سَقَط
سقط در لغت معنی سخن درشت و دشنام میدهد. سقط گفتن یعنی زشت گفتن و بدگفتن، چنانچه بیهقی میگوید: «و غلامان در میآویختند و کشاکش کردند و وی سقط میگفت.» و سعدی : «ملک را دشنام دادن گرفت و سقط گرفتن آغاز کرد.»
نویسنده: دکترمحمدرضا اصلانی (همدان)
Invective
معادلهای دیگر: دشنام، زخمزبان، ناسزا، هتاکیسقط در لغت معنی سخن درشت و دشنام میدهد. سقط گفتن یعنی زشت گفتن و بدگفتن، چنانچه بیهقی میگوید: «و غلامان در میآویختند و کشاکش کردند و وی سقط میگفت.» و سعدی : «ملک را دشنام دادن گرفت و سقط گرفتن آغاز کرد.» معادل انگلیسی آن invective از فعل inveigh، به معنی پرخاش کردن ساخته شده است. معادل لاتین سقط هم invectives معنی attacking یا حمله میدهد. سقط از ابزارهای مهمی است که هجوگو با سخنانی رکیک و بیپرده فضای طنزآمیز مورد نظر خود را شکل دهد. در ادبیات فارسی سنت سقطگویی هم مانند هجو به تأثیر از ادبیات عرب بر میگردد و نمونههای فراوانی ازآن را در شعرهای شاعران عرب میتوان یافت. در ادبیات فارسی هم شعرهای انوری، سوزنی، یغمای جندقی و ایرج میرزا در این زمینه شهرت دارد. سوزنی در توجیه سقطهای شعریاش میگوید:
در هجاگویی دشنام مده، پس چه دهم
مرغ بریان دهم و بره و حلوا و حریر؟
هجو را مایه زدشنام دهد مرد حکیم
تا مخمر شود از هجو بخیزد چو خمیر
مثل نان فطیر است هجا، بیدشنام
مرد را درد شکم گیرد از نان فطیر
خاقانی در هجویهای برای ابوالعلاء گنجوی، او را با سقطهایی چون ملحد، جاهل دین، غرّبچه، عوری (لخت، برهنه)، سگ و غول خطاب میکند و میگوید:
بینی سگ گنجه را در این کوی
هم سرخ قفا و هم سیهروی
آن ملحد بوالعلای سافل
چون وحش و بهیمه غَفل و غافل
آن جاحظ وقت را بدی خواه
آن جاهد دین ابادهالله
غرّبچه و غرچهای زلوری
عوری سگ و غول و اصل عوری
چون آن سگ غوری از جهان زاد
همشیرهی شیخ نجدی افتاد
در ادبیات غرب در نمایشنامههای آرخیلوخوس و آریستوفان و همچنین در هجوهای فردی و اجتماعی، مواردی از سقط را میتوان پیدا کرد. گویی در موعظههای لوسیلیوس هم سقطهایی وجود داشته، هر چند از این موعظهها امروزه چیزی باقی نمانده است. آرخیلوخوس که در قرن هفتم قبل از میلاد زندگی میکرد، به خاطر سقطهایش چنان شهرتی یافت که ایوستاتیوس او را عقربزبان نامید.
در کمدی روم باستان، جوونال به عنوان بزرگترین سقطگوی ادبیات کلاسیک، در قرن اول میلادی، در نکوهش شیوهی زندگی رومیها سقط گفت. از زمان جوونال تا اواخر قرون وسطی، در ادبیات اروپا سقطگویی رواج چندانی نداشت تا این که دوباره از قرن پانزدهم از سقط برای اهداف متفاوتی استفاده شد.
در ادبیات انگلیس در آثارجان اسکلتون، جان ناکس، شکسپیر، بن جانسن، توماس لوج، جان مارستون، ساموئل باتلر، جان درایدن، الکساندر پوپ، جاناتان سوئیفت و اسمولت مثالهایی از سقط وجود دارد.
منبع مقاله :
مهدوی زادگان، داود؛ (1394)، فقه سیاسی در اسلام رهیافت فقهی در تأسیس دولت اسلامی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}