ارتباط روح با بدن
در بحث از نفس این سئوال مطرح است که رابطه نفس با بدن چیست؟ و قرآن در این زمینه چه نظری را مطرح میسازد؟ آیا قرآن روح و بدن را دو حقیقت جدا و مجزای از یکدیگر میداند که میان آنها دوگانگی برقرار است یا آنکه نظریه دیگری
نویسنده: عبدالله نصری
در بحث از نفس این سئوال مطرح است که رابطه نفس با بدن چیست؟ و قرآن در این زمینه چه نظری را مطرح میسازد؟ آیا قرآن روح و بدن را دو حقیقت جدا و مجزای از یکدیگر میداند که میان آنها دوگانگی برقرار است یا آنکه نظریه دیگری را میپذیرد؟
در تاریخ فلسفه این نظریه از سوی دکارت و پیروانش مطرح گردیده است که روح و بدن دو جوهر متباین هستند. یعنی جسم یک چیز است و روح چیز دیگر، و حقیقت انسان نیز ترکیب دو سنخ وجود متباین است. دکارت میگوید که صفت ذاتی جسم «امتداد» است و صفت ذاتی نفس «فکر و اندیشه»، یعنی صفت ذاتی جسم آن است که ممتد است و صفت ذاتی نفس نیز آن است که میاندیشد. البته دکارت میان جسم و روح ارتباط برقرار میداند و میگوید چون این دو، دو سنخ وجود هستند پس غدهای به نام «صنوبری» در مغز وجود دارد که میان این دو ارتباط برقرار میسازد.
نظریه دیگر این است که بگوییم حقیقت وجود انسان همان نفس است، نه آنکه جسم و روح با یکدیگر ترکیب شده باشند. یعنی شخصیت انسان همان نفس است، نه آن که نفس جزیی از شخصیت انسان باشد و جزء دیگر آن بدن. بنابراین نظریه میان روح و بدن یک نوع تعلق و ارتباطی برقرار است که به آن «ارتباط تدبیری» میگویند. یعنی جسم آلت و وسیلهای در دست نفس است و اداره آن بر عهده نفس میباشد.
آیه زیر نشان میدهد که قران شخصیت انسان را همان نفس میداند، نه آنکه نفس را قسمتی از شخصیت انسان بداند.
قُلْ یتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِی وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ، بگو فرشته مرگ که مأمور قبض روح شماست شما را به طور کامل میگیرد، سپس به سوی پروردگارتان بازگشت خواهید کرد. (سجده 11)
کلمه «توفی» به معنای اخذ و گرفتن است، آن هم به گونهای که چیزی را به طور کامل دریافت کنند. و آیه نیز میگوید که فرشته قبض روح آنچه را که در انسان اصل وجودش میباشد میگیرد، و اگر روح قسمتی از وجود انسان میبود میبایست که قرآن به جای «یتوفاکم» میگفت «یتوفی بعضکم» یعنی قسمتی از شما را میگرفت، نه آنکه بگوید شما را به طور کامل اخذ و قبض میکند.
بنابراین با در نظر گرفتن اینکه «ملک الموت» روح انسان را قبض میکند، نه جسم انسان را و آیه نیز میگوید که فرشته مرگ شما را به طور کامل میگیرد، پس آشکار میشود که حقیقت وجود انسان نفس است نه بدن.
با تجزیه و تحلیل آیه زیر نیز در مییابیم که شخصیت انسان همان نفس اوست نه جسم.
وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَیدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْیوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَیرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ؛ اگر ظالمان را ببینی، در حالی که در شداید مرگ فرو رفتهاند و فرشتگان دستهای خود را گشودهاند، به آنان میگویند جانهای خود را خارج سازید. امروز به خاطر دروغهایی که به خدا بستید و در برابر آیات او کبر ورزیدید با عذابخوارکنندهای کیفر خواهید دید. (انعام 93)
دو نکته در آیه فوق قابل توجه است: نکته اول اینکه میگوید اخرجوا انفسکم (جانهای خود را خارج سازید.) و نکته دوم نیز اینکه میگوید الیوم تجزون (امروز کیفر داده میشوید). به خاطر فعل مضارع «تجزون» چون کیفر ادامه دارد پس عقوبت باید متعلق به روان باشد. چرا که جسم انسان با مرگ به تدریج متلاشی شده و از بین میرود و در عالم برزخ- که آیه ناظر به آن است- اساساً عذابی را متحمل نمیشود.
منبع مقاله :
نصری، عبدالله؛ (1394)، انسانشناسی در قرآن، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ نهم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}