نویسندگان:شهره شاهسوندی و امید خانه‌زاد

 

با تکیه بر ترجمه‌ی کتاب مقدس

از نظر فنی می‌توان ترجمه را بیان معنای مشابه در قالب جدید، ضمن حرکت از زبانی به زبان دیگر تعریف نمود. نایدا ترجمه را تحت عنوان بازآفرینی نزدیک‌ترین معادل طبیعی پیام زبان مبدأ در زبان مقصد، چه به لحاظ مفهوم و چه به لحاظ سبک تعریف می‌کند. (1) تاکنون روش‌های مختلفی از انواع ترجمه برای گستره‌ی وسیعی از متن‌ها و انواع متنی ارائه شده است. اما باید در نظر داشت که «فرضیات و پیشنهاداتی که درباره‌ی ترجمه ارائه می‌شود، طبیعتاً تنها از کار عملی ترجمه منتج می‌شود». (2) به عبارت ساده، هر محققی که چارچوبی از مبانی نظری ارائه می‌کند، باید این مبانی را بر پاره‌ای از تجربیات واقعی بنا نهاده باشد؛ در غیر این صورت، این نظریات مشتی عقاید انتزاعی بیش نخواهد بود که ممکن است با واقعیت موجود منطبق باشد یا نباشد. به همین دلیل است که عده‌ای نظریات صرفاً زبان‌شناسانه‌ی جان کتفورد را در A Linguistic Theory of Translation که در 1965 منتشر شد، به نقد کشیدند؛ زیرا تنها به زبان‌شناسی ترجمه متّکی بود و با دانش مترجم در حین کار ترجمه رابطه‌ی چندانی نداشت. از سوی دیگر، تجربه‌ی طولانی یوجین نایدا در ترجمه کتاب مقدّس، دو اثر ارزشمند وی یعنی Towards a Science of Translating و (همراه با چارلز تابر) The Theory and Practice of Translation را که به ترتیب در 1964 و 1969 منتشر شدند، به کتاب مقدس مترجمان بدل نموده است! می‌توان گفت هر روش ترجمه باید با تجربه‌ی ترجمه، از جمله، ترجمه‌ی قرآن، در عمل سازگار باشد. به عبارتی، مترجم بسته به نوع متن (روزنامه، مقاله‌ی علمی، آگهی و غیره)، هدف متن مبدأ، نوع زبان (مجازی، واقعی، ترغیبی)، واحد ترجمه (کلمه، جمله، بند و غیره)، خواننده، اعتبار متن، و عوامل دیگر، تصمیم می‌گیرد از چه روشی برای ترجمه استفاده کند. (3)
در ادامه، ابتدا رویکردها و روش‌های مختلف ترجمه را که از سوی برخی نظریه‌پردازان ترجمه معرفی شده است به طور کلی بررسی می‌کنیم و سپس به بحث درباره‌ی ترجمه‌ی قرآن می‌پردازیم.
به مدت هزاران سال و از زمان رومیان به این سو، شکاف میان صورت و معنا تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر نوع ترجمه‌ها و نظریه‌ی ترجمه داشته و این شکاف تا عصر حاضر ادامه یافته است. ترجمه در بدو امر استحاله‌ی تحت‌اللّفظی یا طبق گفته‌ی سیسرو (4) (46-106 پیش از میلاد) «کلمه به کلمه» (5) متن زبان مبدأ به زبان مقصد و اساساً «صورت بنیاد» (6) بود. رابینسون ترجمه را در شکل مطلوب آن «تجزیه متن زبان مبدأ به کلمات مجزا و انتقال یک به یک این کلمات مجزا به زبان مقصد» می‌داند و چنین ادامه می‌دهد که:
تحقق این مطلوب اغلب به معنای دقیق کلمه ممکن نیست – مثلاً جایگزینی یک کلمه اشتقاقی در یک زبان ترکیب‌ساز مبدأ (7) با یک کلمه ساده در یک زبان ترکیب‌گریز مقصد (8) تقریباً ناممکن است – و حتی وقتی امکان تحقق این مطلوب وجود دارد، نتیجه‌ی کار اغلب اوقات قابل فهم نیست. (9)
«ترجمه‌ی تحت‌اللّفظی میان دو زبان نزدیک معمول است»؛ (10) زیرا «ساختارهای دستوری پایه می‌تواند مشابه باشد»، لکن چنین ترجمه‌ای معمولاً «مهمل به نظر می‌رسد». (11) شاید به همین دلیل است که جروم (12) (419/20-347) جسارت یافت تا علناً اعلام کند: «در ترجمه از زبان یونانی – البته غیر از ترجمه‌ی کتاب مقدس، که حتی ساختار نحوی آن پر رمز و راز است – من کلمه را به کلمه ترجمه نکردم بلکه معنا را به معنا ترجمه کردم». (13) روشن است که کتاب مقدس خود از ساختارهای معمول در زبان و ادبیات یونانی بهره جسته است. پیگرد و اعدام ویلیام تیندیل (14) به خاطر ترجمه‌ی انجیل به گونه‌ای از زبان انگلیسی محلی در قرن 16 میلادی، (15) به خوبی گویای نکته‌ای است که جروم را بر آن می‌دارد تا قائل به این استثنا باشد. به هر روی، گویا ترجمه‌ی «معنا به معنا» (16) مرزی بود میان تحت‌اللّفظی مطلق و برداشت‌های آزاد، ضمن دفاع از ترجمه‌ی تحت‌اللّفظی در حیطه‌ی متون قدسی. (17)
بنابراین ترجمه‌ی تحت‌اللّفظی در عمل چندان قابل پذیرش نیست. بنا به عقیده لارسون «به استثنای ترجمه‌های میان سطری، (18) ترجمه‌ی کاملاً تحت‌اللّفظی معمول نیست» و بیشتر مترجمان در صورتی که بخواهند تحت‌اللّفظی ترجمه کنند، ترجیح می‌دهند آن را تعدیل نمایند، بدین معنا که ترتیب واژگان و ساختارهای دستوری را تا حدّی که در زبان مقصد قابل پذیرش باشد، تغییر می‌دهند اما واژگان همچنان تحت‌اللّفظی ترجمه می‌شوند. وی ترجمه باب میل خود را تحت ‌عنوان ترجمه مصطلح (19) تعریف نموده و اعتقاد دارد «یک مترجم خوب» باید برای دستیابی به این نوع ترجمه تلاش نماید.
ترجمه‌ی مصطلح چه در کاربرد ساختارهای دستوری و چه در گزینش واژگان از قالب‌های طبیعی زبان مقصد استفاده می‌کند. یک ترجمه‌ی مصطلح حقیقی ترجمه به نظر نمی‌رسد بلکه به مثابه‌ی متنی است که گویی اساساً در زبان مقصد به نگارش درآمده است. (20)
مثال زیر که لارسون از زبانی محلی در گینه‌نو ارائه می‌دهد می‌تواند در تبیین بحث مفید باشد: (21)
Ro ahombo ngusifu pamariboyandi
من او را قلب من – او را – بستم (تحت‌اللّفظی)
من او را در قلبم بستم (تحت‌اللّفظی تعدیل یافته)
هرگز او را فراموش نکردم / یادش را در قلبم زنده نگه داشتم (مصطلح)
نیومارک ترجمه تحت‌اللّفظی را «کلمه به کلمه»؛ تحت‌اللّفظی تعدیل یافته را «تحت‌اللّفظی»؛ و مصطلح را «معنایی» می‌نامد. (22) به عقیده‌ی او، روش‌های ترجمه یا متمایل به زبان مبدأ هستند یا متمایل به زبان مقصد، که وی آنها را به این ترتیب طبقه‌بندی می‌کند: (23)
شکل 1. انواع روش‌های ترجمه از دیدگاه نیومارک
نیومارک این روش‌ها را این‌گونه تعریف می‌کند: (29)

ترجمه‌ی کلمه به کلمه:

ترتیب کلمات زبان مبدأ حفظ می‌شود و کلمات خارج از بافت کلام به رایج‌ترین معنای خود ترجمه می‌شوند.

ترجمه‌ی تحت‌اللّفظی:

ساختارهای دستوری زبان مبدأ به نزدیک‌ترین معادل خود در زبان مقصد ترجمه می‌شوند، اما واژگان همچنان بدون در نظر گرفتن بافت کلام ترجمه می‌شوند.

ترجمه‌ی وفادار:

این نوع از ترجمه تلاش می‌کند تا متن را در بافت کلام مبدأ و در محدوده‌ی تعریف شده‌ی ساختارهای دستوری زبان مقصد معنا کند.

ترجمه‌ی معنایی:

همان ترجمه‌ی وفادار است با این تفاوت که به ارزش زیبایی‌شناختی متن زبان مبدأ توجه بیشتری دارد.

برداشت آزاد:

آزادترین روش ترجمه است که غالباً برای ترجمه‌ی نمایشنامه (کمدی) و شعر به کار می‌رود؛ مضامین، شخصیت‌ها و پیرنگ (30) معمولاً حفظ می‌شود، فرهنگ مبدأ به فرهنگ مقصد استحاله می‌یابد و متن بازنویسی می‌شود.

ترجمه‌ی آزاد:

متن را فارغ از سبک، قالب و محتوای متن اصلی در زبان مقصد بازآفرینی می‌کند.

ترجمه‌ی مصطلح:

پیام متن اصلی را بازآفرینی می‌کند اما گرایش دارد تا ظرایف معنایی را با اولویت دادن به کاربرد زبان محاوره و اصطلاحات تغییر دهد در حالی که در متن اصلی این موارد دیده نمی‌شود.

ترجمه‌ی ارتباطی:

سعی دارد معنای بافتی دقیق متن اصلی را به نحوی انتقال دهد که مفهوم و زبان توأمان برای خواننده‌ی زبان مقصد، بی‌درنگ قابل درک و پذیرش باشد.
نیومارک معتقد است از میان این روش‌ها «تنها ترجمه‌ی معنایی و ترجمه‌ی ارتباطی دو هدف اصلی ترجمه، یعنی درستی (31) و ایجاز (32) را محقق می‌سازند». (33)
نایدا تمام این اصطلاحات را تحت دو مقوله‌ی جامع یعنی معادل صوری (34) و معادل پویا (35) گرد آورده است که به ترتیب با ترجمه‌ی معنایی و ترجمه‌ی ارتباطی نیومارک قابل قیاس است: «معادل صوری توجه را به خود پیام، چه در صورت و چه در معنا معطوف می‌سازد... شخص [مترجم] متوجه است که پیام در زبان مقصد تا حد ممکن با عناصر مختلف موجود در زبان مبدأ همخوانی داشته باشد». (36) از سوی دیگر، معادل پویا را «باید از این حیث تعریف نمود که نوع واکنش گیرندگان پیام در زبان مقصد تا چه حد همانند واکنش گیرندگان پیام در زبان مبدأ است». (37) آنچه در اینجا اهمیت دارد کلیت ارتباط است که در ترجمه‌ی متون مذهبی نظیر قرآن (و کتاب مقدس) گریزناپذیر است. نایدا و تابر این‌گونه توضیح می‌دهند:
اینکه واکنشِ گیرندگان [پیام] را در زبان دوم صرفاً منوط به دریافت اطلاعات بدانیم، نادرست است، زیرا ارتباط تنها آگاهی‌بخش نیست. ارتباط باید در عین حال احساس‌برانگیز (38) و الزام‌آور (39) باشد تا متضمّن اهداف اصلی ارتباط از جمله ارتباط تصریح شده در بطن کتاب مقدس باشد. به عبارت دیگر، ترجمه‌ی کتاب مقدس نباید تنها حاوی اطلاعات قابل فهم باشد بلکه باید پیام را به گونه‌ای عرضه کند که فرد با آن احساس پیوند کند (عنصر احساس در ارتباط) و سپس بتواند در قبال آن پاسخی عملی نشان دهد (کارکرد امری). (40)
نیومارک نیز به کارکردهایی که نایدا و تابر در بالا ذکر کردند اشاره می‌نماید، با این تفاوت که به جای کلمه‌ی الزام‌آور، لفظ خطابی (41) را به کار می‌برد:
همه‌ی متن‌ها جنبه‌هایی از کارکرد حسّی، اخباری و خطابی را در خود دارند: جمله‌ی «دوستت دارمِ» گوینده‌ی عبارت، عمق احساس او و روش ابراز احساساتش را معرفی می‌کند؛ خبری صریح می‌دهد؛ و نشان دهنده‌ی ابزاری است که شخص به کار می‌گیرد تا تأثیری خاص (کنش، احساس، و تأمل) را در شنونده ایجاد نماید. (42)
اما برخی از محققان استفاده از معادل‌یابی پویا را در ترجمه‌ی انجیل به طور خاص به نقد کشیده‌اند. رایکن ضمن دفاع از رویکرد ترجمه‌ی تحت‌اللّفظی می‌گوید:
ترجمه‌ی کلمات متن اصلی، محوشدگی مرز میان ترجمه و تفسیر را به حداقل می‌رساند، حال آنکه ترجمه‌های صورت گرفته با رویکرد معادل‌یابی پویا پیوسته ترجمه و تفسیر را به هم می‌آمیزد و این آزادی را به خواننده نمی‌دهد تا درباره‌ی تفسیر درست یک بخش از متن خود قضاوت کند و نتیجه بگیرد. (43)
بدین‌ترتیب، رایکن «وفاداری به کلمات متن اصلی» را یکی از پنج شاخصه‌ی لازم – که در ادامه خواهیم گفت – برای دستیابی به موفقیت در ترجمه‌ی کتاب مقدس به انگلیسی می‌داند؛ و مدّعی است «چنین ترجمه‌ای تا آنجا که روند ترجمه اجازه می‌دهد، آیینه‌ی متن اصلی است» و «در ضمن، تأثیرات لفظی، هم‌آوایی و تنوع سبکی متن اصلی را حفظ می‌کند». (44) اما کلمات مخاطراتی نیز به همراه دارند:
دانستن تعریف لغوی کلمات یونانی... برای ترجمه‌ی کتاب مقدس یا ارزیابی ترجمه‌های کتاب مقدس کافی نیست. معنای کلمات در گذر زمان تغییر می‌کند، و شخص باید با مطالعه‌ی متونی غیر از کتاب مقدس به این آگاهی دست یابد که تلقی افراد از کلمات و عبارات خاص در زمان‌ها و مکان‌های خاص چه بوده است. علاوه بر این، وقتی می‌نویسیم یا صحبت می‌کنیم، همه‌ی معنا در معنای لغوی کلمات خلاصه نمی‌شود، بلکه بخشی از آن در ارجاعات، گریز به صور خیال، استعارات و آرایه‌های کلامی نهفته است. همچنین برخی اصطلاحات در نزد اقشار خاص معنایی بسیار تخصصی دارند. (45)
در عین حال، باید به خاطر داشت که هر ترجمه‌ای، دست‌کم در مورد قرآن که در اسلام وحی مُنزل محسوب می‌شود، دیگر کلام الهی نیست، بلکه نوعی بیان تحت‌اللّفظی یا اصطلاحی از متن اصلی است که کم و بیش به تفسیر نزدیک می‌شود. در واقع، «هر تلاشی برای ترجمه‌ی قرآن اساساً شکلی از تفسیر است». (46) به این ترتیب، وقتی می‌خواهیم درباره‌ی اعتبار کلمه یا عبارت به عنوان واحد ترجمه در برگردان متونی از این دست بحث کنیم، مسئله کیفیت نیست، بلکه کمّیت است. رایکن چنین می‌افزاید:
مایل نیستم از سخنم این‌گونه استنباط شود که حتی در صورتی که نتیجه‌ی ترجمه‌ی تحت‌اللّفظی در انگلیسی مهمل باشد، من با معادل‌یابی پویا مخالفم؛ اما پس از چهار سال کار در هیئت ترجمه کتاب مقدس نظرم این است که مواردی از این دست [که ترجمه‌ی تحت‌اللّفظی پاسخگو نیست، بسیار اندک است و شاید حتی به لحاظ آماری به چشم نیاید. (47)
به نظر می‌رسد «مفهومِ Skopos (یا هدف ترجمه) است که این‌گونه تقسیم‌بندی‌ها را با بیشترین چالش مواجه می‌کند»؛ (48) و «Skopos عمدتاً توسط کاربر متن مقصد (خواننده یا شنونده) و شرایط و پس‌زمینه‌ی فرهنگی وی تحمیل می‌شود». (49) این بدان معناست که ترجمه نه فقط بین‌زبانی بلکه بین فرهنگی نیز هست. شافنر می‌گوید: «طبق نظریه‌ی Skopos، ترجمه‌ی آفرینش متنی است کاربردی در زبان مقصد براساس متنی موجود در زبان مبدأ». (50) این کاربرد همان چیزی است که ترجمه‌ی ارتباطی (یا به تعریف نایدا معادل‌یابی پویا) در جست‌وجوی آن است، به ویژه در ترجمه‌ی متون قدسی نظیر قرآن و کتاب مقدس که مترجم توفیقی نخواهد داشت مگر اینکه با در نظر گرفتن عوامل مختلفی همچون کنش‌های کلامی؛ (51) معنای تلویحی گفتاری؛ (52) گرایش‌های فرهنگی که در ضرب‌المثل‌ها، اصطلاحات، عبارات خاصّ فرهنگی دیده می‌شود؛ کاربردشناسی و غیره، بتواند میان متن (مقصد) و خواننده یا شنونده (زبان مقصد) پلی استوار ایجاد نماید. این امر فی‌نفسه به معنای «مفهوم‌بندی مجدد (53) وضعیت متن مبدأ» (54) است. در عین حال، ذکر این نکته حائز اهمیت است که مفهوم‌بندی مجدد لزوماً به معنای استفاده از یک شیوه‌ی واحد (مثلاً معادل‌یابی پویا) در سراسر کار و ترک مابقی روش‌ها نیست؛ بلکه باید گفت؛ گاهی رویکرد تحت‌اللّفظی همه‌ی آنچه را که در زبان مقصد بدان داریم به طور کامل برای ما فراهم می‌کند. برعهده‌ی مترجم است که در لحظه‌ی مناسب تصمیم درست را اتخاذ نماید؛ از این رو باید گفت «دستیابی به معادل شامل فرآیند پیچیده‌ی تصمیم‌گیری است». (55) اما چرا پیچیده؟ ویلز این‌گونه توضیح می‌دهد:
در ترجمه به طور اخصّ مسأله‌ی تصمیم‌گیری پیچیده است، زیرا ترجمه اساساً فعالیتی تابع (56) است. تابع به این معنا که هدف ترجمه آفرینش متن اصلی نیست، بلکه تبدیل متن اولیه به متن ثانویه است. از این رو می‌توان گفت کار مترجم بازآفرینی متن مبدأ برای خواننده زبان مقصد با در نظر گرفتن جنبه‌ی معنایی، واقع‌گرایانه، کاربردی و سبکی آن به علاوه نیازها و انتظارات خواننده متن مقصد می‌باشد. (57)
وقتی پای ترجمه‌ی کتاب‌های آسمانی در میان باشد، به سبب اهمیت ارتباطی این متون، خواننده‌ی زبان مقصد بیش از پیش اهمیت می‌یابد. در عین حال ظرایفی نیز وجود دارد که نباید نادیده انگاشته شود، بدین معنا که مترجمان باید به صورت و معنا توأمان توجه داشته باشند تا خواننده یا شنونده زبان مقصد در حالی که کم و بیش از زیبایی متن اصلی بهره‌مند می‌شود، پیام متن را دریافت نماید. بدوهن همین ایده را در بحث درباره‌ی ترجمه‌های «صحیح» و «عاری از تعصب» کتاب مقدس نظریه‌پردازی می‌کند و معتقد است چنین ترجمه‌هایی بر سه مؤلفه استوارند: 1) مفهوم زبانی، 2) بافت ادبی و 3) فضای تاریخی و فرهنگی. (58) کلیه‌ی متون آسمانی و از جمله قرآن را باید واجد این مؤلفه‌های حیاتی دانست. درباره‌ی مفهوم زبانی و انواع روش‌ها و رویکردها برای حفظ مفهوم مشابه در زبان مقصد پیشتر بحث کردیم. رایکن ضمن بحث درباره‌ی پنج معیار لازم برای دستیابی به حدّ اعلای ترجمه‌ی کتاب مقدس به انگلیسی مصادیق دو مؤلفه اول را که بدوهن در بالا ذکر می‌کند بر می‌شمارد:
1. وفاداری به کلمات متن اصلی؛
2. بیان مؤثر: گویایی، (59) صراحت، (60) دلالت ضمنی، (61) و ایهام؛ (62)
3. ملاحظه‌ی اصول شعری؛
4. وزن مؤثر؛
5. اعتلا و زیبایی.
معیار نخست مشخصاً به مفهوم زبانی می‌پردازد که پیشتر نقاط ضعف و قوت این بخش از نظریه رایکن را بررسی کردیم. چهار معیار باقی مانده‌ی بافت ادبی، که به نظر می‌رسد مانع اصلی بر سر راه مترجمان متونی نظیر قرآن و کتاب مقدس است، به لحاظ ادبی از کیفیت بالایی برخوردارند. لکن به لحاظ تاریخی، برخلاف امتیاز نگارشی کتاب مقدس، قرآن با توجه به فضای جامعه اولیه نزول وحی و به این سبب که متن وحی عیناً همان است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن فضای شفاهی برای عموم قرائت می‌فرمود، دارای زبانی بسیار شفاهی است. این امر مشکلات جدیدی را فراروی مترجمان کتاب آسمانی اسلام قرار می‌دهد. این به معنی نقص قرآن نیست؛ همین مطلب درباره‌ی کتاب مقدس نیز صادق است:
اگر کتاب مقدس به این دلیل که دو هزار سال پیش نوشته شده است، موانع و چالش‌هایی را برای مسیحیان معاصر موجب می‌شود و اگر آنچه کتاب مقدس می‌گوید مطابق انتظارات و خواسته‌های مسیحیان معاصر نیست، من آن را مشکل مسیحیان معاصر می‌بینم، نه مشکل کتاب مقدس. (63)

پی‌نوشت‌ها

1. Hatim, B. and Munday, J; Translation: An Advanced Resource Book; 2004; p.163.
2. Newmark, P; Approaches to Translation; 1988a; p.19.
3. Ibid; p. 20-22.
4. Cicero
5. Robinson, D; Literal Translation; 1998; p.125.
6. Larson, M; Meaning-based Translation: A Guide to Cross-language Equivalence; 1984.
7. Agglutinative.
8. Isolative.
9. Robinson, D; Literal Translation; p.125.
10. Hatim. B. and Munday, J; Translation: An Advanced Resource Book; p.110.
11. Larson, M; Meaning – based Translation; p.15.
12. Jerome
13. Munday, J; Introducing Translation Studies: Theories and Applications; 2001; p.20.
14. William Tyndale.
15.Munday, J; Introducing Translation Studies: Theories and Applications; 2001; p.20.
16. Sense for – sense.
17. Robinson, D; Literal Translation; 1998; p.125.
18. Interlinear translations.
19. Idiomatic translation.
20. Larson, M; Meaning – based Translation; p.16.
21. Ibid.
22. Newmark, P; A textbook of Translation; 1988b.
23. Ibid; p.45.
24. Adaptation.
25. Free translation.
26. Faithful translation.
27..Semantic translation
28. Communicative translation.
29. Ibid; p.45-47.
30. Plot.
31. Accuracy.
32. Economy.
33. Ibid; p.47.
34. Formal equivalence.
35. Dynamic equivalence.
36. Munday, J; Introducing Translation Studies; p.41.
37. Nida, E.A. and Taber, C.R; The Theory and Practice of Translation; 1969; p.24.
38. Expressive.
39. Imperative.
40. Ibid; p.220.
41. Vocative.
42. Newmark, P; Approaches of Translation; 1988a; p.21.
43. Ryken, L; The Word of God in English: Criteria for Excellence in Bible Translation; 2002; p.218.
44. Ibid; p.227-228.
45. BeDuhn, J.D; Truth in Translation: Accuracy and Bias in English Translations of the New Testament; 2003; p.xviii.
46. Mustapha, H; Qur"ān Translation, 1998; p.201.
47. Ryken, L; The Word of God in English: Criteria for Excellence in Bible Translation; 2002; p.220.
48. Hatim, B. and Mason, I; The Transhator as Communicator; 1997; p. 11.
49. Schäffner, C; Skopos Theory; 1998; p.236.
50. Ibid; p.237.
51. Speech acts.
52. Conversational implicature.
53. Reconceptualization.
54. Ibid.
55. Hatim, B. and Munday, J; Translation: An Advanced Resource Book; 2004; p.52.
56. Derived.
57. Wills, W; Decision Making in Translations 1998; p.57.
58. BeDuhn, J.D; Truth in Translation: Accuracy and Bias in English Translations of the New Testament; 2003; p.xvi.
59. Clarity.
60. Vividness.
61. Connotation.
62. Ambiguity.
63. Ibid; p.xix.

منبع مقاله :
شاهسوندی، شهره و خانه‌زاد امید، تغییر مخاطب در قرآن (راهکارهای ترجمه)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول