی از آنچه نمی‌دانیم، نهی شده‌ایم. (11)
بنابراین، اعتقاد نداشتن به عدالت صحابه یا همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا بعضی از خلفای نخستین، ملاک کفر نیست؛ حتی اگر هم فرض کنیم که شیعیان آنها را لعن کنند، بالاترین حد آن، معصیت بزرگ و جرمی‌ عظیم است. میان این عنوان و عنوان کفر که موجب جدایی و خارج شدن از دین اسلام است، تفاوت بسیاری وجود دارد. همان گونه که در بسیاری از متون امامان شیعه (علیه السلام) حکم به مسلمان بودن اهل تسنن وجود دارد، و آنها در هر گونه اثری که مترتب بر عموم مسلمانان باشد، همچون شیعیان‌اند، شیعیان نیز اهل سنت را کافر نمی‌دانند. (12) بنابراین، همان طور که مشاهده شد، اکثر علمای مسلمان، اعم از شیعه و سنی، به طهارت و اسلام پیروان سایر مذاهب حکم داده‌اند؛ اما در هر دو گروه شیعه و سنی، عالمان تندرویی هستند که مصالح اسلام را در نظر ندارند و با حکم و سخن خود، عامل تکفیر و تفرقه می‌شوند. (13) و متأسفانه بستر بسیاری از کشتارها و جنایات بی رحمانه را در پرتو برداشت‌های غلط خود از معنا و حقیقت اسلام و کفر مهیا می‌سازند. در این خصوص مسئولیت خطیر دانشمندان بصیر مسلمان اقتضا دارد با بیان مبانی و اصول و مسائل اسلام و کفر، راه را بر چنین برداشت‌های نادرست ببندند و حساب اصول و ضروریات دین را از فروعات جدا کرده، آتش فتنه و اختلاف را خاموش کنند.

سلفی‌گری

با توجه به‌ اینکه جریان‌های تکفیری به خطا، خود را به سلف نسبت می‌دهند و نام سلفی بر خود می‌نهند، شناخت جایگاه و تفاوت‌های آنها با منش و روش سلف، اهمیت بسزایی دارد. به عبارت دیگر، جریان‌های سلفی انواع مختلفی دارند که فقط گروه کوچکی از آنها تکفیری هستند. تفکیک جریان‌های تکفیری از سلفی‌ها امری ضروری است که به تحقیق و بررسی بیشتر نیاز دارد، ولی در این مقال در حد اشاره بسنده می‌کنیم.
سلفی‌گری در معنای لغوی به معنای تقلید از گذشتگان، کهنه‌پرستی یا تقلید کورکورانه از مردگان است، اما سلفیه (اصحاب السلف الصالح) در معنای اصطلاحی آن، نام فرقه‌ای است که تمسک به دین اسلام جسته، خود را پیرو سلف صالح می‌دانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود، سعی بر تابعیت از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، صحابه و تابعین دارند. آنها معتقدند عقاید اسلامی‌ باید به همان نحو بیان شوند که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده است؛ یعنی عقاید اسلامی‌ را باید از کتاب و سنت فرا گرفت و علما نباید به طرح ادله‌ای غیر از آنچه قرآن در اختیار می‌گذارد، بپردازند. در اندیشه سلفیان، اسلوب‌های عقلی و منطقی جایگاهی ندارد و فقط نصوص قرآن، احادیث و نیز ادله مفهوم از نصوص قرآن برای آنها حجیت دارد. (14)
معتقدان به سلف صالح، عقاید خود را به احمد بن حنبل (164-241 ه.ق.) نسبت می‌دادند. تصاویری که از احمد بن حنبل در منابع مختلف ارائه شده، وی را محدثی سنت گرا و ضد فقاهت و اجتهاد نشان می‌دهد که از تمسک به رأی تبری می‌جسته و فقط به قرآن و حدیث استدلال می‌کرده است؛ و چون در استناد به حدیث بسیار مبالغه می‌کرده، گروهی از بزرگان اسلام، مانند محمد بن جریر طبری و محمد بن اسحاق الندیم، او را از بزرگان حدیث- و نه از مجتهدان اسلام- شمرده‌اند. در واقع، ابن حنبل به عنوان محدثی برجسته و پیرو طریقه اصحاب حدیث با هرگونه روش تأویلی و تفسیر متون مخالف بود و با بزرگان اصحاب رأی، سر ناسازگاری داشت. وی مخالفت با سنت را بدعت می‌خواند و با «اهل الاهواء والبدع» موافق نبود. (15)
آنچه مسلم است، احمد بن حنبل بیش از یکصد و پنجاه سال پیشوای عقاید سنتی- سلفی بود، اما «به طورکلی قشری بودن، متابعت از ظاهر کلام، جمود افکار، تعصب مفرط حنبلیان، دورافتادگی مکتب فقهی ایشان از واقعیت زنده تاریخی و مهجوری از هر آنچه در اجتماع و زندگی روزمره تازه بود، در مجموع، منجر به سقوط و انحطاط این مذهب و کم طرفدار بودن این فرقه شد». (16) پس از مرگ احمد بن حنبل، اندیشه‌ها و افکار وی نزدیک به یک قرن ملاک سنت و بدعت بود، تا اینکه عقاید وی و نیز سلفی‌گری تحت تأثیر انتشار مذهب اشعری به تدریج فراموش شد. در قرن چهارم هجری، ابومحمد حسن بن علی بن خلف بر بهاری در احیای سلفی‌گری کوشید، اما در برابر شورش مردم کاری از پیش نبرد.
در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم، احمد بن تیمیه و سپس پیروانش، از جمله ابن قیم جوزی، عقاید حنابله را به گونه‌ای افراطی تر احیا کردند. ابن تیمیه، به عنوان متکلم و مدافع متعصب مذهب حنبلی، با آزاد اندیشی و تأویل مخالف بود و لذا اقداماتش بیش از پیش باعث انحطاط و عقب ماندگی مذهب حنبلی شد. عصر ابن تیمیه، دوره انحطاط و تنزل تفکر فلسفی و استدلال منطقی و همچنین قرن روی آوردن به ظواهر دین و توجه سطحی به معارف خشک و مذهبی دانسته شده است. (17)

احیای سلفی‌گری افراطی با ظهور وهابیت

در قرن دوازدهم هجری قمری، محمد بن عبدالوهاب نجدی (1115-1206ه. ق.) با طرح مجدد ادعای بازگشت به اسلام اصیل، اندیشه پیروی از سلف صالح را بار دیگر به عرصه منازعات کلامی‌آورد. او با استناد به حدیث نبوی «بدأ الاسلام غریبا و سیعود غریبا» (18) معتقد بود اسلام اصل نخستین را در غربت یافته است؛ از این رو، وی با آنچه خود آن را بدعت و خلاف توحید می‌خواند، به مبارزه برخاست و مسلمانان را به سادگی اولیه دین و پیروی از سلف صالح دعوت می‌کرد و مظهر بارز سلف صالح او نیز امام احمد بن حنبل بود. (19)
به اعتقاد وهابیان، مذهب وهابی نه نحله‌ای جدید، بلکه، همان مذهب سلف صالح است و از این رو، خود را «سلفیه» نیز می‌نامند؛ زیرا آنها مدعی هستند که در اعمال و افعال خود، از سلف صالح، یعنی از اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و تابعین آنها پیروی می‌کنند. وهابیان معتقدند باید اساس دین بر قرآن و مفاهیم ظاهری احادیث صحیح پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب او نهاده شود و در پی آنند که ‌این آیات و روایات بدون هر گونه تغییر و تأویل مورد استناد و عمل قرار گیرد؛ یعنی صرفاً به ظاهر مفاهیم آنها عمل شود. از این رو، آنها آن دسته از رفتار و کردار مسلمانان را که با قرآن و احادیث اصلی تطبیق نمی‌کند، انحراف از اصول و فروع اصلی قرآن و اسلام می‌شمارند. (20)
دکتر محمد سعید رمضان البوطی، از منتقدان اندیشه سلفیه و فرقه وهابیت، در کتاب السلفیة مرحلة زمینة مبارکة لا مذهب اسلامی‌ درباره سلفیه و پیدایش آن می‌گوید:
سلفیه پدیده‌ای ناخواسته و نسبتاً نوخواسته است که انحصارطلبانه مدعی مسلمانی است و همه را جز خود، کافر می‌شمرد؛ فرقه‌ای خودخوانده که با به تن درکشیدن جامه انتساب به سلف صالح و با طرح ادعای وحدت در فضای بی‌مذهب، با بنیان وحدت مخالف است. سلفیه، یعنی همان بستر وهابیت، مدعی است که هیچ مذهبی وجود ندارد و باید به عصر سلف، یعنی دوران صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین بازگشت و از همه دستاوردهای مذاهب که حاصل قرن‌ها تلاش و جست و جوی عالمان فرقه‌ها بوده و اندوخته‌ای گران‌سنگ از فرهنگ اسلامی‌ در ابعاد گوناگون پدید آورده است و با پاس داشت پویایی اسلام و فقه اسلامی‌ آن را به پاسخ‌گویی به نیازهای عصر توانا ساخته است، چشم پوشید و «اسلام بلامذهب» را اختیار کرد. سلفیه دستی به دعوت بلند می‌کند و می‌گوید: «بیایید با کنار گذاشتن همه مذاهب به سوی یگانه شدن برویم» اما با دست دیگر، شمشیر تکفیر برمی‌کشد و مدعی است که با حذف دیگران از جامعه اسلامی‌ و راندن آنان به جمع کفار، جامعه اسلامی ‌را یک دست می‌کند. در پشت این دعوت به بی مذهبی، نوعی مذهب نهفته و بلکه دعوت، خود نوعی مذهب است، آن هم مذهبی گرفتار چنگال جمود و تنگ نظری که اسلام را به صورت دینی بی تحرک، بیروع، ناقص، ناتوان و بی جاذبه تصویر می‌کند و با احیای خشونت و تعصب، راه را بر هر گونه نزدیک شدن به همدیگر می‌بندد. (21)

وضعیت جریان‌های سلفی وهابی در پاکستان

کشور اسلامی‌ پاکستان با چهار ایالت پنجاب، سرحد، سند و بلوچستان در همسایگی شرقی ایران با فرهنگ سنتی- اسلامی‌ و حاکمیتی حزبی، همواره با طمع و تجاوز استعمارگران خارجی مواجه شده است. مهم‌ترین احزاب پاکستان، حزب «مردم»، «جماعت اسلامی»، «استقلال» و «نهضت اجرای فقه جعفری» است و این کشور به دلیل فقر فرهنگی و نفوذ روحانیان متعصّب و مخالف شیعه، یکی از عمده‌ترین مراکز تبلیغ وهابیت در بین کشورهای اسلامی ‌به شمار می‌آید. گروه‌های سلفی وهابی پاکستان گاه به صورت حزب سیاسی، با نفوذ در دولت، گاه به صورت گروه‌های فرقه گرای تروریستی و زمانی به صورت فعالیت‌های فرهنگی عمل می‌کنند که به مهم‌ترین این گروه‌ها اشاره می‌کنیم:

1. دیوبندی

در 1282 ه. ق. مدرسه‌ای در هند و در شهر «دیوبند» به دست محمد قاسم نانوتوی و رشید احمد کنکوهی تأسیس شد. در آن مدرسه تعدادی از طلاب در رشته علوم دینی و خصوصاً فقه حنفی مشغول تحصیل شدند. از همین مدرسه زیربنای مکتب دیوبندی شکل گرفت. این فرقه مسلمان، و اهل سنت و جماعت‌اند. در فقه، تابع فقه حنفی هستند و در سلوک و مسائل اخلاقی، صوفی هستند و از لحاظ عقیدتی پیرو ابومنصور ماتریدی‌اند. (22) مکتب دیوبند امروزه یکی از مهم‌ترین جریان‌های دینی در جهان اسلام است که نفوذ و گسترش قابل توجهی در میان مسلمانان جنوب آسیا پیدا کرده و حتی اهمیت سیاسیِ بین المللی دارد.
این اهمیت از آنجا مایه می‌گیرد که ‌این مکتب با رگه‌های نیرومند بنیادگرایانه خود، بسترساز پیدایش بسیاری از گرایش‌ها و گروه‌هایی شده که برای تحقق آرمان‌های خود دست به خشونت می‌زنند. از این رو نام مکتب دیوبند، یادآور ستیزه جویی ضدغربی و خشونت فرقه‌ای است. با این حال، این تصویر از مکتب دیوبند فقط در خصوص حیات و فعالیت آن در چند دهه گذشته صادق است و برای شناخت بهتر و دقیق تر این جریان مذهبی، باید به سیر تحول تاریخی آن توجه کرد.
شالوده و بنیان اندیشه دینی مکتب دیوبند، برگرفته از اندیشه‌ها و آرای «شاه ولی الله دهلوی» است. (23) شاه ولی الله را می‌توان بزرگ‌ترین شخصیت دینی مسلمانان شبه قاره در چند سده اخیر دانست. بسیاری وی را میانجیِ گذار جامعه مسلمانان هند از دوره سنت به عصر جدید می‌دانند. در واقع، تأثیر عقاید و نظام باورهای وی در میان همه جریان‌های مذهبی امروز پاکستان و هند کم و بیش نمایان است. کار عمده وی را می‌توان در دو محور عمده شناسایی و بررسی کرد: نخست تلاش و رویکرد وی برای ایجاد آشتی و هماهنگی میان مذاهب و گرایش‌های گوناگون فقهی، کلامی، تصوف و . . .؛ و دوم به وجود آوردن یک دستگاه فکری منسجم و بسامان که می‌توانست به گونه‌ای مناسب برای سامان دادن زندگی و حیات مادی معنوی افراد و جوامع مسلمان به کار آید. به هر روی مکتب دیوبند از هنگام تأسیس مدرسه دارالعلوم دیوبند تا کنون بیش از هر جریان دیگری خود را وامدار اندیشه‌های شاه ولی الله و ادامه دهنده آن می‌داند؛ و این به رغم آن است که در موارد بسیاری، آشکارا از آن فاصله گرفته است. می‌توان گفت تشکیل حکومت یک پارچه اسلامی ‌یا همان «امارات اسلامی» یکی از یادگارهای برجای مانده از اندیشه سیاسی شاه ولی الله است که بسیاری از گروه‌های دیوبندی و غیردیوبندی هم سودای آن را در سر می‌پرورانند.
در دوره پیش از تجزیه شبه قاره و تشکیل کشور پاکستان، مهم‌ترین سازمان سیاسی‌ای که عمدتاً علمای دیوبندی تشکیل دادند، «جمعیت علمای هند» بود. (24) این جمعیت در 1919 م./ 1298ه.ش، و در دوره‌ای که «جنبش خلافت» در هند جریان داشت، تأسیس شد. علمای دیوبندی با کمک برخی علمای دیگر این سازمان را ایجاد کردند تا رهبری نهضت مسلمانان بر ضد استعمار بریتانیا را بر عهده گیرد و نیز حمایتی باشد از خلافت عثمانی که در سال‌های پس از جنگ جهانی اول در معرض نابودی قرار گرفته بودند. جنبش خلافت با نهضت «عدم همکاری» به رهبری کنگره ملی هند و مهاتما گاندی هم زمان شد و این دو سازمان با کمک یکدیگر خواهان دست‌یابی هند به استقلال بودند. بنابراین، جمعیت علمای هند و به طور کلی علمای دیوبندی با جدایی مسلمانان و تشکیل کشور مستقل که در دهه‌های 1930-1940 م./ 1310-1330 ه. ش. به رهبری محمدعلی جناح و مسلم لیگ هند در جریان بود، مخالف بودند. پس از تأسیس پاکستان نیز بیشتر علمای دیوبندی با استقلال آن مخالف بودند و از مهاجرت به پاکستان خودداری کردند. به نظر آنها، اندیشه تشکیل کشور مستقل برای مسلمانان، از انگیزه‌های استعماری بریتانیا مایه می‌گرفت که می‌خواستند مانع از اتحاد همه هندوها و تشکیل یک هند مستقل و قدرتمند شوند. اینها البته دو انگیزه مهم دیگر هم در مخالفت خود داشتند. به نظر آنها، محمدعلی جناح و رهبران مسلم لیگ افرادی سکولار و دست کم سست دین بودند که شایستگی به دست گرفتن رهبری خواسته‌های سیاسی مسلمانان را نداشتند. افزون بر این، به نظر ایشان با تشکیل پاکستان، آن دسته از مسلمانانی که در قلمرو هند باقی می‌ماندند، با سرنوشتی نامعلوم روبه رو می‌شدند و قادر نبودند به خوبی از حقوق سیاسی- اجتماعی خود دفاع کنند. با این حال، اقلیتی از علمای عضو جمعیت علمای هند، با جنبش پاکستان همراه شدند و بدان پیوستند. برجسته‌ترین آنها، «مولانا شبیر احمد عثمانی» بود. اینها در 1945م./1324 ه. ش. از جمعیت علمای هند جدا شدند و «جمعیت علمای اسلام» را تأسیس کردند که تا کنون به رغم انشعاب‌های گوناگون، مهم‌ترین حزب سیاسی دیوبندی، و یکی از مهم‌ترین احزاب اسلام‌ گرای پاکستان به شمار می‌رود. (25)
با توجه به مطالب پیش گفته، باید دانست میان آنچه امروز به ویژه در پاکستان به نام جریان دیوبندی معروف است و جریانی که پیش از تأسیس این کشور در هند بدین نام خوانده می‌شد، تفاوت‌هایی وجود دارد. البته در مخالفت با زیاده‌روی در آیین‌ها و آداب صوفی‌گری که همواره در میان مسلمانان شبه قاره رایج بوده است، و همچنین داعیه تشکیل حکومتی یکپارچه برای مسلمانان، در کنار رگه‌هایی از فرقه گرایی، اموری هستند که در هر دو دوره وجود داشته‌اند. ولی جریان دیوبندی در دوره پیش از تجزیه شبه قاره جریان ریشه داری بود که عالمان بزرگی را در دامن خود پرورش داد. از جمله آنها می‌توان مولانا محمود حسن، مولانا محمد حسین مدنی، سید
سلیمان ندوی، عبیدالله سندی، و مولانا شبیر عثمانی را نام برد. همچنین اشخاص برجسته‌ای مانند ابوالکلام آزاد با جمعیت علمای هند و مکتب دیوبند ارتباط داشتند. (26) در این دوره جریان دیوبند به تصوف میانه رو دل بستگی داشت و به طور عمده پیرو مکتب چشتیه بودند؛ حال آنکه جریان دیوبند معاصر، مخالفت و حتی دشمنی سرسختانه با جریان‌های تصوف دارد. در دوره پس از تجزیه، جریان دیوبندی مرتبه و جایگاه علمی‌ خود را به کلی از دست داد و فقط از جنبه‌های سیاسی و اجتماعی اهمیت ویژه‌ای پیدا کرد. همین امر سبب شد این جریان استقلال هویتی خود را تا‌ اندازه‌ای از دست بدهد و در دهه‌های اخیر تحت نفوذ وهابیت قرار گیرد. مدرسه‌های دیوبندی ای که امروز در پاکستان وجود دارند، بیش از آنکه «عالم مذهبی» تربیت کنند، جوانان تهی دست و پرشور را جذب کرده، در راستای اهداف و آرمان‌هایی که چندان نیازمند برخورداری از سطوح بالای علم دینی نیست، سازماندهی می‌کنند. چنان که امروزه جریان دیوبندی در پاکستان نه با نام عالمان بزرگ و شخصیت‌های علمی ‌برجسته، بلکه با نام گروه‌های شبه نظامی‌و سازمان‌های ستیزه‌گر شناخته می‌شود. حتی بسیاری از کسانی که با پیشوند «مولانا» خوانده می‌شوند دانش و تحصیلات دینی بسیار ناچیزی دارند. علت و ریشه این وضع را تا اندازه زیادی باید در تحولی که در دهه‌های پس از تأسیس پاکستان در خاستگاه اجتماعیِ جریان یا مکتب دیوبند روی داد جست وجو کرد. (27)
در دهه‌های اخیر فعالیت‌ها و جهت گیری‌های مکتب دیوبند در پاکستان توجه فراوانی را برانگیخته و ابعادی فراملی یافته است. علت آغازگر و بسیار مهم در پیش آمدن این تحولات، زنجیره وقایع و فرآیندهایی بود که از اواخر دهه 1970م./1350 ه. ش. در افغانستان رخ داد و این کشور را به میدان «جهاد» و رویارویی با شوروی و سپس نیروهای غربی تبدیل کرد. این تحولات زمینه ساز آن شدند که جریان «وهابی‌گری» و سازمان‌هایی چون القاعده- با برخورداری از منابع سرشار ثروت- به طور جدی به ‌این سرزمین پای گذارند و به همکاری نزدیک با گروه‌های دیوبندی بپردازند. البته مسئله پیوند میان جریان دیوبندی و وهابیت، پیشینه‌ای طولانی دارد. شاه ولی الله هم روزگار محمد بن عبدالوهاب بود و همزمان با وی در مدینه به آموختن دانش دینی پرداخت. گرچه هیچ گزارش معتبری درباره تأثیرپذیری و حتی دیدار شاه ولی الله با ابن عبدالوهاب وجود ندارد، اما از دیرباز بسیاری به خلاف آن باور پیدا کرده‌اند. از دیرباز خود شاه و سپس پیروانش به تاثیرپذیری از وهابیت منسوب شده‌اند. تا جایی که در سده 19 میلادی در هند این رسم جا افتاد که کسانی که درباره تصوف و آیین‌های آن نوعی دیدگاه انتقادی داشتند، وهابی خوانده شوند. بنا بر پژوهش‌های جدید، این نسبت‌ها پایه و ریشه درستی ندارند و البته دولت بریتانیایی هند نیز در رواج پیدا کردن آن نقش داشت.
به هر روی و به رغم این گونه نسبت‌ها، و با وجود شباهت‌های انکارناپذیر میان وهابی‌گری با آموزه‌های شاه ولی الله و جریان دیوبندی، باید گفت که تا میانه سده بیستم میلادی هیچ پیوند معناداری میان آنها وجود نداشته است. اما با تأسیس پاکستان، بنیه اقتصادی ضعیف این کشور باعث شد دولت‌های پاکستانی به کشورهای عربی و به ویژه عربستان سعودی نزدیک شوند. این امر در دوره زمامداری ذوالفقار علی بوتو و سپس ضیاءالحق آغاز شد و تا کنون کمابیش ادامه پیدا کرده و خود موجب گسترش دیدگاه‌های مذهبی مورد حمایت این کشورها در پاکستان شده است. (28)
زمینه درآمیختن وهابیت و دیوبندی‌گری، همانا مقوله «جهاد» در افغانستان و نیز کشمیر بود که پیش تر هم بدان اشاره شد و گروه «طالبان» مهم‌ترین ثمره آن به شمار می‌رود. در واقع، طالبانیسم را می‌توان محصول ترکیبی از قبیله‌گرایی پشتونی، سنت دینی دیوبندی و نیز وهابی‌گری دانست. امروزه گروه‌های ستیزه گر پرشماری در پاکستان وجود دارند که از جریان دیوبندی الهام می‌گیرند. بیشتر این سازمان‌ها از جمله جیش محمد، شبکه حقانی، لشکر جهنگوی، و سپاه صحابه خواستار برقراری حاکمیت یافتن شریعت در پاکستان هستند، خود را دیوبندی می‌دانند و تبار فکری خود را به شاه ولی الله دهلوی می‌رسانند؛ ادعاهایی که با توجه به آنچه در این نوشتار گفته شد به طور کامل پذیرفتنی نیست. (29)
نفوذ مکتب دیوبندی در پاکستان همچنان ادامه دارد. اما این را هم باید در نظر داشت که بیشتر سنیان پاکستانی به مکتب رقیب آن، یعنی مکتب صوفی‌گری بریلوی، دل بستگی دارند؛ مکتبی که گرایش‌های صوفیانه دارد، از سیاست و خشونت و جهاد می‌پرهیزد، هوادار رواداری با شیعیان است، و برخاسته از محیط مذهبی بومی‌شبه قاره هند و پاکستان است. آنچه در این میان اهمیت فراوائی دارد این نکته است که جریان تصوف برخلاف جریان دیوبندی افراطی زمینه‌های بسیار مساعدی برای نزدیک شدن به فرهنگ ایرانی، پذیرش زبان فارسی، و نیز تشیع دارد. (30)
این گروه با بریلویه، مکتب دیگری که در مقابل این فرقه قرار دارند، به طور جدّی مخالف‌اند؛ همچنین با اهل حدیث و خصوصاً ابن تیمیه و پیروان او مانند ابن قیم جوزی و محمد بن عبدالوهاب، رئیس فرقه وهابیه، شدیداً عناد دارند. شیخ محمد حسین احمد، یکی از علمای مهم دیوبندی، درباره محمد بن عبدالوهاب می‌گوید:
محمد بن عبدالوهاب نجدی، از نجد ظهور کرد. او افکار باطل و عقیده فاسدی داشت و بسیاری از اهل سنت و جماعت را کشتند. او اهل حجاز و خصوصا ساکنان حرمین شریفین را به بدترین وجه آزار و شکنجه می‌داد. (31) مخالفت این فرقه با «بریلویه»- که بیشتر اهل سلولش صوفیانه‌اند- باعث شده ‌این گروه متهم به وهابیت شود، اما آنها از این اتهام بسیار ناراحت و عصبانی هستند و به شدت تمام این اتهام را رد می‌کنند و آن را دسیسه حسودان و نااهلان می‌دانند. (32)
هدف اصلی بنیان‌گذاران این مکتب در حقیقت، دفاع و نشر افکار و اندیشه‌های ابوحنیفه بوده است، محمد انور کشمیری، یکی از رهبران این گروه، در اظهارات خود می‌گوید: «در حالی که جهان اسلام از هر سو مورد هجمه قرار دارد، ما تمام همّ و غمّمان دفاع از ابوحنیفه شده است». (33) این گروه در حالی که با بریلویه شدیداً مخالف‌اند، در عین حال سلسله‌های تصوف را قبول دارند. از میان آنها به سلسله نقش‌بندیه، چشتیه، قادریه و سهروردیه، بیشتر اهمیت داده، دخول در یکی از اینها را توصیه می‌کنند. (34)
در حال حاضر، این مکتب در پاکستان نفوذ و قدرت فراوانی دارد. همچنین مدارس زیادی در سراسر این کشور دارند. جریان طالبان در حقیقت پرورش یافته همین مکتب بوده است و آنها در پدید آمدن این گروه نقش اساسی داشته‌اند. مطلب قابل توجه ‌این است: در حالی که مکتب دیوبندی با وهابیت به شدّت مخالف بوده، و ده‌ها کتاب مهم بر ردّ آنها از طرف علمای دیوبندی نوشته شده است، اما در تجهیز و حمایت مالی و معنوی طالبان، دیوبندی‌ها و وهابیت هم سو بوده‌اند. همین مطلب باعث شده است برخی تصور کنند که طالبان یک جریان وهابی است. به هر حال، مکتب دیوبندی بر اساس دفاع، ترویج و گسترش مذهب حنفی به وجود آمده و فعلاً یکی از مهم‌ترین جریان‌های فکری در کشور پاکستان محسوب می‌شود. (35)

2. القاعدہ

تشکیلات القاعده در 1988 به دست اسامه بن لادن برای مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی در پیشاور پاکستان تأسیس شد. مناطق قبایلی شمال غرب این کشور که با افغانستان هم مرز است، همچنان خط مقدم جبهه در جنگ علیه پیکارجویان اسلام گراست. القاعده از سازمان «مکتب الخدمة» که هدف آن مسلح کردن و آموزش مجاهدین اسلامی ‌برای جنگ با شوروی بود گسترش و پیشرفت یافت. این سازمان از حمایت و پشتیبانی دولت‌های اسلامی، به ویژه عربستان سعودی و پاکستان و همچنین ایالات متحده آمریکا، برخوردار بود.
در سال 2000، ایمن ظواهری سازمان جهاد اسلامی ‌مصر را با سازمان القاعده ادغام کرد و به شخص دوم این تشکیلات تبدیل شد. وجه نام گذاری سازمان القاعده برگرفته از توصیف این سازمان در یکی از متن‌های آن است که تشکیلات القاعده را «قاعدة الجهاد» (اساس و بنیان نبرد اسلامی) توصیف می‌کند. این در حالی است که خود اعضای این سازمان آن را «جبهه بین المللی جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» می‌نامند. (36)
همکاری القاعده با طالبان سبب شد قبل از حملات یازدهم سپتامبر در آمریکا، اسامه بن لادن بتواند در افغانستان اسکان یابد. در پی اشغال افغانستان به دست نیروهای آمریکا در 2001، اسامه بن لادن ناچار شد افغانستان را ترک کند. نیروهای آمریکایی نهایتاً در 2011 به مخفیگاه او در پاکستان رخنه کردند و او را کشتند. پس از آن ایمن الظواهری، که آخرین بار در اکتبر 2001 در افغانستان دیده شده بود، به عنوان رهبر جدید القاعده معرفی شد. در این میان آمریکا همچنان به حمله با هواپیماهای بدون سرنشین به نواحی مرزی شمال غرب پاکستان که با افغانستان هم مرز است، ادامه می‌دهد. این حملات علیه کسانی است که شک آن می‌رود از رهبران القاعده باشند و با تأیید باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، صورت می‌گیرد. برخی از طرفداران این حملات می‌گویند این استراتژی مؤثر بوده، سبب حذف رهبران پیکارجویان از میدان نبرد شده است. (37)
گفته می‌شود متحدان القاعده در پاکستان از جمله لشکر جنگوی و لشکر طیبه، به مخفی شدن پیکارجویان رده بالای القاعده کمک کرده‌اند. حافظ محمد سعید، رهبر لشکر طیبه به اسامه بن لادن در تأسیس شبکه القاعده در 1988، کمک کرده بود. گروه تحت رهبری او عامل حملات به بمبئی در 2008 بود که منجر به کشته شدن 174 نفر شد. شبکه حقانی و سایر گروه‌های طالبان پاکستانی و جنبش اسلامی ‌ازبکستان نیز از متحدان القاعده هستند. این شبکه مانند القاعده پس از اشغال افغانستان به دست نیروهای آمریکایی، به نواحی مرزی شمال غرب پاکستان نقل مکان کرد. (38)

3. سپاه صحابه

سپاه صحابه، واحدی تروریستی است که در 1985 به دست «حق نواز جهنگوی»، از روحانیون جمعیة علماء الاسلام و به خواست سازمان اطلاعات پاکستان (آی.اس.آی.) به منظور محدود کردن شیعیان پاکستان، به ویژه تشکیلات تحریک فقه جعفری، تشکیل شد که به آنها طالبان پنجابی نیز می‌گویند. این گروه که به دنبال کنفرانس مشترک جماعت اسلامی ‌پاکستان و جمعیت علماء اسلام با بدنه‌ای از مسلمانان مهاجر تشکیل شد، نخست، عنوان انجمن سپاه صحابه پاکستان نام گرفت که بعدها به سپاه صحابه پاکستان معروف شد. گروه «سپاه صحابه» علاوه بر حملات خود بر ضد شیعیان، به ایرانیان مقیم پاکستان نیز حمله می‌کردند، به‌ این بهانه که‌ ایشان از ناحیه حکومت شیعی در ایران حمایت می‌شوند و باید از میان برداشته شوند، که می‌توان به ترور صادق گنجی، سرکنسول ایران در لاهور در تلافی مرگ جهنگوی در دسامبر 1990 اشاره کرد. همچنین افراطی‌های سپاه صحابه در ژانویه 1997 به مرکز فرهنگی ایران در لاهور حمله کردند و نیز هفت دیپلمات ایرانی در مولتان را به شهادت رساندند. در تلافی مرگ ضیاءالرحمن فروغی (رهبر این گروه) پنج افسر نظامی‌ ایران در پاکستان در سپتامبر 1997، به دست سپاه صحابه و لشکر جهنگوی کشته شدند.
گروه سپاه صحابه هدف خود را این اعلام کرده است که پاکستان به طور رسمی‌ سرزمینی سنی نشین معرفی شود. از این رو قلعه‌های نظامی‌ و سنگرهای این گروه بیشتر در نواحی جنوبی پاکستان در منطقه مرکزی و پرجمعیت پنجاب و مرزهای کراچی واقع شده و تعداد دفاتر و مراکز فعالیت این گروه به 500 مرکز بالغ می‌شود و در هر بخش از استان پنجاب شاخه‌ای از این گروه وجود دارد و حدود صد هزار نفر در عضویت این گروه ثبت نام و در کشورهای خارجی نیز مراکزی برای فعالیت خود دایر کرده‌اند؛ کشورهایی چون: امارات متحده عربی، عربستان سعودی، بنگلادش، کانادا و ... . بسیاری از حوزه‌های علمیه و مدارس را در ایالت پنجاب این گروه اداره می‌کنند و گفته می‌شود بسیاری از مدرسه‌های سنی در خارج از کشور پاکستان، تحت نظارت معلمان و نیروهای سپاه صحابه اداره می‌شود و نیروهایِ خود را برای ترور مخالفان آموزش می‌دهند.
در 2002، پرویز مشرف، رییس جمهوری وقت پاکستان، این گروه را سازمانی تروریستی معرفی کرد و به دنبال آن، دولت پاکستان، به گروه سپاه صحابه حمله کرد و افراد بسیاری را دستگیر کرد، پس از فروپاشی سپاه صحابه، «اعظم طارق»، رهبرآن گروه، فعالیت خود را با نام جدیدی به نام «ملت اسلامیه» آغاز کرد و مبالغ هنگفتی از ناحیه هواداران خارجی خود به دست آورد. در پانزدهم نوامبر 2003، دولت پاکستان این گروه را نیز ممنوع اعلام کرد و اعضای اصلی آن را دستگیر، و حساب بانکی آنها را مصادره کرد و به محل اجتماعات ایشان، در خانه‌ها، مساجد و دیگر اماکن حمله کرد. (39)
سپاه صحابه نمونه کامل یک حزب تفرقه گرا و مورد حمایت عربستان در پاکستان است که در زمان رئیس جمهوری ژنرال ضیاءالحق گسترش یافت، به گونه‌ای که بسیاری از افراد آن در ارتش و پست‌های اطلاعاتی و امنیتی نفوذ داده شدند و این امر سبب تقویت بیشتر جریان‌های تکفیری و در نهایت خشونت‌های بیشتر در پاکستان و منطقه شبه قاره شد. (40)
مراکز فعالیت سپاه صحابه بیشتر شهرهای سیالکوت، فیصل آباد و جهنگ بود و تأسیس سپاه صحابه یکی از اهداف شوم در مبارزه با شیعیان است. از سوی دیگر، عربستان سعودی که پشتیبان سرسخت ضیاءالحق بود، از سپاه صحابه و فعالیت‌های آن حمایت مالی و سیاسی می‌کرد؛ رژیم آل سعود از شهریور 1368 به بهانه کمک‌های آموزشی و انسان دوستانه به مهاجران افغانی در ایالات بلوچستان، مراکز متعددی را به نام‌های «مؤسسه الدعوة الاسلامیه»، «ادارة الاسراء»، «مؤسسه مکة المکّرمة الخیریه» و «مؤسسه مسلم» تأسیس کرده است و در پوشش کمک‌های مالی، فرهنگ ضد شیعی وهابیت و سیاست‌های ضد ایرانی را از طریق توزیع کتاب، جلسات سخنرانی، فیلم و نوار و عکس به آوارگان و مهاجران سنی مذهب مقیم در این ایالت منتقل می‌کند. (41) یکی از شعارها و اهداف تأسیس سپاه صحابه، دفاع از احترام به صحابه (گرایش وهابیان) و مبارزه با افکار شیعیان (به بهانه مخالفت با صحابه) و انقلاب اسلامی‌ ایران بود. تبلیغات گسترده و گمراه کننده آنها و کارهایی مانند آدم ربایی، سرقت مسلحانه، ترور، کشتار جمعی (بمب گذاری) و اعمال وحشیانه دیگر، باعث ایجاد وحشت و دلهره در بین شیعیان شده است.
سپاه صحابه، گروهک‌های وابسته دیگری را که در جهت اهداف آنها می‌کوشند، مانند گروه سوار اعظم، به رهبری مولانا اسفندیار و سلیم الله خانی و گروه «حركة الانصار» و «تنظیم الدعوة» تأسیس کرده است. (42) در واقع، تکوین سپاه صحابه واکنشی به تشکیل تحریک فقه جعفری بود که در دفاع از حقوق شیعیان در 13 آوریل 1979 (24 فروردین 1358) مقارن با اجرای قوانین اسلامی‌حکومت ژنرال ضیاء الحق، به دست مفتی جعفر حسین و علامه سید احمد رضوی ایجاد شد. همچنین، آی.اس.آی با حمایت آمریکا و عربستان، گروهی از مسلمانان مهاجر دیوبندی را تشویق به مبارزه علیه فعالیت‌های تحریک فقه جعفری کرد و داخل این فضا، انجمن سپاه صحابه- که بعدها به سپاه صحابه پاکستان تغییر نام داد- به رهبری مولانا حق نواز جهنگوی (از روحانیون جمعیة علماء الاسلام) در 1985 (1364) ایجاد شد. (43)

4. طالبان پاکستان

گروه طالبان از قوم پشتون (بزرگ‌ترین قوم افغانستان) هستند، که به دست ارتش سپاه صحابه، «جمعیة العلما»ی پاکستان و مدارس دیوبند، (محل آموزش اندیشه‌ها و پندارهای وهابیان) شکل گرفت. آنها مدعی استقرار شریعت غرّای محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و خود را حنفی مذهب و صوفی مشرب قلمداد می‌کنند، ولی اعمالشان نشان دهنده احیای سنت‌های قومی ‌و قبیله‌ای 250 سال گذشته پشتون‌ها است. این باورها و سنت‌ها شباهت فراوانی با عملکرد وهابیان دارد، به طوری که شواهد موجود نشان از حمایت کامل سیاسی، فکری و اقتصادی عربستان از آنها دارد. نام این گروه در دوازده اکتبر 1994 برای اولین بار در خبرگزاری‌ها مطرح شد. آنها با یک دسته دویست نفره به طور سریع، در سایه حمایت‌های مالی و نظامی ‌دولت‌های پاکستان، آمریکا، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، توانستند مناطق وسیعی را از دست دولت اسلامی ‌افغانستان خارج کنند و به تصرف خود درآورند. (44)
برخی معتقدند اطلاق طالبان پاکستان به یک گروه به هیچ وجه صحیح نیست و باید بین گروه‌های مختلفی که در ادبیات موجود طالبان پاکستان خوانده می‌شوند، تفکیک قائل شد. گروه‌های فرقه‌ای مانند سپاه صحابه و لشکر جهنگوی، گروه‌های ضد هندی مانند لشکر طیبه، جیش محمد، حرکة المجاهدین و حرکة الجهاد الاسلامی ‌پاکستان، تحریک طالبان، تحریک نفاذ شریعت محمدی از جمله گروه‌هایی هستند که در برخی منابع به اشتباه به عنوان طالبان شناخته نمی‌شوند. پاکستان در جریان اشغال افغانستان به دست شوروی سابق، به مانند آمریکا و انگلیس از مجاهدین افغان پشتون حمایت کرد تا بعد از خارج شدن نیروهای شوروی از افغانستان بتواند با خیالی آسوده در دولت جدید کابل نفوذ کرده، مهره‌های خود را در نظام سیاسی جدید این کشور بچیند. اما خلاف خواست پاکستان، با تشکیل دولت جدید افغانستان، تاجیک‌ها قدرت گرفتند و مجاهدین پشتون حامی‌ پاکستان موفق نشدند امتیاز مهمی ‌از حکومت افغان‌ها دریافت کنند. بدین ترتیب پاکستانی‌های مغموم از 1994 تلاش خود را برای اعمال نفوذ بر دولت افغانستان آغاز کردند. دولت ضیاءالحق با تشویق «جماعت اسلامی ‌پاکستان» به رهبری قاضی حسین احمد و «جمعیت علمای اسلام» به رهبری فضل الرحمان و سمیع الحال با تأکید بر حمایت از مجاهدین، مسیر گروه‌های مذهبی پاکستان برای حضور در جهاد مسلحانه افغانستان را هموارکرد. به طور کلی، سه رویکرد مشخص را می‌توان در گونه‌های مختلف طالبان پاکستان مشاهده کرد.
1. دارای گرایش ایدئولوژیک (تحریک نفاذ شریعت محمدی در سوات)
2. دارای گرایش‌های سیاسی (سپاه صحابه و لشگر جهنگوی در پنجاب جنوبی)
3. دارای گرایش‌های قومی‌ و قبیله‌ای (گروه تحریک طالبان در وزیرستان)
سازمان اطلاعات پاکستان در سال‌های گذشته بر همه‌این جریان‌ها اشراف و تسلط داشته، به نوعی آنها را در زمان‌های خاص مدیریت کرده است. (45)

5. لشکر جهنگوی

یکی از مهم‌ترین گروه‌های تروریستی پاکستان لشکر جهنگوی است که عده زیادی از آن به عنوان جانشین القاعده در پاکستان یاد می‌کنند. لشکر جهنگوی، یک گروه شبه نظامی‌ فرقه‌ای و ضد شیعه است که در 1996 به دست گروهی از اعضای سازمان فرقه‌ای «سپاه صحابه پاکستان» ایجاد شد. هرچند لشکر جهنگوی ساختار رهبری خود را پنهان نگه می‌دارد، اما یکی از رهبران ارشد این گروه، فردی به نام «ملک اسحاق» است. ملک اسحاق به شدت تحت تأثیر افکار «مولانا حق نواز جهنگوی»، پایه گذار سپاه صحابه بوده است. اسحاق پس از دیدار با مولانا جهنگوی در 1989، رسماً به سپاه صحابه پیوست و در همان سال فعالیت‌های ضدشیعه خود را آغاز کرد. مولانا جهنگوی در 1990 ترور شد و لشکر جهنگوی در 1996 تأسیس شد. با وجود اختلافات، این دو گروه با یکدیگر مرتبط باقی ماندند. در حقیقت، لشکر جهنگوی به عنوان دومین بازوی نظامی ‌سپاه صحابه نیز در نظر گرفته می‌شود که به طور خاص وظیفه آن مقابله با «سپاه محمد»، شاخه نظامی‌ حزب شیعی «تحریک نفاذ فقه جعفریه» تعریف شده است. در این میان، هرچند سپاه صحابه ارتباط خود را با لشکر جهنگوی پنهان می‌کرد، سرانجام دولت پاکستان در 2002 این حزب را به دلیل مشارکت در اقدامات نظامی، غیرقانونی اعلام کرد. با وجود اعلام نشدن نام رهبر گروه، باور عمومی ‌بر آن است که اسحاق- که پس از تحمل 14 سال زندان، در 2011 آزاد شد- هم اکنون نقش اصلی را در آن دارد و شاهد این مدعا آن است که فقط اندکی پس از آزادی اسحاق، شمار حملات به شیعیان در پاکستان به طور بی سابقه‌ای افزایش یافت. (46)

لشکر جهنگوی و شبکه تروریستی عربستان و آمریکا

لشکر جهنگوی، مانند لشکر صحابه که در عملیات بمب گذاری در بمبئی هند 160 نفر را به قتل رساند، هر دو بازوهای کمکی القاعده هستند. پشتیبان مالی هر سه گروه عربستان است. گاردین در مقاله‌ای با عنوان «اسناد ویکی لیکس و نقش عربستان در حمایت مالی از تروریسم جهانی» به‌این مسئله پرداخت که دولت آمریکا از نقش عربستان به عنوان بنگاه مالی تروریست‌ها در جهان آگاه است:
عربستان سعودی بزرگ‌ترین منبع مالی تروریسم در جهان است. القاعده، طالبان، لشکر صحابه و لشکر طیبه همگی دست پخت دولت عربستان هستند. اسناد دولتی آمریکا بارها به ‌این مسئله اشاره کرده‌اند. ثروتمندان و شیوخ نفتی عربستان منبع اصلی مالی دولت عربستان در تجهیز نظامی ‌این گروه‌ها هستند. کویت، امارات متحده عربی و قطر، به عربستان در این زمینه کمک می‌کنند.
انگیزه اصلی حمایت‌های مالی کشورهای حوزه خلیج فارس از گروه‌های تروریستی در منطقه، مقابله با تأثیر فزاینده انقلاب شیعی ایران است. اما شگفت آور آن است که علی رغم همه‌ این شواهد و مدارک، آمریکا پیوندهای گسترده سیاسی، اقتصادی، مالی و حتی نظامی‌ با این کشورها برقرار کرده است. کشورهایی که هسته تروریسم جهانی را تغذیه می‌کنند. آمریکا در لیبی و سوریه به گروه‌های وابسته به القاعده کمک‌های مالی فراوانی کرده است. (47)

6. لشکر طیبه

ریشه لشکر طیبه و جنگجویان چریکی آن به جنگ علیه شوروی سابق در افغانستان در دهه 1980 برمی‌گردد. عبدالله عزام، که اسامه بن لادن از افراد نزدیک وی به شمار می‌رود، از جمله بنیان‌گذاران این گروه است. افراد این گروه در جنگ‌های داخلی تاجیکستان و بوسنیا نیز شرکت داشتند. هسته اولیه ‌این گروه تروریستی در فرقه اهل حدیق پدید آمد. این گروه تروریستی نخست برای آموزش داوطلبان مبارزه در کشمیر تأسیس شد. لشکر طیبه از ناحیه (آی. اس.آی) سازمان اطلاعات پاکستان به ویژه پس از 1996 حمایت شده است. فلسفه ‌این گروه مشابه پان اسلامیست‌هاست که خواهان ایجاد خلافت اسلامی‌ در آسیای جنوبی هستند. در اعلامیه رسمی‌ خود این گروه خواهان فتح اروپا شده است. آنها صحبت از این می‌کنند که یک زمان اروپا تحت تأثیر و سیطره مسلمانان بود، ولی در اثر جنگ‌های صلیبی، به دست عیسویان غصب شد.
لشکر طیبه در منطقه کشمیر اردوگاه‌های متعدد آموزشی داشته است و نخستین منطقه عملیاتی‌اش نیز جامو و کشمیر است. این گروه در کشمیر و پنجاب از محبوبیت و حمایت مردم برخوردار است؛ جایی که لشکر طیبه کمک‌های بشری مثل ایجاد کلینیک‌های سیار و بانک خون را در اختیار مردم قرار می‌دهد. لشکر طیبه به عنوان یکی از مهم‌ترین گروه‌های تروریستی پاکستان، درصدد تقویت گروه‌های بنیادگرای مذهبی است تا از آنها به عنوان مخالفان سرسخت ظهور جنبش‌های دموکراتیک و غیرنظامی ‌استفاده کند. این تشکیلات تروریستی نه تنها ثبات پاکستان بلکه ثبات منطقه را تهدید کرده، موجب صدور تروریست‌ها به سراسر جهان می‌شود. مرام‌نامه فعلی لشکر طیبه برای ادامه فعالیت‌های تروریستی خود ایدئولوژی به چالش کشیدن حاکمیت هند بر جامو و کشمیر است.
لشکر طیبه نخست با القاعده بیشتر پیوند خویشاوندی داشت تا همکاری و اتحاد تشکیلاتی، اما پس از آنکه دولت مشرف تحت فشار شدید آمریکا و به منظور جلوگیری از ائتلاف آمریکایی- هندی، لشکر طیبه را در 2001 واحدی تروریستی خواند و فعالیت آن را ممنوع اعلام کرد، لشکر طیبه با القاعده ارتباط تشکیلاتی قوی تری پیدا کرد، به ویژه پس از آنکه مولانا الیاس کشمیری، رهبر معنوی لشکر طیبه، به مناطق قبایلی پاکستان رفت و در کنار رهبران القاعده و گروه طالبان افغانستان قرارگرفت. (48)

7. جیش محمد

گروه جیش المحمد از گروه‌های تروریستی نوظهور در پاکستان است که در 200 به رهبری مسعود اظهر در شهر کراچی بنیان گذاشته شد. این گروه حوزه فعالیت خود را مناطق جامو و کشمیر قرار داده است. ایدئولوژی این گروه بیشتر بر پایه احساسات ضدهندی و ضد آمریکایی شکل گرفته است. رهبر این گروه در نخستین سخنرانی خود، هدف از تشکیل گروه تروریستی جیش المحمد را این گونه اعلام کرد: «من در راستای انجام وظیفه به‌ اینجا آمده‌ام که بگویم تا زمانی که هند و آمریکا را نابود نکرده‌ایم، مسلمانان نباید در وضعیت صلح و آرامش بمانند». جیش محمد جزء گروه‌هایی است که به ارتکاب سوء قصدهای ناکام به جان پرویز مشرف، رییس جمهور سابق پاکستان، متهم شده است. گفته می‌شود این گروه تروریستی با لشکر جهنگوی و سپاه صحابه ارتباطات تنگاتنگی دارد. (49)

8. تحریک نفاذ شریعت محمدی

تحریک نفاذ شریعت محمدی یا نهضت اجرای شریعت محمدی در 1992، شکل گرفت. مولانا صوفی محمد- پیرو مکتب وهابی و از اعضای فعال جماعت اسلامی- مؤسس این گروه تروریستی است. این گروه هدف از تشکیل و فعالیت خود را اجرای برداشت خود از شریعت در پاکستان مطرح کرده است. رهبران این گروه خواهان این هستند که پاکستان نیز به شیوه حکومت طالبان اداره شود. مولانا صوفی محمد پس از حمله نیروهای آمریکا به افغانستان، به همراه هزاران نفر از هوادارانش برای کمک به طالبان به سمت افغانستان حرکت کرد. تعداد زیادی از مبارزان او به دست جبهه ائتلاف شمال افغانستان دستگیر یا کشته شدند و فقط تعداد کمی‌ از آنها از جمله صوفی محمد به پاکستان بازگشتند. صوفی محمد در 2007 نیز، در پی بازگشت به پاکستان، به دست مقامات این کشور دستگیر و روانه زندان شد. بعد از دستگیری وی، دامادش مولانا فضل الله، معروف به ملا رادیو، رهبری هدایت تحریک نفاذ شریعت محمدی را بر عهده گرفت. یکی از ویژگی‌های خاص این رهبر جدید این است که از طریق ایستگاه رادیویی خود، اجرای خشن دستورهای شریعت، همچون تعطیلی مدارس دخترانه، بسیج نیروها برای کمک به طالبان در افغانستان و... را ضروری اعلام کرده است. (50)

9. شبکه حقانی

شبکه حقانی از ماهرترین و مرموزترین گروه‌های تروریستی به شمار می‌رود که حوزه عملیاتی آن جنوب افغانستان و شمال پاکستان، به ویژه مناطق مرزی پکتیا و خوست، است. شبکه حقانی از دهه 1980 و همزمان با اشغال افغانستان از سوی شوروی با حمایت‌های خارجی، به رهبری جلال الدین حقانی شکل گرفت که تا زمان انجام حملات 11 سپتامبر 2001 با حمایت آمریکا فعالیت می‌کرد. اولین رهبر این گروه، جلال الدین حقانی از رهبران مجاهدین افغان بود. پس از او، رهبری گروه به پسر ارشدش سراج الدین حقانی منتقل شد. شبکه حقانی بر نظام قبیله‌ای مبتنی است و رهبران این شبکه از قبیله «زدران»، قوم پشتون ساکن ولایت پکتیا هستند. مولوی جلال الدین حقانی از متحدان طالبان بود و مسئولیت‌هایی همچون فرماندهی طالبان در شمال کابل، وزیر مناطق مرزی و امور قبایلی را بر عهده داشت.
اوج قدرت این گروه پس از اشغال افغانستان از حدود دو سال پیش نمایان شد، به طوری که سه حمله عمده علیه منافع غرب و ناتو در افغانستان به انجام رسانده‌اند؛ حمله هم زمان به چند هدف مهم در شهر کابل، حمله به هتل «اینترکنتینانتال» کابل، حمله به سفارت آمریکا در کابل و حمله به پایگاه بگرام در افغانستان، که‌ این حملات کمتر از دو هفته پس از انتشار خبر مرگ بن لادن به دست نیروهای ویژه آمریکایی، رخ دادند. این حملات باعث افزایش فشار غرب بر پاکستان شد. به دنبال این فشارها، دولت پاکستان اعلام کرد قصد دارد حملات جدیدی را علیه بنیادگرایان صورت دهد که پس از آن گروهی از رهبران ارشد این گروه‌ها از داخل خاک پاکستان به افغانستان گریختند. نیروهای آمریکایی نیز توانسته‌اند از این فرصت جابجایی برای شکار چند نفر از رهبران ارشد آنها بهره ببرند. ظاهراً یکی از آنها «بدرالدین حقانی» از رهبران ارشد شبکه حقانی و نفر دوم این گروه شبه نظامی ‌بوده است که مرگ او ضربه‌ای جدی به انسجام داخلی شبکه حقانی وارد کرد، به طوری که می‌توان این برداشت را داشت که هسته رهبری شبکه حقانی دیگر موفق نشد انسجام سابق خود را به دست آورد. زیرا ناتو و نیروهای دولتی افغانستان تا کنون توانسته‌اند بخش قابل توجهی از کادر رهبری حقانی را مهار کنند. پس از آن نیز ملا دادالله، فرمانده طالبان پاکستانی در منطقه باجور، که از حامیان اصلی شبکه حقانی بود، در شرق افغانستان کشته شد. پیش از آن نیز حاجی مالی خان، برادرزن جلال الدین حقانی و از فرماندهان ارشد شبکه حقانی به دست ناتو دستگیر شد. او رهبری قبیله‌ای را که خانواده حقانی به آن منسوب است، بر عهده داشت. در خصوص ارتباطات تشکیلاتی شبکه حقانی گفته می‌شود بدرالدین، رابط گروه حقانی و طالبان پاکستان بود که حدود دو سال پیش اردوگاهی را برای حمایت مالی و تدارکاتی شورشیان افغان در منطقه «منگل» در شرق افغانستان ایجاد کرده است. (51)

10. حركة الجهاد اسلامى و حركة المجاهدین

این دو گروه از گروه‌های تروریستی خرد و بیشتر محلی هستند که اخیراً موفق به توسعه حوزه عملیاتی خود شده‌اند. گروه تروریستی حرکة الجهاد اسلامی‌ به دست مولانا ارشد احمد در 1980 به عنوان یک گروه جهادی افغان تشکیل شد. با این حال، در مورد زمان و نحوه شکل گیری آن، گزارش‌های ضد و نقیضی وجود دارد. اهداف این گروه، الحاق ایالت‌های جامو و کشمیر به پاکستان و گسترش اسلام در تمام شئون این جامعه است.
حرکة المجاهدین نیز به دست مولانا فضل الرحمن خلیل در 1985 به عنوان یک جناح انشعابی از حرکة الجهاد اسلامی، تأسیس شد. (52)

پیامدهای خونبار و مرگبار جریان‌های تکفیری در پاکستان

جریان افراطی سلفی تکفیری بر مبنای اعتقادات سست و بی اساسی به نام اسلام، دست به جنایاتی می‌زنند که آسیب‌ها و لطمه‌های بسیاری ایجاد کرده و چهره اسلام را در جهان مخدوش ساخته است. خشونت از نوع تکفیری اش، امروز سراسر سرزمین اسلام را تهدید می‌کند و ضمن سلب آرامش کشتارهای وحشیانه‌ای در پی داشته است. پاکستان از کشورهایی است که از گذشته‌ای دور تاکنون در آتش تکفیر و خشونت و افراط می‌سوزد و داغدار عصبیت و اختلاف است. بیان آنچه بر این گوشه از جهان اسلام گذشته گویای خودسری و لاابالی‌گری جریان خودساخته و منحرف سلفی تکفیری است. در ادامه به برخی اقدامات آنها اشاره می‌کنیم.

انفجار در مدرسه قرآن پاکستان

انفجار در مدرسه آموزش قرآن شهر کراچی پاکستان چندین کشته و مجروح بر جای گذاشت. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین، خبرگزاری ایکنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی «العهد» نوشت، این انفجار در مدرسه قرآن منطقه فقیرنشین «اورانگی» پاکستان که گروه‌های مسلح در آن فعال هستند، روی داد. در این حادثه سه کودک که 10 تا 12 ساله بودند، کشته و ده تن دیگر مجروح شدند؛ هنوز اطلاعاتی درباره ‌اینکه مواد منفجره به داخل مدرسه پرتاب یا به صورت پنهانی در آنجا نگهداری شده‌اند، مخابره نشده است. جواد علام اودو، یک مقام مسئول در پلیس کراچی اظهار کرد: مدرسه در زمینه آموزش قرآن فعالیت می‌کرد؛ انفجار در آن کشته شدن سه دانش آموز و مجروح شدن شش تن دیگر را در پی داشته است. یادآور می‌شود، شهر کراچی 18 میلیون جمعیت دارد و در چند سال گذشته شاهد خشونت‌های طایفه‌ای و جنگ‌های گروهی نشئت گرفته از اختلافات سیاسی، قبیله‌ای، اقتصادی و نفوذ طالبان بوده است. (53)

پاکستان مسافرت زائران شیعه به ‌ایران را متوقف کرد

دولت پاکستان به دلیل نگرانی از امنیت جانی زائران شیعه در مسیر حرکت به سوی ایران، فعالیت‌های اتوبوس‌های این مسیر را به حالت تعلیق درآورد. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین، خبرگزاری تسنیم به نقل از رویترز نوشت، پاکستان فعالیت اتوبوس‌هایی که زائران شیعه را از استان بلوچستان به ‌ایران منتقل می‌کردند به دلیل نگرانی‌های امنیتی در پی کشتار 27 زائر شیعه به حالت تعلیق در آورد. بزرگراه 700 کیلومتری که شهر پاکستانی کویته را به ‌ایران متصل می‌کند بارها هدف حملات انتحاری و بمب‌های کنار جاده‌ای گروه‌های تروریستی قرار گرفته است.
حملات فرقه‌ای در پاکستان رو به افزایش است. اقلیت شیعه 20 درصد جمعیت 180میلیونی این کشور را تشکیل می‌دهند. گروه‌های حقوق بشری اعلام کرده‌اند که بیش از 400 شیعه در 2013 کشته شده‌اند. همچنین، انفجار یک خودروی بمب گذاری شده انتحاری منجر به شهادت 27 شیعه شد و متعاقب آن صدها معترض هزاره به خیابان‌ها آمدند و علیه ‌این خشونت‌ها راهپیمایی کردند. شبه نظامیان لشگر جهنگوی مسئولیت این حملات را بر عهده گرفتند. این گروه نکهیری شیعیان را مسلمان ندانسته، معتقد است آنها باید کشته شوند. (54)

تحصن شیعیان در شهرهای سراسر پاکستان پایان یافت

گروه‌های شیعی در پاکستان در گفت وگو با رسانه‌های خبری اعلام کردند با توافقی که با وزرای دولت فدرال پاکستان صورت گرفت، تحصن و اعتراضات سراسری در این کشور نسبت به تداوم حملات تروریستی علیه شیعیان، پایان می‌یابد. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین، خبرگزاری ایرنا به نقل از اظهارات اعضای ارشد گروه‌های سیاسی حزب مجلس وحدت مسلمین و رؤسای حزب دموکراتیک جامعه هزاره کویته متعلق به شیعیان پاکستان نوشت: پس از اطمینان از اقدامات آتی دولت علیه تروریست‌ها و شبه نظامیان و شناسایی عاملان جنایات و حملات تروریستی علیه جامعه شیعیان که از سوی چودری نثارعلی خان، وزیر کشور، اعلام شد، گروه‌های شیعی معترض به تحصن سراسری خود در شهرهای مختلف این کشور پایان می‌دهند. عبدالخالق هزاره، رهبر حزب هزاره کویته، اعلام کرد شیعیان این کشور با توافق به عمل آمده با نمایندگان دولت تحصن خود در شهر کویته را به اتمام رسانیده، مراسم تدفین پیکر زائران کشته شده در حمله تروریستی به دو اتوبوس را که حامل مسافران اماکن مقدس بودند برگزار می‌کنند. حمله انتحاری انجام شده در مسیر عبور دو دستگاه اتوبوس حامل زائران شیعی در منطقه مستونگ ایالت بلوچستان، در جنوب غربی پاکستان، بیش از 30 کشته و 44 زخمی‌ بر جای گذاشت.
وزیر کشور پاکستان نیز با سخنانی از گروه‌های شیعی خواست به تحصن خود پایان دهند و افزود: دولت فدرال و ایالت بلوچستان به مردم اطمینان می‌دهد که تمامی‌ اقدامات لازم برای تأمین امنیت شیعیان را به انجام برساند و از طریق قانون برای شناسایی و بازداشت عاملان این حادثه اقدام کند. در همین حال، علامه راجا ناصر عباسی، دبیر کل مجلس وحدت شیعیان پاکستان، نیز در سخنانی در راولپندی در جمع معترضان، از گروه‌های سیاسی مذهبی در سراسر پاکستان خواست به اعتراض‌های خود پایان دهند، اما وی خطاب به دولت گفت: دولت مرکزی باید به وعده‌های خود در خصوص شیعیان عمل کند و مانند دفعات گذشته فقط به صدور بیانیه اکتفا نکند. این رهبر مذهبی هشدار داد اگر دولت نتواند یا نخواهد با عاملان این جنایت‌ها برخورد جدی داشته باشد، در روزهای آینده شیعیان در این کشور با اعتراضات بیشتر به سوی اسلام آباد حرکت کرده، در مقابل مجلس نمایندگان این کشور تحصن بزرگی برپا خواهند کرد. این تحصن در حالی به اتمام رسید که درگیری میان اعتراض کنندگان (شیعیان) و پلیس باعث استفاده نیروهای انتظامی ‌از گاز اشک آور و شلیک هوایی به منظور پراکنده کردن تظاهرکنندگان شیعی در شهرهای مختلف پاکستان، به ویژه در شهر کراچی در جنوب این کشور، شد. به گزارش پلیس شهر کراچی، نیروهای انتظامی ‌با استفاده از باتوم و شلیک هوایی اقدام به پراکنده کردن معترضان کردند و تعدادی از شهروندان و شیعیان در کراچی بازداشت شدند، اما با وجود هشدارهای پلیس معترضان همچنان از پراکنده شدن خودداری می‌کردند. (55)

امتناع شیعیان کویته از دفن شهدای حمله انتحاری

اقوام و نزدیکان شهدای شیعه در بمب گذاری انتحاری بلوچستان پاکستان تابوت‌های عزیزان خود را در خیابانی در کویته گذاشتند و از حرکت دادن آنها امتناع کردند. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین، خبرگزاری ابنا به نقل از یک افسر پلیس پاکستان اعلام کرد که اقوام و نزدیکان شهدای شیعه بمب گذاری انتحاری این هفته برای سومین روز متوالی دست به تظاهرات زدند. این افراد از دفن شهدای خود امتناع کردند و خواستار سرکوب شبه نظامیان در بلوچستان شدند. معترضان تابوت‌های عزیزان خود را در خیابانی در کویته گذاشتند و از حرکت دادن آنها امتناع کردند. در این حمله انتحاری که در مسیر عبور دو دستگاه اتوبوس حامل زائران شیعی در منطقه مستونگ ایالت بلوچستان در جنوب غربی پاکستان رخ داد، بیش از 30 نفر شهید و 44 نفر زخمی‌ شدند. زائران شیعی از جمله 10 زن و چند نفر از نیروهای امنیتی پاکستان در میان قربانیان این اقدام تروریستی هستند. گروه تروریستی و غیرقانونی لشکر جهنگوی مسئولیت این اقدام تروریستی را به عهده گرفت. (56)

حمله تروریستی به شیعیان پاکستانی

عملیات تروریستی در منطقه شیعه نشین شهر پیشاور پاکستان، 8 کشته و 26 زخمی ‌بر جای گذاشت. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم، این انفجار در یکی از محله‌های شیعه نشین به وقوع پیوست. فیصل مختار، از فرماندهان ارشد پلیس [پیشاور] در این باره گفت: انفجار در بازاری در محله «کیسا خوانی» روى داد، که دارای اکثریت شیعه است. (57) مقام‌های پلیس پاکستان گزارش دادند مهاجمان ناشناس با تیراندازی به سوی مسجد شیعیان در ایالت پنجاب در شرق این کشور 10 نمازگزار شیعی را زخمی ‌کردند. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از خبرگزاری ایرنا، مقام‌های پلیس ایالت پنجاب در گفت وگو با خبرنگاران افزودند: مهاجمان ناشناسی، افراد حاضر در مسجد متعلق به شیعیان در شهر چکوال را پس از اقامه نماز مغرب هدف قرار دادند. پلیس پاکستان گزارش داد به نظر می‌رسد این حادثه، اقدام تلافی جویانه تندروان مذهبی در واکنش به قتل دو عضو ارشد گروه اهل سنت و الجماعة در شهر اسلام آباد باشد. مقام‌های پلیس اسلام آباد گزارش دادند که مهاجمان ناشناس خودروی مفتی منیر احمد معاویه، دبیر کل گروه مذهبی و تندروی اهل سنت و الجماعة را در نزدیکی میدان فرقان، منطقه‌ای در اسلام آباد هدف قرار دادند و وی را کشتند. در این حمله «اسد محمود» یکی از مسئولان این گروه نیز کشته شد. تاکنون هیچ گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته است و پلیس اسلام آباد نیز انگیزه‌ این حادثه را فرقه‌ای می‌داند. (58)

شهادت سه زائر شیعه در انفجار بمب در پاکستان

دست کم سه نفر در انفجار بمبی که یک اتوبوس حامل زائران شیعه را در جنوب غرب پاکستان هدف قرار داده بود، کشته و بیش از 30 تن دیگر، از جمله شماری از افسران امنیتی، زخمی ‌شدند. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از پرس تی وی، این زائران از شهرهای مقدس ایران در حال بازگشت به کشورشان بودند که یک خودروی حامل مواد انفجاری در شهر کویته واقع در
جنوب غرب پاکستان، اتوبوسی را که آنها در آن بودند هدف قرار داد. (59)

شهادت مدیر شیعه یکی از دانشگاه‌های پاکستان

افراد مسلح یکی از مدیران ارشد و شیعه یکی از دانشگاه‌های پاکستان را به همراه راننده‌اش در استان پنجاب به شهادت رساندند. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از خبرگزاری ابنا، سید شبیر حسین شاه، مدیر امور دانشجویی یکی از دانشگاه‌های استان پنجاب، در حالی که در مسیر دانشگاه بود، هدف حمله قرار گرفت. علی نصیر ریزوی، رئیس پلیس منطقه گفت سید شبیر حسین شاه تقریباً نزدیک دانشگاه بود که افراد مسلح موتورسوار خودروی او را به گلوله بستند. راننده خودرو نیز در این حمله شهید شد. از تعداد دقیق افراد مسلح اطلاع نداریم اما به نظر می‌رسد این حمله برنامه ریزی شده و مقتول هدف این حمله بوده است. مقامات گمان می‌کنند این حمله، اقدامی‌ تلافی جویانه مرتبط با ناآرامی‌های روز جمعه روالپندی است که در آن یکی از مساجد سنی‌ها به آتش کشیده شده و 10 تن در آن کشته شدند.
مقامات دانشگاه گفتند سید شبیر حسین شاه در امور دانشگاهی بسیار فعال بوده است. شیخ عبدالرشید، سخنگوی دانشگاه گفت او از نظر فرقه‌ای شیعه بود، اما یکی از مقامات پیشروی دانشگاه محسوب می‌شد. یکی دیگر از همکاران وی گفت پیش تر افراد ناشناسی سید شبیر حسین شاه را تهدید کرده بودند. پاکستان با افزایش خشونت‌های فرقه‌ای روبه روست که در آن گروه‌های شبه نظامی‌ مرتبط با القاعده و طالبان اغلب به شیعیان که 20 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند، حمله می‌کنند. (60)

شهادت 7 شیعه در حمله شبه نظامیان در پاکستان

منابع امنیتی آگاه در پاکستان از شهادت7 نفر از شیعیان و زخمی‌شدن 32 نفر دیگر در حمله شبه نظامیان در نزدیکی اسلام آباد، پایتخت این کشور، خبر دادند. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین، خبرگزاری تسنیم به نقل از پرس تی وی این خبر را اعلام کرد. (61)

ترور 8 نفر از شیعیان پاکستان

مسئولان محلی پاکستانی از ترور 8 نفر از شیعیان این کشور خبر دادند. به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، در یکی از این حملات تروریستی دو پزشک شیعه در شهر کراچی به ضرب گلوله افراد مسلح کشته شدند. عناصر مسلح همچنین با حمله به یک خیاطی در مرکز شهر کراچی صاحب این مغازه و یکی از کارکنان را به قتل رساندند و از صحنه جرم گریختند. الیوم السابع به فال از عمیر فروقی، از مسئولان پلیس کراچی، اظهار داشت: همه می‌دانستند که ‌این افراد که هدف سوء قصد قرار گرفته‌اند، شیعه بودند.
همچنین چهار شیعه دیگر نیز، روز قبل از این حادثه، در یکی از مناطق قبیله‌ای شمال غربی پاکستان به قتل رسیدند. اوایل سال جاری میلادی حمله تروریستی به دو منطقه شیعه نشین در شهر کویته حدود 200 کشته بر جا گذاشت. این حملات خون‌بارترین هجوم تروریستی به شیعیان پاکستان بود. در سایه نبود آمار رسمی، برخی منابع تأکید دارند که شیعیان پاکستان 20 درصد جمعیت این کشور 180 میلیون نفری را تشکیل می‌دهند. بیشتر این حملات تروریستی به دست عناصر طالبان صورت می‌گیرد. (62)

شهادت 22 زائر شیعه در پاکستان

حمله تروریستی به اتوبوس حامل زائران شیعه در جنوب غربی پاکستان در مسیر بازگشت آنان از زیارت اماکن مقدس در خاک جمهوری اسلامی‌ ایران، به شهادت 22 تن از آنان منجر شد. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم، این حمله تروریستی نزدیک روستای درینگر در اتوبان بین پاکستان و ایران در 60 کیلومتری غرب شهر کویته روی داد. مسئولان محلی پاکستانی تأکید کردند که در این حمله تروریستی 22 نفر شهید و 20 تن مجروح شدند. هنوز از سرنوشت 9 تن دیگر از سرنشینان این اتوبوس خبری در دست نیست. (63)

شهادت سه زائر شیعه در انفجار بمب در پاکستان

دست کم سه نفر در انفجار بمبی که یک اتوبوس حامل زائران شیعه را در جنوب غرب پاکستان هدف قرار داده بود، کشته و بیش از 30 نفر دیگر، از جمله شماری از افسران امنیتی، زخمی ‌شدند. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از پرس تی وی، این زائران از شهرهای مقدس ایران در حال بازگشت به کشورشان بودند که یک خودروی حامل مواد انفجاری در شهر کویته واقع در جنوب غرب پاکستان، اتوبوسی را که آنها در آن بودند هدف قرار داد. از آنجایی که حال برخی از زخمی‌ها وخیم گزارش شده است، بیم آن می‌رود که تلفات افزایش یابد. گروه‌های طرفدار طالبان مبارزه خشونت آمیز علیه مسلمانان شیعه را شدت بخشیده‌اند و ظاهراً حملات تروریستی خود را در شهرهای مهم پاکستان گسترش داده‌اند. در ماه‌های اخیر، چندین اجتماع مذهبی شیعیان در بخش‌های مختلف پاکستان هدف قرار گرفته است. شبه نظامیان طرفدار طالبان در سال‌های اخیر، صدها شیعه را در شهرهای پاراچنار و هنگو و دیگر نواحی در منطقه قبائلی نشین کورام، به قتل رسانیده‌اند.
شیعیان پاکستان می‌گویند دولت اسلام آباد باید اقدامی‌ قاطع علیه نیروهایی که در این کشتار هدفمند دخالت دارند، اتخاذ کند. آنها همچنین اسلام آباد را به ناتوانی در تأمین امنیت جامعه شیعیان متهم می‌کنند. کشتار شیعیان خشم بین المللی را برانگیخته است و بسیاری از گروه‌های حقوق بشری و کشورهای منطقه‌ای خشم خود را از خشونت‌های مرگبار ابراز کرده‌اند. (64)

شهادت یک ذاکر پاکستانی با حمله تک تیراندازان سپاه صحابه

یک روحانی و ذاکر پاکستانی اهل بیت (علیه السلام) که از رهبران مجلس وحدت مسلمین بود در لاهور هدف حمله تک تیراندازان سپاه صحابه قرار گرفت و به شهادت رسید. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از خبرگزاری ابنا، یک روحانی و ذاکر اهل بیت (علیه السلام) هدف حمله تک تیراندازان سپاه صحابه قرار گرفت و به شهادت رسید. «علامه ناصر عباس ملتانی» در حالی که بعد از اجرای مراسم عزاداری در شاه جمال، واقع در منطقه شادمان لاهور، با اتومبیلش به سمت منزل خود در
حرکت بود، به دست تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید. (65)

شهادت یک فعال شیعه در لاهور پاکستان

تروریست‌های تکفیری لشکر جهنگوی یک فعال 35 ساله شیعه را با شلیک دو گلوله در لاهور پاکستان به شهادت رساندند. به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از خبرگزاری ابنا، هم زمان با ایام میلاد پیامبر گرامی‌اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و روزهایی که مورد احترام همه فرق و مذاهب اسلامی‌ است، تروریست‌های تکفیری با شلیک گلوله به «علی حسین قزلباش»، فعال شیعه پاکستانی، حرمت این ایام را شکستند و این جوان شیعه را هنگام توقف مقابل چراغ راهنمایی منطقه گلبرگ شهر لاهور، به شهادت رساندند. این فعال 35 ساله شیعه، که حسابدار یک شرکت خصوصی در شهر لاهور بود، هنگام بازگشت به خانه هدف حمله تروریست‌های تکفیری قرار گرفت که در دم به فیض شهادت نائل شد. تروریست‌های تکفیری موتورسوار با شلیک دو گلوله وی را به شهادت رساندند و بلافاصله از محل متواری شدند. پلیس نیز جسد وی را برای تحقیقات بیشتر به بیمارستان انتقال داد. به گفته پلیس، تاکنون هیچ گروهی مسئولیت این حمله را به عهده نگرفته، ولی تا آنجایی که مشخص است این اقدامات به دست گروه‌های افراطی لشکر جهنگوی صورت می‌گیرد. احزاب مختلف شیعه‌ این اقدام را محکوم کردند و از نیروهای امنیتی خواستند مجرمان را دستگیر کنند و به سزای عملشان برسانند. (66)

98 کشته در سه روز

تروریست‌ها ظرف سه روز به دو گردهمایی شیعیان در دو شهر پاکستان حمله کردند و بیش از 98 مسلمان بی گناه را کشتند: 33 نفر در لاهور و 65 نفر در کویته. گل جمس حسین، روزنامه نگار پاکستانی، در خبرآنلاین نوشت: در هفته گذشته تروریست‌ها ظرف سه روز به دو گردهمایی شیعیان در دو شهر پاکستان حمله کردند و بیش از 98 مسلمان بی گناه را کشتند: 33 نفر در لاهور و 65 نفر در کویته. بمب گذاران انتحاری به مؤمنانی که مشغول عزاداری برای سال روز شهادت حضرت علی (علیه السلام) در شهر لاهور بودند حمله کردند؛ تروریست‌ها همچنین به مسلمانان حاضر در راهپیمایی روز قدس در شهر کویته که برای اعلام همبستگی و حمایت از مردم مظلوم فلسطین گرد آمده بودند، یورش بردند.
یک سخنگوی گروه تحریک طالبان پاکستان با قبول مسئولیت این حملات آن را «انتقام کشتار مسلمانان سنی بی گناه» خواند و از حملات قریب الوقوع به نقاطی در اتحادیه اروپا و ایالات متحده خبر داد. این سخنان بیشتر به لاف می‌ماند تا قبول مسئولیت. لذا این پرسش مطرح است که: آیا حقیقتاً طالبان پاکستان حملات تروریستی در شهرهای کویته و لاهور را سامان داده‌اند؟ و اگر جواب مثبت است از چه کسانی به عنوان حمله کننده انتحاری استفاده کرده‌اند؟
طالبان پاکستان در اقدامات وحشیانه بسیاری شرکت داشته‌اند و حملات بی شماری علیه نیروهای امنیتی و مقامات دولتی پاکستان انجام داده‌اند و در بسیاری از موارد نیز به جای ضربه زدن به هدفشان مردم عادی را به کشتن داده‌اند، چه آنکه خشونت‌های فرقه‌ای چندان مطلوب آنها نیست. اغلب این افراد از قبایل بدوی پشتون‌اند و به دنبال انتقام گیری از ایالات متحده آمریکا که در آن سوی مرز در افغانستان مشغول کشتار قوم و خویشان پشتون آنهاست. این افراد همچنین به نیروهای پلیس و ارتش پاکستان حمله کرده‌اند؛ چرا که گمان می‌کنند آنها با دشمنشان (آمریکا) دوست هستند.
به نظر می‌رسد هدف نخست آنها انتقام از نیروهای خارجی و هم پیمانان داخلی احتمالی‌شان است. به هر حال، در چند سال گذشته گروه‌های فرقه‌ای کوچک تری از ایالت پنجاب (مانند سپاه صحابه و لشکر جنگوی) به منظور رسیدن به اهداف و امیال خود به جنگجویان طالبان پیوسته‌اند. با وجود این، پرسش این است که واقعاً چه فرد یا گروهی به مسلمانان شیعه لاهور و کویته حمله کرده است؟ به نظر می‌رسد این اقدام کار دو گروه مختلف تروریستی باشد که احتمالاً هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشته‌اند و به دو دلیل مجزا دست به اقدامات تروریستی خود زده‌اند.
در ماه آگوست، لشکر جهنگوی یک سیاست مدار برجسته شیعه را در کراچی به قتل رساند که سبب جرقه خوردن خشونت‌های فرقه‌ای و نژادی شد. حامیان سیاست مدار کشته شده بیش از صد نفر را در اقدامی‌ تلافی جویانه در مرکز اقتصادی پاکستان به قتل رساندند.
با به دست‌گیری اوضاع از جانب مقامات در کراچی و برقراری نظم و قانون در ماه مبارک رمضان، تروریست‌ها در حالی به شیعیان حاضر در مراسم سال روز شهادت حضرت علی (علیه السلام) حمله کردند که تقریباً هیچ نیروی امنیتی در این تجمعات حاضر نبود، چرا که تقریباً همه نیروهای امنیتی پاکستان مشغول کمک رسانی به مردم آسیب دیده از سیل بی سابقه در این کشور بودند. بنابراین، به نظر می‌رسد حملات لاهور کار آن تروریست‌های فرقه‌ای باشد که موفق به انتقام‌گیری در کراچی نشده بودند.
توضیح درباره حملات کویته به نظر پیچیده می‌رسد، چرا که ‌این شهر به مرکز تروریست‌ها، باندهای جنایتکار، مافیاهای مواد مخدر، قاچاقچیان، پناهگاه طالبان افغانستان و پاکستان و شورشیان بلوچ تبدیل شده است که علیه دولت پاکستان می‌جنگند و یا از طرف قدرت‌های خارجی مأمور بی ثبات کردن کشور هستند.
در حالی که هرج و مرج در این شهر حاکم است، به نظر می‌رسد حمله به مسلمانان بی گناهی که مشغول اظهار همبستگی با مردم ستم دیده فلسطین بودند کار تروریست‌هایی باشد که به عوامل خارجی مشکوک وابسته‌اند یا حتی ممکن است کار حامیان عبدالمالک ریگی باشد که پس از حملات تروریستی در زاهدان به کویته فرار کرده‌اند و در آنجا مخفی شده‌اند؛ همچنین ممکن است گروه تحریک طالبان پاکستان و حامیان خارجی آنها دوباره از تروریست‌های لشکر جهنگوی ساکن ایالت پنجاب (این بار در یک منطقه بلوچ نشین) استفاده کرده باشند تا به خشونت‌های فرقه‌ای و قومی‌ در این شهری که خود مشحون از انواع درگیری و خشونت و جنایت است، دامن بزنند. نکته مهم این است که معادله خشونت‌های پاکستان معادله‌ای چند مجهولی است و باید به آن از زوایای مختلف نگاه کرد. (67)

نتیجه

عملکرد گروه‌های تکفیری با موازین و مبانی اسلام مطابقت ندارد و چنین حرکت‌های بی رحمانه، که با نام اسلام و شریعت محمدی و سلف صالح انجام می‌شود، حکایت از ناآگاهی و ناآشنایی رهبران و بزرگان این فرقه‌ها با اسلام واقعی دارد. بنابراین، علما و‌ اندیشمندان شیعه و سنی باید به چنین جریان‌هایی بی اعتنا نباشند و از حریم اسلام ناب محمدی و حقانیت آن، که بر محور کرامت انسانی و صلح و امنیت استوار است، دفاع کنند.
پیامد افراط‌‌گری و خشونت تکفیری چیزی غیر از ناامنی و تجاوز و قساوت نبوده است و جهان اسلام را با مصائب و مشکلات فراوانی مواجه کرده و جنگ‌های مرگبار و نابسامانی‌های سیاسی و اجتماعی به دنبال داشته است. اختلافات قومی ‌و مذهبی با حمایت دشمنان اسلام تشدید شده و آرامش را از مسلمانان سلب کرده است. پاکستان نمونه آشکار این مسئله است که سال‌های طولانی در آتش تفرقه و تعصب و جهالت می‌سوزد. از آغاز استقلال، پاکستان می‌توانست در مسیر وحدت و تقویت جهان اسلام نقش محوری و اساسی داشته باشد، در حالی که اختلافات فرقه‌ای و سیاست‌های استعماری، پاکستان را بهشت سلفی‌های تکفیری کرد و تا به امروز جولانگاه گروه‌های افراطی و تکفیری است که نتایج بسیار دل خراشی به ارمغان آورده است. هرچند آمار دقیقی از کشتارها، تخریب‌ها و ... در پاکستان وجود ندارد، اما آنچه در اخبار و رسانه‌ها منعکس شده و می‌شود نشان از مظلومیت مسلمانان، به ویژه شیعیانی دارد که در برابر مدعیان دروغین حقوق بشر قتل عام می‌شوند.
وقت آن رسیده است که تمام فرقه‌ها و‌ اندیشمندان جهان اسلام یک پارچگی و وحدت خود را حفظ کنند و دست از اختلاف بردارند و در برابر حرکت‌های افراطی تکفیری در صف واحد بایستند و حساب این گروه‌های ساختگی را از اسلام جدا کنند.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشجوی دکتری مذاهب کلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب.
2. محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج5، ص 144.
3. حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص 714.
4. سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص69.
5. محمد بن حسین عاملی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج1، ص 164.
6. ابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ج2، ص 62.
7. همان، ص85.
8. ج4، ص 36.
9. یحیی بن شرف نووی، مغنی المحتاج، ج4، ص 36.
10. ابن تیمیه، درء تعارض العقل و النقل، ج5، ص 554 و ج 12، ص 525.
11. احمد بن محمد بن سلامه طحاوی، العقیدة الاطحاویة، ص 427.
12. علی بن حسین عاملی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ص 18.
13. راضیه علی اکبری، «اخلاق و رفتار مسالمت آمیز با پیروان مذاهب»، در: اخلاق وحیانی، ش 4، ص 102.
14. علی اصغر فقیهی، وهابیان، ص20.
15. جمعی از نویسندگان، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص 722.
16. یوسف فضایی، مناظرات امام فخر رازی، ص 208-209.
17. رمضان البوطی، سلفیه بدعت یا مذهب، ص277.
18. نهج الفصاحه، حدیث 611.
19. به نقل از سایت آوینی، http://www.aviny.com.
20. مقصود فراستخواه، سرآغاز نواندیشی معاصر، ص 129.
21. رمضان البوطی، سلفیه بدعت یا مذهب، ص16.
22. سید طالب الرحمن أبی أسامة، الدیوبندیه، ص9؛ مانع حماد جهنی، الموسوعة المیسرة فى الادیان و المذاهب و الاحزاب المعاصرة، ج2، ص304.
23. همان، ص10-12.
24. سایت باشگاه اندیشه، http://www.bashgah.net
25. سایت باشگاه اندیشه، http://www.bashgah.net.
26. سایت فارس http://www.farsnews.com.
27. نورى، مسلک علماء دیو بند، ص15.
28. همان.
29. همان.
30. پیتر‌ هاردی، مسلمانان هند بریتانیا، احمد عزیز، تاریخ تفکر اسلامی‌ در هند.
31. حسین احمد مدنی، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، ص43.
32. ابی اسامه سید طالب الرحمن، الدیوبندیه، ص23.
33. محمد رئیس ندوی، اللمحات، ص51.
34. ابی اسامه سید طالب الرحمن، الدیوبندیه، ص 24.
35. باشگاه اندیشهhttp://www.bashgah.net.
36. همان.
37. همان.
38. دانش آزاد ویکی پدیا http://fa.wikipedia.org/wiki.
39. سایت مشرق، خرداد 1393، http://www.mashreghnews.ir.
40. مرتضی زیدی، علل تفرقه گرایی در پاکستان، ص 110.
41. مرتضی زیدی، «تلاش گروه‌های تروریستی وهابی علیه‌ ایران»، روزنامه جمهورى اسلامی.
42. سایت افغان نیوز http://www.afghanews.ir.
43. همان.
44. همان.
45. انوارالحق احدی، جریان پرشتاب طالبان، ص 117.
46. سایت مشرق، خرداد 1393، http://www.maShreghnews.ir.
47. سایت فردانیوز، 6دی 1392، کد خبر 312148، http://www.fardanews.com.
48. سایت مشرق، خرداد 1393، http://www.mashreghnews.ir.
49. همان.
50. همان.
51. همان.
52. سایت مشرق، خرداد 1393، http://www.mashreghnews.ir.
53. پایگاه اطلاع رسانی جبهه جهانی مستضعفین، اردیبهشت 1393، /http://www.mwfpress.com.
54. همان، بهمن 1392.
55. همان.
56. همان.
57. همان.
58. همان.
59. پایگاه اطلاع رسانی جبهه جهانی مستضعفین، http://mwfpress.com/vdceew8zjh8nxi9bbj.html.
60. همان،http://www.mwfpress.com/vdcgwn9q.ak9x34prra.html.
61. همان،http://www.mwfpress.com/vdcsa8ev.uqe8ozsffu.html.
62. پایگاه خبری شبکه العالم،http://falalalam.ir/news/1531245.
63. همان، بهمن 1392.
64. پایگاه اطلاع رسانی جبهه جهانی مستضعفین، دی 1392.
65. همان، آذر 1392.
66. همان، دی 1392.
67. خبر آنلاین http://khabaronline.ir.

منابع تحقیق :
1. ابن تیمیه، درء التعارض العقل والنقل، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1417.
2. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میردامادی، دارالفکر لالطباعه والنشر، بیروت، 1408.
3. ابی اسامه، سید طالب الرحمن، الدیوبندیه، دار الصمیعی، ریاض، 1419.
4. احدی، انوارالحق، جریان پرشتاب طالبان، [بی جا، بی تا]
5. بنوری، مسلک علماء دیوبند، طبع دارالاشاعت کرانثی، کراچی، [بی تا].
6. البوطی، رمضان، سلفیه بدعت یا مذهب، ترجمه: حسن صابری، آستان قدس رضوی، مشهد، 1373.
7. جهنى، مانع حماد، الموسوعة المیسرة فى الادیان و المذاهب و الاحزاب المعاصره، دار الندوة العالمیة للطباعة والنشر والتوزیع، ریاض، 1424.
8. خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات کعبه، [بی جا]، 1366.
9. جمعی از نویسندگان، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر: سید محمدکاظم موسوی بجنوردی، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، 1369.
10. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق: صفوان عدنان، دار القلم. دار الشامیه، بیروت. دمشق، 1412.
11. زیدی، مرتضی، علل تفرقه گرایی در پاکستان، پایان نامه.
12. __، «تلاش گروه‌های تروریستی وهابی علیه ‌ایران»، روزنامه جمهوری اسلامی.
13. طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1409.
14. طحاوی، احمد بن محمد بن سلامه، العقیدة الطحاویة، تصحیح: نجم الدین محمد الدرکانی، نشر صدیقی، زاهدان، [بی تا].
15. عاملی، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، 1414.
16. عزیز، احمد، تاریخ تفکر اسلامی‌ در هند، ترجمه: نقی لطفی، محمدجعفر یاحقی، مؤسسه کیهان، تهران، 1366.
17. علی اکبری، مرضیه، «اخلاق و رفتار مسالمت آمیز با پیروان مذاهب»، در: اخلاق وحیانی، ش4، 1392.
18. فراستخواه، مقصود، سرآغاز نواندیشی معاصر، شرکت سهامی ‌انتشار، تهران، 1377.
19. فضایی، یوسف، مناظرات امام فخر رازی، مؤسسه مطبوعائی عطایی، تهران، 1361.
20. فقیهی، علی اصغر، وهابیان، انتشارات صبا، [بی جا]، 1352.
21. ندوی، محمد رئیسی، اللمحات، جامعة سلفیة، هنال، [بی تا].
22. ندوی، محمد رئیس، اللمحات، جامعة سلفیة، هند، [بی تا].
23. نگاهی به ماهیت و عملکرد فرقه ضاله وهابیت، جزوه نیروی عقیدتی- سیاسی نیروی انتظامی.
24. نووی، یحیی بن شرف، مغنی المحتاج، المکتبة التجاریة، قاهره، 1374.
25. ‌هاردی، پیتر، مسلمانان هند بریتانیا، ترجمه: حسن لاهوتی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی‌آستان قدس رضوی، مشهد، 1369.
26. afghanews.ir.
27. aviny.com.
28.bashgah.net.
29.fardanews.com 30. farsnews.com.
31.ical.ir.
32. islamtimes.org.
33. jomhourieslami.com.
34. kayhan.ir.
35. khabaronline.ir.
36. mashreghnews.ir.
37. mwfpress.com.


منبع مقاله :
به کوشش مهدی فرمانیان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام»، قم: دارالإعلام لمدسة اهل بیت (علیه السلام) ، چاپ اول