اوقاف اسلامي در بيت المقدس(1)

نويسنده:سپيده معتمدي، سوسن فرهنگي، افسانه منفرد

سفر و يادگيري

در گذشته يکي از شرطهاي تبحّر و ثقه‏شدن در هريک از شاخه‏هاي علوم اسلامي، مسافرت علمي بود. در تاريخ اسلام براي يک محقق به ندرت مي‏توان ستايشي از اين والاتر يافت که گفته شود سفرهاي بسيار کرده و از محضر علماي طراز اول تعليم گرفته است. اين رسم از قرن اول و از آن هنگام آغاز شد که بسياري از صحابه پيامبر (ص)، به عراق و سوريه و مصر رفتند و تنها تعداد معدودي در حجاز باقي ماندند. هر محدثي، هنگامي که مي‏خواست سنديت هريک از کلمات حديثي را که روايت کرده ثابت کند، راهي سفر مي‏شد تا با کساني که آن سخن را از زبان پيامبر (ص) شنيده بودند ديدار کند. از اين‏رو عبداللّه‏ بن مسعود (متوفي 33ه.ق)، ـ يکي از روات ثقه مشهور ـ مي‏گويد: «اگر کسي را بشناسم که بهتر از من حديث گويد و منزلگاهش در بالاي بلندترين قله‏ها باشد، مي‏روم و او را پيدا مي‏کنم.»
به تدريج اين سنت تا آنجا استحکام يافت که يکي از ويژگيهاي فرهيختگي در اسلام گرديد. البته فريضه اداي حج در مکه به پيشبرد اين کار کمک بسيار مي‏کرد. اداي اين عبادت براي طلاب فرصتي بود براي تحصيلات بيشتر. فقها و طلاب، از چين ـ در منتهي‏اليه شرق ـ يا اندلس ـ در منتهي‏اليه غرب سرزمينهاي اسلامي ـ يا از سرزمينهاي ميان اين دو سرزمين در مسير مکه، سالها سفر کرده و تحصيل علم مي‏کردند و همه آنچه را مي‏دانستند به ديگران تعليم مي‏دادند. بسيار پيش مي‏آمد که محققي، پس از اداي مناسک حج، در مکه يا مدينه سکني مي‏گزيد و به تعليم و تعلم مي‏پرداخت و با دانشمندان ديگري چون خود ملاقات مي‏کرد.
محدثين و فقها کمتر به قرطبه و غرناطه مسافرت مي‏کردند، زيرا اين مناطق فاقد انگيزه‏هاي زيارتي و جذابيت‏هاي شهرهاي مقدسي نظير مکه، مدينه، بيت‏المقدس بود. مراکز آموزشي بغداد و دمشق و قاهره در ميان مسير حج، محل درنگ و تأمل براي محققاني بود که به قصد مکه حرکت مي‏کردند. در سرزمين حجاز و در قلب سرزمين‏هاي اسلامي شش شهر، در طول اعصار، جذابيت‏هاي انکارناپذير خود را براي محققانِ جهان اسلام حفظ کرده بودند.
جنگهاي صليبي، قتل‏عام بغداد به‏دست مغولان و حتي از دست دادن تدريجي اندلس موجب نقصان اين محبوبيت نشد. در واقع هويت و يگانگي فرهنگ اسلامي، در خلال چنين مصيبتهاي سياسي، همچنان پايدار باقي‏ماند و دانشمندان بيشتر از خلفا، موجب حفظ اين يگانگي شدند. آنها انگيزه‏اي جز اداي وظايف مذهبي و کسب علم و دانش، که آن نيز از فرايض مذهبي به‏شمار مي‏آمد نداشتند.
به عنوان نمونه، خاندانهاي مغربي بسيار فرهيخته و ثروتمند از اندلس، و يکي از آنها را که در زهد و علم و سخا در بيت‏المقدس مشهور بود، مي‏توان نام برد. سر سلسله اين خانواده، شعيب ابن‏الحسين الاندلسي مشهور به ابومدين‏الغوث ـ صوفي و محدث بزرگ ـ (متوفي 594 ه.ق) بود که در ميان مريدان بي‏شمارش، دوتن از بهترين صوفيان را مي‏توان برشمرد: عبدالقادر گيلاني (که ملاقات آنها به‏طور عمده در مکه بود)، و محيي‏الدين عربي، شعيب همراه با خانواده‏اش از اندلس به فاس که در «مغرب» شهر مهمي محسوب مي‏شد، رفت. بعدها برادرش علي و پسرش مدين، به مصرمهاجرت کردند. پس از چندي، ديگر اعضاي خانواده از مصر به بيت‏المقدس رفتند که پيش از اين، محلي براي مهاجران مغربي (مراکشي) بود.
منبع:ميراث جاويدان (شماره 10-13)