اعتماد به امرقدسي

معنا و مفهوم ايمان از ديدگاه علامه طباطبايي ره

موضوع نوشتار حاضر بررسي ايمان از نگاه مرحوم علامه طباطبايي (ره) مي باشد. علامه طباطبايي ، با رويکرد قرآني ، ايمان را فعلي قلبي و اعتمادي اميدوارانه و متوکلانه به امري قدسي مي داند که لوازم عملي به همراه دارد.
گرچه از نگاه وي عمل خارج از ايمان است اما پيوندي گسست ناپذير ميان ايمان و عمل صالح وجود دارد؛ وي معتقد است که متعلق ايمان ديني امري عيني ، واقعي و متعالي است و با توجه به ويژگي هاي ايمان ، عالي ترين مراتب آن را متلازم با يقين دانسته و نقش عقل را در تمامي مراتب آن نقشي کليدي مي شمارد.از مباحث مهم کلامي ، بحث از ايمان و عناصر وابسته به آن است. مساله ايمان از جمله مسائل بنيادي و پردامنه اي است که بدنبال اثبات نياز بشر به موجودي والا و متعالي است. در ميان متفکران اسلامي ماهيت ايمان و لوازم آن پيوسته مورد توجه بوده است.
ورود فرق اوليه اسلامي به اين مباحث در وهله نخست ،نه به انگيزه هاي کلامي بلکه به منظور موضع گيري هاي عملي بوده است. مساله اساسي براي متکلمان اين دوره ،حول نسبت ميان ايمان و عمل مي چرخد و کساني مانند خوارج ،معتزله و اهل حديث ، عمل را داخل در مفهوم ايمان دانسته و گروهي همچون مرجئه و اغلب متکلمان شيعي گرچه عمل را از لوازم ايمان مي شمارند ، ولي آن را خارج از ماهيت ايمان مي دانند. بايد گفت اهميت اين مساله بيش از هرچيز به سبب نقش محوري مفهوم ايمان و معناي مقابل آن يعني کفر در ميان مفاهيم قرآني و روايي است.
گذشته از اين در نگاه انديشمندان اسلامي نيز ايمان و عناصر مربوط بدان از جايگاه مهم و وسيعي برخوردار است. ما نيز بر آن شديم تا به بررسي مساله ايمان از ديدگاه آيت الله محمدحسين طباطبايي ره صاحب تفسير الميزان بپردازيم و مولفه هاي مرتبط با ايمان را از دريچه نگاه اين مفسرکبير قرآن بازشناسيم.

زندگي و آثار علامه

عارف رباني ، فقيه صمداني و مفسر کبير قرآن ، استاد علامه آيت الله سيدمحمدحسين طباطبايي در 29 ذي الحجه الحرام 1321 ه.ق (1281 ه.ش) در خانواده علمي و با فضيلت در تبريز به دنيا آمد و در روز يکشنبه 18 محرم الحرام 1402 ه.ق (24 آبان 60) ساعت 9 صبح به دنبال يک کسالت طولاني ، مرغ جانش به ملکوت اعلي پر کشيد. نسبت استاد از پدر به امام حسن مجتبي ع و از مادر به ابا عبدالله الحسين ع مي رسد. وي در مجموع عمر بيش از هشتاد سال خود فضلايي تربيت کرد و آثاري گرانبها به يادگار گذاشت و تحولاتي را در علوم اسلامي و حوزوي پديد آورد و شايد بتوان گفت تدريس علني اسفار اربعه براي اولين بار پس از سالياني دراز مهجوريت طلاب ازعلوم عقلي به صورت رسمي در حوزه علميه و نگارش تفسير بزرگ الميزان ، به عنوان بهترين تفسير در ميان شيعه و سني ، تنها گوشه اي از اين تحولات است.
علامه ، براي فراگيري علوم ديني ادبيات ، فقه و اصول ، علم رجال و علوم معقول و دانشهاي وابسته بدان چون فلسفه ، رياضيات ، عرفان و اخلاق از محضر اساتيدي مانند عارف نام آور سده گذشته جناب استاد سيد علي آقا قاضي طباطبايي (در عرفان)، آيت الله نائيني وآيت الله اصفهاني (در اصول) و آيت الله سيدابوالحسن اصفهاني و حجت کوه کمره اي (در فقه و علم رجال) و سيد ابوالقاسم خوانساري (در رياضيات) وسيد حسين بادکوبه اي (در فلسفه و عرفان) بهره هاي وافر برد و توانست شخصيتهاي فاضل و عالمي چون شهيد مطهري ، شهيد بهشتي ، محمد تقي مصباح ، آيت الله جوادي آملي وآيت الله حسن زاده آملي و... را پرورش دهد.
نبوغ وجاذبه قدسي علامه به حدي بود که دانشمند برجسته اي چون پروفسورهانري کربن را از پاريس به شوق خوشه چيني از اين خرمن پربار علم و تقوي به ايران مي کشانيد. در سخن گفتن از ظرفيت معرفتي علامه ، همين بس که خود فرمودند: «اگر مجالي باشد، مي توانم همه مسايل قرآن کريم را تنها با استفاده از يک سوره کوچک بيان کنم.» به گفته يکي از برجسته ترين شا گردان وي «اين مرد بسيار بزرگ و ارزنده... مردي است که صدسال ديگر بايد بنشينند، افکار او را تجزيه و تحليل کنند و به ارزش او پي ببرند.» و به گفته محقق طوسي «فلسفه او هم از ارتقاء سريرت بر خوردار است و هم از استقامت سريرت» در يک سخن به نقل از استاد جوادي و استاد حسن زاده آملي: «اگر استاد طباطبايي را فارابي عصر بناميم چيزي به گزا فه نگفته ايم.» بدين روي شاگرداني که دستشان به دامن علامه مي رسيد وبه محضر علمي وي بار مي يافتند تا پايان او را رها نمي ساختند. آري! چنانچه از مرحوم قاضي نقل شده است: «اگر کسي ، نيمي از عمر خود رادر يافتن فرد با کمال صرف کند که دست او را بگيرد و بالا ببرد مي ارزد.»
استاد علامه ، نزديک به 50 اثر و تاليف از کتاب ، رساله و مصاحبه براي نسلها و تاريخ به يادگار نهاده که تمامي آن آثار، دانش است و حقيقت جويي ؛ عشق است و عقل و قرآن است و حديث... تفسير بزرگ الميزان علامه به گفته شهيد مطهري «بزرگترين تفسيري است که از صدر اسلام تا کنون بر قرآن کريم نوشته شده است.» و علاوه توانست نگارش اين تفسير گرانقدر را ليالي قدر با سختي هاي زيادي به اتمام برساند.
از ديگر تا ليفات مهم ايشان مي توان از «علي و فلسفه الهيه» ، «اصول فلسفه و روش رئاليسم» ، «رسائل السبعه و رسايل التوحيديه» ، «حاشيه بر اسفار ملاصدرا» ، «مصاحبات با استاد کربن» ، «نهايه ا لحکمه» و... ياد کرد.

معناي ايمان

مرحوم علامه در شعاع آيات قرآني ، به تبيين واژه ايمان پرداخته و مي گويد: ايمان از ريشه «امن» و معني اصلي آن امنيت دادن است ؛ به اين دليل که مومن در پرتو ايمان خويش ، مي تواند باورهاي خود را از گزند شک و ترديد در امان نگاه دارد. وي معاني ديگري را نيز براي اين واژه به کار برده همچون: تصديق ، پذيرفتن ، سکون و.......

تعريف ايمان

مرحوم علامه تعاريف گوناگوني را براي ايمان ذکر کرده است. از جمله اين که ايمان عبارت است از: اذعان و تصديق به چيزي با التزام به لوازم آن. بنابراين در عرف قرآن ايمان به خداوند، تصديق به وحدانيت او، پيامبران ، قيامت و آن چه که پيامبران آورده اند همراه با پيروي في الجمله ايشان است. وي در سخني ديگر جايگاه ايمان را قلب انسان معرفي کرده ، بدين رو از نظر علامه ايمان عقد و حالتي قلبي است که براي مومن امنيت مي آورد. و اثر يا صفتي است که در دل مومن واقعي تحقق مي يابد. نکته اي که در اين جا بايد بدان اشاره کنيم اين است که علامه ايمان را صرف اعتقاد نمي داند و التزام به لوازم و آثار عملي آن را ضروري مي شمارد. البته همراه با نوعي آرامش و سکون علمي خاص در نفس که خود نتيجه التزام عملي نسبت به لوازم آن است.
در مجموع وي معتقد است که ايمان به خدا صرف اين نيست که انسان بداند و درک کند که خدا حق است ؛ زيرا مجرد دانستن و درک کردن ملزم به ايمان نيست بلکه آثار عملي بايد بر آن مترتب شود.

ماهيت ايمان

مرحوم علامه در تعبيري که از ايمان ارائه مي دهد،شهودي بودن آن را مي پذيردو قايل است معرفتي که مقدمه ايمان است از رهگذر شهود حاصل مي شود. ولي مقوله ايمان را نه تنها مخالف عقل نمي داند بلکه بدين باور است که اين امر را با استدلال محکم عقلي مي توان مبرهن ساخت.
از نگاه علامه ايمان امري معقول است و براي بيشتر انسان ها برخاسته از قول و تصديق نظري همراه با تسليم مي باشد.ايشان در ادامه مي گويد که ايمان براي اقل قليلي از خواص مي تواند از طريق کشف و شهود حاصل آيد آن هم کشف تام. ناگفته نماند که خود اين کشف و شهود در مرحله پس از استدلال قرار دارد. لذا ايمان نتيجه علم و يقين است [چه در علم حصولي و چه در علم حضوري] همراه با آرامش ، طمانينه و سکون باطني که دقيقا با هر گونه شکي ناسازگار است. از نگاه علامه ايمان حقيقي ، ماهيتي تشکيکي و ذومراتب است که قابل افزايش و کاهش مي باشد و فعلي اختياري است ؛ «........فمن شاء فليومن و من شائ فليکفر.......» و به عنوان عالي ترين فضيلتي شناخته مي شود که آدمي در پرتو عقل و اراده خويش مي تواند بدان دست يابد. همچنين وي ماهيت ايمان را امري نفساني و قلبي دانسته و معتقد است که تا انقلاب باطني در نفس انسان رخ ندهد نتيجه اي به بار نخواهد آمد و آثار آن بر جوارح و رفتار آدمي ظاهر نخواهد گشت.

اقسام ايمان

ايمان با توجه به تاثيراتي که در شخص مومن مي گذارد داراي اقسام گوناگوني است. علامه در خصوص انواع ايمان مي گويد: ايمان در کل يکي بيشتر نيست اما درجات ، صفات و منازلي دارد.
بعضي از آن مراتب ، مرتبه تام و کامل ايمان است که به منتهاي درجه خود رسيده و برخي از ايمان ها، ناقص و نقصانش به وضوح روشن است و برخي از آن نه به آن تماميت است و نه به اين نقص ، بلکه از طرف نقصان به سوي کمال مي گرايد. وي در اين باره حديثي را از تفسير عياشي از منصور بن حازم از امام صادق ع بدين صورت روايت مي کند که از حضرت پرسيدم مگر ايمان ، تام و ناقص دارد؟ امام صادق ع فرمودند: براي اينکه خداوند ايمان را بر تمامي اعضائ آدمي واجب و در همه آن ها تقسيم کند، هيچ عضوي از اعضائ نيست مگر آن که موظف به داشتن ايماني است غير آن ايماني که اعضاي ديگر دارند.
پس هرکس خدا را ملاقات کند در حالي که اعضاي خود را از گناهان حفظ کرده و هريک را در انجام وظيفه اي که بر عهده داشته اند به کار بسته ، خدا را با ايمان کامل ديدار خواهد کرد و اما کسي که در يکي از آن ها خيانت کرده و يا از حدودي که خدا معين نموده ، تجاوز کند خدا را ناقص الايمان ملاقات خواهد کرد و اين ايمان کامل و ايمان ناقص بستگي به آمادگي افراد در پذيرش آن دارد. چه هنگامي که سوره اي نازل مي شد بعضي ها مي پرسيدند کدام يک از شماست که اين سوره ايمانش را زياد کرده باشد؟ بحق اين نشان دهنده برتري برخي بر بعضي ديگر است و اين تماميت ايمان است که مومنين راستين را بهشتي و از نظر درجاتي که در پيشگاه خداوند دارند، آنان را گوناگون مي سازد.
و اين ايمان تام و کامل در نگاه علامه ، ايماني نافع مي باشد و به همين دليل است که مومنين واقعي نمي گويند که ما را به دنيا برگردان تا ايمان بياوريم و عمل صالح انجام دهيم بلکه مي گويند ما را برگردان تا عمل صالح انجام دهيم.
علامه خاطر نشان مي سازد که ايمان کامل همان توحيد خالص است و مقام عزيز و فضيلتي کمياب است که جز اقل قليلي از مردم به آن نمي رسند و اما اکثر مردم ايمان آور نيستند. هرچند پيامبر به ايمان آنان حريص باشد چرا که برخي از ايمان ها هست که تندباد حوادث تکانش نمي دهد و از بين نمي برد ولي بعضي ديگر را مي بينيم که به کمترين جهت زايل مي شود و يا با سست ترين شبهه اي که عارضش مي شود نابود مي گردد.
مرحوم علامه در جاي ديگري مي فرمايد: «کل نفس فهومومن لامحاله اما ايمانا اختيارا مقبولا...الاليم»: هر فردي در واقع همانا مومن است. حال يا ايمان او اختياري است و يا از روي جبر است....
با اين بيان ايمان دو قسم است: 1- اختياري 2- اضطرار ايمان اختياري مورد قبول پروردگار است و انسان را به سعادت دنيا و آخرت مي رساند ولي در ايمان اجباري چون فرد مضطر به قبول ايمان مي شود، مورد پذيرش حق تعالي قرار نمي گيرد. در اضطرار گرچه اراده و اختيار وجود دارد ولي ميل و رغبتي در کار نيست و چون ايمان فعلي قلبي است که به نسبت با آن مومنين داراي درجات مي شوند، لذا پذيرفتن آن بدون ميل و رغبت ، هيچ سودي نخواهد داشت.
علامه با استناد به قرآن مي گويد: اگر انسان در هنگام عذاب هيچ مفر و پناهگاهي نداشته باشد و مضطر به ايمان شود تا از عذاب رهايي يابد، اين ايمان هيچ فايده اي به حال او نخواهد داشت. دليلي که علامه بر اين ادعاي خويش مي آورد. اين است که ايمان نوعي توبه است و توبه در موقع پديدارشدن و نشانه هاي عذاب و درآستانه مرگ پذيرفتني نيست و شايد به همين علت است که در روايات توصيه فراوان شده که به محض انجام گناهي ، سريع توبه صورت گيرد. دليل ديگر آن که ايمان به دليل فعل نفساني بودن ، هيچ اکراه و اجباري در آن نيست و چون مبناي امر و نهي الهي و ثواب و عقاب در اختيار انسان نهفته ، پس بر انسان مضطر و مکره هيچ گونه ثواب و عقابي وارد نيست.