نگاهی به 40 سال اشغالگری در سرزمین‌های فلسطینی

چکیده: نویسنده این مقاله با نگاهی به تاریخ شکل‌گیری دولت اسراییل و به ویژه اقدامات آنان در 40 سال اخیر که موجی از اشغالگری، خشونت، تبعیض نژادی و بدرفتاری را به ارمغان آورده است، معتقد است که به دلیل ساخت دیوار حائل در کرانه غربی و پیامدهای آن، تصویر بین‌المللی دولت اسراییل از یک جامعه باز و قهرمان، به یک چهره منفور و مطرود تبدیل گردیده است. وضع حمل زنان فلسطینی در خودروهای متوقف شده در صفوف متراکم پست‌های بازرسی که تاکنون به مرگ ده‌ها تن از آنان انجامیده است، بخشی از واقعیت‌های امروز این سرزمین است. همچنین در سایه گسترش فقر و بی کاری در سرزمین‌های فلسطینی و افزایش فشارهای اقتصادی، نویسنده معتقد است که زمینه لازم جهت تقویت و قدرتمند شدن جنبش‌های رادیکال و بنیادگرایان، در سرزمینی که در گذشته به عنوان سکولارترین منطقه خاورمیانه شناخته می‌شد، فراهم گردیده است.
□ کریس هدگس
چهل سال پیش در چنین روزهایی، اسراییل نوار غزه و کرانه باختری رود اردن را اشغال و به تصرف خویش درآورد. از این پیروزی به عنوان جشنی بزرگ یاد شد؛ چرا که به دنبال این حمله، مساحت سرزمین‌های اسراییلی ناگهان 3 برابر گردید. به هر حال این پیروزی، بعدها سرزمین اسراییل را با تغییر بنیادین روبه‌رو نمود. چرا که دیگر اسراییل نمی‌توانست خود را به عنوان یک جامعه دموکراتیک در دنیا مطرح کند و بدین ترتیب، به نام امنیت ملی، جهانیان شاهد خشونت‌های مرگبار ناشی از اشغال، تبعیض‌های گسترده و برخوردهای زشت با فلسطینیان بودند. این رفتارها اقداماتی نظیر شکنجه زندانیان و دستگیری‌های گسترده شهروندان فلسطینی را در بر می‌گرفت. اندکی بعد نیز، مناطق مسکونی فلسطینی، درختچه‌های زیتون و روستاها، به نام امنیت ملی، با بلدوزر تخریب شدند و با خاک یکسان گردیدند.
امروزه تصویر خارجی اسراییل از یک جامعه باز و قهرمان، به یک چهره منفور و مطرود بین‌المللی تبدیل گردیده است. دیوار حائل جدا کننده احداث شده در کرانه غربی، اگرچه به ظاهر در جهت جلوگیری از عبور بمب‌گذاران فلسطینی ساخته شده است، اما در عمل، سرزمین‌های زیادی از این منطقه را به خاک اسراییل منضم می‌کند. امروزه، شهرهای فلسطینی در محاصره پست‌های بازرسی اسراییلی‌ها محصور شده‌اند. جاده‌های اصلی این منطقه نیز به رفت و آمد شهرک‌نشینان اسراییلی اختصاص یافته است. سازمان ملل متحد تخمین می‌زند که تقریباً نیمی از کرانه باختری به روی فلسطینیان بسته شده است و هر هفته نیز گزارش‌های متعددی دریافت می‌شود که زنان حامله فلسطینی به دلیل ممانعت از رفتن به بیمارستان، در خودروها وضع حمل نموده‌اند. این وضعیت به مرگ قابل پیش گیری تعدادی از این زنان حامله و همچنین مرگ اخیر زنی که به دلیل جلوگیری از عزیمت به بیمارستان جهت دیالیز کلیه در پشت یک ایست و بازرسی ارتش اسراییل متوقف شده بود، منجر شده است.
ژنرال پیشین ارتش اسراییل، آمیرام لوین چندی پیش به روزنامه «معارک» چنین گفته بود: «ما هر یک از سربازان خود را به یک نیروی پلیس تبدیل نموده‌ایم... ما از آنها خواسته‌ایم که در پست‌های بازرسی، رفتاری سرآمد داشته باشند. اما این سرآمدی، تنها به معنای متوقف کردن زنان حامله و باردار و ممانعت از رفتن آنها به بیمارستان‌ها در این پست‌ها بوده است.»
البته اشغالگری نیز از ابتدا وضعیتی بی‌خطر داشت. اسراییلی‌ها به داخل سرزمین‌های اسراییلی می‌رفتند تا سبزیجات ارزان خریداری کنند؛ در رستوران‌های محلی غذا بخورند؛ تعطیلات آخر هفته را در مناطق خوش آب و هوای مناطق فلسطینی می‌گذراندند و یا خودروهای خود را تعمیر می‌نمودند. فلسطینی‌ها هم مجموعه‌ای گسترده از کارگران ارزان را تشکیل می‌دادند که تا نیمه دهه هشتاد میلادی، 40% کارگران فلسطینی در اسراییل به کار می‌پرداختند. در آن سال‌ها، فلسطینی‌ها از سراسر مرزهای خود، روانه سواحل و فروشگاه‌های تل‌آویو می‌شدند. اما عده‌ای از فلسطینیان، در کرانه غربی و نوار غزه، به دلایلی نظیر وجود فقر و فشارهای مختلف، در حالی که اکثر آنها چیزی از خاطرات اشغال را هم به یاد نداشتند، دست به راه پیمایی‌های گسترده خیابانی 6 روزه‌ای زدند.
این وضعیت منجر به انعقاد قرارداد صلح بین اسراییل و سازمان آزادی بخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات گردید. عرفات هم که اکثر عمرش را در زندان به سر برده بود، با پیروزی روانه غزه گردید.
موافقت نامه اسلو که آغازگر عصر جدیدی بود، امیدهایی را به وجود آورد. در هنگام امضای آن، من در غزه زندگی می‌کردم و شاهد خوش‌بینی مردم نسبت به این قرارداد صلح بودم. بازرگانان فلسطینی که در خارج از این کشور به کسب و کار مشغول بودند، برای ایجاد یک دولت فلسطینی روانه کشورشان شدند. زنان فلسطینی کم کم روسری‌ها را از سر برداشتند و سالن‌های زیبایی در خیابان‌های شهر افتتاح شدند. احساس عمومی چنین بود که وضعیت رو به آرامشی بوده و دیگر از خشونت و درگیری خبری نخواهد بود. به علاوه، شاید سرانجام فلسطینی‌ها می‌توانستند به آرامش و آتیه‌ای مناسب دست یابند. اما اوضاع کم کم رو به وخامت نهاد. با ترور اسحاق رابین در سال 1995 میلادی و جلوگیری از ورود اسراییلی‌ها به سرزمین‌های اشغالی، زمینه اعتراضات گسترده سال 2000 میلادی در سرزمین‌های فلسطینی به وجود آمد. این خشونت‌ها در نهایت به مرگ 4300 فلسطینی و 1100 اسراییلی انجامید. همچنین زمینه جابجایی اسراییلی‌های مقیم غزه نیز فراهم شد.
بدین ترتیب، غزه به یک زندان گسترده تبدیل شد. اسراییل نیز تصمیم گرفت یک دیوار امنیتی بنا کند که هزینه ساخت هر یک مایل از آن در کرانه غربی، 1 میلیون دلار بود و با ساخت آن، 40 % نیز به مساحت سرزمین‌های اشغالی افزوده شد.
حملات هوایی اسراییل به نوار غزه در سال گذشته، به نابودی زیرساخت‌های این منطقه نظیر پل‌ها، نیروگاه‌های برق و ساختمان‌های اداری انجامید. بر هم خوردن قانون و نظم، در کنار شیوع رکود اقتصادی در غزه، به آغاز زد و خورد گروه‌های فتح و حماس منجر شد. در سال پیش نیز در مجموع 200 شهروند فلسطینی در این نبردهای خیابانی جان خود را از دست دادند که این رقم، برابر با یک سوم کشته شدگان فلسطینی توسط ارتش اسراییل است.
خشونت‌ها و سوء رفتارهای اسراییلی‌ها، به خوبی ثبت شده است. این اقدام از طرف سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر و همچنین گروه‌های اسراییلی حامی حقوق بشر نظیر «بتسلیم» انجام می‌گردد. در 4 ژوئن سال 2007 میلادی، سازمان عفو بین‌المللی، گزارشی 45 صفحه‌ای از وضعیت فلسطینی‌های ساکن کرانه غربی منتشر نمود. در این گزارش که به بررسی آثار 4 دهه اشغالگری نظامی دولت اسراییل در سرزمین‌های فلسطینی پرداخته است، به موضوعاتی نظیر سکونت غیرقانونی شهرک‌نشینیان در سرزمین‌های فلسطینی، سرقت منابع آبی، جلوگیری از دسترسی آنها به کار، خدمات بهداشتی – درمانی و امکانات آموزشی، احداث 700 کیلومتر دیوار حائل به همراه ایجاد 500 پست بازرسی و کنترل‌های گسترده بر آمد و شد شهروندان فلسطینی، اشاره شده است.
مالکوم اسمارت مدیر منطقه خاورمیانه سازمان عفو بین‌الملل می‌گوید: «فلسطینیان ساکن در کرانه غربی، در هر پیچی متوقف می‌شوند. این وضعیت نه یک سختی که شرایطی میان مرگ و زندگی را به وجود آورده است. این امر قابل قبول نیست که زنان در مسیر رفتن به محل کار، بچه‌های بیمار و یا قربانیان تصادفات باید زمان زیادی را در صف‌های متراکم پست‌های بازرسی بگذرانند. چراکه این تأخیرها می‌تواند به مرگ یک انسان بیانجامد.»
وی می‌افزاید: «باید اقدامات بین‌المللی در جهت متوقف کردن اعمال خشونت‌بار، در اسرع وقت انجام گیرد. چرا که این خشونت‌ها و بدرفتاری‌ها می‌تواند منجر به ایجاد یک موج جدید خشونت از سوی جوانان رادیکال فلسطینی گردد... 40 سال است که جامعه بین‌المللی در حل مسائل مرتبط با شهروندان اسراییل و فلسطین ناتوان بوده است و نباید برای حل و فصل این مشکلات، 40 سال دیگر هم صبر نمود.»
از 4/1 میلیون فلسطینی ساکن غزه، 1/1 میلیون نفر آنان به کمک‌های غذایی خارجی نیازمندند. برنامه جهانی غذا (WFP) هم اینکه به 000/640 فلسطینی کمک‌هایی اعطا می‌کند که بیش از یک سوم از آنان، ساکن نوار غزه‌اند.
در شرایط کنونی رکود اقتصادی، جوانان قادر به یافتن کار نیستند و مجبور هستند برای کار کردن روانه نوار غزه و یا کرانه غربی شوند. هر 10 نفر از آنان، باید در یک اتاق فاقد آب لوله‌کشی بخوابند و این وضعیت به قدرتمند شدن جنبش‌های رادیکال خواهد انجامید. بسیاری معتقدند که این رکود، در سرزمینی که در گذشته به عنوان یکی از سکولارترین مناطق خاورمیانه شناخته می‌شد، باعث رویکرد جوانان فلسطینی به بنیادگرایی رادیکال گردیده است. لذا با افزایش فشارها و خشونت‌های اسراییل، این رادیکال‌ها روز به روز قدرتمندتر می‌گردند.
لابی اسراییل در ایالات متحده که بر بیش از نیمی از ایالت‌های مسیحی و کنگره آمریکا سلطه دارد، تلاش می‌کند که با استفاده از قدرت زور،‌مقاومت فلسطینیان را در هم بشکند. دولت بوش نیز حمایت خود را از این اقدامات زورمدارانه اولمرت نخست‌وزیر کنونی اسراییل، اعلام کرده است. لذا دولت اسراییل با زیر پا نهادن قوانین بین‌المللی و عدم پذیرش قطعنامه‌های سازمان ملل متحد، در نظر دارد که وحدت و انسجام فلسطینیان را در هم بشکند. این شرایط باعث گردیده که شهروندان فلسطینی در دام فقر و نکبت زندگی در حلبی‌آبادها و بیغوله‌ها گرفتار آیند و به سختی برای زنده ماندن تلاش کنند.
من معتقدم که به صلاح ما و اسراییل است که از دامن زدن به آتش خشونت و جنگ‌افروزی و نظامی‌گری علیه فلسطینیان بپرهیزد. تحریم‌های اقتصادی و محدودیت‌های تسلیحاتی علیه دولت اسراییل می‌تواند یکی از آرزوهای ما باشد. ما با همین روش‌ها رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی را سرنگون نمودیم. اگرچه بوش پدر یک وام 10 میلیارد دلاری را برای اسکان یهودیان روسی آورده شده به خاک اسراییل پرداخت نموده بود، هر چند در همان روزها، شامیر نخست‌وزیر وقت اسراییل، برای گفت وگوهای صلح در مادرید به سر می‌برد.
برقراری یک تحریم گسترده تجاری، حتی اگر تنها از سوی دولت‌های اروپایی انجام گردد، می‌تواند به عنوان یک آغاز حرکت منطقه‌ای مطرح شود. چرا که یک زد و خورد منطقه‌ای جدید می‌تواند به منزله نابودی تجربه شکل‌گیری دولت اسراییل در قلب خاورمیانه تلقی گردد. اگرچه ممکن است این حرف غیرممکن و یا رؤیایی به نظر برسد، اما باید دانست که این تنها راه باقیمانده برای نجات اسراییل از دست خودش است!
منبع: سیاحت غرب