زندگی نامه شهید باقری (افشردی)

( از خبرنگاری تا فرماندهی در جنگ )

نام : غلامحسين
نام خانوادگی : افشردی
تاریخ تولد: 25 اسفند سال 1334 هجری شمسی (سوم / شعبان / 1375 ه- ق )
تاریخ عضويت در سپاه : اوايل سال۱۳۵۹ هجری شمسی
تاریخ ورود به عرصه جبهه های نبرد : اول مهرماه سال 1359 هجری شمسی

برخی از مسئولیت ها :

- معاونت ستاد عمليات جنوب
- فرمانده محور دار خوين در عمليات ثامن الائمه (علیه السّلام)
- معاونت فرماندهى عمليات طريق القدس
- فرماندهى قرارگاه نصر در عمليات فتح المبين، بيت المقدس، رمضان
- فرماندهى قرارگاه كربلا و جانشين فرماندهى كل در قرارگاههاى جنوب
محل شهادت : خطوط مقدم چنانه (منطقه فکه)
تاریخ شهادت : شنبه 9/11/1361 هجری شمسی
« من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظرو ما بدلوا تبدیلا »
(سوره احزاب، آیه 22)
« انقلاب ما همچون تير زهرآگينى براى همه مستكبرين در آمده است و ياورى براى همه مستضعفين جهان.
... در اين موقعيت زمانى و مكانى، جنگ ما جنگ اسلام و كفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت، خيانت به پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سّلم) و امام زمان(عج) و پشت پا زدن به خون شهدا است و ملت ما بايد خود را آماده هر گونه فداكارى بكند.
... در چنين ميدان وسيع و اين هدف رفيع انسانى و الهى، جان دادن، مال دادن و فداكارى، امرى بسيار ساده و پيش پا افتاده است و خدا كند كه ما توفيق شهادت متعالى در راه اسلام را با خلوص نيت پيدا كنيم.»
شروع جنگ تحمیلی شهید باقری را به عنوان یکی از اولین خبرنگاران عرصه جهاد ، به خطوط مقدم جبهه های نبرد کشاند.

تولد و کودکی

در روز 25 اسفند سال 1334 هجری شمسی در خانواده‌ای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام ) در حوالی میدان خراسان تهران چشم به جهان گشود. والدینش به عشق و محبت اباعبدالله‌الحسین(علیه السّلام) و از باب تیمن و تبرک، نام «غلامحسین» را بر او نهادند و به دنبال آن در سن دوسالگی در سفر کربلا او راه همراه خود بردند.
پدرش که در تربیت وی، جدیت زیادی داشت از همان طفولیت او را با خود به مسجد و هیات و مراسم عزاداری سرور شهیدان می‌برد. این حضور معنوی باعث شد که او در آن ایام عضو فعال و موثر هیات نوباوگان محبان‌الحسین(علیه السّلام) گردد. غلامحسین دوره دبستان را در مدرسه مترجم‌الدوله و دوره متوسطه را در دبیرستان مروی تهران به پایان رساند.

فعالیت های قبل از انقلاب

شهید باقری همزمان با تحصیل، در کلاسهای حدیث و مباحث مربوط به حضرت صاحب‌الزمان(عج) که در مسجد صدریه دایر می‌گردید، شرکت می‌کرد. از کلاس سوم دبیرستان فعالیت فرهنگی خود را با ایجاد کتابخانه دراین مسجد، به همراه تنی چند از همفکرانش شروع کرد و در راستای کسب آگاهی ها و رشد فکری خویش، ضمن مطالعه و تحقیق پیرامون مباحث مذهبی، جلسات سخنرانی را در جمع دوستانش برگزار می‌نمود.
در سال 1354 پس از اخذ دیپلم ریاضی، در رشته دامپروری دانشکده کشاورزی شهر ارومیه تحصیلات عالی خود را آغاز کرد. در این ایام علاوه بر مطالعه منظم وانسجام یافته در زیمنه مسائل اسلامی، با سخنرانی در جمع دانشجویان و برقراری کلاسهایی در زمینه اصول عقاید برای دانش‌آموزان مدارس، فعالیت مذهبی خود را دنبال می کرد و بارها با بعضی از اساتید غربزده که فرهنگ اسلامی را انکار و مظاهر منحط غربی را ترویج می‌نمودند، به بحث می‌نشست و ماهیت آن فرهنگ و عوامل غربزده را افشا می‌کرد. از این رو، وی به عنوان یک عنصر مذهبی و فعال حساسیت مسئولان و گارد دانشگاه را برانگیخته بود، که در نهایت به دلیل این فعالیتها پس از یک سال و نیم تحصیل، از دانشگاه اخراج گردید.
در این ایام در جواب یکی از نزدیکانش که به او گفته بود: تو یک سال و نیم از عمرت را بی‌خود تلف کردی.
پاسخ می‌دهد: من وظیفه‌ام را انجام دادم و اگر به دانشکده رفتم برای کسب مدرک نبود، بلکه برای رشد خودم بود و می‌خواستم که دیگران را هم به صحنه بیاروم. شهید باقری در اسفندماه سال 1356 به خدمت سربازی اعزام شد و پس از طی دوره آموزشی در پادگان جلدیان نقده به ایلام منتقل گردید.
در دوره کوتاه خدمت سربازی با توجه به آشنایی که با مسائل اسلامی داشت به ارشاد و هدایت فکری سربازان پرداخت و همزمان با علمای شهر ایلام از جمله آیت‌الله صدری (امام جمعه قبلی ایلام) ارتباط داشت و اخبار و مسائل پادگان را به ایشان اطلاع می‌داد. به دنبال این فعالیت ها، تحت کنترل قرار گرفت و ضمن جدا کردن وی از جمع سربازان پادگان، او را به عنوان راننده یک افسر جزء به کار گماردند.

نقش شهيد در پيروزى انقلاب اسلامى

همزمان با گسترش انقلاب اسلامى و فرمان حضرت امام خمينى(رحمت الله علیه) مبنى بر فرار سربازان از پادگانها، خدمت سربازى را رها كرد و به موج خروشان و توفنده امت حزب الله پيوست و به صورت تمام وقت درپيشبرد اهداف انقلاب اسلامى به فعاليت پرداخت.
به هنگام تشريف فرمايى حضرت امام خمينى(رحمت الله علیه) به ميهن اسلامى، در فعاليتهاى كميته استقبال شركت چشمگيرى داشت و به دليل برخوردارى از آموزش نظامى، به همراه ساير اعضاى خانواده و دوستانش در تصرف كلانترى۱۴ و پادگان ولى عصر(عج) «عشرت آباد سابق» در تهران نقش بارزى داشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی

تا خرداد 1358، در کمیته انقلاب اسلامی و برخی نهادهای دیگر فعالیت داشت و با انتشار روزنامه جمهوری اسلامی، همکاری فعال خود را با این روزنامه در زمینه‌های مختلف آغاز کرد. در این مدت بنا به دعوت سازمان آمل، از طرف روزنامه به عنوان خبرنگار، سفر 15 روزه‌ای به لبنان و اردن انجام داد که طی این سفر، گزارش تحلیلی جامعی از اوضاع نابسامان مسلمین در آن منطقه تهیه کرد.
در خردادماه سال 1358 موفق به اخذ دیپلم ادبی شد. سپس در امتحان وررودی دانشگاه شرکت کرد و با رتبه صد و چهارم در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول گردید.
او در مدت حضور در محیط دانشگاه، نقش فعال و موثری در مقابله با توطئه‌های ضدانقلاب و گروهک ها داشت.
شجاعت و شهامت شهید باقری بسیار بالا و قابل توجه بود. او با توجه به اینکه یک مسئول رده بالای نظامی بود، ولی همراه عناصر اطلاعاتی در شناسایی‌ها شرکت می‌کرد. در صحنه‌های رزم و در خطوط مقدم جبهه و در بعضی از موارد نیز در پشت خط دشمن حضور می‌یافت و حتی در هدایت گروهانها و گردانهای رزمی مستقیماً وارد عمل می‌شد.
شهيد باقرى اوايل سال۱۳۵۹ به عضويت سپاه درآمد. ابتدا در واحد اطلاعات مشغول به خدمت شد و در زمينه شناسايى و مقابله با گروهكهاى منحرف و وابسته، فعاليت خود را استمرار بخشيد و در اين واحد بود كه نام مستعار «حسن باقرى» براى ايشان در نظر گرفته شد.

حضور در جبهه‌های دفاع مقدس

تهاجم دشمن بعثی به مرزهای کشور اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، نقطه عطفی در زندگی شهید باقری بود. با احساس تکلیف در دفاع از اسلام و میهن اسلامی بلافاصله پس از شروع جنگ – در روز اول مهرماه سال 1359 – به همراه عده‌ای از برادران پاسدار راهی جبهه‌های جنوب شد و تا آخرین لحظه حیات، در این سنگر باقی مانده و در بسیاری از صحنه‌های پیروز دفاع مقدس حضور فعال و تعیین کننده داشت.
آغاز جنگ تحمیلی شهید باقری را به عنوان یکی از اولین خبرنگاران عرصه جهاد ، به خطوط مقدم جبهه ها نبرد کشاند. ارتباط تنگاتنگ غلامحسین با صحنه های نبرد علاوه بر خبرنگاری رفته رفته از او فرمانده و نظریه پردازی قدر ساخت .
عمده عناوین فعالیت های وی در صحنه رزم با دشمن عبارتند از:
شهید باقری از ابتدای ورودش به منطقه جنوب (اهواز) در پایگاه منتظران شهادت ( گلف) به منظور دستیابی به اطلاعات مناسب از موقعیت دشمن، به جمع‌آوری نقشه‌ها و پیاده کردن وضعیت مناطق عملیاتی روی آنها، اقدام کرد و شخصاً به همراه عناصر اطلاعاتی، جهت کسب اطلاع دقیق از دشمن، به شناسایی محورها و نقاط مورد نظر می‌پرداخت و در برخی از موارد نیز تا عقبه نیروهای دشمن برای ارزیابی توان و استعداد آنها، با چالاکی و شجاعت بی‌نظیری پیش می‌رفت.
فعالیتهای مثبت او در این زمینه با سازماندهی عناصر اطلاعاتی و برگزاری آموزش مختصری برای آنها، منجر به راه‌اندازی واحد اطلاعات عملیات در ستاد عملیات جنوب (گلف) گردید.
واحدهای اطلاعات عملیات پس از گذشت حدود 3 ماه از شروع جنگ، در تمامی محورهای جنوب (از آبادان تا دزفول) با قدرت تمام مستقر شدند و نسبت به شناسایی و تعیین وضعیت دشمن و ارسال گزارش آن اقدام کردند. با این تلاش، اطلاعات چشم فرماندهی در میدان جنگ شد و یکی از ضعفهای بزرگ – نداشتن اطلاع از وضعیت دشمن – برطرف گردید.
شهید باقری علاوه برا ارائه اطلاعات، توان و استعداد ذاتی بالایی در تحلیل اطلاعات دشمن داشت و اغلب حرکات احتمالی دشمن در آینده را پیش‌بینی می‌نمود و حتی به زمان و مکان آن هم اشاره می‌کرد. از آن جمله پیش‌بینی وی در دی ماه سال 1359 مبنی بر حرکت دشمن جهت الحاق محور شمال – جنوب منطقه سوسنگرد برای ارتباط جفیر و بستان بود. که دشمن در کمتر از یک هفته با نصب پلهای نظامی متعدد و تلاش گسترده این کار را انجام داد.
از اقدامات بسیار موثر شهید باقری که در این دوره پایه‌ریزی شد، بایگانی اسناد جنگ، ترجمه اسناد و بخش شنود بی‌سیم های دشمن بود.
از دیگر فعالیت های وی طراحی گردان های رزمی و تعیین ترکیب سازمان نفرات و تجهیزات و ادوات رزمی و واحدهای پشتیبانی از رزم بود.
شهيد باقرى به دليل لياقت، شجاعت و شهامتى كه داشت در دى ماه سال۱۳۵۹ به عنوان يكى از معاونين ستاد عمليات جنوب انتخاب شد و در شكست محاصره سوسنگرد، فرماندهى عمليات امام مهدى(عج)، فتح « ارتفاعات الله اكبر» و « دهلاويه » نقش به سزايى داشت وهمه اين نبردها در شرايطى اجرا مى شد كه عمليات منظم نيروهاى خودى با مشكل مواجه شده بود و اغلب بدون نتيجه مى ماند. همه تلاش شهيد باقرى و برادران سپاه اين بود كه ثابت كنند مى توان دشمن را شكست داد.
با بركنارى بنى صدر و با توجه به شرايط سياسى آن زمان، در اجراى عمليات «فرمانده كل قوا» شركت داشت و پس از مجروح شدن سردار رحيم صفوى هدايت عمليات را به عهده گرفت و در اين عمليات به عنوان فرماندهى لايق و كاردان شناخته شد.
شهيد باقرى كه فرماندهى محور دارخوين را به عهده داشت، در عمليات شكست حصر آبادان در طرح ريزى، سازماندهى و كسب اخبار و اطلاعات دشمن نقش مؤثرى داشت.
درعمليات طريق القدس كه براى اولين بار در قرارگاه مشترك بين سپاه و ارتش تشكيل شد، شهيد باقرى به عنوان معاونت فرماندهى كل سپاه در قرارگاه فرماندهى عمليات مشترك حضور يافت و در شناسايى محورها و تحليل و پيش بينى حركتهاى دشمن و پى گيرى مسائل رزمى نقش مهمى را ايفا نمود. شهيد باقرى در اجراى مرحله اول اين عمليات سه شبانه روز بيدار بود و در آماده سازى مرحله دوم عمليات، به دليل خستگى مفرط، شب هنگام طى تصادفى بشدت مصدوم شد و به بيمارستان منتقل گرديد.
« دربيمارستان در لحظاتى كه معلوم نبود زنده مى ماند يا خير و با اينكه به سختى سخن مى گفت مى پرسيد: پل سابله كارش به كجا كشيد؟
بشدت به فكر عمليات و نگران آن بود. با اينكه يك ماه دستور استراحت مطلق پزشكى به او داده بودند، پس از يك هفته، بيمارستان را ترك كرد و به ستاد عمليات جنوب بازگشت و با وجود آثار جراحت و سردرد شديد، به فعاليت خود ادامه داد.»
پس از عمليات موفق طريق القدس، دشمن بعثى دست به يك حمله در تنگه چزابه زد، شهيد باقرى با وجود ضعف جسمى، تلاش زيادى براى تثبيت اين نقطه استراتژيك و مهم به عمل آورد و با استقامت عجيبى چندين شب متوالى و بدون لحظه اى استراحت، به هدايت عمليات پرداخت و حتى در يك مرحله، به عنوان فرمانده گردان وارد عمل شد و تپه اى را كه۴۰۰ نفر از نيروهاى دشمن روى آن مستقر بودند و بر نيروهاى خودى تسلط داشت به تصرف در آورد.
قبل از شروع عمليات، شهيد باقرى با تجزيه و تحليل اطلاعات واصله، تمام واحدهاى اطلاعاتى را در راستاى اهداف اين عمليات توجيه و وظايف هر يك را مشخص كرد.
با توجه به وسعت منطقه عمليات، چهار قرارگاه براى كنترل و هدايت عمليات مشخص گرديد.
جناح شمالى منطقه، حساسترين محور عمليات بود. به دليل اين اهميت و حساسيت، شهيد باقرى به عنوان فرمانده قرارگاه نصر( قرارگاه مشترك ارتش و سپاه ) در اين جناح انتخاب گرديد. ضمن اينكه در قرارگاه مركزى كربلا نيز در كنار فرماندهى كل عمليات (سردار محسن رضايى) به عنوان مشاور عمليات و مسوول اطلاعات، فعاليت بسيار مؤثرى داشت.
در مرحله اول عمليات فتح المبين، قرارگاه نصر با موفقيت كامل به اهداف خود رسيد و درمرحله دوم عمليات، با اصرار و تأكيد شهيد باقرى تصرف ارتفاعات رادار (ابوصلبى خات) از محور قرارگاه نصر انجام پذيرفت كه پس از موفقيت و استقرار نيروهاى خودى، دليل اصرار شهيد باقرى كشف گرديد.
بلافاصله پس از عمليات فتح المبين آماده سازى عمليات بيت المقدس آغاز گرديد.
شهيد باقرى ضمن تلاش براى هماهنگى واحدهاى اطلاعاتى در طرح ريزى عمليات نيز حضور داشت و مى گفت: « لزومى ندارد ما مستقيما وارد شهر خرمشهر شويم، بلكه بايد دشمن را دور بزنيم و عقبه او را ببنديم تا شهر خود به خود سقوط كند.»
با اينكه نظرات ديگرى هم براى چگونگى آزادى خرمشهر وجود داشت، اهميت و تأكيد او پس از فتح خرمشهر آشكار شد.
در اين عمليات شهيد باقرى به عنوان فرماندهى قرارگاه نصر، در اجراى عمليات نقش مؤثرى را ايفا كرد.
از هدفهاى عمده اين قرارگاه، آزادى خرمشهر و تأمين مرز شلمچه و شرق بصره بود.
پس از دو مرحله عمليات موفقيت آميز، در مرحله سوم عمليات، قرارگاه نصر با محاصره دشمن در ناحيه شلمچه، مزدوران بعثى را مستأصل و مضمحل كرد و شهر خرمشهر نيز آزاد گرديد.
پس از عمليات بسيار موفق بيت المقدس، طرح ريزى و آماده سازى عمليات رمضان آغاز شد.
در اين عمليات شهيد باقرى همچنان در مسؤوليت قرارگاه نصر حضور داشت. در مرحله اول عمليات رمضان اين قرارگاه نقش عمل كننده نداشت و به عنوان قرارگاه احتياط پيش بينى شده بود، ولى با روحياتى كه شهيد باقرى داشت ضمن حضور در قرارگاه فتح و همكارى جدى و فعال با فرماندهى آن، در مراحل بعدى عمليات رمضان به علت پاتكهاى بسيار شديد و سنگين دشمن بعثى، قرارگاه نصر نقش بسيار مؤثرى در دفع آنها و حفظ مواضع خودى داشت تا جايى كه شهيد باقرى جهت كنترل دقيق تر و تقويت روحيه رزمندگان، مقرتاكتيكى قرارگاه نصر را پشت خاكريزهاى خط مقدم مستقر كرد و تا تثبيت شرايط، در همان جا حضور داشت.
پس از عمليات رمضان، شهيد باقرى از طرف فرماندهى كل سپاه به سمت فرماندهى قرارگاه كربلا و جانشين فرماندهى كل در قرارگاههاى جنوب منصوب گرديد.
در شرايطى كه طرح ريزى عمليات از منطقه جنوب به جبهه غرب منتقل شده بود، همزمان با اجراى عمليات مسلم بن عقيل (علیه السّلام)، شهيد باقرى در قرارگاه كربلا با شناسايى و پى گيرى مستمر، عمليات محرم را طرح ريزى كرد و با كسب موافقت، نسبت به اجراى آن وارد عمل شد.
با توجه به كسب تجربيات و نتايج حاصله از موفقيتهاى رزمى و نظامى، ساختار سازمان رزمى سپاه شكل گرفت و بر اثر لياقت و شايستگى قابل توجه و در خور تحسين شهيدباقرى، ايشان به عنوان جانشين فرماندهى يگان زمينى سپاه منصوب گرديد.
آغاز جنگ تحمیلی شهید باقری را به عنوان یکی از اولین خبرنگاران عرصه جهاد ، به خطوط مقدم جبهه ها نبرد کشاند. ارتباط تنگاتنگ غلامحسین با صحنه های نبرد علاوه بر خبرنگاری رفته رفته از او فرمانده و نظریه پردازی قَدَر ساخت .

ویژگی های برجسته شهید

اتکال شهید باقری به خداوند تبارک و تعالی بسیار بالا بود و در سایه این توکل، اطمینان و استقامت عجیب وی بخوبی مشهود بود و در سخت‌ترین شرایط و حساسترین موقعیتها ضمن حفظ صبر و آرامش و خونسردی، با تدبیر عمل می‌کرد.
او عشق و علاقه عجیبی به اهل بیت(علیهم السّلام) و آقا امام زمان(عج) و امام خمینی(رحمت الله علیه) داشت.
شهید باقری بی‌ریا و بی‌تکلف در مصائب امام حسین(علیه السّلام) می‌گریست و علاقه فراوان و مستمر به مطالعه کتاب ارشاد شیخ مفید و مقتلهای حادثه کربلا داشت.
استعداد و خلاقیت شهید باقری با توجه به کمی سن و تجربه وی، بسیار قابل توجه و مورد تحسین بود.
یکی از نیروهای رده بالای سپاه (و با سابقه در جنگ) چنین می‌گوید:
« با اینکه من دو سال از او بزرگتر بودم ولی به جرات می‌توانم بگویم افکار او دو سال از من بالاتر بود. شهید باقری همواره با هوشمندی و ذکاوت خویش شرایط رزمی و عملیاتی را پیش‌بینی و تحلیل می‌کرد و در کنار آن با قدرت بالای فکری، راههای کار و طرح‌ریزی عملیاتی خود را ارائه می‌نمود و بدون هراس از مشکلات، به فعالیت و تلاش در این زمینه می‌پرداخت. هرگز نسبت به دشمن اظهار عجز و ناتوانی نداشت، بلکه همواره نسبت به برتری نیروهای خودی بردشمن با اطمینان صحبت می‌کرد.
قاطعیت و قدرت تصمیم‌گیری شهید باقری به عنوان یک فرمانده لایق و موفق چشمگیر بود و در مراحل بحرانی و شرایط سخت با جرات کامل ضمن حفظ آرامش و خونسردی، نظر لازم و موثر را ارائه و در این باره تصمیم‌گیری می‌کرد.
یکی از فرماندهان نظامی ارتش که با وی همکاری مشترک داشت می‌گوید:
در مرحله‌ای از عملیات بیت‌المقدس یکی از یگانها در شرایط سختی در مقابل پاتک دشمن قرار گرفته بود که فرمانده آن واحد در تماس اعلام کرد در صورت مقاومت، احتمالاً تلفات بیشتری خواهیم داشت.
شهید باقری در پاسخ گفت:
در مقابل دشمن باید مقاومت کنید و مسئولیت تلفات را هم من به گردن می‌گیرم.
کادرسازی و تربیت نیرو از خصوصیات بسیار بارز شهید باقری بود. اهتمام زیادی به رشد و ارتقای همراهان و همکاران خود داشت. در تربیت کادرهای واحد اطلاعات و عملیات بسیار پرتلاش بود و در این زمینه آموزشهای نظری و عملی را توام می‌کرد. بیش از سه دوره آموزش فشرده 30 تا 40 نفره برگزار کرد که بعدها این برادران در واحد اطلاعات – عملیات تیپها مسئولیتهای مهمی را عهده‌دار شدند.
شجاعت و شهامت شهید باقری بسیار بالا و قابل توجه بود. او با توجه به اینکه یک مسئول رده بالای نظامی بود، ولی همراه عناصر اطلاعاتی در شناسایی‌ها شرکت می‌کرد. در صحنه‌های رزم و در خطوط مقدم جبهه و در بعضی از موارد نیز در پشت خط دشمن حضور می‌یافت و حتی در هدایت گروهانها و گردانهای رزمی مستقیماً وارد عمل می‌شد.
این شهامت در کلام وگفتار وی نیز تاثیر داشت. با تواضع، آنچه را صحیح می‌دانست بیان می‌کرد و از نظرات خود دفاع می‌نمود.
از قدرت بیان و استدلال برخوردار بود و همواره مخاطب خود را تحت تاثیر قرار داده و به تحسین وا می‌داشت.
تواضع و فروتنی شهید باقری – با داشتن مسئولیتهای مهم و اساسی در جنگ – بسیار محسوس بود و هرگز تحت تاثیر القاب و عناوین مسئولیتی قرار نمی‌گرفت.
رفتار مهربان او با همه (خصوصاً زیردستان) به گونه‌ای بود که علاقه متقابل نسبت به وی را در آنان ایجاد می‌کرد.
تا مدتها همسرش نمی‌دانست که او در جبهه مسئولیت دارد و فرمانده است، در پاسخ به این سئوال که در جبهه چه می‌کند، می‌گفت: من سقای بچه‌های بسیجی‌ام.

فرازهايى از خاطرات همرزمان شهيد

- پس از عمليات امام مهدى (عج) نگاهم به شخصى افتاد كه سطلى به دست گرفته بود و فشنگهاى روى زمين را جمع مى كرد. اين شخص كسى نبود جز برادر باقرى كه مى گفت:
« اينها حيف است و بايد از آن استفاده كرد.»
- وقتى راجع به عمليات يا مسائل كارى انتقاد مى كرديم با مهربانى مى گفت:
« بسيار خوب، حالا شما بياييد و كار را دست بگيريد و درست كنيد، چه فرقى مى كند.»
- در عمليات بيت المقدس وقتى يكى از تيپها در وضعيت دشوارى قرار گرفته بود، فرمانده آن در اثر فشار مشكلات مى گويد: «مگر بالاتر از سياهى هم رنگى هست؟» شهيدباقرى پاسخ مى دهد:
«آرى، بالاتر از سياهى، سرخى خون شهيد است كه روى زمين مى ريزد، قوه محركه شما خون شهدا است.»
- پس از فتح خرمشهر بارها تذكر مى داد:
« برادران! مبادا غرور اين پيروزيها شما را بگيرد، خودتان را گم نكنيد، فكر نكنيد ما اين كار را كرده ايم، همه اش خواست خدا بوده است.»
- حساسيت عجيبى به انتقال شهدا و مجروحين داشت و مى گفت:
« ما جواب خانواده اى را كه جنازه شهيدش روى زمين مانده چه بدهيم؟!»
سرانجام در اثر اين تأكيدها و ضرورت مدنظر قرار دادن حقوق شهدا، مسوول تعاون قرارگاه نيز شهيد شد.
- وقتى در ارتباط با جريانات سياسى از وى مى پرسيدند در چه خطى هستى؟ مى گفت:

«ما در خط ثواب هستيم.»

شهيدباقرى در مورد نيروهاى بسيجى مى گفت:
« اين بسيجى ها امانتى الهى هستند كه بايد قدرشان را بدانيم و تمام سعى خود را در حفظ آنها بكار بريم. اين بسيجى است كه جنگ را اداره مى كند. تا زمانى كه نيروى ايمان در آنها وجود دارد، جنگ به پيروزى مى انجامد.»
شهيدباقرى همواره به دوستانش مى گفت:
« تا خالص نشوى خدا ترا برنمى گزيند. لذا بايد سعى كنيم كه خداوند عاشقمان بشود تا ما را ببرد.»

نحوه شهادت

پس از عملیات رمضان در شهریور ماه 1361 که مقارن با ایام حج بود، در پاسخ به پیشنهاد یکی از دوستانش جهت عزیمت به سفر حج گفته بود:
هنوز که کار جنگ تمام نشده و دشمن بعثی در خاک ماست، بروم به خدا چه بگویم؟ وقتی می‌روم که حرفی برای گفتن داشته باشم.
چند ماه پس از این صحبت در روز شنبه نهم بهمن ماه 1361 در طلیعه ایام مبارک دهه فجر در حالی که تعدادی از همرزمان و همسنگرانش به دیدار حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) شتافته بودند، او برای شناسایی و آماده‌سازی عملیات والفجر مقدماتی به همراه تعدادی ازنیروهای سپاه در خطوط مقدم چنانه (منطقه فکه) در سنگر دیده‌بانی مورد هدف گلوله خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت و همراه همسنگرانش شهیدان مجید بقایی، رضوانی و ... به لقاءالله شتافت.
آخرین کلامی که از این شهید بزرگوار شنیده شد پس از ذکر شهادتین، نام مبارک امام شهیدان، حسین(علیه السّلام) بود.
شهید باقری در همه مدت حضورش در جبهه‌های جنگ تنها یکبار، آن هم به مدت پنج روز برای ازدواج، از جنگ جدا شد و به جهت عشق به حضرت امام زمان(عج) نام نرگس را برای تنها فرزندش برگزید.

بخشی از وصیت‌نامه سردار شهيد غلامحسين افشردي

… فعلاً انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی برای همه مستکبرین در آمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان …
… ما با هیچ دولت و کشوری شوخی نداریم و با تمام مستکبرین جهان هم سر جنگ داریم و در رابطه با این هدف جنگ با صدام یزید مقدمه است …
… در این موقعیت زمانی و مکانی، جنگ ما جنگ اسلام و کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت، خیانت به پیامبر اکر (صلی الله علیه و آله) و امام زمان (عج) و پشت پا زدن به به خون شهداست و ملت ما باید خود را آماده هر گونه فداکاری بکند …
… در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی، جان دادن و مال دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام با خلوص نیت را پیدا کنیم …
در مورد درآمدها، چیزی به آن صورت ندارم و همین بضاعت مزجاه را هم خمسش را داده‌ام و بقیه را هم در راه کمک رساندن به جنگجویان و سربازان اسلام با سپاه کفر خرج کنند …
در صورت امکان با لباس سپاه مرا دفن کنید.
درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی
اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان (عج)
غلام حسین افشردی 12 شب 27/7/1359 اهواز
منبع: سایت ساجد