یادمان شهید باقري - قسمت دوم
یادمان شهید باقري - قسمت دوم
(مروری بر دستنوشتههای شهید حسن باقری «غلامحسین افشردی»)
ساعت 11:00، سمت راست نصر 1 شديداً درگير شده و سمت چپ آن نيز در حال پيشروي است، ساعت 10:00، سمت راست نصر 2 با پياده دشمن درگير شده و در سمت چپ آن نيز درگيري بيشتر است. ساعت 11:20، بهشتي 1 از 17 قم در سمت راست درگير شده، بهشتي 2 به خط حد تعيين شده رسيده و بهشتي 3 نيز، هنوز درگير است. در ساعت 11:25، 17 قم به مثلثي رسيده است.
استراق سمع: تيپ 6 زرهي عراق در مقابل نصر 2 قرار گرفته و نصر 2، در جناح چپ شديداً درگير است و احتياج به كمك دارد. در محور تيپ امام حسين (علیه السّلام) تانكهاي عراقي به سمت راست فرار ميكنند.
تجزيه و تحليل عدم موفقيت عمليات رمضان
1 ـ توجيه نشدن كامل فرمانده گردآنها و گروهآنها و مسؤولين دستهها؛
2 ـ فقدان نقاط برجسته طبيعي [براي عمليات]، باعث تراكم راهكارها در يك نقطه شده بود؛
3 ـ لشكرها در رابطه با طرحهايي كه از سوي تيپها ارائه ميشد ضعيف برخورد ميكردند و بين تيپها نيز ناهماهنگي وجود داشت.
4 ـ گزارشهاي اشتباهي كه از سوي فرمانده گردآنها و تيپها داده ميشد؛
5 ـ قطع ارتباطات بين گروهآنها، گردآنها و نيز قطع ارتباط بين تيپ و لشكر؛
6 ـ ضعف آمادگي گردآنهاي عملياتي؛
7 ـ برخورد سست مسؤولين تيپها، در رابطه با عمليات مكرر؛ و
8 ـ عدم وحدت سپاه و ارتش.
در ساعت 21:15، نيروهاي تيپ 17 قم از خط مقدم حركت كردند. علي رغم شناساييهاي انجام شده، در ظهر روز 25/3/61، تا مثلثي خبري از دشمن نبود، اما بعد از 5/2 كيلومتر، نيروها با دشمن درگير ميشوند. 15 نفر آرپيجي زنها و كمكهايشان كه به داخل مثلث اول رفتند، همگي شهيد شدند و از جناح غربي مثلث، آتش سنگيني روي افراد اجرا شد. نيمه شب گفتند، جناح چپ ما خاكريز احداث ميكند كه فاصله را 600 متر تخمين زده بودند، اما هنگام روز مشخص شد كه فاصله 5/1 كيلومتر بوده است و بين ما و تيپ عاشورا شكاف افتاده بود كه اين مسأله باعث شد نيروهاي ما از پشت مورد اصابت تير مستقيم قرار بگيرند و تانك ارتش نيز منهدم شد، اما نيروها حاضر به عقب نشيني نبودند. فعلاً دو گردان نيرو در خط است كه اين تعداد كم است. محور يك تلفات نداشت و محورهاي دو و سه، تلفاتي داشتند. تعداد ده تانك خودي نيز هدف قرار گرفت. بعد از ظهر ديروز. دشمن با هدايت هلي كوپتر در غرب مثلث نيرو مستقر كرد. مثلث جنوبي در حملة تيپ 17 قم اشغال شده بود و به سمت غرب پدافند ميكرد.
تيپ عاشورا
محور كليه نيروهاي [تيپ عاشورا] جاده خاكي بوده است. نيروها حدود 5/3 كيلومتر با دشمن درگير شدهاند. با توجه به اين كه، جناح چپ مربوط به تيپ دزفول بود ما فقط در سمت راست جاده درگير شديم و دشمن در سمت چپ جاده باقي ماند.
در يك تا دو كيلومتري جنوب شرقي مثلثي، نيرويي از دشمن وجود داشت كه تيپ عاشورا عقيده داشت اين نيرو هنوز باقي مانده و 17 قم ميگفت: منهدم شده است و در حالي كه نيروي دشمن هنوز در جنوب غربي مثلثي حضور داشت، اينها در منطقه توجيه نبودند.
ـ در يك محور، تراكم شديد نيرو بوده، در حالي كه عرض نيروي مهاجم تيپ عاشورا را بيش از 500 متر نبوده است، محور سمت راست 300 متر شمال جاده و محور سمت چپ نيز 200 متر زير جاده را شامل ميشود.
ـ دشمن از خود مقاومت شديدي نشان داد و با آتش، عقب نشيني ميكرد. ارتباط نيز قطع شده بود. مخابرات رفته بيسيم را عوض كند اما بعد از پيشروي سنگر باكري را پيدا نكرده است.
تيپ ولي عصر
در جناح چپ نيز، گردان شهدا پس از 4 كيلومتر پيشروي پخش ميشود و گردان ميثم پشت سر آن ميرود و خوب هم ميرود ولي در وسط [نيروهاي خودي و دشمن] ميماند فرمانده لشكر به فرمانده تيپ ميگويد: گردان به سرعت عقب نشيني كند، اما كوسهچي جواب ميدهد كه، خود گردان گفته ميتواند بايستد.
جلسه مشترك فرماندهان تيپهاي ارتش و سپاه درباره حمله 25/4/61 ساعت 20:20
سرهنگ [حسني] سعدي:
1) ضعف هماهنگي، بين فرماندهان سپاه و ارتش در ردة تيپ و گردان وجود دارد؛
2) حملات حالت تكراري پيدا كرده و [نيروها] توجه نميكنند؛
3) گزارشهاي نادرست تيپها به لشكر باعث ميشود كه فرماندهان تيپهاي ارتش و سپاه دو خبر جداگانه دريافت كنند؛
4) مساله مهندسي؛
5) عدم استفاده از نيروهاي احتياط كه در عقب وجود داشت؛
6) يگآنها به موقع حركت نكردند؛ و
7) وجود ناهماهنگي بين گردآنها و تيپها.
جلسه مشترك قرارگاههاي چهارگانه سپاه و ارتش در قرارگاه كربلا، 25/4/61
تعداد اسرا دوازده نفر است و يك سرهنگ 2 بين آنهاست كه فرمانده يك گردان از تيپ 504 پياده بوده است.
گزارش اطلاعات عمليات قرارگاه كربلا
1) از نظر فرماندهي، دشمن از ساعت 24 يا نيم ساعت پس از آن، توانست خود را پيدا كند و واحدهايش را كنترل نمايد.
نظر مهندسي در رابطه عمليات اخير
2) قرار بود، كل خاكريزي را كه بايد احداث شود، اطلاعات مشخص كند كه اين كار انجام نشده است؛
3) اطلاعات داده شده اشتباه بوده و مثلثي اول پاكسازي نشده بود؛
4) توجيه شدن مسؤولين مهندسي براي عمليات؛
5) بايد پيش بيني كنيم اگر به هدف نرسيديم در كجا خاكريز بزنيم؛
6) تأمين نيروي پوششي براي واحد مهندسي مساله اصلي است، نيروهاي ما خاكريز ميزنند ولي نيروي پشت خاكريزها مستقر نميشوند.
مشكل هدايت عمليات
پيشنهادات لازم براي ادامه عمليات و سازمان رزمي
1) واگذاري تيپ وليعصر به قرارگاه قدس؛
2) مساله تيپ 17 قم؛ و
3) تعويض محل تيپ دزفول با تيپ حضرت رسول.
60 درصد وسايل زرهي ما خراب بوده، 10 درصد آنها منهدم شده و انهدامي 30 درصد سالم مانده است.
جلسه با لشكرهاي نصر، فجر و فتح راجع به، مناطق در تيپها و لشكرها، 15/5/1361
ـ رابطه تشكيلاتي واحدهاي منطقهاي با لشكرها چگونه است؟
ـ مساله تداركات و كانال آن مشخص نيست؛
ـ ضمانت اجرايي، اين دستورالعملها چيست و پيگيري آنها چگونه بايد صورت ميگيرد؟
ـ تأمين نيروهاي مورد نياز لشكرها را چه كسي تعهد ميكند؟
رداني پور: در مناطق، پاسداري يك كار ثابت و دراز مدت شده و آنها آمادگي انجام كارهاي نوسان دار را ندارند و به فكر رشد خودشان نيستند.
ـ نكتة ديگر، مسأله تداركات است كه كانال آن براي هر كدام از تيپها، بايد از منطقه خودشان باشد.
ـ ضعف آموزش در نيروها ديده ميشود.
ـ شوراي ملي مناطق، هر دو ماه يك بار در منطقة جنگي تشكيل شود.
ـ براي جذب نيرو براي سپاه، جبهه بهترين جا است.
برادر جعفري: لازم است، مناطق نيروي با كيفيت به جنگ بفرستند.
ـ با نيرو با قاطعيت برخورد شود و گفته شود كه بايد دائمي باشد.
بزرگ زاده: مناطق به سه بخش تأمين نيرو، آموزش و … تقسيم شود.
برادر رحيم [صفوي]: براي فرماندهان مناطق، جنگ مساله اصلي نيست و با آن برخورد فعالي نميكنند. با سفارشات فرمانده كل سپاه بايد فرماندهان مناطق، برخورد بسيار سازندهاي با جنگ داشته باشند.
ـ واحدهاي هر منطقه، بايد تأمين كننده واحد مربوطة تيپ خودشان باشد.
ـ ارزش دادن به بسيج آموزشي.
ـ بايد فكر جذب نيرو بود، حتي بايد پذيرش سپاه در مورد تيپها و لشكرها را از بقيه واحدها جدا كرد.
ـ بايد به فكر تربيت فرمانده گروهان و گردان يا كادر باشيم.
ـ ستاد مركزي سپاه نيز بايد تقويت شود، تا آنها نيز بتوانند مناطق را به فعاليت و تحرك وادار كنند.
نقاط ضعف و قوت نيروهاي خودي و دشمن
مطالبي كه بايد به برادران اطلاعات عمليات گفته شود:
1) اهميت مساله شناسايي؛
2) اهميت منابع محلي؛
3) از قبل به مناطق نوشته شود؛ براي چه كاري نيرو ميخواهيم تا به خود برادران تفهيم شود؛
4) اهميت بايگاني و تجزيه و تحليل؛ و
5) آموزش را بايد به منطقه جنگي منتقل كنيم.
جلسه فرماندهان مناطق، شوراهاي مناطق، شوراي عالي سپاه و مسؤولين قرارگاههاي لشكري
برادر محسن [رضايي]: علت اصلي تشكيل اين جلسه بسيج كردن سپاه، براي ادامه عملياتي است كه در پيش داريم و به عنوان مقدمه، مطالبي را خدمت دوستان عرض ميكنم.
قبل از انقلاب هر فرد انقلابي، نوك پيكان انقلاب را، مبارزه با رژيم ميدانست و اين كار را به هر شكلي انجام ميداديم. پس از سقوط رژيم، با ساختن يك نظام اسلامي مواجه شديم، كه آمادگي كامل آن را نداشتيم و فكر نميكرديم ادامه مبارزه با آمريكا به مبارزه با مجاهدين [منافقين] و جنگ و مسأله كردستان كشيده شود. فعلاً دو نكته مطرح است، يكي اين كه مبارزه با ضد انقلاب، پاياني ندارد و ادامه خواهد داشت و نكته دوم نيز، ساختن حكومت اسلامي و تكميل آن است.
در سپاه همه افراد توجيه نيستند كه كاري كه ميكنند، آيا در رابطه با تشكيل حكومت اسلامي است يا هدفهاي قشري و موقت دارد؟ و واحدهاي سپاه كاري با ميدان عمل ندارند يا احتياجي به اين كار نميبينند.
سپاه بايد در دو بخش آماده سازي و ميدان عمل يا به صورت مقدمه و عمل كار كند.
شروع كار سپاه، با تعيين اهداف اوليه و تربيت كادر و سازماندهي مشخص همراه نبود و ما همه اينها را حل شده پشت سر گذاشتيم و هر لحظه امكان انفجار در اين زمينه وجود دارد.
اگر احساس ميكرديم كه بايد جنگ را سريع حل كنيم، امروز آن سرعت بيشتر شده و ديگر زمان نداريم كه عمليات را تعطيل كنيم و برويم سپاه را از نو بسازيم و برگرديم، جنگ را ادامه دهيم و امروز آمريكا روي ما سرمايه گذاري بيشتري خواهد كرد.
امروز، در شرح وظايف سپاه، دو موضوع مشخص وجود دارد:
1) مبارزه با ضد انقلاب، 2) كمك به ارتش در جنگ خارجي.
درست است كه ما نيز ميخواهيم تبليغات و برخورد سياسي داشته باشيم، اما عكس العمل سياسي و تبليغات حكومت اسلامي، وظيفه سپاه نيست.
فعلاً براي انجام اين وظائف، يك قرارگاه در جنوب (قرارگاه كربلا)، يك قرارگاه در غرب (قرارگاه حمزه)، قرارگاهي در شمال براي مبارزه با افراد ضد انقلاب در جنگل، قرارگاهي در تهران و قرارگاه نيز در منطقه سيستان و بلوچستان داريم.
از كارهايي كه داريم يكي اين است كه، سپاه در رابطه با مسؤوليت خودش بايد فعال شود. وظيفه سپاه كه كادرسازي و تربيت طلبه نميباشد و حق هم ندارد چنين كاري را بكند، وظايف سپاه در دو مسأله خلاصه مي شود: 1 – شركت فعال در مساله جنگ 2 – آماده سازي سپاه و رساندن آن به ميدان نبرد.
پس از آن مسؤولين مناطق صحبت كردند. نخست برادر شجاعي، نظر خود را بيان كرد؛ 1) ضعف آموزش نيروها، 2) كمبود نيرو، 3) مشخص نبودن تداركات، 4) عدم استفاده از امكانات كشور، 5) تثبيت تيپها، 6) مرخصي دادن به نيروها و غيره.
سپس، برادر عبد الوهاب موارد زير را به عنوان مشكلات موجود برشمرد:
ـ به مناطق وعده ميدهند كه تيپ تشكيل دهيد، در آينده به دردتان ميخورد. در حالي كه بعد از سقوط عراق ما به تيپهاي جديدي نيز احتياج داريم.
ـ بايد وابستگي به ابزارهايي چون بولدزر را بايد از بين ببريم و اين روحيه را در رزمندگان ايجاد كنيم كه حتي با دست خالي، خاكريز بزنند.
ـ ضعف معنويت؛ كه ما قرار گذاشتيم از ائمه جمعه استفاده كنيم.
ـ ترتيبي داده شود، رابطة ستادهاي مختلفي كه در حال تشكيل است، مشخص شود.
ـ از ستاد هر منطقه، يك نفر در تيپ حضور داشته باشد تا به تيپ اهميت داده شود.
ـ جهت سازماندهي گردآنها و نيروهاي تكميلي، ارتباط قوي بين واحد آموزش تيپ و منطقه ايجاد شود تا سازماندهيها به هم نخورد.
برادر مهولي:
امكانات تداركاتي: در تيپهاي مختلف به صورت عادلانه تقسيم شود،
ـ صحبتهاي برادر محسن [رضايي]، تدوين شود و به صورت دستور العمل به همه مناطق ارسال شود و اجرا گردد.
ـ آموزش، احتياجات آموزشي جبهه را تدوين كند و به مناطق ابلاغ كند.
ـ هر منطقه، روحانيون تيپ خودشان را تأمين كنند.
ـ دادستاني، تخلفات را با جديت پيگيري كند.
فضائلي: ستاد منطقه، تازه تشكيل شده است و مشكل حفاظتي داريم. براي مناطقي كه احتياج به حضور طولاني نيروها وجود دارد، از نظام وظيفه استفاده كنيم. نمونههايي از فساد اخلاقي در جبهه مشاهده شده كه ميتواند مشكل ساز باشد. لذا، براي مقابله با اين معضل، بايد از برادران روحاني استفاده شود.
برادر حقي: رسيدگي به جرائم افراد پاسدار، طبق مصوبه شوراي انقلاب به دادستاني كل انقلاب واگذار شد و سپس بخشي از دادستاني انقلاب در سپاه مستقر شد. تقسيم بندي جرائم موجود عبارت است از:
1) جرائم فحشايي، 2) جرائم حين مأموريت، 3) جرائم سوء استفاده از موقعيت و 4) تلفات نظامي و انتظامي.
در قانون اساسي رسيدگي به جرائم نظامي و انتظامي به عهده دادستاني گذاشته شده (اصل 174) و بر آن تصريح شده است و فعلاً سه نوع جرائم ديگر را به عنوان يك بخش از دادستاني كل انقلاب انجام ميدهد. گزارش كردن جرايم نظامي و غير نظامي، وظيفه شرعي است.
گزارشي از حملة موشكي عراق به جزيره خارك
در جلسه، سرهنگ قويدل، محمد زاده و صدري بودند و نوابي و جانگداز نيز ديرتر آمدند، از سپاه هم رشيد، باقري و كاظمي حاضر بودند.
به طور كلي، با طرح چنين سؤالات بدون مقدمهاي در اين جمع، توسط كسي كه با روحيات اخير از نزديك برخورد داشته، سخت مخالف بودم به خصوص كه رشيد نيز، اطلاعاتي را كه ارائه داده درست نبود و سوم اين كه فرمانده نزاجا و فرمانده كل سپاه در جريان همة اين واقعيتها قرار داشتند.
برادر رشيد: همه ميدانيم كه علت پيروزي ما از لحاظ ظاهري نيروي پياده و انساني بوده و فكر ميكنم اگر يك ماه زمان داشته باشيم و بتوانيم حدود 70 الي 80 هزار نفر نيرو بسيج كنيم، ميتوانيم مانور احاطهاي مطرح شده را عملي كنيم. منتهي براي ايجاد تحرك، بايد بتوانيم 200 تانك و 200 نفربر آماده كنيم.
سرهنگ قويدل: نيروهاي پيادهاي كه برادر رشيد گفتند قبول دارم. اما تانك و نفربر بايد حداقل به اندازه تانك و نفربرهاي دشمن داشته باشيم (دشمن 1100 تانك و نفر بر در منطقه دارد).
بزرگ زاده: ما به دو ماه زمان براي باز سازي نيروهاي كادر فرماندهي گردان و گروهان در سپاه احتياج داريم، چون 16 ماه كادر سازي كردهايم و در 8 ماه آن را از دست داديم. اما، فعلاً در موضعي هستيم كه از نظر امكانات و موجوديها ميتوانيم مرحله اول عمليات كه رسيدن به كانال است انجام دهيم.
سرهنگ محمد زاده: انجام مرحله اول عمليات، باعث ايجاد ترس بيشتري در نزد عراقيها نخواهد شد.
صحبت با برادر تولايي
حركت موشكها، افقي و هم سطح درياست و تاكنون تلفات مهمي وارد نكرده بود.
با اصرار وزارت نفت، يك ناو بين خارك و بوبيان به گشت زني ميپردازد. نداجا (نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران) ميگويد، خارك، بهبهان و فارس را زير پوشش رادار دارد ولي ما معتقديم كه نقاط كور راداري وجود دارد.
ما تا عمق 70 كيلومتري در دريا، چاه نفت و تأسيسات داريم كه گاه موشك از سطح افقي به سه متري لوله عمودي نفت اصابت كرده است و تشخيص اين بوده كه موشك افقي و هم سطح دريا اصابت كرده است.
آرژانتين در جنگ 81 فالكلند، يك موشك هوا به زمين به اولين كشتي انگليسي زد كه از فاصله 25 مايلي شليك شده كه فرانسوي بوده و گزارش آن در تايم سه ماه پيش نوشته شده است.
برادر خياطان، خارك 29/5/1361
يك ماه پيش نيز، 4 فروند هواپيماي عراقي توانستند به حريم جزيره وارد شوند و بمباران كردند و توپ يكي از هواپيماها باعث ايجاد آتش سوزي در اسكلة شرقي شد. روش نفوذ هواپيماها از سمت شمال و داخل خود ايران بود (گناوه). از يك ماه پيش ديگر مسالهاي نداشتيم تا حادثة اخير كه همه اظهار ميدارند اول انفجار مهيبي صورت گرفته و نور شديدي پخش شده، اما كسي متوجه هواپيما يا صداي آن نشده است.
پس از حادثه، بارگيري كشتيهايي را كه در حال بارگيري بودند متوقف كرديم و بعد از مدتي، بارگيري مجدداً ادامه پيدا كرد. عراق، ديروز در راديوي كشتيها اعلام كرد كه ما در مختصاتي كه به جزيرة خارك مربوط ميشود عمليات داريم و كشتيها دور شوند و ساعت 3:30 نيمه شب، صداي انفجاري در دريا شنيده شد. همچنين لرزش انفجاري در گناوه، كه 40 كيلومتري خارك است گزارش شده و همين لرزش در 90 كيلومتر به سمت عربستان نيز گزارش شده است. موشكها تقريباً همانند موشكهاي قبلي بوده است و از دقت زيادي برخوردار نيست.
چاههاي نفت، يك سري چاههاي نفتي هست كه داراي چهار پايه براي حفظ سكو هستند و در وسط آن يك لوله عمود بر سطح زمين قرار دارد كه لوله اصلي نفت ميباشد. چند مورد مشاهده شده كه در ارتفاع 3 متر از سطح دريا اين لولهها مورد هدف قرار گرفته است. اين مساله مهم است چرا كه به جاي تمام پايهها، تنها لوله نفت چاه هدف قرار گرفته است. تاكنون سه سكو بدين صورت، مورد حمله واقع شده، كه احتمال دارد اين حمله با آرپيجي و يا نارنجك تخم مرغي صورت گرفته باشد.
يكي از اشكالات مهم، ترددهايي بوده كه به طور قاچاق به كويت و غيره صورت ميگيرد. فعلاً والفهاي اسكله تي سوخته، اما بقيه اسكلهها فعال هستند.
مواردي را كه پيش از اين هدف حملة موشكي قرار گرفته بود بازديد كرديم. تانكها عمدتاً از پهلو مورد اصابت قرار گرفتهاند. يك تانك كه در روز قدس مورد حمله واقع شده، بيش از 250 هزار بشكه نفت داشته و از زاويه حدود 280 تا 285 درجه مورد هدف قرار گرفته است و تركشها از حدود زاويه 130 تا 150 درجه از سمت مقابل بيرون رفته بود. مورد 48 ساعت گذشته نيز از همين زاويه هدف حمله قرار گرفته بود و موشك ديگر نيز به دريا اصابت كرده بود، اما به علت حرارت شديد، تانك غربي آن نيز مشتعل شده بود. تانكها بسيار نزديك به هم ميباشند و به نظر ميرسد نبايد همه آنها پر باشند.
تجزيه و تحليل براي تصميمگيري، 18/6/1361
1) آيا بالاخره ما ميخواهيم در بصره عمل كنيم يا خير؟
2) در شرايط فعلي، آيا ما در غرب به صورت متمركز عمل كنيم و يا در فكه و غرب، همزمان عمل كنيم؟
دو حالت وجود دارد كه آيا عراق به جنگ ادامه ميدهد و يا تسليم ميشود؟ شواهدي وجود دارد كه جنگ ادامه خواهد يافت. از جمله اين شواهد اين است كه، آمريكا سرمايه زيادي روي بني صدر، منافقين ، كردستان و جنگ صرف كرده اما نتيجة مطلوبي نداده و خطر جمهوري اسلامي براي آمريكا بيشتر شده است؛ لذا آمريكا اين درگيري را يا بايد ادامه دهد و يا جبهه جديدي را بگشايد. تركيه كه خودش توسط نظاميها اداره ميشود و مشكلات خاص خودش را دارد. پاكستان نيز با توجه به داشتن 30 الي 60 ميليون شيعه نميتواند به عنوان تلاش اصلي وارد درگيري شود. نقطه استراتژيك عمدهاي نيز در مقابل پاكستان وجود ندارد. اما سازمان ارتش عراق هنوز، باقي مانده است.
در مورد عراق ما بايد فشار زيادي روي عراق بياوريم يا بايد خود بصره و صفوان را هم بگيريم كه اين فشار، پنجاه درصد است و تنها در سمت بغداد، فشار صد در صد است.
برادر رحيم [صفوي]: ما بايد در بصره عمل كنيم و حداقل به كناره شط برسيم البته بايد روي عبور از شط هم كار كنيم چرا كه اين اقدام، از نظر اقتصادي هم براي دشمن ضرر دارد.
جلسه با برادران رحيم [صفوي]، مجيد بقايي، حسن [باقري]، حميد [باكري] راجع به طرح عمليات در منطقة طلائيه (20/6/1361)
محاسن عمليات
معايب عمليات
جلسه مشترك با ارتش ساعت 22:00
محاسن عمليات:
1) انهدام يك لشكر مهنا؛ 2) تأثير سياسي عمليات در منطقة چاههاي نفت
معايب عمليات:
برادر رحيم [صفوي] نظرات سپاه را گفت.
برادر محسن دانايي فر: نزديكي به دشمن را به عنوان حسن عمليات مطرح كرد.
برادر غلامپور: با بررسي و شناساييهايي كه انجام شده به اين نتيجه رسيديم كه عمليات در جنوب كوشك به دلايل زير بهتر از منطقه طلائيه است:
1) شناسايي ما در منطقه جنوب كوشك بهتر و بيشتر است. 2) اهميت منطقة كوشك براي دشمن؛ و 3) كوتاه شدن خط پدافندي.
سرهنگ قويدل: ما ميخواهيم عراق نيروي اصلياش را ببرد و سپس ما ضربه اصلي را وارد كنيم، اما شما ميخواهيد دشمن را نگهداريد.
سرهنگ شيرازي: من ميخواهم ارزشها را به وحدت برسانم و اين كه اگر محاسني را ميگوييم ارزشها را مشخصاً ذكر كنيم. براي اين كه حمله را از بصره به علت ضعف توان و استحكامات زياد، به غرب منتقل كنيم، اين تك به آموزش نفرات بسيار متكي است. مطالبي كه دربارة اين عمليات ميتوان گفت به شرح زير است:
1) تأثير، سياسي است نه اقتصادي؛
2) اگر نيروهاي بسيج و سپاه نميمانند با چه نيرويي ميخواهيد خط را نگهداريد اگر منظور لشكر 21 حمزه است كه آن را براي استفاده از موفقيت در غرب پيش بيني كرده ايم؛
3) عملكرد در اين منطقه و درگير كردن نيروها طرح اصلي را نقض ميكند؛
4) نكتهاي كه ديگران نگفتهاند مساله مهمات توپخانه ميباشد؛
5) در مورد طرح پيشنهادي برادر غلامپور نقطهاي است كه در عمليات آينده تأثير چنداني ندارد و عملكرد كامل خط مرز هم برايمان ممكن نيست؛
6) با همه موارد فوق با توجه به كيفيت نيروها، تضميني براي موفقيت عمليات نداريم.
پيشنهاد: طرح اين عمليات را آماده كنيم و تمرين هم بشود، اگر به اين نتيجه رسيديم كه عمليات اصلي در غرب ميباشد آن وقت اين جا عمل ميكنيم، اگر هم به اين نتيجه رسيديم كه بايد عمليات اصلي در جنوب انجام گيرد آن وقت چند روز قبل از عمليات اصلي، عمل كنيم و با اين عمل از موقعيت استفاده كنيم براي اين كه نيروهاي بسيج و سپاه هم خسته نشوند، من تضمين ميكنم كه بياييد تمرين و مانور عمليات مشابه بگذاريد و اين را عملي كنيد تا ببينيد آيا كسي خسته خواهد شد و اين را در نزاجا ما خودمان شروع كردهايم. در مورد فكه نيز، بررسيها بايد مطابق با واقعيت باشد.
طرح ديگري كه ميتوان روي آن كار كرد، عبور از اروند در جزيره مينو و تأمين فاو ميباشد كه ما ميتوانيم پل بزنيم و در نتيجه، شرق بصره را نيز تهديد ميكنيم.
ـ راجع به منطقه فكه نيز 4 روز وقت داده شده تا قرارگاه كربلا نتيجه كار را بررسي كند. همچنين، كانالي به عرض يك كيلومتر و طول 3 كيلومتر در حال احداث است كه نيروها براي عبور از آن تمرين ميكنند، واحدي كه عبور از آب تمرين ميكند آماده بازديد ميباشد.
اهميت بصره 21/6/1361
بصره به خاطر چاههاي نفت اهميت اقتصادي زيادي دارد. اگر بصره تصرف شود فعاليت عراق زياد خواهد شد؛ زيرا؛ اين اقدام تهديدي براي عراق و كويت ميباشد.
براي تصرف بصره چهار مرحله وجود دارد: ابتدا، انهدام دشمن تا شط؛ عبور از شط؛ محاصره بصره و سپس پاكسازي بصره.
تخريب پلها به واحد مشخصي مربوط است كه حساب آن را از قبل ميكنند و براي تخريب آماده ميشوند ولي صدور اجازه آن با بالاترين فرمانده منطقه است.
جلسه با فرمانده كل سپاه 29/6/1361
همچنين وي مساله فروش جت و هواپيماي حمل و نقل نظامي به عراق را توسط جمهوري خواهان تخطئه ميكند و ميگويد عراق هنوز تندرو ميباشد هر چند كه روابطش با شوروي به سردي گراييده است. وي، تهديد ايران را براي كشورهاي منطقه شديد ميداند و نفوذ بيشتر به داخل عراق را پس از سردي فعلي در جنگ مطرح ميكند و ميگويد: چنانچه اگر عراق در جنگ شكست بخورد آمريكا بايد آشكارا به عراق كمك كند.
وي ادامه ميدهد: تقسيم ايران به نفع شوروي است و از سوي ديگر برقراري روابط بين آمريكا و تهران در آينده نزديك متصور نيست. و ما نميتوانيم اين موضوع را نيز به تهران اثبات كنيم كه براي تماميت ارضي آنها اهميت قائل هستيم.
سپس ميگويد اگر ما نميتوانيم با ايران رابطه برقرار كنيم بايد ايران توسط كشورهاي اسلامي، اروپايي و ژاپن كنترل شود تا در دامن شوروي نيفتد و صدور انقلاب افراطي تندروها به نفع ما نيست و بايد در دو سوي خاور ميانه سياست واحدي حاكم باشد.
برادر محسن: فكر ميكنم ما بايد با يك عمليات تعيين كننده، فشار مهمي را بر عراق تحميل كنيم تا شرايط ما را بپذيرد و يا سقوط كند و بنا به دلايلي هنوز منطقة اجراي اين عمليات تعيين كنندة در بصره است. امكان انجام عمليات در غرب هميشه براي ما وجود خواهد داشت، اما در اين فاصله كه آماده ميشويم براي عمليات در جنوب لازم است كه جنگ را ادامه دهيم.
هدفهاي استراتژيك آينده عبارت است از: شهر بصره، دهانه فاو، تهديد جاده صفوان براي نزديكي به كويت و يا محاصره كامل بصره و انهدام نيروي قابل توجهي از دشمن.
براي ادامه جنگ در غرب عملياتي را با اهداف زير انجام خواهيم داد: 1) باعث انهدام دشمن شود و اجازه بازسازي را به دشمن ندهد، 2) از نظر تبليغات داخلي و خارجي مطلب داشته باشيم و 3) باز پسگيري ارتفاعات و تحميل دشت باز به دشمن و به كار گيري نيروهاي دشمن.
از اين رو، بايد در نظر بگيريم كه براي عمليات جنوب چه مقدار نيرو لازم داريم.
مجموعه صحبتها به اين نتيجه منتهي شد كه چند روز قبل از عمليات خط مرزي را عمل كنيم و در صورت امكان در مقابل پاسگاه زيد عمود بر كانال عمل كنيم و موانع دشمن پاكسازي شود و سپس دو تك اصلي يكي به غرب كتيبان و پل وسط و يك تك ديگر نيز از طلائيه به سمت نشوه و سپس كتيبان و همزمان يك يا دو تلاش انهدامي براي نيروهاي احتياط صورت بگيرد.
تيپهاي قرارگاه فتح 2: تيپ حضرت رسول براي تلاش غرب و تيپهاي عاشورا و ثار الله براي تلاش پايين و حدود سه چهار تيپ در خط قدس.
جلسه مشاركت با ستاد نزاجا و قرارگاه غرب و جنوب در نزاجا، 29/6/61
سرهنگ جمالي: تصميمات شورا در نزاجا را كه دو تدبير ذيل بوده است خواند:
تدبير يكم: پدافند در جنوب و عمليات گسترده در زينلكش، چوار باغ و تأمين نفتخانه.
تدبير دوم: پدافند در جنوب و آماده شدن براي انجام عمليات گسترده در بصره و اجراي عمليات محدود ـ تسلط بر مندلي و تأمين نفت خانه و يا هر هدف مناسب ديگر.
ـ پرسش: حداقل با چه مقدار نيرو ميتوان در جنوب پدافند كرد و چه مقدار نيرو را ميتوان منتقل كرد؟
ـ پاسخ: لشكرهاي 21، 92 و 77 و تيپ 40 سراب براي پدافند و براي انتقال، لشكر 16 و تيپ 55.
ـ پرسش: آيا مقدار نيرويي كه از جنوب منتقل ميشود براي تدبير اول كافي است؟
ـ پاسخ: خير، براي اهداف تدبير اول كافي نيست، لازم است يك لشكر پياده ادغامي به غرب بيايد.
پرسش: برآورد وقت لازم براي انتقال نيروي چقدر است؟
ـ پاسخ: وقت لازم براي هر لشكر ارتش، با شناسايي و آمادگي عملياتي، 40 روز است.
ـ پرسش: زمان لازم براي تك هماهنگ براي تدبير اول چقدر است؟
ـ پاسخ: 80 روز براي انتقال دو لشكر و ده روز هم براي هماهنگي، و در مجموع سه ماه وقت لازم است.
ـ پرسش: براي پدافند اهداف تأمين شده در غرب چه مقدار نيرو لازم است؟
ـ پاسخ: تمام نيروهاي ارتشي كه در غرب عمل ميكنند براي پدافند مورد نياز است.
ـ پرسش: برآورد زماني انجام عمليات و تأمين پدافند چقدر است؟
ـ پاسخ: 25 روز.
ـ پاسخ: نيرويي نداريم كه برگردد.
ـ پرسش: زمان لازم براي آماده شدن جهت انجام عمليات در جنوب چقدر است؟
ـ پاسخ: عملياتي نميتوان انجام داد و بايد دو لشكر درست كرد بعد عمليات انجام داد.
راهكار دوم
ـ پرسش: نيروهاي تك ور كه بايد در جنوب بمانند و قدرت كيفي آنها را بايد بالا برد، چه نيروهايي هستند؟
ـ پاسخ: لشكرهاي 21، 77 و 92 و تيپ 40 از ارتش و تيپهاي قدس، فجر و فتح از سپاه.
ـ پرسش: نيروهايي كه به عنوان پشتيباني در باختران به عمليات بپردازند كدامند؟
ـ پاسخ: لشكر 16 و لشكر نصر سپاه.
ـ پرسش: نيروهايي كه به عنوان پشتيباني در باختران به عمليات بپردازند كدامند؟
ـ پاسخ: لشكر 16 و لشكر نصر سپاه
ـ پرسش: چه مقدار نيروي جديد براي آمادگي كامل عمليات بايد جذب شده و سازماندهي گردند؟
ـ پاسخ: بايد گردآنهاي سپاه به 370 گردان افزايش يابند.
ـ پرسش: برآورد زماني لازم براي تكميل كمي و كيفي قوا جهت آمادگي براي اجراي عمليات و اين كه لشكر 16 از غرب برگردد، چقدر است؟
ـ پاسخ: از نظر ارتش 4 ماه وقت لازم است و از نظر سپاه به كار سپاه بستگي دارد.
محاسن راهكار اول
2) دستيابي به عوارض حساس منطقه و قطع ديد و تير دشمن بر روي منطقه؛
3) تسهيل انجام عمليات بعدي به سمت بعقوبه؛
4) تأمين نفت شهر، تهديد نفتخانه، تهديد بانميل و خانقين.
5) حفظ فعاليت يگآنها در غرب و اثر آن روي مردم؛ و
6) واداشتن دشمن به گسترش در منطقه.
معايب عمليات
2) ضعف خط پدافندي در جنوب؛
3) فرسايش نفرات و وسايل؛
4) عدم انهدام نيروهاي قابل توجه از دشمن؛
5) جا به جايي نيروها از جنوب به غرب و بالعكس به زمان زيادي نياز دارد؛ و
6) مساله سرما و كمبود جا در غرب و محدوديت خطوط تداركاتي به خصوص براي نيروهاي سپاه نيز مطرح است.
محاسن راهكار دوم
1) وصول به هدف اصلي در بصره؛
2) انهدام قابل توجه نيروهاي دشمن؛
3) جلوگيري از فرسايش وسايل؛
4) مطمئنتر بودن خطوط پدافندي جنوب؛ و
5) تأمين نفت شهر و تهديد نفتخانه.
معايب راه كار دوم
2) جا به جايي بسيار كم نيروهاي دشمن از جنوب به غرب و كمتر تهديد شدن خانقين و مندلي.
نتيجه: انتخاب راهكار دوم بنا به دلايل زير:
1) رسيدن به بصره؛
2) انهدام نيروهاي مهم دشمن؛
3) زمان كمتر براي شروع تك در جنوب؛
4) فرسايش كمتر وسايل و نفرات؛ و
5) مطمئنتر بودن خطوط پدافندي.
برادر محسن، سؤالاتي مطرح شده كه بايد پاسخ دقيق آنها مشخص شود و همچنين حساب احتمالات را هم بكنيم. اگر هدف اصلي بصره است چرا؟ و دليل اهميت بصره چيست؟ آيا عبور از شط هم مطرح است يا نه؟ ديگر اين كه، از 370 گردان مورد نياز، ارتش فقط 30 گردان دارد و بقيه را سپاه بايد تأمين كند اما از كجا؟ سپاه يك سال وقت ميخواهد تا 30 تيپ درست كند.
سرهنگ شيرازي: هدف عبور از بصره ميباشد و بصره هدف كلي موقتي است زيرا كه صدام در بصره نيست.
در مورد برآورد نيرو كه 370 گردان بوده، نيرويي براي انهدام نيروي وسط (احتياط) نيز در نظر گرفته شده كه ميتوان از آن صرف نظر كرد. از طرف ديگر، تاكنون روي آموزش زياد كار نشده، اگر ما روي آموزش كار كنيم ميتوانيم اين 370 گردان را به 200 گردان تقليل دهيم.
البته، موسوي قويدل اين را قبول نداشت.
بحث اوليه در مورد عمليات در فكه (محرم)
جلسه با فرمانده كل و رحيم [صفوي]، [غلامعلي] رشيد، مجيد و حسن [باقري]
بين فرمانده نزاجا و فرمانده كل سپاه دربارة عمليات فكه اختلاف نظر وجود دارد كه سرهنگ شيرازي موضوع را به آقايان خامنهاي و هاشمي گفته است. شيرازي ميگويد: ما بايد نسبت به بالا بردن كيفيت نيروها اقدام كنيم.
محسن: فعلاً ما بايد طرح مانور را تعيين كنيم تا بتوانيم حرفمان را بزنيم.
اولويتها را بررسي كنيم:
1) شرق جاده نشوه و احداث خاكريز؛
2) رسيدن به نهر كتيبان؛
3) رسيدن به كانال ماهيگيري از طريق پاسگاه زيد؛ و
4) سمت غرب جاده نشوه و سر پل
مطلب قابل توجه، انهدام نيروي دشمن ميباشد.
نكاتي كه در اين زمينه مطرح است، يكي گرفتن خط دژ قبل از آغاز عمليات است. دوم، تركيب قرار گاههاست كه برادر محسن گفت: تيپهاي فعال را در قرارگاهها تقسيم كنيم تا همه فعال شوند و بتوانيم هدف قابل توجه به آنها واگذار كنيم و قرار شد تيپ نجف به قرارگاه قدس مأمور شود.
جلسه با منطقه 8 و قرارگاه كربلا 4/7/1361
مهندسي، مسائل خود را مطرح كرد. برادر مرتضايي گفت: ما بيشتر با قرارگاه كربلاست ولي در رابطه با مكان و وسايلي كه از ادارات منطقه و مردم منطقه گرفته شده و امانتي بوده ولي عودت داده نشده منطقه جوابگوي اين امور ميباشد. لذا، ما يك آمار از امكانات منطقه ميخواهيم.
در مورد نيرو، ما نيز يك منطقه مانند ده منطقه ديگر هستيم و جاي مهندسي هم در رابطه با منطقه است است نه با جنگ. براي منطقه، فراهم كردن چنين جايي سخت است ولي مهندسي كربلا ميتواند در بيابان سنگر درست كند.
برادر محسن: ما تشكيلات تيپها را از منطقه جدا كرديم ولي واحدها را جدا نكرديم كه اشتباه كرديم. نيروهاي منطقه 8 را بايد به خودشان بدهيد و اين گونه برخورد نكنيد و درگيريهاي جزئي نداشته باشيد. مهندسي رزمي، بايد امكانات خود را به مناطق واگذار كند و منطقه 8 هم بايد تشكيلات خود را حفظ كنيد. آمار وسايل منطقه را تهيه كنيد و به منطقه بدهيد و آنهايي كه خراب است پولشان را بدهند. حداكثر تا يك سال آينده، سه سري نيروهاي منطقه 8 را آزاد كنيد و منطقه 8 را جدا كنيد اما فعلاً محل را نگهداريد و منطقه 8 براي خودش جا پيدا كند. در مورد پاسگاههاي مرزي منطقه 8، زماني كه عمليات نيست دستگاه بدهيد و بعد از عمليات آن را پس بگيريد.
در مورد ساير مناطق، در همه لشكرها، گردان مهندسي تشكيل دهيد و دستگاه به آنها بدهيد. تعداد دستگاهها را ما مشخص ميكنيم. منطقه، آمار دستگاههايي را كه در اختيار دارد به مهندسي بدهد.
پايگاه شهيد مدني
برادر محلي را در سه راه خرمشهر پيشنهاد كردهاند كه قرار شد بهداري برود و آن را دنبال كند.
جلسه با فرمانده كل، رحيم [صفوي]، [غلام علي] رشيد، مجيد و حسن [باقري] در قرار گاه كربلا مورخه 4/7/1361
در مورد جلسه مشترك با ارتش لازم است محاسن و معايب عمليات غرب (مسلم بن عقيل) و فكه (محرم) را ذكر كنيم:
محاسن:
2) انهدام نيروي دشمن؛
3) گرم نگهداشتن تبليغات جنگ و زمينه سازي براي جذب نيروهاي جديد؛
4) مجموعاً، عمليات غرب اثر سياسي دارد؛
5) استفاده از نيروهايي كه مأموريتشان پايان يافته؛ و
6) بالا رفتن سطح عملياتي افراد تيپها.
معايب:
2) زمينگير شدن نيروهاي خودي (حداقل دو تيپ سپاه)؛ و
3) خستگي نيروهاي خودي.
گزارش از خارك، 30/5/1361
پس از انفجاري كه در ساعت 19:40 مورخه 28/5/1361 در جزيره خارك رخ داد و منجر به آتش سوزي گرديد، در ساعت 11:00 مورخه 30/5/1361 به جزيره خارك رسيديم. دود نسبتاً غليظي با حجم متوسط از وسط جزيره به آسمان بلند بود و با جهت باد به سمت جنوب ادامه پيدا ميكرد.
در يك نگاه فوري، جزيره خارك ذوزنقهاي است كه بيشتر به مستطيل شبيه است و عرض آن حدود 4 كيلومتر و طول آن 8 كيلومتر ميباشد. قسمتي از جزيره، كه اسكلهها وجود دارد حدود پانصد الي يك كيلومتر باريكتر از انتهاي جزيره ميباشد. فاصله جزيرة خارك تا بندر گناوه، 45 كيلومتر ميباشد. جزيره داراي دو اسكله يكي به نام اسكله تي در جنوب جزيره و ديگر اسكله آذرپاد در شمال جزيره ميباشد. اسكله تي مربوط به كشتيهاي با ظرفيت كم، از حدود 50 هزار بشكه الي 200 هزار بشكه ميباشد و حدود ده بازو براي انتقال نفت دارد و بيشتر از اين اسكله استفاده ميشود. اسكله آذر پاد مربوط به كشتيها با ظرفيت بالاي دويست هزار بشكه ميباشد ولي به علت تلاطم زياد دريا در شمال جزيره، فقط به هنگام آرام بودن دريا قابل بهرهبرداري و عملياتي ميباشد.
تانك فارمهاي جزيره در نقطه وسط دو اسكله، در غرب جزيره قرار دارند كه با دو سيستم جداگانه به اسكلهها مربوط ميشوند.
در جنوب غربي جزيره، يك پالايشگاه جزئي جهت جدا كردن گاز از نفت وجود دارد و در كنار آن نيز يك كارخانه پتروشيمي قرار دارد و در بين تانك فارمها و پالايشگاه، كارخانههاي آب و برق جزيره واقع شدهاند. جزيره حدود 1300 سكنه دارد. انفجارهايي كه تاكنون در جزيره اتفاق افتاده، دو نوع ميباشد: يكي توسط بمباران هواپيماها و ديگري توسط اصابت موشك.
جزيره، از هوا توسط سيستمهاي پدافندي موشك هاگ و توپهاي اورليكن و 33 م. م حفاظت ميشود.
بمبارآنهاي هوايي: بمبارآنهاي تاكنون به دو شيوة ارتفاع بالا و ارتفاع پايين انجام شده است. در مورد ارتفاع پايين، در آغاز جنگ حملاتي انجام شده است و آخرين حمله در تاريخ 25/4/1361 بوده كه 4 فروند هواپيماي دشمن با ارتفاع پايين، ابتدا به داخل ايران ميروند و سپس از روي بندرگاه از شمال جزيره نفوذ ميكنند و سپس از روي اسكله رد ميشوند و ضمن بمباران، منطقه را به توپ ميبندند. به لطف خداوند، بمبها در خاك ميافتد ولي دو گلوله توپ هواپيما يكي به كنار لولههاي رساننده نفت از جزيره به اسكله ميخورد و آتش سوزي ايجاد ميكند و اطاق استراحت كارگران و راه خودروهاي اضطراري از بين ميرود، اما با كمال تعجب به لولهها و سيستم صدور نفت ضربه نميخورد كه بيشتر به يك معجزه شبيه است. گلوله ديگر در عرشه يك كشتي در حال بارگيري ميخورد و فقط خرابي ايجاد ميكند و به لطف خدا منجر به آتش سوزي نميگردد.
جلسة مشترك ستاد قرارگاه كربلا، 5/7/1361
فرضيات: لشكر 21 توسط قرارگاه فجر آزاد گردد. سپاه، قرارگاه جديدي جهت ادغام با تيپ 55 تشكيل دهد، يعني 5 قرارگاه باشد.
راهكار نخست: احاطه از يك طرف (از پاسگاه زيد) و تك پشتيباني در تمام جبهه؛
راهكار دوم: احاطه از دو طرف كه تك اصلي در سمت نشوه ميباشد؛ و
راهكار سوم: احاطه از دو طرف، كه هر دو تك اصلي باشد و در هر دو محور، دو قرارگاه ادغامي لازم است كه يك قرارگاه كمبود ميآوريم لذا صرف نظر كردهايم.
راهكار اول
محاسن عمليات
ـ در امكانات مهندسي صرفه جويي ميگردد؛
ـ خط پدافندي كمتري خواهيم داشت؛ و
ـ نيروي كمتري به كار خواهيم برد، 30 الي 40 گردان؛
معايب:
اقداماتي كه بايد صورت گيرد:
ـ تعداد تانكها و نفربرهايي كه ميتوان آماده كرد مشخص گردد (1000 نفر بر، 400 تانك)؛
ـ گردآنهاي زيادي به تيپها واگذار نگردد (سپاه)؛
ـ هدايت عمليات منحصراً در اختيار سپاه نباشد؛
ـ گزارشهايي كه ميرسد كلاً روي نقشة وضعيت پياده گردد تا همه اطلاع پيدا كنند و بتوانند تصميم گيري كنند؛
ـ عكس هوايي گرفته شود.
برادر رشيد نظر سپاه را اعلام كرد و گفت: راهكار دو تلاشه بود و بهتر است عمليات زيد را در آينده نزديك انجام دهيم، سپس عمليات نشوه انجام گيرد.
سرهنگ شيرازي: راجع به تك جبههاي توضيحي بدهم كه اين تك عمقي نيست. ما خط خودمان را داريم، به خط اول دشمن حمله ميكنيم اگر موفق شويم كه شدهايم، اما اگر نشديم مسالهاي نيست. راجع به عمليات زيد من چند مساله منفي به شرح زير نوشتهام:
ـ يكي اين كه پلهاي كانال براي دشمن ارزش تدارك رساني و يا فرار كردن دارد. تدارك رساني چندان مهم نيست و فرارش را نيز ميتوانيم با توپخانه كنترل كرده و زير فشار قرار دهيم.
ـ نگهداري منطقة مقابل زيد، كار بسيار مشكلي است و پاتك و آتش توپخانه، تلفات به بار ميآورد. مانند چزابه كه بايد نيرو به خوردش بدهيم و عملاً در مقابل زيد، غافلگيري كلي از بين ميرود. از سوي ديگر، به علت امكانات اطلاعاتي (عكس هوايي) دشمن، عمليات هوايي آن بسيار مؤثر ميشود.
ـ شناخت خصلت نيروها (اعم از سپاه و ارتش) دليل بر تثبيت اين خصلتها نيست و فقط آگاهي صرف است و بايد در صورت لزوم سعي در تغيير آنها داشته باشيم. مانند، آموزش عمليات در عمق و احداث خاكريز را تمرين كنيم.
ادامة جلسه بعد از ظهر:
سپس، من دربارة شناسايي منطقه چزابه و فكه صحبت كردم و بعد از آن بيرانوند مساله عمليات ارتفاعات 292 را مطرح كرد.
صحبت برادر رشيد در مورد كردستان، 10/7/1361
ضد انقلاب آن قدر ضعيف است كه قرارگاه حمزه، كه تنها عنصر عملياتي آن برادر بروجردي و تيپ شهدا است، رعب بسيار زيادي در آنها ايجاد كرده است. كار قرارگاه حمزه در نهايت بستن مرز جمهوري اسلامي ميباشد. خط مرز حدود 40 كيلومتر از شيلر به سمت پيرانشهر به سردشت است كه سي كيلومتر آن باز شده است. كار ديگري كه بايد انجام شود گسترده كردن تأمين شهرها ميباشد. هر چند، اكنون شهرها در اختيار نيروهاي خودي است، اما اطراف شهرها در اختيار ضد انقلاب است. ضد انقلاب در درگيريها و اسير شدن نيروهاي خودي، قساوت به خرج ميدهد كه اين كار اثر منفي در نيروهاي خودي باشد.
همين كارهاي مقدماتي اثر بسيار خوبي داشته است و قاسملو به خارج رفته و مصاحبه كرده است. نيروهاي كومله حدود 500 الي 600 نفر و نيروهاي دمكرات نيز 2000 الي 2500 نفر هستند نيروهاي كومله به صورت قطعي درگير نميشوند و فرار ميكنند، اما نيروهاي دمكرات بيشتر درگير ميشوند. از 15 شهريور تا 20 مهر ماه ضد انقلاب، اعلام بسيج كرده و قاسملو پيام داده كه مردم كردستان امنيت داخلي را از بين ببرند، اما هيچ اثري نداشته است.
مشخص است كه مردم از ضد انقلاب پشتيباني نميكنند و امنيت ميخواهند. فعلاً جادهها، روزها امنيت دارد و شبها امنيت ندارد. حتي با هليكوپتر از سقف پرواز بالا و بامحور جادهها رفت و آمد انجام ميشود.
وضع استانداردي و ديگر ادارهها، وضعيت مناسبي نيست و خط واحدي را دولت اجرا نكرده و نيروي انساني مؤمن كم ميباشد. بين استانداريهاي آذربايجان غربي و كردستان اختلاف نظر و ناهماهنگي وجود دارد و هنوز دولت و سپاه برنامه دراز مدت در اين زمينه ندارند.
حدود 14000 نيروي سپاه و بسيجي در آذربايجان غربي و كردستان داريم. و لشكر 28 و لشكر 64 نيز حضور دارند، اما صدا و سيما بسيار ضعيف عمل ميكند.
نيروهاي ادريس بارزاني با جمهوري اسلامي كار ميكنند ولي سعي دارند خود را با كردهاي عراق درگير نكنند كه بعداً اگر رژيم آينده عراق مطرح شد اينها سرشان بي كلاه نماند. نيروهاي دمكرات با جلال طالباني خوب هستند و منافقين هم به اينها كمك ميكنند.
عمليات مسلم بن عقيل
عمليات محرم
1) گرفتن ارتفاعات و سركوب شدن نيروهاي خودي و تحميل خط پدافندي به دشمن؛
2) قطع استفاده دشمن از چاههاي نفت؛
3) تهديد شهرك طيب؛
4) ديد و تير دشمن روي محور موسيان قطع ميگردد؛
5) انهدام نيروهاي دشمن؛
6) گرم نگهداشتن جنگ؛
7) تهديد دشمن در ادامه جنوبي حمرين كه بعداً ميتواند بررسي كرد.
مشكل آن درگيري شدن يك تيپ از لشكر 16 ميباشد.
شاهان: در شرق دو برج از چم سري تا نهر عنبر مشكل پدافندي وجود خواهد داشت و در نهر عنبر بايد خاكريز زده شود. همزمان، يك يگان از تيپ 84 در غرب ميمه و ادامه حمرين را اشغال ميكند. تيپ 84 با يك تيپ از لشكر 16 تعويض ميگردد.
برآورد نيرو براي عمليات، سه تيپ سپاه از قرار گاه فتح و تيپ 84 ميباشد كه يك تيپ با 4 الي 5 گردان، در سر پلها عمل ميكند و در شرق رودخانه، خاكريز ميزند و در منطقه اصلي دو تيپ از سپاه با تيپ 84 عمل خواهد كرد.
مفيد: تيپ چند گردان دارد؟
شاهان: با توجه به اين كه قويترين لشكر است و بيشترين گردان را داراست زياد مسالهاي نيست.
حبيب اللهي سؤال كرد: آيا ديد دشمن روي جاده قطع خواهد شد؟
جواب دادند كه: 80 درصد ديد دشمن قطع ميشود اما از عين خوش تا باغ طالقاني ديد خواهد داشت.
برادر رشيد توضيحاتي را دربارة توافقهايي كه انجام شده بود ارائه كرد و طرح سپاه را كه گستردهتر بود مطرح كرد سپس سرهنگ شيرازي به جمع بندي پرداخت.
سرهنگ شيرازي: الحمدلله به دليل اين كه برادران با هم زياد كار كردهاند ديدگاههاي كلي يكي است اختلاف نظر در وسعت عمليات و در سازمان رزم است و در ادامه عمليات، توافق وجود دارد.
دستوراتي كه از شوراي عالي دفاع گرفتهايم، اين است كه به دشمن در خطوط پدافندي فشار بياوريم و كاري كنيم كه آبروي سياسي براي عراق ايجاد نشود. ديگر اين كه، آمادگي نيروهاي خودمان حفظ شود و تنور جنگ داغ بماند. تا بتوانيم خود را براي عمليات اصلي آماده كنيم. با برادر محسن نيز مذاكره خواهيم كرد به چه صورتي عمل شود.
تغيير فرماندهي قرارگاه كربلا، 23/8/1361
از سوي ديگر كارهاي قرارگاه دو علت از هم پاشيدگي داشت: يكي نداشتن محل ثابت، كه مقر قبلي در حدود ايستگاه حسينه جاده خرمشهر بود و در اهواز هم در پي آماده كردن محلي بودند (آلفا ـ آلفا) و در عين خوش نيز مقر مستقلي نداشتيم و داخل در سپاه سوم بوديم. دليل دوم نيز، انجام دو مرحله نهم از يك عمليات سنگين و پيشروي 70 درصد بيش از اهداف تعيين شده بود.
با اين اوضاع و احوال، من سه روز به تهران رفتم (و خانوادهام را نيز بردم) و پس از مشورتها بازگشتم. چند جلسه مشترك مجدداً با برادر مجيد در قرار گاه قدس، كربلا، قائم، ستاد، نيز داشتيم و بالاخره در 21/8/1361 در جلسه قرار گاههاي تابعه كربلا، مسؤوليت برادر مجيد را اعلام كردم و تقريباً از آن به بعد كار تصميمگيرندگي نكردم …
منبع:
يادمان شهيد حسن باقري ( غلامحسين افشردي )
ناشر : انتشارات شکيب
ليتوگرافي : قلم آذين
چاپ : عقيلي
نوبت چاپ : اول ، 1384
شمارگان : 5000 جلد
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}