نویسنده: سعید بهمنی



الف) مفهوم‌شناسی واژه «شبهه»

«شُبهه» بر وزن فُعلَة است. مصدر در این وزن بر رنگ مانند خُضرة به معنای سبزی، حُمرة به معنای سرخی، دُهمة به معنای سیاهی شب و نیز بر واحدی از مقدار دلالت دارد؛ مانند لُقمَة. اهل لغت آن را «التباس» معنا كرده‌اند (1) كه به نظر می‌رسد این معنا با توجه به اثر آن است؛ زیرا شبهه به مقداری از شباهت اطلاق می‌شود كه به طور معمول سبب التباس و اشتباه می‌گردد.
اركان شبهه عبارت‌اند از: 1. حقیقت؛ 2. مشابه حقیقت؛ 3. میزانی از شباهت به حقیقت كه سبب خطا گردد. نكته قابل توجه در تعریف شبهه آن است كه همواره به گونه‌ای با حقیقت پیوند دارد؛ به طور كلی تا حقیقت و میزان قابل توجهی از مشابهت با حقیقت نباشد، اساساً شبهه‌ای شكل نخواهد گرفت.

1. تقابل یقین و شبهه

یقین همان جزم مطابق با واقع است. جهل در معرفت یقینی راه ندارد؛ زیرا یقین مطابق با واقع است. چنین معرفتی تردیدپذیر نیست؛ (2) بنابراین جزمی است. دفع و رفع شبهه در مطلوب‌ترین شكل آن به حالتی در انسان منجر می‌شود كه یقین نام دارد.

2. واژه‌های هم خانواده‌ی شبهه در قرآن

واژه‌های هم خانواده شبهه در قرآن كریم در سه شكل و معنای ذیل به كار رفته‌اند:
1. «متشابه» به معنی نظیر و مماثل؛ واژه‌ی متشابه در برخی آیات به معنای نظیر و مماثل به كار رفته است كه بیان كننده سطح قابل توجهی از مشابهت است؛ به گونه‌ای كه گویی رابطه میان دو متشابه، این همانی است. (3)
2. «تشابه» به معنای اشتباه و التباس؛ به كارگیری ماده تبیین در كنار مفهوم تشابه، نشان می‌دهد كه تشابه در مقابل تبیین قرار دارد؛ (4) از این رو رفع تشابه نیازمند تبیین است.
3. «متشابهات» به معنای دارای وجوه و معانی متعدد؛ «متشابهات» اصطلاحی قرآنی است كه در علوم قرآنی نیز مصطلح شده است. این اصطلاح درباره آیاتی به كار می‌رود كه برخی عبارات آن در معانی غیرقابل قبول ظهور دارد؛ در چنین مواردی آیات دارای معانی متعدد و متشابه؛ به كمك آیات محكمات بر معانی صحیح حمل می‌شوند. تفسیر متشابهات بدون توجه به محكمات نادرست است؛ بنابراین تبیین متشابهات، نیازمند محكمات و نصوص دیگر است. «محكمات» نیز اصطلاحی قرآنی است كه در علوم قرآنی مصطلح شده است. معمولاً آیات محكمات بیان كننده‌ی مبانی اعتقادی و روشن كننده معانی آیات متشابه‌اند. قرآن كریم درباره آیات متشابه و محكم می‌فرماید: «مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ» (5) ذیل آیه كه به تبیین خصلت و انگیزه پیروان متشابه می‌پردازد، نشان دهنده نقش تعیین كننده و مؤثر خصلت‌ها و عوامل درونی در استقبال از متشابهات و پیروی از آنهاست.
معنای مورد نظر ما از واژه «شبهه»‌ به معنای واژه متشابه نزدیك است. اساساً متشابهات خود منشأ بسیاری از شبهات‌اند. (6) معنای واژه‌های قرآنی متشابه (اسم)، تشابه (فعل)، شُبَّهَ (فعل) و متشابهات، تأیید می‌كند كه شبهه به میزانی از مشابهت اطلاق می‌شود كه سبب اشتباه در تشخیص شود.

ب) تعریف اصطلاحی شبهه

نگارنده منبعی علمی نیافته است كه در آن به تعریف علمی شبهه پرداخته و تفاوت شبهه و سؤال مشخص شده باشد. در این میان به جزوه‌ای دست یافتیم كه پژوهشگران دانشكده علوم حدیث با تأكید بر تفاوت میان سؤال و شبهه،‌ آن را این گونه تعریف كرده‌اند: هر اشكال، پرسش یا ابهامی كه در برداشت‌ها، تحلیل‌ها، تصمیمات و رفتارهای مرتبط با سعادت فرد یا جامعه منشأ خطا و اشتباه در شناخت حق از باطل گردد، شبهه نامیده می‌شود. (7) آنان فرق میان سؤال و شبهه را براساس هدف و حالت طرح مسئله تبیین كرده‌اند:
"هدف از سؤال یافتن حقیقت است اما هدف از شبهه سست كردن پایه‌های حقیقت؛ علاوه بر آن سؤال مؤدبّانه طرح می‌شود، اما شبهه با انواع طعن‌ها، توهین‌ها و ... همراه است و اما منظور ما از سؤالات و شبهات حدیثی، مجموعه سؤال‌ها و ابهام‌ها و طعن‌هایی است كه در آن یك حدیث خاص مورد سؤال واقع و مضمون آن تكذیب شده است و یا آنكه اندیشه یا اعتقادی از مجموعه اعتقادات و معارف تشیع را مورد سؤال و تشكیك قرار داده‌اند و دستمایه‌ی آن سؤال یا شبهه، حدیث است. (8)"
تعریف فوق از سؤال و شبهه منحصراً معطوف به مواردی است كه با ابزار گفتار بیان شده است؛ در حالی كه ابزار شبهه فراتر از گفتار است؛ از این رو لازم است در تعریف شبهه ابزار آن را به گفتار منحصر نسازیم؛ زیرا بسیاری از شبهات با ابزاری غیر از گفتار ابراز می‌شوند؛ با توجه به این نكته، تعریف صحیح‌تر شبهه به این شرح است: «هر پیام مشتمل بر دستگاهی شبه استدلالی كه در آن یكی از باورها و بنیادهای اعتقادی یا تعالیم عملی دین مورد خدشه قرار گیرد یا منشأ خطا و اشتباه در شناخت درست آنها و هر حقیقتی شود.» (9)
در تعریف یاد شده، واژه پیام به منزله جنس تعریف است. پیام اعم از گفتار، رفتار یا هر چیز دیگری است كه می‌تواند حامل شبهه و حاكی از آن باشد؛ زیرا پیام‌ها از راه‌های مختلف غیرمتنی و گفتاری مانند رفتار و نمادها نیز قابل ابراز و انتقال‌اند؛ نظیر پیام‌های تبلیغاتی كه از طریق تصویر به مخاطب القا می‌شوند.
برای مثال در یك تصویر تبلیغاتی، چهره شاداب یك جوان غربی با چشم رنگی، لباس‌ها و نمادهای مشخص آن مانند كاپشن و شلوار لی و... به تصویر كشیده شده است كه به یك موتورسیكلت تكیه زده است؛ در حالی كه پشت سر او تا دوردست صدها موتورسیكلت دیده می‌شود كه در فضای آزاد به طور منظم چیده شده‌اند. در تصویر دیگری، چهره نه چندان شاداب یك جوان شرقی با لباس فرم ویژه مردم چین و كره شمالی نشان داده می‌شود كه با رغبت و اشتیاق، ‌تنها به یك موتورسیكلت چشم دوخته كه در حصار و پشت ویترین مغازه نهاده شده است.
تقارن دو تصویر این پیام را القا می‌كند كه جوان غربی از امكانات مورد علاقه جوانان برخوردار و كاملاً شاداب است؛ ولی جوان چینی و كره‌ای محروم از آزادی كه لباس فرم نماد و دلیل آن است و محروم از امكانات در حسرت حتی یك موتورسیكلت، آن هم از آن سوی شیشه است كه به سرابی می‌ماند. در این دو تصویر نه گفتاری ردّ و بدل شده و نه گزاره‌ای نوشته شده است؛ بلكه پیام از طریق نوعی تصویرگریِ نمادین بیان و القا شده است.
بسیاری از تصاویر و كاریكاتورهایی كه به قصد تخریب پایه‌های اعتقادی كشیده شده‌اند، از این قبیل‌اند. البته در پیام‌هایی كه تصاویر القا می‌كنند، الزاماً قصد تخریب وجود ندارد؛ چرا كه گاهی عكاس یا فیلمبردار تصویری تهیه می‌كند كه صحنه‌ای مخرب را رقم می‌زند، بدون آنكه قصد تخریب داشته باشد؛ ولی انتخاب یك عكس یا فیلم خاص و انتشار آن می‌تواند همراه با قصد تخریب باشد، هرچند آن تصویر با این هدف تهیه نشده باشد.
معمولاً شبهات بیان شده در قرآن كریم صریح و روشن هستند و از طریق حكایت گفتار شبهه‌گر به مخاطب فهمانده می‌شوند؛ هرچند در شماری از آیات نیز به طور تلویحی، غیر مصرّح و مضمر به شبهه اشاره شده است. در این موارد از فضای آیه و عناصر معرفتی موجود در آن می‌توان فهمید كه آیات الهی معطوف و ناظر به كدامین شبهه‌اند. چنان كه در مواردی صرفاً به بیان فعل یا افعال مخدوش بسنده شده و سپس عناصری معرفتی در آیات آمده است كه نشان می‌دهد فعل یا افعال بیان شده بر نوعی شناخت استوار است؛ شناخت نادرستی كه بر شبهه مبتنی و این افعال نشان دهنده آن است.
در هر صورت انواع گزارش شبهه در قرآن با گزارش گفتار یا رفتار یا تركیبی از گفتار و رفتار همراه است؛ چنان كه پاسخ‌ها نیز در قالب گفتار، رفتار یا تركیبی از گفتار و رفتار ارائه می‌شود.
همچنین در تعریفی كه از شبهه بیان كردیم، آمده است كه شبهه «مشتمل بر دستگاهی شبه استدلالی است»؛ این بدان معناست كه هیچ شبهه‌ای به خودی خود شكل نمی‌گیرد. هر شبهه بر عناصری شناختی استوار است و بر نوعی استدلال تكیه دارد. ساختار استدلال با دسته‌ای از گزاره‌ها همراه است كه دستگاهی فكری را سامان می‌دهد. این دستگاه استدلالی همان قیاس است؛ قیاسی كه باید از یقینیات تشكیل شده باشد تا برهانی بوده، بالذات و به اضطرار منتج باشد. (10) در حالی كه دستگاه استدلالی شُبهه فاقد مؤلفه‌های علمی مورد نیاز است؛ از همین رو شِبه استدلالی نامیده شده است تا بر این نكته تأكید شده باشد كه اولاً شبهه بر نوعی استدلال تكیه دارد و ثانیاً استدلالی كه شبهه بر آن متكی است، فاقد مؤلفه‌های علمی لازم و صرفاً مشابه استدلال است.

پی‌نوشت‌ها:

1.ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج13، ص503.
2.رك: عبدالله جوادی آملی؛ تفسیر موضوعی قرآن كریم: مراحل اخلاق در قرآن، ج11،‌ص351.
3.«وَ أُتُوا بِهِ مُتَشَابِهاً»(بقره:25). «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَاباً مُتَشَابِهاً ...» (زمر:23). «وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشَابِهٍ » (انعام:99). «وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشَابِهاً وَ غَیْرَ مُتَشَابِهٍ» (انعام:141).
4.«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَیْنَا وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ‌ »(بقره:70). «وَ قَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ لَوْ لاَ یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَةٌ کَذلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ »(بقره:118). «وَ مَا قَتَلُوهُ وَ مَا صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ» (نساء:157). «أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ» (رعد:16).
5.آل عمران:7.
6.رك: عبدالله جوادی آملی؛ تفسیر موضوعی: قرآن در قرآن، ج1، ص450.
7.جزو‌ه‌ی «شبهه‌شناسی و شیوه‌های علمی و اصولی مواجهه با آن»؛ آبان 1381؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ممكن است اشكال شود كه چرا نگارنده از میان انبوه آثار علمی به یك جزوه استناد كرده است. پاسخ این است كه اولاً در هیچ یك از منابع درجه اول، تعریف علمی و عملیاتی شبهه ارائه نشده است. ثانیاً نگارنده هیچ ابایی ندارد از اینكه وقتی از مطلبی از دیگری به هر طریق استفاده می‌كند، به آن ارجاع دهد.
8.http://www.hadith.ac.ir/default.aspx?pageid=201
9.اگر گفته شود: «راز اینكه شبهه می‌تواند منشأ اشتباه در شناخت حق یا عامل خدشه در بنیادهای اعتقادی و تعالیم عملی شود، شباهت آن با حق است؛ زیرا همان گونه كه امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: لأنها تشبه الحق؛ بنابراین شباهت شبهه به حق از عناصر اصلی تعریف است؛ در حالی كه در تعریف یاد شده این عناصر نادیده گرفته شده است»؛ این گونه پاسخ داده می‌شود كه مفاهیمی مانند «اشتمال بر دستگاهی شبهه استدلالی» و «خدشه دار كردن باورها و بنیادهای اعتقادی یا تعالیم عملی دین» و نیز «منشأ خطا و اشتباه در شناخت درست آنها» مفهوم موردنظر را در بردارد؛ زیرا اشتمال بر دستگاهی شبه استدلالی، بر شباهت آن به مطالب برهانی و حق دلالت دارد و «خدشه دار كردن باورها و بنیادهای اعتقادی یا تعالیم عملی دین»، بر باطل بودن آن گواهی می‌دهد و نیز «منشأ خطا و اشتباه در شناخت درست آنها» بر تشابه آن با حق دلالت دارد؛ بنابراین نیازی به تصریح مفهوم یاد شده نیست.
10.رك: محمدرضا مظفر؛ المنطق، ج2، ص313.

منبع مقاله :
بهمنی، سعید، (1394)، منطق پاسخ دهی قرآن، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول