نویسنده :  داریوش رحیمی؛ دکترای بیوتکنولوژی از فرانسه




 
ورود رسانه‌ها به موضوع محصولات دستکاری شده ژنتیک (تراریخته) سبب شده مطالبه عمومی در مورد ارزیابی و سنجش اثرات طولانی‌مدت محصولات تراریخته افزایش یابد. انعکاس رسانه‌ای نظرات موافقان و منتقدان تجارت تراریخته همچنین موجب شد ابعاد علمی، اقتصادی و امنیتی این محصولات تا حدودی برای مردم و مسئولان نمایان شود؛ در این میان با نگاهی منصفانه می‌توان گفت کفه ترازو به‌سمت منتقدان سنگینی می‌کند. موافقان تراریخته، همواره از رویارویی و مناظره با منتقدان تراریخته طفره رفته‌اند و در معدود مناظرات انجام شده نشان داده‌اند که جز تکرار سناریوی «مونسانتو» در سایر کشورها، پاسخ مناسبی برای اصرار بر مواضعشان ندارند؛ سناریوی تکذیب حقایق.
از سوی دیگر، موافقان ــ که جریان آگاهی‌رسانی عمومی را به سود خود نمی‌بینند ــ سعی کرده‌اند با ایجاد خط‌کشی میان خبرگزاریها و مطبوعات، موضوع نقد تجاری‌سازی بی‌محابا و بدون ارزیابی تراریخته را سیاسی جلوه دهند و منتقدان تجارت تراریخته را منتقدان سیاستهای دولت معرفی کنند؛ به این امید که اتخاذ این رویکرد حتی به‌صورت مقطعی مدافعان تجاری‌سازی تراریخته را از انتقادهای تند درون دولت و محدودیتهای ناشی از آن برهاند؛ این طیف درحقیقت می‌خواهند با چنین سیاستی زمان بخرند و دولت را در معذوریت همراهی با موافقان و ایستادگی در برابر منتقدان تجارت تراریخته قرار دهند.

موضع یکسان دولتهای خاتمی و احمدی‌نژاد در موضوع تراریخته

رویکرد احتیاط‌آمیز دولتهای گذشته در قبال تجاری‌سازی محصولات دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته) در دو دهه اخیر نشان می‌دهد که موضوع تراریخته ــ مانند انرژی هسته‌ای ــ یک مطالبه عمومی فراجناحی است و نمی‌تواند و نباید دستخوش سلایق سیاسی قرار گیرد. مخاطرات زیست‌محیطی و اثرات ناشناخته این گیاهان روی سلامت دام و انسان، همواره در کانون توجه دولتهای قبل قرار داشته است.
اگرچه به لحاظ نگرشهای سیاسی، میان دولت اصلاحات و دولت نهم و دهم تفاوتهای فاحشی وجود داشت، ولی در این موضوع خاص شاهد یک وحدت رویه و موضع مشترک هستیم، که بر اصل «رعایت احتیاط» بنا شده است. در 8 سال دولت اصلاحات و 8 سال دولت احمدی‌نژاد، همواره بر ارزیابی مخاطرات تراریخته‌ها و اجرای معاهده ایمنی زیستی کارتاهنا تأکید شده است.
در دولت اصلاحات خوشبختانه دکتر محمد جواد ظریف ــ با حضور در اجلاس معاهده ایمنی‌زیستی «کارتاهنا» ــ توانست به فراست لایه‌های زیرین و پشت پرده تجارت جهانی تراریخته را دریابد و ارزیابی جامعی به دولت وقت ارائه دهد. در سالهای اخیر شاهد بودیم برخی از پیش‌بینیهای ایشان به حقیقت پیوست و بسیاری از کشورهای اروپایی عطای مصرف عمومی گیاهان تراریخته را به لقایش بخشیدند و از کشت و تولید این محصولات در قلمرو کشورهایشان ممانعت کردند.
دولتهای نهم و دهم نیز بر ایجاد ساز و کار سنجش و استانداردسازی محصولات تراریخته متمرکز شد. تصویب قانون ایمنی زیستی در سال 1388 و بعدها ابلاغ آیین‌نامه اجرایی این قانون در سال 1392، اهداف قید شده در قانون ایمنی‌زیستی کارتاهنا را تا حدود زیادی سامان‌دهی کرد.
به این ترتیب مشخص است که دولتهای سیدمحمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد ــ فارغ از سلایق متنافر سیاسی ــ موضوعات مرتبط با تجارت محصولات تراریخته را در مسیری احتیاط‌آمیز و مبتنی بر اصول پذیرفته شده جهانی پیگیری و ریل‌گذاری کردند.

کپی سیاست امریکایی «این همانی» در ایران

دولتهای هفتم تا دهم، برای دریافت پاسخ به ابهامات و ارائه مستندات آزمایشگاهی و میدانی بی‌خطر بودن این محصولات، تا پایان عمرشان به انتظار نشستند، ولی موافقان تراریخته ثابت کردند که مرغشان یک پا دارد و حاضر نیستند محصولات تراریخته را برای ارزیابی مخاطرات، در اختیار سازمانهای بی‌طرف دولتی قرار دهند. چنان‌که نماینده وزیر بهداشت صراحتاً در تلویزیون اعلام می‌کند که 100 درصد ارزیابیهای صورت‌گرفته، به‌صورت خوداظهاری و توسط تاجران و تولیدکنندگان این محصولات انجام‌ می‌شود و هیچ ارزیابی مستقلی دراین زمینه وجود ندارد.
مدافعان تجارت آزاد تراریخته‌ها ترجیح داده‌اند سیاست «این همانی» امریکاییها را در ایران پیاده کنند؛ این همانی یعنی محصول تراریخته همان گیاه طبیعی است و فرقی با آن ندارد؛ و به این ترتیب طبیعتاً آزمایش جداگانه‌ای هم نمی‌خواهد.
جالب است که وقتی منتقدان تجارت تراریخته می‌گویند نسل فناوری دگرژن یا ترانسژنیک منقرض شده و زمان «ویرایش هدفمند ژنی» فرا رسیده است، مدافعان اعتراض می کنند که این فناوری در دنیا بی‌نظیر است و تأکید می‌کنند که شما مخالف تولید داخلید و این تغییرات مهم فقط به دست توانمند ما ممکن شده است؛ اما وقتی از آنها می‌پرسند این تغییرات ژنتیکی ممکن است مخاطراتی را به همراه آورد و نیاز به آزمایشهای دقیق داریم، پاسخ می‌دهند: این اتفاق در طبیعت هم می‌افتد! ما کار خاصی نکرده‌ایم! «این، همان است»!

قانون‌گریزی و پروپاگاندای تاجران تراریخته

آنچه در دو دهه اخیر از جانب موافقان تجارت آزاد تراریخته شاهد بوده‌ایم، شامل کلکسیونی از قانون‌گریزی و فرار موافقان تراریخته از انجام ارزیابی مخاطرات و پاسخ علمی به ابهامات پیرامون محصولات تراریخته بوده است؛ برای نمونه مطابق گزارش منتشر شده در خبرگزاری تسنیم، برنج تراریخته، بدون توجه به قانون ایمنی زیستی کارتاهنا، کشت تجاری شد و مطابق گزارش منتشر شده در مجمع تشخیص، صدها کشاورز در سال 1384 به کشت آن اقدام کرده‌اند. سایت جهانی ISAAA نیز در گزارشی متحیرکننده اعلام کرد در سال 2006 یک میلیون و سیصد هزار هکتار تراریخته در ایران به زیر کشت رفته، که البته جای بررسی و تأمل دارد. اکنون هم پنبه تراریخته بدون اخذ مجوز شورای ملی ایمنی زیستی، در چندین هکتار از مزارع اطراف تهران به‌صورت غیرقانونی کشت شده است.
باید پرسید این همه ابهام، هجمه تبلیغاتی، تخریب منتقدان تجارت بی‌ضابطه، و اعطای القاب پرطمطراق نظیر دانشمند، پروفسور، پرزیدنت، مرجع و غیره برای مدافعان قانون‌گریز به چه معناست؟ چرا تاجران از پاسخ به سؤالات منتقدان تجارت بی‌محابا ــ مبنی بر ارائه نتیجه ارزیابیهای گیاهان تراریخته ــ طفره می‌روند؟ این رفتارشان در ذهن هر ناظر بی‌طرفی این شائبه را ایجاد می‌کند که «حتماً ریگی به کفش دارند.»

اتکا به آمار راکفلرها و ساختن غول از تراریخته

موافقان تجارت محصولات تراریخته، با اتکا به آمارسازیها مثلاً توسط مرکز بین‌المللی یکپارچه‌سازی اطلاعات بیوتکنولوژی (ISAAA) ــ که با پول مونسانتو و بنیاد راکفلر اداره می‌شود ــ همواره ادعاهای بی‌اساسی برای توجیه کشت محصولات تراریخته مطرح کرده‌اند تا کشت تراریخته را ضروری جلوه دهند، مثلاً:
• اگر تراریخته نکاریم از پیشرفتهای جهانی عقب خواهیم ماند
• کشورهای عقب‌مانده نظیر بورکینوفاسو هم تراریخته می‌کارند، پس ما چرا نکاریم؟
• چرا سالانه 5 میلیارد دلار تراریخته وارد کنیم ولی خودمان تولید نکنیم؟
• اگر تراریخته تولید نشود، بسیاری از مردم زمین از گرسنگی خواهند مرد
• واردکنندگان و سم‌فروشان از تولید محصولات تراریخته جلوگیری می‌کنند
• سالانه به‌دلیل مصرف سم بسیاری از مردم مبتلا به سرطان می‌شوند، ولی تراریخته سم نمی‌خواهد!
• تراریخته تنها راه مقابله با تغییر اقلیم و تغییرات آب و هوایی است
آنها می‌خواهند یک پیام را به دولت و مردم منتقل کنند؛ اینکه «کشور در موقعیت اضطراری قرار دارد و کشت تراریخته ضروری و تنها راه نجات کشور است.» حال به چند سؤال از ابهامات طرح شده پاسخ می‌دهیم.

پاسخ به برخی ادعاهای موافقان تجارت تراریخته

* آیا امنیت غذایی کشور به تجارت آزاد تراریخته وابسته است؟
مدافعان تجاری‌سازی تراریخته‌ها با ذکر یک مثال، ممنوعیت فعالیتهای تجاری درخصوص محصولات تراریخته را ناممکن می‌دانند؛ ایشان استدلال می‌کنند که بخش اعظم دانه‌های روغنی ورودی به کشور تراریخته است و ممنوعیت تجارت، سبب به خطر افتادن امنیت غذایی مردم خواهد شد.
باید بدانیم اگرچه بخش اعظم دانه‌های روغنی کشور، وارداتی و تراریخته است، با این حال نمی‌توان گفت امنیت غذایی کشور به این محصول تراریخته وابسته است.
چرا که اولاً محصولات تراریخته، گیاهان زراعی هستند. یعنی در صورتی‌که کشور در موقعیت اضطرار قرار گیرد، یقیناً با توجه به ظرفیتها و اقلیم متنوع کشور به‌راحتی قادر خواهیم بود به تولید این دانه‌ها مبادرت کنیم. ضمن اینکه جایگزین کردن محصولات سالم و همطراز ــ مانند روغن کنجد، روغن زیتون، کره و روغنهای حیوانی و سنتی و ... ــ نیز امکان‌پذیر است.
درثانی اگر امکان تولید داخل بخشی از این محصول به هر دلیلی فراهم نباشد، واردات آن باید از مبادی پاک و محصولات غیرتراریخته صورت گیرد؛ گرچه پایین بودن 30 درصدی قیمت تراریخته‌ها نسبت به نمونه‌های کلاسیک و حاشیه سود کلان این محصولات، موردی نیست که تاجران به‌راحتی از کنار آن عبور کنند.
ثالثاً یکی از مهمترین اهداف «طرح طوبی» که بیش از یک دهه قبل توسط مسئولان فعلی وزارت جهادکشاورزی تصویب شد، تأمین روغنهای خوراکی مورد نیاز کشور بوده است. باید از مسئولان پرسید چرا این طرح نتوانسته روغن مورد نیاز کشور را تأمین کند؟
رابعاً چه تضمینی وجود دارد طرح تجارت یا کشت آزاد تراریخته نیز سرابی بیش نباشد و احیاناً به دلیل عوارض زیست‌محیطی، سلامتی و ... به شکست نینجامد؟

افزایش عملکرد در گونه‌های تراریخته در همه شرایط، صرفاً یک ادعاست؛ برای مثال اگرچه 95 درصد سطح زیر کشت پنبه در هندوستان به نوع تراریخته اختصاص دارد، متوسط عملکرد برداشت پنبه در هکتار در هندوستان حدود 30 درصد کمتر از متوسط برداشت جهانی و معادل 757 تن در هکتار است. این در حالی است که وابستگی کشاورزان به بذرهای تراریخته کمپانی مونسانتو، حتی صدای دولت هند را درآورده و با افزایش اعتراضات در اثر گران شدن سالیانه بهای بذرها، دولت این کشور برای این کمپانی ضرب‌الاجل تعیین کرده است.

گزارشهای تسنیم نشان داد {برای مثال اینجا} برخی ذی‌نفعان در حالی تراریخته‌ها را به‌عنوان مظهر اقتصاد مقاومتی تبلیغ می‌کنند که حتی در نگارش یک کتاب آموزش بیوتکنولوژی کودکان هم، از مطالب منتشر شده کمپانی امریکایی مونسانتو استفاده می‌کنند. حتی دلایل آنها در دفاع از تراریخته‌ها، و بانک واژگان و اصطلاحاتشان هم همانهایی است که مونسانتو ترویج می‌کند؛ ضمن اینکه اسنادی در دست است که گیاهان تراریخته ترویج شده در داخل، متعلق به بنیاد صهیونیستی مونسانتو است که در حقیقت بدون پرداخت حق اختراع، از این کمپانی دزدیده شده و درصورت الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی متضمن پرداخت جریمه‌های گزاف خواهد بود.
در اقتصاد مقاومتی، باید بر دانش درونزا اتکا کرد. در چنین شرایطی انتظار بر این است که از پژوهشکده‌ها حمایتهای جدی انجام شود که با کنکاش در منابع ژنتیکی بومی، ژنهای برتر را شناسایی و گزینش کنند؛ مثلا گیاهان مقاوم به خشکی را در قلمرو خودمان شناسایی کنند؛ نه اینکه در تمجید از معجزه تراریخته، در ایجاد گیاهان مقاوم به شوری و خشکی، در رسانه‌ها داستان‌سرایی شود اما در انتها، بذرهای امریکایی در مزارع ما کاشته و به‌عنوان دستاورد ملی رونمایی شود!
با چنین برنامه و استراتژی که مدافعان تجارت تراریخته در دو دهه اخیر در پیش گرفته‌اند، در خوشبینانه‌ترین شرایط، خروجی آن یک صنعت کم‌خاصیت و پرهزینه مانند صنعت خودرو خواهد بود که فقط نام یک صنعت بومی داخلی را یدک می‌کشد.

مطابق قانون کنترل و گواهی بذر جمهوری اسلامی ایران، ارقام گیاهان بومی، متعلق به همه ملت ایران و دولت جمهوری اسلامی ایران است. هرگونه تغییری در گیاهان بومی، بدون اجازه دولت غیرممکن است و باید ضمن اخذ مجوز، حقوق مادی و معنوی هم ادا شود. چگونه و با چه مجوزی برنج ایرانی طارم مولایی، در مؤسسه بین المللی تحقیقات برنج در فیلیپین دستکاری ژنتیکی و ژنهای مصنوعی آنها به برنج بومی ما منتقل شد؟ اکنون این مؤسسه فیلیپینی خود را مالک برنج تراریخته می‌داند و مدعی است که برنج تراریخته بدون مجوز آنها به ایران آورده شده است.

همواره افراد مختلفی به حمایت از واردات تراریخته و مقابله با تولید تراریخته متهم شدهاند، نظیر: سم‌فروشان، مدیران کم‌دانش و فناوری‌هراس و واردکنندگان محصولات تراریخته! اما پس از تصمیم کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی مبنی بر ممنوعیت تولید و واردات تراریخته، با کمال تعجب دیدیم که مدعیان تولید داخلی تراریخته، اولین افرادی بودند که در برابر ممنوعیت واردات تراریخته‌ها فریاد وامصیبتا سر دادند! حتی با انتشار ویژه‌نامه در مجلس، رسماً اعلام کردند که در صورت ممنوعیت واردات تراریخته‌ها، گوشت 100 هزار تومانی و بیکاری وشورش کارگری و ... در راه است! آنها که تا دیروز واردات تراریخته‌ها را خیانت می‌دانستند، به یکباره با ممنوعیت تولید و واردات تراریخته‌ها، ماهیت حقیقی و واردات محور خودشان را عیان نمودند!
واقعیت این است که هدف این افراد به هیچ وجه تقویت تولید داخل نیست، بلکه پای مطامع تجاری در میان است. این افراد اگر حقیقتاً دلواپس تولیدکنندگان داخلی و کشاورزان بودند، برای آزولا، احیاء بذرهای بومی، راندمان پایین آب و ضایعات محصولات کشاورزی فکری می‌کردند و بیوتکنولوژی را در مسیر صحیح هدایت می‌نمودند! نه اینکه به محض ممنوعیت واردات تراریخته‌ها، بیایند در مجلس بسط بنشینند و خبرنگاران را به ضیافت سیاحتی دعوت کنند!

فارغ از جنجالها و هیاهوهای بی‌ارزش، در این موضوع، اغلب پگوهشکده‌ها به دستاوردهای علمی امریکاییها افتخار می‌کنند! در عمل، این مدافعان کنونی تجارت تراریخته هستند که با سیاسی‌کاری و فراری دادن متخصصان مهندسی ژنتیک، بیوشیمی و ژنتیک مولکولی، سقف علمی کشور را پایین آورده‌اند و مهندسی ژنتیک را در 20 سال قبل فریز کرده‌اند.
راندمان نیروی انسانی در ایران با کشورهای دیگر قابل قیاس نیست. پژوهشکده‌های ایران مدعی هستند که هر گیاه تراریخته ای که در آزمایشگاه تولید شد، باید لزوماً تجاری شود! در حالی که در امریکا 20 نفر متخصص مهندسی ژنتیک، سالانه بیش از 1000 گیاه تراریخته تولید می‌کنند که ممکن است تعداد انگشت شمار از آنها برای ادامه آزمایشات انتخاب شوند و بقیه حذف می‌شوند. متاسفانه معیار سنجش و استاندارد در داخل کشور، کاملا ناشناخته است و هر کس کار خودش را می‌کند.

کیفیت ادراک شده یک محصول توسط مصرف کننده، مستقیماً بر رفتار خرید و قیمت کالا تاثیرگذار است. در بازارهای جهانی محصولات ارگانیک گرانترین و به عبارتی با کیفیت‌ترین محصولات کشاورزی هستند. محصولات تراریخته در بازارهای جهانی بعد از کاهش عرضه محصولات ارگانیک و طبیعی به فروش می‌رسند و از تقاضای کمتری برخوردارند؛ به همین دلیل هم با نازلترین قیمت به فروش می‌رسند و قیمت حدود یک سوم محصولات ارگانیک دارند. محصولات تراریخته ارزانترند چون با استقبال کمتری مواجهند! هرگاه یک محصول با استقبال مواجه شود تقاضایش افزایش می‌یابد و قیمتش هم بالا می‌رود؛ این قاعده تقریباً هیچ ربطی به بهای تمام شده یا تکنولوژی تولید ندارد.

خیر، مخاطرات انرژی هسته‌ای با محصولات تراریخته قابل مقایسه نیست. فناوری هسته‌ای طی 70 سال مورد ارزیابی نسبتاً همه جانبه قرار گرفته و مزایا و معایبش کاملاً مشخص است. ضمن اینکه در سطح همه مردم گسترش نیافته و عموم مردم را به خطر نمی‌اندازد. مخاطرات محصولات تراریخته نامعلوم و کاملاً برگشت‌ناپذیر است. در صورت بروز هر گونه اشتباه، دیگر کسی قادر نخواهد بود، به‌راحتی آن را مهار کند و به حالت اولیه باز گرداند. قابلیت تکثیر موجودات زنده و عدم کنترل بر تلاقی‌ها و نسلهای آینده، از موضوعاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد. برای همین است که برای رهاسازی یک گیاه تراریخته 13 سال زمان و 130 میلیون دلار هزینه لازم است.

اگر این چنین بود، چرا در برابر سایر فناوریهای پیشرفته مانند نانوتکنولوژی، سلولهای خورشید، علوم ارتباطات، اپتیک و ... اعتراضی صورت نمی‌گیرد. بالعکس، مخالفان جهانی تجارت تراریخته‌ها، اغلب بیولوژیستها، فیزیولوژیستها و اکولوژیستها هستند که دارای دامنه تجزیه و تحلیل وسیعتری نسبت به بیوتکنولوژیست‌ها هستند. اگر آنها مخالف مهندسی ژنتیک بودند، در مقابل تولید داروهای نوترکیب هم ایستادگی می‌کردند. ولی واقعیت آنجاست که داروهای نوترکیب، در شرایط کاملاً کنترل شده، در اتاقهای تمیز تولید می‌شوند و به‌راحتی به طبیعت، راه نمی‌یابند. همچنین تجویز آنها به بیمار و متعاقباً مصرف آن، تحت کنترل است و در شرایط بحرانی، امکان قرنطینه کردن بیمار وجود دارد. اما آیا می‌توان از فرار یک بذر توسط باد، حشرات و یا پرندگان جلوگیری نمود؟ در هر هکتار تریلیونها بذر وجود دارد و هزاران رخداد غیرقابل کنترل محتمل است. منتقدان عموماً افرادی آینده‌نگر و منطقی هستند، تا فناوری هراس!

همانطور که قبلاً اشاره شد، دولتهای قبل در حیطه تراریخته موضع احتیاط‌آمیزی داشته‌اند و با بی‌طرفی بر انجام ارزیابیهای مخاطرات تأکید داشتند. قطعاً اگر دولت یازدهم، طرف تاجران ذی‌نفع تراریخته را بگیرد و با حمایت فاقد پشتوانه علمی، موضعش تولید و واردات تراریخته باشد، نتیجتاً مردم، این رفتار را مغایر حقوق شهروندیشان تشخیص خواهند داد و ممکن است این برخورد سیاسی دولت در موضوع تراریخته، برایش گران تمام شود. زیرا مردم تاجران تراریخته را شناخته‌اند و می‌دانند دغدغه آنها، حل مشکلات کشاورزی و فناوری پیشرفته نیست. دغدغه آنها پول و رانتهای بی‌حساب و کتاب است.
منبع مقاله: تسنیم نیوز