شش اشتباه بزرگ زنان - 4

نويسنده : باربارا آنجليس
قسمت چهارم : استعدادها و توانايي هاي خودتان را دست کم نگيريد

استعدادها و توانايي هاي خودتان را دست کم گرفته و يا گاهي اوقات آن ها را مخفي مي کنيد.

آيا مدام عادت داريد در حضور مردي که دوستش داريد، خودتان را پايين بياوريد؟ آيا به سختي مي توانيد تعريف و تمجيدهايي که ديگران از شما مي کنند را بپذيريد؟ آيا استعدادها و توانايي هايي داريد که همسرتان از آن ها خبر ندارد؟
اغلب زن ها در ارتکاب به اشتباه شماره ي 4 مهارت خاصي دارند، بطوري که حتي از آن آگاه نيز نيستند.اغلب ما استعداد و موفقيت هايمان را از ترس اين که مبادا مردان زندگيمان را بدين وسيله تهديد کرده باشيم و يا براي اين که مبادا باعث شويم او احساس کند نسبت به ما از هوش و يا توانايي کمتري برخوردار است، پنهان مي کنيم. ما اين کار را به طرق مختلف انجام مي دهيم.
1- راجع به خودمان با کلمات تحقير آميز صحبت کرده و خودمان را به خاطر کوچک ترين اشتباهي که مرتکب شده ايم، پايين مي آوريم. طوري رفتار مي کنيم که گويي خودمان را دوست نداريم.
«باورم نميشه که يادم رفته بود تو ديشب جلسه داشتي. گاهي اوقات به نظر ميرسه که همه چيز را فراموش مي کنم.»«رئيسم گفت از گزارشم خيلي خوشش آمده، اما فکر نمي کنم گزارش خيلي خوبي نوشته بودم.» به نوعي راجع به پروژه هاي مالي شرکت سر در گم و گيج ام.راستش خودم هم نمي دونستم که راجع به چي بايد بنويسم.
«خيلي ناراحتم از اين که اين قدر چاق شدم.از نگاه کردن به اين سلوليت حالت بهم نميخوره.»
2- وقتي مردمان از ما تعريف مي کند، با او بحث مي کنيم و طوري رفتار مي کنيم، گويي مايل نيستيم راجع به ما چنين نظراتي داشته باشد و سعي مي نماييم نظرش را تغيير بدهيم.
«واقعاً از اين لباس خوشت آمد؟ اين لباسم خيلي کهنه است. تازه از مد هم افتاده، اما خب گفتم يه چند بار ديگه بپوشش. به هرحال متشکرم از اين که از لباسم تعريف کردي.»
«آه عزيزم راه انداختن اون مهموني غيرمنتظره واقعاً کار سختي نبود، زياد هم وقتم را نگرفت.در ضمن خيلي ها هم بهم کمک کردند.مجبور نيستي زياد تشکر کني، اين قدر بزرگ جلوه اش نده».
«از سخنرانيم خوشت آمد؟ با وجودي که آخرين نفر بودم، خيلي مضطرب شدم، مطمئن نبودم ديگران حرف هامو خوب بفهمند.فکر کنم از اين که من آخرين سخنران بودم و جلسه تمام شد، خيلي خوشحال
شدند.به اين خاطر بود که برام اين قدر کف زدند.»
3- ما استعداد و توانايي هايمان را از مردان زندگيمان پنهان مي کنيم.
ساندرا نمونه ي خوبي است از زني که مرتکب اشتباه چهارم مي شده. او هفت سال است که با گرگ ازدواج کرده و متخصص اين است که خودش را از شوهرش کمتر، کم هوش تر و ناتوان تر جلوه دهد. او با صدايي نرم وآرام چنين اعتراف کرد: «گرگ دوست داره احساس برتري بکنه.همين ميگن از همون اول من هميشه خودم را از اون پايين تر نشون مي دادم.» ساندرا به تازگي متوجه شده که در گذشته چکار مي کرده است. حقيقت اين بود که او هرگز به گرگ نگفته بود تحصيلات دانشگاهي داشته و اين که براي دوره هاي کارشناسي ارشد و دکتري به او بورسيه تعلق گرفته است.گرگ حتي نمي دانست که اوزبان فرانسه را خيلي روان و سليس صحبت مي کند و به اين زبان تسلط کامل دارد. در ضمن قبل از اين که با گرگ آشنا شود به او نگفته بود که از طرف يک تاجر بسيار موفق فرانسوي براي کار به پاريس دعوت شده. سانداربه اين دليل آن موارد را راجع به خودش به گرگ نگفته بود که به قول خودش اين موارداهميت چنداني ندارد.
الن سي و هفت ساله و شوهرش اندي سي و نه ساله، هر دو شاغل هستند. اندي يک مشاور سرمايه گذاري است که براي يک شرکت بزرگ کار مي کند و الن نيز مدير روابط عمومي يک توليدي پوشاک است. روزي آن ها به منظور حل مشکلاتشان به دفتر کار من آمدند. الن اين طور شکايت کرد: «فکر مي کنم اندي اونطوري که من مي خوام از من تقدير و تشکر نمي کنه. منم مثل او کار مي کنم، اما ما هميشه براي حل مشکلات
کاري او گفتگو داريم وهيچ وقت راجع به مشکلات کاري من صحبتي نمي کنيم.»
اندي جواب داد: «خب آره، راستش واقعيت داره. ما بيشتر اوقات راجع به شغل من حرف مي زنيم، اما فکر مي کنم به اين دليله که شغل من پيچيده تر از شغل توست.»
کاملاً طبيعي بود که الن بعد از اين که شنيد شوهرش خود و شغلش را خيلي مهم تر از او مي بيند، بسيار عصباني شود.
مدتي با الن و اندي صحبت کردم تا متوجه منشأ اصلي مشکلاتشان شدم. الن مرتکب اشتباه شماره ي چهارم شده بود. هميشه موفقيت هايش را از اندي پنهان کرد ه و سعي داشت شغلش را کم اهميت جلوه دهد؛ تا بدين وسيله باعث شود، اندي احساس مهم بودن بنمايد.البته او اين کار را ناخودآگاه انجام مي داد و اين عادت را گويي اززمان کودکيش کسب کرده بود. با نگاهي به دوران کودکي الن به نکات مهمي پي برديم. الن، يک برادر داشت که از او کوچکتر بود و الن در مدرسه نمرات خوبي مي گرفت؛ مادرش هم به او مي گفت: «الن به برادرت نگو اين ترم چه نمره هاي خوبي گرفتي.ميدوني برادرت با نمراتش تو مدرسه مشکل داره.»
الن نظير همين رفتار را نيز با شوهرش در پيش گرفته بود. هيچ وقت نمي گذاشت اندي در مورد مشتري هاي پرو پاقرص وکله گنده اي که دور و برش را گرفته بودند، بوي ببرد. هيچ وقت از احترام فوق العاده اي که مشتريانش برايش قائل بودند، با اندي صحبتي نمي کرد.در ضمن هيچ وقت از رؤياها و اهداف آينده اش با اندي حرفي نمي زد.الن بعد از شنيدن اشتباه شماره ي چهار، چنين اعتراف کرد: «وقتي خودم از خودم زياد تعريف
و تمجيد نمي کردم و احترام زيادي براي خودم قائل نبودم و اين همه موارد خوب را از او پنهان مي کردم، چطور اندي ميتونست بفهمه که من اين قدر فوق العاده ام.»
ميليون ها زن نظير: الن و سندي لايق، توانا، باهوش وسخت کوش هستند و نمي دانند که چگونه به درستي شکوه و جلال خودشان را جشن بگيرند.

چرا توانايي ها و امتيازات خود را از همسرمان پنهان مي کنيم؟

آيا وقتي دختر بچه ي کوچکي بوديد چنين مواردي به شما گفته بودند؟ که «هميشه وقتي با يک پسربازي مي کني بگذار اول اون ببره. اين جوري اون تو را بيشتر دوست خواهد داشت.»
«زياد کنار مردها خودت را باهوش نشان نده وگرنه تو را با خودشان بيرون نمي برند، بايد اون ها را بالا ببري و باعث بشي که احساس کنند، از تو باهوش ترند.»
ما زن ها شرطي شده ايم و بايد کاري کنيم که همسرمان احساس کند از ما باهوش تر و بهتر است، تا بدين وسيله ازعشق او نسبت به خودمان مطمئن بشويم.
ما با اين باور قدم به زندگي مشترک مي گذاريم که اگر در کنار مردي
بسي باهوش و قوي باشيم، او ديگر تمايلي به رابطه با ما نخواهد داشت. بنابراين سخت تلاش مي نماييم کاري کنيم که او باهوش تر و بهتر به نظر بيايد و ما خود را پايين تر از آن چه که هستيم نشان مي دهيم.
آيا تا کنون چنين نصيحت هايي به شما شده است: «ببين سوزي، خوشحالم که همه ي نمره هات بيست شده، اما نمي خوام به همه بگم، چون دوست ندارم پز بدم.در ضمن دخترها بايد فروتن وافتاده حال باشند.»
جيني، اينقدر توآينه خودت را نگاه نکن.خانمانه نيست که فکر کني خيلي خوشگلي. دخترهايي که مغرور هستند، خيلي محبوب نيستند.»
بياد مي آورم وقتي که در دبيرستان مشغول درس خواندن بودم، مادرم به من مي گفت: «هرچه موفق تر باشي آدم هاي بيشتري به تو حسودي مي کنند، در نتيجه دوستان کمتري خواهي داشت. به همين دليل بايد مواظب باشي که ديگران را با استعدادهايت نترساني و آن ها را از خودت فراري ندهي.» بعد ها در زندگيم با هيچ يک از عکس العمل هاي بدي که مادرم گفته بود روبرو نشدم، اما او همان طور که از مادرش ياد گرفته بود، فلسفه ي تحقير و خودکم بيني را به من آموزش مي داد. به بسياري از ما وقتي کوچک بوديم، چنين آموزش هايي داده مي شد. به اين معني که يک زن نبايد خيلي خوب به نظر برسد و اگر خودش را قوي نشان بدهد، زياد زنانه و جذاب نيست.
در تلاش به منظور «دختر خوب بودن»، زن ها استعدادها و توانايي هاي خود را پنهان مي کنند.
1- پنهان کردن توانايي ها و استعدادهاي شما عشق و شور و حرارت رابطه تان را مي کشد. هنگامي که خود و موفقيت هاي مان را دست کم گرفته و کوچک جلوه مي دهيم و آن ها را از مرد زندگيمان پنهان مي سازيم، به نظر خودمان را غير تهديد آميز و در نتيجه جذاب تر جلوه مي دهيم، اما واقعيت اين است که دقيقاً برعکس اين حالت اتفاق مي افتد.
مردها بيشتر به سمت توانايي ها و استعدادها جذب مي شوند و ضعف و عدم توانايي، آن ها را سرد مي کند.
مردها عاشق استعداد و توانايي در زن ها هستند. چرا که خودشان چنين آموزش ديده اند که بايد لايق، توانا و با استعداد باشند و چنان چه نظير همين گفته ها را در شخص ديگري ببينند؛ جذب او خواهند شد. هنگامي که براي نوشتن اين مقاله تحقيق مي نمودم با صدها مرد مصاحبه کردم و تمام آن ها گفتند: زن هايي که اعتماد بنفس بيشتري از خود نشان مي دهند، براي شان جذاب ترند.مردها براي اين گونه زن ها احترام بيشتري قائل بوده و آن را جدي مي گيرند.
حال نکته اي که در اين جا جلب نظر مي کند اين است که زن ها تصور مي کنند، اگر افتاده حال جلوه کنند، مرد زندگيشان آن ها را بيشتر دوست خواهد داشت. در حالي که حقيقت اين است که اين رفتار، عشق و شور و حرارت را در برقراري رابطه از بين مي برد.
2- هنگامي که عادت داريد استعدادهاي خود را از مردان پنهان کنيد،
در نهايت آن استعدادها را از خودتان نيز پنهان خواهيد کرد.ضرب المثلي است که مي گويد:
«از دل برود هر آن که از ديده برفت.»اين ضرب المثل يقيناً در مورد اشتباه شماره ي چهار صدق مي کند.هرچه موفقيت هاي خود را بيشتردر حضور ديگران کوچک جلوه دهيد، آن ها را بيشتر فراموش خواهيد کرد، تا جايي که تماستان را با استعدادها و توانايي هاي خود به يک باره از دست خواهيد داد.

راه حل: چگونه از اين کار دست بکشيم؟

1- از تمامي استعدادها، توانايي ها، قابليت ها و ويژگي هاي مثبت خود ليستي تهيه کرده و آن ها را با همسرتان در ميان بگذاريد. اين تمرين را به بسياري از زن هايي که درسمينارهايم شرکت کرده بودند،دادم .داستان هاي حيرت انگيزي از نتايج شگفتي که به دست آمده بود، شنيدم.بسياري از زنان گزارش دادند که نوشتن ويژگي هاي مثبت، استعدادها، توانايي ها و موفقيت هاي زندگيشان به آنان حقايقي را يادآوري نمود که مدت ها بود آن ها را فراموش کرده بودند و دراين باره هرگز با همسرانشان صحبتي نداشته اند. مردها نيز گزارش دادند از اين که مطلع شدند، همسران آنها واجد بسياري از خصوصيات و ويژگي هاي مثبت بوده اند، متعجب شدند.
2- هرگاه تعريف و تمجيدي از شما مي شود و آن را نمي پذيريد و يا خود را پايين مي آوريد و يا موفقيت هايتان را دست کم جلوه مي دهيد، مچ خودتان را بگيريد و بياموزيد تا کمي بزرگي و عظمت خود را جشن بگيريد.
در آن لحظه از اين که مي بينيد تا چه حد مرتکب اشتباه شماره ي چهار مي شديد، شگفت زده خواهيد شد. از پنهان کردن استعدادها و موفقيت هاي خود دست بکشيد و در عوض بياموزيد، آن ها را پاس بداريد. دفعه ي بعد که کسي از شما تعريف کرد، نفس عميقي بکشيد وبگوييد: متشکرم. افتاده حالي و فروتني غيرحقيقي خود را از پنجره بيرون بياندازيد.
3- بدنبال مردي باشيد که تمايل داشته باشد، بزرگي و درخشش شما را ببيند. همگي ما مي دانيم مرداني وجود دارند که به دلايل بسياري، دوست ندارند همسرشان قدرتمند و يا متکي به نفس جلوه کند. هنگامي که با چنين مرداني هستيد، مشکل مي توانيد اين عادتتان را کنار بگذاريد. چرا که او دوست ندارد شما را اين گونه ببيند. مطمئن شويد با کسي ازدواج مي کنيد که تمايل دارد شما را در پيشرفت هايتان حمايت کند، پيشرفت هايي که همواره استحقاقش را داشته ايد.
منبع: کتاب رازهايي درباره ي مردان