فوايد ادب در كودكي و نوجواني
فوايد ادب در كودكي و نوجواني
از ديگر سخنان لقمان به فرزندش آن است كه فرمود :
فاتخذه (الأدب) عاده ، فانك تخلف في سلفك، و تنفع به من خلفك، و يرتجيك فيه راغب، و يخشي صولتك راهب؛(1)
فرزندم! تربيت را خلق عادت هميشگي خود قرار داده، زيرا تو جانشين گذشتگان و الگوي آيندگان هستي كه از ادب تو بهره مند خواهند شد، راغبان چشم اميد به ادب تو دارند و خائفان از صولت و حشمت هراسانند.
سفيان ثوري گويد: به محضر امام صادق عليه السلام راه يافتم و عرض كردم: مرا اندرز و سفارشي بفرماي كه بعد از شما هميشه آن را به ياد داشته باشم. حضرت به من فرمود:
اي سفيان! آيا به راستي آن را به ياد خواهي داشت؟ گفتم :آري اي فرزند دختر رسول خدا!
امام فرمود: اي سفيان! دروغ را مردانگي و حسود را آسايش نيست، براي پادشاهان و متكبران دوستي و رفاقت با كسي ميسور نيست، و تندخويان سروري و پيشوايي نيابند. آن گاه سكوت اختيار كرد. گفتم: اي فرزند دختر رسول خدا! بيش از اين برايم بفرما .
فرمود: اي سفيان! به خدا اعتماد كن تا عارف شوي. به آنچه برايت مقرر داشته راضي باش تا توانگر شوي. با ديگران به گونه اي كه با تو همنشيني مي کنند تا بر ايمانت فزون گردد. با بدكار همنشين مباش تا از بدكاري اش به تو نياموزد. در كار خود با افراد خدا ترس مشورت كن، آن گاه بار ديگر امام سكوت كرد . گفتم: اي فرزند دختر رسول خدا! بيش از اين برايم بفرما.
فرمود : اي سفيان! هر كه بخواهد بدون وابستگي به پادشاه، عزت و عظمت يابد و به تنهايي و بي يار و ياور همچون جمعيتي عظيم گردد و بدون مال و ثروت حشمت و صولت پيدا كند، بايد از ذلت گناهان و عصيانگري بر خداوند به عزت بندگي او باز گردد. سپس حضرت سكوت كرد و گفتم: اي فرزند دختر رسول خدا! باز هم برايم بگو.
فرمود: اي سفيان ! پدرم سه چيز را به من تعليم داد و از سه چيز نهيم كرد: اما آن سه كه مرا بدان تعليم نمود، فرمود: پسر جان! هر كه با يار بد همنشين شود، سلامت و ايمن نماند. هر كه كلامي كه بر زبان جاري مي كند مهار نكند پشيمان گردد، و هر كه در آستانه ي جاهاي بد قرار گيرد متهم گردد.
گفتم: اي فرزند دختر رسول خدا ! آن سه را كه تو را از آنها نهي فرمود كدامند؟
فرمود: مرا از همنشيني با سه تن نهي كرد: با حسود بر نعمت خدا داده و سركوفت زننده بر مصيبت رخ داده و فرد سخن چين.(2)
پی نوشت:
1- بحارالأنوار،ج 13، ص 411 .
2- و قال سفيان الثوري: دخلت علي الصادق عليه السلام، فقلت: أوصني بوصيه أحفظها من بعدك. قال: و تحفظ يا سفيان؟ قلت: أجل يابن بنت رسول الله. قال عليه السلام:يا سفيان لا مروه لكذوب، و لاراحه لحسود و لااءخاء لملوك. و لا خله لمختال، و لا سؤدد لسييء الخلق ثم أمسك، فقلت: يا بن بنت رسول الله، زدني. فقال عليه السلام يا سفيان؛ ثق بالله تكن عارفا، و ارض بما قسمه لك تكن غنيا، صاحب بمثل ما يصاحبونك به تزدد ايمانا، و لا تصاحب الفاجر فيعلمك من فجوره، و شاور في أمرك الذين يخشون الله عزوجل ثم أمسك فقلت: يابن بنت رسول الله، زدني فقال: يا سفيان، من أراد عزا بلا سلطان، و كثره بلا اخوان، و هيبه بلا مال، فلينتقل من ذل معاصي الله الي عز طاعته. ثم أمسك، فقلت يابن بنت رسول الله، زدني؟ فقال عليه السلام يا سفيان؛ أدبني أبي بثلاث و نهاني عن ثلاث: فأما اللواتي أدبني بهن فانه قال لي يا بني من يصحب صاحب السوء لا يسلم، و من لا يقيد ألفاظه يندم، و من يدخل مداخل السوء يتهم. قلت: يابن بنت رسول الله؛ فما الثلاث اللواتي نهاك عنهن؟ قال عليه السلام: نهاني أن أصاحب حاسد نعمه، و شامتا بمصيبه أو حامل نميمه.» تحف العقول ، ص 396 .
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}