جنبشهای اسلامی اندونزی
سیدحمید زارع (2)
مقدمه
اندونزی، مجمعالجزایری است آتشفشانی واقع شده بین دو اقیانوس هند و آرام، مشتمل بر سیزدههزار و ششصد و شصت و هفت جزیره که نیمی از آنها مسکونی بوده و از میان آنها، پنج جزیره، حیات اصلی مردمان این کشور را شکل میدهد. اندونزی با بیش از دویست میلیون نفر جمعیت سومین کشور پرجمعیت در حال توسعه و پرجمعیتترین کشور اسلامی است. اسلام که گفته میشود از همان قرون اولیه توسط بازرگانان ایرانی و عرب به طریق مسالمت آمیزی وارد اندونزی شد، (3) اکنون به دین اصلی و اکثریتی این کشور تبدیل شده است. اسلام به مثابه ایدئولوژی و راهبردی سیاسی امروزه به دوگونه در اندونزی از پایگاه اجتماعی برخوردار است. یکی از این دو، گسترده و پردامنه است و در بیان و عمل از روش دموکراتیک پیروی میکند. این جریان اسلام سیاسی گروههایی را زیر چتر خود دارد که برجستهترین آنها را میتوان «جماعت محمدیه» به رهبری شیخ سیفالمعارف و «نهضهالعلما» با محوریت شیخ مصدوقی بیدلوی دانست. (4) این دو جماعت شبیه طریقتهای صوفیانه هستند و عمل سیاسی را در اولویت خود قرار ندادهاند، هر چند برای اعضای خود حق فعالیت حزبی و مشارکت در فعالیتهای سیاسی و فرهنگی قائلند. (5) در سوی دیگر «جماعت اسلامی» است که در رأس حرکتهای اسلامی غربستیز قرار دارد. این جماعت، با آن که دلایل قوی بر پیوند نزدیک آن با تشکیلات القاعده وجود ندارد، اما مقولاتی شبیه مقولاتی فکری القاعده را مبنای خود قرار داده است. (6) در این مقاله نخست به بررسی وضعیت تشکلهای اسلامی غیرحزبی و زمینههای پیدایی و استمرار آنها پرداخته میشود و در بخش دوم نیز به واسطه آنکه جنبشهای اسلامی در این کشور شکل حزبی نیز پیدا کرده است، احزاب اسلامی و تحولات آن در پرتو حضور در فضای سیاسی اندونزی را مورد کنکاش قرار خواهیم داد.تاریخچه
اندونزی مانند پلی است بین دو قاره آسیا و اقیانوسیه و از سوی دیگر به خاطر دارا بودن تنگه مالاکا – که یکی از مهمترین تنگههای جهان از لحاظ بازرگانی و نظامی شمرده میشود – از موقعیت استراتژیک بالایی برخوردار است. اندونزی تا پیش از تقسیم تیمور شرقی، از بیست و هفت ایالت تشکیل شده بود. (7) به لحاظ فرهنگی و دینی، این کشور ملغمهای از فرهنگ اسلامی، هندویی، بودایی و مسیحی است. در حدود قرن دوم میلادی مراودات فراوان بین تجار هندی و مردم اندونزی باعث ترویج فرهنگ و ادیان هندی در این کشور شد؛ در نتیجه این مراودات برهمنها با امرا و حکام محلی و منطقهای واقع در سواحل آسیای جنوب شرقی دیدار کردند و بدین ترتیب دنیای کهن اندونزیایی به دست گروه کوچکی از برهمنان و برخی از بازرگانان به زیر سلطه فرهنگی هند درآمد. بودائیسم نیز همانند هندوئیسم از قرن دوم میلادی وارد اندونزی گردید و با فعالیت میسیونرهای بودائی هر دو مذهب آیین بودائی یعنی هینایانا و ماهایانا در این کشور رواج یافت تا جایی که بزرگترین معبد بودائی جهان موسوم به بوروبودور در جاوه مرکزی واقع در نزدیکی شهر کنونی جوک جاکارتا بنا گردید. (8)دین اسلام از اوایل قرن ششم هجری قمری، به تدریج وارد این کشور شد. اما ترویج وسیع اسلام از قرون ششم و هفتم هجری صورت گرفت. در اوائل قرن سیزدهم میلادی گروهی از مسلمانان گجرات وارد شمالیترین نقطه جزیره سوماترا، یعنی پاسای و پرلاک، شدند و اولین شهرهایی که اسلام در آنجا رونق یافت همین دو شهر بود. یکی از قدیمیترین کتیبههای اسلامی در سوماترا، سنگ قبری است به تاریخ 1297 میلادی مربوط به سلطان ملک صالح، اولین فرمانروای مسلمان آن دیار. این سنگ که از گجرات وارد شده در کنار مشابهتهای مذهبی مسلمانان هند و اندونزی تأییدی است بر اینکه، اسلام از هند وارد اندونزی شده است. (9) در کنار دلایل بسیاری که برای گسترش اسلام در اندونزی برشمرده میشود، ورود پرتغالیها به این کشور و تصرف مالاکا را میتوان یکی از دلایل اساسی نامید؛ پرتغالیها از یک طرف بازرگانان مسلمان مستقر در اندونزی را رقیب خود میدانستند و از طرف دیگر از آنجا که، سایه تضاد بین مسیحیان و مسلمانان – که منجر به جنگهای صلیبی شده بود – همچنان بر افکار پرتغالیها حاکم بود سبب گردید که مسلمانان در محدودیتهای مختلف قرار گیرند. این موضوع را شاید بتوان علت اصلی مهاجرت آنان به نقاطی که در تصرف پرتغالیها نبود برشمرد. پدیدهای که سبب گسترش اسلام، به خصوص در نقاطی که کمتر تحت تأثیر فرهنگ هندوئیسم قرار گرفته بود، شد. (10) در حال حاضر حدود نود درصد جمعیت اندونزی مسلمان و اکثراً شافعی مذهب میباشند. ورود مسیحیت به اندونزی تقریباً بیست و پنج سال بعد از ورود اسلام گزارش شده است. گسترش این دین به خصوص در جزایر ملوک از زمان ورود پرتغالیها به اندونزی مشاهده میشود. البته هلندیها هم برای مقابله با مسلمانان در ترویج مسیحیت فعالیت فراوانی نمودند. در حال حاضر هم تبلیغات گستردهای جهت ترویج مسیحیت در اندونزی انجام میپذیرد؛ مسیحیان اکنون حدود هشت درصد جمعیت اندونزی را تشکیل میدهند. (11)
پرتغالیها، اسپانیاییها، هلندیها، انگلیسیها و ژاپنیها هر کدام مدتها در این کشور مطامع استعماری خود را دنبال میکردند. هلندیها پس از متصرف شدن سراسر این جزایر مدت سه قرن بر آن حکمرانی کردند، فقط در طی سالهای 1816 تا 1811 – چون هلند به تصرف نیروهای ناپلئون درآمده بود – انگلستانیها توانستند بر اندونزی استیلا یابند اما پس از شکست ناپلئون و خاتمه اشغال هلند توسط فرانسه، مجدداً حاکمیت هلندیها بر این مجمعالجزایر برقرار شد. با بروز جنگ جهانی دوم ژاپنیها توانستند در سال 1943 بیشتر مناطق شرق و جنوب شرق آسیا از جمله اندونزی را به تصرف درآورند اما با شکست و تسلیم ژاپن در 14 اوت 1945 مردم اندونزی فرصتی برای اعلام استقلال پیدا کردند و رهبر ملی این کشور، سوکارنو، در 17 اوت 1945استقلال این کشور را اعلام کرد که با مخالفت هلندیها روبرو شد و در نتیجه درگیریهای متعددی بین نیروهای هلندی و نیروهای مردمی روی داد که سرانجام هلندیها در اثر فشارهای جهانی و مبارزات پیگیر مردم حاکمیت یک اندونزی آزاد را در 27 دسامبر 1949 پذیرفت. (12)
بعد از پذیرفتن استقلال، سوکارنو به عنوان رییس جمهور اندونزی برگزیده شد؛ وی یکی از فعالان نهضت استقلال اندونزی و رهبر حزب ناسیونال و جزء ناسیونالیستهای بیتفاوت به مذهب بود که دین را از سیاست جدا میدانست. (13) او ترکیهای را که کمال آتاترک ساخته بود به عنوان الگو معرفی میکرد. سوکارنو دموکراسی و نظام پارلمانی غربی را تأیید میکرد و دموکراسی را به عنوان هدف طبیعی تلاش اندونزی برای استقلال ذکر میکرد. به اعتقاد وی بهترین راهحل برای رفع اختلافها و تضادهای موجود در جامعه، دموکراسی نوین بود که او آن را به عنوان اصل واقعی حکومت اسلامی و به عنوان ایدئولوژی نوین تلقی میکرد. وی معتقد بود در کشوری مثل اندونزی فقط برای سیاست دو راه چاره باقی است: وحدت دین و سیاست اما بدون دموکراسی، یا دموکراسی همراه با سیاست بدون مذهب؛ به خاطر همین اعتقادات بود که او در سال 1957 میلادی سیاستهای مبتنی بر نوعی دموکراسی جدید با عنوان «دموکراسی هدایت یافته» را رسماً اعلام کرد. (14) این دموکراسی خواهان یک کابینه همکاری متقابل بود که در آن نمایندگان کلیه احزاب لازم بود در یک شورای ملی شرکت کنند که باید از نمایندگان کارگران، کشاورزان، روشنفکران، پیشهوران، پروتستانها، کاتولیکها، محققان، زنان و به اصطلاح نسل 45 (یعنی گروهی که در سال 1945 انقلاب را علیه هلند آغاز کردند) علاوه بر پارلمان معمولی تشکیل میشد. یکی از مشکلات سوکارنو فعالیت حزب کمونیسم اندونزی بود، این حزب علیه دولت فعالیتهای فراوانی داشت که در نهایت منجر به کودتای آنان در سپتامبر 1965 شد اما این کودتا توسط سوهارتو که فرمانده نیروهای استراتژیک بود سرکوب گردید. (15) سوهارتو بعد از سرکوبی کودتا حزب کمونیست را منحل نمود و خود یک کابینه جدید تشکیل داد. در ادامه به خاطر اختلافاتی که بین او و سوکارنو وجود داشت، سبب شد تا سوکارنو از برنامههای کابینه جدید حمایت نکند لذا با فشار سوهارتو مجمع مشورتی مردم سوکارتو را از مقام ریاست جمهوری برکنار و سوهارتو را به عنوان کفیل ریاست جمهوری انتخاب نمود. سوهارتو در سال 1967 به عنوان رئیس جمهور انتخاب و دولت وی با استراتژی نظم نوین آغاز به کار کرد. (16)
جنبش اسلامی
مبارزه علیه استعمارگران، پیکار با عقبماندگی ناشی از سلطه بیگانگان و مقابله با گسترش کمونیسم، سه عامل در رشد و شکوفایی جنبشهای اسلامی اندونزی به شمار میروند. علاوه بر آن، ستیز با تزِ «جدایی دین از سیاست» که به عنوان خطمشی رسمی حکومتهای پس از استقلال اندونزی برگزیده شد، عامل دیگر در بروز و تداوم مبارزات اسلامی محسوب میشود. این مبارزات در آغاز با شورش و جنگ همراه بود، ولی پس از سرکوب آنها توسط دولت، به صورت مبارزات سیاسی (مبارزات پارلمانی) ظاهر شد. (17) قبل از استقلال اندونزی، هدف مبارزه اسلامی صرفاً به کسب استقلال و جبران عقبماندگی مسلمانان محدود میشد. اما بعد از آن، جنبش اسلامی اندونزی، از یک جهت، در پی تأسیس یک دولت اسلامی مبتنی بر قوانین و مقررات اسلام برآمد. اما از آنجا که نیل به این هدف با مخالفت جدی حکومت مواجه شد، برخی از گروههای اسلامی (مانند نهضتالعلما) هدف خود را نیل به اجرای مقررات اسلامی در جامعه اندونزی، محدود ساختند. نهضتهای اولیه اسلامی اندونزی، تحت رهبری رجال دین صورت گرفت. به عنوان نمونه در رأس قیام البدری و جنبش سحابیون، علمای مذهبی قرار داشتند که با صدور فتوا مبنی بر نجس بودن کفار و ضرورت جهاد با اشغالگران، مسلمانان را در جهت اخراج بیگانگان هدایت کردند. اما پس از استقلال، رهبری برخی از گروههای اسلامی را افراد تحصیل کرده که تفسیر سازشکارانهای از اسلام دارند به دست گرفتند. (18) مسلمانان با پیروی از حکم جهاد و با تشکیل گروههای مسلحانه، نقش ویژهای در استقلال اندونزی ایفا کردند. علاوه بر آن رهبران مسلمان در هیأتهای مذاکره کننده با هلندیها – که به منظور به استقلال رساندن اندونزی انجام میگرفت – شرکت فعال داشتند. با این وصف پس از استقلال، حکومت براساس اصول غیراسلامی، چون جدایی دین از سیاست، تأسیس شد. کنار گذاشتن دین از صحنه سیاسی کشور، پس از کودتای «سوهارتو» علیه «سوکارنو» در سال 1344 (1965) با شدت بیشتری دنبال گردید. (19)1. جماعت محمدیه
یکی از سازمانهای مهم تودهای که گرایش فکری سنتگرایان را نمایندگی میکند و بسیار پیش از عزیمت هلندیها و استقلال کشور پدید آمد "جماعت محمدیه" بود. این تشکل که در سال 1912 اعلام موجودیت کرد بیش از سیمیلیون عضو دارد. هواداران و اعضای این تشکل را بیشتر طبقات شهری متوسط و تحصیل کرده تشکیل میدهند.در میان اعضاء این سازمان بنیانگذاران مدارس، درمانگاهها یا دانشگاهها را میتوان دید. آقای عبدل موتی دبیر کل نهضت شرح میدهد که «مبانی اعتقادی ما نیز همانند سلفیها، پیش از هرچیز بر قرآن نهاده شده است، گیرم آنچه از آن بر میگیریم با آنها متفاوت باشد. ما پیرو تقوی و پرهیزگاری هستیم، اما مداراگریم؛ محمد عبده مرجع و راهبر ما است، نه اخوان المسلمین یا مودودی. (20)«جماعت محمدیه» که نمایندگی گروهی از اصلاحطلبان را برعهده دارد برای نیل به شناخت اسلام و برای روشنگری جامعه اسلامی اقدام به تأسیس هزاران مدرسه و مؤسسه آموزشی و فرهنگی نمود تا اهدافش را پیش ببرد. اما به نظر میرسد این تشکل به رغم فعالیتهای گسترده و امکانات در خور توجهاش، با تحولات سریع در عصر حاضر که تمامی ابعاد زندگی مردم آن کشور را تحت تأثیر قرار داده است، قدرت پیشین را نداشته و نتوانسته است اهدافش را با نیازهای روز جامعه تطبیق دهد. برهمین اساس بسیاری بر این باروند که، نهضت مذکور به جهتگیری مجدد و تجدیدنظر در چهارچوبهای فکری خود نیاز دارد. اگر محمدیه بتواند یک بار دیگر روحیه اصلاحطلبی را در خود زنده کند، قادر خواهد بود بار دیگر در خط مقدم جریان اسلامگرایی این کشور قرار گیرد و برای یافتن پاسخهایی به مسائل مبتلا به جامعه اندونزی نقش محوری ایفا کند. (21) مسائلی از قبیل عدالت اجتماعی، توسعه علوم و تکنولوژی، فعالیتهای تحقیقاتی، حل و فصل مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در صورت یافتن پاسخ این مسائل، نهضت اسلامی محمدیه که در سال 1982 تولد یافته است، میتواند مجدداً قدرت زیادی را برای جلبنظر جامعه اسلامی اندونزی به دست آورد. (22)
2. نهضت العلما
در پی انشعاب در حزب سیاسی مشومی، سازمان دیگری به نام «نهضت العلما» در سال 1926 شکل گرفت. این جمعیت که به طور سنتی خواهانی اصلاح و تجدید حیات اسلام بود، با شیوههای تبلیغی و تعلیمی سعی بر آن داشت که از طریق بالا بردن سطح آگاهیهای اسلامی و ترویج اندیشههای سیاسی اسلام روح مقاومت در برابر سلطه خارجی را در میان مسلمانان اندونزی تقویت کند و گسترش دهد. (23) این نهضت دو ویژگی داشت؛ یکی غربستیزی و دیگری اصولگرایی متعبدانه. این جمعیت هدفش پیروی از منابع اصلی دین (یعنی قرآن و حدیث) و اصول چهارگانه فقه اسلامی و ترویج شریعت مطابق همان منابع بود. بنابر اظهارنظر علی مکثوم، یکی از شخصیتهای برجسته نهضتالعلما، هر وقت نهضت العلما به حکومت نزدیک شده، تقویت گردیده و هر بار از آن دور شده، تضعیف گردیده است.در واقع نهضتالعلما به عنوان یک نهضت اسلامی به رهبری علما نمیتواند گرایش دیگری داشته باشد. به علاوه با در نظر گرفتن این حقیقت که تقریباً در اغلب ممالک اسلامی که مذاهب و فرق اهل تسنن حاکم است، اغلب علما به شدت وابسته به حکومت هستند، نمیتوان از آنان انتظار داشت که قادر به آزاداندیشی و اتخاذ مواضع مستقل باشند. آنان در واقع از طریق مراکز آموزش اسلامی به جامعه وابستهاند. این واقعیتی است انکارناپذیر درباره جامعه مسلمانان اندونزی که در کنگره نهضتالعلما – که در سال 1984 م. در شهر سیتودوندو برگزار شد – رهبران این گروه، آن را تأیید کردند. (24)
3. جماعت اسلامی
جماعت اسلامی اندونزی، در سال 1982 سنگ بنای تشکیلاتی خود را در این کشور بنا نهاد. این حزب در واقع شاخ اندونزیایی حزبی به همین نام در جنوب شرق آسیاست که در سال 1973 پایهگذاری شد. عبدالله سونگکار و ابوبکر بشیر از بنیانگذاران اولیه حزب محسوب میشوند. هدف این حزب تشکیل حکومت اسلامی در کشورهای مسلماننشین آسیای جنوب شرقی تحت تأثیر اندیشههای سیدقطب و حسن البنا بوده است. حزب جماعت اسلامی در صدد است هدف خود را از تاریخ تبلیغ، مبارزه سیاسی و در نهایت حملات مسلحانه تحقق بخشد. این حزب با سازمان القاعده رابطه نزدیکی دارد و به غیر از اندونزی در کشورهای مالزی، جنوب فیلیپین، جنوب تایلند، سنگاپور استرالیا نیز فعال است. (25)این تشکل در اندونزی از سال 1985 وارد مرحله جدیدی از فعالیت خود شد که همان وارد شدن به فاز نظامی است. از این سال به بعد جماعت اسلامی اقدام به توسعه توان نظامی و آموزشهای رزمی به برخی از هوادارانش نمود. اما مهمترین تغییر در این تشکل در دهه آخر قرن بیستم رخ داد. تغییری که مرحله اوجگیری جناح رادیکال در درون جماعت در سال 1998 و پس از فروپاشی نظام سوهارتو و بازگشت رهبران جماعت اسلامی از مالزی، را شامل میشود. (26) آنچه باعث شد نام این سازمان بیش از پیش مشهور شود، حوادث شبهجزیره بالی در 12 اکتبر 2002 بود که طی آن 200 نفر کشته شدند و این سازمان بنیادگرا از سوی رسانهها به عنوان مسئول این عملیات خونین معرفی شد. گفته میشود این سازمان توسط فردی به نام ابوبکر بشیر رهبری میشود. ابوبکر بشیر یکی از روحانیون بنیادگرای اندونزیایی است که در دوران حکومت ژنرال سوهارتو در این کشور، فراخوانی را برای تشکیل حکومت اسلامی صادر کرده بود. او از محبوبیت زیادی در میان مسلمانان سنتی و بنیادگرای آسیای جنوب شرقی برخوردار است. بسیاری از اعضای بلندپایه جماعت اسلامی، سابقه حضور در افغانستان و جهاد در مقابل نیروهای شوروی کمونیستی را نیز دارند اکنون و به واسطه همین سابقه بیشتر اقدامات تروریستی و یا انفجارها در اندونزی را منتسب به این جماعت میدانند و از آن به عنوان یکی از چالشهای اساسی حکومت اندونزی نام می برند.
4. گروههای افراطی
در جریان مبارزه علیه استعمار و کسب استقلال، سوکارنو معتقد بود که حکومت در اندونزی نباید وصف اسلامی یا سکولار داشته باشد. (27) این مسئله مورد مخالفت شدید گروههای اسلامی قرار گرفت. از این رو موضوع به کمیتهای فرعی ارجاع شد که محصول آن منشور جاکارتا بود که طی آن عمل به قوانین اسلام برای هواخواهان آن الزامی شده بود. ولی این امر از طرف نمایندگان مسیحی و مسلمانان متجدد در کمیته اصلی رد شد؛ اما با دخالت سوکارنو، هم این موضوع و هم شرط مسلمان بودن رئیس جمهور تصویب شد. با این حال در اعلام استقلال کشور به دست سوکارنو هیچ اشارهای به اسلام نشد و در کمیته تهیه و تنظیم قانون اساسی، هم آن موضوع و هم شرط مسلمان بودن رئیس جمهور حذف شد. (28)کنار گذاشته شدن منشور جاکارتا – که گروههای اسلامی خواستار درج آن در قانون اساسی بودند – شکست سخت و تلخی برای این گروهها بود که سبب بیداری آنان و رفع ابهام در مورد ملت جدید شد که این مسئله جنگ شهری و جنبش «دارالسلام» در سه استان و بروز اولین خشونتها در کوههای غرب جاوه را به دنبال داشت. (29) کارتوسویریو، رهبر این گروه مخالف از مسلمانان در اوت 1949 میلادی با عنوان امامت، تشکیل یک دولت اسلامی در اندونزی و جنگ با جمهوری اندونزی را اعلام کرد. استدلال او این بود که یک قدرت سکولار بر اسلام مسلط شده است و حکومت جمهوری با رد کردن اسلام به عنوان شالوده دولت، خود را به مثابه یک دشمن نظیر هلندیها ساخته است؛ ولی شورش وی مقارن با فشارهای نظامی هلند بر جمهوری اندونزی بود. (30) جمعیت و سازمان دارالسلام با چنین مواضع رادیکال و خشونت آمیزی پس از سالها مخالفت و مبارزه چریکی با نیروهای دولتی در سوماترا، برنئو، سلیس و کوهستانهای غرب جاوه و رهبری یکی از شورشهای بزرگ در سالهای 1966 – 1961 میلادی، در همین تاریخ سرکوب و منحل شد و رهبر و بنیانگذار آن یعنی «کارتوسویریو» دستگیر و در سال 1966 میلادی اعدام شد. ولی پیروان و هواخواهانش تحت تأثیر عقاید و شخصیت کاریزمای او از همان دهه 1950 م تاکنون فعال و در حال مبارزه بودهاند. (31) در سال 1952 میلادی، او الهامبخش قیامی اسلامی در جنوب سولاوسی بود که تحت رهبری «عبدالقادر مذکر» تا 1965 میلادی به طول انجامید و به تأسیس جمهوری اسلامی سولاوسی منجر شد؛ ولی با شهادت عبدالقادر مذکر این حرکت هم سرکوب شد. (32) حرکت جدیتر بر ضد حکومت اندونزی در سپتامبر 1952 میلادی به دست «داوود بیوریه» یک رهبری «آچه»ای صورت گرفت. او تشکیل یک دولت اسلامی را در «آچه» به عنوان قسمتی از دولت اسلامی اندونزی به رهبری کارتوسویریو اعلام کرد. برخی از عقاید و آرزوها در این قیامهای اسلامی از متن اعلامیه داوود بیوریه قابل استنباط است که آورده است: «به نام خدا ما مردم آچه تاریخ جدیدی ساختهایم. به خاطر اینکه ما آرزوی یک دولت اسلامی در اینجا، در خاک خودمان، را داشتیم. گروهها و جنبشهای پراکنده مبارز و انقلابی و زیرزمینی به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بیش از گذشته فعال شدهاند و اسلام بار دیگر در حال بازیافتن نقش تعیین کننده و تاریخی خود در جامعه مسلمانان اندونزی است.» (33)
از گروهها و تشکلهای مسلمان اندونزیای که مشابه و تحت تأثیر گروههای جهادی مصر وجود آمدهاند، میتوان گروه الجهاد، جنبش اسلامی «وارمام»، گروه «طومار پنجاه» و دهها گروه جهادی دیگر را برشمرد که عموماً از سوی دولت سوهارتو سرکوب شدند. (34) در همین حال، جنبشهای اسلامی سلفی با تمرکز بر وهابیت نیز در این کشور فعال شدند. در حالی که مردم اندونزی عموماً روحیهای آرام و منضبط دارند اما به تازگی حرکات خشونتآمیزی از سوی طیف سلفی آنها شکل گرفته است. (35)
احزاب اسلامی و تحولات جدید
سوکارنو جهت به حداقل رساندن درگیریهای عقیدتی پانچاسیلا (اعتقاد به خدای واحد – انسانیت – وحدت اندونزی – دموکراسی – عدالت اجتماعی) را به عنوان اصل اساسی خود بپذیرند. در نتیجه، احزاب متعدد اندونزی به سه حزب تقلیل یافتند: الف. حزب گلکار که اتحادیه گروههای نماینده کشاورزان، جوانان، سربازان، تعاونیها و بازرگانان بوده که بیشترین قدرت را در زمان سوهارتو در دست داشت؛ (36) ب. حزب متحد توسعه که از بهم پیوستن چهار حزب نهضت العلما، حزب مسلمین اندونزی، حزب اسلامی شرکت اندونزی و حزب اسلامی پرتی تشکیل شده بود؛ و ج. حزب دمکراتیک اندونزی که در اثر ادغام احزاب سیاسی ملیگرایان، مسیحیان، کاتولیک، حامیان استقلال و مردم تشکیل شده بود. (37)با به قدرت رسیدن سوهارتو، و به دنبال بحران اقتصادی در ژوئن 1997 (خردادماه 1376) در جنوب شرق آسیا، اندونزی بیشتر از کشورهای دیگر منطقه متضرر شد و هنگامی که مجمع یک هزارنفری مشورتی خلق اندونزی در 20 اسفندماه 1376 برای هفتمین بار پیاپی و برای یک دوره 5 ساله دیگر ریاست جمهوری ژنرال محمدسوهارتو را به شکل قانونی تمدید کرد شورشها و اعتراضات سیاسی و اجتماعی در این کشور که در سال 1376 با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده و با بحران مالی در جنوب شرق آسیا شدت یافته بود، وارد مرحله تازهای گشت. (38) ژنرال سوهارتو که به مدت 32 سال پس از کودتا، حاکمیت در اندونزی را به عهده داشت تا به منظور فرونشاندن دامنه اعتراضات و فائق آمدن بر روند روبه گسترش وخامت اوضاع اقتصادی در این کشور وزیر سابق تحقیقات و تکنولوژی خود یعنی پروفسور بهارالدین یوسف حبیبی رئیس سابق مجمع روشنفکران مسلمان اندونزی و بانی اصلی توسعه صنعتی و تکنولوژی این کشور را با تفویض برخی اختیارات به عنوان معاون خود برگزید و سپس در تاریخ 1377/2/31 از قدرت استعفا کرد. (39) حبیبی برای تحقق بخشیدن به شعارهایش اقدامات فراوانی انجام داد که تا حدی در برخی از آنها موفق بود از جمله مهار بحران مالی و قدرت گرفتن نسبی روپیه در بازارهای ارز جهان بود. از دیگر آثار موفقیت وی موجودیت یافتن احزاب فراوان بود به طوری که بیش از 160 حزب بزرگ و کوچک سیاسی اعلام وجود کرده و بر آمادگی خود جهت شرکت در انتخابات سراسری هفتم ژوئن 1999 تأکید نمودند هر چند تعداد احزاب فوق سرانجام به 48 حزب تقلیل یافت لیکن برای جامعهای که سالها در عمل حق انتخابی جزء رنگ زرد (حزب گلکار) را نداشت این تعداد حزب نیز گیجکننده، مبهم و بعضاً گمراه کننده بود. (40)
در ادامه برخی از احزاب شرکت کننده در انتخابات سال 1999 که وجهه اسلامی دارند به بحث گذاشته میشود.
1- حزب هلال و ستاره (41) به ریاست یوسریل ماهندرا و دبیر کلی اماس کعبان.
براساس اظهارات دکتر یوسریل، این حزب جهت تحقق خواستههای مسلمانان تجددگرای (مدرنیست) اندونزی به وجود آمد وی اعتقاد دارد اسلام یک دین جهانی است که برای حل مسایل و مشکلات انسانها و دنیا و آخرت آنها از طرف خداوند نازل شده است. (42) حامیان این حزب هواداران برخی جمعیتهای سنتی اسلامی چون الارشاد، دیوان دعوت و الشافعیه هستند که به طور عمده در مناطق خارج از جزیره جاوه و بخشی نیز در جاکارتا سکنی دارند، این حزب در طول مدت تأسیس مخالفت جدی با دولت حبیبی نداشت و از فرامین صادره در مجمع مشورتی مردم در مورد لزوم اصلاحات سیاسی (برگزاری انتخابات عادلانه و دموکراتیک) حمایت نموده و در دیگر مسایل (نقش سیاسی – اجتماعی نیروهای مسلح و تحقیق در مورد رژیم سابق) مواضع کلی اتخاذ میکرد. این حزب به دلیل همراه داشتن جمعی از طرفداران سنتی مشومین، از جمله احزاب مطرح در صحنه سیاسی اندونزی میباشد. (43)2- حزب دولت اسلامی، (44) به ریاست دلیار نوئر و دبیر کلی فهمی رحمان.
بر اساس اهداف و شعارهای این حزب، زندگی مذهبی از زندگی اجتماعی جدا نمیباشد و اسلام برای بخشهای مختلف اجتماع از جمله سیاست و اقتصاد فرامین و تعلیمات دارد. با این وجود این حزب تصریح دارد که به دنبال ایجاد یک دولت اسلامی در اندونزی نمیباشد. هم چنین حزب مذکور علیرغم پذیرش اصول اسلام غیرمسلمانان را به عنوان عضو میپذیرد. با توجه به تاریخ اسلام استدلال این حزب چنین است که در یک جامعه بنا شده براساس ارزشهای اسلامی و جامعه از نوع جامعه مدینه مذاهب و عقاید مختلف میتوانند با صلح و آرامش در کنار هم زندگی کنند. رهبر حزب از رهبران سابق مشومین و از چهرههای سرشناس محمدیه (سوماترا، مدان) اندونزی میباشد. (45)3- حزب سیاسی اسلامی مشومی اندونزی (46) به ریاست عبدالله و دبیرکل سیوطی رحاورین.
این حزب خود را ادامه دهنده "مشومی" میداند. جمعیت مشومی در زمان اشغال اندونزی توسط ژاپن از به هم پیوستن برخی جمعیتهای اسلامی (نهضت العلما، محمدیه و الارشاد الاسلامیه) تشکیل شده و پس از استقلال اندونزی تبدیل به حزبی سیاسی شد. حزب مشومی (شورای مشورتی مسلمانان اندونزی) که به نام رهبر و بنیانگذارش نامیده شده، یکی از قویترین سازمانهای سیاسی اندونزی است که به دست مسلمانان تأسیس شد و در ایجاد فضای استقلال اندونزی نقش مؤثری ایفا کرد. هدف این حزب تأسیس دولت اسلامی در اندونزی بود. براساس اسلامی مدرن و میانهرو، عناصر مسلمان متمایل به فرهنگ و اندیشه غربی در این حزب از نفوذ قابل توجهی برخوردار بودند و در دولت ائتلاف نیز اکثریت را به دست آوردند، سرانجام در مبارزات سیاسی علیه سوکارنو، این حزب منحل شد. (47)قبل از اول انتخابات سراسری اندونزی در سال 1955 نهضتالعلما از مشومی خارج گردید. در این انتخابات مشومی پس از حزب ملیگرای اندونزی بیشترین درصد آراء را داشت. در سال 1959 مشومی توسط سوکارنو مورد تحریم قرار گرفت زیرا تعدادی از رهبران آن علیه دولت مرکزی قیام نموده و در سوماترای غربی دولت انقلابی تشکیل دادند. در همان زمان فعالیت احزاب چیگرا در اندونزی گسترش یافته بود و رهبران مشومی به خاطر مخالفت با فعالیتهای کمونیستی حرکتهایی علیه سوکارنو سازماندهی نمودند. لذا از طرف دولت یک حزب راستگرا و طرفدار آمریکا اطلاق شد. (48) این حزب به دلیل داشتن رهبران روشنفکر و تجددگرا همواره در بین مردم اندونزی احترام لازم را داشته است. در زمانی که این حزب مجاز به فعالیت بود از جمله احزاب مشهور اندونزی به شمار میرفت و در بین مسلمانان اندونزی به ویژه خارج از جاوه نفوذ فراوانی داشت. در حال حاضر نفوذ مشومی در مناطقی همچون آچه، سوماترای جنوبی، کالیمانتان، سولاوسی و در بخشهایی از جاوه وجود دارد. به همین دلیل احزابی مثل هلال و ستاره تبلیغ زیادی دارند که آنها ادامه دهندگان واقعی راه مشومی میباشند. این حزب با از سرگیری فعالیت احزاب در دوران رفرم دولت حبیبی – توسط برخی اعضای سابق مشومی – تجدید سازماندهی شده و عنوان فوق را برای خود انتخاب کرد. (49)
4- حزب حاکمیت مردم (50) به ریاست بهارالدین و دبیرکلی دودی گونتورو.
بنیاد این حزب، اصول اعتقادی پانچاسیلا است. این حزب از جمله احزابی است که بر اساس ادعای رهبران آن جهت حمایت از منافع کارگران، روستائیان، صاحبان مشاغل کوچک و اقشار کمدرآمد جامعه تشکیل شده است. (51)5- حزب جمهوری (52) به ریاست شریفالدین هاراهاپ و دبیر کلی یانی وحید.
این حزب نیز اصول اعتقادی پانچاسیلا را مبنای فعالیت خود قرار داده است. این حزب توسط یکی از سیاستمداران ثروتمند اندونزی تأسیس شده که اهداف خود را پیشبرد و توسعه اقتصاد اندونزی عنوان نموده است. وی صراحتاً ادعا نموده بود که تنها حزب گلکار از نظر بنیه و توان مالی میتواند با حزب جمهوری رقابت کند. وی منابع مایل حزب را طبقه تجار متوسط ذکر میکند. (53)6- حزب مشومی جدید (54) به ریاست رضوان سعدی و دبیرکلی فیروز بشیر.
این حزب با مشومی سابق تفاوتهایی دارد. رهبران این حزب میگویند حزب آنها به خاطر شرایط دوران اصلاحات پس از کنارهگیری سوهارتو به وجود نیامده و سابقه آن به مجلس شرکت امت مسلمان اندونزی برمیگردد. "مشومی جدید" خود را پیرو اسلام مدرن میداند و به اقتصاد مردمگرا اعتقاد دارد همچنین از وحدت ملت واحد اندونزی و تمامیت ارضی آن طرفداری نموده و بر این باور است که، در تعلیمات اسلامی ملیت جایگاه ویژهای دارد. گفتنی است که، این حزب اصول و اهداف خود را در کتابی به نام (اصول مبارزه مشومی جدید) تشریح کرده است. (55)7- حزب شرکت اسلام اندونزی (56) به ریاست توفیق رشدی و اوهان سودجانا و دبیرکلی امارالدین جاجاسوبیتا و پکا چیری.
عنوان حزب شرکت اسلام توسط دو حزب جدیدالتأسیس مورد استفاده قرار گرفته است. این دو حزب شعار لاالهالاالله و محمدرسولالله را در قالب هلال و کلمه الله به صورت یک ستاره به کار گرفتهاند. این دو حزب تأسیس خود را به سال 1905 و شرکت اسلام اندونزی نسبت دادهاند. (57) حزب شرکت اسلام در سال 1905 تأسیس شده و در سال 1912 عنوان حزب شرکت اسلام هنیدیا را انتخاب نمود و ده سال بعد در سال 1928 نام کنونی را برای خود انتخاب کرد. در دوران نظم نوین سوهارتو در سال 1973 بسیاری از اعضای آن به حزب متحد توسعه پیوستند. (58) پس از کنارهگیری سوهارتو و بازشدن فضای سیاسی اندونزی دو حزب جدید به عنوان شرکت اسلام شروع به کار نمودند که هر دو به اجرای کامل اسلام در جامعه تأکید داشته و از شعارهای اسلامی برای تبلیغات خود استفاده میکردند.8- حزب عدالت (59) به ریاست نورمحمودی اسماعیل و دبیرکلی سوسونو.
"عدالت" از جمله احزاب جدید اندونزی است و ضمن تأکید بر دولت متحد و مرکزی معتقد است فدرالیسم جایگاهی در اندونزی ندارد. این حزب همچنین با تعیین پانچاسیلا به عنوان تنها پایه و محور اعتقادی احزاب مخالفت نموده و خواستار اصلاح قوانین موجود در مورد آموزش و بکارگیری پانچاسیلا شده است. در انتخابات مجلس این حزب با احزاب رسالت ملی و متحد توسعه به ائتلاف مخالف حزب گلکار ملحق شد. (60) این حزب دیدگاههای خود را عدالت، پیشرفت، وحدت ملی و همکاری بینالمللی اعلام داشته است. حزب عدالت بطور عمده از جوانهای مسلمان که در زمینه تبلیغ و دعوت اسلامی کار میکنند تشکیل شده است و به نظر میرسد طرفداران این حزب به رعایت مسایل اسلامی مقید باشند. این حزب یکی از برنامههای بلندمدت خود را تبدیل شدن به یک حزب ملی اسلامی با نفوذ در سراسر اندونزی میداند. (61)9- حزب نهضتالامه (62)
این حزب توسط تعدادی از اعضای نهضتالعلمای اندونزی تشکیل شده است. در این حزب بطور عمده افرادی از بخشهای تبلیغی نهضتالعلماء گردهم آمده که خود را متعلق به جمعیتی به نام اتحادالمبلغین اندونزی میدانند. (63) این حزب اهداف خود را در راستای دعوت و تبلیغ اسلام عنوان نموده و شعار اهلالسنه و الجماعه را در کنار پانچاسیلا ترویج نموده است. این حزب و چند حزب دیگر تشکیل شده در میان پیروان نهضتالعلماء نوعی واکنش در برابر تأسیس حزب بیداری ملی و حمایت عبدالرحمان وحید از آن میباشد. (64)10- حزب بیداری امت (65)
حزب بیداری نیز همانند دیگر احزاب کوچک تشکیل شده توسط پیروان جمعیت نهضت العلماء مدعی است دیدگاههای اسلامی این حزب موجب ایجاد تشکیلات سیاسی متفاوتی با حزب بیداری ملی شده است. این حزب خود را ادامه دهنده راه نهضتالعلماء در زمینه سیاسی میداند و با انتخاب شعار "عقیده اسلامی، اهلالسنه و الجماعه" مدعی است که یک حزب اسلامی خالص را تشکیل داده است. با این وجود تصریح کرده هر چند که با هرگونه دولت سکولار مخالف است اما خواهان برقراری یک دولت اسلامی در اندونزی نیز نمیباشد. (66)11- حزب بیداری ملی (67) به رهبری ماتوری عبدالجلیل و دبیرکلی عبدالمهیمن اسکندر.
این حزب همزمان به اصول اعتقادی پانچاسیلا، ناسیونالیسم و اسلام قائل است. "بیداری ملی" از احزاب جدید اندونزی است که هم زمان با وضعیت سیاسی دوران اصلاحات با حمایت و پشتیبانی جمعیت نهضتالعلماء، به ویژه رئیس آن عبدالرحمان وحید، تشکیل شد. (68) از نظر رهبران حزب بیداری ملی، سیاست و دولت از مذهب باید جدا باشد زیرا در غیر اینصورت جامعه چند نژادی و چند مذهبی اندونزی با مشکلات متعدد مذهبی روبرو خواهد شد. از طرف دیگر عدم حساسیت مذهبی این حزب موجب اعتراض برخی احزاب اسلامی شده است از جمله حزب "ماه وستاره" و حزب "متحد توسعه" که آنها این حزب را به تسامح بیش از حد در برابر غیرمسلمین متهم میکنند و معتقدند که حزب بیداری ملی مکان مناسبتری برای کفار تا مسلمانان میباشد. (69) این اظهارات با واکنش شدید وحید روبرو شده و او چندین نوبت از دیدگاههای تسامح مذهبی حزب دفاع کرده است.12- حزب امت اسلامی اندونزی (70) به ریاست انور یوسف و دبیرکلی عبدالله محمد.
این حزب هدف خود را ایجاد وحدت مذهبی و پیشبرد ایمان و تقوای جامعه دانسته است. احزاب دیگری نیز در این کشور هستند که دارای هویت اسلامی میباشند (مانند حزب وحدت، حزب بیداری مسلمانان اندونزی، و حزب دمکراتیک اسلامی) اما از فعالیت چندانی در راستای اسلامگرایی برخوردار نیستند. (71) "امت اسلامی" جدای از آنکه خود را حزبی سیاسی با رویکرد کسب قدرت میداند اما مهمترین هدف و آرمانش را توسعه اسلامگرایی و تحکیم مبانی آن در جامعه قرار داده است.تحولات انتخاباتی
در انتخابات سال 1999، دموکراسی اندونزی و روند تحول آن مطرح بود و نه فقط انتخاب رهبر جدید و امید به اصلاح وضع اقتصادی کشور. بلافاصله پس از تعیین تاریخ انتخابات، صدها حزب سیاسی تشکیل شد و نزد هیئت انتخابات عمومی به ثبت رسید. احزاب سیاسی اسلامی نیز جزو آنها بودند. یازده حزب اسلامی فعال در انتخابات چنان خوشبین بودند که با اطمینان پیشبینی میکردند که حزبشان در انتخابات پیروز خواهد شد. (72) پیش از اعلام نتایج انتخابات کسی نمیدانست که بر دموکراسی اندونزی چه خواهد گذشت. برخی از ناظران سیاسی نسبت به اوج گرفتن اسلام سیاسی و امکان پیروزی اسلامگرایان هشدار میدادند. برنامهی احزاب سیاسی اسلامی کاملاً روشن بود: بازگشت به «هفت کلمه»، بازگشت به قانون اساسی. هفت کلمه عبارت از کلماتی است که اجرای شریعت را در اندونزی اسلامی تجویز میکند. این کلمات ابتدا در قانون اساسی نوشته شده بود که کمیتهی آمادهسازی استقلال اندونزی پس از اعتراض یک هیئت مسیحی در 18 اوت 1945 آن را حذف کرد. (73) مسلمانان طی تاریخ اخیر اندونزی همواره تلاش کردهاند این کلمات را به قانون اساسی برگردانند. در دورهی سوکارنو تلاش کردند و موفق نشدند. این تلاش را در دورهی سوهارتو نیز ادامه دادند ولی اقداماتشان به جایی نرسید، چرا که رژیم اجازه نمیداد که دربارهی اسلام سیاسی سخنی به میان آید. هنگامی که اندونزی کشوری دموکراتیک شد، این فرصت پیش آمد. اسلامگرایان به انتخابات سال 1999 امیدوار بودند. سرانجام، نتیجهی انتخابات عمومی بسیاری از انتظارات را برنیاورد. برندهی انتخابات «حزب دموکراتیک تلاش» بود. حزب سکولار دیگری به نام گلکار برندهی دوم بود. از یازده حزب اسلامی فقط یک حزب آرای قابل توجهی به دست آورد، یعنی حزب توسعه و اتحاد که میزان آرای آن به 10/7% رسید. میزان آرای بقیه زیر 3% ماند. مجموع آرای همهی احزاب اسلامی بیش از 20% نبود، خیلی کمتر از آنکه بتواند مجلس را تحت تأثیر قرار دهد. (74) این نتیجه بسیاری از رهبران مسلمان را که در انتظار پیروزی بودند، مأیوس کرد. اما با همه این تفاسیر آنچه اخیراً در خاورمیانه مشاهده میشود در اندونزی اتفاق نیفتاد. گویی در مسابقهی کسب قدرت، دموکراسی با احزاب اسلامی همگام نیست. به گفتهی فیرحی، اسلامگرایی در اندونزی، تقریباً همان مدل ایران در دوران انقلاب مشروطه را دنبال میکند. یعنی تعریف حدودی برای شریعت و قوانین موضوعه و تشکیل دو نوع دادگاه شرعی و عرفی و نیز تلاش برای تأسیس احزاب بزرگ اسلامی؛ که این احزاب بزرگ، حد و حدود قوانین جامعه را تا حدی تعیین میکنند. در حالی که در ترکیه پیش از این، اسلامگرایی در شرایط مقاومت علیه یک دولت نظامی سکولار، در حال پیشرفت بود و در واقع در حال تحمیل خودش به یک دولت سکولار قرار داشت. هر چند که مطالعه دوران سوکارنو و سوهارنو، این باور را تقویت میکند که اسلامگرایان به تدریج خودشان را به دولت تحمیل کردهاند یا دولت احساس کرده است که بدون اسلامگرایان نمیتواند موفق شود. (75)تقریباً 85 درصد جمعیت اندونزی که اسما مسلمان هستند، هویت خود را ناشی از نهضتهای اسلامی موجود نمیدانند. با مراجعه به نتایج انتخابات عمومی سال 1955 م. و سه انتخابات عمومی مهم دیگر (سالهای 1971، 1972 و 1982 م.) در عصر نظم نوین، میتوان گفت که احزاب سیاسی اسلامی، به اکثریت دست نیافتهاند. در انتخابات عمومی سال 1955 م. چهار حزب سیاسی اسلامی وقت، کمتر از 45 درصد آراء را به دست آوردند لذا به رغم تکافوی این میزان رأی برای تشکیل دولت آنها نتوانستند برنامه خود برای تغییر قانون اساسی را عملی کنند. در سه انتخابات دوره "نظم نوین"، نیز احزاب اسلامی کمتر از یک سوم کل آراء را به دست آوردهاند. همچنین از سال 1998 سه دوره انتخابات عمومی دیگر در اندونزی برگزار شده است که، هر سه را به ترتیب احزاب غیرمذهبی یعنی حزب دموکراتیک اندونزی (1999)، حزب گلکار (2004) و حزب دموکراتیک (2009) بردهاند. با این حال، محاسبه قدرت سیاسی واقعی مسلمانان در این کشور با تحلیل آراء انتخاباتی امری بس مشکل است.
جمعبندی
در دستهبندیهای جامعه اسلامی اندونزی، دو گروه بزرگ وجود دارند که عبارتند از: تجددگراها، که طرفدار اسلام پیشرو هستند و گروه سنتگراها، که جانبدار اسلام بومی هستند. شاید «نهضتالعلما» را بتوان نماینده راستین گروه دوم نامید، با توجه به این مطلب که نهضتالعلما هیچگاه در طول تاریخ فعالیت خود، یک نیروی جدی مخالف با دولت نبوده و همواره در قدرت با حکومت سهیم بوده است. و البته حزب بیداری ملی را نیز باید به عنوان شاخصترین نماد گروه اول بدانیم.به طور کلی نقش اسلام در توسعه سیاسی جدید اندونزی به خصوص تحت تأثیر دو عامل قرار گرفته است؛ یکی ایدئولوژی مذهبگونه پانچاشیلا یا اصول پنجگانه و دیگری آیینهای رهبری دو رژیم پس از استقلال آن، یعنی حکومت چپگرای دموکراسی هدایت شده سوکارنو و رژیم راستگرای نظم جدید ژنرال سوهارتو. چون با سیاسی شدن اسلام، رژیم خود را در معرض خطر احساس میکنند، حرکتهای اسلامی در این کشور اغلب در موضع تدافعی قرار داشتهاند. با همه این اوصاف همگان بر ظرفیتهای کم نظر جریانها و احزاب اسلامی تأکید دارند این موضوع را البته در کنار یک واقعیت نیز مورد ارزیابی قرار داد که جامعه اسلامی اندونزی به واسطه شرایط اقلیمی خاص و روحیه ملی مردمانش همواره در مرز میان افراط و تفریط بوده است به عبارتی میتوان مدعی شد که به رغم سابقه چندین دههای جریانها و احزاب سیاسی در اندونزی این جریانها هنوز نتوانستهاند به خوبی آرمانهای خود را برای جامعه تبیین و افکار عمومی مسلمانان آن کشور را در آن مسیر ساماندهی کنند. در نهایت باید گفت که، مهمترین مشکل کنونی جریانهای اسلامگرا در اندونزی نبود استراتژی منسجم برای در دست گرفتن قدرت سیاسی در این کشور است. همچنین ظهور برخی جریانهای اسلامی افراطگرا سبب شده است تا افکار عمومی نسبت به قدرت گرفتن احزاب اسلامی کمی بدبین شوند. قرائن و شواهد نشان میدهد تغییر این نگرش نیازمند تحولی عمیق در جبهه اسلامگراهاست و با رویکرد کنونی آنها به احتمال بسیار انتخابات آتی از جمله ریاست جمهوری 2014 را نیز از دست خواهند داد.
پینوشتها
1.کارشناس ارشد روابط بینالملل
2.دانشجوی دکترا، دانشگاه صنعتی شریف 3. http://www.hawazh.net/fa/book/bookview/45251/20412
4.گونهشناسی جنبشهای اسلامی در اندونزی، سیدمحمدرضا موسوی، دو هفتهنامه پنجره – شماره 6، مرداد 1388
5.Alfian, Muhammadiyah: The Political Behavior of a Muslim Modernist organization Under Dutch Colonialism, Gadjah Mada University Press, 1989
6. حسینی، میرصالح، جنبشهای اسلامی در اندونزی، قم، بوستان کتاب، 1390
7.Vickers, Adrian. A History of Modern Indonesia, Cambridge University Press, Mar 29, 2013
8.Drakeley, Steven, The History of Indonesia, ABC-CLIO,Sep 30, 2005
9. امامی میبدی، سیدمحمد، بررسی احزاب اسلامی در اندونزی، بعثه مقام معظم رهبری، منتشر شده در سایت:
http://library.tebyan.net/newindex.aspx?pageSize
10.Islam in Indonesia: Oxford Bibliographies Online Research Guide, Oxford University Press, May 1, 2010
11. امامی میبدی، همان
12.Mietzner, Marcus, Military Politics, Islam, and the State in Indonesia: From Turbulent Transition to Democratic Consolidation, Institute of Southeast Asian Studies, 2009
13.Luthfi, Assyaukanie, Islam and the secular state in Indonesia, Institute of Southeast Asian Studies, 2009
14.Luthfi, ibid
15.Mortimer, Rex, Indonesian Communism Under Sukarno: Ideology And Politics, 1959-1965, Equinox Publishing, 2006
16.The Politics of Power: Freeport in Suharto’s Indonesia, niversity of Hawaii Press, 2003
17.سید احمد موثقی، جنبشهای اسلامی معاصر، تهران، انتشارات سمت، 1389، ص 341 و ص 357
18.موثقی، پیشین، ص 366.
19. اِم. بی. هوکر، اسلام در جنوب شرقی آسیا، ترجمه محمد مهدی حیدرپور، ص 322 – 314.
20.http://ir.mondediplo.com/article1620.html
21.محمد امین رئیس، نهضتهای بینالمللی و تأثیر آنها بر نهضت اسلامی اندونزی، فصلنامه حضور، دوره دوم، ش 13، 1374، ص 189.
22.همان
23.سیدمحمد امامی میبدی، پیشین
24.محمد امین رئیس، پیشین ص 164
25.رادیکالیسم اسلامی در جنوب شرقی آسیا: جماعت اسلامی اندونزی، نوذر شفیعی، فصلنامه مطالعات منطقهای؛ جهان اسلام – سال هشتم؛ شمارههای 30 و 31؛ تابستان و پاییز 1386
26. دلیل الحرکات الاسلامیه، نویسنده: گروهی از پژوهشگران، ناشر: مرکز الاهرام للدراسات السیاسیه و الاستراتیجیه، محل نشر: قاهره: سال نشر: 2006
27.Antonie C. A. Dake, The Sukarno file, 1965- 1967: chronology of a defeat, Brill, 2006
28.Abuza, Zachary, Militant Islam in Southeast Asia: crucible of terror, Lynne Rienner Publishers, 2003
29. جنبش ضد استعماری و ضداستبدادی در اندونزی، سید مهدی حسینی، به آدرس اینترنتی:
http://www.shobhesadegh.ir/1391/0587/M09.HTM
30.الطنطاوی، علی، فی اندونیسیا صور من الشرق، دارالمنارهی للنشر و التوزیع و الترجمة، سنهی 1960
31.سید مهدی حسینی، همان
32.Komandoko, Gamal, Ensiklopedia pelajar dan umun, Pustaka Widyatama, 2010
33.وهابیت در اندونزی، سید محسن میری (حسینی)، مجله پژوهشهای منطقهای، شماره اول، بهار 1388 ش
34.Anderson Benedict, Hatch Susan, Indonesia, Cornell, 1973
35.وهابیت در اندونزی، سیدمحسن میری (حسینی)، مجله پژوهشهای منطقهای، شماره اول، بهار 1388 ش
36.Tomsa, Dirk, Party Politics and Democratization in Indonesia: Golkar in the Post-Suharto Era, Routledge, Jul 17, 2008
37.Islam In Indonesia: Modernism, Radicalism, And The Middle East Dimension, Sussex Academic Press, 2004
38.Analysing the end of Suharto’s Indonesia, Gary Dean, June 1998, in: http://okusi.net/garydean/works/suharto.htm
39.The Asian Financial Crisis: New International Financial Architecture: Crisis, Reform and Recovery, Manchester University Press, Oct 3, 2003
40.Emmerson, Donald K, Asia Society, Indonesia Beyond Suharto: Polity, Economy, Society and Transition, M. E. Sharpe, 1999
41.Parti Bulan Bintang (PBB)
42.Antlov Hans, Cederroth Sven, Elections in Indonesia: The New Order and Beyond, Routledge, 2004.
43.Islamism in Indonesi: Politics in the Emerging Democracy, Institute of Southeast Asian Studies, 2009
44.Partai ummat Islam (PUI)
45.Gayo, Iwan. Almanak Negara Indonesia, Pustaka Warga Negara, 2005
46.Partai Politik Islam Indonesia Masymi
47.Islamism and democracy in Indonesia, Institute of Southeast Asian Studies, 2010
48.Ibid
49.Hooker Matheson Virginia, Saikal Amin, Islamic Perspectives on the new millennium, Institute of Southeast Asian Studies, 2004
50.Partai Daulat Rakyat (PDR)
51.Indonesian Electoral Behaviour: A Statistical Perspective, Institute of Southeast Asian Studies, 2004
52.Partai Republik
53.Jarvis Helen, Partai Republik Indonesia (PARI): Was it “the Sole Golden Bridge to the Republic of Indonesia”?, James Cook University, 1981
54.Partai Masyumi Baru (PMB)
55.Mengapa Partai Islam kalah?: perjalanan politik Islam dari prapemilu’ 99 sampai pemilihan presiden, Pustaka Alvabet, 1999
56.Partai Syarikat Islam Indonesia (PSII)
57.Bustamam (H.), El Moekry Mukhotim, PSII 1905 (Partai Syarikat Islam Indonesia 1905) di zaman Orde Baru, 1966-1998, Lembaga Amar Ma’ruf Nahi Munkar, 2000
58.سید محمد امامی میبدی، پیشین
59.Partai Keadilan (PK)
60.Hooker Matheson Virginia, Saikal Amin, ibid
61.Nakamura Mitsuo, The Crescent Arises Over the Banyan Tree: A Study of the Muhammadiyah Movement in a Central Javanese Town, C. 1910-2010, nstitute of Southeast Asian Studies, 2012
62.Partai Nahdlatul Ummat
63.Hooker Matheson Virginia, Saikal Amin, ibid
64.حزب نهضت الامه، پایگاه اطلاعرسانی جهان اسلام در آدرس اینترنتی:
http://www.asnoor.ir/public/Parties/ViewParties.aspx?Code_102571
65.Partai Kebangkitan Ummat (PKU)
66. Mengenal Partai Kebangkitan Umat (PKU),Sekretariat tsb., 1999
67.Partai Kebangkitan bangsa (PKB)
68.Dokumen deklarasi Partai Kebangkitan Bangsa, DPW PKB Jawa Timur, 1998
69.Nation Awakening Party, PKM, 1998
70.Partai Ummat Muslim Indoesia (PUMI)
71.امامی میبدی، پیشین
72.Balais – Serrano Evelyn, Ito Takeshi, Democratization in Indonesia: Report of the 1999 Election Observation Mission, 25 May-10 June 1999, Asian Network for Free Elections, 1999
73.Ziegenhain Patrick, The Indonesian parliament and democratization, Institute of Southeast Asian Studies, 2008
74.Balais – Serrano Evelyn, Ito Takeshi, ibid
75.قانون اساسی و چالشهای خاورمیانهای، داوود فیرحی، در آدرس اینترنتی:
http://www.feirahi.ir/?article=192
برناردولک، تاریخ اندونزی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1374
حسینی، میرصالح، جنبشهای اسلامی در اندونزی، قم، بوستان کتاب، 1390
شفیعی، نوذر، رادیکالیسم اسلامی در جنوب شرق آسیا: جماعت اسلامی اندونزی، فصلنامه مطالعات منطقهای؛ جهان اسلام – سال هشتم؛ شمارههای 30 و 31؛ تابستان و پاییز 1386
الطنطاوی، علی، فی اندونیسیاصور من الشرق، دارالمنارهی للنشر و التوزیع و الترجمه، 1960
کتاب سبز وزارت امور خارجه
گلی زواره، غلامرضا، سرزمین اسلام، دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1372
موسوی، سیدمحمدرضا، گونهشناسی جنبشهای اسلامی در اندونزی، دو هفتهنامه پنجره – شماره 6، مرداد، 1388
نوئر، دلیار، نهضتهای نوین اسلامی در اندونزی، چاپ و انتشار آستان قدس رضوی 1370
Takeshi, Democratization in Indonesia: Report of the 1999 Election Observation Mission, 25 May-10 June 1999, Asian Network for Free Elections, 1999 Wilfred C Smith; Islamin Modem History; Princeton: Princeton University press, 1977 Michael Hodson; Islam and political development; in John I, Espositoed Islam and Development; Syraluse university press, 1980.
Bernard, Lewis; The Return of Islam; Commentary: January, 1976 PJ. Vatikostis; what is an Islamic Revival? New Society: 15 Fevruary, 1979 Vickers,Adrian , A History of Modem Indonesia, Cambridge University Press, Mar 29, 2013
Alfian, Muhammadiyah:The Political Behavior of a Muslim Modernist Organization Under Dutch Colonialism, GadjahMada University Press, 1989 Islam in Indonesia: Oxford Bibliographies Online Research Guide, Oxford University Press, May 1,2010
Mietzner, Marcus, Military Politics, Islam, and the State in Indonesia: From Turbulent Transition toDemocratic Consolidation, Institute of Southeast AsikkStudies, 2009 Luthfi, Assyaukanie, Islam and the secular state in Indonesia, Institute of Southeast Asian Studies, 2009
The Politics of Power: Freeport in Suharto"s Indonesia, niversity of Hawaii Pfess, 2003 Mortimer, Rex, Indonesian Communism Under Sukarno: Ideology And Politics, 1959- 1965, Equinox Publishing, 2006 Antonie C. A. Dake, The Sukarno file, 1965-1967: chronology of a defeat, Brill, 2006 Abuza, Zachary, Militant Islam in Southeast Asia: crucible of terror, Lynne Rienner Publishers, 2003
Komandoko, Gamal, Ensiklopediapelajardanumum, PustakaWidyatama, 2010 Tomsa ,Dirk, Party Politics and Democratization in Indonesia: Golkar in the Post-Suharto Era, Routledge, Jul 17, 2008 Anderson Benedict, Hatch Susan, Indonesia, Cornell, 1973 Islam In Indonesia: Modernism, Radicalism, And The Middle East Dimension, Sussex Academic Press, 2004
http://okusi.net/garydean/works/suharto.htm The Asian Financial Crisis: New International Financial Architecture: Crisis, Reform and Recovery, Manchester University Press, Oct 3,2003 Emmerson, Donald K, Asia Society, Indonesia Beyond Suharto: Polity, Economy, Society and Transition, M.E. Sharpe, 1999 AntlSv Hans, Cederroth Sven, Elections in Indonesia: The New Order and Beyond, Routledge, 2004
Gayo, Iwan, Almanaknegara Indonesia, PustakaWarga Negara, 2005 Hooker Matheson Virginia, Saikal Amin, Islamic perspectives on the new millennium, Institute of Southeast Asian Studies, 2004 Islamism and democracy in Indonesia, Institute of Southeast Asian Studies, 2010 Indonesian Electoral Behaviour: A Statistical Perspective, Institute of Southeast Asian Studies, 2004
Jarvis Helen, PartaiRepublik Indonesia (PARI): Was it "the Sole Golden Bridge to the Republic of Indonesia"?, James Cook University, 1981 IMengapapartai Islam kalah?: peijalananpolitik Islam dariprapemilu "99 sampaipemilihanpresiden, PustakaAlvabet, 1999 Bustamam (H.), El MoekryMukhotim, PSII 1905 (Partai Syarikat Islam Indonesia 1905) di zamanOrdeBaru, 1966-1998 , Lembaga Amar Ma"rufNahiMunkar, 2000
MengenalPartaiKebangkitanUmat (PKU), Sekretariattsb., 1999 DokumendeklarasiPartaiKebangkitanBangsa
منبع مقاله :
جلیلی، سید هدایت؛ (1389)، مجموعه مقالات غزالی پژوهی، تهران: خانه کتاب، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}