نویسنده: سید حسین اسحاقى
 
 
 
 
 
 

طوبى‏ لِمَن لَقِیهُ، و طوبى‏ لِمَن أحَبَّهُ، و طوبى‏ لِمَن قالَ بِهِ؛(1)
خوشا به حال کسى که مهدى(عج) را دیدار کند، خوشا به حال کسى که او را دوست داشته باشد و خوشا به حال کسى که قائل به امامت وى باشد.
هم‏چنین فرمودند:
اَلمَهدىُّ طاووسُ أهلِ الجَنَّةِ؛(2) مهدى(عج) طاووس بهشتیان است.
و نیز فرمودند:
یَخرُجُ أناسٌ مِنَ الْمَشرِقِ فَیُوَطَّؤُونَ لِلْمَهْدِیِّ سُلطانَهُ؛(3)
مردمى از مشرق زمین قیام مى‏کنند و زمینه حکومت مهدى(عج) را فراهم‏مى‏سازند.

همه امامان از سویداى دل، آرزوى دیدار آن خورشید جهان افروز را داشتند و هر کدام به نوعى از عشق درونى پرده برداشتند. اصبغ بن نباته گوید:
روزى محضر مقدس امیرمؤمنان شرفیاب شدم، دیدم در دریاى فکر غوطه ‏ور است و با انگشت مبارکش بر زمین مى‏زند. عرض کردم: اى امیرمؤمنان! چه‏ شده، شما را اندیشناک مى‏بینم؟ با انگشت مبارکتان بر زمین مى‏زنید، مگر به آب و گل علاقه‏ مند شده ‏اید؟ فرمود: نه، هرگز. به خدا سوگند حتى یک روز هم به این خاک و گل علاقه‏ مند نشدم، ولى داشتم فکر مى‏کردم درباره مولودى که از نسل من به دنیا خواهد آمد. او یازدهمین فرزند من است، او همان مهدى است که زمین را پر از عدل و داد کند، آن‏چنان‏که پر از جور و ستم شده است. براى او دوران غیبت هست. در آن ایام اقوامى از راه حق منحرف مى‏شوند و اقوام دیگرى به راه راست هدایت مى‏گردند.(4)

امام حسن مجتبى(ع) پس از تشریح حکومت شکوهمند آن حضرت، مى‏فرماید:
خوشا به حال آنان که روزگار همایونش را درک کنند و از اوامرش اطاعت‏نمایند.(5)

سالار شهیدان حضرت حسین(ع) که همواره به یاد منتقم خون خود و خون دیگر مظلومان در راستاى تاریخ بوده و به هنگام ترسیم قیام جهانى، آن حضرت از او به عنوان «اَلْمُوتُوُر بِأبیه» تعبیر مى‏کرد که به معناى صاحب خون و انتقام گیرنده است.(6)

امام سجاد(ع) در خطبه معروف خود در مجلس یزید، ویژگى‏هاى خاندان عصمت و طهارت(ع) را برمى‏شمارد و مى‏فرماید:
خداوند به ما علم، حلم، سخاوت، شجاعت و محبت در دل مؤمنان عطا کرده، رسول خدا از ماست، وصى او از ماست، سرور شهیدان حمزه سیدالشهدا ازماست. جعفر طیار و دو سبط امت از ماست و آن مهدى که دجّال را مى‏کشد از ماست.(7)

امام باقر(ع) در مقام ابراز اشتیاق به دیدار آن حضرت مى‏فرماید:
و یا طُوبى‏ مَن أدرکَه؛ خوشا به حال آن که او را درک کند.(8)
امام خطاب به «امّ هانى» مى‏فرماید:
فَإن اَدْرَکتَ زمانَهُ قَرّتْ عَیْنُکِ؛ اگر زمان او را درک کنى دیدگانت روشن‏مى‏گردد.(9)

لَوْ اَدرَکتُهُ لَخَدمْته أیّام حَیاتی؛ اگر من زمان او را درک مى‏کردم همه عمر دامن خدمت به کمر مى‏بستم.(10)
این تعبیر بسیار بلندى است که از طرفى حاکى از عظمت فوق‏العاده حضرت بقیة اللَّه (ارواحنا فداه) است و از سوى دیگر، بیان گر نهایت عشق و علاقه امام صادق(ع) به ششمین فرزند دل بند خویش است.

امام کاظم(ع) درباره غیبت امام عصر(عج) خطاب به برادر بزرگوارش على بن جعفر مى‏فرماید:
إنّما هِى مِحنَة مِنَ اللّه عزّوجل اِمْتَحَن بِها خَلقَهُ؛(11)
آن یک آزمون الهى است که خداوند متعال بندگانش را به این وسیله آزموده است.

ایشان از برپایى ترازوى عدل آن حضرت یاد کرده و مى‏فرماید:
فَإذا خَرَجَ أشْرَقَتِ الأرضُ بنورِرَبّها وَوَضَعَ میزانَ الْعَدلِ بَینَ النّاسِ فَلایَظْلِمُ أحَدٌ أحَداً؛(12)
هنگامى که حضرت مهدى(عج) ظهورکندزمین به نور پروردگارش روشن‏مى‏شود و ترازوى عدالت را در میان مردم مى‏گذارد و هیچ کس به دیگرى ستم نمى‏کند.

حضرت جواد(ع) در چهارسالگى به شدّت در غم و اندوه غوطه‏ور شده، پدربزرگوارش از سبب همّ و غمش مى‏پرسد. از مصیبت‏هاى اهل بیت و انتقام آن در عصر ظهور یاد مى‏کند.(13) آن وجود نازنین مى‏فرماید:
فَإذا دَخَلَ الْمَدینَةَ أخْرَجَ اللّاتَ و العُزّى فَأَحْرَقَهُما؛
چون وارد مدینه منوّره بشود، آن دو بت پلید قریش را از خاک بیرون مى‏آورد و مى‏سوزاند.(14)

امام هادى(ع) در زندان سامرا به یاد یوسف زهرا(س) مى‏فرماید:
روز سه شنبه به رسول خدا اختصاص دارد... روز پنج شنبه به پسرم حسن (امام حسن عسکرى(ع)) و روز جمعه به فرزند پسرم (حضرت مهدى«عج»)(15)

امام حسن عسکرى(ع) نیز در دومین روز ولادت خورشید پنهان که حکیمه خاتون گهواره را خالى دید و پرسید: سرور و مولایم چه شد؟ فرمود:
یا عَمَّة استودَعْناه الّذى استودَعْت أمّ موسى؛(16) عمه جان! او را به خداوندى سپردیم که مادر حضرت موسى(ع) فرزندش را به او سپرد.

امام زمان(عج) که همواره از طولانى شدن دوران غیبت در سوز و گداز است و فرمان دعا براى تعجیل در امر فرج صادر مى‏کند، در توقیع شریف مى‏فرماید:
وَ أکثِروا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ؛ فَإنَّ ذلِکَ فَرَجُکُم؛(17)
براى تعجیل در امر فرج فراوان دعا کنید که فرج شما نیز در آن است.
اى منتظران! گنج نهان مى‏آید
آرامش جان عاشقان مى‏آید
بر بام سحر، طلایه داران ظهور
گفتند که صاحب الزّمان مى‏آید(18)

دیدار در زمان غیبت

ملاقات با حضرت در زمان غیبت به عنوان یک رزق معنوى با عنایت و توجه ایشان صورت مى‏گیرد و صالحان، اولیا و وابستگان مى‏توانند دیده به دیدار ایشان بگشایند، هرکسى به اندازه شایستگى خود به نوعى ایشان را مى‏بیند. بعضى از مردم ممکن است ایشان را ببینند، اما نشناسند، دیگرى مى‏بیند و مى‏شناسد، بعضى‏ها هم نمى‏توانند با چشم سر ببینند، باید چشم‏هایشان را روى هم بگذارند تا بتوانند تمثال ایشان را نظاره کنند. بعضى ممکن است ایشان را ببینند، اما فقط حس مى‏کنند که این شخص از اهل بیت است و نفهمند که خود آقاست، گاهى افراد بسیار معمولى و ساده محضر امام را درک مى‏کنند، باید لیاقت حضور داشت. مى‏گویند اویس قرنى هرگز پیغمبر را ندید، اما چهره حضرت را به خوبى توصیف مى‏کرد.
اما روایتى که مى‏گوید مدعیان ملاقات را تکذیب کنید به نظر مى‏رسد که منظور ترتیب اثر ندادن است نه دروغ، هیچ وقت نمى‏توانیم منکر ارتباط افرادى مانند سیدبحرالعلوم با امام شویم. روایت به این معناست که شما ترتیب اثر ندهید، اگر راست باشد فضیلتى است براى ملاقات کننده و اگر دروغ باشد وقتى شما اعتنا نکرده باشید، مفسده‏اى به‏بارنمى‏آورد، چرا که مى‏بینیم و مى‏دانیم بسیارى از کسانى که معتقد و علاقه‏مند به امام بودند از این مسأله سوء استفاده‏ها کردند.
مرحوم حاج شیخ مرتضى حائرى از قول پدرشان نقل مى‏کنند که استاد ما مرحوم حاج سید محمدفشارکى در قضیه تنباکو بسیار به مرحوم میرزا فشارمى‏آورد؛ یعنى از ایشان مى‏خواستند که هرچه زودتر فتواى تحریم را اعلام کنند. یک‏بار هم با کمال احترام از ایشان خواست که جدا از ارتباطاستاد و شاگرد، حرفشان را بى‏پرده بزنند، بعد مى‏گویند: من فکر مى‏کنم شما از ناصرالدین شاه مى‏ترسید که اقدامى نمى‏کنید، چون قضیه تنباکو مدتى‏طول کشید. ظاهراً مرحوم میرزا در فکر هماهنگى با همه علماى بلاد بودند که یک وقت کسى خلاف نظر ایشان اقدامى نکند و فتوا نشکند. مرحوم‏میرزا به مرحوم فشارکى فرمودند: من از چیزى نمى‏ترسم، امامى‏خواستم با نظر مبارک امام عمل کنم، براى همین سه روز روزه گرفتم و امروز رفتم در سرداب سامرا و این را آوردم. حالا معلوم نیست که منظورشان این بود که فتوا به دست خط امام بوده، یا ایشان املا فرموده‏اند و میرزا نوشته است.(19)
یکى از راه‏هاى ارتباط با امام، مسأله محبت است. حضرت على(ع) مى‏فرماید:
مَن أحَبّنا فَلْیَعْمَل بِعَمَلِنا؛ کسى که ما را دوست دارد باید چون ما عمل نماید.
ابتدا باید در راه و روش از امام پیروى کنیم و آن چه را که مى‏فرماید مبناى کارهاى روزمره خود قرار داده و با عمل نشان دهیم که از عاشقان و منتظران حقیقى او هستیم. پس از این که خود را اصلاح و از گناهان و پلیدى‏ها دورى گزیدیم، انتظار زیارت چهره زیباى حضرت دور از دسترش نیست.

وظایف شیعیان در عصر غیبت

یکى از وظایف شیعیان در عصر غیبت عمل به‏این فرموده امام زمان(ع) است:
وَ أمّا الحَوادِثُ الواقِعَةُ فَارجِعُوا فیها إلى رُواةِ أحادیثنا فَإنَّهُم حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ أنا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْهِم.(20)
در هر مسأله‏اى باید سراغ مراجع رفت، چرا که احترام به آنان، احترام به ولى عصر(ع) است. ایجاد ارتباط با نایبان حضرت و تکریم و احترام این بزرگان، موجب بخشودگى گناهان مى‏شود، زیرا احترام به پیامبر(ص) و اهل‏بیت(ع) چنین ارمغانى را به همراه دارد. در سوره حجرات آمده است:
(إنَّ الذینَ یغضّون أصْواتهم عِنْد رَسُول الله أولئک الّذین امْتَحَن الله قُلُوبَهُم لِلتَّقوى لَهْم مَغْفِرةٌ و أجرٌ عَظیم)(21)؛
کسانى که پیش پیامبر خدا صدایشان را فرو مى‏کشند، همان کسانى هستند که خدا دل‏هایشان را براى پرهیزگارى امتحان کرده است، آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ است.
هرچند این آیه در مورد احترام به پیغمبر(ص) است، اما احترام به ائمه اطهار(ع) و مراجع هم به نوعى احترام و حرمت نهادن به پیامبر(ص) است. هرقدر که مراجعه به مراجع بیشتر باشد، در واقع، امام زمان(عج) مرکزیت و محوریت بیشترى در جامعه پیدا مى‏کند.(22)
از سویى، احترام به مراجع - که امام(ع) آنان را نواب خود خوانده- زمینه‏اى است براى گردن نهادن در برابر حکومت مهدى(عج).
سرباز امام زمان بودن سنخیت مى‏خواهد، سنخیت و هماهنگى با امام در عدالت، تقوا و... در این راستا هم باید تمرین عملى داشت و هم تمرین فکرى، اما تمرین عملى، باید عوام و خواص به عدل عادت کنند وگرنه تحمل حکومت مهدى(عج) بر آنها سخت خواهد بود. مسلماً در زمان حضرت هر کسى در مکان و جایگاه شایسته خود مى‏نشیند، همه باید این نوع آمادگى را پیدا کنند، یعنى خودشان را به عدل و قسط بیارایند. این که مى‏بینیم امام راحل فقط یک خانه کوچک در قم داشتند، معلوم مى‏شود که ایشان خودشان را براى ظهور آماده کرده بودند. مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائرى با این که مبالغ زیادى از وجوه شرعى در اختیار داشتند، اما همیشه با همان عباى پاره سر درس حاضر مى‏شدند، این یعنى همان تمرین عملى.
اما تمرین فکرى، خواندنِ زیارت نامه‏هایى، مانند «جامعه کبیره»، «دعاى‏ندبه» و «عهدنامه» است.انتظار فرج یک تمرین فکرى است. «أفضلُ أعمالِ أُمَّتی، انتظارُ الفَرَج مِن اللّه عزّوجلّ»، انتظار فرج باید همیشه شعار شیعه باشد؛ یعنى ماباید همواره یکدیگر را به انتظار و یادآورى فرج و ظهور امام دعوت کنیم. چرا پیشینیان ما روزهاى جمعه با ادب و سلاح از شهر خارج مى‏شدند. این یک کار نمادین و تمثیلى بود، براى این که یادشان نرود که فرج و ظهورى در راه است.(23)
از جمله تکالیف شیعیان در عصر غیبت تجدید عهد همه روزه به وحدانیت خداى رحمان، نبوت خاتم انبیا و ولایت ائمه هدى(ع) است. تجدید عهد، تازه کردن بیعت، ارائه عقاید حقه به پیشگاه خدا، رسول و ائمه(ع)، ستودن ایشان به پاکى و طهارت و درخواست پایدارى و دوام عقاید از خداوند تعالى با کمال خضوع است. اگر انسان همواره خود را در محضر امام زمان(عج) ببیند، گرچه در ظاهر حضور امام نباشد، اما همیشه امام را دیده و او را متوجه امورات ظاهرى و باطنى خود مى‏داند. بنابراین، لازم است هرشب خدمت گزارى و جان نثارى خود را اعلام کند. در حقیقت، او مثل مأمور و مسافرى است که مولایش دستورالعمل‏ها و تکالیف لازم را بدواعلام کرده و او هر روز باید مطابق آن عمل کند، اما چنان‏چه مطابق خیالات و رأى خود عمل کند، به خطرات بزرگ گرفتار مى‏شود.

پی نوشت :

1. بحارالانوار، ج 52، ص 309.
2. همان، ج 51، ص 105.
3. همان، ص 87.
4. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 289.
5. سلیمان کامل، یوم الخلاص، ص 374.
6. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 318.
7. شیخ عباس قمى، نفس المهموم، ص 285.
8. بحارالانوار، ج 51، ص 137.
9. کافى، ج 1، ص 276.
10. محمدابراهیم النعمانى، کتاب الغیبه، ص 245.
11. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 360.
12. بحارالانوار، ج 52، ص 321.
13. البحرانى، حلیة الابرار فى فضائل محمد و آله الاطهار، ج 2، ص 598.
14. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 383.
15. بحارالانوار، ج 51، ص 162.
16. شیخ طوسى، کتاب الغیبه، ص 292.
17. بحارالانوار، ج 52، ص 30.
18. میرهاشم میرى.
19. محمدعلى گرامى، موعود، شماره 4، ص 15.
20. بحارالانوار، ج 53، ص 181.
21. حجرات (49) آیه 3.
22. موعود، شماره سوم، ص 14.
23. همان.

منبع: سپیده امید ، مرکز پژوهشهاى اسلامى صدا و سیما