نویسنده: دكتر محمد فاكرمیبدی (1)

 

چكیده:

این مقاله در آغاز به كلیاتی درباره موضوع، از جمله ماهیت فقه‌القرآن، جایگاه آن اتجاه به كار رفته در تفسیر آیات الاحكام و پیشینه‌ی دانش به لحاظ موضوع و تدوین می‌پردازد و به این نتیجه می‌رسد كه تفسیر آیات الاحكام به لحاظ منهج، اجتهادی؛ به لحاظ اتجاه فقهی و به لحاظ اسلوب، موضوعی ترتیبی است. نویسنده‌ی مقاله بر این باور است كه فقه‌القرآن نه فقه محض است و نه تفسیر صرف، بلكه مجمع هر دو دانش است و در بُعد تاریخی معتقد است: تاریخچه موضوع آیات الاحكام به زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نزول اولین آیه فقهی قرآن بازمی‌گردد؛ ولی پیشینه‌ی تدوین آن به عصر امام صادق (علیه السلام) می‌رسد. این مقاله در نهایت به این ثمره‌ی علمی منتهی می‌شود كه شیعه، ‌بنیاگذار دانش فقه‌القرآن به عنوان یك علم مستقل است.
در ادامه‌ی این نوشتار، به نهضت فقه‌پژوهی در طول تاریخ پرداخته شده است كه به هفت دوره حركت، دوره ایستایی، دوره پویایی، دوره شكوفایی، دوره ركود، دوره بازگشت و دوره رشد و رویش قابل تقسیم است: ضمن آنكه نویسنده برای هركدام از این دوره‌ها ویژگی‌هایی را همراه با آثار نگاشته شده‌ی هر دوره، بیان می‌كند و در پایان به جمع بندی و بیان سهم شیعه در تفسیر آیات الاحكام در جهان اسلام اشاره می‌كند.

مقدمه

یكی از نمادهای قرآن‌شناسی كه در حوزه تفسیر نمایان می‌شود، تفسیر آیات الاحكام و یا به تعبیر دیگر، فقه‌القرآن است كه بزرگان از فقهای مفسر با همّت زیاد و سعی وافر تلاش نموده‌اند تا این بخش عظیم از آیات قرآن را تفسیر نموده، یكی از مهم‌ترین ابعاد كتاب الهی- كه مربوط به احكام عملی و نیز حقوق اسلامی است- را شناخته، به جامعه‌ی قرآن دوست بشناسانند و این مهم، زمانی جلوه‌گر می‌شود كه معلوم گردد این حركت عظیم از چه زمانی و در كجا آغاز شده است و چه كسی آن را بنیانگذاری نموده است و نیز سهم شیعه‌ی امامیه اثنی عشریه در این حركت علمی تا چه اندازه است؟

ماهیت و جایگاه فقه‌القرآن

پیش از پرداختن به اصل موضوع، مناسب است به «موضوع» اشاره شود كه ماهیت فقه‌القرآن چیست و جایگاه آن كجاست؟ در پاسخ باید گفت: فقه‌القرآن به لحاظ ماهیت علمی، در حقیقت تفسیر آیات الاحكام است؛ بر این اساس مباحث مربوط به تقسیم و تفاسیر و تنویع آن درباره این بحث نیز جاری خواهد بود. در تقسیم بندی تفاسیر معمولاً سه عنصر منهج (مصادر)، اتجاه (گرایش فكری) ‌و اسلوب، ایفای نقش می‌كند و تفسیر قرآن را از زوایای مختلف متنوع می‌سازد؛ (2) البته برخی از قرآن پژوهان، بدون تصریح به نقش تنویعی آن، عوامل دیگری را نیز در تنوع تفسیر، مؤثر می‌دانند كه در این كوتاه نوشته نمی‌گنجد (بابایی، ‌1381ش، ج1، ص13-20).
در نتیجه، تقسیم برخاسته از عناصر سه گانه فوقِ تفسیر آیات الاحكام، به لحاظ منهج، تفسیر اجتهادی است؛ گرچه از جهتی از شیوه تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر قرآن به روایت نیز استفاده می‌شود.
به لحاظ اتجاه، تفسیر فقهی است؛ همچنین به لحاظ اسلوب، از یك جهت تفسیر موضوعی و از جهت دیگر تفسیر ترتیبی است؛ چرا كه آیات قرآن از نظر محتوا و موضوع، به آیات معارف و عقاید، آیات تهذیب و اخلاق، آیات علوم و فنون، آیات تاریخ و قصص و آیات الاحكام تقسیم می‌شود؛ و فقه‌القرآن متكفل گروه اخیر است؛ هرچند تمام آیات فقهی به عنوان موضوع عام و آیات مربوط به عناوین محدودتر چون: نماز، حج، جهاد و مانند آن به عنوان موضوع خاص تلقی می‌شود. تفسیر این دسته از آیات، ممكن است به ترتیب آیه‌ها و چینش سوره‌های قرآن باشد؛ آن گونه كه غالب اهل سنت عمل كرده‌اند و نام «احكام القرآن» و یا «آیات الاحكام» را بر آن نهاده‌اند؛ همچنین ممكن است به ترتیب مباحث فقهی صورت پذیرد؛ چنان كه دانشمندان شیعه رفتار كرده‌اند و بیشتر آثار خود را «فقه‌القرآن» نامیده‌اند (3)؛ بنابراین تفسیر آیات الاحكام از این حیث یكی از نمادهای تفسیر موضوعی به شمار می‌رود.
با نگاهی به تفسیر آیات الاحكام از زاویه تبیین احكام فقهی، به این موضوع پی خواهیم برد كه این علم، جزئی از دانش فقه است، اما نه فقه محض. از سوی دیگر با نگاه بدان از زاویه تبیین آیات قرآن، بخشی از دانش تفسیر خواهد بود، اما نه تفسیر صرف؛ از این رو می‌توان گفت تفسیر آیات الاحكام مجمع هر دو دانش است و برای تحقق آن مبانی و اصول هر دو علم لازم است؛ از دیگر سو با توجه به اینكه قرآن یكی از منابع مهم حقوق اسلامی، بلكه مهم‌ترین آن است. تفسیر آیات الاحكام، در حقیقت تبیین مهم‌ترین مصدر تشریع و منبع تشریح حقوق اسلامی است.

پیشینه تفسیر آیات الاحكام

شكی نیست كه تاریخچه‌ی موضوع آیات الاحكام، به زمان پیامبر (صلی الله علی هو آله) و نزول اولین آیه فقهی قرآن باز می‌گردد؛ زیرا با نزول اولین آیه‌ای كه پیامش، عمل به مفاد آن بود و مردم از كمّ و كیف آن آگاهی نداشتند. مردم برای عمل بدان از پیامبر (صلی الله علیه و آله) سؤال می‌كردند و آن حضرت نیز براساس آیه كریمه «وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ» (و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است، توضیح دهی) (نحل:44) كه بیانگر وظیفه‌ی تبیینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. به حسب مورد و متناسب موضوع، پاسخ لازم را بیان نمودند و رهنمود اساسی را ارائه كردند؛ در حقیقت باید گفت پیشینه‌ی تفسیر آیات الاحكام به دوره‌ی نبوی برمی‌گردد؛ زیرا بیان حضرت در خصوص این دسته از آیات چیزی جز تقسیم آیات فقهی نیست.

عصر نبوی

ذهبی می‌نویسد: ‌«اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) هرگاه مشكلی در فهم قرآن پیدا می‌كردند، به پیامبر (صلی الله علیه و آله) مراجعه می‌كردند و جواب را دریافت می‌نمودند»، چرا كه بیان قرآن، وظیفه آن حضرت بود. ذهبی سپس به نمونه‌هایی از تفسیر آن حضرت اشاره می‌كند؛ از جمله اینكه وی در تفسیر آیه «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» (انفال:60) می‌فرماید: «الا و انّ القوة الرمی؛ منظور از قوت، رمی است» (ذهبی، 1421ق، ج1، ص33). ملاحظه می‌شود كه در این بیان نبوی- كه درواقع تفسیر آیه جهاد است و مصداقی از یك حكم فقهی می‌باشد- قوه به تیراندازی تفسیر شده است؛ البته در منابع روایی و تفسیری شیعه نیز با همین مضمون وجود دارد؛ چنان كه كلینی از عبدالله بن مغیره نقل می‌كند: پیامبر (صلی الله علیه و آله) در تفسیر آیه «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ» فرمود: «الرَّمْیُ» (كلینی، 1365ش، ج5، ص49/ حرّ عاملی، ج11، ص427 و ج19، ‌ص252/ نوری، 1408ق، ج1، ص392)؛ گرچه عیاشی از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌كند كه در تفسیر آیه فرمود: «سَیْفٌ وَ تُرْسٌ» (حرعاملی، 1409ق، ج11، ص427).
آیت الله معرفت نیز می‌نویسد:
"پیامبر (صلی الله علیه و آله) مرجع نخست در فهم آیات مشكل قرآن [و از جمله آیات الاحكام] و مصدر اصلی در حلّ آن مشكلات می‌باشد؛ زیرا همان گونه كه وظیفه داشت قرآن را ابلاغ نماید، بیان آن نیز برعهده وی بود و این كار را نیز انجام داد؛ مجمل‌های قرآن را تفصیل داد؛ مبهم‌های آن را به وسیله‌ی سیره‌ی عملی و یا به وسیله سخن خود- كه در حقیقت تفسیر قرآن بود- تبیین نمود كه از جمله آن، می‌توان به این گفته اشارت نمود كه فرمود: «صلّوا كما رأیتمونی اصلی»: «نماز را آن گونه به جای آورید كه می‌بینید من انجام می‌دهم» كه در حقیقت شرح و بیان این آیه است كه می‌فرماید: «وَ أَقِیمُوا الصَّلاَةَ» (بقره:43) : «و نماز را برپا دارید» و نیز این آیه كه می‌فرماید: «فَأَقِیمُوا الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَاباً مَوْقُوتاً» (نساء:103) : «نماز را [به طور كامل] به پا دارید؛ زیرا نماز بر مؤمنان، در اوقات معین مقرر شده است» و نیز فرمود: «خُذوا عنّی مناسِكَكُم»: «مناسك [حج] تان را از من ‍[یاد] بگیرید» كه در حقیقت تفسیر این آیه می‌باشد كه می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً» (آل عمران:97) : «و برای خدا حج آن خانه، برعهده مردم است؛ [البته بر] كسی كه بتواند به سوی آن راه یابد» (معرفت، 1377ش، ج1، ص174).
چه بسا بتوان گفت: از اولین مواردی كه مردم عصر نزول درباره‌ی تفسیر آیات قرآن بدان نیاز داشتند، تفسیر آیات الاحكام بود؛ هرچند با این عنوان مطرح نبوده است. اگر بپذیریم كه اوامر و دستورالعمل‌های قرآن مورد عمل بوده است كه هست. طبعاً در اولین مورد نیز می‌بایست تكلیف مردم روشن می‌شد؛ چه اینكه در سوره‌ی مزّمل كه به حسب نزول، جزء‌ سور اوایل (سومین سوره) می‌باشد و در آن به شش موضوع فقهی قرائت قرآن به قدر امكان، مسافرت، جهاد، اقامه نماز، ادای زكات و قرض پرداخته شده، فرموده است: «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضَى وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِیمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» (مزمل: 20) : «هرچه از قرآن میسر می‌شود قرآن بخوانید. [خدا] می‌داند كه به زودی در میانتان بیمارانی خواهند بود و [عده ای] دیگر در زمین سفر می‌كنند [و] در پی روزی خدا هستند و [گروهی] دیگر در راه خدا پیكار می‌نمایند؛ پس هرچه از [قرآن] میسر شد، تلاوت كنید و نماز را برپا دارید و زكات را بپردازید و وام نیكو به خدا دهید. » این دستورات چه همراه با دیگر آیات سوره‌ی مزمل نازل شده باشد و چه در فاصله‌ی یك سال، هشت ماه و یا شش ماه از نزول آیات اول سوره و چه پس از هجرت و در مدینه نازل شده باشد (طباطبایی، بی‌تا، ج20، ص74) نیازمند توضیح نبوی است تا بیان كند این قرائت واجب است یا مستحب؟ میسور محدود است و یا مجبوب؟ قرائت مستقل است یا قرائت ضمن نماز؟ مریض و مسافر چه حكمی دارند؟ قتال و جهاد با چه شرائطی واجب است و در چه شرایطی واجب نیست؟ كمیت و كیفیت نماز چیست؟ موارد زكات و مقدار آن چقدر است؟ آیا قرض دادن در هر شرایطی مطلوب است؟ و ده‌ها و بلكه صدها پرسش ناگفته كه باید پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنها را تشریح كند و البته چنین نیز شده است.

عصر امامت

پس از عهد نبوی (صلی الله علیه و آله) در عصر ائمه نیز این حركت علمی ادامه یافت و مسائل خرد و كلان فقهی قرآن تبیین گردید تا بدان جا كه برخی از ریزترین مسائل فقهی با استناد به قرآن بیان می‌شد كه مسئله‌ی مشهور وضو و به خصوص مسح سر و پا به استناد جمله معروف «لِمَكان البّاء» نمونه‌ای از آن است. زراره می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم از كجا می‌گویی كه منظور، مسح بر بخشی از سر و پا است؟ آن حضرت فرمود: «یا زرارة قالهُ رسولُ الله (صلی الله علیه و آله) و نزَلَ بهِ الكِتابُ مِنَ الله عزّوجلّ»: «زراره! این سخنی است كه پیامبر خدا گفته است و در قرآن نیز وجود دارد؛ چرا كه خداوند عزوجل فرمود: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ، فَعَرفنا انّ الوَجهَ كُلُه یَنبغی ان یُغسَل، ثمّ قال: وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ، فَوَصلَ الیَدین اِلی المِرفقین بالوَجهِ، فَعَرفنا انَّه یَنبغی لَهُمَ اَن یُغسَلا اِلی المِرفقین»: «از اینكه دو دست تا مرفق را عطف بر صورت نمود، فهمیدیم كه دستان باید تا مرفق شسته شوند. » پس از آن، حضرت لحن كلام خود را تغییر داد و فرمود: «وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ»: از این تعبیر و اینكه فرمود «برؤسكم» فهمیدیم كه «اَنَّ المَسحَ ببَعض الرأس»: مسح بخشی از سر كافی است. به دلیل «لِمكانِ البَاء». پس از آن، حضرت پا را عطف به رئوس نمود و فرمود: «وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ» از این عطف نیز فهمیدیم كه مسح بخشی از سر كافی است (حرعاملی، 1409ق، ج3، ص 365) و صدها مسئله‌ی فقهی دیگر.

تاریخچه‌ی تدوین آیات الاحكام

درباره‌ی بحث از تاریخچه تحقیق و تألیف آیات الاحكام باید گفت: این مسئله به عصر صادقین باز می‌گردد. در این عصر علاوه بر آنكه امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) در قالب روایات فقهی و تفسیری احكام قرآن را بیان می‌كردند، اصحاب آن حضرات نیز به تدوین اولین آثار خود در زمینه «فقه‌القرآن» اقدام می‌نمودند. در این دوره بود كه اولین كتاب توسط ابونصر محمد بن السائب بن بشر الكلبی الكوفی (متوفا به سال 146قمری) نگاشته شد. آقابزرگ تهرانی از این كتاب نام برده است و آن را معرفی می‌كند (تهرانی، 1403ق، ج1، ص40)؛ همچنین آیت الله نجفی نیز آن را به عنوان اولین تصنیف در موضوع «فقه‌القرآن» می‌داند. ابن ندیم نیز در كتاب «فهرست» خود در میان كتب مربوط به احكام قرآن، از این كتاب با عنوان «احكام القرآن للكلبی» نام می‌برد و می‌افزاید: كلبی این احكام را از ابن عباس نقل می‌كند (ابن ندیم، 1398ق، ص57)؛ اما تعبیری كه آیت الله مرعشی نجفی دارد این است: «روی فیه عن ابن عباس». این تعبیر نشانگر آن است كه ابن سائب كلبی در این كتاب از ابن عباس نیز روایت می‌كند (كاظمی، 1365ش، ص9)؛ از این رو سخن ابن ندیم كه مشعر به این است كه كلبی همه‌ی احكام را از ابن عباس روایت كرده است. سخن درستی به نظر نمی‌رسد؛ به ویژه اینكه كلبی از اصحاب امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) بوده است. (موسوی خویی، 1413ق، ج4، ‌ص37 و ج17، ص114).

سرآغاز فقه‌پژوهی قرآن

با توجه به آنچه در معرفی نخستین اثر در حوزه فقه‌القرآن گذشت. باید قرن دوم را زمان پایه گذاری این دانش نامید؛ به خصوص اینكه در میان اهل سنت نیز تا آن زمان كسی به فكر تألیف در زمینه احكام القرآن نبود؛ از سوی دیگر پس از ابن سائب، مقاتل بن سلیمان بن بشر الخراسانی (متوفا به سال 150ه. ق) دومین كتاب فقه‌القرآن را با عنوان «تفسیر الخمسمأة آیة فی الأحكام» در این قرن نوشت. (كاظمی، پیشین)؛ همچنین برخی از فضلای معاصر در تحقیقی كه از روی نسخه موجود این كتاب در كتابخانه بریتانیا انجام داده‌اند، نام اصلی آن را «تفسیر الخمسأة آیة من القرآن فی الأمر و النهی و الحلال و الحرام» می‌دانند (ناصحیان، 1383ش، ص31)؛ البته مقاتل بن سلیمان گرچه از اصحاب امام باقر (علیه السلام) است (علامه حلی، 1381ش، ص410/ اردبیلی، 1403ق، ج2، ص261/ بروجردی، 1410ق، ج2، ص42) با این حال خالی از گرایش غیرشیعی نبوده است و لذا برخی از رجالیون شیعه وی را عامی لقب داده‌اند و آقای خویی در رجال خود از وی نام نمی‌برد.
پس از مقاتل، ابومنذر هشام بن محمد بن السائب الكلبی (نسابه مشهور و متوفا به سال 206 هـ. ق) كه او نیز از اصحاب امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) بوده است (البته عصر امام كاظم (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) را نیز درك كرده است) كتاب «تفسیر آیات الاحكام» را نوشت.
آقابزرگ تهرانی می‌نویسد: «هشام بن محمد دارای تفسیر بزرگی بوده است كه مبسوط‌ترین تفاسیر به شمار می‌رفته است» (تهرانی، 1403ق، ج1، ص40). سیوطی نیز در «اتقان» به این تفسیر اشاره نموده است (سیوطی، 1416ق، ج2، ص498).
آقای خویی در معرفی هشام بن محمد از قول نجاشی می‌نویسد: «هشام بن محمد عالم به نسب، عالم بالأیام و دارای تألیفات زیاد بوده است (موسوی خویی، 1413ق، ج20، ص 336). آمار این كتاب‌ها بالغ بر پنجاه نسخه می‌شود. (4)

بنیانگذاری نهضت فقه‌پژوهی

در نتیجه‌ی آنچه گفته شد باید پذیرفت كه شیعه بنیانگذار دانش فقه‌القرآن به عنوان یك علم مستقل است و این مطلب كه برخی از جمله سیوطی اصرار دارند تا اهل سنت و در رأس آن محمد بن ادریس شافعی (متوفای 204هـ. ق) پیشوای مذهب شافعیه را پیشگام در این میدان بدانند، سخن درستی نیست. آری شافعی نیز در زمینه‌ی آیات الأحكام اثری به جای گذارده است كه به «احكام القرآن» شهرت دارد و چون به وسیله احمد بن حسین بیهقی (متوفای 458هـ. ق) روایت و تنظیم شده است. به احكام القرآن بیهقی نیز شهرت یافته است؛ بنابراین می‌توان گفت: شافعی در میان اهل سنت از پیشگامان دانش فقه‌القرآن است.
جدای از آنچه در آغاز این نهضت علمی گذشت، حركت فقه‌القرآنی در كنار دیگر دانش‌های قرآن‌شناسی، از خیزش خوبی برخوردار بوده است؛ چه اینكه در طول زمان، نزدیك به صد اثر گرانبها و ارزشمند به وسیله مفسران فقیه و فقهای مفسر شیعه به بازار دانش قرآن پژوهی عرضه شده است. شیخ آقابزرگ تهرانی در مجموعه‌ی ارزشمند «الذریعة الی تصانیف الشیعة» سی اثر از مؤلفان شیعه را نام برده است (تهرانی، 1403ق، ج1، ص40) آیت الله سید شهاب الدین مرعشی (رحمه الله) نیز در مقدمه خود بر كتاب «مسالك الافهام الی آیات الاحكام» 29 اثر از علمای شیعه را برمی‌شمرد (كاظمی، پیشین، ص13-8).
دكتر عباس ترجمان در مقدمه خود بر كتاب «فقه‌القرآن» و آیت الله محمد یزدی، به نقل از مجله «تراثنا» در بخش «فقه‌القرآن فی التراث الشیعی» 44 اثر را نام می‌برند (یزدی، 1374، مقدمه). اخیراً نیز محمدعلی‌هاشم زاده، فهرست جامعی در كتاب‌شناسی آیات الاحكام، براساس طبقات تاریخی تهیه كرده است كه در آن آثار شیعی نیز به اختصار معرفی شده است (دفتر تبلیغات اسلامی، 1374ش)؛ البته بسیاری از آثار معرفی شده در این چهار اثر متداخل می‌باشند.
هرچند همه‌ی مفسران جامع‌اند و مفسرانی كه تفسیر ترتیبی نگاشته‌اند، در خلال تفسیر به تفسیر آیات فقهی قرآن به این موضوع نیز پرداخته‌اند، لیكن در اینجا سخن از تفسیر آیات الاحكام به صورت مستقل مدّنظر می‌باشد.

فقه‌پژوهی در دوره‌های مختلف

نهضت فقه‌پژوهی در طول تاریخ خود، با فراز و نشیب‌های زیادی روبرو بوده است كه در این كوتاه نوشته در قالب گزارش و تحلیل از دوره‌های گوناگون تنها به آن اشاره می‌شود.

1. دوره حركت

به نظر می‌رسد قرن چهارم مناسب این نام است؛ چرا كه از یك سو قرن دوم زمان بنیانگذاری لقب گرفت و قرن سوم نیز فاقد اثر فقه‌پژوهی است؛ از سوی دیگر عمده فقه‌پژوهی‌های انجام شده از قرن چهارم به بعد پدید آمده است.
بنابراین كاروان فقه‌پژوهی در قرن سوم یا چهارم به حركت درآمد؛ زیرا ابن ندیم (متوفای 385هـ. ق) از دانشمندی به نام علی بن موسی قمی نام می‌برد كه دارای آثاری است از جمله «آیات الاحكام» كه وی آن را به بزرگی یاد می‌كند؛ همچنین كتاب «بعض ما خالف فیه الشافعی العراقیین فی احكام القرآن» (ابن ندیم، 1398ق، ص292). از آنجا كه ابن ندیم این دانشمند را نقاد آرای شافعی معرفی می‌كند، به خوبی معلوم می‌شود كه این فقیه شیعی در قرن سوم یا چهارم می‌زیسته است؛ اما تاریخ دقیق آن مشخص نیست.
حركت فقه‌پژوهی با دو اثر تقریباً همزمان در قرن چهارم به حركت خود ادامه داد. یكی از آنها «آیات الاحكام» تألیف ابوالحسن عباد بن عباس طالقانی (متوفای 385هـ. ق) است. یاقوت حموی از این كتاب نام برده است و می‌نویسد: «این كتاب بر شیوه‌ی اعتزال مشی نموده است و به نحوی است كه هركس آن را ببیند تحسینش می‌كند» (حموی، [بی‌تا]، ج2، ص7). ظاهراً منظور از اعتزال این است كه كتاب با تفكر اشعری‌گری نگاشته نشده است.
كتاب دوم «شرح آیات الاحكام» نوشته فرزند وی، اسماعیل بن عباد (متوفای، 385هـ. ق) است كه اندكی پس از وفات پدرش درگذشت. آیت الله نجفی از این كتاب نام می‌برد و می‌افزاید: مؤلف، موفق به اتمام این كتاب نشده است (كاظمی، 1365ش، ص9).
اسماعیل بن عباد، معروف به صاحب ابن عباد، وزیر ادیب و دانشمند (وزیر مؤیدالدوله) ‌آل بویه بود و با شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه و برادرش، حسین بن علی بن بابویه ارتباط علمی داشت (طوسی، 1404ق، ص21). وی همچنین اشعاری در مدح امام علی (علیه السلام) (5) و كتابی درباره‌ی زندگی عبدالعظیم حسنی دارد (ابن شهر آشوب، 1376ق، ج2، ص26).

2. دوره ایستایی

از اواخر قرن چهارم، یعنی دقیقاً از سال 385هـ. ق كه دو فقه‌القرآن نویس، چهره در نقاب خاك كشیدند تا اواخر قرن ششم، هیچ اثری پدید نیامد؛ از این رو این دوره‌ی دویست ساله را باید دوره ایستایی نخست نامید؛ از نیمه دوم قرن ششم، دوباره پرچم قرآنی به اهتزار درآمد و در این زمان، یكی از مهم‌ترین كتاب‌های فقه‌القرآنی شیعه با عنوان «فقه‌القرآن فی احكام القرآن» نگاشته شد كه به دلیل كامل بودن این اثر، در موضوع خود، این زمان را دوره‌ی رشد می‌نامیم. این كتاب به دست توانای ابوالحسین سعید بن عبدالله بن الحسین بن هبة الله بن الحسن راوندی، مشهور به «قطب الدین راوندی» (متوفای 573هـ. ق) تألیف گردیده است.
از آثار علمی قطب الدین راوندی روشن می‌شود كه این عالم فرزانه، شاعر، ادیب، فقیه، متكلم، فیلسوف و مفسر بزرگ شیعه و از شاگردان امین الدین طبرسی مؤلف مجمع البیان بوده است. برخی از آثار قرآنی وی غیر از فقه‌القرآن، عبارت است از: اسباب النزول، الناسخ و المنسوخ، امّ القرآن، شرح آیات الاحكام، تفسیر القرآن الكریم در دو مجلد، خلاصة التفاسیر در ده مجلد و شرح الآیات المشكله فی التنزیه (راوندی، 1405ق، ج1، ‌ص20-22). مجموع آثار علمی وی از پنجاه مورد می‌گذرد و این حكایت از آن دارد كه یك شخصیت جامع علمی، اقدام به نوشتن كتاب فقه‌القرآن نموده است.
در انگیزه‌ی نوشتن این كتاب، خود قطب راوندی در مقدمه‌ی فقه‌القرآن می‌نویسد: «آنچه باعث شد به تألیف فقه‌القرآن اقدام نمایم، این بود كه از علمای گذشته و حاضر كسی ندیدم كه در این زمینه كتاب مستقلی نوشته باشد كه همه‌ی احكام قرآن را در بر بگیرد.»
در همین قرن، اثر دیگری در زمینه فقه‌القرآن به رشته تحریر درآمد؛ و آن «تفسیر آیات الاحكام» تألیف ابوالحسن محمد بن حسین بیهقی نیشابوری (متوفای 576هـ. ق) است. سید محمد عاملی در نهایة المرام از این كتاب نقل مطلب می‌كند (عاملی، 1413ق، ج1، ص390). شیخ عباس قمی نیز از این دانشمند این گونه یاد می‌كند: «شیخ فقیه، فاضل ماهر، ادیب اریب و بحر زاخر». او سپس سه كتاب از وی نام می‌برد؛ یكی «الاصباح فی الفقه»، دوم «انوار العقول» كه حاوی اشعار امیرالمؤمنین (علیه السلام) است و سوم «شرح نهج البلاغه» (قمی، [بی‌تا]، ج3، ص74).
مشعل فقه‌پژوهی كه پس از دو قرن خاموشی (دوره خمودی نخستین) در نیمه دوم قرن ششم روشن شده بود. مجدداً در قرن هفتم رو به خاموشی نهاد كه آن را دوره «خمودی دوم» می‌نامیم؛ زیرا قرن هفتم و هشتم نیز همانند قرن چهارم تا ششم، زمانه خالی از برنامه فقه‌پژوهی قرآنی در حوزه شیعی است و دانشمندان عنایتی به این دانش نداشتند؛ لذا در این دو قرن نیز هیچ اثری در زمینه‌ی تفسیر آیات الاحكام پا به عرصه وجود نگذاشت.
در اواخر قرن هشتم و شاید اوایل قرن نهم، خیزش مجددی در برنامه‌ی فقه‌پژوهی قرآنی به وجود آمد و كتاب «النهایة فی تفسیر الخمسمائة آیة» نگارش یافت. علامه امین در معرفی شیخ فخرالدین احمد بن عبدالله بن سعید بن المتوج البحرانی، وی را معاصر فاضل مقداد سیوری و این كتاب را از تألیفات او می‌داند. (امین، [بی‌تا]، ج3، ص11). آیت الله مرعشی نیز این كتاب را نوشته‌ی فخرالدین احمد بن عبدالله بن سعید بن المتوج البحرانی می‌داند كه اندكی بعد از سال 771 هجری قمری از دنیا رفته است و او را از شاگردان فخرالمحققین می‌شمارد (كاظمی، 1365ش، ج1، ص9)؛ بنابراین استاد و شاگرد، هر دو در یك سال، با فاصله‌ی اندك از دنیا رفته‌اند.
آقابزرگ تهرانی در ابتدای كلام، كتاب آیات الاحكام را با عنوان «النهایة فی تفسیر خمسمأة آیة من الآیات القرآنیة» از فخرالدین احمد بن عبدالله بن سعید بن المتوّج می‌داند. سپس با تعبیر «قدینسب» آن را به پدر، یعنی عبدالله بن سعید المتوج البحرانی نسبت می‌دهد (تهرانی، 1403ق، ج24، ص402).

3. دوره پویایی

از آغاز قرن نهم، نهضت فقه‌پژوهی قرآنی، روند تكاملی به خود گرفت و از این قرن تا دو سده، هرچند از نظر كمّی مانند دیگر قرون، تعداد آثار اندك است، اما به لحاظ كیفی، آثار ارزشمندی پدید آمد. در این قرن كتاب «منهاج الهدایة فی شرح آیات الاحكام الخمسمأة» نگاشته می‌شود. سید محسن امین این كتاب را تألیف جمال الدین احمد بن عبدالله بن محمد بن علی بن الحسین بن المتوّج البحرانی (متوفای 820هـ. ق) می‌داند و كتاب‌های قرآنی دیگر نیز از جمله «الناسخ و المنسوخ»، «تفسیر القرآن المجید» و تفسیر مختصر دیگری به نام «تفسیر القرآن» را به وی نسبت می‌دهد (امین، [بی‌تا]، ج3، ص14). وی مؤلف این كتاب را از بزرگ‌ترین شاگردان فخرالدین (ابوطالب محمد بن جمال الدین، 682-771هـ. ق) پسر علامه حلی می‌داند. نظر علامه تهرانی نیز همین است (تهرانی، 1403ق، ج23، ص181)؛ اما آیت الله مرعشی این كتاب را نوشته‌ی جمال الدین احمد بن عبدالله بن محمد بن الحسن المتوج البحرانی می‌داند كه در سال 836 هجری قمری درگذشته است. او تصریح می‌كند كه این احمد بن عبدالله، غیر از احمد بن عبدالله مؤلف «النهایه» است (كاظمی، 1365ش، ج1، ص9).
بنابر نقل علامه امین، مؤلف «منهاج»، احمد بن عبدالله ملقب به جمال الدین و جدّ وی محمد بن علی است كه بنابر قول آیت الله مرعشی، جدّ وی محمد بن الحسن است. آنچه در اینجا مهم است، وجود كتابی با عنوان «منهاج الهدایة» در موضوع فقه‌القرآن است.

عدد و ارقام آیات الاحكام

تأكید بر عدد پانصد آیه، در بیشتر آثار مربوط به فقه‌القرآن بر پایه‌ی عدد مشهور میان فقهاست؛ تا بدان حدّ كه این عدد عنوان برخی از آثار فریقین نیز قرار گرفته است؛ زیرا افزون بر دو عنوان پانصدی در این دوران، پیش از آن نیز مقاتل بن سلیمان عنوان «تفسیر الخمسمأة آیة فی الاحكام» را برای اثر خود برگزید؛ همچنین فرقه اباضیه نیز عنوان «تفسیر الخمسمأة آیة» را بر فقه‌القرآن خود نهادند؛ چنان كه پس از آن نیز عبدالله بن محمد النجری الیمانی (متوفای 877هـ. ق) از فرقه زیدیه، فقه‌القرآن خود را «شافی (شفاء) العلیل فی شرح الخمسمأة آیة من التنزیل» نامید؛ با این حال باید توجه داشت كه در خصوص تعداد آیات الاحكام، دیدگاه‌های دیگری نیز وجود دارد؛ از جمله عبدالله بن مبارك، بر این عقیده است كه نهصد آیه از قرآن، آیات الاحكام است. (ایازی، 1380ش، ص121). محمد بن عبدالله بن العربی از احكام القرآن نویسان مالكی مذهب نیز این عدد از آیات را تفسیر می‌كند؛ چه بسا بزرگ‌ترین رقم درباره‌ی آیات الاحكام، رقم دو هزار به بالاست كه می‌توان در «لجامع لأحكام القرآن» قرطبی یافت؛ چنان كه كمتر از پانصد نیز گفته‌اند؛ از جمله شیخ محمد خضری بك معتقد است: آیات الاحكام به بیش از سیصد آیه نمی‌رسد (همان). سیوطی و شیخ طنطاوی تنها یكصد و پنجاه آیه را در رابطه با احكام می‌دانند (سیوطی، 1416ق، ج2، ص165/ طنطاوی جوهری، 1412ق، ج1، ص3). با این همه به نظر می‌رسد آنچه در این زمینه، به حقیقت نزدیك‌تر است، عددی بین نُهصد تا یك هزار است كه از مرور در آیات به دست می‌آید.
راز این تفاوت فاحش، در آمار آیات فقهی ممكن است این باشد كه برخی با قطع نظر از تكرار، عددی را گفته‌اند یا اینكه برخی با توجه به عنوان حكم، عدد را مطرح نموده‌اند كه طبعاً عدد كوچكی است و چه بسا برخی به آیات صریح و غیر صریح توجه كرده‌اند و به عدد بزرگ‌تری دست یافته‌اند. این احتمال نیز وجود دارد كه اعداد بزرگ ناشی از نوع بینش به آیات الاحكام باشد كه خواسته‌اند از برخی آیه‌های به ظاهر غیر آیات الاحكام مثل آیات الأمثال و آیات القصص و آیات القَسَم و جز آن نیز استفاده‌ی فقهی كنند.
در همین قرن نهم، یكی از مهم‌ترین آثار فقه‌القرآنی شیعه به نام «كنز العرفان فی فقه‌القرآن» پدید آمد. مؤلف این اثر، جمال الدین ابوعبدالله المقداد بن عبدالله بن محمد بن الحسین بن محمد السیوری الحلّی، معروف به «فاضل مقداد» (متوفای 826هـ. ق) است. وی از شاگردان محمد بن مكی، معروف به شهید اول بوده است و دارای آثار فقهی، كلامی و قرآنی، ادبی، ادعیه و حدیث می‌باشد كه برخی از آنها عبارتند از: التنقیح الرائع فی شرح مختصر الشرایع، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، نضد القواعد الفقهیه، تفسیر مغمضات القرآن و نیز كنزالعرفان. این فقیه مفسر، ابواب كتاب را براساس ابواب فقه تنظیم كرده است.
اثر دیگری كه در قرن نهم نگاشته شد، «آیات الاحكام» است كه به وسیله شیخ ناصر بن جمال الدین... بن متوّج البحرانی (متوفای حدود 860هـ. ق) تألیف گردید (كاظمی، 1365ش، ج1، ‌ص10). نویسنده‌ی أمل الآمل از وی به عنوان صاحب ذهن وقاد (خوش استعداد، فاضل، محقق، فقیه و حافظ یاد می‌كند. (حرّعاملی، [بی‌تا]، ج2، ص333).
در انتهای این قرن، كتاب «معارج السّوول و مدارج المأمول فی تفسیر آیات الاحكام» تألیف شیخ كمال الدین، حسن بن شمس الدین، محمد بن حسن استرآبادی پا به عرصه وجود نهاد (كاظمی، 1365ش، ج1، ص10). آقابزرگ در جایی دیگر از این كتاب با نام «الباب فی التفسیر» و «تفسیر اللباب» نیز یاد می‌كند (تهرانی، 1403ق، ج18، ص280).
در ادامه این دوره، در قرن دهم نیز آثار بی‌شماری در حوزه‌ی فقه‌القرآن پدید آمد؛ از جمله «تفسیر آیات الاحكام» تألیف شیخ شرف الدین شهفینگی، یا شیفتگی (متوفای 907هـ. ق) (كاظمی، پیشین). همچنین كتاب «محجةالبیضاء و الحجة الغراء». به گفته آقابزرگ تهرانی در این كتاب، فروع شریعت و حدیث و تفسیر آیات فقهی قرآن گردآوری شده است (تهرانی، 1403ق، ج20، ص145). «آیات الاحكام» (تفسیر شاهی) نیز از این دست آثار است كه سید امیر ابوالفتوح بن میرزا مخدوم حسینی عربشاهی گرگانی (متوفای 976هـ. ق) آن را به زبان فارسی تألیف كرده است. آقابزرگ تهرانی می‌افزاید: مؤلف، این كتاب را به نام شاه طهماسب نگاشته است. (همان، ج1، ص41)؛ از این رو به نام «تفسیر شاهی» شهرت یافته است. این كتاب در سال 1362 هجری شمسی توسط انتشارات «نوید تهران» همراه با «توضیح آیات الأحكام» نوشته میرزا ولی الله اشراقی سرابی به چاپ رسیده است. كتاب دیگر «آیات الأحكام» تألیف شیخ محمد بن حسن طبسی است (تهرانی: همان). مؤلف، كتاب دیگری به نام «زبدة البیان فی آیات قصص القرآن» نیز در سال 1083 (هـ. ق) نگاشته است.
در این قرن، همچنین یكی از مهم‌ترین اثر فقه‌القرآنی، یعنی «زبدة البیان فی براهین احكام القرآن» نگارش یافت. این كتاب تألیف عالم ربانی، مولی احمد بن محمد معروف به مقدس اردبیلی (متوفای 993هـ. ق) است. وی علاوه بر این اثر، صاحب آثار بی‌شماری در فقه و كلام و تفسیر است كه برخی از آنها عبارت است از: «مجمع الفائده و البرهان در فقه؛ حدیقة الشیعه فی تفصیل احوال النبی و الائمه (علیهم السلام) در تاریخ؛ اثبات الواجب، اثبات الامامة در عقاید (امین، بی‌تا، ج3، ص82)؛ جالب آنكه بر این كتاب، بیش از ده حاشیه و تعلیقه در طول قرن‌های یازده و دوازده نگاشته شده است.
در این قرن، چند اثر دیگر به رشته تحریر درآمد كه یكی از آنها «آیات الاحكام» تألیف شجاع الدین محمود بن علی حسینی مرعشی- از معاصران شاه طهماسب اول و از شاگردان محقق كركی است. (كاظمی، 1365ش، ج1، ص10) آقای عمید نیز از كتابی با عنوان «آیات الاحكام» نوشته میرزا محمد بن علی حسین استرآبادی (متوفای 1026هـ. ق) نام می‌برد (عمید زنجانی، 1382ش، ص23) كه احتمالاً منظور ایشان همین كتاب باشد؛ ولی چون آقای عمید از شخص دیگری با مشخصات شجاع الدین محمود نام می‌برد، احتمال دارد اینها دو نفر باشند؛ همچنین كتاب «معدن العرفان فی فقه مجمع البیان لعلوم القرآن» نیز از دیگر آثار این دسته است كه شیخ ابراهیم بن حسن دراق یا ورّاق، از علمای اوایل قرن ده نگاشته است (یزدی، 1374ش، ج1، ص9). بنابر نقل، نسخه خطی این اثر، در دانشگاه لس آنجلس آمریكا موجود است (دفتر تبلیغات اسلامی، 1374ش، ص176).

4. دوره شكوفایی

این دوره از قرن یازدهم و با تعلیقه نویسی بر «زبدةالبیان» با عنوان «التعلیقة علی زبدةالبیان فی احكام القرآن» آغاز می‌شود. این اثر به وسیله امیر فیض الله بن عبدالقاهر حسینی تفرشی نجفی (متوفای 1025هـ. ق) پدید آمد. پس از آن، كتابی با عنوان: «شرح آیات الاحكام فی تفسیر كلام الله الملك العلام» به وسیله محمد بن علی بن ابراهیم استرآبادی، معروف به میرزا محمد (متوفای 1028هـ. ق) نوشته شد. این كتاب همراه با «تعلیقات» محمدباقر شریف زاده توسط مكتبة المعراجی به چاپ رسیده است.
كتاب «مشرق الشمسین و اكسیر السعادتین» تألیف بهاءالدین محمد بن الحسین بن عبدالصمد، معروف به شیخ بهایی (متوفای 1030هـ. ق) از دیگر آثار این دوره است (یزدی، 1374ش، ج1، ص10). امین و آقا بزرگ تهرانی از این كتاب به نام «مجمع النورین و مطلع النیران» نیز یاد می‌كنند و می‌افزایند؛ در این كتاب تنها بحث طهارت وجود دارد و در تفسیر آیات، از احادیث بهره گرفته است (امین، بی‌تا، ج9، ص244/ تهرانی، 1403ق، ج21، ص50). گفتنی است شیخ بهایی از سرآمدان روزگار خویش است و نزدیك به شصت اثر در موضوعات مختلف اسلامی و علمی از جمله تفسیر، حدیث، درایه، رجال، فقه، اصول، تاریخ، حساب، هیأت، ادبیات و شعر از او به یادگار مانده است كه در مباحث قرآنی، افزون بر آیات الأحكام مذكور، می‌توان به «العروة الوثقی فی تفسیر القرآن»، و «عین الحیاة» و حاشیه بر تفسیر بیضاوی و نیز حاشیه بر تفسیر كشاف اشاره نمود (امین، بی‌تا، ج9، ص244)؛ چه اینكه این از خصائص علمای جامع است كه در زمینه‌های مختلف قلم می‌زنند.
از سوی دیگر «تفسیر آیات الاحكام» تألیف میرزا رفیع الدین محمد حسین مرعشی (متوفای 1034هـ. ق) و «تفسیر القطب شاهی فی شرح آیات الاحكام»، تألیف محمد یزدی معروف به شاه قاضی (متوفای حدود 1040هـ. ق) كه برای سلطان محمد قطب شاه نگارش یافته است (كاظمی، 1365ش، ج1، ص11) از دیگر تألیفات فقه‌القرآنی این قرن است.
كتاب آیات الاحكام در موضوع «صیام» با عنوان «اماطة اللثام عن الآیات الواردة فی الصیام» نگارش یكی از علمای اواسط همین قرن است. به گفته‌ی آقابزرگ تهرانی نگارش این كتاب- كه بدون ذكر مؤلف است- به شاه صفی صفوی اهدا شده است و دارای صبغه روایی نیز بوده است كه خود نویسنده در سال 1046 (هـ. ق) آن را به فارسی ترجمه كرده است (تهرانی، 1403هـ. ق، ج2، ص304).
در این قرن، یكی دیگر از آثار مهم در حوزه فقه‌پژوهی قرآنی پا به عرصه وجود گذاشت. این كتاب با عنوان «مسالك الافهام الی آیات الاحكام» تألیف ابوعبدالله، محمد الجواد، شمس الدین الكاظمی، مشهور به «فاضل جواد» متوفای اواسط قرن یازدهم هجری است. وی شاگرد شیخ بهایی بوده و در اصول، حساب، نجوم، نحو، فقه، ‌رجال، عرفان و تفسیر، دارای آثاری ارزشمند است. (كاظمی، 1365ش، ج1، ص14).
از چهار كتاب: فقه‌القرآن راوندی، كنزالعرفان فاضل مقداد، زبدةالبیان مقدس اردبیلی و مسالك الافهام كاظمی، می‌توان به عنوان كتب اربعه فقه‌القرآن یاد نمود.
در این قرن، همچنین كتاب «فتح ابواب الجنان فی تفسیر آیات الاحكام»، تألیف محمد بن الحسین عاملی (متوفای 1080هـ. ق) به بازار دانش فقه‌القرآن عرضه گردید (همان، ص11)؛ افزون بر آن كتاب «آیات الاحكام الفقهیة» كتابی است به زبان فارسی از مولی ملك علی تونی كه در سال 1098 (هـ. ق) به نام شاه سلیمان رضوی نوشته شده است.
اثر دیگر این دوره «مفاتیح الاحكام فی شرح آیات الاحكام القرآنیة» تألیف محمد سعید بن سراج الدین طباطبایی قهپایی (متوفای 1092هـ. ق) است (اردبیلی، 1403ق، ج2، ص118/ تهرانی، 1403ق، ج21، ص298). این اثر شرحی است بر زبدةالبیان مقدس اردبیلی كه در همین قرن، توسط سید فضل الله استرآبادی از شاگردان مقدس اردبیلی- كه طبعاً از علمای قرن یازدهم به حساب می‌آید- نوشته شد؛ همچنین كتاب «احكام القرآن» تألیف آقا حسین خوانساری (متوفای 1100هـ. ق) را هم باید به این جمع افزود كه در اواخر قرن نگاشته شد. (اردبیلی، 1378ش، ص7).

5. دوره ركود

منظور از ركود این نیست كه ارابه‌ی فقه‌پژوهی قرآنی به كلی از حركت باز ایستاد، بلكه منظور این است كه اثر قابل توجهی با «شیوه‌ی استدلالی» عرضه نشد. این دوره از اواخر قرن یازدهم شروع می‌شود و تا اواخر قرن سیزدهم به مدت تقریبی دو قرن ادامه می‌یابد. این دوره كه عصر رویكرد دوباره به اخباری‌گری است و مجموعه‌های روایی عظیم شیعی در آن رخ می‌نماید، بسیاری از شعب علوم اسلامی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در همین زمان است كه «وافی» ملامحسن فیض كاشانی (متوفای 1091 ه. ق)، «وسائل الشیعة» شیخ حر عاملی (متوفای 1104 ه. ق) و «بحارالانوار» محمد باقر مجلسی (متوفای 1111 ه. ق) و «العوالم» شیخ عبدالله بحرانی (متوفای 1130 ه. ق) پا به عرصه وجود می‌گذارد و مسیر بسیاری از علوم را به سمت روایی شدن سوق می‌دهد؛ همچنین در پی آن، تفاسیر روایی‌ای چون تفسیر «الصافی» فیض کاشانی، «البرهان فی تفسر القرآن» سید هاشم بحرانی «متوفای 1107 ه. ق) و «نورالثقلین» محدّث حویزی (متوفای 1112 ه. ق) و «تفسیر کنزالدقائق» مشهدی قمی و ده‌ها تفسیر روایی دیگر ظهور می‌نماید و تقریباً هیچ تفسیر عقلی و اجتهادی‌ای جلوه نمی‌کند.
فقه نیز در این دوره به سمت روایی شدن سوق یافت و آثاری چون «النخبة المحسنیة» فیض کاشانی و شرح آن، یعنی «التحفة السنیة» سید عبدالله جزائری، «حدایق الناظرة» شیخ یوسف بحرانی (متوفای 1176هـ. ق) به حوزه علمی شیعه عرضه می‌گردد. این رویكرد بر فقه‌پژوهی قرآن نیز تأثیر گذاشت و تفسیر آیات الاحكام را یا به صورت تعلیقه درآورد و یا با صبغه‌ی روایی و اخباری‌گری پدیدار كرد.
در این دوره، ابتدا نورالدین بن نورالدین شوشتری (متوفای 1019هـ. ق) «حاشیة علی كنز العرفان» را نوشت (تهرانی، 1403ق، ج6، ص9)؛ پس از وی، میر فضل الله استرآبادی (متوفای 1041هـ. ق) «حاشیة علی زبدة البیان» را به رشته تحریر درآورد (عقیقی بخشایشی، 1382ش، ص520 و 566) بعد از وی، سید نعمت الله جزائری (متوفای سال 1112هـ. ق) كه عنایت زیادی به اخبار داشت، كتاب «التعلیقة علی زبدة البیان» را نگاشت؛ همچنین به دنبال آن سلیمان بن عبدالله بن علی بحرانی ماحوزی، معروف به محقق بحرانی (متوفای 1122هـ. ق) كتاب «التعلیقة علی مشرق الشمسین» را نوشت (یزدی، 1374ش، ج1، ص11). نكته آنكه ماحوزی یكی از محدثان نامدار بحرین بود و به گفته‌ی شاگردش، شیخ عبدالله بن صالح بحرانی، بیشتر علومش در حدیث، رجال و تاریخ بوده است (ماحوزی بحرانی، 1417ق، ص5).
در دهه‌ی سوم قرن دوازدهم، تعلیقات دیگری نیز نوشته شد كه از جمله‌ی آن، یكی علامه محمد بن عبدالفتاح، مشهور به سراب تنكابنی (متوفای 1124هـ. ق) بود كه كتابی را با عنوان «التعلیقة علی زبدة البیان فی احكام القرآن» به رشته تحریر درآورد. (یزدی، پیشین) (6) و دیگری از علامه میرزا عبدالله بن عیسی تبریزی اصفهانی، مشهور به افندی (متوفای حدود 1130ه. ق) كه كتاب «التعلیقة علی مسالك الافهام الی آیات الاحكام» را نگاشت (اردبیلی، 1378ش، ص7/ یزدی، پیشین). در اواسط قرن یازدهم نیز «التعلیقة علی زبدة البیان فی احكام القرآن» به وسیله امیر بهاءالدین محمد بن امیرمحمدباقر مختاری حسینی نائینی سبزواری (متوفای 1130 یا 1140هـ. ق) نگارش یافت.
آقا بزرگ تهرانی از كتابی در زمینه فقه‌القرآن با عنوان «آیات الاحكام» نام می‌برد كه در آن، آیات فقهی قرآن بدون شرح و تفسیر مرتب شده است و نادرشاه در سال 1145هـ. ق آن را وقف كتابخانه رضوی نموده است (تهرانی، 1403ق، ج1، ص41). برخی از فضلای معاصر از این كتاب به اعتبار نام واقف، به «تفسیر آیات الاحكام نادری» تعبیر نموده‌اند (عقیقی بخشایشی، 1382ش، ص674). در ربع آخر قرن دوازدهم، «التعلیقة علی مشرق الشمسین» به قلم اسماعیل بن محمد حسین مازندرانی، مشهور به خاجویی (متوفای 1173 یا 1177هـ. ق) به جمع قافله‌ی فقه‌القرآن پیوست (اردبیلی، 1378ش، ص8). آقای استادی نیز یك «التعلیقة» دیگر را كه در قرن دوازدهم بر زبده البیان نگاشته شده نام می‌برد و آن را به محمد رفیع جیلانی نسبت می‌دهد.
اثر دیگری كه در این دوره در زمینه فقه‌القرآن نگاشته شده است و غالباً با صبغه‌ی روایی است، عبارت است از «ایناس سلطان المؤمنین باقتباس، علوم الدین من النبراس المعجز المبین» تألیف سید محمدعلی عاملی مكی (متوفای 1139هـ. ق) (تهرانی، 1403ق، ج2، ص41). آقای مرعشی در ذیل عنوان كتاب، این جمله را می‌افزاید: «فی تفسیر الآیات القرآنیة التی هی الأحكام الأصلیة و الفرعیة» (كاظمی، 1365ش، ج1، ص11). اعجاز حسین می‌نویسد: تفسیر آیات الاحكام سید محمد حیدر بر تسلط و گستره‌ی علمی وی بر مذاهب عامه و خاصه و تحقیق آرای آنها گواهی می‌دهد؛ چرا كه مشتمل بر همه علوم است. وی این كتاب را برای شاه سلطان حسین نوشته است (اعجاز حسین، 1409ق، ص126). باید توجه داشت كه ظاهراً این اولین كتابی است كه به صورت مقارن و به این شكل تألیف شده است.
دیگر آثار فقه‌القرآنی كه در این دوره با صبغه‌ی روایی پدیدار شد، «تفسیر آیات الاحكام» تألیف شیخ احمد بن اسماعیل جزائری (متوفای 1151هـ. ق) است. اعجاز حسین درباره‌ی این كتاب می‌نویسد: مؤلف در این كتاب به روایات تمسك نموده است كه در نوع خود بی‌نظیر و نفیس است (همان). آیت الله نجفی مرعشی از این اثر به نام «قلائد الدرر فی بیان آیات الاحكام بالاثر» یاد می‌كند و می‌افزاید: این كتاب بسیار سودمند است كه در ذیل هر آیه، اخبار ائمه (علیهم السلام) را با بحث و تحقیق می‌آورد (كاظمی، 1365ش، ج1، ص12): كتاب «تحصیل الاطمینان فی شرح زبدة البیان فی احكام القرآن» نوشته امیرمحمد ابراهیم بن امیر معصوم قزوینی، معروف به قاضی محمد ابراهیم (متوفای 1160هـ. ق) (7) دیگر اثر فقه‌القرآنی این دوره است. این تفسیر به زبان فارسی و شبیه تفسیر ابوالفتوح رازی می‌باشد (تهرانی، 1403ق، ج4، ص239).
در اواخر همین قرن، سید شمس الدین محمد حسینی مرعشی (متوفای 1181هـ. ق) كتابی با عنوان «آیات الاحكام» نوشت؛ همچنین مولی محمدكاظم طبرسی (متوفای 1190هـ. ق) نیز «آیات الاحكام» را به رشته‌ی تحریر درآورد. (دفتر تبلیغات اسلامی، 1374ش، ص179). در انتهای این قرن، كتاب دیگری با عنوان «نمط الدُرر» به وسیله محمد بن الحسن الخراسانی (متوفای 1200هـ. ق) نگارش یافت (همان) و پس از آن، حركت فقه‌پژوهی به مدت تقریبی نیم قرن كُند، بلكه به كلی متوقف گردید.

6. دوره بازگشت

پس از فراز و نشیب نسبتاً طولانی و خمودگی‌ای كه در طول دو قرن یازدهم و دوازدهم متوجه حركت فقه‌پژوهی گردید، از اواسط قرن سیزدهم، دوباره خیزش و شتاب لازم را باز یافت و اولین اثر، به وسیله سید محمدابراهیم حسینی مرعشی (متوفای 1240هـ. ق) با عنوان «آیات الاحكام» نوشته شد. (همان)
پس از آن، كتاب «تقریب الافهام فی تفسیر آیات الاحكام» به دست سید محمدقلی بن محمد حسین بن حامد حسین نیشابوری (متوفای 1260هـ. ق) به زبان فارسی تألیف و وارد بازار فقه‌پژوهی گردید (اعجاز حسین، 1409ق، ص127/ تهرانی، 1403ق، ج4، ص 366). گفتنی است نویسنده این اثر، پدر اعجاز حسین، صاحب كتاب «كشف الحجب عن اسماء المؤلفات و الكتب» است.
بعد از آن، كتاب «دلائل المرام فی تفسیر آیات الاحكام» توسط محمد جعفر بن سیف الدین استرآبادی مشهور به شریعتمدار (متوفای 1263هـ. ق) نگاشته شد (كاظمی، 1365ش، ج1، ص12). دو اثر دیگر نیز در اواخر این قرن نگاشته شد: یكی كتاب «كنزالعرفان فی تفسیر القرآن» است كه در آن، پس از مباحث تفسیری و قرائی به احكام فقهی آیات براساس مذاهب اربعه و اثبات حقانیت فقه جعفری می‌پردازد (مؤسسه دائرة الفقه الاسلامی، 1424ق، ج2، ‌ص 503) و دیگری كتاب «الوجیز فی تفسیر آیات الاحكام» كه به وسیله عبدالحسین بن ابراهیم مخزومی (متوفای 1279هـ. ق) به رشته تحریر درآمد (دفتر تبلیغات اسلامی، پیشین، به نقل از: معجم المفسرین، ج6، ص11).
در اوایل قرن چهاردهم، علی بن ملا محمدجعفر استرآبادی، معروف به شریعتمدار (متوفای 1315هـ. ق) چند كتاب در زمینه فقه‌القرآن نوشت: یكی كتاب «نثر الدرر الایتام فی شرح الآیات الاحكام» كه نسبتاً مبسوط است؛ دوم «الدرر الایتام فی تفسیر آیات الاحكام» (كاظمی، 1365ش، ج1، ص12). تهرانی از این كتاب با عنوان «انموذج فی تفسیر آیات الاحكام» یاد می‌كند و می‌افزاید: آن را از «نثر الدرر» استخراج نموده است (تهرانی، 1403ق، ‌ج8، ص119). ایشان از كتاب سومی از وی به نام «كنز دُرر الاحكام» یاد می‌كند كه در حقیقت شرحی بر دُرر الاحكام است. (همان، ج18، ص153).
در همان زمان، كتابی با عنوان «احكام القرآن» به وسیله سید شرف الدین علی حسینی مرعشی (متوفای 1316هـ. ق) نوشته می‌شود (دفتر تبلیغات اسلامی، 1374ش، ص180). همچنین كتاب «احكام قرآن» نوشته غلامرضا امیری كرمانشاهی از دیگر كتبی است كه در این زمینه و در سال 1369 (هـ. ق) نگاشته شده است. (عقیقی بخشایشی، 1382ش، صص 827 و 1074).
در ادامه‌ی این دوره، عبدعلی بن ابی القاسم الموسوی (متوفای 1336هـ. ق) كتاب «لبّ الألباب فی تفسیر احكام الكتاب» را می‌نویسد (تهرانی، ج18، ص283). این نویسنده، كتابی به نام «المقالید الجعفریة فی القواعد الفقهیة» نیز دارد.
در این زمان، محمدعلی، مشهور به شیخ حمزه علی فشندی (متوفای 1338هـ. ق) «آیات الاحكام» را نوشت؛ همچنین یكی دیگر از كتاب‌هایی كه در زمینه فقه‌القرآن در این عصر ظهور یافت، كتاب «موضوع آیات الاحكام» تألیف محمد بن فضل الله موسوی ساروی معروف به ثقةالاسلام (متوفای 1342هـ. ق) است (كاظمی، 1365ش، ج1، ص13).
كتاب «مقلاد الرشاد فی شرح آیات الاحكام» تألیف مولی محمدمهدی بنابی (متوفای حدود 1345هـ. ق) كتاب دیگری است كه در این زمینه و در این زمان نوشته شده است (كاظمی، پیشین). وی از جمله كسانی است كه به آیت الله مرعشی اجازه روایت داده است.
در همین زمان، كتاب «الجمان الحسان فی احكام القرآن» توسط سید محمود موسوی دهسرخی اصفهانی (متولد سال 1345هـ. ق) به رشته‌ی تحریر درآمد (اردبیلی، 1378ش، ص7). در همین دهه، محمد باقر بن محمد حسن قائنی (متوفای 1352هـ. ق) كتاب «آیات الاحكام» را تألیف نمود (كاظمی، پیشین). وی نیز از جمله كسانی است كه به آیت الله مرعشی اجازه روایت داده است. كتاب الكبریت الاحمر- كه از شهرت خاصی برخوردار است- از این نویسنده می‌باشد (تهرانی، 1403ق، ج1، ص43/ عمید، 1382ش، ص33)؛ همچنین در ادامه، سید ابوتراب خوانساری (متوفای 1346هـ. ق) كتاب «لب الالباب فی تفسیر آیات الاحكام» را نوشت (یزدی، 1374ش، ج1، ص12).
در نیمه دوم قرن چهاردهم، كتابی با عنوان «آیات الاحكام»- كه طرز دادرسی و مسئولیت كیفری در حقوق اسلام را بیان می‌كند- توسط ابراهیم خجسته نوشته شد كه در سال 1328شمسی در رشت به چاپ رسید (دفتر تبلیغات اسلامی، 1374ش، ص181). در همین زمان، كتابی با عنوان «آیات الاحكام» به وسیله سید محمد ابراهیم حسینی اصفهانی (متوفای 1377هـ. ق) تألیف گردید. (همان، ص180)؛ همچنین در ادامه، اولین اثر تقریبی در زمینه فقه‌القرآن با عنوان «تفسیر آیات الاحكام وفق المذهب الجعفری و المذاهب الاربعة» به وسیله سید آقا حسین طباطبایی یزدی، از نوادگان سید محمدكاظم یزدی صاحب عروه (متوفای 1386هـ. ق) پا به عرصه وجود گذاشت. (اردبیلی، 1378ش، ص7).
در همین زمان، سید یحیی یزدی (متوفای 1386هـ. ق) كتاب «آیات الاحكام» را تألیف نمود (دفتر تبلیغات اسلامی، پیشین). در انتهای این دوره، دو كتاب دیگر ظاهر شد: یكی كتاب «آیات الاحكام» شیخ خلف آل عصفور، در اواخر قرن چهاردهم (همان) و دیگری «آیات الاحكام» شیخ اسماعیل بن علی تقی ارومی تبریزی، از علمای قرن چهاردهم (اردبیلی، پیشین/ یزدی، 1374ش، ج1، ص11).
كتاب «اقصی البیان فی آیات الاحكام و فقه‌القرآن». تألیف مسعود سلطانی آذربایجانی (متوفای 1410هـ. ق) در دو مجلد، از دیگر كتب این دوره است (عقیقی بخشایشی، 1382ش، ص1176).
در یك جمع بندی باید گفت: در طول دوازده قرن، یعنی از آغاز قرن سوم تا پایان قرن چهاردهم، ‌بالغ بر هفتاد اثر، اعم از متن، شرح و تعلیقه در حوزه فقه‌القرآن نگاشته شده است.

7. دوره رشد و رویش

قرن پانزدهم در حقیقت سرآغاز تحول جدی در فقه‌پژوهی قرآنی است كه هم به لحاظ كمّی و هم به لحاظ كیفی دارای رشد و تحولات گوناگون می‌باشد؛ گرچه به لحاظ بنیه‌ی علمی اندك، دچار تنزل شده است. تحول در این دوره عبارتند از:

7-1. فهرست نگاری:

بی‌تردید سهولت در بهره گیری از منابع هر دانش، مرهون جستجوی آسان و سریع در قرآن و كتاب‌های مربوط به آن دانش است؛ و این مهم در قالب فهرست نگاری و نمایه سازی میسر خواهد بود؛ از این رو می‌طلبد در كنار همه‌ی خدمات علمی‌ای كه صورت می‌گیرد، به این مهم نیز توجه شود. برخی از آثاری كه به نوعی به این مهم پرداخته‌اند، عبارتند از: «فرهنگ آیات فقهی قرآن كریم براساس موضوعات فقهی» كه به وسیله محمد اراكی تهیه و تنظیم شده و در سال 1383 شمسی توسط انتشارات اسوه به چاپ رسیده است. «ادوار فقه» نوشته محمود شهابی كه در حقیقت طبقه بندی آیات فقهی قرآن، براساس كنزالعرفان فاضل مقداد است. «آیات الاحكام فی تراث الامام الخمینی» گردآوری، عباس فیضی نسب كه توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در سال 1384 منتشر شده است و نیز كتاب «الانظار التفسیریة للشیخ الانصاری» كه توسط مركز فرهنگ و معارف اسلامی در سال 1376تدوین و به چاپ رسیده است؛ همچنین «آیات الاحكام» سید محمدرضا غیاثی كرمانی نیز از این دست آثار است كه به گفته نویسنده با انگیزه‌ی حفظ موضوعی و براساس «آیات الاحكام» (تفسیر شاهی) تألیف سید امیر ابوالفتح بن میرزا مخدوم حسینی عربشاهی تهیه و تنظیم شده است.

7-2. رویكرد موضوعی:

برای رسیدن به نگاهی جامع و نهایی درباره‌ی یك موضوع، تمركز بر آن و پرهیز از پراكندگی، از جمله اموری است كه نمی‌توان به سادگی انكار نمود؛ به خصوص در روزگار حاضر كه باید برای سؤالات و شبهات و پرسشها، پاسخ‌یابی نمود؛ از این رو پرداختن به مسائل به صورت موضوعی، در دستور كار بسیاری از ارباب فن قرار گرفته است. از جمله آثاری كه در این زمینه نوشته شده است، می‌توان به این كتاب‌ها اشاره نمود: «درآمدی بر مبنای نظری آیات الاحكام» نوشته سید محمدعلی ایازی كه در سال 1380 چاپ و توزیع شده است. درباره‌ی این اثر می‌توان گفت: بی‌شك یكی از مهم‌ترین موضوعات در حوزه فقه‌پژوهی، تبیین مبانی آن است كه این كتاب متكفل این مهم می‌باشد: كتاب «درس‌هایی از آیات الاحكام» نوشته داریوش زرگری مرندی، در موضوع معاملات و عقود نیز از این دست آثار می‌باشد كه در سال 1380 توسط دانشگاه آزاد اسلامی زنجان به چاپ رسیده است؛ همچنین «آیات الاحكام» در موضوع حقوق مدنی و جزایی، نوشته محمدعلی آقایی كه در سال 1380 به چاپ رسیده است و «آیات الاحكام حقوقی» نوشته اسدالله لطفی؛ این كتاب در دوازده فصل، عقود و ایقاعات را مورد بررسی قرار داده است و در سال 1381 توسط انتشارات نور علم به چاپ رسیده است.
افزون بر آن «آیات الاحكام» نوشته عباس علی عمید زنجانی كه مؤسسه مطالعات و تحقیقات علوم اسلامی در سال 1382 آن را منتشر كرده است، از دیگر آثار این حوزه است. این كتاب دارای یك مقدمه تمهیدی و شش بخش است كه به مباحث حقوقی پرداخته است؛ همچنین «احكام القرآن» نوشته محمدباقر بهبودی كه تنها به بحث «ارث» و «ربا» پرداخته است. نیز از جمله آثار موضوعی این عرصه است. این كتاب توسط نشر معراجی در تهران به چاپ رسیده است.

7-3. گرایش تطبیقی:

با توجه به اهتمام فریقین در برداشت احكام از اصیل‌ترین و اصلی‌ترین منبع استنباط احكام- كه آثار بی‌شمار آنها گواه این مدعاست- ضروری می‌نمود تا این دانش دو سویه‌ی فقهی و تفسیری، به صورت مقارن و از دو دیدگاه شیعی و سنی مورد بررسی قرار گیرد. این مهم ابتدا به وسیله محمدهادی آل راضی آغاز شد و كتاب «آیات الاحكام/ دروس فی آیات الاحكام» كه به صورت دروس مقارن تدوین و پیوسته به طلاب آموزش داده شده است، به همین منظور نوشته شده است. پس از آن، ‌«تفسیر آیات الاحكام مقارن» به عنوان یكی از مواد درسی مركز جهانی علوم اسلامی قرار گرفت و در پی آن كتاب «فقه‌القرآن/ آیات الاحكام تطبیقی» به وسیله نگارنده تدوین و در سال 1383 به وسیله مركز تهیه و تدوین متون مركز جهانی منتشر گردید.

7-4. ورود به مراكز علمی:

دانش فقه‌القرآن همواره در حوزه‌های علمی حضور داشته و دارد و این امری طبیعی است. با تأسیس مراكز علمی دانشگاهی و ایجاد رشته‌های الهیات و معارف اسلامی به خصوص گرایش قرآن و حدیث، این انتظار وجود داشت كه فقه‌القرآن نیز دیر یا زود همگام با دیگر معارف در عرصه دانشگاه حضور یابد؛ از این رو دانش فقه‌القرآن در یك گام بلند و در مسیر تكاملی خود در دانشگاه‌ها مطرح گردید. ابتدا عناوین درسی به تصویب رسید و در پی آن، كتاب‌هایی با این صبغه نگارش یافت. برخی از این كتاب‌ها عبارتند از: «آیات الاحكام» نوشته كاظم مدیر شانه‌چی كه در سال 1382 نگاشته شده است و به وسیله‌ی سازمان مطالعه و تدوین كتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت) به چاپ رسیده است. این كتاب شامل یك مقدمه و هجده بحث می‌باشد.
«آیات الاحكام» نوشته عابدین مؤمنی نیز از این دست آثار است كه توسط دانشگاه پیام نور به عنوان متن درسی در سال 1383 به چاپ رسیده است؛ افزون بر آن «درسنامه آیات الاحكام». تألیف نگارنده نیز كه برای دانشكده‌های علوم قرآنی كشور طبق سرفصل مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نگاشته شده است و به وسیله انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی در دست انتشار است، قابل اشاره است.

7-5. شرح، ترجمه و تصحیح:

از جمله فعالیت‌های فقه‌القرآنی در این دوره، می‌توان به برنامه‌ی تصحیح و ترجمه آثار فقه‌القرآنی گذشته اشاره نمود. در بخش تصحیح، می‌توان از تصحیح كتاب «زبدةالبیان فی براهین احكام القرآن» توسط رضا استادی و علی اكبر زمانی و تصحیح كتاب «كنز العرفان فی فقه‌القرآن» توسط عبدالرحیم عقیقی بخشایشی نام برد.
در بخش ترجمه نیز می‌توان از ترجمه «كنز العرفان فی فقه‌القرآن» توسط دكتر مهدی محقق و ترجمه و تلخیص «زبدةالبیان» توسط دكتر سجادی كه در سال 1362 به چاپ رسیده است، نام برد؛ همچنین می‌توان به شرح و ترجمه‌ی كتاب «كنز العرفان فی فقه‌القرآن» به وسیله سید عبدالله اصغری (1385ش) و ترجمه همین كتاب به وسیله عقیقی بخشایشی و نیز ترجمه قسمت عقود آن كه به وسیله هادی عظیمی گرگانی انجام شده است (1378ش) اشاره كرد.

7-6. جامع نگری:

در كنار آثار مذكور در این دوره، كتاب‌های جامع فقه‌پژوهی نیز حضوری مناسب داشته‌اند؛ از جمله كتب جامع، می‌توان به این آثار اشاره كرد: كتاب «آیات الاحكام»تألیف محمد سعیدی لاهیجی (متوفای 1403هـ. ق) كه بنا به گفته عقیقی بخشایشی تمام آیات و سور قرآن را در برمی‌گیرد (عقیقی بخشایشی، 1382ش، ص1192)؛ كتاب «آیات الاحكام» تألیف احمد میرخانی (متوفای 1414هـ. ق) نیز از دیگر آثار این حوزه است. این كتاب در پنج مجلد و به زبان فارسی نوشته شده است. نویسنده از شاگردان آیات عظام بروجردی، میرزا مهدی اصفهانی، ‌هاشم قزوینی، صدر اصفهانی و حجت كوه كمری بوده است. علاقه‌ی نویسنده به دو دانش فقه و تفسیر وی را به نگارش این كتاب واداشته است.
«بدایع الكلام فی تفسیر آیات الاحكام» تألیف محمدباقر ملكی میانجی (متوفای 1420هـ. ق) نیز قابل اشاره است. این كتاب در سال 1388 تألیف شده و در سال 1400قمری در بیروت به چاپ رسیده است.
«احكام قرآن» یا «بهین فرمان» نوشته دكتر محمد خزائلی، استاد دانشگاه تهران (متولد 1292هـ. ق) است. این كتاب در چهار بخش: احوال شخصی، داد و ستدها و معاملات، عبادات و احكام اجتماعی تنظیم شده است كه در سال 1360 (هـ. ق) برای چهارمین بار توسط سازمان انتشارات جاویدان تجدید چاپ شده است. وی علاوه بر كتاب احكام القرآن، اعلام القرآن، فرهنگ قرآن، اصول قرآن و روش تعلیم قرآن را نیز به رشته‌ی تحریر درآورده است.
«فقه‌القرآن»، تألیف محمد یزدی نیز برخلاف شیوه‌ی دیگر كتاب‌های آیات الاحكام كه به ترتیب ابواب فقهی است، در چهار بخش، عبادات، حكومیات، عقود و ایقاعات، و اجتماعیات تنظیم شده است؛ گرچه شروع تألیف این كتاب در واقع به سال 1395(هـ. ق) بازمی‌گردد، اما چاپ اول آن در سال 1374(هـ. ق) صورت گرفته است.
«تفسیر جامع آیات الاحكام» نوشته زین العابدین قربانی لاهیجی، امام جمعه‌ی رشت نیز از دیگر آثار این حوزه است كه در هجده مجلد منتشر شده است:
از دیگر كتب فقه‌القرآن این دوره، می‌توان از «احكام القرآن» نوشته‌ی سید ابوالفضل برقعی نام برد كه به وسیله مطبوعاتی عطایی به چاپ رسیده است: همچنین باید از كتاب «الشیعة و أسس التشریع» تألیف عبدالحسین شهیدی كه شامل 520 آیه است و از طهارت تا دیات را شامل می‌شود، یاد كرد (عقیقی بخشایشی، 1382ش، ص1192) و سرانجام باید به كتاب «آیات الاحكام» تألیف هاشم زاده هریسی اشاره كرد.

امتیازات فقه‌القرآن شیعه

فقه‌القرآن شیعه از زوایای گوناگون، بر آثار دیگر فِرَق اسلامی دارای امتیازهایی است كه در ادامه، به برخی از آنها اشاره می‌شود.

الف) تمسك به مكتب اهل بیت (علیهم السلام)

یكی از مهم‌ترین امتیازات فقه‌القرآن شیعه، در این است كه شرح مجملات آیات الاحكام، تبیین مبهمات آن، بیان جزئیات احكام، تقیید مطلقات و تخصیص عمومات قرآن، به وسیله روایات مأثور از اهل بیت (علیهم السلام) صورت می‌گیرد و البته این نیست مگر با تمسك به حدیث معروف نبوی كه فرمود: «إنّی تارِكٌ فیكُمْ أمْرَیْن إنْ أخَذْتُمْ بِهما لَنْ تَضِلّوا كِتابَ اللهِ عَزَّوجَلَّ وَ أهْلَ بَیتی عِتْرَتی اَیُّها النّاسُ اسْمَعُوا وَ قدْ بَلَّغْتُ إنَّكُمْ سَتَردوُنَ عَلیَّ الحَوْضَ فَأسْألُكُمْ عَمّا فَعَلْتُمْ فی الثَّقَلین، وَ الثَّقلانِ كِتابُ اللهِ جَلٌّ ذِكْرُهُ وَ أهْلُ بَیْتی فلا تَسْبِقُوهُمْ فَتُهْلِكوا وَ لا تُعَلِّمُوهُمْ فَإنَّهُمْ أعْلَمُ مِنْكُم» (كلینی، 1364ش، ج1، ص293)؛ در حقیقت شیعه در بیان تفسیر آیات الاحكام نیز پیرو نبی مكرم (صلی الله علیه و آله) و عترت طاهر او، یعنی امامان معصوم (علیهم السلام) پس از وی می‌باشد، نه كس دیگر.

ب) مقارن بودن

این امتیاز كمتر در آثار فقه‌القرآنی فِرَق اسلامی غیر شیعه، یافت می‌شود؛ چه اینكه آیات الاحكام نویسان اهل سنت به طور عموم، هرچند ممكن است در حوزه‌ی همفكران اصولی خود آثار مقارن داشته باشند، اما مذهب شیعه را در دایره‌ی مقارن قرار نمی‌دهند؛ لیكن شیعه برای آگاهی از آراء و دیدگاه‌های اهل سنت و احیاناً جهت پاسخگویی به مسائل و شبهات، به بیان دیدگاه‌های آنان می‌پردازد؛ برای نمونه فاضل مقداد در تفسیر آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ وَ أَنْتُمْ سُکَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَ لاَ جُنُباً إِلاَّ عَابِرِی سَبِیلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا» (النساء:43) می‌نویسد: مراد از صلاة به نظر شیعه، مسجد (مكان نماز) است كه مذهب شافعی نیز بر همین عقیده است، بر خلاف رأی ابوحنیفه (فاضل مقداد، 1424ق، ص44). او در تفسیر آیه «لاَ یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ‌» (واقعه: 79) می‌نویسد: مقصود از مطهرون، پاكان از حدث و خبث هستند كه مروی از امام باقر (علیه السلام) است، مذهب مالكی، شافعی و حنفی نیز بر همین عقیده‌اند (همان).
این امتیاز هرچند در بسیاری از كتب مشهود است، اما با این حال در برخی مشهودتر است؛ از جمله كتاب «كنزالعرفان فی تفسیر القرآن». همان گونه كه اشاره شد، مؤلف در این كتاب پس از مباحث تفسیری و قرائی به احكام فقهی آیات بر اساس مذاهب اربعه و اثبات حقانیت فقه جعفری می‌پردازد.
از كتاب‌های دیگر می‌توان به «تفسیر آیات الاحكام وفق المذهب الجعفری و المذاهب الاربعة» نوشته سید آقا حسین طباطبایی یزدی و نیز «آیات الاحكام/ دروس فی آیات الاحكام» نوشته محمدهادی آل راضی- كه برای طلاب حوزه علمیه قم تدوین شده است- و كتاب «فقه‌القرآن/ آیات الاحكام تطبیقی» اشاره كرد كه به عنوان كتاب درسی مقارن تنظیم و تدوین شده‌اند.

ج) مشی فقهی

از دیگر امتیازات فقه‌القرآن شیعه، آن است كه با توجه به هویت دوسویه‌ی تفسیر آیات الاحكام كه از یك سو فقه است و از سوی دیگر تفسیر، مشی و ترتیب فقهی را مد نظر داشته‌اند؛ چه اینكه فقه‌القرآن به نوعی، تفسیر موضوعی است كه موضوع آن در بیرون از قرآن ترسیم شده است و به عنوان دانش فقه رواج دارد. فقیه مفسر، در پی آن است كه از یك موضوع فقهی به هنگام عرضه بر قرآن، چه پاسخی دریافت می‌كند، چنان كه پیش‌تر از این گفته شد، بر این اساس بیشتر آثار خود را در این زمینه فقه‌القرآن نامیده‌اند.
اما اهل سنت به شیوه‌ی تفسیر ترتیبی مشی كرده‌اند و هر آیه را در جای خود و به ترتیب موجود در قرآن مورد بررسی قرار داده‌اند؛ اما باید پذیرفت كه در هر موضوع كلی یا فرعی فقهی باید به شكل متمركز بحث نمود تا به نتیجه‌ی مطلوب رسید و بدیهی است كه با این شیوه، نمی‌توان به دیدگاه نهایی قرآن دست یافت؛ از سوی دیگر اگر ما موضوع حج را به عنوان یك بحث فقهی قرآنی مدّ نظر قرار دهیم. طبیعی است كه باید از استطاعت شروع نمود، بعد به احرام و محرمات و سپس به دیگر مناسك براساس ترتیب اعمال سیر نمود؛ لذا نمی‌توان ابتدا از سعی صفا و مروه سخن گفت، بعد به بیان محرمات احرام پرداخت و بعد از اصل حج سخن راند و درنهایت از مناسك دیگر؛ افزون بر اینكه این شیوه به دلیل تكرار آیات، تكرار مباحث را به دنبال خواهد داشت.

د) رویكرد عقل گرایانه

فقه‌القرآن شیعه به تبع اصل و اصول دو دانش فقه و تفسیر، رویكردی عقل گرایانه دارد؛ بدین معنی كه به هنگام تفسیر آیات الاحكام و به گاهِ فقدان ادلّه نقلی، به دلیل عقلی نیز تمسك كرده‌اند و یا در تأیید و ردّ مطالب از ادلّه‌ی عقلی كمك می‌گیرند. مقدس اردبیلی در تفسیر آیه «... وَ أُحِلَّ لَکُمْ مَا وَرَاءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِکُمْ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً» (نساء:24) می‌نویسد: آیه، ظهور در نكاح متعه دارد و هیچ دلیل عقلی و یا نقلی از كتاب و سنت آن را نسخ نكرده است؛ از یك سو جواز این نكاح به كتاب و سنت و اجماع ثابت است و این امر یقینی را تنها با دلیل یقینی عقلی یا نقلی دیگر می‌توان نقض كرد كه وجود ندارد. (اردبیلی، 1378ش، ص654). قطب راوندی نیز در تفسیر آیه «یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلاَدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ... مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِی بِهَا أَوْ دَیْنٍ»(نساء:11) می‌گوید: وجه تقدم وصیت بر دین در این آیه این است كه وجوب ردّ دَین عقلاً واجب است؛ از این رو وصیت را مقدم داشت تا بگوید این نیز واجب است (راوندی، 1405ق، ‌ج1، ‌ص385).

نتیجه

از مجموع آنچه گفته شد، به خوبی ملاحظه می‌شود كه در یك ربع گذشته از قرن پانزدهم، بیش از تمام قرن چهاردهم در حوزه تفسیر آیات الاحكام تلاش علمی صورت گرفته است و در این دو زمان (125 سال) به اندازه تمام طول عمر دانش فقه‌القرآن، فعالیت شده است كه بسامد كل آن را در تألیف نزدیك به یكصد اثر و نگارش تعلیقه و حاشیه بر متون دیگر می‌توان مشاهده كرد.
اگر این آمار را به نسبت مجموع فِرَق غیرشیعی در جهان اسلام در نظر بگیریم، بیش از پنجاه درصد كل آثار فقه‌پژوهی را به خود اختصاص خواهد داد، و اگر این میزان را به نسبت هریك فرقه‌های چهارگانه و شیعه زیدیه، ظاهریه، ایاضیه و آثار متفرقه در نظر بگیریم، سهم شیعه از ده تا بیست برابر یك فرقه، متغیر خواهد بود كه البته این جدای از تفسیر یك یا چند آیه فقهی، تفسیر موضوعی با عنوان فقهی و مقالات و پایان نامه‌هایی است كه در زمینه آیات الاحكام تهیه و تدوین شده است.

پی‌نوشت‌ها

1. استادیار مركز جهانی علوم اسلامی قم.
2. تفاسیر قرآن به لحاظ منهج، به تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن به روایت. تفسیر قرآن به عقل و تفسیر قرآن به اجتهاد تقسیم می‌شود. به لحاظ اتجاه نیز به تفسیر كلامی، تفسیر عرفانی، تفسیر اجتماعی، تفسیر ادبی، تفسیر فقهی، تفسیر علمی و... تقسیم می‌گردد. همچنین به لحاظ اسلوب. به تفسیر ترتیبی و تفسیر موضوعی و تفسیر ارتباطی تقسیم می‌شود.
3. ممكن است این دو اصطلاح را به این صورت جمع نمود و گفت: اصطلاح آیات الاحكام از زاویه‌ی قرآنی این دانش است و اصطلاح فقه‌القرآن، ناظر به شرح و تفسیر آن است.
4. برخی از این كتاب‌ها عبارتند از: كتاب الجمل، كتاب صفین، كتاب النهروان، كتاب مقتل امیرالمؤمنین (علیه السلام)، كتاب مقتل حجر بن عدی، كتاب مقتل رشید و میثم و جویرة بن مسهرة، كتاب الحكمین. كتاب مقتل الحسین (علیه السلام)، كتاب قیام الحسین (علیه السلام) و...
5. از جمله اشعار وی این بیت زیباست:
ما عبد الاصنام و القوم *** لها و هو فی اثر النبی
سجد محمد.
6. در این زمان از دو كتاب با عنوان «احكام القرآن»، یكی تألیف میرمحمد صالح خاتون آبادی، (متوفای 1130هـ. ق) و دیگری نوشته‌ی شیخ جعفر قاضی (متوفای 1115هـ. ق) نیز یاد شده است (دفتر تبلیغات اسلامی، 1374ش، ص178).
7. آیت الله نجفی مرعشی سال وفات وی را 1149 (هـ. ق) می‌داند. (كاظمی، 1365ش، ج1، ص12).

منابع تحقیق :
1. ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب؛ نجف: المطبعه الحیدریه، 1376ق.
2. ابن ندیم. محمد بن اسحاق؛ الفهرست، بیروت: دارالمعرفه، 1398ق.
3. اردبیلی، محمدعلی؛ جامع الرواه؛ چ1، قم: كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1403ق.
4. إعجاز حسین؛ كشف الحجب و الأستار: چ2، قم: كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1409ق.
5. اردبیلی، احمد. زبدة البیان فی براهین احكام القرآن، تحقیق رضا استادی و علی اكبر زمانی نژاد؛ چ2، قم: مؤمنین، 1378ش.
6. امین، سید محسن: اعیان الشیعه؛ تحقیق حسن الامین، تهران: وزارت ارشاد، بی‌تا.
7. ایازی، سید محمدعلی؛ فقه‌پژوهی قرآن (درآمدی بر مبانی نظری آیات الاحكام)؛ چ1، قم: بوستان كتاب، 1380ش.
8. بابایی، علی اكبر، مكاتب تفسیری، چ1، قم: پژوهشكده حوزه و دانشگاه و تهران: سمت، 1381ش.
9. بروجردی، سیدعلی: طرائف المقال: تحقیق سیدمهدی رجایی؛ چ1، قم: كتابخانه آیت الله مرعشی، 1410ق.
10. تهرانی، آقابزرگ؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه؛ چ3، بیروت: دارالاضواء، 1403ق.
11. حرعاملی، امل الآمل، تحقیق سید احمد الحسینی، [بی‌جا]، [بی‌نا]، [بی‌تا].
12. __؛ وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، قم: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1409ق.
13. حلی، حسن بن یوسف (علامه) : خلاصه الاقوال، ط الثانی، نجف: المطبعه الحیدریه، 1381ش.
14. حموی، یاقوت: معجم البلدان، بیروت: دارالفكر، بی‌تا.
15. دفتر تبلیغات اسلامی: فصلنامه پژوهش‌های قرآنی ‌(ویژه قرآن و فقه)، ش3، 1374ش.
16. ذهبی، محمدحسین؛ التفسیر و المفسرون: مكتبه وهبه، ط السابع، قاهره، 1421ق.
17. راوندی، هبةالله: فقه‌القرآن، چ2، قم: كتابخانه آیت الله نجفی مرعشی، 1405ق.
18. السیوری، مقداد بن عبدالله؛ كنزالعرفان، تحقیق محمدباقر بهبودی، تهران: المكتبه الرضویه لاحیاء الآثار الجعفریه، بی‌تا.
19. سیوطی، جلال الدین: الاتقان فی علوم القرآن، تحقیق سعید مندوب؛ چ1، بیروت: دارالفكر، 1416ق.
20. طباطبایی، محمدحسین؛ تفسیر المیزان، قم: جامعه مدرسین، بی‌تا.
21. طنطاوی جوهری؛ الجواهر فی تفسیر القرآن الكریم، چ4، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1412ق.
22. طوسی، محمد بن الحسن: الرسائل العشر؛ تحقیق واعظ زاده خراسانی، قم: جامعه مدرسین، 1404ق.
23. عاملی، سیدمحمد: نهایة المرام، تحقیق مجتبی عراقی و علی پناه اشتهاردی و آقاحسین یزدی، چ1، قم: جامعه مدرسین، 1413ق.
24. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم: طبقات مفسران شیعه، چ2، قم: نوید اسلام، 1382ش.
25. عمید زنجانی، عباسعلی، آیات الاحكام: چ1، قم: مؤسسه مطالعات و تحقیقات علوم اسلامی، 1382ش.
26. عیاشی، محمد بن مسعود، كتاب التفسیر، تحقیق سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران: المكتبه العلمیة الاسلامیة، بی‌تا.
27. فاضل مقداد، عبدالله بن عبدالله، كنزالعرفان؛ تحقیق عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، چ2، تهران، نوید اسلام، 1424ق.
28. قمی، عباس؛ الكنی و الالقاب، [بی‌جا]، [بی‌نا]، [بی‌تا].
29. كاظمی، جواد؛ مسالك الافهام الی آیات الاحكام: تحقیق محمدباقر شریف زاده، چ2، قم: المكتبة الرضویه، 1365ش.
30. كلینی، ثقةالاسلام (محمد بن یعقوب)، الكافی، تهران: دارالكتب الاسلامیه، 1365ش.
31. مؤسسه دائرة الفقه الاسلامی، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل البیت (علیهم السلام)، چ1، قم. 1424ق.
32. ماحوزی بحرانی، سلیمان: الاربعین: تحقیق سید مهدی روحانی، چ1، بی‌جا، بی‌نا، 1417ق.
33. معرفت، محمدهادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب: قم؛ الجامعة الرضویة للعلوم الاسلامیة، 1377ش، (1416ق).
34. موسوی خویی، سید ابوالقاسم؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة؛ چ5، قم: مركز نشر آثار شیعه، 1413ق.
35. ناصحیان، علی اصغر: مجله تخصصی الهیات و حقوق دانشگاه رضوی، زمستان 1383، شماره 14.
36. نوری، حسین: مستدرك الوسائل، قم: مؤسسه آل البیت، 1408ق.
37. یزدی، محمد؛ فقه‌القرآن، قم: مؤسسه اسماعیلیان، 1374.

منبع مقاله :
فصلنامه شیعه شناسی، سال پنجم، شماره 17، بهار 1386