امام اینگونه بود (2)

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 14/3/1383

راه خوشبختی ملت ایران

راه ما - همان‏طور كه اين مرد بزرگ برايمان ترسيم كرده است - راه استقامت و پيگيرى هدفهاى نظام اسلامى است. طبق درسهاى امام بزرگوارمان و طبق وصيّت او، راه اين ملت همين است. برادران و خواهران عزيز من در سراسر كشور توجّه كنند كه راه خوشبختى ملت ايران، تمسّك به احكام اسلامى و الهى است. راه خوشبختى ملت ايران، تكيه به خود و تواناييهاو استعدادهاى خود است. راه خوشبختى اين ملت، قطع اميد از قدرتهاى مسلّط جهانى و نيز نترسيدن از آنهاست. نه از آنها اندكى بترسيد و نه به آنها سرِسوزنى اميد بورزيد.
عزيزان من! بزرگترين هديه‏اى كه انقلاب اسلامى به اين ملت داده است، اين است كه شرِّ حكومتهاى فاسد و وابسته را كه ساليان و ساليان بر اين كشور و ملت و اين مواهب الهى مسلّط شده بودند، از سراسر اين ملت واين كشور كم كرده است. امروز به فضل پروردگار، اداره كنندگانِ كشور، از خود اين مردمند. امروز به همّت و هوشيارى اين ملت، بهترين شكلِ حكومتِ مردمى و دخالت آراء مردم در اين كشور است.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)14/3/1373
 

دستاوردهای عظیم ملت ایران

من عرض مى‏كنم: ملت ايران، اگر مى‏خواهد راه عزّت و پيشرفت را ادامه دهد - همچنان كه بحمداللَّه در اين چند سال به بركت بازوان توانا و خدمتگزارى كه در دولت جمهورى اسلامى تلاش و فعّاليت، و در بخشهاى مختلف كار و پيشرفت كردند - اگر مى‏خواهد راه توسعه، سازندگى و رفاه زندگى را ادامه دهد و به نتيجه برساند، بايد به استقامت و ايستادگى در مقابل دشمنان و استكبار بپردازد. ملت ايران در اين چند سال، دستاوردهاى عظيمى داشته است. لذا وظيفه دارد كه اين دستاوردها را حفظ كند. ملت و بخصوص مسؤولين جمهورى اسلامى، وظيفه دارند با حركت عاقلانه، خردمندانه و حكيمانه، مانع شوند كه دستاوردهاى مردم ايران، خداى ناكرده از بين برود. چه دستاوردهايى كه مستقيماً به وسيله انقلاب به اين ملت داده شده است - مثل حكومت مردمى، دولت مردمى، رئيس جمهور مردمى، نمايندگان مردمى و از اين قبيل - و چه دستاوردهايى كه متعلق به انقلاب است، اما غير مستقيم به اين ملت داده شده است - مثل حركات سازندگى؛ كه همه، كار انقلاب و هنر انقلاب است و به وسيله عناصر انقلابى، در دولت و بخشهاى مختلف انجام گرفته است -. دستاوردهايى چنين را ملت ايران و مسؤولين، بايد خردمندانه و حكيمانه حفظ كنند.
بديهى است كه راهِ حفظ اين دستاوردها و به وجود آوردن دستاوردهاى بيشتر، اين است كه ملت ايران و مسؤولين، خطِّ نشانى را كه امام بزرگوار با عمل خود كشيده است؛ يعنى خطّ استقامت و ايستادگى در مقابل توقّعات دشمنان و ايستادگى در مقابل ياوه‏گوييها و پرگوييهاى كسانى كه در بيرونِ اين مرزها نسبت به اين ملت ابراز توقّع مى‏كنند، ادامه دهند. اما اين‏كه مكرّر گفته مى‏شود «راه امام و خطِّ امام» منظور چيست؟ اگر بگوييم «خطِّ امام، اسلام و انقلاب است» اين، مطلبى كلّى است. معلوم است كه خطِّ امام، انقلاب و اسلام است! هيچ كس هم مخالف با اسلام و انقلاب نيست. آن عاملى كه مى‏تواند مقصود امام بزرگوار را - كه پدر اين انقلاب و معمار ايران اسلامى است - برآورده كند، استقامتى است كه او در رفتار خود نشان داد. در مقابل دشمن، كوتاه نيامد؛ از دشمن نهراسيد و نترسيد و تهديدها او را متزلزل نكرد
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع با شکوه زائران مرقد امام خمینی (ره)14/3/1375

نتايج و برکات حرکت و راه حضرت امام خمينی(ره

او، آن روح‏اللَّه بود كه با عصا و يد بيضاى موسوى و بيان و فرقان مصطفوى، به نجات مظلومان كمر بست؛ تخت فرعونهاى زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور اميد روشن ساخت. او به انسانها كرامت، و به مؤمنان عزت، و به مسلمانان قوّت و شوكت، و به دنياى مادّى و بى‏روح معنويت، و به جهان اسلام حركت، و به مبارزان و مجاهدان فى‏سبيل‏اللَّه شهامت و شهادت داد.
او بتها را شكست و باورهاى شرك‏آلود را زدود. او به همه فهماند كه انسان كامل شدن، على‏وار زيستن و تا نزديكى مرزهاى عصمت پيش رفتن، افسانه نيست. او به ملتها نيز فهماند كه قوى شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجه‏ى سلطه‏گران انداختن، ممكن است. لمعات قرب حق را صاحبان بصيرت در چهره‏ى منور او ديدند و طعم برّ الهى را كه در حيات و ممات بر او مى‏باريد، همه چشيدند. دعاى او مستجاب شد كه مى‏گفت: «الهى لم يزل برّك علىّ ايام حياتى، فلاتقطع برّك عنّى فى مماتى».
پیام به ملت شریف ایران در پایان چهلمین روز ارتحال امام خمینی (ره) 23/4/1368
 

ده کار بزرگ امام(ره

اولين كار بزرگ او، احياى اسلام بود. دويست سال است كه دستگاههاى استعمارى سعى كردند تا اسلام به دست فراموشى سپرده شود. يكى از نخست‏وزيرهاى انگليس در جمع سياستمداران استعمارى دنيا اعلام كرده بود كه ما بايد اسلام را در كشورهاى اسلامى منزوى كنيم! قبل و بعد از آن نيز پولهاى گزافى خرج شد تا اسلام در درجه‏ى اول از صحنه‏ى زندگى، و در درجه‏ى دوم از ذهن و عمل فردى انسانها خارج شود؛ چون مى‏دانستند اين دين، بزرگترين مانع در راه چپاول قدرتهاى بزرگ و استكبارى است. امام ما اسلام را دوباره زنده كرد و به ذهن و عمل انسانها و صحنه‏ى سياسى جهان برگرداند.
دومين كار بزرگ او، اعاده‏ى روح عزت به مسلمين بود. اين‏گونه نبود كه اسلام صرفاً در بحثها و تحليلها و دانشگاهها و صحن جامعه و زندگى مردم مطرح شود؛ بلكه بر اثر نهضت امام ما، مسلمانها در همه جاى عالم احساس عزت كردند.
يك نفر مسلمان از كشورى بزرگ كه مسلمين در آن در اقليت قرار دارند، به من مى‏گفت: قبل از انقلاب اسلامى، مسلمان بودن خود را هرگز اظهار نمى‏كرديم. طبق فرهنگ آن كشور، همه اسم محلى داشتند، و هرچند خانواده‏هاى مسلمان روى بچه‏هاى خود اسم اسلامى مى‏گذاشتند، اما جرأت نمى‏كردند آن اسم را اظهار كنند و از بيان آن خجالت مى‏كشيدند! اما بعد از انقلاب شما، مردم ما با افتخار اسم اسلامى خود را مى‏گويند، و اگر از آنها بپرسند كه شما چه كسى هستيد، اول آن اسم اسلامى را با افتخار بر زبان مى‏آورند.
بنابراين، با كار بزرگى كه امام(رحمت الله علیه) انجام داد، مسلمانها در همه جاى دنيا احساس عزت مى‏كنند و به مسلمانى و اسلام خود مى‏بالند.
سومين كار بزرگ او اين بود كه به مسلمانها احساس درك امت اسلامى داد. قبل از اين، مسلمانها در هر جاى دنيا كه بودند، چيزى به نام امت اسلامى برايشان مطرح نبود و يا اصلاً جدى تلقى نمى‏شد. امروز همه‏ى مسلمانها در اقصاى آسيا تا قلب آفريقا و تمام خاورميانه و در اروپا و امريكا، احساس مى‏كنند كه جزو يك جامعه‏ى جهانىِ بزرگ به نام امت اسلامى هستند. امام احساس شعور نسبت به امت اسلامى را ايجاد كرد، كه بزرگترين حربه براى دفاع از جوامع اسلامى در مقابل استكبار است.
چهارمين كار بزرگ او، ازاله‏ى يكى از مرتجعترين و پليدترين و وابسته‏ترين رژيمهاى منطقه و جهان بود. ازاله‏ى حكومت پادشاهى در ايران، يكى از بزرگترين كارهايى بود كه كسى مى‏توانست آن را تصور كند. ايران مهمترين دژ استعمار در منطقه‏ى خليج‏فارس و خاورميانه بود. اين دژ، به دست امام ما در هم فرو ريخته شد.
كار پنجم او، ايجاد حكومتى بر مبناى اسلام بود؛ چيزى كه به ذهن مسلمانها و غيرمسلمانها خطور نمى‏كرد، و خواب خوشى بود كه مسلمانهاى ساده‏لوح هم هرگز آن را با خود تصور نمى‏كردند و نمى‏ديدند. امام(رحمت الله علیه) در حد يك معجزه، به اين خيال افسانه‏آميز لباس واقعيت پوشاند.
كار ششم او، ايجاد نهضت اسلامى در عالم بود. قبل از انقلاب اسلامى، در بسيارى از كشورها و از جمله كشورهاى اسلامى، گروهها و جوانها و ناراضيها و آزادى‏طلبها، با ايدئولوژيهاى چپ وارد ميدان مى‏شدند؛ اما بعد از انقلاب اسلامى، پايه و مبناى حركتها و نهضتهاى آزاديبخش، اسلام شد. امروز در هر نقطه‏يى از دنياى وسيع اسلام كه جمعيت يا گروهى به انگيزه‏ى آزاديخواهى و ضديت با استكبار حركت مى‏كنند، مبنا و قاعده‏ى كار و اميد و ركنشان، تفكر اسلامى است.
هفتمين كار بزرگ او، نگرشى جديد در فقه شيعه بود. فقاهت ما پايه‏هاى بسيار مستحكمى داشته و دارد. فقاهت شيعه، يكى از محكمترين فقاهتها و متكى به قواعد و اصول و مبانى بسيار مستحكمى است. امام عزيزمان اين فقه مستحكم را در گستره‏يى وسيع و با نگرشى جهانى و حكومتى مورد توجه قرار داد و ابعادى از فقه را براى ما روشن كرد كه قبل از آن روشن نبود.
كار هشتم او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردى حكام بود. در دنيا پذيرفته شده است كه كسانى كه در رأس اجتماعات قرار مى‏گيرند، اخلاق فردىِ خاصى داشته باشند! تكبر ورزيدن، برخوردار بودن از زندگى راحت و مسرفانه، تجمل‏گرايى، خودرأيى و خودخواهى و امثال اينها، چيزهايى است كه مردم دنيا قبول كردند كه كسانى كه در رأس حكومتها قرار مى‏گيرند، اين اخلاق را داشته باشند. حتّى در كشورهاى انقلابى، انقلابيونى كه تا ديروز زير چادرها زندگى مى‏كردند و در دخمه‏ها مخفى مى‏شدند، به مجرد اين‏كه به حكومت مى‏رسند، وضع زندگيشان عوض مى‏شود و اخلاق حكومتيشان تغيير مى‏كند و همان وضعيتى را به خود مى‏گيرند كه بقيه‏ى سلاطين و رؤساى عالم داشتند! ما از نزديك چنين چيزى را ديده‏ايم؛ براى مردم هم مايه‏ى تعجب نيست.
امام ما اين باور غلط را عوض كرد و نشان داد كه رهبر محبوب و معشوق يك ملت و ديگر مسلمانان عالم، مى‏تواند زندگى زاهدانه‏يى داشته باشد و به جاى كاخهاى مجلل، در يك حسينيه از ديداركنندگان پذيرايى كند و با لباس و زبان و اخلاق انبيا با مردم برخورد كند.
اگر دلهاى حكام و زمامداران به نور معرفت و حقيقت روشن شده باشد، تجمل و تشريفات و اسراف و برخورداريهاى زياد و خودرأيى و تكبر و استكبار، جزو لوازم حتمى زمامدارى آنها محسوب نمى‏شود. از معجزات بزرگ آن بزرگوار اين بود كه هم در زندگى خود و هم در آن دستگاهى كه به وجود آورده بود، نور معرفت و حقيقت تجلى يافته بود.
كار نهم او، احياى روحيه‏ى غرور و خودباورى در ملت ايران بود. برادران عزيز! حكومتهاى استبدادى و فردى، سالهاى متمادى ملت ما را به صورت ملتى ضعيف و مستضعف و توسرى‏خور در آورده بودند؛ ملتى كه از استعداد جوشان و خصلتهاى جمعىِ فوق‏العاده ممتاز برخوردار است و در طول تاريخ بعد از اسلام، اين‏همه افتخارات علمى و سياسى دارد.
قدرتهاى خارجى - مدتى انگليسيها و مدتى هم روسها و ديگر دولتهاى اروپايى، و پس از آن امريكاييها - ملت ما را تحقير كرده بودند. ملت ما هم باور كرده بود كه قابليت و لياقت كارهاى بزرگ را ندارد، سازندگى از او بر نمى‏آيد، ابتكار از او ساخته نيست و ديگران بايد بر او آقايى كنند و به او زور بگويند! بنابراين، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ما كشته بودند؛ ولى امام عزيز ما، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ايران بيدار و زنده كردند.
در همان حال كه ملت ما از احساسات و نخوتهاى بيجاى ناسيوناليستى - كه استكبار عامل آن، و رژيم منحوس پهلوى مروجش بود - مبرا هستند، اما احساس عزت و قدرت مى‏كنند. امروز ملت ما از دست به دست هم دادن و توطئه‏ى مشترك شرق و غرب و ارتجاع نمى‏ترسند و احساس ضعف هم نمى‏كنند. جوانهاى ما احساس مى‏كنند كه خودشان مى‏توانند كشورشان را بسازند. مردم ما احساس مى‏كنند كه قدرت و توان آن را دارند كه در مقابل تحميلها و زورگوييهاى شرق و غرب بايستند. اين روح عزت و خودباورى و غرور ملى و افتخارات حقيقى و اصيل را امام(ره) در ملت ما زنده كرد.
و بالاخره دهمين كار بزرگ او، اثبات اين نكته بود كه «نه شرقى و نه غربى»، يك اصل عملى و ممكن است. ديگران خيال مى‏كردند كه يا بايد به شرق متكى بود و يا به غرب، يا بايد نان اين قدرت را خورد و ستايشش كرد و يا آن قدرت را ! فكر نمى‏كردند كه يك ملت بتواند هم به شرق و هم به غرب «نه» بگويد و بايستد و بماند و خود را روزبه‏روز ريشه‏دارتر كند؛ اما امام(ره) اين نكته را ثابت كرد.
فرازی از خطبه‌های نماز جمعه 23/4/1368
 

افتخار امام(ره) به بسیجی بودن

آرى، رهبر كبير انقلاب اسلامى كه خود را بسيجى مى‏شمرد و بدان افتخار مى‏كرد، جهانى را در مقابله با استكبار و قدرتهاى ستمگر عالم بسيج كرد و خواب راحت را از چشم زورگويان زدود و نور اميد را كه كليد همه‏ى پيروزيها و پيشرويهاست، در دل ملتها تابانيد. بى‏شك همه‏ى دستگاههاى استكبار نيز به آسانى نخواهند توانست بذرى را كه او پاشيده، جمع كنند و بنايى را كه او پى افكنده، ويران سازند؛ اگرچه بشدت و قساوتى عنادآميز، با نتايج و ثمرات جهاد بزرگ او در مبارزه و معارضه‏اند.
فرازی از پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به گردهمایی سراسری فرماندهان بسیج 2/9/1368
 

امام(ره) زنده در راه انقلاب

آرى، امام عزيز و بزرگ ما، اكنون در ميان ما نيست؛ همان‏طور كه شهدا در ميان ما نيستند. اما هم او و هم آنان، در ذهن و دل ما، در راه زندگى ما و در صراط مستقيم انقلاب ما، حاضر و زنده و فعال است. اثر وجود آن بزرگمرد و ياران شهيدش، تنها به دوران زندگيشان متعلق نبود؛ همچنان كه فقط به ايران اختصاص نداشت. امروز، به‏بركت وجود و عمر مبارك او و آنان، اسلام روزبه‏روز درخشانتر مى‏شود و ابر غليظ تحريفها و جهالتها و فتنه‏ها، ناپايدارتر و ضعيفتر مى‏گردد.
انقلابى كه امام پديد آورد و شهيدان با خون خود آن را رنگ و بوى گل سرخ بخشيدند، اكنون در سراسر جهان، در بيدارى ملتهاى مظلوم و در تجديد حيات جوامع مسلمان و در استحكام روزافزون مبانى معنويت و در فروپاشى مادّيگرى صريح و نفاق‏آلود و خلاصه در سرافرازى حق و سرافكندگى باطل، خود را مى‏نماياند. پرچم عروج انسان به بام معنويت كه امروز در گوشه و كنار دنيا برافراشته مى‏شود، در حقيقت پرچم امام ما و شهيدان اوست. آنها زنده‏اند و روزبه‏روز زنده‏تر خواهند شد.
فرازی از پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در تجلیل از شهدا، جانبازان، اسرا و ... 19/11/1368
 

هنر بزرگ امام(ره

هنر بزرگ و خدمت بى‏بديل امام بزرگوارمان اين بود كه اسلام را از غربت درآورد. مسلمانان، حتّى در خانه‏ها و شهرهاى خودشان غريب بودند. اسلام، حتّى در مواطن اصلى خود غريب بود. دشمنان اسلام، با فرهنگ الحاد و فساد و نظامهاى طاغوتى، فرصت به‏خودانديشيدن را هم از مسلمانان گرفته بودند. در چنين شرايطى، امام بزرگوار ما، آن سلاله‏ى پيامبران و دست قدرت خدا در اين روزگار، اين گرد غربت را از چهره‏ى اسلام زدود و سترد.
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اولین گروه از میهمانان خارجی مراسم دومین سالگرد ارتحال امام خمینی(رحمت الله علیه) 15/3/1370
 

امام(ره) معلم انقلاب «ما می‌توانیم»

بعد از انقلاب، انقلاب و معلم انقلاب - كه امام بزرگوار ما بود - به ما ملت تفهيم كردند كه ما مى‏توانيم خودمان كار كنيم؛ خودمان تلاش كنيم؛ خودمان بسازيم؛ خودمان قاعده‏ى سازندگى و توليد و مصرف را - كه همان فرهنگ ماست - بنيانگذارى كنيم. ما بايد اين را در همين دوران سازندگى هم به كار بگيريم. ما هرگز به داشته‏هاى ديگران پشت نمى‏كنيم. هر كسى هرچه دارد؛ چه علم، چه امكانات، چه تكنولوژى و موجودى فنى او - وقتى كه ناگزير باشيم - اگر بتوانيم همه‏ى آنها را در خدمت هدفهاى خودمان قرار بدهيم، لحظه‏يى دريغ نخواهيم كرد. ما همه‏ى اينها را بايستى وسيله و پلى براى جوشيدن استعداد سازندگى از درون كشور قرار بدهيم. هرجا كه مى‏توانيم در داخل كشور توليد كنيم، بايستى اين را بر استفاده‏ى از مصنوعات خارجى ترجيح بدهيم. هر چيزى كه در داخل كشور توليد مى‏شود، براى ما مبارك‌تر از مشابه خارجى آن است؛ حتّى اندكى بهتر از آن كه از دست ديگرى و دروازه‏يى از دروازه‏هاى كشور وارد بشود.
فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با وزیر، جمعی از مسئولان و کارشناسان وزارت نفت و ... 12/9/1370
 

روشن‌نگری و تشخیص امام(ره

جهاد سازندگى از جمله دستگاههايى است كه بيش از همه، ما را به ياد امام عزيزمان مى‏اندازد. چه‏قدر ايشان به اين مجموعه‏ى جوان و انقلابى و بااخلاص و كارآمد اهميت مى‏دادند، و چه‏قدر لذت مى‏بردند وقتى مى‏شنيدند جهاد سازندگى موفقيتهايى را در جبهه‏ى جنگ و مناطق دورافتاده‏ى روستايى به دست آورده است. آن دل بزرگ، از ديدن اين‏همه تلاش، پُر از اميد و شادى مى‏شد. تيزبينى و روشن‏نگرى و تشخيص آن عزيز، درست و بجا بود و مى‏دانست اين مجموعه كه از عناصر مؤمن و انقلابى و جوان و فعال و كارآمد و باسواد تشكيل يافته است، تا چه اندازه مى‏تواند براى كشور مفيد باشد.
شما كه عاشق امام بوديد و هستيد، شما كه رگ جانتان به امام وصل بود، شما كه ارتباط با او را هويت اصلى جهاد به حساب مى‏آورديد، بايد براى تعظيم روح و شادى آن پروازكرده به ملكوت اعلى‏، كه بى‏شك ناظر و نگران كارهاى ماست، از امروز تلاشتان را مضاعف كنيد.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جهادگران جهاد سازندگی 20/3/1368
 

ایجاد و تأسیس نماز جمعه

يكى از بزرگترين كارهاى امام بزرگوارمان(رضوان‏اللَّه‏تعالى‏عليه)، همين ايجاد و تأسيس نمازهاى جمعه بود. نماز جمعه را ايشان به اين ملت دادند. سالهاى متمادى بود كه ما از نماز جمعه محروم بوديم، يا آن را نداشتيم. در جاهايى هم كه خيلى بندرت پيدا مى‏شد، آن تأثيرى را كه نماز جمعه مى‏توانست در حكومت اسلامى داشته باشد، قهراً نداشت. در جاهايى هم اصلاً افراد ناجورى بودند كه محل بحث نيست. اين، مسأله‏ى نماز جمعه است.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با ائمه‌ی جمعه‌ی سراسر کشور 7/3/1369
 

امام(ره) قوّت و عزّت مسلمین

من امروز چند حقيقت بديهى و روشن را عرض مى‏كنم و بعد از آن، يك نتيجه‏گيرى براى ملت ايران، و يك نتيجه‏گيرى براى همه‏ى ملتهاى مسلمان جهان خواهم كرد.
حقيقت اول كه كسى منكر آن نيست و هيچ منصفى نمى‏تواند آن را انكار كند، اين است كه امام بزرگوار ما به اسلام و مسلمين قوّت و عزت بخشيد. دشمنان اسلام، اسلام را ضعيف مى‏خواستند. آنها تلاش كرده بودند تا اسلام را از صحنه‏ى عمل، بلكه از ذهن ملتهاى مسلمان - چه برسد به غير آنها - خارج كنند؛ متأسفانه تا حدود زيادى هم موفق شده بودند. در اين سياست پليد، حكومتهاى فاسد و وابسته، با استكبار و شبكه‏ى جهانى دشمنان اسلام هماهنگى كامل داشتند.
امام بزرگوار با اين انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشيد و اسلام را زنده كرد. امروز در كشورهاى بسيارى، اسلام آرزو و آرمان نسلهاى جوان و به‏پاخاسته و روشنفكر است. يك نمونه، فلسطين عزيز است. سالها به نام فلسطين حرف زده شد و مبارزه گرديد؛ اما ناكام و ناموفق. امروز ملت فلسطين، به نام اسلام مبارزه و مقاومت مى‏كند؛ لذا مبارزه از شكل سازمانها و گروهها و شخصيتها و سردمدارها، به ميان توده‏ى مردم كشيده شده است. چنين مبارزه‏يى، هرگز ناكام نخواهد شد. مبارزه‏ى مردمى اگر باقى بماند، بى‏شك در نهايت به پيروزى خواهد رسيد. اين، به بركت اسلامى بود كه امام نام آن را زنده كرد و وجدان اسلامى را در مسلمين بيدار نمود.
امروز در كشورهاى اسلامى شمال آفريقا، گروههايى به نام اسلام و با هدف ايجاد حكومت و نظام اسلامى مبارزه مى‏كنند؛ پيشرفت هم كرده‏اند. قبل از نهضت امام بزرگوار ما، چه كسى چنين چيزى را حتّى به خاطر مى‏گذرانيد؟ در شرق و غرب جهان اسلام، مسلمانان بيدار شده‏اند. اقليتهاى مسلمان در كشورهاى اروپايى و غير اروپايىِ داراى حاكميت كفر و الحاد، احساس شخصيت مى‏كنند. هويت و شخصيت اسلامى، در ميان مسلمانان زنده شد. اين، به بركت امام و حركت عظيم امام بود.

بصيرت و صبر در مبارزه، عامل موفقيت امام(ره) و امت‏

حقيقت دوم اين است كه آنچه امام بزرگوار و ملت شجاع ما را در راه اين مبارزه‏ى بزرگ موفق كرد، بصيرت و صبر بود - مقاومتى همراه با بصيرت - همان‏طور كه اميرالمؤمنين (عليه‏الصّلاةوالسّلام) فرمود: «و لا يحمل هذا العلم الّا اهل البصر والصّبر»(9). علت آن هم اين است كه امروز مبارزه با كفر خالص و شرك خالص نيست، تا مطلب روشن، و صف‏بنديها مجزا و جداى از هم باشد؛ بلكه امروز مبارزه با نفاق و دورويى و تزوير و شعارهاى توخالى و دروغ‌زنيها و لاف‌زنيهايى است كه بلندگوهاى استكبار را در همه‏ى انحاى عالم پُر كرده است. بسيارى دم از طرفدارى از حقوق بشر مى‏زنند و دروغ مى‏گويند. بسيارى دم از اسلام مى‏زنند و دروغ مى‏گويند. اسلام آنها، اسلام باب طبع و ميل سردمداران استكبار است. بسيارى دم از مساوات و برابرى انسانها مى‏زدند و مى‏زنند و دروغ مى‏گفتند و مى‏گويند. بنابراين، مبارزه در دوران كنونى، مبارزه‏يى دشوار است؛ هم به خاطر قدرت زر و زور استكبار، و هم به خاطر قدرت تبليغاتى و توجيه‏گر دروغگوييها و نفاقهاى استكبار و اياديش.
انسانهاى بى‏بصيرت، زود فريب مى‏خورند. همين امروز هم در دنيا آدمهاى دلسوزى هستند كه فريب خورده‏اند؛ دشمن را نشناخته‏اند و صف را تشخيص نداده‏اند. در ايران، امام عظيم‏الشأن ما، به بركت بصيرت مردم - كه با صبر و مقاومت آنها همراه بود - اين راه را طى كرد و به موفقيت رسيد. خود او، در ايجاد اين بصيرت و صبر در مردم، بزرگترين مؤثر بود. هرجا در انحاى عالم مبارزه‏يى صورت مى‏گيرد، حركتى مى‏شود، انسان دلسوزى در پى نجات توده‏هاى مردم حركت مى‏كند، بايد بداند كه اين راه، با هوشمندى و بصيرت و نيز با صبر و مقاومت طى‏شدنى است، و لاغير.

ايران اسلامى، مركز و محور حركت عظيم جهانى مسلمانان‏

حقيقت سوم اين است كه همه‏ى دنيا - هم توده‏هاى مسلمان و مستضعف و محروم عالم، و هم اردوگاه استكبار - تشخيص داده و فهميده‏اند كه كانون و محور و مركز اين حركتى كه امروز در جهت آرمانهاى اسلامى در دنيا مشاهده مى‏شود، جمهورى اسلامى است؛ لذا در درجه‏ى اول، همه‏ى دشمنيهاى عالم متوجه ماست. ما در لابلاى سخنان گرم و به‏ظاهر دوستانه، همواره نشانه‏هاى خصومت و كينه را مى‏شناسيم. ما مى‏دانيم كه استكبار نسبت به جمهورى اسلامى و شما ملت و اين امام بزرگوار، چه‏قدر دشمن است. دشمن چون او را زنده مى‏داند، يك سر سوزن از دشمنيش با او كم نشده است. اگر بوقهاى استكبارى و اردوگاه استكبار و دشمنان امام فكر مى‏كردند كه او مرده و تمام شده است، بعد از گذشت دو سال از رحلت جانسوز او، اين‏قدر با شخص او و با نام او دشمنى نمى‏كردند، كه امروز مى‏كنند.
ايران اسلامى، ايران امام، ايران انقلاب، مركز و محور حركت عظيم جهانى مسلمانان است، و به همين نسبت محور دشمنيهاست. اين، به‏جاى آن‏كه ما را غمگين كند، خوشحال مى‏كند؛ و به‏جاى آن‏كه ما را وحشت‏زده كند، اميدوار مى‏كند؛ چون نشان مى‏دهد كه ما قدرتمنديم و عليه منافع استكبار و منافع دزدان و غارتگران، همچنان تهديد بزرگى به شمار مى‏رويم. دشمنى استكبار، ما را مطمئنتر مى‏كند كه راهى را كه در حركت پيشرونده‏ى انقلاب و سازنده‏ى كشور و جامعه انتخاب كرده‏ايم، درست و موفق و صائب بوده است. اگر ما در حركتمان عليه منافع دشمنان بشريت و در جهت مصالح انقلاب و كشور، راه خطا را پيموده بوديم، دشمن اين‏قدر با ما دشمنى نمى‏كرد.
امروز همه‏ى تبليغات جهانى با شيوه‏هاى مختلف عليه ماست. ممكن است بعضى از راديوها و بعضى از دستگاههاى خبرى و تبليغاتى به ما صريحاً دشنام ندهند، اما اين دليل دوستى آنها نيست. آنها مى‏دانند كه دشنام صريحشان به ما، دل ملتهاى عالم را به ما بيشتر نزديك مى‏كند. به همين خاطر، به جاى دشنام صريح، تهمت مى‏زنند؛ خودشان را به ما نزديك، و ما را به خودشان خوشبين نشان مى‏دهند! اين هم از همان ترفندها و خباثتهاست.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) 14/3/1370
 

آزادی و استقلال توأم با معنویت و اخلاق

هنر بزرگِ امام بزرگوار ما اين بود كه چارچوب محكمى را براى اين انقلاب به وجود آورد و نگذاشت اين انقلاب در هاضمه قدرتها و جريانهاى سياسىِ مسلّط هضم شود. شعار «نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى»، يا شعار «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» كه تعاليم امام و خطّ اشاره انگشت ايشان در دهان مردم انداخت، معنايش اين بود كه اين انقلاب متّكى به اصول ثابت و مستحكمى است كه نه به اصول سوسياليزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطى دارد، نه به اصول سرمايه‏دارىِ ليبرال اردوگاه غرب. علّت اين‏كه شرق و غرب با اين انقلاب دشمنى كرده‏اند و سرسختى نشان داده‏اند، همين بود.
اين انقلاب بر پايه اصول مستحكمى بنا شد؛ هم اجراى عدالت را مورد نظر قرار داد، هم آزادى و استقلال را - كه براى ملتها از مهمترين ارزشهاست - مورد توجّه قرار داد، هم معنويت و اخلاق را. اين انقلاب، تركيبى از عدالتخواهى و آزاديخواهى و مردم‏سالارى و معنويت و اخلاق است؛
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ زائران حرم امام خمینی (ره)14/3/1381
 

امام(ره) و احیای حقایق فراموش شده اسلام

مهمترين كارى كه امام بزرگوار ما در سطح دنياى اسلام انجام داد، اين بود كه ابعاد سياسى و اجتماعى اسلام را احياء كرد. از روزى كه استعمار وارد كشورهاى اسلامى شد، همه تلاش استعمارگران و سلطه‏گران اين بود كه ابعاد سياسى و اجتماعى اسلام، عدالتخواهى، آزاديخواهى و استقلال‏طلبى اسلام را از اسلام حذف كنند. سلطه‏گران براى اين‏كه استيلاى خود را بر ملتها و منابع كشورهاى اسلامى هرچه بيشتر گسترش دهند، خود را ناچار مى‏ديدند كه ابعاد سياسى اسلام را از اسلام جدا كنند و اسلام را به معناى تسليم در مقابل حوادث، تسليم در مقابل اشغالگر و تسليم در مقابل دشمن ظالم و قوى پنجه تفسير كنند. امام حقايق فراموش‏شده اسلام را احياء كرد؛ عدالتخواهى اسلام را سرِ دست بلند كرد؛ ضدّيت اسلام را با تبعيض و اختلاف طبقاتى و اشرافيتها علنى كرد. از روز اوّل تا روزهاى آخر عمر، امام بزرگوار روى قشرهاى مستضعف، پابرهنه‏ها و محرومان تكيه كرد. بارها و بارها در آغاز تشكيل نظام اسلامى و در طول ده سال عمر با بركتش در مقام رهبرى نظام اسلامى، به مسؤولان و به همه ما تأكيد كرد كه بايد رعايت حال ضعفا را بكنيد؛ شما مرهون طبقه پابرهنه اين كشوريد. عزيزان من؛ ملت بزرگ ايران! هر جا و در هر موردى ما به اين توصيه امام توجّه نموديم و در برنامه‏ريزيها، قانونگذاريها، اجرا و عزل و نصبها، به اين نصيحت عمل كرديم، پيروزى نصيب ما شد....
در مورد مردم، مهمترين كارى كه امام كرد، اين بود كه مفهوم مردم‏سالارى را از چيزى‏كه طرّاحان دمكراسى غربى و عوامل آنها در صحنه‏هاى عملى مى‏خواستند نشان دهند، به‏كلّى دور كرد. سعى آنها اين بود كه اين‏طور القاء كنند كه مردم‏سالارى با دين سالارى و ديندارى سازگار نيست. امام اين مفهوم باطل را زايل كرد و مردم‏سالارى دينى - يعنى همان جمهورى اسلامى - را در دنيا مطرح نمود. او به زبان هم اكتفا نكرد؛ صرفاً استدلال فكرى هم نكرد؛ عملاً اين را نشان داد
فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب در چهاردهمین سالگرد رحلت امام خمینی 14/3/1382
 

وظيفه ما در قبال راه و خط حضرت امام خمينی(ره

دشمنان زخم‏خورده و كمين‏كرده‏ى انقلاب، سالها انتظار چنين روزهايى را كشيده‏اند و اكنون همچون خفاشانى كه غروب خورشيد را انتظار مى‏برند، در صدد تحركات خبيث و پليد خود مى‏باشند. اگرچه طوفان احساسات مقدس ملت، كه اين روزها همچون آتشفشانى فضاى كشور را گداخته، به بدخواهان و فتنه‏انگيزان داخلى و نيز به دشمنان كينه‏ورز خارجى، مجال هيچ‏گونه شرارت نخواهد داد و هر حركتى بر عليه نظام مقدس جمهورى اسلامى را، كه ارزنده‏ترين ميراث رهبركبير و فقيد ماست، به آتش خواهد كشيد، ولى حفظ آمادگى و هشيارى و حضور در صحنه و حساس بودن در برابر تحركات مشكوك، امروز از جمله‏ى فرايض عمومى است.
استكبار جهانى از لحظه‏ى پيروزى انقلاب اسلامى تاكنون، هرگز سوداى تضعيف، بلكه محو جمهورى اسلامى را از سر بيرون نكرده؛ همچنان كه از هيچ اقدام ممكن و مقرون‏به‏صرفه نيز در اين راه خوددارى نورزيده است، و تا آنگاه كه ملت و مسؤولان جمهورى اسلامى، پايبند به استقلال و عزت ملى و اصول اسلامى خود مى‏باشند، اين انگيزه را در خود نگاه خواهد داشت؛ منتها به فضل و مدد الهى و بنابر قوانين خلقت و تاريخ، در برابر عزم و اراده و آمادگى ملت، كارى از او ساخته نبوده و كيد و مكر او به جايى نرسيده است و به خواست خداوند، همواره نيز همين‏گونه خواهد بود؛ ان‏شاءاللَّه.
لذا اين‏جانب، از همه‏ى آحاد ملت و اقشار گوناگون مى‏خواهم كه حفظ آمادگى و هشيارى و توجه به توطئه‏هاى دشمنان را فريضه‏ى انقلابى خود بدانند و نيات پليد دشمنان را از موضعگيريهاى سياسى و تبليغاتى جهانى آنان و نيز از شايعه‏پردازيها و ايجاد مضيقه‏هاى اقتصادى كشف كنند و بدانند كه در صورت آمادگى و هشيارى، همه‏ى توطئه‏هاى دشمن خنثى مى‏گردد و پيروزى از آنِ ملت ايران خواهد بود.
همان‏طور كه رهبر كبير و عزيز ما بارها تكرار مى‏كردند و در وصيت‏نامه‏ى سياسى، الهى خود نيز بر آن تأكيد ورزيده‏اند، وحدت كلمه و وحدت صفوف ملت ما كه رمز پيروزى انقلاب بود، رمز بقا و سلامت و تداوم آن نيز هست. تقسيم شدن ملت به گروهها و دسته‏هاى متعارض و عمده كردن اختلافات كم‏اهميت و احساسات غيرمنطقى و به فراموشى سپردن اصول مهمى كه ميان همه‏ى ملت ما و لااقل ميان اكثريت عظيمى از آنان مشترك است، و به فراموشى سپردن حضور دشمن و خطرات جبران‏ناپذير ناشى از آن، بزرگترين فاجعه براى ملتى است كه مى‏خواهد حق تضييع‏شده‏ى خود را احيا كند و خود را از وابستگى به بيگانگان برهاند....
فرازی از پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به ملت شریف ایران در تجلیل از امام خمینی(ره) 18/3/1368
 

وفاداری به امام (ره) و حرکت در خط امام (ره

اگر ما امام را دوست داريم - كه واقعاً همين‏گونه است و هيچ‏كس نمى‏تواند ترديد كند كه ملت ايران در عشق و محبت به امام صادق نيست - بايد راه و درس او را زنده نگهداريم و هدفهايش را، هدفهاى حقيقى و اصلى انقلاب به حساب آوريم و به سمت آنها حركت كنيم و هدف ديگرى از خودمان درست نكنيم. هدفهاى امام(ره) مشخص و روشن است و احتياج به كار زياد ندارد.
حال كه خداى متعال اين‏طور مقدر كرد كه بنده‏ى صالحش در نيمه‏ى اين راه بار را به ديگران بسپارد و به ملكوت اعلى‏ بپيوندد و در جوار او آرام بگيرد، ما نخواهيم گذاشت اين بار روى زمين بماند. بايد همه‏ى آحاد ملت - كوچك و بزرگ - مسؤولان در سطوح مختلف و هركس كه كارى در دستش است، اين نكته را حديث نفس خود كند و پيمان ببندد كه راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهاى او حركت كند. در اين صورت، عشق و محبت و ارادت و شاگردى ما نسبت به او صادق خواهد بود؛ والّا اگر در فراق او گريه كنيم و بر سر و سينه‏ى خود بزنيم، ولى راه او را از سمت ديگر ادامه دهيم، محبت و احترام و وفادارى ما صادقانه نخواهد بود. وفادارى اين است كه عيناً در همان خط و هدف او حركت كنيم و به بيراهه نرويم.
از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت با فرماندهان و اعضای کمیته‌های انقلاب اسلامی 18/3/1368
 

اخلاص امام(ره) عامل موفقیت

برادران عزيز! عامل اخلاص امام(رحمت الله علیه) و رابطه‏ى او با خدا و نيز اخلاص مردم، تاكنون ما را به اين‏جا رسانده است؛ بعد از اين هم بايد همين‏گونه باشد. اگر هدفها و راه ما، هدفها و راه امام است، وسايل ما هم بايد وسايل امام باشد. وسيله‏ى امام(رحمت الله علیه)، كمك گرفتن از خدا بود. بياييد از خدا كمك بگيريم. اين كار، با زبانِ تنها ميسر نيست؛ بلکه با خلوص و اخلاص عمل و ترک گناه و ...
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت با فرماندهان و اعضای کمیته‌های انقلاب اسلامی 18/3/1368
 

پیمان ما با راه امام خمینی (ره

ما با خدا پيمان بسته‏ايم راه امام خمينى(اعلى‏اللَّه‏قدره) را كه راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمين است، دنبال كنيم. سياست «نه شرقى و نه غربى»، حمايت از مستضعفان و مظلومان، دفاع از وحدت و حركت امت بزرگ اسلامى و فايق آمدن بر عوامل اختلاف و دوگانگى مسلمين در سطح جهان، و مجاهدت براى ايجاد مدينه‏ى فاضله‏ى اسلامى، و تكيه بر جانبدارى از قشرهاى محروم و كوخ‏نشين، و به كار گرفتن همه‏ى عوامل و امكانات براى بازسازى كشور در سطح داخلى كشور، خطوط اصلى برنامه‏هاى ماست. هدف اصلى از اين‏همه، زنده كردن دوباره‏ى اسلام و بازگشت به ارزشهاى قرآن است و ما يك سر مو از اين هدف عقب نخواهيم نشست.
فرازی از پیام مقام معظم رهبری به حجاج بیت‌الله الحرام 14/4/1368
 

درس امام به امت: اتصال به خدا و ایمان مردم به اسلام و وحدت کلمه

جمله‏اى در وصيت‏نامه‏ى امام عزيزمان هست كه هرگز نبايد آن را فراموش كنيم. ايشان فرمودند: آن عاملى كه انقلاب را به پيروزى رساند، همان عامل، انقلاب را تداوم خواهد داد. يعنى اتكال به خدا و ايمان مردم به اسلام و تصميم قاطع بر انجام وظيفه‏ى الهى و اسلامى و وحدت كلمه، رمز پيروزى و تداوم انقلاب است. اين، يك درس هميشگى براى همه‏ى ماست.
امروز شاهديم كه بر كشور ما، وحدت و صميميت و صفاى همگانى حاكم است. اين، حادثه‏اى بسيار عظيم و از بركات روح مطهر امام بزرگوار ماست. اخلاص آن مرد بزرگ الهى، بعد از رحلت او هم در فضاى اين جامعه اثر گذاشت و دلها را به هم انس داد و پيوندها را محكم كرد. اتحاد كلمه و همراهى شما مردم با هم و پيوند محكمى كه بين شما و مسؤولان ابراز شد، همه‏ى دنيا آن را ديدند و باعث يأس دشمنان گرديد.
با ورود امام به صحنه‏ى داخلى كشور در سال 57، انقلاب طراوت ديگرى يافت و برگ و بارى پيدا كرد و ثمربخش شد. لطف خدا بر امام بود كه در وجودش اين بركات را قرار داد. روح مطهر او در هنگام وفات و عروج ملكوتيش نيز مشمول بركات و لطف الهى شد و موجب گرديد تا انقلاب در ايام رحلت آن بزرگوار هم مثل روزهاى اول پيروزى، برگ و بار تازه‏تر پيدا كند و از هيمنه و هيبت برخوردار بشود و دشمنان را مأيوس كند.
ما امروز به بركت امام(رحمت الله علیه) مى‏توانيم از موضع قدرت و قوّت با دنيا حرف بزنيم. هيچ‏كس در دنيا نبايد تصور كند كه جمهورى اسلامى اندكى در خود احساس ضعف مى‏كند. به فضل پروردگار، ما امور داخلى خودمان را با قوّت و اعتمادبه‏نفسِ كامل پيش خواهيم برد و ارتباطات خارجى را تا آن‏جا كه با اصول ما منطبق باشد و براى اسلام و مسلمين و ملت ايران و انقلاب و جمهورى اسلامى مقرون به صلاح و صرفه باشد، با قوّت و قدرت و از موضع بالا گسترش خواهيم داد.
اين جمله را كه امام بزرگوارمان بارها و بارها روى آن تاكيد مى‏كردند، به ياد داشته باشيد كه: رمز همه‏ى پيروزيها، وحدت كلمه و حضور در صحنه است. اگر وحدت كلمه و حضور مردم در صحنه نباشد، ملت ايران نخواهد توانست گامى به جلو بگذارد؛ ولى اگر همه‏ى مردم اين رمز را شناختند و حفظ كردند، البته خداوند به آنها كمك خواهد كرد. اين وعده‏ى الهى است كه: «والّذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا»، «من‏كان للَّه‏كان‏اللَّه له». اينها وعده‏ى حق و صدق و قطعى الهى است.
بحمداللَّه خدا با ملت ايران است و وجود بزرگوار آن رهبر عالى‏قدر و انسان والا و بى‏نظير، واقعاً بزرگترين نعمتها براى ما بوده است. امروز هم كلمات و نصايح او كه براى ما باقى مانده، بزرگترين نعمت براى ماست؛ چون كلمات خدا و انبياست و بايد قدرشان را بدانيم و ان‏شاءاللَّه به آنها عمل كنيم.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت روحانیون، مسئولان و مردم استان خوزستان 21/4/1368
 

لزوم مرور و تدبر در درسهای امام(ره

امروز بزرگترين وظيفه‏ى ما ملت ايران كه مريدان قديم و اولين ياران امام‏خمينى(رحمت الله علیه) بوديم، اين است كه درسهاى آن امام بزرگوار را مرور كنيم. شخصيت عظيم رهبر كبير انقلاب و جوهر درخشانى كه همه‏ى دنيا را تحت تأثير قرار داد، در درسها و بيانات و رهنمودهاى او آشكار شده است. البته همه‏ى ما با شناخت كامل آن شخصيت عظيم خيلى فاصله داريم و بدون مبالغه و اغراق بايد گفت كه هنوز ابعاد بسيارى ازشخصيت آن روح ملكوتى و انسان بزرگ و والا براى ما شناخته‏شده نيست.
ما از نزديك قضايا را مى‏ديديم و همه‏ى كسانى كه از چنين فاصله‏يى در كنار وقايع قرار مى‏گيرند، به آسانى قدرت جمع‏بندى ندارند. جمع‏بندى آن شخصيت و تحليل ابعاد گوناگون آن انسان بزرگ و والا، قدرى تدبر و تأمل لازم دارد، كه به اين زوديها براى ما كه در عصر امام و نزديك به او بوديم، ميسر نخواهد شد؛ ولى بيانات آن بزرگوار براى ما درس است، و درس چيزى است كه در دسترس و اختيار ماست.
تدبر در درسهاى آن بزرگوار، خواهد توانست ما را با ابعاد شخصيت آن راحل عظيم‏الشأن آشنا كند و راه را بر ما بنماياند. اين درسها را نمى‏شود در چند جمله خلاصه كرد. در هر بخشى از زمان و در هر حادثه‏يى از حوادث، يكى از آن درسها مى‏تواند به عنوان رهنمود راهگشاى ما باشد.
با توجه به شرايطى كه امروز در جهان براى كشور ما و موقعيت عظيم ملت ايران در اذهان عالم به وجود آمده است، درس بزرگ امام عزيزمان عبارت است از قدردانى از وحدت و انسجامى كه به اراده‏ى الهى براى ما پيش آمد. امروز دلهاى ملت ايران از غالب اوقاتِ دوران دهساله‏ى انقلاب به هم نزديكتر است؛ اين هم از بركات روح ملكوتى امام بزرگوارمان بود.
از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت با روحانیون، مسئولان و مردم استان زنجان و نهاوند و کاشمر و ... 15/4/1368
 
اكنون در كنار خاطره‏ى تلخ چهاردهم خرداد، اين واقعيت شيرين در برابر چشم ماست كه امام راحل، اگر نه به جسم، اما با فكر و راه و وصيت هميشه‏زنده‏ى خود در كنار ماست و زنده است و به فضل و قدرت خدا، هيچ قدرتى نخواهد توانست اين حضور و اين حيات را سلب كند و جمهورى اسلامى را از پدر و بنيانگذار و معلم بزرگ خود جدا سازد.
فرازی از پیام مقام معظم رهبری به مناسبت دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی 13/3/1370

خاطراتی از دوران حیات امام(ره

خدا مى‏داند كه در طول اين ده سال، فكر چنين روزى، هميشه دل ما را لرزانده بود. نمى‏دانستيم دنياى بدون «خمينى» چگونه قابل تحمل است. به همين خاطر، چندين بار به ايشان عرض كردم: دعاى بزرگ من در پيشگاه خدا اين است كه من قبل از شما بميرم.
در همان روز تلخ كه حال امام مساعد نبود، من جمعى از اعضاى شوراى بازنگرى قانون اساسى را دعوت كردم و به آنها گفتم كه حال امام خوب نيست؛ كار بازنگرى را قدرى تسريع كنيم و مژده‏ى اتمام آن را به ايشان در بيمارستان بدهيم، تا دل امام شاد شود. واقعاً از تصور آن چيزى كه ممكن بود پيش آيد، قلب من مى‏لرزيد؛ صدايم شكست و نتوانستم حرفم را تمام كنم. شايد چند ساعت بعد از آن بود كه اطلاع پيدا كرديم اين وديعه‏ى الهى و اين گوهر ارزنده را از دست داده‏ايم.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت گروه کثیری از فرماندهان و اعضای سپاه 17/3/1368
 
سخت‏ترين كار اين است كه درباره‏ى فقدان امام عزيز و جان ملت سخن بگوييم. حقيقتاً همه‏ى ما يتيم شديم. ده سال پيش كه ايشان دچار عارضه‏ى قلبى شدند، با جمعى از دوستان - كه امروز بسيارى از آنها جزو شهدا هستند و در جوار رحمت الهى آرميده‏اند - خود را در آن هواى سرد و برفى به قم رسانديم و آن وجود عزيز را كه حيات انقلاب مرهون او بود، به تهران آورديم و در بيمارستان قلب بسترى كرديم. چه روزهاى سختى گذشت و چه دلهره‏ها و نگرانيهاى غيرقابل توصيفى را پشت سر گذاشتيم.
از آن روزها تا پايان حيات ايشان، دايماً نگران اين حادثه‏ى تلخ بوديم و بارها به پروردگار متعال عرض مى‏كرديم كه دعاى شوق‏انگيز امت مؤمن و مخلص ما به درگاه تو، سلامت و بقاى اين قلب تپنده است؛ با بزرگوارى خود، دعاى امت ما را مستجاب كن. هروقت تصور فقدان اين موجود عظيم و عزيز را مى‏كرديم، واقعاً دنيا براى همه‏ى ما بى‏معنى و تاريك جلوه مى‏كرد. امروز ما در مقابل چنين مصيبت بزرگ و سختى قرار داريم، كه حقيقتاً حادثه‏يى جانكاه و باورنكردنى است و با هيچ مصيبت ديگرى قابل مقايسه نيست.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فرماندهان و اعضای کمیته‌های انقلاب اسلامی 18/3/1368
 
همه‏ى شما ديديد كه در پايان وصيت‏نامه‏ى ايشان، به مواردى اشاره شده بود كه امام قبلاً نسبت به طرح آنها سكوت كرده بودند. در زمان بنى‏صدر كه من خدمت امام(ره) رسيده بودم، ايشان مى‏گفتند: حرفهايى كه او از قول من مى‏گويد، همه‏اش خلاف واقع است و حقيقت ندارد. بنابراين، هر حرفى كه زده مى‏شد، فوراً او را نمى‏آشفت و تحريك نمى‏كرد و در صدد پاسخ سريع برنمى‏آمد. اين متانت، بردبارى، حلم، تسلط بر نفس و سعه‏ى صدر، در هركس كه باشد، از او يك انسان بزرگ خواهد ساخت. درعين‏حال اگر امام(ره) آن عوامل اصلى معنويت، ارتباط با خدا، كار براى رضاى او، تقوا و انجام تكليف را نمى‏داشت، نه انقلاب به پيروزى مى‏رسيد، نه شما مردم اين‏گونه عاشقش مى‏شديد، نه مى‏توانست اين طوفان را در دنيا به وجود آورد، و نه قادر بود در مقابل تهديد و ارعاب دشمن، مثل كوه بايستد.
در همين خصوص خاطره‌اى در ذهنم مانده است كه نقل مى‏كنم: چند روز قبل از پايان سال 65 كه خدمت امام بوديم، چون يكى از روزهاى فروردين 66 با ولادت يكى از ائمه(ع) مصادف مى‏شد، من و ... و حاج احمد آقا اصرار كرديم كه ايشان در حسينيه‏ى جماران با مردم ديدارى داشته باشند. امام استنكاف كردند و قاطع گفتند: حالش را ندارم. من در ايام نوروز به مشهد رفته بودم ... در همان روزها، ناگهان قلب امام مشكلى پيدا مى‏كند و چون حاج احمدآقا - كه حق بزرگى بر گردن همه‏ى ملت دارد و امام را در اين چند سال حفظ كرد - همه‏ى وسايل را براى بهبود امام(ره) مهيا كرده بود، فوراً به وضعيت جسمى ايشان رسيدگى شد و خطر برطرف گرديد.
وقتى در بيمارستان بر بالين ايشان حاضر شدم، عرض كردم: چه‏قدر خوب شد كه آن شب اصرار ما را براى ملاقات با مردم نپذيرفتيد؛ والّا اگر خبر اين ملاقات اعلام مى‏شد، مردم به زيارت شما مى‏آمدند و آن‏وقت شما با اين حال نمى‏توانستيد مردم را ملاقات كنيد و انعكاس آن در دنيا خوب نبود. اين كار شما، خواست خداوند و كمك الهى بود و در آن زمان تصميم بجايى گرفتيد. ايشان در پاسخ من گفتند: آن‏طور كه من فهميدم، مثل اين‏كه از اول انقلاب تا حالا، يك دست غيبى در همه‏ى كارها دارد ما را هدايت و پشتيبانى مى‏كند.
معنويت مردم و خانواده‏ى شهدا و اخلاص رزمندگان در جبهه‏ها، امام را به هيجان مى‏آورد. من چند بار گريه‏ى امام را - نه فقط به هنگام روضه و ذكر مصيبت - ديده بودم. هر دفعه كه راجع به فداكاريهاى مردم با امام صحبت مى‏كرديم، ايشان به هيجان مى‏آمدند و متأثر مى‏شدند. مثلاً موقعى كه در محل نماز جمعه‏ى تهران، قلكهاى اهدايى بچه‏ها به جبهه را شكسته بودند و كوهى از پول درست شده بود، امام(رحمت الله علیه) در بيمارستان با مشاهده‏ى اين صحنه از تلويزيون متأثر شدند و به من كه در خدمتشان بودم، گفتند: ديدى اين بچه‏ها چه كردند؟ در آن لحظه مشاهده كردم كه چشمهايشان پُر از اشك شده است و گريه مى‏كنند.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت با فرماندهان و اعضای کمیته‌های انقلاب اسلامی 18/3/1368
 
ايشان تا آخرين لحظات حياتشان، ذكر و نماز و دعا را از دست ندادند. حاج احمدآقا فرزند عزيز حضرت امام مى‏گفتند: پيش از ظهر روز آخر حيات امام(رحمت الله علیه)، ايشان روى تخت دايماً نماز مى‏خواندند. مدتى گذشت، بعد پرسيدند: ظهر شده است؟ گفتم: بلى. آن وقت خواندنِ نماز ظهر و عصر با نوافلش را شروع كردند. بعد از اتمام نماز، مشغول ذكر گفتن شدند و تا لحظاتى كه در حالت اغما بسر مى‏بردند، مرتب پشت سر هم مى‏گفتند: «سبحان‏اللَّه والحمدللَّه ولااله‏الّااللَّه واللَّه‏اكبر، سبحان‏اللَّه والحمدللَّه ولااله‏الّااللَّه واللَّه‏اكبر». اين كار براى ما درس است. ما كه رهبرمان را دوست داريم، بايد به كارها و روحيات او توجه كنيم و از آن درس بگيريم.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت با فرماندهان و اعضای کمیته‌های انقلاب اسلامی 18/3/1368
 
او هميشه بر مردم و ملتها تكيه مى‏كرد. در سفرى كه مى‏خواستم به خارج از كشور بروم، خدمت امام بزرگوارمان رفتم. در آن زمان جريانى وجود داشت، كه به ايشان گفتم در دنيا نسبت به اين جريان عليه ما خيلى حرف است. (البته مى‏خواستم به ايشان گزارش بدهم؛ والّا من هم هيچ رعب و خوفى از آن جنجالهاى جهانى نداشتم و بعداً هم وارد آن ماجرا شدم). ايشان تمام خبرهاى دنيا را هميشه به صورت نزديك و نقد در اختيار داشتند و غالباً خبرهاى جهانى را زودتر از ديگران به دست مى‏آوردند. امام(ره) در پاسخِ من با لبخند رضايتى گفتند: بلى، اطلاع دارم؛ اما همه‏ى ملتها با ما هستند. واقعاً همين‏طور بود كه ايشان مى‏فرمودند. در همان سفر، آن‏چنان حضور ملتها در كنار ما آشكار شد كه همه را مبهوت كرد. بنابراين، او هم دوستانش را مى‏شناخت، و هم دشمنانش را. از دوستانش منتفع مى‏شد و به آنها اعتماد و تكيه مى‏كرد. بزرگترين دوستانش شما ملت وفادار بوديد، و امام چه خوب شما را شناخته بود.
فرازی از خطبه‌های نماز جمعه 24/4/1368
 
در دوران مسؤوليت ممتدى كه از روزهاى اول انقلاب داشتم، بارها به ياد اين جمله‏ى اميرالمؤمنين(عليه‏الصّلاةوالسّلام) مى‏افتادم كه مى‏فرمايد: «اذا اشتدّ بنا الحراق التجينا برسول‏اللَّه». اميرالمؤمنين مى‏فرمايند: وقتى در جنگها كار بر ما سخت مى‏شد و احساس مى‏كرديم كه در مقابل حادثه ضعيفيم، به رسول خدا پناه مى‏برديم. وقتى اين جمله‏ى اميرالمؤمنين(صلوات‏اللَّه‏عليه) به يادم مى‏آمد، مى‏ديدم بر وضع ما نيز صادق است.
مكرّر اتفاق افتاد كه سر قضاياى مختلف، با برادران مسؤول مى‏نشستيم و فكرهايمان را تبادل مى‏كرديم و مشكل را در مجموعه‏يى مى‏گذاشتيم و خدمت امام(ره) مى‏برديم و او بود كه با نظر صايب و اراده‏ى قوى و ايمان و توكل بى‏نظير خود، مشكل را حل مى‏كرد. خدا شاهد است كه در مدت عمر خود، كسى را در اين حد از توكل و حسن‏ظن به خدا نديده و نشنيده‏ام. او، مشكل را حل و گره را باز مى‏كرد. امروز، اين پدر خانواده و آن متّكاى محكم و كسى كه خاطرمان آسوده بود كه در مشكلات، به او مراجعه خواهيم كرد، در ميان ما نيست.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری 12/5/1368
 
مادر اسيرى - نمى‏دانم در تبريز بود، يا در جاى ديگر - به من گفت كه بچه‏ام اسير بود، امروز خبر آمد كه شهيد شده است. شما برو به امام بگو كه فداى سرتان، من ناراحت نيستم. اين زن، وضع خيلى عجيبى داشت. ديدم جمعيت را مى‏شكافد و مى‏آيد. نمى‏گذاشتند بيايد؛ من گفتم بگذاريد بيايد، ببينم چه مى‏گويد. آمد اين حرف را زد. از اين حرف، من خيلى تحت تأثير قرار گرفتم. وقتى كه خدمت امام آمدم، يادم هم رفت اول بگويم؛ بعد كه بيرون آمدم، يادم آمد. به يكى از آقايانى كه در آن‏جا بود، گفتم به امام عرض بكنيد، يك جمله ماند. ايشان، پشت درِ حياط اندرونى آمدند، من هم به آن‏جا رفتم. وقتى حرف آن‏ زن را گفتم، امام آن‏چنان چهره‏يى نشان دادند و آن‏چنان رقتى پيدا كردند و گريه‏شان گرفت كه من از گفتنش پشيمان شدم.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای ستاد برگزاری مراسم اولین سالگرد ارتحال امام خمینی 1/3/1369
 
او براى خودش هيچ چيز نمى‏خواست. براى تنها پسرش - كه عزيزترين انسانها براى امام، مرحوم حاج احمد آقا بود و ما بارها اين را از امام شنيده بوديم كه مى‏فرمود اعزّ اشخاص در نظر من ايشان است - در ده سال آن حكومت و آن زمامدارى و رهبرى بزرگ، يك خانه نخريد. ما مكرّر رفته بوديم و ديده بوديم كه عزيزترين كس امام، در آن باغچه‏اى كه پشت حسينيه منزل امام بود، داخل دو، سه اتاق زندگى مى‏كرد. آن بزرگوار براى خود، زخارف دنيوى و ذخيره و افزون‏طلبى نداشت و نخواست؛ بلكه بعكس، هداياى فراوانى برايش مى‏آوردند كه آن هدايا را در راه خدا مى‏داد. آنچه را هم كه داشت و متعلّق به خود او بود و مربوط به بيت‏المال نبود، براى بيت‏المال مصرف مى‏كرد. همان آدمى كه حاضر نبود آن روز با ده پانزده ميليون تومان خانه قابل قبولى براى پسرش بخرد - ولو از مال شخصى خودش - صدها ميليون تومان مال شخصى خود را براى نقاط مختلف - براى آبادانى، براى كمك به فقرا، براى رسيدگى به سيل‏زدگان و جاهاى مختلف ديگر - صرف مى‏كرد. ما اطلاع داشتيم كه در مواردى پولهاى شخصى خود امام بود كه به اشخاصى داده مى‏شد، تا بروند آنها را مصرف كنند؛ اينها هدايايى بود كه مريدان و علاقه‏مندان و دوستان براى امام آورده بودند.
آن مردى كه چهره باصلابتش دشمنانِ ملت ايران را مى‏ترساند و به خود مى‏لرزاند - آن سدّ مستحكم و كوه استوار - وقتى كه مسائل عاطفى و انسانى پيش مى‏آمد، يك انسان لطيف، يك انسان كامل و يك انسان مهربان بود. من اين قضيه را نقل كرده‏ام كه يك وقت در يكى از سفرهاى من، خانمى خودش را به من رساند و گفت از قول من به امام بگوييد كه پسرم در جنگ اسير شده بود و اخيراً خبر كشته شدن او را برايم آورده‏اند. من پسرم كشته شده، اما برايم اهميت ندارد؛ براى من سلامت شما اهميت دارد. آن خانم اين جمله را در اوج هيجان و احساس به من گفت. من خدمت امام آمدم و داخل رفتم. ايشان سرِ پا ايستاده بود و من همين مطلب را برايش نقل كردم؛ ديدم اين كوه استوار و وقار و استقامت، مثل درخت تناورى كه ناگهان بر اثر توفانى خم شود، در خود فرورفت. مثل كسى كه دلش بشكند؛ روح و جان و جسم او تحت تأثير اين حرف مادر شهيد قرار گرفت و چشمانش پُر از اشك شد!
فرازی از خطبه‌های نماز جمعه 14/3/1378
 
شبى در يك جلسه خصوصى، با دو سه نفر از دوستان، منزل مرحوم حاج احمدآقا نشسته بوديم؛ ايشان هم نشسته بود. يكى از ما گفتيم: آقا شما مقامات معنوى داريد، مقامات عرفانى داريد؛ چند جمله‏اى ما را نصيحت و هدايت كنيد. آن مردِ با عظمتى كه آن گونه اهل معنا و اهل سلوك بود، در مقابل اين جمله ستايش‏گونه كوتاه يك شاگردش - كه البته همه ما مثل شاگردان و مثل فرزندان امام بوديم؛ رفتار ما مثل فرزند در مقابل پدر بود - آن چنان در حال حيا و شرمندگى و تواضع فرو رفت كه اثر آن در رفتار و جسم و كيفيّت نشستن او محسوس شد! در حقيقت ما شرمنده شديم كه اين حرف را زديم كه موجب حياى امام شد. آن مرد شجاع و آن نيروى عظيم، در قضاياى عاطفى و معنوى، اين‏گونه متواضع و با حيا بود.
فرازی از خطبه‌های نماز جمعه 14/3/1378

منبع:مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی