اقتصاد در حکومت عدل مهدوی
اقتصاد در حکومت عدل مهدوی
در قرآن كريم مىخوانيم: (وَلَوْ أنَّ أهْلَ القُرى آمَنُوا و اتَّقوا لَفَتَحْنا عَلَيهم بركاتٍ من السَّماءِ والأرضِ؛(1) اگر مردم شهر و ديار ايمان آورند وتقوا پيشه سازند، ما درهاى بركات زمين و آسمان را بر آنان مىگشاييم).
در حكومت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه مردم به اطاعت خداوند روى مىآورند و بر فرمان حجّتخدا گردن مىنهند، ديگر دليلى ندارد كه زمين و آسمان از بركاتش بر بندگان خدا مضايقه كنند. از اين رو، بارانهاى موسمى شروع به باريدن مىكند، رودخانهها پر از آب مىشود، زمينها حاصلخيز مىگردد و كشاورزى شكوفإ؛غغ مىگردد، باغها سرسبز و پر از ميوه مىشود، بيابانهايى مانند مكه و مدينه كه هرگز سبزى را به خود نديده است، بهيكباره به نخلستان تبديل مىگردد و دامدارى گسترش مىيابد.
اقتصاد جامعه شكوفا گشته، فقر و تنگدستى رخت بربسته، آبادانى همهجا به چشم مىخورد و بازرگانى رونقى شايان توجّه مىيابد.
در خصوص شكوفايى اقتصادى در روزگار امام عصر(ع) روايات بسيارى رسيده است كه در هر زمينه به گفتن چند روايت بسنده مىكنيم:
الف) شكوفايى اقتصاد و رفاه اجتماعى
1. تقسيم اموال و بخشش دارايىها
ثروتهاى روى زمين (مانند خمس و زكات) و ثروتهاى زيرزمين (مانند گنجها و معادن) نزد آن حضرت گرد مىآيد. آنگاه حضرت به مردم خطاب مىكند: «بياييد و بگيريد آن چه را كه برايش خويشاوندى را قطع مىكرديد و به خونريزى و گناهان دستمىزديد. او چنان اموال مىبخشد كه كسى پيش از او چنان نكرده است».(2)
رسول خدا(ص) مىفرمايد: «در آخرالزمان، خليفهاى ظهور مىكند كه مال را بدون شمارش مىبخشد».(3)
رسول خدا(ص) مىفرمايد: «در روزگار نااميدى و پيدايش فتنهها، شخصى به نام مهدى ظهور مىكند كه بخششهاى او بر مردم؛ گوارا خواهد بود».(4)
بخشش مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پدرانه و بدون منّت است. بنابراين، گوارا مىباشد. برخلاف بخشش ديگران كه به قيمت بندگى، يا دين فروشى يا گروگذاشتن آبرو تمام مىشود.
نيز آن حضرت مىفرمايد: «شخصى از قريش پديدار مىگردد ... و در ميان مردم، اموال را تقسيم مىكند و به سنّت پيامبرشان رفتار مىنمايد».(5)
در روايتى ديگر مىفرمايد: «مهدى گنجهاى زيرزمين را بيرون آورده، اموال را ميان مردم تقسيم مىكند و اسلام شكوه دوباره خود را باز مىيابد».(6)
همچنين مىفرمايد: «در آخرين دوران امّت من، خليفهاى خواهد بود كه اموال را مشتمشت به مردم مىدهد و آن را نمىشمارد».(7)
عبداللَّه بن سنان مىگويد: پدرم به امام صادق(ع) گفت: من مقدارى از زمينهاى خراجى را در اختيار دارم و در آنها كشت و زرع كردهام. حضرت قدرى ساكت ماند؛ آنگاه فرمود: «اگر قائم ما قيام كند، سهم تو از زمين بيش از اين است».(8)
امام باقر(ع) مىفرمايد: «هنگامى كه قائم اهل بيت قيام كند، بيت المال را به گونهاى يكسان تقسيم مىكند و در بين مردم به عدالت رفتار مىنمايد».(9)
رسول خدا(ص) مىفرمايد: «آخرين امامان، هم نام من است. او ظاهر مىشود و جهان را پر از عدل مىكند. در حالى كه اموال بر هم انباشه شده است، شخصى از او درخواست مال مىكند. امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مىفرمايد: "خودت از اين اموال بردار"».(10)
2. ريشه كن شدن فقر از جامعه
نيز آن حضرت مىفرمايد: «مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در امّت من خواهد بود و در حكومت او مال و ثروت بر هم انباشته خواهد شد».(12)
اين حديث كنايه از رفع نيازمندىهاى جامعه است؛ به گونهاى كه اموال از موارد مصرف بيشتر مىگردد. به سخن ديگر، دولت حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نه تنها كسرى بودجه ندارد، بلكه در آمد آن بر بودجهاش فزونى دارد.
امام صادق(ع) مىفرمايد: «هنگامى كه قائم ما قيام كند ...، زمين گنجهاى خود را بيرون ريخته، آشكار مىكند؛ به گونهاى كه مردم با چشم خود، آن را بر روى زمين مىبينند و دارندگان زكات سراغ كسى مىگردند كه نيازمند باشد تا زكاتشان را به او بدهند؛ ولى كسى يافت نمىشود و مردم - از فضل و بخشش خداوند - از ديگران بىنياز مىگردند».(13)
على بن عقبه نقل مىكند: در آن روزگار، كسى جايى را براى دادن صدقات و صرف پول در راه نيك نمىيابد؛ زيرا بىنيازى همه مؤمنان را فرا گرفته است».(14)
امام باقر(ع) مىفرمايد: «مردم ماليات خود را بر گردن گذاشته، به سوى مهدى مىروند. خداوند به شيعيان ما در زندگى رفاه و آسايش داده است و آنان در بىنيازى به سر مىبرند و اگر لطف و سعادت خداوند آنان را در بر نمىگرفت، با آن بىنيازى، سركشى مىكردند».(15)
امام باقر(ع) مىفرمايد: «حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سالى دو بار عطايايى به مردم مىدهد. آن حضرت ماهى دوبار حقوق مىدهد و بين مردم يكسان رفتار كرده، به گونهاى كه فرد نيازمند به زكات، در جامعه يافت نمىشود. دارندگان زكات، سهم فقيران را نزد آنان مىآورند؛ ولى آنان نمىپذيرند. به ناچار اموال را در كيسههاى مخصوص پول مىگذارند و در محلّههاى شيعه مىچرخانند؛ ولى آنان مىگويند ما را به درهمهاى شما نيازىنيست».(16)
از روايات بالا دو نكته دانسته مىشود: نخست اين كه مردم در حكومت حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چنان از نظر فكرى رشد مىكنند كه بدون زور و فشار به وظايف خود در همه ابعاد عمل مىكنند. يكى از آن وظايف، پرداخت ماليات درآمد به دولت اسلامى است.
اگر همه مسلمانها خمس درآمد و زكات اموال خود را به حكومت اسلامى پرداختكنند، رقم بزرگى را پديد مىآورد و دولت بر هر گونه اقدام اصلاحى و خدمات همگانى قادر مىشود.
دوم اين كه هر چند بخشش آن حضرت در آن روزگار بىحساب است و مردم به شيوههاى گوناگونى درآمدهايى دارند كه آنان را بىنياز مىكند، ولى آن چه بيشتر نظر را جلب مىكند، بلند طبعى و روح بىنيازى در آنان است؛ زيرا چه بسيارند انسانهاى ثروتمندى كه طبعى گرسنه و روحى آزمند دارند و چه بسا انسانهايى كه در عين فقر، از طبعى بزرگ و روحى غنى برخوردارند. مردم در عصر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از غناى روحى برخوردارند و اين همان دگرگونى معنوى است كه در آن عصر پديد مىآيد.
3. رسيدگى به محرومان و مستضعفان
اميرمؤمنان(ع) مىفرمايد: «آنگاه كه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور كند، هيچ برده مسلمانى باقىنمىماند، مگر آن كه حضرت او را خريده، در راه خدا آزاد مىكند و هيچ بدهكارى نمىماند، مگر آن كه حضرت بدهى او را مىپردازد».(18)
امام باقر(ع) مىفرمايد: «وقتى مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور مىكند، به سوى شهر مدينه مىرود و هر كس از بنىهاشم را كه در آنجا زندانى باشد، آزاد مىكند».(19) سپس ابنارطاة مىگويد: او به كوفه مىرود و بنىهاشم را از زندانهاى آنجا آزاد مىسازد.
طاووس يمانى مىگويد: ويژگى مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اين است كه نسبت به فرمانروايان و كارگزاران خود سختگير است و در بخشش مال دستى باز دارد و نسبت به بيچارگان و بينوايان و مسكينها مهربان و با عطوفت است.(20)
ابورؤبه مىگويد: مهدى به دست خود به بينوايان عطايايى مىبخشد.(21)
احتمال دارد منظور اين باشد كه حضرت در عطا و بخشش، به محرومان و بينوايان توجّه ويژهاى دارد و به آنان اموال بيشترى مىبخشد و افزون بر حقوقى كه هر مسلمان از بيتالمال دارد، به آنان هر مقدار كه صلاح بداند، مىبخشد.
ب) عمران و آبادانى
على(ع) مىفرمايد: «مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ياران خود را به سرزمينهاى گوناگون مىفرستد. يارانى را كه در آغاز قيام با او عهد و پيمان بستند، به سوى شهرها روانه مىسازد و آنان را به عدل و احسان سفارش مىنمايد. هر يك از آنان فرمانرواى سرزمينى مىگردد و پس از آن، همه شهرهاى جهان با عدل و احسان آباد مىگردد».(22)
امام باقر(ع) در اين باره مىفرمايد: «در زمان حكومت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در روى زمين هيچ ويرانهاى نمىماند، مگر آن كه آباد مىگردد».(23)
نيز آنحضرت مىفرمايد: «پس از آنكه حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وارد كوفه مىشود ... گروهى را مأمور مىكند تا از پشت آرامگاه امامحسين(ع) (بيرون شهر كربلا) رودخانهاى به سوى غريين حفر كنند تا آب به سوى شهر نجف سرازير شود و بر روى آن رودخانه، پلهايى مىسازند».(24)
امام صادق(ع) مىفرمايد: «هنگامى كه قائم ما قيام كند ...، خانههاى كوفه به رودخانه كربلا و حيره متصل مىگردد».(25)
اين روايت از گسترش آبادانى شهر كوفه خبر مىدهد كه از يك سو به حيره - كه اكنون حدود شصت كيلومتر از كوفه دور است - و از سوى ديگر، به كربلا متصل مىشود كه آن نيز همين مقدار از كوفه فاصله دارد.
حبه عرنى مىگويد: اميرمؤمنان(ع) به شهر حيره رفت و در آنجا در حالى كه با دستش به كوفه اشاره مىكرد، فرمود: «بهطور حتم خانههاى شهر كوفه به شهر حيره متصل مىشود و تا اندازهاى رشد مىكند كه هر يك ذراع(26) (متر) از زمين اين دو شهر به دينارها و قيمت گرانى خريد و فروش مىشود».(27)
شايد گسترش كوفه و گرانى زمين آن بدين دليل باشد كه آنجا پايتخت حكومت اسلامى خواهد بود و طبق رواياتى، مؤمنان به آنجا خواهند رفت.
همچنين در روزگار حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) راهها و جادهها گسترش مىيابد و مقرّرات ويژهاى در اين زمينه وضع مىشود. امام باقر(ع) در اين باره مىفرمايد:
«هنگامى كه حضرت قائم قيام كند، به شهر كوفه مىرود... آنگاه هيچ مسجدى بر روى زمين نمىماند كه شرفه (ايوان و كنگره داشته باشد يا بر خانههاى ديگر مشرف باشد) مگر آن كه آن را ويران مىسازد و آن را به شكلى قرار مىدهد كه مُشرف نباشد و راههاى اصلى را گسترش مىدهد».(28)
امام كاظم(ع) مىفرمايد: «هنگامى كه قائم ما قيام كند، به آگاهى دارندگان مركب مىرساند كه از ميان جاده و خيابان حركت كنند؛ چنانكه به افراد پياده دستور مىدهد كه ازدو سوى خيابان حركت نمايند. پس هر سوارهاى كه از كنار خيابان حركت كرد و به كسى آسيب رساند، او را به پرداخت ديه و خونبها ملزم مىكند و چنانچه فردى پياده در ميان خيابان حركت كرد و دچار آسيب شد، حق گرفتن ديه را ندارد».(29)
از اين روايت مىفهميم كه شهرها چنان گسترش مىيابد و وسائل عبور و مرور چنانفراوان مىگردد كه نه تنها براى وسائل نقليه، بلكه براى عابران پياده نيز قانون وضعمىشود.
آرى، حكومتى كه از دانش و صنعت بهره مىگيرد و راههاى اصلى را گسترش مىدهد و خيابانهاى پهناور احداث مىكند، به يقين در كنار آن براى رانندگى نيز قوانينى با ضمانت اجرايى قوى وضع مىكند.
ج) كشاورزى
پيش از ظهور امام اگر گاهى باران مىباريد، ولى زمين پذيراى آن نبود و گاهى كه زمين پذيراى آن بود، باران نمىباريد و محصولات كشاورزى نابود مىگشت و گاهى نيز باران نا بههنگام محصولات را از بين مىبرد. در زمان حضرت وضعيت بارندگى دگرگون مىگردد. نخست بارانى مىبارد كه مردم در سراسر زندگانى نديدهاند و پس از آن نيز به موقع رحمت الهى بر انسانها سرازير مىشود و در نتيجه نعمتهاى خداوند بر انسانها فراوان مىشود؛ به گونهاى كه گويى محصول دهها سال را در يك روز گرد مىآورند و در روايات آمده است كه از يك من (سه كيلوگرم) گندم، صد مَن محصول به عمل مىآيد.
روايات از باريدن بيست و چهارباران خبر مىدهند كه پس از ظهور فرو مىريزند و در پى آن بركات بسيارى شامل حال مردم مىشود. سبزى و خرمى، كوه و دشت و صحرا را فرا مىگيرد و بيابانهاى باير و هميشه خشك، اثرى از خشكى نخواهند داشت و نعمتهاى الهى آنچنان فراوان مىشود كه مردم براى مردگان خود آرزوى زندگانى دوباره مىكنند.
1. فراوانى باران
در روايت ديگرى مىفرمايد: «خداوند براى او (مهدى) بركت را ازآسمان فرومىفرستد».(31)
نيز مىفرمايد: «زمين را عدل و داد فرا مىگيرد و آسمان بارانى مىبارد و در نتيجه، زمين محصول خود را پديدار مىسازد و امّت من در حكومت آن حضرت از نعمتى برخوردار مىشوند كه هرگز مانند آن را نديدهاند».(32)
اميرمؤمنان(ع) در اين باره مىفرمايد: «خداوند بزرگ، به سبب وجود ما آفرينش را آغاز كرد و به سبب وجود ما نيز ختم مىكند. آن چه را بخواهد، به وسيله ما نابود مىگرداند و با ما آن چه را بخواهد، استقرار مىبخشد. به وجود ما روزگار سخت را برطرف مىسازد و به سبب ما باران فرو مىفرستد، پس فريبكارى شما را از راه خدا نفريبد. از روزى كه خداوند درهاى آسمان را بست، قطرهاى باران از آن نباريد و اگر قائم ما قيام كند، آسمان باران رحمت خود را فرو مىفرستد».(33)
امام صادق(ع) مىفرمايد: «هنگامى كه روزگار ظهور حضرت قائم فرا رسد، در جمادىالثانى و ده روز از ماه رجب بارانى مىبارد كه مردم مانندش را نديده باشند».(34)
سعيد بن جبير مىگويد: در سالى كه حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آن قيام مىكند، بيست و چهاربار باران مىبارد كه آثار و بركات آن آشكار خواهد بود.(35)
درباره فراوان شدن آب در عصر حضرت قائم(عج)، رسول گرامى اسلام مىفرمايد: «در دولت او (مهدى(عج)) آبها فراوان مىشود و آب رودخانهها بالا مىآيد».(36)
در روايتى ديگر مىفرمايد: «... رودخانهها پر از آب مىشود و چشمه سارها به جوشش آمده، لب ريز مىگردد و زمين چند برابر محصول مىدهد».(37)
2. فراوانى محصولات كشاورزى
نيز آن حضرت مىفرمايد: «امّت من در دوران مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به نعمتهايى مىرسند كه هرگز مانندش ديده نشده است و هيچ مؤمن يا كافرى بهچنان نعمتى نرسيده است. آسمان، بارانش را پى در پى مىفرستد و زمين نيز چيزى از گياهان را در خود نگهنمىدارد؛ بلكه آن را بيرون مىفرستد».(39)
رسول خدا(ص) پيرامون آمادگى زمين در عصر مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مىفرمايد: «زمين همانند نقرهاى كه پس از جوشش آرام مىگيرد، آماده كشت مىشود و گياهانش را مىروياند؛ همچنانكه در زمان حضرت آدم(ع) بود».(40)
نيز آن حضرت درباره بركت محصولات و خوب عمل آمدن آنها مىفرمايد:
«... يك دانه انار چندين نفر را سير مىكند(41) و يك خوشه انگور را چندين نفر مىخورند (وسيرمىگردند)».(42)
على(ع) مىفرمايد: «حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شرق و غرب زمين را تسخير مىكند ... بدىها و ناراحتىها را برطرف مىسازد و خير و نيكى جايگزين آن مىگردد؛ بهطورى كه يك كشاورز گندم و جو از هر مَنْ (سه كيلوگرم) گندم، صد مَنْ محصول به دست مىآورد؛ همانگونه كه خداوندفرمود:(43) «در هر سُنبلى صد دانه به عمل مىآيد و خداوند براى هركس كه اراده نمايد، زيادتر مىكند».(44)
نيز مىفرمايد: «مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) كارگزاران خود را در شهرها به عدالت بين مردم سفارش مىكند ... كشاورز در آن عصر يك مُدّ(45) كشت مىكند و هفت صد مُدّ محصول به دست مىآورد؛ چنانكه خداوند تعالى فرمود و همچنان خداوند اين مقدار را بيشتر مىكند».(46)
درباره بارورى درختان مىفرمايد: «در زمان مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) درختان بار مىگيرند و بركتها فراوان مىگردد».(47)
اميرمؤمنان(ع) مىفرمايد: «هنگامى كه قائم ما قيام كند، آسمان، بارانش را فرو مىريزد و زمين گياهش را مىروياند؛ به گونهاى كه يك زن از عراق پياده به شام مىرود و درسراسر راه جز بر سبزى و بوته گام نمىگذارد».(48)
شايد حضرت اين منطقه را به عنوان مثال بيان مىفرمايد و بايد توجّه داشت كه وضعيت جغرافيايى اين منطقه بهگونهاى است كه اكنون در اين مسير جز خارهاى بيابانى چيز ديگرى يافت نمىشود. شايد نام بردن از اين منطقه براى اين باشد كه در عصر حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) همه زمينهاى باير، تبديل به زمينهاى كشاورزى مىشود.
در همين رابطه پيامبر خدا(ص) مىفرمايد: «هنگامى كه حضرت مهدى در امّت من ظاهرمىشود، زمين محصول، ميوه و گلهاى خود را مىروياند و آسمان بارانش را فرومىريزد».(49)
امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه (مدهامّتان؛ دو برگ سبز) مىفرمايد: «بين مكه و مدينه را درختهاى خرما به هم متصل مىكند».(50)
نيز آن حضرت مىفرمايد: «... به خدا سوگند، پس از خروج دجّال، كشاورزى خواهدشد و درخت كاشته مىشود».(51)
و به نقل شيخ طوسى در تهذيب «كشاورزى مىكنيم و درختان را مىكاريم».(52)
3. گسترش دام پرورى
نيز مىفرمايد: «در آن عصر گلههاى دام وجود دارند و به زندگى ادامه مىدهند».(54)
در سخن پيامبر(ص) نكتهاى وجود دارد و آن اين كه گويا پيش از آن عصر، در اثر كمبود آب و علوفه و گسترش بيمارىها، دامها نمىتوانستند به زندگانى ادامه دهند.
نيز آن حضرت مىفرمايد: «پس از كشته شدن دجّال، خداوند به گلهها بركت مىدهد؛ به گونهاى كه بچه شترى (كه در سن آمادگى براى باردارى است) گروهى از مردم را سيرمىكند و گوسالهاى، غذاى قبيلهاى را فراهم مىسازد و بزغالهاى، براى سيركردن گروهى كافى است».(55)
4. بازرگانى
رسول خدا(ص) در اين باره مىفرمايد: «از نشانههاى قيامت (ظهور مهدى(عج)) اين است كه مال و ثروت همانند سيل در ميان مردم به جريان مىافتد، علم و دانش ظاهر مىشود و بازرگانى گسترش يافته، شكوفا مىگردد».(56)
عبداللَّه بن سلام مىگويد: مردم پس از خروج دجّال، چهل سال زندگى مىكنند و نخلها مىنشانند و بازارها بر پا مىگردد.(57)
پي نوشت :
1. اعراف (7) آيه 95.
2. علل الشرائع، ص161؛ نعمانى، غيبه، ص237؛ عقد الدرر، ص39؛ بحارالانوار، ج52، ص390؛ اثبات الهداة، ج3، ص497.
3. ابنحمّاد، فتن، ص98؛ ابنابىشيبه، مصنّف، ج15، ص196؛ احمد، مسند، ج3، ص5؛ ابنبطريق، عمده، ص424.
4. شافعى، بيان، ص124، احقاق الحق، ج13، ص248؛ الشيعة و الرجعه، ج1، ص207.
5. ابىداود، سنن، ج4، ص108.
6. ابنطاووس، ملاحم، ص69.
7. عبدالرزاق، مصنّف، ج11 ص372؛ ابنبطريق، عمده، ص424؛ الصواعق المحرقه، ص164؛ بغوى، مصابيح السنه، ج2، ص139؛ شافعى، بيان، ص122؛ ابنطاووس، ملاحم، ص69.
8. كافى، ج5، ص285؛ التهذيب، ج7، ص149.
9. نعمانى، غيبة، ص237؛ بحارالانوار، ج51، ص29.
10. ابنطاووس، ملاحم، ص70؛ بحارالانوار، ص379؛ ر. ك: احمد، مسند، ج3، ص21؛ احقاق الحق، ج13، ص55.
11. عقد الدرر، ص166؛ المستجاد، ص58، در روايت چنين آمده است: «يطاف بالمال فى الحواء؛ مال را در خانههاى محلّه مىگردانند». حواء = خانههاى نزديك به هم و در يك محلّه را مىگويند.
12. حاكم، مستدرك، ج4، ص558؛ الشيعة و الرجعه، ج1، ص214.
13. مفيد، ارشاد، ص363؛ بحارالانوار، ج52، ص337.
14. مفيد، ارشاد، ص344؛ المستجاد، ص509؛ بحارالانوار، ج52، ص339؛ ر. ك: احمد، مسند، ج2، ص53، 272، 313 و ج3، ص5؛ مجمع الزوائد، ج7، ص314؛ اثبات الهداة، ج3، ص496.
15. بحارالانوار، ج52، ص345.
16. نعمانى، غيبة، ص238؛ حلية الابرار، ج2، ص642؛ بحارالانوار، ج52، ص390؛ ر. ك: بحارالانوار، ج52، ص352؛ ابنابىشيبه، مصنّف، ج3، ص111؛ احمد، مسند، ج4، ص306؛ بخارى، صحيح، ج2، ص135؛ مسلم، صحيح، ج2، ص70.
17. طوسى، غيبة، ص114؛ اثبات الهداة، ج3، ص502؛ بحارالانوار، ج51، ص75.
18. عياشى، تفسير، ج1، ص64؛ بحارالانوار، ج52، ص224.
19. ابنحمّاد، فتن، ص83؛ الحاوى للفتاوى، ج2، ص67؛ متقى هندى، برهان، ص118.
20. عقد الدرر، ص167.
21. ابنطاووس، ملاحم، ص68؛ عقد الدرر، ص227.
22. الشيعة و الرجعه، ج1، ص168.
23. كمال الدين، ج1، ص331؛ الفصول المهمّه، ص284؛ اسعاف الراغبين، ص152؛ وافى، ج2، ص112؛ نورالثقلين، ج2، ص212؛ احقاق الحق، ج13، ص342.
24. مفيد، ارشاد، ص362؛ طوسى، غيبة، ص280؛ روضة الواعظين، ج2، ص263؛ صراط المستقيم، ج2، ص262؛ اعلام الورى، ص430؛ المستجاد، ص580؛ كشف الغمّه، ج3، ص253؛ بحارالانوار، ج52، ص331 و ج97، ص385.
25. طوسى، غيبة، ص295؛ بحارالانوار، ج52، ص330، 337 و ج97، ص385؛ در ارشاد مفيد چنين آمده است: «اتصلت بيوت أهل الكوفة بنهرى كربلا»؛ ر. ك: روضة الواعظين، ج2، ص264؛ اعلام الورى، ص434؛ خرائج، ج3، ص1176؛ صراط المستقيم، ج2، ص251؛ المحجّه، ص184.
26. هر ذراع بين پنجاه تا هفتاد سانتيمتر است؛ المنجد.
27. التهذيب، ج3، ص253؛ ملاذ الاخيار، ج5، ص478؛ بحارالانوار، ج52، ص374.
28. مفيد، ارشاد، ص365؛ بحارالانوار، ج52، ص339.
29. التهذيب، ج10، ص314؛ وسائل الشيعه، ج19، ص181؛ ملاذ الاخيار، ج16، ص685؛ اثبات الهداة، ج3، ص455.
30. مجمع الزوائد، ج7، ص317؛ احقاق الحق، ج13، ص139.
31. عقد الدرر، ص169؛ ابنطاووس، ملاحم، ص71 و 141.
32. المطالب العاليه، ج4، ص242؛ ابنطاووس، ملاحم، ص139؛ اثبات الهداة، ج3، ص524؛ احقاق الحق، ج19، ص655؛ ر. ك: احمد، مسند، ج2، ص262؛ بحارالانوار، ج52، ص345؛ احقاق الحق، ج19، ص169، 663.
33. منن الرحمن، ج2، ص42.
34. بحارالانوار، ج52، ص337؛ وافى، ج2، ص113.
35. احقاق الحق، ج13، ص169.
36. عقد الدرر، ص84.
37. مفيد، اختصاص، ص208؛ بحارالانوار، ج52، ص304.
38. فردوس الاخبار، ج3، ص24.
39. ابنطاووس، ملاحم، ص141؛ ر. ك: طوسى، غيبة، ص115؛ اثبات الهداة، ج3، ص504.
40. ابنطاووس، ملاحم، ص152؛ ابنماجه، سنن، ج2، ص1359؛ ابنحمّاد، فتن، ص162؛ عبدالرزاق، مصنّف، ج11، ص399، با تفاوت.
41. ابنطاووس، ملاحم، ص152؛ الدرالمنثور، ج4، ص255، با تفاوت؛ عبدالرزاق، مصنّف، ج11، ص401.
42. ابنطاووس، ملاحم، ص152؛ الدرالمنثور، ج4، ص255، با تفاوت؛ عبدالرزاق، مصنّف، ج11، ص401.
43. بقره (2) آيه 261.
44. الشيعه و الرجعه، ج1، ص167.
45. مُدّ، پيمانهاى است كه در عراق معادل 18 ليتر؛ فرهنگ فارسى عميد، ص935.
46. عقد الدرر، ص159؛ ابنطاووس، ملاحم، ص97؛ القول المختصر، ص20.
47. ابنطاووس، ملاحم، ص125؛ الحاوى للفتاوى، ج2، ص61؛ متقى هندى، برهان، ص117.
48. تحف العقول، ص115؛ بحارالانوار، ج52، ص316، 345.
49. المناقب و المثالب، ص44؛ احقاق الحق، ج19، ص677؛ ر. ك: ابنماجه، سنن، ج2، ص1356؛ حاكم، مستدرك، ج4، ص492؛ الدر المنثور، ج2، ص244.
50. تفسير قمى، ج2، ص346؛ بحارالانوار، ج51، ص49، آيه در سوره الرحمن آيه 64 است.
51. كافى، ج5، ص260؛ من لايحضره الفقيه، ج3، ص158؛ وسائلالشيعه، ج13، ص193؛ التهذيب، ج6، ص384.
52. التهذيب، ج6، ص384.
53. حاكم، مستدرك، ج4، ص558؛ عقدالدرر، ص144؛ متقى هندى، برهان، ص84؛ كشف الغمّه، ج3، ص260؛ احقاقالحق، ج13، ص215، بحارالانوار، ج51، ص81؛ الشيعة و الرجعه، ج1، ص214.
54. جامع الاحاديث، ج8، ص77؛ احقاق الحق، ج13، ص215 و ج19، ص681.
55. ابنحمّاد، فتن، ص148.
56. ابنقتيبه، عيون الاخبار، ج1، ص12.
57. ابنابىشيبه، مصنّف، ج15، ص142؛ الدرالمنثور، ج5، ص354؛ متقى هندى، برهان، ص193.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}