نویسنده: عبدالله نصری

 

برای اینکه فرق میان عمل از دیدگاه قرآن و مکاتب بشری آشکار گردد به ویژگی‌های عمل در قرآن می‌پردازیم.
از نظر قرآن آن عملی قابل قبول است که انسان را به سوی شاهراه هدایت کشاند. یعنی فقط عمل صالح در قرآن قابل قبول است. عملی که همراه با ایمان باشد و انسان را به سوی نور بکشاند و از ظلمت کفر نجات دهد.
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ یهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ»، همانا کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند پروردگارشان آنان را با ایمانی که دارند هدایت می‌نماید. (یونس 9)
این ویژگی عمل درست مخالف طرز تفکر مکاتبی چون مارکسیسم و اگزیستانسیالیزم است، چرا که در این مکاتب اصلاً عمل صالح مطرح نمی‌شود، یعنی عمل هدایتگرانه مورد نظر آن‌ها نیست.
آری در اسلام عمل و انتخاب مطرح است، اما نه هر عمل و هر انتخابی.
اسلام مانند اگزیستانسیالیزم نیست که به انسان بگوید بر طبق خواسته‌ات عمل کن و هر عملی را که به نظر تو صحیح بود انجام بده، بدون آنکه ملاکی را برای درستی یا نادرستی عمل ارائه دهد. در قرآن برای اعمال و رفتار انسان ملاک و معیار وجود دارد. قرآن هر عمل و امهات را نمی‌پذیرد، بلکه آن عملی را می‌پذیرد و موجب تکامل انسان می‌داند که صالح باشد نه غیرصالح.
یکی دیگر از ویژگی‌های عمل این است که عمل انسان مورد نظارت خداوند است.
«إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» خداوند به آنچه که شما انجام می‌دهید آگاه است. (بقره 110)
آیات گوناگونی از قرآن روی این مسئله تأکید دارد که هر حرکت و فعالیتی که از انسان سر بزند مورد نظارت خداوند است. و به راستی که نظارت الهی یکی از مهمترین عوامل برای رشد و تکامل است. انسان از دیدگاه قرآن به خود رها شده نیست تا هرگونه که خواست دست به انتخاب و عمل بزند و هیچ کس مراقب او نباشد.
یکی دیگر از ویژگی‌های عمل در قرآن این است که قرآن به کیفیت عمل توجه دارد، نه کثرت آن.
«الَّذِینَ یلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقَاتِ وَالَّذِینَ لَا یجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَیسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» كسانى كه از صدقات مؤمنان مطیع عیبجویی می‌کنند و آن‌هایی را که جز به مقدار تواناییشان ندارند مسخره می‌نمایند، خدا آن‌ها را مسخره می‌کند و برای آن‌ها عذاب دردناکی است. (توبه 79)
هنگامی که پیامبر می‌خواست نیروهای خود را برای مبارزه با دشمنان اسلام در جنگ تبوک آماده سازد، نیاز به کمک مالی مردم داشت. پیامبر از مسلمانان خواست تا هرکس به اندازه تواناییش مقداری پول یا کالا به ارتش اسلام کمک کند. در میان افرادی که کمک کردند فردی به نام ابوعقیل انصاری بود که با کار اضافی در شب دومن خرما تهیه کرد و یک من آن را به خدمت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آورد و تقدیم کرد. در این هنگام منافقان، ابوعقیل و افرادی را که در حد توانایی خود به مقدار ناچیزی کمک کرده بودند به باد مسخره گرفتند. در همین حال آیات فوق نازل شد و آن‌ها را شدیداً تهدید به عذاب کرد و به آن‌ها فهماند که صدقه‌ای کوچک همراه با اخلاص در نزد خداوند با ارزش‌تر است از صدقه‌ای که کمیت آن بسیار، اما از اخلاص تهی است.
«وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» و او (خدا) را از سر اخلاص بخوانید. (اعراف 29)
«وَ ما أَمِرُوا اِلاّ لِیَعبُدُوالله مُخلِصینَ لَهُ‌الدّینَ حُنَفاءَ» امر نشدند مگر آنکه خدا را به اخلاص کامل در دین پرستش کنند. (بینه 5)
«فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» پس خدا را از سر اخلاص بخوانید که دین مخصوص اوست، هر چند کافران نخواهند. (غافر 14)
«قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ» (ای پیامبر) بگو من مأمورم که خدا را پرستش کنم و دین را برای او خالص گردانم. (زمر 11)
اسلام به کیفیت کار اهیمت می‌دهد نه کیمت آن، و چه بسا افرادی که عمل بسیار زیادی انجام می‌دهند، اما چون عمل آن‌ها از اخلاص تهی است فاقد ارزش می‌باشد.
«الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیاةَ لِیبْلُوَكُمْ أَیكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ» خدایی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان دارای بهترین عمل هستید و او عزیز و آمرزنده است. (ملک 2)
آیه فوق نیز روی این نکته تأکید دارد که ارزش عمل در احسن بودن آن است، نه اکثر بودن آن، یعنی عملی با ارزش است که از نظر کیفیت خوب باشد نه از نظر کمیت، چرا که آیه می‌گوید احسن عملاً نه اکثر عملاً.
در انجیل نیز به مسئله اخلاص و دوری از ریاکاری اشارات بسیاری شده است که نمونه‌ای از آن‌ها را در اینجا نقل می‌کنیم:
«چون عبادت کنی مانند ریاکاران مباش، زیرا خوش دارند که در کنایس و گوشه‌های کوچه‌ها ایستاده نماز گذارند تا مردم ایشان را ببینند. هر آینه به شما می‌گویم اجر خود را تحصیل نموده‌اند. (1) «بپرهیزید از کاتبانی که خرامیدن در لباس دراز را می‌پسندند و سلام در بازارها و صدر کنایس و بالانشستن در ضیافت‌ها را دوست می‌دارند و جامه‌های بیوه‌زنان را می‌بلعند و نماز را به ریاکاری طول می‌دهند. این‌ها عذاب شدیدتری خواهند یافت. (2)
از دیگر ویژگی‌های عمل در قرآن این است که عمل خوب پاداش دارد.
«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیئَةِ فَلَا یجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یظْلَمُونَ» هر کس کار نیکی بیاورد ده برابر آن پاداش خواهد داشت و کسی که کار بدی بیاورد جز به مقدار آن کیفر نخواهد دید و ظلم و ستمی بر آن‌ها نخواهد شد. (انعام 160)
بنا بر آیه فوق عمل صالح انسان ده برابر پاداش خواهد داشت. یعنی کسی که به عمل مثبت دست بزند ده برابر پاداش به دست خواهد آورد، ولی کسی که عمل منفی انجام دهد جز به همان اندازه مجازات نخواهد شد.
این آیه حداقل پاداش عمل را ذکر می‌کند، به این معنا که اگر کسی عمل خوبی انجام دهد حداقل ده برابر پاداش خواهد گرفت. در صورتی که اعمالی مانند انفاق از نظر قرآن دارای هفتصد برابر پاداش است.
«مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یضَاعِفُ لِمَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ». مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، مانند دانه‌ای است که آن را بکارند و هفت خوشه که در هر خوشه آن صد دانه باشد برویاند و خداوند آن را برای هر کس که بخواهد (شایستگی داشته باشد) دو یا چند برابر می‌کند و خداوند گشاینده و داناست. (بقره 261).
در واقع این از ابعاد جهان‌بینی اسلامی است که خداوند همه باید و نباید‌ها را در اختیار انسان قرار می‌دهد، رهبران الهی را برای هدایت او مبعوث می‌گرداند تا او را از خطا و لغزش باز دارند و در عین حال در برابر عمل مثبت وی چندین برابر پاداش می‌دهد و عمل منفی او را فقط به مثل آن مجازات می‌کند.
یکی دیگر از ویژگی‌های عمل در قرآن این است که عمل از نظر قرآن دارای دو بعد است. یکی بعد ظاهری عمل و دیگری بعد باطنی عمل. یعنی عمل صورتی در ظاهر دارد و صورتی در باطن.
قرآن صورت باطنی عملی مانند خوردن مال یتیم را این‌گونه بیان می‌کند: کسانی که مال یتیمان را با ظلم و ستم می‌خورند در واقع آتشی را خورده‌اند. یعنی در نهادشان این مال تبدیل به آتش خواهد شد. به بیان دیگر صورت باطنی خوردن مال یتیم را مساوی با خوردن آتش می‌داند که به هنگام رستاخیز براثر تجسم اعمال آشکار خواهد شد.
«إِنَّ الَّذِینَ یأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْیتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یأْكُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیصْلَوْنَ سَعِیرًا» کسانی که مال یتیمان را ظالمانه می‌خورند، همانا آتشی را می‌خورند و به آتش برافروخته شده وارد می‌شوند. (نسا 10)
همچنین قرآن کریم اندوختن طلا و نقره را در این دنیا دارای صورت باطنی خاصی می‌داند. به این بیان که در قیامت به صورت آتش تجسم پیدا خواهد کرد.
«یوْمَ یحْمَى عَلَیهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ» روزى كه آن‌ها را در آتش دوزخ گرم کرده و با آن صورت‌ها و پهلوها و پشت‌هایشان را داغ می‌کنند (و به آن‌ها می‌گویند) که این همان چیزی است که برای خود اندوختید پس بچشید آنچه را که برای او گنج نمودید. (توبه 35)
یکی دیگر از ویژگی‌های عمل در قرآن این است که اعمال انسان در کتابی مکنون ضبط گردیده و در روز قیامت برای صاحبش حاضر می‌گردد.
«هَذَا كِتَابُنَا ینْطِقُ عَلَیكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» این کتاب ماست که به حق بر شما گواهی داده و سخن می‌گوید و همانا ما از آنچه که شما انجام دادید نسخه برداشتیم. (جاثیه 29)
این کتاب در برگیرنده حقیقت اعمال افراد است و همه اعمال افراد چه کوچک و چه بزرگ در آن ثبت و ضبط خواهد شد.
«وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیقُولُونَ یا وَیلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا یغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا كَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا.» کتاب اعمال (به دست افراد داده خواهد شد) و گناهکاران را از مشاهده آنچه در آن‌هاست هراسان می‌بینی، و می‌گویند ای وای این چه کتابی است که در آن هیچ کوچک و بزرگی (از اعمال ما) نیست، مگر آنکه در آن ثبت و ضبط شده است. ( کهف 49)
مقصود از کتاب، لوح محفوظ است که از آن به عنوان امام مبین در آیه زیر نام برده شده است.
«وَكُلَّ شَیءٍ أَحْصَینَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» و هرچیز را در کتاب مبین (لوح محفظ) ضبط نمودیم. (یس 12)
تمام اعمال و آثار انسان در این کتاب ضبط می‌شود. بر طبق بعضی آیات نه تنها افعال انسان در لوح محفوظ ثبت می‌شود، بلکه آثاری هم که بر اعمال و افعال انسان مترتب باشد در آن ضبط می‌گردد.
«اِنّا نَحنُ نُحی‌المَوتی وَ نَکتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُم» همانا مردگان را زنده خواهیم کرد و آنچه را که کرده‌ند با آثار وجودیشان ضبط خواهیم کرد. (یس 14)
مراد از ما قَدَّمُوا اعمالی است که انسان قبل از مرگ خود انجام داده است و منظور از آثارَهُم نیز آثار اعمال و رفتار انسان است که پس از مرگ انسان نیز باقی است. مثلاً اگر انسانی بیمارستان یا مسجدی بسازد یا کتابی سودمند را تألیف نماید افرادی را در مسیر رشد قرار دهد مادام که آثار آن‌ها باقی است حسنه‌ای از آن‌ها نصیب او خواهد شد. همین‌طور اگر انسانی سنت سیئه‌ای را از خود برجای گذارد آثار سوء آن پس از مرگ وی نیز در برنامه اعمال او ثبت و ضبط خواهد شد و در روز موعود گریبان او را خواهد گرفت.
اساساً از دیدگاه قرآن کریم فرشتگانی موکل بر انسان هستند تا هر آنچه را که آدمی انعام می‌دهد ثبت و ضبط کنند. این فرشتگان مأمور نوشتن اعمال خوب و بد انسان هستند و هرچه را که از خوب و بد انجام دهد آن را در نامه اعمال وی می‌نویسند تا در دادگاه عدل الهی بر اساس آن پاداش یا مجازات ببینند.
این فرشتگان که حافظ اعمال انسان می‌باشند به قدری دقیق هستند که کوچکترین عمل مثبت و یا منفی انسان را از قلم نمی‌اندازند.
«وَإِنَّ عَلَیكُمْ لَحَافِظِینَ كِرَامًا كَاتِبِینَ یعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ» همانا بر شما نگهبانی گماشته شده است که نویسندگانی ارجمندند و هرآنچه را انجام می‌دهید می‌دانند. (انفطار 10-12)
«إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیهَا حَافِظٌ» بر هر انسانی نگهبانی گماشته شده است. (طارق 4)
«إِنَّ رُسُلَنَا یكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ»، رسولان ما مکرهای شما را می‌نویسند. (یونس 21)
«إِذْ یتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ» به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته از راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت می‌کنند. (ق 17)
«مَا یلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی‌کند، مگر اینکه نزد آن فرشته‌ای مراقب و آماده برای (ثبت اعمال) است. (ق 18)
از نظر قرآن کوچکترین عمل انسان نیز در روز قیامت مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.
«یوْمَ یتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَى» روز قیامت روزی است که انسان کوشش‌های خود را به یاد می‌آورد. (نازعات 35)
آری طبق جهان‌بینی اسلامی این گونه نیست که انسان چه عمل مثبت انجام دهد و چه عمل منفی هیچ‌گونه عکس‌العملی به دنبال نداشته باشد.
«إِنَّ السَّاعَةَ آتِیةٌ أَكَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى» قطعاً روز قیامت خواهد آمد و من آن را مخفی می‌دارم تا به هرکس در برابر آنچه که کرده پاداش داده شود. (طه 15)
«لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِی أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ» آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن خداست و اگر آنچه را که در دل دارید آشکار سازید یا مخفی کنید خدا شما را به آن حسابرسی می‌کند. (بقره 284)
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
از دیدگاه قرآن در روز قیامت نه تنها انسان پاداش عمل خود را می‌بیند، بلکه خود عمل را نیز مشاهده می‌کند. اگر انسان عمل زشتی انجام داده باشد بر اثر مشاهده آن سخت ناراحت خواهد شد و اگر هم عمل نیک و خیری از او سرزده باشد با مشاهده آن بسیار خوشحال خواهد گشت.
«یوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ» روز (قیامت) روزی است که هر کس کار خوب و یا بدی را که کرده است حاضر می‌بیند. (آل عمران 30)
یکی دیگر از ویژگی‌های عمل این است که عمل هرکس بر عهده خودش می‌باشد. هر کسی هرچه را که انجام دهد نصیب خودش می‌شود. کسی که عمل مثبت انجام دهد، پاداش آن نصیب خودش خواهد شد. هیچ کس بار عمل دیگری را به دوش نخواهد کشید. و به هیچ وسیله‌ای نمی‌توان عمل خود را بر عهده دیگری گذاشت. هیچ‌گاه نمی‌توان به خرید و فروش گناه پرداخت. آن چنان که بسیاری از کشیشان در برابر مبلغی پول که از گناهکاران می‌گرفتند گناه آن‌ها را می‌بخشیدند.
«وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى»، و هیچ‌کس جز برای خود عملی انجام نمی‌دهد و هیچ گناهکاری گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد. (انعام 164)
«وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ» ما نامه اعمال هر کس را به گردن او انداختیم. (أسرا 13)
آیه فوق به این نکته اشاره دارد که گناه هیچ کس را دیگری به عهده نخواهد گرفت. یعنی این چنین نیست که اگر من عمل گناه آلودی انجام دهم، در نامه اعمال شما و یا دیگری ثبت و ضبط شود.
در تورات نیز به این اصلی قرآنی اشاره شده است. چنان که می‌گوید:
«جانی که گناه ورزد خواهد مرد، پسر بار گناه پدر را نخواهد کشید و پدر بار گناه پسر را نخواهد کشید». (3) «پدران به عوض اولاد کشته نشوند، و هم اولاد به عوض پدران کشته نشوند، هرکس به سبب گناه خود کشته شود». (4)
البته اگر انسانی بنیانگذار عمل زشت و گناه آلودی باشد یا مبدع عمل نیک و خیری باشد، بدون شک در نتایج آن عمل شریک خواهد بود. به بیان دیگر کسی که ابداعگر سنت حسنه یا سنت سیئه باشد، پاداش و مجازات آن را خواهد دید.
«لِیحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً یوْمَ الْقِیامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِینَ یضِلُّونَهُمْ بِغَیرِ عِلْمٍ أَلَا سَاءَ مَا یزِرُونَ » تا در روز رستاخیز بار سنگین گناهان خود را به دوش بکشند و هم چنین بار گناهان آن‌هایی را که از جهل آن‌ها استفاده نموده و گمراهشان کردند، آگاه باشید که چه بد باری بردوش برمی‌دارند. (نحل 25)
از نظر قرآن عمل انسان ممکن است از میان برود (حبط اعمال) یعنی عواملی وجود دارد که می‌تواند عمل نیک انسان را از میان برده و تباه سازد، که یکی از آن عوامل ریاکاری است. تظاهر و ریاکاری ریشه در انگیزه فاعلی عمل دارد. فردی که دست به ریا می‌زند نشان می‌دهد که همراه با عملش تکامل پیدا نکرده، بلکه سقوط کرده است. چرا که قبلاً گفتیم عملی از نظر قرآن دارای ارزش است که انسان‌ساز باشد، و عملی انسان‌ساز است که انگیزه آن خدا باشد نه غیر خدا. و کسی که ریا می‌کند در واقع خدا را به عنوان انگیزه عمل خود تلقی نکرده است. کسی که ریا می‌کند هدف حیات و عمل خود را خدا قرار نداده است، چرا که به شرک دچار شده است. کسی که ریا می‌کند در حال ریاکاری حضور خدا را فراموش کرده است. و همچنین فراموش کرده است که عملی که برای خدا نباشد هیچ فایده‌ای ندارد.
«وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَیصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا یعْمَلُونَ مُحِیطٌ» از کسانی نباشید که به انگیزه خودنمایی و ریا از دیارشان خارج شدند و مردم را از راه خدا بازمی‌دارند و خداوند به آنچه می‌کنید احاطه دارد. (انفال 47)
منت نهادن یکی از عوامل بطلان عمل است که در آیه زیر به آن اشاره شده است.
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِی ینْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ» کسانی که ایمان آورده‌اید صدقات خود را با منت گذاردن و آزار باطل نکنید. مانند کسی که مال خود را برای تظاهر به مردم انفاق می‌کند، در حالی که به خداوند و روز رستاخیز ایمان ندارد. (بقره 264)
نه تنها عمل منفی می‌تواند عمل مثبت انسان را از میان ببرد، بلکه عمل مثبت نیز می‌تواند اثر منفی انسان را از میان ببرد. (تکفیراعمال)
«إِنَّ الْحَسَنَاتِ یذْهِبْنَ السَّیئَاتِ» همانا حسنات، سیئات را از بین می‌برد. (هود 114)
«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیئَاتِهِمْ» کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، گناهان آنان را می‌پوشانیم، (عنکبوت 7)
هرگونه عملی که برخلاف مسیر تکاملی حیات باشد، یعنی انسان را از حرکت و تکامل باز دارد و آدمی را به سراشیبی سقوط بکشاند گناه نامیده می‌شود. و شکی نیست که هر گناهی تأثیری منفی در روح و روان انسان می‌گذارد، و اگر انسانی خود را به گناه آلوده سازد، سقوطش حتمی است، مگر آنکه به خود آید و با اعمال مثبت و سازنده خویش آثار فسق و فجور و زشتی‌هایی را که درون خود ایجاد کرده است نابود سازد. از همین جاست که قرآن عمل صالح را موجب از میان رفتن زشتی‌ها و صعود انسان می‌داند.

پی‌نوشت‌ها

1- انجیل متی، باب 6 آیه 5.
2- انجیل لوقا، باب 21 آیات 46-47.
3- کتاب حزقیل، فصل 18 ص 20.
4- سفر تثنیه باب 24 شماره 16.

منبع مقاله :
نصری، عبدالله؛ (1394)، انسان‌شناسی در قرآن، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ نهم