امکان تشرف به محضر مبارک امام زمان عليه السلام درعصر غيبت کبري
امکان تشرف به محضر مبارک امام زمان عليه السلام درعصر غيبت کبري
امکان تشرف به محضر مبارک امام زمان عليه السلام درعصر غيبت کبري
الف . اما وجود مقتضي رؤيت اين است که در عصر غيبت کبري مصلحت بر آن است که هر از چند مدتي حضرت خودش را به برخي از مردم و بزرگاني که سخنشان مورد قبول است ، نشان مي دهد تا مردم به وجود او اطمينان پيدا کرده و طولاني شدن غيبت ، سبب انکار وجود حضرت نگردد ، زيرا تنها دليل و برهان - خصوصاً براي عوام مردم - موجب اطمينان و يقين به وجود امام زمان عليه السلام نيست . و لذا بزرگان دستور مي دهند که قصه ي تشرف هاي بزرگان به خدمت امام زمان ( عليه السلام ) را براي مردم بازگو کنيد که اين به نوبه ي خود مردم را دلگرم کرده و به آن ها روحيه و اميد مي دهد و ، بر اعتقادشان نسبت به وجود حضرت مي افزايد ، زيرا قوي ترين دليل بر امکان شيء وقوع آن است .
ب . و نسبت به موانع ، هيچ مانع و محذور شرعي و عقلي در تشرف به ملاقات حضرت نيست . در مباحث بعد به برخي موانع مي پردازيم .
1- سيد مرتضي رحمه اله
« إنا غير مقاطعين علي أن الامام عليه السلام لايصل إليه أحد و لايلقاه بشر . فهذا امر غير معلوم و لاسبيل إلي القطع عليه » ؛ « ما قطع نداريم که دست کسي به امام نمي رسد و بشر نمي تواند او را ملاقات کند ، اين امري غير معلوم است که راهي بر قطع به آن نيست ».
آن گاه مي گويد : « فإن قيل : إذا کان العله في استتار الامام خوفه من الظالمين و اتقائه من المعاندين فهذه العله زايله في اوليائه و شيعته فيجب أن يکون ظاهرا لهم .... و الجواب ... إنه غير ممتنع أن يکون الإمام عليه السلام يظهر لبعض اوليائه ممن لا يخشي من جهه اسباب الخوف فان هذا مما لا يمکن القطع علي ارتفاعه و امتناعه و انما يعلم کل واحد حال نفسه و لا سبيل له إلي العلم بحال غيره ... » ؛ « اگر گفته شود که علت استتار امام ، خوف از ظالمين و تقيه ي از معاندين است . مي گوييم : اين علت در حق اوليا و شيعيانش نيست ، پس واجب است که براي آن ها ظاهر گردد و کساني که ترس از آنان نيست . اين ر ا نمي توان قطع به عدم و امتناع آن پيدا کرد ؛ زيرا هر کس از شيعيان حضرت حال خود را مي داند ولي از احوال ديگران خبري ندارد . » . (1)
2- شيخ طوسي رحمه الله
« نحن نجوز أن يصل إليه کثير من اوليائه و القائلون بامامته فينتفعون به » ؛ « ما تجويز مي کنيم که بسياري از اولياء و قائلين به امامت او به خدمتش رسيده و از اونفع ببرند » . (2)
3- سيد بن طاووس رحمه الله
وي خطاب به فرزندش مي گويد : « والطريق مفتوحه إلي امامک عليه السلام لمن يريد الله حبل شأنه عنايته به و تمام احسانه إليه » ؛ « راه به سوي امامت باز است براي کسي که خداوند - جل شأنه - اراده کرده تا به او عنايت و نهايت احسان کند » . (3)
و نيز در جايي ديگر مي گويد : « و إذا کان غير ظاهر الآن لجميع شيعته فلا يمتنع أن يکون جماعه منهم يلقونه و ينتفعون بمقاله و فعاله و يکتمونه » ؛ « گرچه امام الآن ازجميع شيعيان غايب است .ولي ممتنع نيست که جماعتي از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده ، از گفتار و کردار ايشان استفاده کنند و از ديگران کتمان نمايند . ...» (4)
4- آخوند خراساني رحمه الله
او در مبحث اجماع مي گويد : « و اما في زمان الغيبه فلا يکاد يحصل ذلک عاده. نعم قد يتفق في زمان الغيبه للأوحدي التشرف بخدمته و اخذ الحکم منه » ؛ « .... گرچه احتمال تشرف برخي از افراد صالح و واحدي به خدمتش ، داده مي شود ، و احياناً او را نيز مي شناسند » . (5)
5- محقق نائيني رحمه الله
او نيز در مبحث اجماع مي گويد : « و اما در زمان غيبت ، عادتاً رؤيت حضرت ممکن نيست. آري ، در زمان غيبت براي اوحدي و افراد صالح ، تشرف به خدمت حضرت و گرفتن حکم از ايشان امکان پذير است » . (6)
ب . و نسبت به موانع ، هيچ مانع و محذور شرعي و عقلي در تشرف به ملاقات حضرت نيست . در مباحث بعد به برخي موانع مي پردازيم .
قائلين به امکان تشرف
1- سيد مرتضي رحمه اله
« إنا غير مقاطعين علي أن الامام عليه السلام لايصل إليه أحد و لايلقاه بشر . فهذا امر غير معلوم و لاسبيل إلي القطع عليه » ؛ « ما قطع نداريم که دست کسي به امام نمي رسد و بشر نمي تواند او را ملاقات کند ، اين امري غير معلوم است که راهي بر قطع به آن نيست ».
آن گاه مي گويد : « فإن قيل : إذا کان العله في استتار الامام خوفه من الظالمين و اتقائه من المعاندين فهذه العله زايله في اوليائه و شيعته فيجب أن يکون ظاهرا لهم .... و الجواب ... إنه غير ممتنع أن يکون الإمام عليه السلام يظهر لبعض اوليائه ممن لا يخشي من جهه اسباب الخوف فان هذا مما لا يمکن القطع علي ارتفاعه و امتناعه و انما يعلم کل واحد حال نفسه و لا سبيل له إلي العلم بحال غيره ... » ؛ « اگر گفته شود که علت استتار امام ، خوف از ظالمين و تقيه ي از معاندين است . مي گوييم : اين علت در حق اوليا و شيعيانش نيست ، پس واجب است که براي آن ها ظاهر گردد و کساني که ترس از آنان نيست . اين ر ا نمي توان قطع به عدم و امتناع آن پيدا کرد ؛ زيرا هر کس از شيعيان حضرت حال خود را مي داند ولي از احوال ديگران خبري ندارد . » . (1)
2- شيخ طوسي رحمه الله
« نحن نجوز أن يصل إليه کثير من اوليائه و القائلون بامامته فينتفعون به » ؛ « ما تجويز مي کنيم که بسياري از اولياء و قائلين به امامت او به خدمتش رسيده و از اونفع ببرند » . (2)
3- سيد بن طاووس رحمه الله
وي خطاب به فرزندش مي گويد : « والطريق مفتوحه إلي امامک عليه السلام لمن يريد الله حبل شأنه عنايته به و تمام احسانه إليه » ؛ « راه به سوي امامت باز است براي کسي که خداوند - جل شأنه - اراده کرده تا به او عنايت و نهايت احسان کند » . (3)
و نيز در جايي ديگر مي گويد : « و إذا کان غير ظاهر الآن لجميع شيعته فلا يمتنع أن يکون جماعه منهم يلقونه و ينتفعون بمقاله و فعاله و يکتمونه » ؛ « گرچه امام الآن ازجميع شيعيان غايب است .ولي ممتنع نيست که جماعتي از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده ، از گفتار و کردار ايشان استفاده کنند و از ديگران کتمان نمايند . ...» (4)
4- آخوند خراساني رحمه الله
او در مبحث اجماع مي گويد : « و اما في زمان الغيبه فلا يکاد يحصل ذلک عاده. نعم قد يتفق في زمان الغيبه للأوحدي التشرف بخدمته و اخذ الحکم منه » ؛ « .... گرچه احتمال تشرف برخي از افراد صالح و واحدي به خدمتش ، داده مي شود ، و احياناً او را نيز مي شناسند » . (5)
5- محقق نائيني رحمه الله
او نيز در مبحث اجماع مي گويد : « و اما در زمان غيبت ، عادتاً رؤيت حضرت ممکن نيست. آري ، در زمان غيبت براي اوحدي و افراد صالح ، تشرف به خدمت حضرت و گرفتن حکم از ايشان امکان پذير است » . (6)
پي نوشت :
1- تنزيه الانبياء ، ص 182 - 184.
2- کلمات المحققين ،ص 533.
3- کشف المحجه ، ص 143 و 154.
4- الطرائف ، ص 185.
5- کفايه الاصول ، ج 2 ، ص 291.
6-فوائد الصول ، ج 2 ، مبحث اجماع.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}