عبادت حضرت امام محمد باقر (علیه السلام)
عبادت حضرت امام محمد باقر (علیه السلام)
كَرَم بين و لطف خداوندگار
چرا زاهد اندر هواى بهشت است ؟!
اگر بهشت شيرين است ، بهشت آفرين شيرين تر است !
چرا زاهد اندر هواى بهشت است
چرا بى خبر از بهشت آفرين است (2)
تعليم وضو
او پاسخ داد: من ديده بودم كه مردم از روى كفش مسح مى كنند؛ تا آن كه مردى از بنى هاشم را ديدم كه تا آن زمان كسى چون او را نديده بودم و او محمد بن على بن الحسين عليه السلام بود، مساءله را از او پرسيدم ، ايشان مرا از اين كار نهى فرمود و گفت : اميرالمؤمنين عليه السلام ، چنين مسح نمى كرد.
و فرمود: مسح بر كفش جايز نيست !
وقتى اين را از ابو اسحاق شنيدم ، ديگر هيچ گاه از روى كفش ، پاى را مسح نكردم . (3)
ثبات حكمت در دل
حقايق ايمان ، وسيله رؤيت خدا
حضرت فرمود: خدا را.
پرسيد: آيا او را ديده اى ؟
فرمود: آرى ! چشمان او را با مشاهده نمى بينند، ولى قلبها با حقايق ايمان مى بينند. با قياس شناخته نمى شود و با حواس درك نمى گردد و شبيه مردم نيست . موصوف به آيات و شناخته شده با نشانه هاست . در حكمش ستم نمى كند؛ اين است خدايى كه جز او خدايى نيست .
در اين هنگام مرد خارجى (برخاست ) و رفت ، در حالى كه مى گفت : خدا داناست كه رسالتش را كجا قرار دهد! (5)
اى ابا نعمان ! فريبت ندهند
شنيدم كه ابو جعفر عليه السلام فرمود: اى ابا نعمان ! مردم تو را فريب ندهند و از نفست غافل نكنند؛ هر چه به تو رسد، همراه تو خواهد بود نه همراه آنان . روزت را به بيهودگى سپرى مكن ؛ چه همراه تو كسانى هستند كه عمل تو را ثبت مى نمايند. پس نيكوكارى كن كه هيچ چيزى را به جستجو و طلب نمى بينم كه از عمل نيك ، كه گناه پيش را از ميان مى برد، بهتر باشد.(6)
دعاى امام باقر (ع )
فضیلت قرآن
امام عليه السلام در جواب فرمود: بنگرد عملش را از كجا تحصيل مى كند. (9)
اين آيه ، طعام را بر روى انسان برده است ، و انسان من حيث هم انسان ، غذاى او علم و عمل صالح است كه علم و عمل ، انسان پرور و انسان سازند.
بايد بين غذا و مغتذى ، سنخيت بوده باشد، غذا گيرنده كه انسان شد، غذاى مسانخ و مجانس او؛ يعنى طعام او؛ علم است ، گوش انسان ، دهان جان او است . بايد دقت داشت كه اين دهان ، از كدامين سفره ازتزاق مى كند.
جانور فربه شور ليك از علف
آدمى فربه ز عز است و شرف
آدمى فربه شود از راه گوش
جانور فربه شود از حلق و نوش
مهم ترين و اساسى ترين كارى كه ما در امتداد زمانى خود داريم ، اين است كه خودمان را درست بسازيم ، هيچ كارى براى انسان مهم تر از درست ساختن خودش نبوده و نيست ، و هيچ عمل در قدر و قيمت بدان نمى رسيد، و به مبناى وصين و فتواى قويم برهان و قرآن ، علم و عمل انسان سازند.
قرآن عين برهان است ، و عقل و نقل معاضد يكديگرند، و هر دو در اين حكم محكم متفق اند، اگر انسان من حيث هو انسان ، بايد خودش را بسازد، چاره اى جز تحصيل علم نافع و عمل صالح ندارد.
و چون علم و عمل ، انسان سازند، هر يك از ما بايد مراقب و مواظب خود بوده باشد، كه چگونه دارد در شب و روز خود را مى سازد.
جناب برهان الموحدين و قدوه العارفين ، على اميرالمؤمنين ، در كوفه جوانى را مى بيند كه به خواندن تصنيف هاى هرزه و آلوده سرگرم و دل خوش است ، امام به او فرمود: دارى به چه چيزهايى دفتر وجودت را پر مى كنى ؟ (10)
تفسير قل هو الله احد
هو، اسم كنايه اى است ؛ كه بر غايب اشاره دارد. ها، تنبيه است بر معنايى ثابت ، و واو، اشاره به آن چيزى است كه ، غايب از حواس است . چنان كه هذا، اشاره به آن چيزى است كه نزد حواس حاضر است . كفار به بتهاى شان به هذا كه براى حاضر است اشاره مى كرده و مى گفته اند:
اين ها (هذه ) خدايان محسوس و قابل درك با چشم ما هستند؛ تو نيز اى محمد! به خداى خود كه مردم را به او مى خوانى ، اشاره كن ! تا او ببينيم و درك كنيم و خدايى را جز او به خدايى نگيريم .
پس در اين هنگام ، خداوند متعال سوره قل هو الله احد را نازل كرد.
لذا ها، براى تثبيت ثابت ، و واو اشاره است به كسى كه از ديدگان و حواس غايب است ؛ چه خداوند بالاتر از اين است ؛ چون او مدرك ابصار و مبداء حواس است . (11)
حدود هر چيزى در قرآن
بسم الله در حمد
حضرت به خط مبارك خود مرقوم فرمود:
براى به خاك مالين بينى او و ناپسند داشتن او - يعنى عياشى - آن نماز را دوباره اعاده كند .(13)
فريبكارى شيطان
توبه لطف الهی:
لطف الهى بكند كار خويش
عرض كردم ، چنانچه توبه خويش را بشكند و گناه كند و سپس توبه كند چه ؟
فرمود: اى محمد بن مسلم ! آيا توانى باور كنى كه بنده اى مؤمن بر گناه خويش پشيمان شده و از خدا آمرزش خواسته و توبه كرده ، ولى خداوند توبه اش را نپذيرفته است ؟
گفتم : او بارها چنين كرده ؛ گناه كرده و سپس توبه و استغفار!
فرمود: هرگاه مؤمن به استغفار و توبه باز گردد، خداوند نيز بخشايش و آمرزش را به سويش باز گرداند، و خداوند، آمرزش و مهربان است . توبه را مى پذيرد و بدى ها را در مى گذرد. پس مبادا مؤمنان را از رحمت خدا دور نمايى ! (16)
قلب وارونه
فرمايش امام باقر (ع) در باب توبه
آدم عليه السلام عرض كرد: پروردگارا! شيطان را بر من سلطه بخشيدى ، و او را چون خون (كه در بدنم جارى است ) بر من چيرگى دادى ؛ پس مرا نيز چيزى عنايت فرما!
خداوند فرمود: تو را چنين ( نعمتى ) بخشم كه چون كسى از فرزندانت ، تصميم بر انجام گناهى گيرد (و آن را انجام ندهد)، بر او نوشته نشود، و چون آن را انجام دهد (تنها) يك گناه بر او نوشته شود، و چون عزم بر انجام عملى نيك گيرد، چنانچه به انجامش نرساند، حسنه اش برايش نوشته شود، و چون به انجامش رساند، ده حسنه برايش نوشته شود.
آدم عرض كرد: پروردگارا! مرا بيشتر عنايت فرما!
فرمود: توبه را بدانان بخشيدم . و يا فرمود: (سفره ) توبه را تا هنگامى كه نفس به گلو برسد، برايشان گسترم .
آدم عليه السلام عرض كرد: پروردگارا! مرا كافى است . (18)
بخش پنجم : سخنان گوهر بار از حضرت امام محمد باقر (ع )
توصيف درخت نيكوى نبوى
دل سرنگون
غرض اينكه ما نمى گيريم نه اينكه او نمى دهد. به تعبير باقر علوم النبيين عليه السلام قلب معكوس است كه دل سرنگون است ، چون كاسه اى وارونه است كه دهن آن به سوى زمين و پشت آن به سوى آسمان است ، باران كه ببارد قطره اى از آن نصيب چنين كاسه نمى شود و ظرف ديگر دهن آن به سوى آسمان باز است و به اندازه گنجايش خود از آب باران بهره مى گيرد، دلها با باران رحمت رحيميه اين چنين اند. (20)
اسم اعظم خدا
خداوند خالق است نه مخلوق
آيا خدا را دانا و توانا ناميده اند، جز به خاطر علمى كه به علما بخشيده و قدرتى كه به قدرتمندان داده است ؟ هر چيزى كه شما با اوهام و خيالات خود در ذهنتان به وجود آوريد، هر چند بسيار دقيق باشد، باز مخلوق و ساخته شده ذهن خودتان است و همانند خود شماست ؛ نه خداوند متعال .(22)
جاودانگى معروف
آموزش اسم اعظم
وصف خدا
ادخال سرور در قلب مؤمن
عرضه داشت : پروردگارا! آنها كيانند كه بهشت خويش را بر آنها مباح گردانى و آنها را حاكم بر آن گردانى ؟
فرمود:: آن كس كه بر مومنى ادخال سرور كند.، آنگاه فرمود: مؤمنى در سرزمين ستمگرى زندگى مى كرد، ستمگر قصد او كرد، آن مؤمن به سرزمين شرك گريخت ، و بر مردى مشرك فرود آمد، پس آن مرد او را در پناه گرفت و با او مدارا نمود و مهمانش كرد. به هنگامى كه مرگ در بهشت من تو را جايى بود حتما تو را در آنجا جاى مى دادم ، وليكن بهشت بر آن كس كه شرك به من ورزيد حرام است ، وليكن اى آتش ! اين مرد مشرك را بترسان و او را ميازار و صبح و شام رزق وى را مى آورند.
عرضه داشتيم : آيا از بهشت روزى اش را مى آوردند؟
اهميت شير مادر
و هم او فرمود: عليكم بالوضاء من الظئوره ، فان اللبن يعدى .
ترجمه : بر شما لازم است دايه هاى خوبروى براى فرزندانتان برگزينيد؛ زيرا شير سرايت مى دهد. (26)
انواع دلها
القلوب ثلاث قلب منكوس لايعى شيئا من الخير و هو قلب الكافر، و قلب فيه نكته سوداء فالخيد و الشر فيه يعتلجان فايهما كانت منه غلب عليه و قلب مفتوحضرت فيه مصابيح تزهر و لايطفاء نوره الى يوم القيمه و هو قلب المؤمن .(27)
ترجمه حديث شريف به اختصار اين كه :
دلها سه گونه اند: دل سرنگون كه هيچ خيرى را نگاه نمى دارد و آن دل كافر است ، و دلى كه در آن خجكى (نقطه اى ) سياه است خير و شر در آن در كشتى و كشمكش اند، پس هر كدام از آن دو شده است همان بر وى چيره خواهد شد؛ و دلى كه گشوده است ، در آن چراغ هايى مى درخشند و تا روز رستاخيز خاموش نمى شوند و آن دل مؤمن است . (28)
دوستى با سنگ
ابو جعفر باقر عليه السلام فرمود: به خدا قسم ، اگر سنگى ما را دوست بدارد، خدا آن را با ما محشور مى دارد، و آيا دين جز حب چيزى است . خداى تعالى مى فرمايد: بگو كه اگر خدا را دوست داريد، مرا دوست بداريد، خدا شما را دوشت مى دارد. و فرمود: كسانى را كه به سوى ايشان مهاجرت كردند، دوست مى دارند و آيا دين جز حب چيزى (29) است ؟
هراس از آتش
توصيف بهشت
عبادت هفتاد جزء است !
حكمت خداوندى
پي نوشت :
1-اصول كافى ، ج 4، كتاب الايمان و الكفر، باب من بهم بالحسنه او السيئه ، حديث اول - و توبه ، ج 202و203.
2-ذكر و ذاكر، ص 14.
3-رساله امامت ، ص 180
4-نامه ها و برنامه ها، ص 265و266.
5-رساله حول الرؤيه ، ص 130.
6-اصول كافى ، ج 4، كتاب الايمان و الكفر، باب محاسبه العمل ، حديث 3 - و توبه ، ص 207.
7-عيون مسائل نفس و شرح آن ، جص ، ص 71.
8-عيس /24.
9-اصول كافى ، ج 1، ص 39.
10-مجموعه مقالات ، ص 35و36.
11-لقاء الله ، ص 123و124.
12-امامت ، ص 99.
13-اين حديث را مرحوم كلينى در فروغ كافى ، 1، ص 86، آورده است - و قرآن هركز تحريف نشده ، ص 41.
14-معرفت نفس دفتر سوم ، ص 511.
15-توبه ، ص 131.
16-كافى ، ج 2، باب 191، ص 436، حديث 6 - و توبه ، ص 173و174.
17-اصول كافى ، ج 3، كتاب الكفر و الايمان باب الذنوب ، ج 1، ص 369 - توبه ، ص 12.
18-اصول كافى ، ج 4، كتاب الايمان و الكفى ، باب فى ما اعطى الله عز و جل آدم عليه السلام وقت التوبه ، حديث اول .
19-عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 2، ص 12.
20-هزار و يك كلمه ، ص 12.
21-لقاء الله ، ص 73.
22-رساله حول الرؤيه ، ص 39.
23-توبه ، ص 41.
24-لقاء الله ، ص 73.
25-لقاء الله ، ص 56.
26-در آسمان معرفت ، ص 407.
27-اصول كافى ، ج 2، ص 309 - هزار و يك كلمه ، ص 13.
28-هزار و يك كلمه ، ص 13.
29-عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 2، ص 535و536.
30-عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 2، ص 384.
31-عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 2، ص 58.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}