تشرفات بین نفی و اثبات (1)
تشرفات بین نفی و اثبات
نویسنده:هادی دانشور
یکی از مسائل قطعی و مسلم در میان علمای شیعه در طول قرون و اعصار این است که بعد از رحلت «علی بن محمد سمری»قدسسره چهارمین نایب خاص حضرت بقیةالله(ع) در نیابتخاصه بسته شده و باب وکالت مسدود گشته و تا روز ظهور آن حضرت ، نایب خاصی در میان شیعه نخواهد بود. شیعیان در این برهه از زمان ، مسائل شرعی خود را از علمای عامل و فقهای کاملی که قدرت استنباط احکام را دارا بوده ، با حلیه تقوا و فضیلت آراسته و از هوای نفس و تعلقات دنیا پیراسته باشند، فرا خواهند گرفت.
این مطلب نه تنها مورد اتفاق و اجماع همه علمای شیعه ، بلکه یکی از ضروریات مذهب شیعه به شمار میآید و لذا نیازی به استدلال ندارد. یکی از شواهد زنده آن توقیعی است که روز نهم شعبان سال329 ق (شش روز پیش از وفات علی بن محمد سمری) (1) از ناحیه مقدسه شرف صدور پیدا کرده است.
توقیع مذکور از سوی بسیاری از بزرگان نقل شده که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم: شیخ صدوق (م 381 ق) این توقیع شریف را از شخصی به نام «ابومحمد حسن بن احمد مکتب» نقل کرده که متن و ترجمه آن به قرار زیر است:
1- حدیث گفتبرای ما ابومحمد حسن بن احمد مکتب: در سالی که شیخ علی بن محمد سمری 1 وفات کرد ، من در مدینةالسلام [بغداد] بودم ، چند روز پیش از فوت او به خدمتش رفتم. در آن هنگام که من حضور داشتم توقیعی برای مردم بیرون آورد که متن آن چنین بود:
بسم الله الرحمن الرحیم«یا علی بن محمد السمری ! اعظمالله اجر اخوانک فیک ، فانک میت ما بینک و بین ستة ایام ، فاجمع امرک و لاتوص الی احد یقوم مقامک بعد وفاتک ، فقد وقعت الغیبة الثانیة ، فلا ظهور الا بعد اذنالله عزوجل ، و ذلک بعد طول الامد و قسوة القلوب ، وامتلاءالارض جورا، و سیاتی شیعتی من یدعی المشاهدة، الا فمن ادعی المشاهدة قبل خروج السفیانی والصیحة فهو کاذب مفتر ، و لاحول و لا قوة الابالله العلی العظیم»
به نام خداوند بخشنده و مهربانای علیبنمحمد سمری! خداوند پاداش برادرانت را در سوک تو افزون کند، که تو از این تاریخ تا شش روز دیگر خواهی مرد، پس کارهای خود را فراهم کن، و به کسی وصیت نکن که بعد از تو جانشین تو گردد، که غیبت دوم واقع شد، دیگر ظهوری نخواهد بود مگر به فرمان خداوند متعال ، و آن پس از طول مدت ، قساوت دلها و پر شدن زمین از جور و ستم خواهد بود.
در میان شیعیانم کس و یا کسانی خواهند بود که ادعای مشاهده مرا کنند، آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگوی تهمت پیشه است، هیچ حول و قوهای جز به اراده خداوند والا و بزرگ نیست.»
حسنبناحمد مکتب (راوی حدیث) میگوید:
«ما این توقیع را استنساخ نمودیم و از نزد او بیرون رفتیم ، چون روز ششم یک بار دیگر به نزد او رفتیم او را در حال احتضار یافتیم.»
به او گفته شد: «بعد از شما جانشین شما کیست؟»
او گفت: «لله امر هو بالغه»; «خداوند ارادهای دارد که خود آن را به انجام خواهد رسانید.»
این بگفت و دیده از جهان فرو بست، و این آخرین سخنی بود که از او شنیده شد. (2)
2- شیخ طوسی، (م 460 ق) نیز این توقیع را توسط جمعی از مشایخ خود ، از شیخ صدوق ، از حسن بن احمد مکتب روایت کرده ، جز اینکه به جای: «فقد وقعت الغیبة الثانیة»، «فقد وقعت الغیبة التامة» و به جای: «فهو کاذب مفتر»، «فهو کذاب مفتر» آورده است. (3)
3- امین الاسلام طبرسی، (م 548 ق) در کتاب «اعلام الوری» از حسن بن احمد مکتب (4) و در کتاب «تاج الموالید» مطابق روایتشیخ طوسی نقل کرده است. (5)
4- ابومنصوراحمدبنعلی طبرسی، از علمای قرن ششم ، در کتاب «احتجاج» با حذف سند مطابق نقل شیخ طوسی روایت کرده است. (6)
5 - قطب راوندی ، سعیدبن هبةالله ، (م573 ق) در کتاب «خرائج» از طریق شیخ صدوق روایت نموده ، جز اینکه به جای «الثانیه»،«التامه» آورده است. (7)
6- ابن حمزه ، عمادالدین محمد بن علی بن حمزه طوسی، از علمای قرن ششم، در کتاب «الثاقب فیالمناقب» با حذف اسناد از حسن بن احمد مکتب مطابق نقل قطب راوندی روایت کرده است. (8)
7- علی بن عیسی اربلی، (م693 ق) در کتاب «کشف الغمه» مطابق روایتشیخ طوسی نقل کرده است. (9)
8 - علی بن یونس بیاضی، (م877 ق) در کتاب «الصراط المستقیم» از طریق شیخ صدوق مطابق نقل شیخ طوسی روایت کرده است. (10)
9- سیدعلی نیلی، از علمای قرن نهم، (11) در کتاب «منتخب الانوار المضئته» از طریق سعد بن عبدالله، از حسن بن احمد مکتب، مطابق نقل قطب راوندی روایت کرده است. (12)
10- شیخ حر عاملی ، (م 1104 ق) در کتاب «اثبات الهداة» از طریق شیخ طوسی، از شیخ صدوق - با تلخیص - روایت کرده است. (13)
11- علامه مجلسی، مولی محمد باقر، (م 1110 ق) در کتاب «بحار الانوار» از غیبتشیخ طوسی و احتجاج طبرسی روایت کرده است. (14)
12- محدث نوری ، حسین بن محمد تقی نوری طبرسی (م 1320 ق) در کتاب «جنة الماوی» (15) و «نجم ثاقب» از غیبت طوسی و احتجاج طبرسی روایت کرده است. (16)
13- صاحب مکیال، حاج میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی، (م 1348 ق) در کتاب ارزشمند «مکیال المکارم» از طریق شیخ صدوق روایت کرده است. (17)
14- محدث قمی، حاج شیخ عباس (م1359 ق) در کتاب «سفینة البحار» آن را باختصار روایت کرده است. (18)
15- شیخ علی اکبر نهاوندی (م1363 ق) در کتاب «العبقری الحسان» از طریق علامه مجلسی ، از شیخ طوسی روایت کرده است. (19)
این بود متن ، ترجمه و منابع توقیع شریفی که بر اساس روایتشیخ صدوق در آخرین روزهای غیبت صغری و در آستانه غیبت کبری از ناحیه مقدسه حضرت بقیةالله(ع) توسط چهارمین نایب خاص آن حضرت شرف صدور یافته است.
از این توقیع شریف نکاتی استفاده میشود که در اینجا اشاره میکنیم:
1- علی بن محمد سمری آخرین نایب خاص حضرت مهدی(ع) است . با وفات او در سفارت بسته شده ، دیگر احدی به عنوان نایب خاص در میان شیعیان نخواهد بود.
2- با مرگ سمری غیبت نخستین (غیبت صغری) به پایان رسیده ، غیبت دوم (غیبت کبری) آغاز شده است.
3- غیبت کبری آن قدر طولانی خواهد بود که دلها را قساوت بگیرد و زمین پر از جور و ستم گردد.
4- ظهور حضرت ولی عصر(ع) جز به فرمان حضرت احدیت ، آن هم در آیندهای بسیار دور (نسبتبه تاریخ صدور توقیع) نخواهد بود.
5 - در این مدت افرادی پیدا خواهند شد که ادعای مشاهده حضرت حجت (ع) را خواهند کرد.
6- هر کس پیش از خروج سفیانی و ندای آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگو و تهمت پیشه است.
دلالت این توقیع بر سپری شدن دوران سفارت و نیابتخاصه، و این که علی بن محمدسمری آخرین نایب خاص بوده، دیگر نایب خاصی در میان امت نخواهد بود، بسیار صریح و روشن است و این مطلب مورد اتفاق و اجماع همه علمای شیعه ، بلکه از ضروریات مذهب شیعه به شمار میآید و لذا نیازی به بحث و استدلال ندارد. همچنین دلالت این توقیع بر بطلان مدعیان مهدویت و بابیت تا روز خروج سفیانی و ندای آسمانی بسیار صریح و روشن است و به اتفاق همه علمای شیعه و به ضرورت مذهب شیعه ، همه مدعیان بابیت و مهدویت که در گذشته بوده و احیانا در آینده پیدا شوند، دروغگو ، شیاد و حقه باز هستند، این مطلب نیز نیازی به بحث و استدلال ندارد.
آنچه در پیرامون این توقیع لازم به بحث و بررسی است نکات زیر میباشد:
1- آیا سند این توقیع درست است ؟ و میتوان به آن اعتماد کرد یا نه؟
2- آیا «حسنبناحمد مکتب»، تنها راوی توقیع ، در منابع رجالی توثیق شده است ؟
3- آیا روایات دیگر ضعف سند آن را جبران میکنند؟
4- آیا منظور از «ظهور» در این توقیع ظهور اصطلاحی است؟
5 - منظور از «مشاهده» در این توقیع چیست؟
6- آیااین توقیع قلم سرخ بر همه تشرفات میکشد؟
7- آیاتاکنون فقهای بزرگ شیعه گفتار صریحی در مورد امکان دیدار حضرت در عهد غیبت کبری فرمودهاند؟
8 - آیا ناقلان اخبار و راویان آثار - که این توقیع را در منابع حدیثی خود آوردهاند - به این معنی ملتزم شدهاند که از تشرفات سخن نگویند یا هر کدام فصلی را به سرگذشت دیدار کنندگان اختصاص دادهاند؟ چرا ؟
9- آیا این بزرگان برای توجیه کار خود دلائلی ارائه دادهاند؟
10- آیا بر اساس روایات وارد شده از معصومین(ع) کسی در غیبت کبری به محضر آن کعبه مقصود مشرف میشود یا نه؟
اینها مطالبی است که به فضل الهی لازم است در این گفتار مورد بررسی قرار بگیرد و طبعا بیشتر آنها در شمارههای آینده به محضر خوانندگان گرامی تقدیم خواهد شد، ولی نظر به اینکه این مساله از طرفی بشدت مورد نقض و ابرام ، ونفی واثبات قرارگرفته، و از طرفی دیگر با اعتقادات ما ارتباط دارد، پیش از طرح دیگر مسائل مربوطه ، نظر فقهای بزرگ جهان تشیع را در طول قرون و اعصار باختصار یادآور میشویم و قضاوت را به خوانندگان پژوهشگر و بیطرف وامیگذاریم:
«ما هرگز یقین نداریم که احدی به خدمت آن حضرت نمیرسد و هیچ کس با آن حضرت دیدار نمیکند ، این مطلبی است که برای ما معلوم نیست و ما راهی نداریم که بر آن یقین پیدا کنیم.» (20)
آنگاه پس از بحث طولانی در این زمینه میفرماید:
«ممتنع نیست که امام(ع) برای برخی از دوستانش که اسباب خوف در بین نباشد ظاهر شود، و این مطلبی است که ما هرگز نمیتوانیم یقین کنیم که چنین چیزی نبوده است، زیرا هر یک از شیعیان آن حضرت، از حال خود آگاه هستند و راهی ندارند که از حال دیگران آگاه شوند.» (21)
«سیدمرتضی» در کتاب دیگرش ، «الشافی فی الامامة» در این رابطه میفرماید:
«ما هرگز یقین نداریم که امام(ع) برای گروهی از دوستان و شیعیانش ظاهر نمیشود ، بلکه ممکن استبرای آنها ظاهر شود و ممکن استبرای هیچ کدام از آنها ظاهر نشود، هر یک از ما فقط از حال خود خبر دارد و حال دیگران برایش معلوم نیست.» (22)
سید مرتضی کتاب مستقلی پیرامون غیبت دارد به نام «المقنع فیالغیبة» سپس تکملهای بر آن نوشته به نام: «الزیادة المکمل بها کتاب المقنع»، این دو کتاب در یک مجلد به چاپ رسیده است.
ایشان در بخش تکمله در ضمن بحث از آثار وجودی امام(ع) میفرماید:
«آیا در میان افرادی که به امامت و وجوب اطاعت او معتقد هستند، کسی پیدا میشود که اگر امام(ع) بر او ظاهر شود و معجزهای نشان دهد تا او یقین کند او امام زمان(ع) میباشد، آنگاه بخواهد او را اصلاح کند، یا تادیب کند، و یا حد الهی را بر او جاری کند، او امتناع کند و خود را در اختیار امام(ع) قرار ندهد و تسلیم فرمان او نشود؟!» (23)
و در ادامه همین بحث میفرماید:
«منعی نیست از این که امام(ع) برای برخی از شیعیان ظاهر شود، آنها را اصلاح، ارشاد، موعظه، تادیب و یا تعلیم نماید.» (24)
آنگاه در مورد تاثیر امام(ع) در پرهیز کردن شیعیان از گناه مینویسد:
«هنگامی که ما او را نمیشناسیم، دایره پرهیز از گناه گستردهتر میشود، زیرا با دیدن هر فرد ناشناسی احتمال میدهیم که او حجتخدا باشد و خود را به پرهیز از گناه ملزم میدانیم، در این رابطه ناگزیر میشویم که با دیدن همسایگان ، میهمانان و دیگر افرادی که بر ما وارد میشوند و یا با ما مواجه میشوند از گناه دوری بجوییم.» (25)
سیدمرتضی رساله دیگری در غیبت دارد به نام «مسئلة و جیزة فی الغیبة» ، این رساله به پیوست دهها رساله دیگر در ضمن مجموعهای به نام «کلمات المحققین» به سال 1315 ق در تهران چاپ سنگی خورده و اخیرا در قم افستشده است.
سید مرتضی در این رساله نیز این موضوع را بررسی کرده با تعبیر روشنتری فرموده:
«ما جایز میدانیم که بسیاری از دوستان و قائلین به امامت آن حضرت به خدمتش برسند و از فیض دیدارش برخوردار باشند.» (26)
عبارتهای نقل شده از سیدمرتضی برای اثبات این مطلب که از نظر ایشان امکان دیدار حضرت در عهد غیبت منتفی نیست ، کافی و روشن است.
«ما هرگز یقین نداریم که آن حضرت از همه دوستانش پوشیده است، بلکه ممکن استبرای بیشتر آنها ظاهر شود، زیرا هیچ کس جز از حال خویشتن آگاه نیست، پس هر کس که امامش بر او ظاهر شود، مشکلش برطرف شده است ، و اما کسی که امام(ع) بر او ظاهر نشود، او متوجه میشود که لابد در او قصور و یا تقصیری هست که امام(ع) بر او ظاهر نشده است ، اگر چه به تقصیر خودش به صورت تفصیلی آگاه نباشد.» (27)
این بخش از سخنان شیخ طوسی صریح است در این که دیدار حضرت امری بر اساس قاعده است و کسانی که از این فیض مرحوم هستند باید در اعمال خود تجدید نظر کنند تا معلوم شود که مشکل آنها در کجاست؟!
علامه مجلسی پس از نقل سخنان شیخ طوسی به بررسی آن پرداخته و در پایان به این نتیجه رسیده است که:
«غیبت امام زمان(ع) از مخالفان به جهت تقصیر آنهاست ولی غیبت آن حضرت از شیعیان معترف ، در مواردی ممکن استبه جهت تقصیر آنها باشد، ولی همه جا این طور نیست و در مواردی ممکن است دلائل خاص خودش را داشته باشد.» (28)
شیخ طوسی این مطلب را با بسط بیشتری در کتاب «تلخیص الشافی» آورده است. (29)
«ما یقین نداریم که احدی به خدمت امام(ع) نمیرسد، این مطلب برای ما معلوم نیست و راهی برای چنین یقینی وجود ندارد.» (30)
45- دفاتر استفتائات ، به نقل از عنایات حضرت مهدی موعود، علی کریمی جهرمی ، ص 18.
این مطلب نه تنها مورد اتفاق و اجماع همه علمای شیعه ، بلکه یکی از ضروریات مذهب شیعه به شمار میآید و لذا نیازی به استدلال ندارد. یکی از شواهد زنده آن توقیعی است که روز نهم شعبان سال329 ق (شش روز پیش از وفات علی بن محمد سمری) (1) از ناحیه مقدسه شرف صدور پیدا کرده است.
توقیع مذکور از سوی بسیاری از بزرگان نقل شده که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم: شیخ صدوق (م 381 ق) این توقیع شریف را از شخصی به نام «ابومحمد حسن بن احمد مکتب» نقل کرده که متن و ترجمه آن به قرار زیر است:
1- حدیث گفتبرای ما ابومحمد حسن بن احمد مکتب: در سالی که شیخ علی بن محمد سمری 1 وفات کرد ، من در مدینةالسلام [بغداد] بودم ، چند روز پیش از فوت او به خدمتش رفتم. در آن هنگام که من حضور داشتم توقیعی برای مردم بیرون آورد که متن آن چنین بود:
بسم الله الرحمن الرحیم«یا علی بن محمد السمری ! اعظمالله اجر اخوانک فیک ، فانک میت ما بینک و بین ستة ایام ، فاجمع امرک و لاتوص الی احد یقوم مقامک بعد وفاتک ، فقد وقعت الغیبة الثانیة ، فلا ظهور الا بعد اذنالله عزوجل ، و ذلک بعد طول الامد و قسوة القلوب ، وامتلاءالارض جورا، و سیاتی شیعتی من یدعی المشاهدة، الا فمن ادعی المشاهدة قبل خروج السفیانی والصیحة فهو کاذب مفتر ، و لاحول و لا قوة الابالله العلی العظیم»
به نام خداوند بخشنده و مهربانای علیبنمحمد سمری! خداوند پاداش برادرانت را در سوک تو افزون کند، که تو از این تاریخ تا شش روز دیگر خواهی مرد، پس کارهای خود را فراهم کن، و به کسی وصیت نکن که بعد از تو جانشین تو گردد، که غیبت دوم واقع شد، دیگر ظهوری نخواهد بود مگر به فرمان خداوند متعال ، و آن پس از طول مدت ، قساوت دلها و پر شدن زمین از جور و ستم خواهد بود.
در میان شیعیانم کس و یا کسانی خواهند بود که ادعای مشاهده مرا کنند، آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگوی تهمت پیشه است، هیچ حول و قوهای جز به اراده خداوند والا و بزرگ نیست.»
حسنبناحمد مکتب (راوی حدیث) میگوید:
«ما این توقیع را استنساخ نمودیم و از نزد او بیرون رفتیم ، چون روز ششم یک بار دیگر به نزد او رفتیم او را در حال احتضار یافتیم.»
به او گفته شد: «بعد از شما جانشین شما کیست؟»
او گفت: «لله امر هو بالغه»; «خداوند ارادهای دارد که خود آن را به انجام خواهد رسانید.»
این بگفت و دیده از جهان فرو بست، و این آخرین سخنی بود که از او شنیده شد. (2)
2- شیخ طوسی، (م 460 ق) نیز این توقیع را توسط جمعی از مشایخ خود ، از شیخ صدوق ، از حسن بن احمد مکتب روایت کرده ، جز اینکه به جای: «فقد وقعت الغیبة الثانیة»، «فقد وقعت الغیبة التامة» و به جای: «فهو کاذب مفتر»، «فهو کذاب مفتر» آورده است. (3)
3- امین الاسلام طبرسی، (م 548 ق) در کتاب «اعلام الوری» از حسن بن احمد مکتب (4) و در کتاب «تاج الموالید» مطابق روایتشیخ طوسی نقل کرده است. (5)
4- ابومنصوراحمدبنعلی طبرسی، از علمای قرن ششم ، در کتاب «احتجاج» با حذف سند مطابق نقل شیخ طوسی روایت کرده است. (6)
5 - قطب راوندی ، سعیدبن هبةالله ، (م573 ق) در کتاب «خرائج» از طریق شیخ صدوق روایت نموده ، جز اینکه به جای «الثانیه»،«التامه» آورده است. (7)
6- ابن حمزه ، عمادالدین محمد بن علی بن حمزه طوسی، از علمای قرن ششم، در کتاب «الثاقب فیالمناقب» با حذف اسناد از حسن بن احمد مکتب مطابق نقل قطب راوندی روایت کرده است. (8)
7- علی بن عیسی اربلی، (م693 ق) در کتاب «کشف الغمه» مطابق روایتشیخ طوسی نقل کرده است. (9)
8 - علی بن یونس بیاضی، (م877 ق) در کتاب «الصراط المستقیم» از طریق شیخ صدوق مطابق نقل شیخ طوسی روایت کرده است. (10)
9- سیدعلی نیلی، از علمای قرن نهم، (11) در کتاب «منتخب الانوار المضئته» از طریق سعد بن عبدالله، از حسن بن احمد مکتب، مطابق نقل قطب راوندی روایت کرده است. (12)
10- شیخ حر عاملی ، (م 1104 ق) در کتاب «اثبات الهداة» از طریق شیخ طوسی، از شیخ صدوق - با تلخیص - روایت کرده است. (13)
11- علامه مجلسی، مولی محمد باقر، (م 1110 ق) در کتاب «بحار الانوار» از غیبتشیخ طوسی و احتجاج طبرسی روایت کرده است. (14)
12- محدث نوری ، حسین بن محمد تقی نوری طبرسی (م 1320 ق) در کتاب «جنة الماوی» (15) و «نجم ثاقب» از غیبت طوسی و احتجاج طبرسی روایت کرده است. (16)
13- صاحب مکیال، حاج میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی، (م 1348 ق) در کتاب ارزشمند «مکیال المکارم» از طریق شیخ صدوق روایت کرده است. (17)
14- محدث قمی، حاج شیخ عباس (م1359 ق) در کتاب «سفینة البحار» آن را باختصار روایت کرده است. (18)
15- شیخ علی اکبر نهاوندی (م1363 ق) در کتاب «العبقری الحسان» از طریق علامه مجلسی ، از شیخ طوسی روایت کرده است. (19)
این بود متن ، ترجمه و منابع توقیع شریفی که بر اساس روایتشیخ صدوق در آخرین روزهای غیبت صغری و در آستانه غیبت کبری از ناحیه مقدسه حضرت بقیةالله(ع) توسط چهارمین نایب خاص آن حضرت شرف صدور یافته است.
از این توقیع شریف نکاتی استفاده میشود که در اینجا اشاره میکنیم:
1- علی بن محمد سمری آخرین نایب خاص حضرت مهدی(ع) است . با وفات او در سفارت بسته شده ، دیگر احدی به عنوان نایب خاص در میان شیعیان نخواهد بود.
2- با مرگ سمری غیبت نخستین (غیبت صغری) به پایان رسیده ، غیبت دوم (غیبت کبری) آغاز شده است.
3- غیبت کبری آن قدر طولانی خواهد بود که دلها را قساوت بگیرد و زمین پر از جور و ستم گردد.
4- ظهور حضرت ولی عصر(ع) جز به فرمان حضرت احدیت ، آن هم در آیندهای بسیار دور (نسبتبه تاریخ صدور توقیع) نخواهد بود.
5 - در این مدت افرادی پیدا خواهند شد که ادعای مشاهده حضرت حجت (ع) را خواهند کرد.
6- هر کس پیش از خروج سفیانی و ندای آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگو و تهمت پیشه است.
دلالت این توقیع بر سپری شدن دوران سفارت و نیابتخاصه، و این که علی بن محمدسمری آخرین نایب خاص بوده، دیگر نایب خاصی در میان امت نخواهد بود، بسیار صریح و روشن است و این مطلب مورد اتفاق و اجماع همه علمای شیعه ، بلکه از ضروریات مذهب شیعه به شمار میآید و لذا نیازی به بحث و استدلال ندارد. همچنین دلالت این توقیع بر بطلان مدعیان مهدویت و بابیت تا روز خروج سفیانی و ندای آسمانی بسیار صریح و روشن است و به اتفاق همه علمای شیعه و به ضرورت مذهب شیعه ، همه مدعیان بابیت و مهدویت که در گذشته بوده و احیانا در آینده پیدا شوند، دروغگو ، شیاد و حقه باز هستند، این مطلب نیز نیازی به بحث و استدلال ندارد.
آنچه در پیرامون این توقیع لازم به بحث و بررسی است نکات زیر میباشد:
1- آیا سند این توقیع درست است ؟ و میتوان به آن اعتماد کرد یا نه؟
2- آیا «حسنبناحمد مکتب»، تنها راوی توقیع ، در منابع رجالی توثیق شده است ؟
3- آیا روایات دیگر ضعف سند آن را جبران میکنند؟
4- آیا منظور از «ظهور» در این توقیع ظهور اصطلاحی است؟
5 - منظور از «مشاهده» در این توقیع چیست؟
6- آیااین توقیع قلم سرخ بر همه تشرفات میکشد؟
7- آیاتاکنون فقهای بزرگ شیعه گفتار صریحی در مورد امکان دیدار حضرت در عهد غیبت کبری فرمودهاند؟
8 - آیا ناقلان اخبار و راویان آثار - که این توقیع را در منابع حدیثی خود آوردهاند - به این معنی ملتزم شدهاند که از تشرفات سخن نگویند یا هر کدام فصلی را به سرگذشت دیدار کنندگان اختصاص دادهاند؟ چرا ؟
9- آیا این بزرگان برای توجیه کار خود دلائلی ارائه دادهاند؟
10- آیا بر اساس روایات وارد شده از معصومین(ع) کسی در غیبت کبری به محضر آن کعبه مقصود مشرف میشود یا نه؟
اینها مطالبی است که به فضل الهی لازم است در این گفتار مورد بررسی قرار بگیرد و طبعا بیشتر آنها در شمارههای آینده به محضر خوانندگان گرامی تقدیم خواهد شد، ولی نظر به اینکه این مساله از طرفی بشدت مورد نقض و ابرام ، ونفی واثبات قرارگرفته، و از طرفی دیگر با اعتقادات ما ارتباط دارد، پیش از طرح دیگر مسائل مربوطه ، نظر فقهای بزرگ جهان تشیع را در طول قرون و اعصار باختصار یادآور میشویم و قضاوت را به خوانندگان پژوهشگر و بیطرف وامیگذاریم:
1- سید مرتضی علمالهدی
«ابوالقاسم علی بن حسین موسوی»، معروف به سیدمرتضی علمالهدی (م436 ق) در کتاب بسیار ارزشمند «تنزیه الانبیاء» در مورد بیان آثار وجودی حضرت در عهد غیبت مینویسد:«ما هرگز یقین نداریم که احدی به خدمت آن حضرت نمیرسد و هیچ کس با آن حضرت دیدار نمیکند ، این مطلبی است که برای ما معلوم نیست و ما راهی نداریم که بر آن یقین پیدا کنیم.» (20)
آنگاه پس از بحث طولانی در این زمینه میفرماید:
«ممتنع نیست که امام(ع) برای برخی از دوستانش که اسباب خوف در بین نباشد ظاهر شود، و این مطلبی است که ما هرگز نمیتوانیم یقین کنیم که چنین چیزی نبوده است، زیرا هر یک از شیعیان آن حضرت، از حال خود آگاه هستند و راهی ندارند که از حال دیگران آگاه شوند.» (21)
«سیدمرتضی» در کتاب دیگرش ، «الشافی فی الامامة» در این رابطه میفرماید:
«ما هرگز یقین نداریم که امام(ع) برای گروهی از دوستان و شیعیانش ظاهر نمیشود ، بلکه ممکن استبرای آنها ظاهر شود و ممکن استبرای هیچ کدام از آنها ظاهر نشود، هر یک از ما فقط از حال خود خبر دارد و حال دیگران برایش معلوم نیست.» (22)
سید مرتضی کتاب مستقلی پیرامون غیبت دارد به نام «المقنع فیالغیبة» سپس تکملهای بر آن نوشته به نام: «الزیادة المکمل بها کتاب المقنع»، این دو کتاب در یک مجلد به چاپ رسیده است.
ایشان در بخش تکمله در ضمن بحث از آثار وجودی امام(ع) میفرماید:
«آیا در میان افرادی که به امامت و وجوب اطاعت او معتقد هستند، کسی پیدا میشود که اگر امام(ع) بر او ظاهر شود و معجزهای نشان دهد تا او یقین کند او امام زمان(ع) میباشد، آنگاه بخواهد او را اصلاح کند، یا تادیب کند، و یا حد الهی را بر او جاری کند، او امتناع کند و خود را در اختیار امام(ع) قرار ندهد و تسلیم فرمان او نشود؟!» (23)
و در ادامه همین بحث میفرماید:
«منعی نیست از این که امام(ع) برای برخی از شیعیان ظاهر شود، آنها را اصلاح، ارشاد، موعظه، تادیب و یا تعلیم نماید.» (24)
آنگاه در مورد تاثیر امام(ع) در پرهیز کردن شیعیان از گناه مینویسد:
«هنگامی که ما او را نمیشناسیم، دایره پرهیز از گناه گستردهتر میشود، زیرا با دیدن هر فرد ناشناسی احتمال میدهیم که او حجتخدا باشد و خود را به پرهیز از گناه ملزم میدانیم، در این رابطه ناگزیر میشویم که با دیدن همسایگان ، میهمانان و دیگر افرادی که بر ما وارد میشوند و یا با ما مواجه میشوند از گناه دوری بجوییم.» (25)
سیدمرتضی رساله دیگری در غیبت دارد به نام «مسئلة و جیزة فی الغیبة» ، این رساله به پیوست دهها رساله دیگر در ضمن مجموعهای به نام «کلمات المحققین» به سال 1315 ق در تهران چاپ سنگی خورده و اخیرا در قم افستشده است.
سید مرتضی در این رساله نیز این موضوع را بررسی کرده با تعبیر روشنتری فرموده:
«ما جایز میدانیم که بسیاری از دوستان و قائلین به امامت آن حضرت به خدمتش برسند و از فیض دیدارش برخوردار باشند.» (26)
عبارتهای نقل شده از سیدمرتضی برای اثبات این مطلب که از نظر ایشان امکان دیدار حضرت در عهد غیبت منتفی نیست ، کافی و روشن است.
2- شیخ طوسی
«ابوجعفر محمدبنحسنطوسی»، مشهور به شیخ الطائفه ، (م 460 ق) در کتاب ارزشمند «الغیبة» میفرماید:«ما هرگز یقین نداریم که آن حضرت از همه دوستانش پوشیده است، بلکه ممکن استبرای بیشتر آنها ظاهر شود، زیرا هیچ کس جز از حال خویشتن آگاه نیست، پس هر کس که امامش بر او ظاهر شود، مشکلش برطرف شده است ، و اما کسی که امام(ع) بر او ظاهر نشود، او متوجه میشود که لابد در او قصور و یا تقصیری هست که امام(ع) بر او ظاهر نشده است ، اگر چه به تقصیر خودش به صورت تفصیلی آگاه نباشد.» (27)
این بخش از سخنان شیخ طوسی صریح است در این که دیدار حضرت امری بر اساس قاعده است و کسانی که از این فیض مرحوم هستند باید در اعمال خود تجدید نظر کنند تا معلوم شود که مشکل آنها در کجاست؟!
علامه مجلسی پس از نقل سخنان شیخ طوسی به بررسی آن پرداخته و در پایان به این نتیجه رسیده است که:
«غیبت امام زمان(ع) از مخالفان به جهت تقصیر آنهاست ولی غیبت آن حضرت از شیعیان معترف ، در مواردی ممکن استبه جهت تقصیر آنها باشد، ولی همه جا این طور نیست و در مواردی ممکن است دلائل خاص خودش را داشته باشد.» (28)
شیخ طوسی این مطلب را با بسط بیشتری در کتاب «تلخیص الشافی» آورده است. (29)
3- طبرسی
«ابوعلی، فضلبنحسن» مشهور به امین الاسلام طبرسی، (م 548 ق) صاحب تفسیر «مجمعالبیان»، درکتاب پرارج «اعلام الوری باعلام الهدی» میفرماید:«ما یقین نداریم که احدی به خدمت امام(ع) نمیرسد، این مطلب برای ما معلوم نیست و راهی برای چنین یقینی وجود ندارد.» (30)
45- دفاتر استفتائات ، به نقل از عنایات حضرت مهدی موعود، علی کریمی جهرمی ، ص 18.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}