زیارت اربعین نشانه هر مومن
از منظر حضرت امام حسن عسگری(علیه السلام ) یکی از نشانه های مومن، زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین است.
مقدمه:
یکی از نشانه های مومن، زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسگری(ع) روایت شده است که «علامتهای مؤمن پنج چیز است:
پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی برخاک نهادن درسجده و بسم الله را بلندگفتن».بنابراین یکی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین برشمرده اند.
1- روزانه 51 رکعت نماز از نشانه مومن
از نشانههای مؤمن خواندن 51 رکعت نماز در طی شبانهروز است. علاوه بر 17 رکعت واجب، 34 رکعت مستحب برای هر روز وارد شده:
نافله صبح: دو رکعت قبل از نماز صبح.
نافله ظهر: هشت رکعت قبل از نماز ظهر.
نافله عصر: هشت رکعت قبل از نماز عصر.
نافله مغرب: چهار رکعت بعد از نماز مغرب.
نافله عشا: دو رکعت بعد از نماز عشا که نشسته خوانده میشود.
نافله شب: یازدهرکعت از نصف شب تا اذان صبح و بهتر در ثلث آخر شب.(رساله آموزشی حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، بخش قبله و اقسام نمازها)
2- زیارت اربعین از نشانه مومن
کیفیّت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام در این روز زیارتیست که شیخ در تهذیب و مصباح روایت کرده از صفوان جمّال که گفت فرمود به من مولایم حضرت صادق علیه السلام در زیارت اربعین که زیارت مى کنى در هنگامى که روز بلند شده باشد و مى گوئى :
سلام بر ولى خدا و دوست او
سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او
سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش
سلام بر حسین مظلوم و شهید
سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاری ها اسیر بود و کشته اشک روان گردید
خدایا من به راستى گواهى دهم که آن حضرت ولىّ ( و نماینده ) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده ات و فرزند برگزیده ات بود که کامیاب شد
به بزرگداشت تو ، گرامیش کردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى
و قرارش دادى یکى از آقایان ( بزرگ ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند
و میراث هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى
او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه اى ( براى کسى ) نگذارد و بی دریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد
تا برهاند بندگانت را از ( گرداب ) جهالت و نادانى و سرگردانى ( در وادى ) گمراهى و چنان شد که همدست شدند بر علیه آن حضرت کسانى که دنیا فریبشان داد .
و فروختند بهره ( کامل و سعادت خود را ) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندک و بى مقدار و بزرگى کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند ،
و تو و پیامبرت را به خشم آوردند
و پیروى کردند از میان بندگانت آنانى را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و کسانى را که بارهاى سنگین گناه به دوش مى کشیدند
و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت ( که چنان دید ) با شکیبائى و پاداش جوئى با آنها جهاد کرد تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شکسته شد
خدایا آنان را لعنت کن به لعنتى و بال دار و عذابشان کن به عذابى دردناک
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا ، سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء
گواهى دهم که به راستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت دار اویى سعادتمند زیستى و ستوده از دنیا رفتى
و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى و نیز گواهى دهم که خدا به راستى وفا کند بدان وعده اى که به تو داده ،
و به هلاکت رساند هر که را که دست از یاریت برداشت و عذاب کند کسى که تو را کشت و گواهی دهم که تو به خوبى وفا کردى به عهد خدا ،
و جهاد کردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت کند کسى که تو را کشت
و خدا لعنت کند کسى که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمى که شنیدند جریان کشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند ،
خدایا من تو را گواه مى گیرم که من دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمنم با هر که او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند رسول خدا .
گواهى دهم که تو به راستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحم هایى پاکیزه
که آلوده ات نکرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگی هایش و در برت نکرد از لباس هاى چرکینش
و گواهى دهم که به راستى تو از پایه هاى دین و ستون هاى محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی
و گواهى دهم که تو به راستى پیشواى نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنماى راه یافته اى
و گواهى دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه هاى هدایت
و رشتههاى محکم ( حق و فضیلت ) و حجت هایى بر مردم دنیا هستند و گواهى دهم که من به شما ایمان دارم
و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است
و کارم پیرو کار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آن که خدا در ظهورتان اجازه دهد
پس با شمایم نه با دشمنان شما ، درود هاى خدا بر شما و بر روان هاى شما
و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان .
آمین اى پروردگار جهانیان .
3-انگشتر به دست کردن از نشانه مومن
مؤکّد است مردان و زنان را انگشتر در دست راست کردن .
در بعضى احادیث تجویز فرموده اند که در دست چپ بکنند امّا اگر نقش شریفى یا نگین شریفى داشته باشد باید که در وقت استنجا بیرون آورد.
به سند معتبر از حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام منقول است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم انگشتر را به دست راست می کردند.
از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام منقول است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم انگشتر را در دست راست می کردند.
از سلمان فارسى رضى اللّه عنه مروی است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم به حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود : که یا على انگشتر در دست راست بکن تا از مقرّبان باشى .
عرض کرد که : یا رسول اللّه مقرّبان کدام اند ؟ فرمود : که جبرئیل و میکائیل. پرسیدند که چه انگشتر در دست کنم ؟
فرمود که : عقیق سرخ به درستی که آن اقرار کرده است براى خدا به یگانگى و براى من پیغمبرى و براى تو یا على به آن که وصىّ منى و براى فرزندان تو به امامت و براى دوستان تو به بهشت و براى شیعیان فرزندان تو به جنّت الفردوس .
در حدیث معتبر منقول است که از حضرت امام موسى علیه السّلام سؤال کردند که : به چه علّت حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام انگشتر در دست راست می کردند؟
فرمود : زیرا که آن حضرت پیشواى اصحاب یمین است که در قیامت نامه های شان را به دست راست می دهند و حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم انگشتر را در دست راست می کردند.
و این علامتى است براى شیعیان ما که به این علامت ایشان را مى شناسند و به محافظت کردن در وقت فضلیت نمازهاى پنج گانه و به دادن زکات و به قسمت کردن مال خود با برادران مؤمن خود و امر به نیکى ها کردن و نهى از بدی ها کردن .
از حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام منقول است که حضرت جبرئیل به حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم گفت : هر که انگشتر در دست راست کند و غرضش سنّت و متابعت تو باشد و ببینم او را که در قیامت متحیّر مانده است دستش بگیرم و به تو و به حضرت امیرالمؤمنین برسانم .
و از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که از سنّت پیغمبران است انگشتر در دست راست کردن .
4- نهادن پیشانی بر خاک از نشانه مومن
قرآن کریم در مورد بر زمین نهادن پیشانی بر خاک به هنگام سجده چنین می فرماید:
«محمد رسول الله والذین معه... تریهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله ورضونا سیماهم فی وجوههم من اثر السجود...»
محمد فرستاده خدا است وکسانی که با او هستند... پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی، آنها همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است... .
(برخی گفتهاند منظور از «من اثر السجود» خاکی است که بر پیشانی آنهاست زیرا آنها بر خاک سجده میکنند نه بر لباس. [طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۱۲. ][.فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.]
این آیه خاتمه سوره است و پیامبر را توصیف میکند، و نیز آنهایی را که با اویند به اوصافی میستاید که در تورات و انجیل ستوده. و مؤمنین را که عمل صالح انجام دادهاند وعده جمیل میدهد.
این آیه متصل به آیه قبل است؛ چون در آن آیه میفرمود که او رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاده، ظاهرا این جمله مرکب است از مبتدا و خبر، و کلامی است تمام.
5- بسم الله را بلندگفتن از نشانه مومن
یکی از اجزاء نماز؛ قرائت است. در نمازهای واجب که به دو دسته نمازهای جهریه(صبح، مغرب و عشا که در آن باید قرائت حمد و سوره را بلند خواند).
و نمازهای اخفاتیه(ظهر و عصر که در آن باید قرائت حمد و سوره را آهسته خواند) تقسیم میشوند، طبق ادله موجود در مکتب اهل بیت(ع) باید «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را آشکار کرد و با صدای بلند خواند.[1]
دلیلی که ارائه شده است، استناد اینگونه قرائت، به قرائت پیامبر خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) است که در ذیل به برخی از روایات موجود اشاره میشود:
1. صفوان نقل میکند: چند روز به امام صادق(ع) در نمازها اقتدا میکردم، ایشان در قرائت سوره حمد همه نمازها، (چه نمازهایی که قرائت آن آهسته است و چه در نمازهایی که قرائت آن بلند است) «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را بلند قرائت میکردند.[2]
2. معاویه بن عمار میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم در نماز باید «بسم الله الرّحمن الرّحیم» سوره حمد را بلند بخوانم؟ آنحضرت فرمود: «بله». سپس پرسیدم: آیا باید «بسم الله» را در سوره بعد هم بگویم؟ فرمود: «بله».[3]
این روایات و دیگر روایات موجود در این باب[4] اثبات کننده این مطلب است که در مکتب اهل بیت(ع) بلند خواندن و به اصطلاح «جهر» «بسم الله الرّحمن الرّحیم» از سنتهای این مکتب در موضوع قرائت نماز است و فرقی ندارد که در نمازهای جهریه باشد یا اخفاتیه.
البته از سید مرتضی نقل شده است که برخی از اصحاب امامیه، قائل به آهسته خواندن «بسم الله» در نمازهای اخفاتیه (نماز ظهر و عصر) بودهاند ولی حدیث صفوان دلیل خوبی در مقابل آنان است؛[5] لذا در فتاوای مراجع فعلی چنین آمده است: مستحب است در رکعت اوّل و دوّم نماز ظهر و عصر «بسم اللّٰه» را بلند بگوید.[6]
اما در بین اهل سنت اگرچه روایات متعددی درباره جهر به «بسم الله الرّحمن الرّحیم» وجود دارد،[7] ولی بیشتر آنان به روایات دیگری استناد کرده و اخفات و یا آرام خواندن «بسم الله» را برگزیدهاند[8] و تنها از شافعی قول به بلند خواندن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» نقل شده است.[9]
از طرف، برخی فقهای اهل سنت – بویژه فقهای مدینه – اساساً قرائت «بسم الله ..» را – چه بلند و چه کوتاه – امری لازم نمیپندارند![10]
نتیجه:
مصداق مومن بودن کار مشکلی است زیرا ایمان داری تکلیف است و تکلیف انسان را وادار می کند که از فرصت های زمانی خود بهرمند شود. مومن حقیقتی کسی است که باید آن را در اعتقاد و عمل خود اثبات نماید.
ولو اینکه آن عمل مستحبی هم باشد.امر مستحبی تزین کننده عبادات واجب هستند. ضمن اینکه فلسفه ی بعضی از عبادات برای ما مشخص نیست.
پی نوشت:
[1]. آیه 110 از سوره اسراء که میفرماید: «...وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاً»؛ و نمازت را زیاد بلند، یا خیلى آهسته نخوان و در میان آن دو، راهى (معتدل) انتخاب کن» بنابر نظر مفسران کارى به مسئله نمازهاى جهریه و اخفاتیه به اصطلاح معروف فقهى ندارد، بلکه ناظر به افراط و تفریط در بلند خواندن و آهسته خواندن است، میگوید نه بیش از حد بلند بخوان و فریاد بزن، و نه بیش از حد آهسته که تنها حرکت لبها مشخص شود و صدایى به گوش نرسد. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12، ص 328، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش.
[2]. «عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: صَلَّیْتُ خَلْفَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَیَّاماً فَکَانَ یَقْرَأُ فِی فَاتِحَةِ الْکِتَابِ بِ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ- فَإِذَا کَانَتْ صَلَاةٌ لَا یَجْهَرُ فِیهَا بِالْقِرَاءَةِ جَهَرَ بِ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ- وَ أَخْفَى مَا سِوَى ذَلِکَ»؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج 1، ص 311 ، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1390ق.
[3]. «عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ إِذَا قُمْتُ لِلصَّلَاةِ أَقْرَأُ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ- فِی فَاتِحَةِ الْکِتَابِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَإِذَا قَرَأْتُ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ أَقْرَأُ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ- مَعَ السُّورَةِ قَالَ نَعَمْ»؛ الاستبصار، ج 1، ص 311.
[4]. در کتاب استبصار شیخ طوسی بخشی با عنوان «باب الْجَهْرِ بِ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ« وجود دارد که روایات مورد نظر را در آن جمع آوری کرده است. ر.ک: الاستبصار، ج 1، ص 311.
[5]. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج 5، ص 93، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1412ق.
[6]. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج 1، ص 559 – 560، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، 1424ق. البته برای زنان وقتی مستحب است که نماز را در حضور نامحرم نخوانند. ر.ک: امام خمینی، توضیح المسائل، محقق، مصحح: قلیپور گیلانی، مسلم، ص 218، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قدس سره، چاپ اول، 1426ق.
[7]. برای دیدن این روایات ر.ک: زیلعی حنفی، عبدالله بن یوسف، نصب الرایة فی تخریج احادیث الهدایة، ج 1، ص 400، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1422ق.
[8]. همان، ص 400.
[9]. همان، ص 402.
[10]. همان، ص 432.
منبع:
1.مفاتیح الجنان
2.رساله آموزشی حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، بخش قبله و اقسام نمازها
3.https://www.islamquest.net/fa/archive/fa2467
4.ویکی فقه دانشنامه حوزوی/ https://fa.wikifeqh.i
5.پرسمان دانشگاهیان /https://www.porseman.com/articleپنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی برخاک نهادن درسجده و بسم الله را بلندگفتن».بنابراین یکی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین برشمرده اند.
1- روزانه 51 رکعت نماز از نشانه مومن
از نشانههای مؤمن خواندن 51 رکعت نماز در طی شبانهروز است. علاوه بر 17 رکعت واجب، 34 رکعت مستحب برای هر روز وارد شده:
نافله صبح: دو رکعت قبل از نماز صبح.
نافله ظهر: هشت رکعت قبل از نماز ظهر.
نافله عصر: هشت رکعت قبل از نماز عصر.
نافله مغرب: چهار رکعت بعد از نماز مغرب.
نافله عشا: دو رکعت بعد از نماز عشا که نشسته خوانده میشود.
نافله شب: یازدهرکعت از نصف شب تا اذان صبح و بهتر در ثلث آخر شب.(رساله آموزشی حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، بخش قبله و اقسام نمازها)
2- زیارت اربعین از نشانه مومن
کیفیّت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام در این روز زیارتیست که شیخ در تهذیب و مصباح روایت کرده از صفوان جمّال که گفت فرمود به من مولایم حضرت صادق علیه السلام در زیارت اربعین که زیارت مى کنى در هنگامى که روز بلند شده باشد و مى گوئى :
سلام بر ولى خدا و دوست او
سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او
سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش
سلام بر حسین مظلوم و شهید
سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاری ها اسیر بود و کشته اشک روان گردید
خدایا من به راستى گواهى دهم که آن حضرت ولىّ ( و نماینده ) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده ات و فرزند برگزیده ات بود که کامیاب شد
به بزرگداشت تو ، گرامیش کردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى
و قرارش دادى یکى از آقایان ( بزرگ ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند
و میراث هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى
او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه اى ( براى کسى ) نگذارد و بی دریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد
تا برهاند بندگانت را از ( گرداب ) جهالت و نادانى و سرگردانى ( در وادى ) گمراهى و چنان شد که همدست شدند بر علیه آن حضرت کسانى که دنیا فریبشان داد .
و فروختند بهره ( کامل و سعادت خود را ) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندک و بى مقدار و بزرگى کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند ،
و تو و پیامبرت را به خشم آوردند
و پیروى کردند از میان بندگانت آنانى را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و کسانى را که بارهاى سنگین گناه به دوش مى کشیدند
و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت ( که چنان دید ) با شکیبائى و پاداش جوئى با آنها جهاد کرد تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شکسته شد
خدایا آنان را لعنت کن به لعنتى و بال دار و عذابشان کن به عذابى دردناک
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا ، سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء
گواهى دهم که به راستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت دار اویى سعادتمند زیستى و ستوده از دنیا رفتى
و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى و نیز گواهى دهم که خدا به راستى وفا کند بدان وعده اى که به تو داده ،
و به هلاکت رساند هر که را که دست از یاریت برداشت و عذاب کند کسى که تو را کشت و گواهی دهم که تو به خوبى وفا کردى به عهد خدا ،
و جهاد کردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت کند کسى که تو را کشت
و خدا لعنت کند کسى که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمى که شنیدند جریان کشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند ،
خدایا من تو را گواه مى گیرم که من دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمنم با هر که او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند رسول خدا .
گواهى دهم که تو به راستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحم هایى پاکیزه
که آلوده ات نکرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگی هایش و در برت نکرد از لباس هاى چرکینش
و گواهى دهم که به راستى تو از پایه هاى دین و ستون هاى محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی
و گواهى دهم که تو به راستى پیشواى نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنماى راه یافته اى
و گواهى دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه هاى هدایت
و رشتههاى محکم ( حق و فضیلت ) و حجت هایى بر مردم دنیا هستند و گواهى دهم که من به شما ایمان دارم
و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است
و کارم پیرو کار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آن که خدا در ظهورتان اجازه دهد
پس با شمایم نه با دشمنان شما ، درود هاى خدا بر شما و بر روان هاى شما
و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان .
آمین اى پروردگار جهانیان .
3-انگشتر به دست کردن از نشانه مومن
مؤکّد است مردان و زنان را انگشتر در دست راست کردن .
در بعضى احادیث تجویز فرموده اند که در دست چپ بکنند امّا اگر نقش شریفى یا نگین شریفى داشته باشد باید که در وقت استنجا بیرون آورد.
به سند معتبر از حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام منقول است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم انگشتر را به دست راست می کردند.
از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام منقول است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم انگشتر را در دست راست می کردند.
از سلمان فارسى رضى اللّه عنه مروی است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم به حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود : که یا على انگشتر در دست راست بکن تا از مقرّبان باشى .
عرض کرد که : یا رسول اللّه مقرّبان کدام اند ؟ فرمود : که جبرئیل و میکائیل. پرسیدند که چه انگشتر در دست کنم ؟
فرمود که : عقیق سرخ به درستی که آن اقرار کرده است براى خدا به یگانگى و براى من پیغمبرى و براى تو یا على به آن که وصىّ منى و براى فرزندان تو به امامت و براى دوستان تو به بهشت و براى شیعیان فرزندان تو به جنّت الفردوس .
در حدیث معتبر منقول است که از حضرت امام موسى علیه السّلام سؤال کردند که : به چه علّت حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام انگشتر در دست راست می کردند؟
فرمود : زیرا که آن حضرت پیشواى اصحاب یمین است که در قیامت نامه های شان را به دست راست می دهند و حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم انگشتر را در دست راست می کردند.
و این علامتى است براى شیعیان ما که به این علامت ایشان را مى شناسند و به محافظت کردن در وقت فضلیت نمازهاى پنج گانه و به دادن زکات و به قسمت کردن مال خود با برادران مؤمن خود و امر به نیکى ها کردن و نهى از بدی ها کردن .
از حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام منقول است که حضرت جبرئیل به حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم گفت : هر که انگشتر در دست راست کند و غرضش سنّت و متابعت تو باشد و ببینم او را که در قیامت متحیّر مانده است دستش بگیرم و به تو و به حضرت امیرالمؤمنین برسانم .
و از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که از سنّت پیغمبران است انگشتر در دست راست کردن .
4- نهادن پیشانی بر خاک از نشانه مومن
قرآن کریم در مورد بر زمین نهادن پیشانی بر خاک به هنگام سجده چنین می فرماید:
«محمد رسول الله والذین معه... تریهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله ورضونا سیماهم فی وجوههم من اثر السجود...»
محمد فرستاده خدا است وکسانی که با او هستند... پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی، آنها همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است... .
(برخی گفتهاند منظور از «من اثر السجود» خاکی است که بر پیشانی آنهاست زیرا آنها بر خاک سجده میکنند نه بر لباس. [طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۱۲. ][.فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.]
این آیه خاتمه سوره است و پیامبر را توصیف میکند، و نیز آنهایی را که با اویند به اوصافی میستاید که در تورات و انجیل ستوده. و مؤمنین را که عمل صالح انجام دادهاند وعده جمیل میدهد.
این آیه متصل به آیه قبل است؛ چون در آن آیه میفرمود که او رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاده، ظاهرا این جمله مرکب است از مبتدا و خبر، و کلامی است تمام.
5- بسم الله را بلندگفتن از نشانه مومن
یکی از اجزاء نماز؛ قرائت است. در نمازهای واجب که به دو دسته نمازهای جهریه(صبح، مغرب و عشا که در آن باید قرائت حمد و سوره را بلند خواند).
و نمازهای اخفاتیه(ظهر و عصر که در آن باید قرائت حمد و سوره را آهسته خواند) تقسیم میشوند، طبق ادله موجود در مکتب اهل بیت(ع) باید «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را آشکار کرد و با صدای بلند خواند.[1]
دلیلی که ارائه شده است، استناد اینگونه قرائت، به قرائت پیامبر خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) است که در ذیل به برخی از روایات موجود اشاره میشود:
1. صفوان نقل میکند: چند روز به امام صادق(ع) در نمازها اقتدا میکردم، ایشان در قرائت سوره حمد همه نمازها، (چه نمازهایی که قرائت آن آهسته است و چه در نمازهایی که قرائت آن بلند است) «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را بلند قرائت میکردند.[2]
2. معاویه بن عمار میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم در نماز باید «بسم الله الرّحمن الرّحیم» سوره حمد را بلند بخوانم؟ آنحضرت فرمود: «بله». سپس پرسیدم: آیا باید «بسم الله» را در سوره بعد هم بگویم؟ فرمود: «بله».[3]
این روایات و دیگر روایات موجود در این باب[4] اثبات کننده این مطلب است که در مکتب اهل بیت(ع) بلند خواندن و به اصطلاح «جهر» «بسم الله الرّحمن الرّحیم» از سنتهای این مکتب در موضوع قرائت نماز است و فرقی ندارد که در نمازهای جهریه باشد یا اخفاتیه.
البته از سید مرتضی نقل شده است که برخی از اصحاب امامیه، قائل به آهسته خواندن «بسم الله» در نمازهای اخفاتیه (نماز ظهر و عصر) بودهاند ولی حدیث صفوان دلیل خوبی در مقابل آنان است؛[5] لذا در فتاوای مراجع فعلی چنین آمده است: مستحب است در رکعت اوّل و دوّم نماز ظهر و عصر «بسم اللّٰه» را بلند بگوید.[6]
اما در بین اهل سنت اگرچه روایات متعددی درباره جهر به «بسم الله الرّحمن الرّحیم» وجود دارد،[7] ولی بیشتر آنان به روایات دیگری استناد کرده و اخفات و یا آرام خواندن «بسم الله» را برگزیدهاند[8] و تنها از شافعی قول به بلند خواندن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» نقل شده است.[9]
از طرف، برخی فقهای اهل سنت – بویژه فقهای مدینه – اساساً قرائت «بسم الله ..» را – چه بلند و چه کوتاه – امری لازم نمیپندارند![10]
نتیجه:
مصداق مومن بودن کار مشکلی است زیرا ایمان داری تکلیف است و تکلیف انسان را وادار می کند که از فرصت های زمانی خود بهرمند شود. مومن حقیقتی کسی است که باید آن را در اعتقاد و عمل خود اثبات نماید.
ولو اینکه آن عمل مستحبی هم باشد.امر مستحبی تزین کننده عبادات واجب هستند. ضمن اینکه فلسفه ی بعضی از عبادات برای ما مشخص نیست.
پی نوشت:
[1]. آیه 110 از سوره اسراء که میفرماید: «...وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاً»؛ و نمازت را زیاد بلند، یا خیلى آهسته نخوان و در میان آن دو، راهى (معتدل) انتخاب کن» بنابر نظر مفسران کارى به مسئله نمازهاى جهریه و اخفاتیه به اصطلاح معروف فقهى ندارد، بلکه ناظر به افراط و تفریط در بلند خواندن و آهسته خواندن است، میگوید نه بیش از حد بلند بخوان و فریاد بزن، و نه بیش از حد آهسته که تنها حرکت لبها مشخص شود و صدایى به گوش نرسد. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12، ص 328، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش.
[2]. «عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: صَلَّیْتُ خَلْفَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَیَّاماً فَکَانَ یَقْرَأُ فِی فَاتِحَةِ الْکِتَابِ بِ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ- فَإِذَا کَانَتْ صَلَاةٌ لَا یَجْهَرُ فِیهَا بِالْقِرَاءَةِ جَهَرَ بِ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ- وَ أَخْفَى مَا سِوَى ذَلِکَ»؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج 1، ص 311 ، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1390ق.
[3]. «عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ إِذَا قُمْتُ لِلصَّلَاةِ أَقْرَأُ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ- فِی فَاتِحَةِ الْکِتَابِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَإِذَا قَرَأْتُ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ أَقْرَأُ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ- مَعَ السُّورَةِ قَالَ نَعَمْ»؛ الاستبصار، ج 1، ص 311.
[4]. در کتاب استبصار شیخ طوسی بخشی با عنوان «باب الْجَهْرِ بِ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ« وجود دارد که روایات مورد نظر را در آن جمع آوری کرده است. ر.ک: الاستبصار، ج 1، ص 311.
[5]. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج 5، ص 93، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1412ق.
[6]. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج 1، ص 559 – 560، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، 1424ق. البته برای زنان وقتی مستحب است که نماز را در حضور نامحرم نخوانند. ر.ک: امام خمینی، توضیح المسائل، محقق، مصحح: قلیپور گیلانی، مسلم، ص 218، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قدس سره، چاپ اول، 1426ق.
[7]. برای دیدن این روایات ر.ک: زیلعی حنفی، عبدالله بن یوسف، نصب الرایة فی تخریج احادیث الهدایة، ج 1، ص 400، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1422ق.
[8]. همان، ص 400.
[9]. همان، ص 402.
[10]. همان، ص 432.
منبع:
1.مفاتیح الجنان
2.رساله آموزشی حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، بخش قبله و اقسام نمازها
3.https://www.islamquest.net/fa/archive/fa2467
4.ویکی فقه دانشنامه حوزوی/ https://fa.wikifeqh.i
*این مقاله در تاریخ 1401/6/27 بروز رسانی شده است
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}