نقش پدر و مادر به عنوان مربی در تربیت
نقش پدر و مادر به عنوان مربی در تربیت
رسول گرامی اسلام و ائمه طاهرین (علیه السلام) نیز که واسطه ی بین خدا و خلق او هستند و حقیقت انسان و ایعاد وجودی و نیازها و استعدادهای او را می شناسند،و بیوت شریف شان محل نزول وحی است که در بردارنده ی قوانین کامل الهی و تأمین کننده ی صلاح و سعادت بشر است،در واقع مجریان اراده ی الهی و تربیت کنندگان حقیقی نفوس مؤمنین هستند.
امیر مؤمنان (علیه السلام) در سفارشات خود به کمیل (رحمت الله علیه) می فرمایند:
«خدای بزرگ رسول گرامی خود را تربیت فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نیز تربیت مرا عهده دار بود،و من به تربیت مؤمنین همّت گمارده (هدایت و رشد و تربیت آنان توسط من صورت می پذیرد،و در واقع منم که ) ادب را برای آان که مورد نظر و اکرام خداوندی قرار گرفته -اند به ارث می گذارم».
درعین حال هرگز نباید از تأثیر هرگز نباید از تأثیر و نقش پدران و مادران و آموزگاران بر نفس و روح و جان و اندیشه کودکان و نوجوانان و فرزندان خود غافل بود. زیرا انسان ناگزیر از همکاری، برخورد،مشارکت،تماس و معاشرت با همنوعان خویش است.
صفحه ی دل و اندیشه اش در دوران کودکی در اختیار پدر و مادر است،مراحلی از نوجوانی و جوانی خویش را نیز با پذیرش بی چون و چرای آموزش های آموزگاران خود سپری می کند،از دوستان و معاشران خود متأثّر گشته،رنگ می پذیرد.
نیاز او به تهیه مایحتاجش او را به انفعال در مقابل کسانی وامی دارد که در مراحلی از زندگی به حسب ظاهر،رگ حیات او را در اختیار دارند،مطالعه کتب و استماع سسخنان گویندگان،و دیدن و شنیدن مطالب گوناگون از رسانه های ارتباطی،او را که عنصری تأثیرپذیر است،پیوسته متأثر ازمحیط اطراف خود قرار می دهد، و دریک جمله:
«ارتباط متقابل انسان با طبیعت و جامعه،مجموعه ای از تأثیر و تأثرات خوب و بد را پدید
می آورد.»
دغدغه و نگرانی دایمی مربیان صالح و پدران و مادران دلسوز،از زیان های جبران ناپذیر و خطرات فراوانی است که از تربیت غلط و برنامه های زیانبار روزمره ی حاصل می شود.
از طرفی تربیت صحیح،مستلزم رعایت فنون و دقایق و نکات ظریفی است که جز در سایه ی صلاحیت کامل – که ناشی از تقوی و شرح صدر و خبرگی و آگاهی پیچ و خم های مسایل تربیتی و اشراف بر زوایای نفس است – امکان پذیر نیست.
مسأله ی انسان سازی آن اندازه بی اهمیت نیست که هر فرد ناآگاه و بی تعهد چشم و گوش بسته بر آن همت گمارد. خطرات بزرگ ناشی از تربیت غلط و زیان های جبران ناپذیر آن بر کسی پوشیده نیست.
از این جاست که حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
«مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ إِماماً فَعَلیهِ أَن یَبدأَ بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلِیمِ غَیرِهِ ،وَلیَکُن تَأدِیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبلَ تَأدِیبِهِ بِلِسانِهِ.
«کسی که خود را پیشوای مردم قرار می دهد باید پیش از یاد دادن به دیگران نخست به تعلیم نفس خویش بپردازد و باید تربیت دیگران را با عمل و روش نیک خود بر تأدیب زبانی مقدّم بدارد.
و البته آن که به تربیت نفس خویش همّت گمارده،از آموزگار و تربیت کننده ی دیگران،به اجلال و تعظیم سزاوارتر است.»
و از این روست که انتخاب مربّی لایق و استادی حاذق و برگزیدن آموزگاری صالح و با کفایت، تأمل و مشورت و دقّت و مراقبت فراوانی را می طلبد.
همان طور که گذشت عوامل گوناگونی در طول حیات در رشد و تربیت،و یا سقوط و انحطاط انسان مؤثّرند. مهم ترین و مؤثرترین آن ها که در این زمینه نقش اجرایی و عملی بسیار تعیین کننده بر عهده دارند عبارت اند از :
پدر و مادر
والدین از یک سو منتقل کننده ی خصایص و ویژگی های وراثتی یعنی عامل وراثت اند،و از سوی دیگر عامل محیط محسوب می شوند.
وراثت
قانون وراثت در انسان و حیوانات به روشنی قابل مشاهده است،فرزند یک انسان آفریقایی مثلاً در سیاهی پوست و پیجیدگی مو وشکل بینی و سایر خصوصیات مانند پدر و مادر خود می باشد.
به موجب همین قانون،فرزندان بدون کوچک ترین فعالیت اختیاری ،از صفات و خصایص پدران و مادران خود شکل می گیرند.
دانشمندان ژن ها را عامل وراثت می دانند. در روایات هم از ژن به «عرق» تعبیر شده است.
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرمایند:
«بنگر که نطفه ی خود را در کجا قرار می دهی زیرا که عِرق،سرایت کننده است (واخلاق و صفات را به فرزندان منتقل می کند)».
و حضرت علی (علیه اسلام) می فرمایند:
«اخلاق نیکو دلیل خوش اصلی (فضیلت و اصالت خانوادگی) است.»
در جنگ جمل حضرت علی (علیه اسلام) پرچم را به دست فرزند خود محمد حنفیه داده،به وی فرمان حمله دادند. هنگامی که دشمنان تیر می انداختند محمد سستی کرده،منتظر بود تا از شدّت فرو ریختن تیرها کاسته شود و حمله خود را آغاز نماید،حضرت فرمودند:
« بین سر نیزه ها و تیزها حمله کن،چون اجل سپری از مرگ برای تو خواهد بود».
مترس و دلیر باش و پیشروی کن،محمد حمله کرد و ما بین تیرها و نیزه ها توقّف نمود. آن جناب نزد او آمد،
« با قبضه شمشیر به دوش او زد و فرمود: رگی از مادرت در توست».
یعنی ترس را از مادرت به ارث برده ای . آن گاه پرچم را از وی گرفت و خود به لشکر حمله ی سختی نمود.
امام باقر (علیه السلام) می فرمایند:
«مردی از انصار با همسر خود خدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: این زن دختر عمو و همسر من است و جز پاکی و عفّت از او ندیده ام . ولی برایم فرزندی آورده که چهره -اش سیاه،سوراخ بینی او گشاد،موهایش پیچیده و بینی او پهن است که نظیر آن در خانواده و اجداد ما نیست.
حضرت از زن سؤال کردند: چه می گویی؟ پاسخ داد: سوگند به آن کس که تو را به پیامبری مبعوث کرده،از هنگامی که به همسری این مرد در آمده ام با هیچ کس نیامیخته ام.
آن حضرت سر به زیر انداخته،سپس سر مبارک را بلند نموده و دیده به آسمان گشودند ،آنگاه رو به آن مرد کرده،فرمودند:
« بین هر انسان تا آدم نود و نُه عرق وجود دارد که در نسب و ساختمان فرزند همگی فعالیت می -کنند،وقتی نطفه ای در رحم قرار گرفت عرق ها به جنبش درآمده و هریک از خداوند درخواست دارندکه فرزند شبیه او گردد.
« این کودک که به شما شباهت ندارد نشأت گرفته از همان عرق های دوردست است که در نیاکان و اجداد نزدیکت نیافته ای،کودک بگیر که او فرزند توست. زن عرض کرد: یا رسول الله ، از غصه نجاتم دادی».
مضمون این حدیث را حضرت صادق (علیه السلام) از پدران خود از حضرت علی (علیه السلام) نقل فرموده، ودر آخر آن دارد که حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
«کودک فرزند توست که پدید نیامده مگر از عرقی از تو یا عرقی از همسرت».
قانون وراثت،اصلی ثابت و عمومی است،از این رو چنان که بعضی از کودکان با اوصاف تازه ای برخلاف صفات پدر و مادر متولّد شوند،به سبب یک سلسله عوامل وراثتی می باشد که در نهاد پنهانِ اجداد و نیاکان بوده و با پیدایش شرایط مناسب ظهور می یابد که در این حدیث اشاره به آن شده است.
عامل وراثت،هم در «اوول» زن و هم در «نطفه» مرد وجود دارد،از این جهت خصایص جسمی و روحی کودک می تواند مستند به هریک از آن ها باشد،و لذا در حدیثی که گذشت حضرت فرمودند: این فرزند یا از عرق تو و یا از عرق همسرت پدید آمده است.
حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) در روایت دیگری می فرمایند:
«برای نطفه های خود جای مناسب انتخاب کنید،زیرا زنان،نظیر برادران و خواهران خود فرزند می -آورند».
حتی بسیاری از نارسایی ها و بیماری های مادرزادی،و سلامت و نقص کودک نیز تا حدود زیادی از عامل وراثت منشأ می گیرد.
سجایای اخلاقی و صفات پسندیده و یا ناپسند والدین ،زمینه هایی اساسی و تعیین کننده در رشد یا انحطاط کودک پدید می آورد.
از پدران و مادران با فضیلت ،شجاع،سخاوتمند و فداکار،اغلب فرزندانی پرمایه،با کمال و فضیلت به جای می ماند. برعکس از خانواده های بخیل،زبون،خودخواه ،ترسو و... نوعاً افرادی پست و فرومایه به بار می آیند. از اینجا به راز فرمایش حضرت علی (علیه السلام) پی می بریم که پس از شهادت حضرت زهرا(علیهم السلام) به برادر خود عقیل دستور می دهند؛همسری از خاندان شجاعان برایشان جستجو نماید.
پس از انتقال نطفه کار پدر از جهت وراثت تمام است،وای اثر وراثتی مادر نه تنها در دوران حمل بلکه تا پایان ایام شیردهی ادامه دارد. طفل از راه شیر با مادر رابطه ی خونی وراثتی دارد. طرز تفکّر مادر،نحوه ی رفتار،غم ها و شادی ها،اضطراب ها،معاشرت ها،نشست و برخاست ها و جمیع حرکات او در طول این مدّت می تواند در کودک اثر وراثتی بگذارد.
برخی از خصایص وراثتی مثل شکل،رنگ پوست و مو،قد ،زشتی و زیبایی،نارسایی مغزی و عضوی ،میزان هوش،و... همواره ثابت می ماند،و به ندرت می توان آن ها را تغییر داده،کاستی ها و کمبودها را جبران نمود. لذا در روایاتی که از ائمه ی معصومین (علیهم السلام) وارد شده،در مورد انتخاب همسر و دقّت در این امر مهم زیاد سفارش شده است.
جوامع غربی به عامل وراثت چندان توجّه نکرده،در انتخاب همسر به ارزش های والای انسانی بی اعتنایند،بلکه غالباً در پی علاقه ای که معمولاً ناشی از یک جاذبه کاذب و فریبنده است ازدواج صورت می پذیرد،و به خاطر عدن ارتباط صمیمانه . خلأ روابط محبّت آمیز،فرزندان نیز دلبستگی زیادی به پدر و مادر خویش ندارند.
البته گرچه وراثت عامل مهمی در شکل گیری حیات انسانی بوده،نقش بسیار حسّاسی را ایفا می -نماید،لکن همان طور که گذشت،بر اثر تربیت می توان بسیاری از نواقص وراثتی را از میان برد،و یا از اثر و میزان آن کاهید،چه بسیار افراد کودن و ناتوان که در اثر تربیت،به افرادی دانشمند و بصیر و فهیم مبدّل گردیده اند،و چه بسیار کودکانی که از دامن پدر و مادرانی فاسد پا به عرصه ی وجود نهاد،در اثر تربیت صحیح،افرادی لایق،شریف و پاکدامن شده اند.
عامل محیطی:
عامل محیطی دوّم؛محیط خارجی است که شامل دامان پدر و مادر است،دامان پدر و مادر بسان مدرسه کوچکی است که شخصیّت کودک در آن شکل می گیرد. همت های بلند،خصایص ارزشی عالی،خلق و خوی نیکو و آزادگی از دامان پدر و مادر نشأت می گیرد.
و در مقابل؛دون همّتی،پستی ،حقارت ،خودباختگی ،کج خلقی،انزواطلبی،بخل ،زبونی وصفاتی از این قبیل نیز می تواند توسّط پدر و مادر به کودک ارزانی گردد!
در اهمیّت نقش پدر و مادر در تربیت کودک همین قدر کافی است که در نظر آوریم،از مجموع حدود یکصد هزار ساعت عمر کودک از آغاز تا پایان دوران تحصیلات ابتدایی،تنها پنج هزار ساعت آن یعنی فقط پنج درصد از این مدّت در مدرسه سپری می گردد.
چنان چه همین مقدار نیز برای ساعاتی که کودک با دوستان و همسایگان و آشنایان و خویشان خود به سر می برد به حساب آوریم،می بینیم که حدود نود درصد از دوران کودکی و اوایل نوجوانی - که از حساس ترین دوران شکل گیری شخصیت انسان است – با پدر و مادر و همراه با اعمال و رفتار و گفتار و اخلاق و روحیات نیک و ید آنان و در زیر چتر حمایت و در تحت نظارت و سرمشق بی بدیل ایشان سپری می شود،و به همین دلیل نقش و تأثیر مادر به مراتب از پدر بیشتر خواهد بود.
بخش اعظم انس و ارتباط و تماس و نقطه ی اتکای کودک و نوجوان با مادر است،بلکه او تکیه -گاه فرزند خویش می باشد.
تأثیر خانواده در کودک و نقش آن در سازندکی فرد و جامعه،و در جمیع امور فرهنگی، اجتماعی،اخلاقی ،عاطفی و... بسیار مهم و عظیم است. والدین تأثیری بس فوق العاده در فرزندان داشته،ودر قبال آفریدگار خویش و فرزندان و اجتماع مسؤولیتی خطیر خواهند داشت.
اهمیّت نقش خانواده را در پرورش فرزند نمی توان نادیده گرفت و این اهمیّت بیشتر از آنجا ناشی می شود که تأثیر خانواده از رابطه خونی و مهر و عاطفه ی حقیقی سرچشمه گرفته،در صورتی که رابطه ی دیگران با او یک رابطه ی صرفاً تلقینی و اجتماعی است.
طفل فطرتاً پاک و برگی از کتاب طبیعت است که در آن چیزی نگاشته نیست . این پدر و مادر هستند که او را صالح یا فاسد به بار می آورند. آنان وسیله ای برای انتقال آداب،اخلاق ،رسوم و سنت های صحیح یا غلط به فرزندان خویش هستند.
حتی عقاید فرزندان از اعتقادات پدر و مادر نشأت می گیرد. از این رو در روایت آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
«هر مولودی بر فطرت توحید به دنیا می آید و این پدر و مادر هستند که او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی به بار می آورند».
فرزند،هم استعداد دارد گرگ خو شود،و هم می تواند به مقامات عالی انسانی برسد. این پدر و مادر هستند که باید تلاش کنند تا او را برای آینده اسلام و جامعه،فردی آگاه و صالح و خدمتگزار پرورش دهند.
البته دامان هر پدر و مادری نمی تواند برا ی فرزند،بهترین آموزشگاه باشد،باید محیط خانواده از آلودگی و گناه منزّه بوده،خیانت و نادرستی بر آن حاکم نباشد،و پدر و مادر دارای صفات انسانی و ملکات پسندیده باشند. تنها در این صورت است که خانواده می تواند محلّی امن و مناسب برای پرورش و تربیت کودک باشد.
پدران و مادرانی که گفتار و کردارشان برخلاف اصول اساسی تربیت و در ستیز با صفات عالی انسانی است،هرگز قادر نیستند در دامان خویش فرزندانی شایسته بارآورند،فرزندی که در دامان والدین نالایق و ناشایست قرار می گیرد طبیعتاً به دشواری می تواند خود را از تأثیر صفات و روحیات آنان دور نگه دارد. پدر و مادر نه تنها مسؤول رفتار و گفتار خویش در پیشگاه الهی هستند،بلکه باید پاسخگوی تأثیرات سوی اعمال خود بر کودکان خویش نیزباشند.
پی نوشت
. بحار:77/267،تحف العقول /119.
. نهج البلاغه فیض / 1117 ح 70.
. گیاهان نیز از این قانون مستثنی نیستند، یک تخم گل تمام خصائص ساقه و برگ و گل و رنگ نهالی را که از آن به وجود آمده، در خود حفظ می نماید، یا مثلاً یک هسته ی درخت تمام صفات و رنگ درختی را که از آن ساخته شده در بر دارد.
. المستطرف : 2 /218 ، در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید : 12 117 باب 223 ، روایت را که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) است و مروی عنه آن حذف شده،از عمر به این صورت نقل می کند: « اُنظُر فِی أَیِّ نِصابٍ تَضَعُ وَلَدَکَ، فَإِنَّ العِرقَ دَسّاسٌ». «بنگر فرزند خود را در چه نژاد و اصلی می نهی زیرا عرق سرایت کننده است».
. غرر: 1 / 379 ف 27 ح 52.
. تتمّة المنتهی / 21.
. وسایل : 21/503 ب 105 از احکام اولاد ح 1.
. مستدرک : 15 / 196 ب 76 از احکام اولاد ح 1.
. نهج الفصاحة / 227 ح 1133.
. بحار: 3 /281 ب 11 از توحید ح 22 ، در مبحث «وجدان اخلاقی و توحیدی» به طور مبسوط در این باره بحث خواهد شد. منبع:فرهنگ تربیت، عباس اسماعیلی یزدی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1382، چاپ اول، صص 63- 73.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}