دربارهی مجلس اول ملّی
سیدحسن تقیزاده از جمله رجال سیاسی تاریخ ایران است که فراز و فرودهای زیادی در زندگی شخصی و سیاسی او وجود دارد. تقیزاده بر جدایی دین از سیاست تأکید میکرد تا حدی که گروهی از علمای نجف از جمله آیتالله عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی فتوا به «فساد مسلک سیاسی» وی دادند. تقیزاده در سال 1325ه. ق عضو «لژ بیداری ایران» شد. وی پس از مدتی به بالاترین مقام فراماسونری؛ یعنی استاد اعظم میرسد. شاید برای شناخت تقیزاده هیچچیز بهتر از سرمقالهی خود او در شروع دورهی جدید مجلهی کاوه در تاریخ 22ژانویه1920 نباشد. او مینویسد: «امروز چیزی که به حدّ اعلا برای ایران لازم است و همهی وطندوستان ایران با تمام قوی باید در آن راه بکوشند و آن را بر هر چیز مقدم دارند سه چیز است که هرچه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود کمتر از حقیقت گفته شده: نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کلّ اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا... این است عقیدهی نگارندهی این سطور در خط خدمت به ایران: ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگی مآب شود و بس». سایت راسخون تصمیم دارد در راستای وظیفهی اطلاعرسانی خود، تعداد محدودی از نوشتههای وی را در موضوعات مختلف که دارای نکات قابل توجهی است و میتواند مورد استفادهی محققان قرار بگیرد، منتشر کند. مقالهی ذیل یکی از مقالات این مجموعه است.
مجلس اول در اطاق بزرگ یعنی تالار بهارستان که حالا اطاق خصوصی مجلس فعلی است منعقد میشد و وکلا در چهار صف مربع روی زمین مینشستند.(1)ضلع بالائی که جنوب غربی باشد علما و بعضی وکلای معمم و بانفوذ قرار میگرفتند و ضلع دیگر طرف راهرو و در ورود تا سه چهار ذرع بآخر اطاق مانده رئیس و هیئت رئیسه و بعضی دیگر از وکلا و ضلع مقابل (جلو پنجره) وکلای دیگر و غالب وکلای تجار، و باز تا سه چهار ذرع مانده به آخر طالار و ضلع پائین که در میانهی طالار بود و تکیه به دیوار نداشت غالباً وکلای اصناف مینشستند و پشت این صف پنج شش صف تا دیوار پائین تماشاچیان دو زانو روی زمین نشسته بودند و معلوم بود که اغلب کفش را در دم در بیرونی میکنند.
خادم داخلی مجلس که (ناظم) میگفتند آقا سید محمود نامی بود که از آنوقت تا سال 1318 [شمسی] در همان شغل ثابت بود و در سال مزبور وفات یافت.
عدهی وکلا بر 162 نفر مقرر شده بود که قریب 60 نفر آن از شهر تهران بوده و ارامنه و یهود هر کدام حق یک وکیل در مجلس داشتند که در مجلس اول از خود استفاده نکرده و وکالت خود را به آقا سید عبدالله بهبهانی و آقا سید محمد طباطبائی از علمای تهران دادند. ولی زردشتیان که حق یک وکیل داشتند ارباب جمشید تاجر زردشتی را به وکالت انتخاب کردند.
هفتهای سه یا چهار جلسه منعقد میشد. عصرها تقریبا چهار ساعت بعد از ظهر و تا یک دو ساعت بعد از غروب آفتاب طول میکشید. بیشتر اشخاصی که نطق میکردند اینجانب و عدهای از علماء مخصوصاً آقا سید عبدالله بهبهانی و آقا سید محمد طباطبائی بودند و سعد الدوله و حاج سید محمد اسمعیل مغازه و حاج سید نصرالله اخوی و شاهزاده اسدالله میرزا (که بعدها شهاب الدوله شد و امروز سناتور است) و میرزا محمود کتابفروش و حاج معین التجار بوشهری (پدر امیر همایون بوشهری سناتور) و صدیق حضرت و حسنعلی خان (که چندی بعد ملقب به نصرالملک شد و حالیه سفیر ایران در دربار پاپ است) و شیخ حسین سقط فروش و خود صنیعالدوله رئیس مجلس و آقا سید حسین بروجردی مدیرالاسلام و وثوق الدوله و ملاحسن وارث و بعداً که وکلاء ولایات رسیدند مستشارالدوله، آقا میرزا فضلعلی آقا، حاج میرزا یحیی معروف به امام جمعه خوئی (پدر جمال و نورالدین امامی)، حسام الاسلام رشتی، وکیل التجار یزدی وکیل گیلان (پدر دکتر کشاورز معروف)، آقا شیخ ابراهیم زنجانی، میرزا محمود اصفهانی وکیل تهران، آقا سید محمدتقی هراتی وکیل تهران و منشی مجلس، محقق الدوله، حاج شیخ علی نوری.
البته بعض وکلای دیگر هم حریف میزدند و بعضی دیگر خیلی کم حرف بودند و بعضی هیچ حرف نمیزدند. بعدها که احتشام السلطنه به مجلس آمد او هم خیلی نطق میکرد و همچنین میرزا آقای اصفهانی.
از نمایندگان مجلس اول فقط اینجانب و شهاب الدوله سناتور، نصر الملك سفیر ایران در دربار پاپ و امیر سلیمانی در قید حیات میباشیم.
پینوشت:
1- نقل از روزنامهی «دنیا» شمارهی 370 مورخ /5/17 و شاید قسمتی باشد از یکی از نوشتههای تقیزاده دربارهی مشروطیت.
منبع مقاله:افشار، ایرج؛ (1386)، مقالات تقیزاده (جلد یکم) مشروطیت، تهران: توس، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}