شاعر: طیبه شامانی


تو از تبار آب‌ها
نه، آب از تبار توست
و آب بعد سال‌ها
هنوز بی قرار توست

اگر کشید رهزنی
به خشم گوشواره را
به چشم تو ندیده بود
درخشش ستاره را

چه رنج‌ها کشیده‌ای
ز دست روزگار پست
برای تو هنوز هم
نگاه لحظه‌ها تر است

نشست روی سینه‌ات
غمی به وسعت زمان
کبوترانه پر زدی
به سوی بام آسمان