فرمانروای شهید اسطوره ایرانی
فرمانروای شهید اسطوره ایرانی
فرمانروای شهید اسطوره ایرانی
طبال طبل برکوس عشق مي کوبد و شيپور صداي شيون ها را به همراهي مي جويد، شور و نشوري دوباره از اين دست گويي که کربلايي ديگر در راه است، سينه ها چاک مي کنند و دست ها بر ديده و سر مي کوبند شايد که اشقياء شرم گيرند از خاندان خدا.
تمام سال نذري در گوشه دل پنهان مي کنند، باشد که محرم فريادهايشان يک صدا شود با هفتاد و دو تن و گوش فلک مرحمتي از عزيز پيغمبر نصيبشان کند که عامه هميشه قهرمان ساز و پهلوان پرور بوده است و شخصيت ها و قهرمانان تاريخي همه گاه فراتر از تاريخ رفته اند و به صورت اسطوره از دل فرهنگ عامه بيرون آمده اند. در فرهنگ سنتي ما همواره مراسم آييني و اسطوره اي با مفاهيم متنوع برگزار مي شده اند و دست مايه هاي نمايش هاي سنتي ايران در قالب عزاداري شايد قدمتي سه هزار ساله از دوره « سوگ واره » هاي سياوش دارند. ولي با جايگزيني فلسفه اسلامي به جاي آيين زرتشت ، کيفيت کنوني آيين هايي که امروز داريم اندکي با گذشته متفاوت است؛ مهم ترين و شايد اصلي ترين اين مراسم سوگواري، اجراي تعزيه و دسته هاي نخل گرداني و حمل تابوت هاي تمثيلي شهيدان ديني و تاريخي است که گويي در زندگي روزانه ما حياتي دوباره مي يابد.
پيرامون ريشه هاي تاريخي تعزيه و سوگواري ماه محرم و پيوند تعزيه و مراسم نخل گرداني با اسطوره و فرهنگ عامه محمد مير شکرايي مطلبي با محوريت اين سه پرسش که
نوشته است:
تعزيه ومراسم ماه محرم در واقع نسبتي مثل جزء و کل با هم دارند و تعزيه خواني بخشي از مراسم ماه محرم است.آنچه بيشتر بايدبه آن توجه شود مراسم محرم و سوگواري هاي محرم است . تعزيه در دل مراسم ماه محرم جاي دارد. برگزاري اين مراسم در ايران سابقه اي بيش از 5 هزار سال دارد . يعني ريشه هاي آن به تمدن هاي کهن فلات ايران بر مي گردد . در موردي سند مکتوب داريم که اين مراسم باقي مانده از تمدن سومر است، سومري ها قومي بودند که از فلات ايران به سمت جنوب غربي منطقه وجنوب ميان رودان کوچ کردند و اسناد و مدارک فراواني وجود دارد که اين مردم داراي زمينه هاي مشترک فرهنگي با فلات ايران بوده اند.در اين تمدن جهت مقدس ، شمال شرقي ( کوه هاي زاگرس) است . يکي از نشانه هاي جالب به جاي مانده از اين تمدن آيين هاي سوگواري براي خداي گياهي است براي فرمانرواي شهيد که در تحليل اسطوره اي همان خداي گياهي است در اين آيين هاي سوگواري و شيوه هاي برگزاري و زمان و مدت آن ، همگوني بسيار زيادي با مراسم ماه محرم مي توان ديد. البته آيين هاي سوگواري در فلات ايران فقط به همين خلاصه نمي شود . در سمت ديگر ايران يعني جنوب شرقي هم آيين هاي ديگري داريم. همچنين در شمال شرقي ايران نشانه هاي زيادي از آيين هاي سوگ سياوش داريم مثلا در شمال بخارا آيين هايي داريم که در تاريخ بخارا که ابوبکر محمد بن جعفر نرشخي ، 1000 سال پيش آن را مکتوب کرده است، ذکر شده و اطلاعاتي را پيش روي ما مي گذارد که اين آيين ها از 3000 سال پيش مرسوم بوده است . آيين هاي سوگ سياوش که در تمام ايران چيزهايي از آن به جا مانده است باز هم مشترکات فراواني با آيين عزاداري محرم دارد. يکي از آيين هاي به جا مانده از سوگ سياوش « چمر » در بين لرها و بختياري هاست که معمولا در سوگ يک جوان بزرگ و رشيد و اشخاص مهم برگزار مي شود.
ما سوگواري هايي هم داريم به نام آيين مهر که به آيين مهري در ايران مربوط مي شود، آيين هاي مهري بعدها که از ايران به امپراطوري رم رفت به شدت در آن جا رواج پيدا کرد و در مراکز ومعابد مهري رشد کرد و آيين ها سوگواري به نام مصيبت مهر در آن جا اجرا مي شد که بعدها که رومي ها آيين هاي مسيحي را پذيرفتند، بسياري از مراسم و آداب و سنن مهري در قالب دين جديد مسيحيت مطرح شد، از جمله مراسم مصيبت مسيح که هنوز هم در اروپا، در برخي نقاط، کمابيش رواج دارد و دنباله مراسم مصيبت مهر است که ريشه هاي آن در ايران است.
در واقع ما ظرف آيين هاي سوگواري را در سرزمين خود داشته ايم. بعدها که حادثه شهادت امام حسين در کربلا اتفاق مي افتد، فصل جديدي در آيين هاي سوگواري در ايران باز مي شود و در واقع آيين جديدي در قالب سنت ها و سوگ هاي ايراني ريخته مي شود و طبيعي است که در شيوه ها و آيين هاي قبلي و بسيار گسترده تر از آنها در تمام سرزمين هاي ايران رواج پيدا مي کند.مراسم ماه محرم در جاهايي برگزار مي شود که در حوزه فرهنگ هاي ايراني هستند، مثل لبنان ، سوريه، هند و ترينيداد که فرهنگ ايراني به قول چامسکي توسط کارگران هندي در آن جا رواج پيدا کرده و ... به هر حال منشاء تمام اين مراسم ،حوزه فرهنگي ايران است. شيوه هاي برگزاري مراسم ماه محرم بسيار متنوع و گوناگون هستند، مثل دسته گرداني، نخل گرداني و علم گرداني که همگي در قالب دسته گرداني هستند.
يکي از مهم ترين رسم هاي محرم ، تعزيه خواني است ، در واقع در صورت هاي کهن اين مراسم، بيشتر جنبه هاي نمايشي را در دسته گرداني ها داريم و حرکت نشانه هاي نمادين مثل علم ونخل که هر دو نمودار شهادت هستندو در واقع هر دو بن مايه هاي مشترک دارند. علم نشانه يک درخت فرو افتاده است بعنوان نماد يک شهيد. اگر به نخل هم دقت کنيم روي آن يک نماد سرو وجود د ارد ( جلوي تمام نخل ها) و اگر خود مقطع نخل را هم در نظر بگيريم نماد سرو است. هم علم و هم نخل هر دو نماد درخت هستند، البته در حوزه هاي مرکزي بيشتر سرو و در مناطق کوهستاني صنوبر است. در بسياري از اين مناطق هنوز صنوبرها علم هستند که زيور آلات و پارچه هاي نذري و لباس به آن مي پوشانند. علاوه بر علم و نخل در دسته گرداني ها نشانه هاي نمادين ديگري هم حرکت داده مي شود مثل نمادهاي کبوتر، شير و چيزهايي که با نمادهاي شهادت و مراسم گذشته ارتباط پيدا مي کند.حتي صحنه هايي به صورت روان همراه دسته جات حرکت مي کنند و همين صحنه هاي نمايشي است که بعدها بتدريج به يک نمايش کامل تبديل مي شود و به صورت « تعزيه هاي گردان» در مناطق مختلق معمول مي شود که هنوز هم در اراک تعزيه گردان وجود دارد، و قبلا در زنجان ، قم ، شهرهايي مثل مشهد و شهرهاي زيارتي که دسته جات از اطراف مي آيند هم وجود داشته است . به اين صورت که 20 دسته تعزيه خوان پشت هم صحنه هايي را مي خوانند و دنبال هم حرکت مي کنند، تماشاگران کنار خيابان ايستاده اند و تمام صحنه ها را مثل فيلم دنبال هم مي بينند.
تعزيه ها دو صورت ثابت دارند يکي صورت مجلس مجلس و جداگانه که در تکيه ها و مکان ها برگزار مي شود و يکي هم که در يک ميدان گاهي بزرگ و به صورت همزمان است . مثل تعزيه هفتاد و دو تن .
ممکن است فکر کنيم که اين نوع تعزيه ها صورت تحول يافته تعزيه هاي گردان است و يا اينکه خودشان به تنهايي تحت تأثير سنت هاي نمايشي ديگر پديد آمده باشند،چنان که نمايش هاي سنتي روستايي که در نقاط مختلف ايران از جمله گيلان، مازندران، آذربايجان، مناطق حوزه فرهنگي لر و خراسان و ديگر مناطق روستايي وجود دارد. شيوه هاي اجراي اين نمايش ها، به کارگيري عناصر نمادين در آنها و ارتباط مردم با برگزاري آنها که البته بيشتر بازيگران خود مردم و غير حرفه اي هستند مي تواند زمينه اي باشد براي اينکه آيين ها و نمايش هاي مذهبي و تعزيه در قالب اينها ريخته شده باشد .
چنان که در نمايش هاي تک نفره پرده خواني هم که به معرفي حوادث کربلا مي پردازد،صورت هاي کهن آن مربوط به اسطوره ها و داستان هاي حماسي است و حتي شايد متني که بعنوان يادگار زرير باقي مانده بتواند صورت کهن نمايشي داشته باشد که آن هم موارد مشابه باتعزيه بسيار زياد دارد.
و نمايش هاي ديگر از قبيل واقعه خواني ، در واقع ادامه نمايش هاي حماسي است که بعدا پرده خواني محرمي مي شود. خلاصه اينکه تمام صورت هاي نمايشي مي تواند برخاسته از يک ريشه و اصل مشترک باشند و هم مي توانند در شرايط متفاوت، همزمان در نقاط مختلف وجود داشته باشند و آنچه امروز بعنوان تعزيه مي شناسيم و نمايشي ترين شکل برگزاري مراسم حماسي محرم است از زمان صفويه به بعد و در دوره زنديان رشد فني و محتوايي کرد و اوج اين مراسم را در زمان قاجاريان و بخصوص ناصرالدين شاه درتکيه دولت مي بينيم که در تمام جاهاي ايران رواج پيدا کرد. تعزيه به صورت نمايش ماه محرم برخاسته از همه عناصر نمايشي در فرهنگ سنتي ايران و حال تحول قرن هاي متمادي است.
اين نکته که سنت هاي مربوط به مراسم ماه محرم استمرار سنت سوگوارانه ايران کهن است ، چيزي نيست که فقط در اين مورد صدق کند نمونه هاي فراوان آن را در صورت هاي مادي فرهنگ و ميراث فرهنگي مي بينيم چنان که در مکان هاي مقدس در نقاط مختلف زيستگاهي انسان که معمولا در هر کدام آنها يک يا چند مکان مقدس وجود دارد در دوره هاي مختلف پذيراي صورت هاي اعتقادي متفاوت بوده که در جلوه هاي معماري و مزارها بازتاب داشته است. چنين است که مثلا در کنگاور در مکان مقدسي که از زمان هاي پيش وجود داشته است در يک دوره نيايشگاه کنگاور در آن جا برپا مي شود. و بعد بناي يک امامزاده در آن جا ساخته مي شود و آن مکان گورستان کنگاور مي شود و طبعا گورستان ها هميشه در مکان هاي مقدس برپا مي شود. يعني يک مکان مقدس در دوره هاي مختلف مي تواند محل تجلي اعتقادات مختلف و درقالب مادي و صورت هاي مادي متفاوت فرهنگي باشد.
همين تحول در مورد صورت هاي معنوي فرهنگ هم مي تواند رخ دهد، آنچه در مورد مراسم ماه محرم و زمينه هاي کهن آن و تحول آن تا زمان حاضر گفته شد نيز نمونه اي است از اين فرآيند در فرهنگ و ميراث معنوي و تحول نبرد نيکي و بدي و تاريکي و روشني که همواره در فرهنگ ايراني وجود داشته است
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
تمام سال نذري در گوشه دل پنهان مي کنند، باشد که محرم فريادهايشان يک صدا شود با هفتاد و دو تن و گوش فلک مرحمتي از عزيز پيغمبر نصيبشان کند که عامه هميشه قهرمان ساز و پهلوان پرور بوده است و شخصيت ها و قهرمانان تاريخي همه گاه فراتر از تاريخ رفته اند و به صورت اسطوره از دل فرهنگ عامه بيرون آمده اند. در فرهنگ سنتي ما همواره مراسم آييني و اسطوره اي با مفاهيم متنوع برگزار مي شده اند و دست مايه هاي نمايش هاي سنتي ايران در قالب عزاداري شايد قدمتي سه هزار ساله از دوره « سوگ واره » هاي سياوش دارند. ولي با جايگزيني فلسفه اسلامي به جاي آيين زرتشت ، کيفيت کنوني آيين هايي که امروز داريم اندکي با گذشته متفاوت است؛ مهم ترين و شايد اصلي ترين اين مراسم سوگواري، اجراي تعزيه و دسته هاي نخل گرداني و حمل تابوت هاي تمثيلي شهيدان ديني و تاريخي است که گويي در زندگي روزانه ما حياتي دوباره مي يابد.
پيرامون ريشه هاي تاريخي تعزيه و سوگواري ماه محرم و پيوند تعزيه و مراسم نخل گرداني با اسطوره و فرهنگ عامه محمد مير شکرايي مطلبي با محوريت اين سه پرسش که
نوشته است:
تعزيه ومراسم ماه محرم در واقع نسبتي مثل جزء و کل با هم دارند و تعزيه خواني بخشي از مراسم ماه محرم است.آنچه بيشتر بايدبه آن توجه شود مراسم محرم و سوگواري هاي محرم است . تعزيه در دل مراسم ماه محرم جاي دارد. برگزاري اين مراسم در ايران سابقه اي بيش از 5 هزار سال دارد . يعني ريشه هاي آن به تمدن هاي کهن فلات ايران بر مي گردد . در موردي سند مکتوب داريم که اين مراسم باقي مانده از تمدن سومر است، سومري ها قومي بودند که از فلات ايران به سمت جنوب غربي منطقه وجنوب ميان رودان کوچ کردند و اسناد و مدارک فراواني وجود دارد که اين مردم داراي زمينه هاي مشترک فرهنگي با فلات ايران بوده اند.در اين تمدن جهت مقدس ، شمال شرقي ( کوه هاي زاگرس) است . يکي از نشانه هاي جالب به جاي مانده از اين تمدن آيين هاي سوگواري براي خداي گياهي است براي فرمانرواي شهيد که در تحليل اسطوره اي همان خداي گياهي است در اين آيين هاي سوگواري و شيوه هاي برگزاري و زمان و مدت آن ، همگوني بسيار زيادي با مراسم ماه محرم مي توان ديد. البته آيين هاي سوگواري در فلات ايران فقط به همين خلاصه نمي شود . در سمت ديگر ايران يعني جنوب شرقي هم آيين هاي ديگري داريم. همچنين در شمال شرقي ايران نشانه هاي زيادي از آيين هاي سوگ سياوش داريم مثلا در شمال بخارا آيين هايي داريم که در تاريخ بخارا که ابوبکر محمد بن جعفر نرشخي ، 1000 سال پيش آن را مکتوب کرده است، ذکر شده و اطلاعاتي را پيش روي ما مي گذارد که اين آيين ها از 3000 سال پيش مرسوم بوده است . آيين هاي سوگ سياوش که در تمام ايران چيزهايي از آن به جا مانده است باز هم مشترکات فراواني با آيين عزاداري محرم دارد. يکي از آيين هاي به جا مانده از سوگ سياوش « چمر » در بين لرها و بختياري هاست که معمولا در سوگ يک جوان بزرگ و رشيد و اشخاص مهم برگزار مي شود.
ما سوگواري هايي هم داريم به نام آيين مهر که به آيين مهري در ايران مربوط مي شود، آيين هاي مهري بعدها که از ايران به امپراطوري رم رفت به شدت در آن جا رواج پيدا کرد و در مراکز ومعابد مهري رشد کرد و آيين ها سوگواري به نام مصيبت مهر در آن جا اجرا مي شد که بعدها که رومي ها آيين هاي مسيحي را پذيرفتند، بسياري از مراسم و آداب و سنن مهري در قالب دين جديد مسيحيت مطرح شد، از جمله مراسم مصيبت مسيح که هنوز هم در اروپا، در برخي نقاط، کمابيش رواج دارد و دنباله مراسم مصيبت مهر است که ريشه هاي آن در ايران است.
در واقع ما ظرف آيين هاي سوگواري را در سرزمين خود داشته ايم. بعدها که حادثه شهادت امام حسين در کربلا اتفاق مي افتد، فصل جديدي در آيين هاي سوگواري در ايران باز مي شود و در واقع آيين جديدي در قالب سنت ها و سوگ هاي ايراني ريخته مي شود و طبيعي است که در شيوه ها و آيين هاي قبلي و بسيار گسترده تر از آنها در تمام سرزمين هاي ايران رواج پيدا مي کند.مراسم ماه محرم در جاهايي برگزار مي شود که در حوزه فرهنگ هاي ايراني هستند، مثل لبنان ، سوريه، هند و ترينيداد که فرهنگ ايراني به قول چامسکي توسط کارگران هندي در آن جا رواج پيدا کرده و ... به هر حال منشاء تمام اين مراسم ،حوزه فرهنگي ايران است. شيوه هاي برگزاري مراسم ماه محرم بسيار متنوع و گوناگون هستند، مثل دسته گرداني، نخل گرداني و علم گرداني که همگي در قالب دسته گرداني هستند.
يکي از مهم ترين رسم هاي محرم ، تعزيه خواني است ، در واقع در صورت هاي کهن اين مراسم، بيشتر جنبه هاي نمايشي را در دسته گرداني ها داريم و حرکت نشانه هاي نمادين مثل علم ونخل که هر دو نمودار شهادت هستندو در واقع هر دو بن مايه هاي مشترک دارند. علم نشانه يک درخت فرو افتاده است بعنوان نماد يک شهيد. اگر به نخل هم دقت کنيم روي آن يک نماد سرو وجود د ارد ( جلوي تمام نخل ها) و اگر خود مقطع نخل را هم در نظر بگيريم نماد سرو است. هم علم و هم نخل هر دو نماد درخت هستند، البته در حوزه هاي مرکزي بيشتر سرو و در مناطق کوهستاني صنوبر است. در بسياري از اين مناطق هنوز صنوبرها علم هستند که زيور آلات و پارچه هاي نذري و لباس به آن مي پوشانند. علاوه بر علم و نخل در دسته گرداني ها نشانه هاي نمادين ديگري هم حرکت داده مي شود مثل نمادهاي کبوتر، شير و چيزهايي که با نمادهاي شهادت و مراسم گذشته ارتباط پيدا مي کند.حتي صحنه هايي به صورت روان همراه دسته جات حرکت مي کنند و همين صحنه هاي نمايشي است که بعدها بتدريج به يک نمايش کامل تبديل مي شود و به صورت « تعزيه هاي گردان» در مناطق مختلق معمول مي شود که هنوز هم در اراک تعزيه گردان وجود دارد، و قبلا در زنجان ، قم ، شهرهايي مثل مشهد و شهرهاي زيارتي که دسته جات از اطراف مي آيند هم وجود داشته است . به اين صورت که 20 دسته تعزيه خوان پشت هم صحنه هايي را مي خوانند و دنبال هم حرکت مي کنند، تماشاگران کنار خيابان ايستاده اند و تمام صحنه ها را مثل فيلم دنبال هم مي بينند.
تعزيه ها دو صورت ثابت دارند يکي صورت مجلس مجلس و جداگانه که در تکيه ها و مکان ها برگزار مي شود و يکي هم که در يک ميدان گاهي بزرگ و به صورت همزمان است . مثل تعزيه هفتاد و دو تن .
ممکن است فکر کنيم که اين نوع تعزيه ها صورت تحول يافته تعزيه هاي گردان است و يا اينکه خودشان به تنهايي تحت تأثير سنت هاي نمايشي ديگر پديد آمده باشند،چنان که نمايش هاي سنتي روستايي که در نقاط مختلف ايران از جمله گيلان، مازندران، آذربايجان، مناطق حوزه فرهنگي لر و خراسان و ديگر مناطق روستايي وجود دارد. شيوه هاي اجراي اين نمايش ها، به کارگيري عناصر نمادين در آنها و ارتباط مردم با برگزاري آنها که البته بيشتر بازيگران خود مردم و غير حرفه اي هستند مي تواند زمينه اي باشد براي اينکه آيين ها و نمايش هاي مذهبي و تعزيه در قالب اينها ريخته شده باشد .
چنان که در نمايش هاي تک نفره پرده خواني هم که به معرفي حوادث کربلا مي پردازد،صورت هاي کهن آن مربوط به اسطوره ها و داستان هاي حماسي است و حتي شايد متني که بعنوان يادگار زرير باقي مانده بتواند صورت کهن نمايشي داشته باشد که آن هم موارد مشابه باتعزيه بسيار زياد دارد.
و نمايش هاي ديگر از قبيل واقعه خواني ، در واقع ادامه نمايش هاي حماسي است که بعدا پرده خواني محرمي مي شود. خلاصه اينکه تمام صورت هاي نمايشي مي تواند برخاسته از يک ريشه و اصل مشترک باشند و هم مي توانند در شرايط متفاوت، همزمان در نقاط مختلف وجود داشته باشند و آنچه امروز بعنوان تعزيه مي شناسيم و نمايشي ترين شکل برگزاري مراسم حماسي محرم است از زمان صفويه به بعد و در دوره زنديان رشد فني و محتوايي کرد و اوج اين مراسم را در زمان قاجاريان و بخصوص ناصرالدين شاه درتکيه دولت مي بينيم که در تمام جاهاي ايران رواج پيدا کرد. تعزيه به صورت نمايش ماه محرم برخاسته از همه عناصر نمايشي در فرهنگ سنتي ايران و حال تحول قرن هاي متمادي است.
اين نکته که سنت هاي مربوط به مراسم ماه محرم استمرار سنت سوگوارانه ايران کهن است ، چيزي نيست که فقط در اين مورد صدق کند نمونه هاي فراوان آن را در صورت هاي مادي فرهنگ و ميراث فرهنگي مي بينيم چنان که در مکان هاي مقدس در نقاط مختلف زيستگاهي انسان که معمولا در هر کدام آنها يک يا چند مکان مقدس وجود دارد در دوره هاي مختلف پذيراي صورت هاي اعتقادي متفاوت بوده که در جلوه هاي معماري و مزارها بازتاب داشته است. چنين است که مثلا در کنگاور در مکان مقدسي که از زمان هاي پيش وجود داشته است در يک دوره نيايشگاه کنگاور در آن جا برپا مي شود. و بعد بناي يک امامزاده در آن جا ساخته مي شود و آن مکان گورستان کنگاور مي شود و طبعا گورستان ها هميشه در مکان هاي مقدس برپا مي شود. يعني يک مکان مقدس در دوره هاي مختلف مي تواند محل تجلي اعتقادات مختلف و درقالب مادي و صورت هاي مادي متفاوت فرهنگي باشد.
همين تحول در مورد صورت هاي معنوي فرهنگ هم مي تواند رخ دهد، آنچه در مورد مراسم ماه محرم و زمينه هاي کهن آن و تحول آن تا زمان حاضر گفته شد نيز نمونه اي است از اين فرآيند در فرهنگ و ميراث معنوي و تحول نبرد نيکي و بدي و تاريکي و روشني که همواره در فرهنگ ايراني وجود داشته است
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}