نویسنده: دکترمحمدرضا اصلانی (همدان)

 

Bagâl Bâzi

بقال‌بازی نوعی کمدی سنتی ایرانی بود که برای اجرا، متن از پیش تعیین شده‌ای نداشت و بداهه‌پردازی از مهم‌ترین مشخصه‌های آن بود. دو شخصیت اصلی این نوع نمایش، بقالی خسیس و پول‌دار و نوکری تنبل و زیرک به نام نوروز بودند. نوروز برای آن که اربابش را آزار دهد، خود را ابله جلوه می‌داد و هر چه ارباب دستور می‌داد، به عکس عمل می‌کرد. گاهی دزدی که به ظاهر برای خرید ماست می‌آمد، موجب درگیری‌های خنده‌دار و ماستی شدن بقال می‌شد. در مواردی دیگر شخصیت‌های پادشاه، وزیر و ماستی در نمایش حضور داشتند. در هر نمایش بقال‌بازی، شروع ماجرا زمانی بود که مشتری از بقال می‌خواست ماست بخرد.
از معروف‌ترین نمونه‌های بقال‌بازی که در تاریخ ثبت شده، نمایش بقال‌بازی در حضور است. این بقال بازی را کریم شیره‌ای شب سال‌نو در کاخ گلستان در حضور ناصرالدین شاه اجرا کرد. امیرمعز سال 1323 شمسی قسمتی از متن این نمایش را در شماره‌ی 18 مجله‌ی هولیود به چاپ رساند. ادامه‌ی نمایش و نام نویسنده‌اش قرار بود در شماره‌ی بعدی چاپ شود که مجله تعطیل شد. به همین علت نویسنده‌ی آن مشخص نیست. برخی، یکی از رجال آن دوره، محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه را نویسنده‌ی آن می‌دانستند. به خصوص این که بقال‌بازی با نمایش‌نامه‌ی خواب‌نامه اثر مستقیم اعتمادالسلطنه شباهت زیادی دارد. (خواب‌نامه در زمان حیات نویسنده‌اش انتشار نیافت). البته بهرام بیضایی در کتاب نمایش در ایران اعتقاد دارد بقال‌بازی در حضور نویسنده‌ی خاصی نداشت و اساس آن بر بدیهه‌پردازی بود.
میرزاحسین‌خان تحویل‌دار نویسنده‌ی کتاب جغرافیای اصفهان درباره‌ی بقال‌بازی گفته است:
«حکمای قدیم بقال‌بازی را بنابرمصالح چند اختراع نموده‌اند. ظاهراً این بازی را در عیش‌ها اسباب طرب و ضحک قرار داده‌اند و باطناً مفید فواید بسیاری است در سیاست مدرن.
«مبنای بازی در آن بوده که اعمال ناشایسته از هر کس به ظهور رسید علی وجوه‌الاقبح تقلید آن نماید که قبایح را مجسم و درنظرها مشهود و محسوس کنند تا از راه دفع فاسد با فسد منحرفین را منفعل سازند، در حقیقت این گونه الواط آیینه مقبحات مردمند، چنانچه فایده‌ی بزرگی از این بازی به ظهور رسید.»
«زمانی که به تأدیب جهال و رفع اغتشاش ولایت، موکب همایون شاهنشاه غفران‌پناه (ناصرالدین شاه) با چهل عراده توپ و چهل هزارقشون نصرت نمون تشریف‌فرمای اصفهان گردید، ملاهای بلد بدنام، اکابر و ارکان متهم، اعیان و اشراف مخوف، الواط خونخوار، مفسدین مخفی، کسبه و زارعین مستاصل، سلطان زمان در غضب، آحاد ناس بذکر وانفسا گرفتار، فردی از افراد را یارای گفتار نبود، عاقبت تدبیر شفاعت به دست تقلید این جماعت بود که روزی جهت تفریح شاهنشاه مبرور بقال‌بازی و اسباب خوانچه بحضور مبارک بردند، از مثال لغو مانند، بی‌اعتدالی‌های اشراک و مستحفظین و محصلین و مستوفیان و مباشران را تمام ظاهر کردند.»
«همان روز از خاصیت این حکمت عملی، موکلین ممنوع، متهمین معاف، بقایا بخشیده شد.»
«همچنین در بسیاری از موارد مهمات بزرگ از لطایف این جماعت صورت‌پذیر شده است.»
منبع مقاله :
مهدوی زادگان، داود؛ (1394)، فقه سیاسی در اسلام رهیافت فقهی در تأسیس دولت اسلامی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول