نویسنده: دکترمحمدرضا اصلانی (همدان)

 


کمدی نو، شامل آن دسته از کمدی‌های است که از حدود سال 336 میلادی به بعد نوشته شد. در این نوع کمدی ضمن تأکید بر جنبه‌های اجتماعی شخصیت‌های عادی، بین یک زوج جوان، رابطه‌ی عاشقانه وجود دارد. در داستان اغلب با ازدواج این دو مخالفت می‌شود و به این ترتیب گرهی کور در طرح داستان به وجود می‌آید. اما به تدریج مشکلات حل می‌شود تا این که در لحظه‌‌ی موعود نظمی جدید بر داستان حاکم می‌شود.
در کمدی‌های نوگروه همسرایی و ساختمان پنج قسمتی کمدی‌های قدیم وجود ندارد. برخلاف کمدی‌های آریستوفان، در این نوع کمدی شخصیت‌های حقیقی وجود ندارند و عشق محور اصلی است. اولین تلاش برای ساخت تیپ در همین دسته از کمدی‌ها صورت گرفت.
مناندر، معروف‌ترین و تأثیرگذارترین کمدی‌نویس کمدی‌نو، گویی در حدود صد نمایش‌نامه نوشت که فقط بخش‌های اندکی از آن‌ها باقی است. کمدی لجوج درباره‌ی پیرمردی سودایی مزاج بوده است.
در کمدی حَکمیت ازدواج مردی آتنی به نام خاری سپوس (زیباطلعت) با زنی به نام پامفیله (دلبرخانم) روایت می‌شود. پامفیله دختر اسمیکرنیس (کم‌مایه) است. خاری سپوس پنج‌ماه بعد از عروسی از غلام خود اونه سیموس (مفید) باخبر می‌شود زنش وضع حمل کرده است. او که به همسرش علاقه‌ی وافری داشت، با عشق به دختری چنگ‌نواز به نام هابروتونون (بنفشه خانم) خود را تسلی می‌‌دهد.
در ادامه‌ی داستان دو مرد روستایی، در دعوا اسمیکرنیس را حَکم خود قرار می‌دهند. یکی از این دو، کودکی سرراهی یافت که چیزهایی با خود داشت. او کودک را به دیگری سپرد تا بزرگ کند. دعوای آن‌ها برای مالکیت چیزهایی است که کودک با خود داشته است. اسمیکرینس حُکم می‌کند که همه‌ی آن‌ها متعلق به خود کودک است. از قضا اونه سی‌سیموس میان اموال کودک انگشتری متعلق به ارباب خود می‌یابد. به کمک هابروتونون معلوم می‌شود مادر کودک پامفیله و پدرش خاری سپوس است. ماجرا هم به جشن شبانه‌ی قبل از تاریخ ازدواج آن‌ها بر می‌گردد.
بعدها ترنس و پلاتوس، دو تن از نمایش‌نامه‌نویسان روم باستان، تحت تأثیر مناندر کمدی‌هایی را نوشتند که بر کمدی‌های دوران الیزابت تأثیر زیادی داشت.
منبع مقاله :
اصلانی، محمدرضا؛ (1394)، فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز همراه با نمونه‌های متعدد برای مدخل‌ها، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول.