اصول سیاست و آئین کشورداری در کلام امیرالمومنین علیه السلام
اصول سیاست و آئین کشورداری در کلام امیرالمومنین علیه السلام
اصول سیاست و آئین کشورداری در کلام امیرالمومنین علیه السلام
نويسنده: حجت الاسلام محمد دشتی(رحمت الله علیه)
نامه حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر، هنگامی که او را به فرماندهی مصر برگزید، آن هنگام که اوضاع محمدبن ابی بکر متزلزل شد. این نامه از طولانیترین نامههاست که زیباییهای تمام نامهها را دارد.
این فرمان بنده خدا علی امیرمومنان، به مالک اشتر پسر حارث است، در عهدی که با او دارد، هنگامی که او را به فرمانداری مصر برمیگزیند تا خراج آن دیار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد کند، کار مردم را اصلاح و شهرهای مصر را آباد سازد.
به او فرمان میدهد که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند، زیرا خداوند پیروزی کسی را تضمین کند که او را یاری دهد و بزرگ دارد آن کس را که او را بزرگ شمارد و به او فرمان میدهد تا نفس خود را از پیروی آرزوها بازدارد، و به هنگام سرکشی رامش نماید، که:
«همانا نفس همواره به بدی وامیدارد جز آن که خدا رحمت آورد.» (1)
پس ای مالک بدان! من تو را به سوی شهرهایی فرستادم که پیش از تو دولتهای عادل یا ستمگری بر آن حکم راندند و مردم به کارهای تو چنان مینگرند که تو در کارهای حاکمان پیش از خود مینگری، و درباره تو آن میگویند که تو نسبت به زمامداران گذشته میگویی، و همانا نیکوکاران را به نام نیکی توان شناخت که خدا از آنان بر زبان بندگانش جاری ساخت. پس نیکوترین اندوخته تو باید اعمال صالح و درست باشد، هوای نفس را در اختیار گیر و از آن چه حلال نیست خویشتن داری کن، زیرا بخل ورزیدن به نفس خویش، آن است که در آن چه دوست دارد، یا برای او ناخوشایند است، راه انصاف پیمایی.
و چیزی چون ستمکاری نعمت خدا را دگرگون نمیکند، و کیفر او را نزدیک نمیسازد، که خدا دعای ستمدیدگان را میشنود و در کمین ستمکاران است.
هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند، زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی رغبت، و بدکاران در بدکاری تشویق میگردند، پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده.
بدان ای مالک! هیچ وسیلهای برای جلب اعتماد والی به رعیت بهتر از نیکوکاری به مردم، و تخفیف مالیات، و عدم اجبار مردم به کاری که دوست ندارند، نمیباشد، پس در این راه آنقدر بکوش تا به وفاداری رعیت، خوشبین شوی، که این خوشبینی بار سنگین رنج آور مشکلات را از تو برمیدارد. پس به آنان که بیشتر احسان کردی بیشتر خوشبین باش و به آنان که بدرفتاری نمودی بدگمانتر باشد و آداب پسندیدهای را که بزرگان این امت به آن عمل کردند و ملت اسلام با آن پیوند خورده و رعیت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن، و آدابی که به سنتهای خوب گذشته زیان وارد میکند، پدید نیاور، که پاداش برای آوردنده سنت، و کیفر آن برای تو باشد که آنها را در هم شکستی.
با دانشمندان، فراوان گفتگو کن، و با حکیمان فراوان بحث کن، که مایه آبادانی و اصلاح شهرها، و برقراری نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشت.
از آن قشرها، لشگریان خدا، و نویسندگان عمومی و خصوصی، قضات دادگستر، کارگزاران عدل و نظم اجتماعی، جزیه دهندگان، پرداخت کنندگان مالیات، تجار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پیشهوران، و طبقه پایین جامعه از نیازمندان و مستمندان میباشند، که برای هر یک خداوند سهمی مقرر داشته، و مقدار واجب آن را در قرآن یا سنت پیامبر تعیین کرده که پیمانی از طرف خداست و نگهداری آن بر ما لازم است. پس سپاهیان به فرمان خدا، پناهگاه استوار رعیت، و زینت و وقار زمامداران، شکوه دین، و راههای تحقق امنیت کشورند، امور مردم جز با سپاهیان استوار نگردد، و پایداری سپاهیان جز به خراج و مالیات رعیت انجام نمیشود که با آن برای جهاد با دشمن تقویت گردند و برای اصلاح امور خویش به آن تکیه کنند، و نیازمندیهای خود را برطرف سازند. سپس سپاهیان و مردم، جز با گروه سوم نمیتوانند پایدار باشند و آن قضات، و کارگزاران دولت و نویسندگان حکومتند، که قراردادها و معاملات را استوار میکنند و آن چه به سود مسلمانان است فراهم میآورند، و در کارهای عمومی و خصوصی مورد اعتمادند.
و گروههای یاد شده بدون بازرگانان، و صاحبان صنایع نمیتوانند دوام بیاورند، زیرا آنان وسائل زندگی را فراهم میآورند، و در بازارها عرضه میکنند، و بسیاری از وسایل زندگی را با دست میسازند که از توان دیگران خارج است.
قشر دیگر، طبقه پایین از نیازمندان و مستمندانند که باید به آنها بخشش و یاری کرد. برای تمام اقشار گوناگون یاد شده، در پیشگاه خدا گشایشی است، و همه آنان به مقداری که امورشان اصلاح شود بر زمامدار حقی مشخص دارند و زمامدار از انجام آن چه خدا بر او واجب کرده است نمیتواند موفق باشد جز آن که تلاش فراوان نماید، و از خدا یاری بطلبد، و خود را برای انجام حق آماده سازد و در همه کارها، آسان باشد یا دشوار، شکیبایی ورزد.
پس بازگرداندن چیزی به خدا یعنی عمل کردن به قرآن، و بازگرداندن به پیامبر یعنی عمل کردن به سنت او که وحدت بخش است، نه عامل پراکندگی.
برای این گروه از افراد مورد اطمینان خود که خدا ترس و فروتنند انتخاب کن، تا پیرامونشان تحقیق و مسائل آنان را به تو گزارش کنند. سپس در رفع مشکلاتشان به گونهای عمل کن که در پیشگاه خدا عذری داشته باشی، زیرا این گروه در میان رعیت بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند، و حق آنان را به گونهای بپرداز که در نزد خدا معذور باشی، از یتیمان خردسال، و پیران سالخورده که راه چارهای ندارند و دست نیاز برنمیدارند، پیوسته دلجویی کن که مسوولیتی سنگین بر دوش زمامداران است. اگرچه حق، تمامش سنگین است اما خدا آن را بر مردمی آسان میکند که آخرت میطلبند، نفس را به شکیبایی وا میدارند، و به وعدههای پروردگار اطمینان دارند. پس بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نیاز دارند، تا شخصاً به امور آنان رسیدگی نمایی و در مجلس عمومی با آنان بنشین و در برابر خدایی که تو را آفریده فروتن باش و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو کند، من از رسول خدا بارها شنیدم که میفرمود: «ملتی که حق ناتوانان را از زورمندان، بی اضطراب و بهانهای باز نستاند، رستگار نخواهد شد.»
پس درشتی و سخنانان ناهموار آنان را بر خود هموار کن، و تنگ خویی و خود بزرگبینی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را به روی تو بگشاید، و تو را پاداش اطاعت ببخشاید، آن چه به مردم میبخشی بر تو گوارا باشد، و اگر چیزی را از کسی باز میداری با مهربانی و پوزش خواهی همراه باشد.
هیچگاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار، که پنهان بودن والیان، نمونهای از تنگخویی و کم اطلاعی در امور جامعه میباشد. نهان شدن از مردم، زمامداران را از دانستن آن چه بر آنان پوشیده است باز میدارد، پس کار بزرگ، اندک، و کار اندک، بزرگ جلوه میکند، زیبا، زشت و زشت زیبا مینماید، و باطل به لباس حق درآید، همانا زمامدار، آن چه را که مردم از او پوشیده دارند نمیداند، و حق را نیز نشانهای نباشد تا با آن راست از دروغ شناخته شود، و تو به هر حال یکی از آن دو نفر میباشی: یا خود را برای جانبازی در راه حق آماده کردی پس نسبت به حق واجبی که باید بپردازی یا کار نیکی که باید انجام دهی ترسی نداری، پس چرا خود را پنهان میداری؟ و یا مردی بخیل و تنگ نظری، پس مردم چون تو را بنگرند مایوس شده از درخواست کردن باز مانند.
با این که بسیاری از نیازمندیهای مردم رنجی برای تو نخواهد داشت، که شکایت از ستم دارند یا خواستار عدالتند، یا در خرید و فروش خواهان انصافند.
در آن صورت سودش برای آنان، و عیب و ننگش در دنیا و آخرت برای تو است، حق را مال هر کس که باشد، نزدیک یا دور بپرداز، و در این کار شکیبا باش، و این شکیبایی را به حساب خدا بگذار، گرچه اجرای حق مشکلاتی برای نزدیکانت فراهم آورد، تحمل سنگینی آن را به یاد قیامت بر خود هموار ساز و هرگاه مردم بر تو بدگمان گردد، افشاگری نموده عذر خویش را آشکارا در میان بگذار، و با این کار از بدگمانی نجاتشان ده، که این کار ریاضتی برای خودسازی تو، و مهربانی کردن نسبت به مردم است و این پوزش خواهی تو آنان را به حق وامیدارد.
«دشمنی بزرگ نزد خدا آن که بگویید و عمل نکنید.»
برای پیروی از فرامین این عهدنامهای که برای تو نوشتهام، و با آن حجت را بر تو تمام کردهام، تلاش کن، زیرا اگر نفس سرکشی کرد و بر تو چیزه شد عذری نزد من نداشته باشی. از خداوند بزرگ با رحمت گسترده، و قدرت برترش در انجام تمام خواستهها، درخواست میکنیم که به آن چه موجب خسنودی اوست ما و تو را موفق فرماید، که نزد او و خلق او، دارای عذری روشن باشیم، برخوردار از ستایش بندگان، یادگار نیک در شهرها، رسیدن به همه نعمتها، و کرامتها بوده و این که پایان عمر من و تو را به شهادت و رستگاری ختم فرماید، که همانا ما به سوی او باز میگردیم، با درود به پیامبر اسلام و اهلبیت پاکیزه و پاک او، درودی فراوان و پیوسته. والسلام
این فرمان بنده خدا علی امیرمومنان، به مالک اشتر پسر حارث است، در عهدی که با او دارد، هنگامی که او را به فرمانداری مصر برمیگزیند تا خراج آن دیار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد کند، کار مردم را اصلاح و شهرهای مصر را آباد سازد.
ضرورت خودسازی
به او فرمان میدهد که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند، زیرا خداوند پیروزی کسی را تضمین کند که او را یاری دهد و بزرگ دارد آن کس را که او را بزرگ شمارد و به او فرمان میدهد تا نفس خود را از پیروی آرزوها بازدارد، و به هنگام سرکشی رامش نماید، که:
«همانا نفس همواره به بدی وامیدارد جز آن که خدا رحمت آورد.» (1)
پس ای مالک بدان! من تو را به سوی شهرهایی فرستادم که پیش از تو دولتهای عادل یا ستمگری بر آن حکم راندند و مردم به کارهای تو چنان مینگرند که تو در کارهای حاکمان پیش از خود مینگری، و درباره تو آن میگویند که تو نسبت به زمامداران گذشته میگویی، و همانا نیکوکاران را به نام نیکی توان شناخت که خدا از آنان بر زبان بندگانش جاری ساخت. پس نیکوترین اندوخته تو باید اعمال صالح و درست باشد، هوای نفس را در اختیار گیر و از آن چه حلال نیست خویشتن داری کن، زیرا بخل ورزیدن به نفس خویش، آن است که در آن چه دوست دارد، یا برای او ناخوشایند است، راه انصاف پیمایی.
اخلاق رهبری(روش برخورد با مردم)
پرهیز از غرور و خودپسندی
و چیزی چون ستمکاری نعمت خدا را دگرگون نمیکند، و کیفر او را نزدیک نمیسازد، که خدا دعای ستمدیدگان را میشنود و در کمین ستمکاران است.
مردم گرایی، حق گرایی
ضرورت رازداری
جایگاه صحیح مشورت
اصول روابط اجتماعی رهبران
هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند، زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی رغبت، و بدکاران در بدکاری تشویق میگردند، پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده.
بدان ای مالک! هیچ وسیلهای برای جلب اعتماد والی به رعیت بهتر از نیکوکاری به مردم، و تخفیف مالیات، و عدم اجبار مردم به کاری که دوست ندارند، نمیباشد، پس در این راه آنقدر بکوش تا به وفاداری رعیت، خوشبین شوی، که این خوشبینی بار سنگین رنج آور مشکلات را از تو برمیدارد. پس به آنان که بیشتر احسان کردی بیشتر خوشبین باش و به آنان که بدرفتاری نمودی بدگمانتر باشد و آداب پسندیدهای را که بزرگان این امت به آن عمل کردند و ملت اسلام با آن پیوند خورده و رعیت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن، و آدابی که به سنتهای خوب گذشته زیان وارد میکند، پدید نیاور، که پاداش برای آوردنده سنت، و کیفر آن برای تو باشد که آنها را در هم شکستی.
با دانشمندان، فراوان گفتگو کن، و با حکیمان فراوان بحث کن، که مایه آبادانی و اصلاح شهرها، و برقراری نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشت.
شناخت اقشار گوناگون اجتماعی
از آن قشرها، لشگریان خدا، و نویسندگان عمومی و خصوصی، قضات دادگستر، کارگزاران عدل و نظم اجتماعی، جزیه دهندگان، پرداخت کنندگان مالیات، تجار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پیشهوران، و طبقه پایین جامعه از نیازمندان و مستمندان میباشند، که برای هر یک خداوند سهمی مقرر داشته، و مقدار واجب آن را در قرآن یا سنت پیامبر تعیین کرده که پیمانی از طرف خداست و نگهداری آن بر ما لازم است. پس سپاهیان به فرمان خدا، پناهگاه استوار رعیت، و زینت و وقار زمامداران، شکوه دین، و راههای تحقق امنیت کشورند، امور مردم جز با سپاهیان استوار نگردد، و پایداری سپاهیان جز به خراج و مالیات رعیت انجام نمیشود که با آن برای جهاد با دشمن تقویت گردند و برای اصلاح امور خویش به آن تکیه کنند، و نیازمندیهای خود را برطرف سازند. سپس سپاهیان و مردم، جز با گروه سوم نمیتوانند پایدار باشند و آن قضات، و کارگزاران دولت و نویسندگان حکومتند، که قراردادها و معاملات را استوار میکنند و آن چه به سود مسلمانان است فراهم میآورند، و در کارهای عمومی و خصوصی مورد اعتمادند.
و گروههای یاد شده بدون بازرگانان، و صاحبان صنایع نمیتوانند دوام بیاورند، زیرا آنان وسائل زندگی را فراهم میآورند، و در بازارها عرضه میکنند، و بسیاری از وسایل زندگی را با دست میسازند که از توان دیگران خارج است.
قشر دیگر، طبقه پایین از نیازمندان و مستمندانند که باید به آنها بخشش و یاری کرد. برای تمام اقشار گوناگون یاد شده، در پیشگاه خدا گشایشی است، و همه آنان به مقداری که امورشان اصلاح شود بر زمامدار حقی مشخص دارند و زمامدار از انجام آن چه خدا بر او واجب کرده است نمیتواند موفق باشد جز آن که تلاش فراوان نماید، و از خدا یاری بطلبد، و خود را برای انجام حق آماده سازد و در همه کارها، آسان باشد یا دشوار، شکیبایی ورزد.
1- سیمای نظامیان
پس بازگرداندن چیزی به خدا یعنی عمل کردن به قرآن، و بازگرداندن به پیامبر یعنی عمل کردن به سنت او که وحدت بخش است، نه عامل پراکندگی.
2- سیمای قضات و داوران
3- سیمای کارگزاران دولتی
4- سیمای مالیات دهندگان
5- سیمای نویسندگان و منشیان
6- سیمای بازرگانان و صاحبان صنایع
7- سیمای محرومان و مستضعفان
برای این گروه از افراد مورد اطمینان خود که خدا ترس و فروتنند انتخاب کن، تا پیرامونشان تحقیق و مسائل آنان را به تو گزارش کنند. سپس در رفع مشکلاتشان به گونهای عمل کن که در پیشگاه خدا عذری داشته باشی، زیرا این گروه در میان رعیت بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند، و حق آنان را به گونهای بپرداز که در نزد خدا معذور باشی، از یتیمان خردسال، و پیران سالخورده که راه چارهای ندارند و دست نیاز برنمیدارند، پیوسته دلجویی کن که مسوولیتی سنگین بر دوش زمامداران است. اگرچه حق، تمامش سنگین است اما خدا آن را بر مردمی آسان میکند که آخرت میطلبند، نفس را به شکیبایی وا میدارند، و به وعدههای پروردگار اطمینان دارند. پس بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نیاز دارند، تا شخصاً به امور آنان رسیدگی نمایی و در مجلس عمومی با آنان بنشین و در برابر خدایی که تو را آفریده فروتن باش و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو کند، من از رسول خدا بارها شنیدم که میفرمود: «ملتی که حق ناتوانان را از زورمندان، بی اضطراب و بهانهای باز نستاند، رستگار نخواهد شد.»
پس درشتی و سخنانان ناهموار آنان را بر خود هموار کن، و تنگ خویی و خود بزرگبینی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را به روی تو بگشاید، و تو را پاداش اطاعت ببخشاید، آن چه به مردم میبخشی بر تو گوارا باشد، و اگر چیزی را از کسی باز میداری با مهربانی و پوزش خواهی همراه باشد.
اخلاق اختصاصی رهبری
هیچگاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار، که پنهان بودن والیان، نمونهای از تنگخویی و کم اطلاعی در امور جامعه میباشد. نهان شدن از مردم، زمامداران را از دانستن آن چه بر آنان پوشیده است باز میدارد، پس کار بزرگ، اندک، و کار اندک، بزرگ جلوه میکند، زیبا، زشت و زشت زیبا مینماید، و باطل به لباس حق درآید، همانا زمامدار، آن چه را که مردم از او پوشیده دارند نمیداند، و حق را نیز نشانهای نباشد تا با آن راست از دروغ شناخته شود، و تو به هر حال یکی از آن دو نفر میباشی: یا خود را برای جانبازی در راه حق آماده کردی پس نسبت به حق واجبی که باید بپردازی یا کار نیکی که باید انجام دهی ترسی نداری، پس چرا خود را پنهان میداری؟ و یا مردی بخیل و تنگ نظری، پس مردم چون تو را بنگرند مایوس شده از درخواست کردن باز مانند.
با این که بسیاری از نیازمندیهای مردم رنجی برای تو نخواهد داشت، که شکایت از ستم دارند یا خواستار عدالتند، یا در خرید و فروش خواهان انصافند.
اخلاق رهبری با خویشاوندان
در آن صورت سودش برای آنان، و عیب و ننگش در دنیا و آخرت برای تو است، حق را مال هر کس که باشد، نزدیک یا دور بپرداز، و در این کار شکیبا باش، و این شکیبایی را به حساب خدا بگذار، گرچه اجرای حق مشکلاتی برای نزدیکانت فراهم آورد، تحمل سنگینی آن را به یاد قیامت بر خود هموار ساز و هرگاه مردم بر تو بدگمان گردد، افشاگری نموده عذر خویش را آشکارا در میان بگذار، و با این کار از بدگمانی نجاتشان ده، که این کار ریاضتی برای خودسازی تو، و مهربانی کردن نسبت به مردم است و این پوزش خواهی تو آنان را به حق وامیدارد.
روش برخورد با دشمن
هشدارها
1- هشدار از خون ناحق
2- هشدار از خودپسندی
3- هشدار از منت گذاری
«دشمنی بزرگ نزد خدا آن که بگویید و عمل نکنید.»
4- هشدار از شتابزدگی
5- هشدار از امتیاز خواهی
برای پیروی از فرامین این عهدنامهای که برای تو نوشتهام، و با آن حجت را بر تو تمام کردهام، تلاش کن، زیرا اگر نفس سرکشی کرد و بر تو چیزه شد عذری نزد من نداشته باشی. از خداوند بزرگ با رحمت گسترده، و قدرت برترش در انجام تمام خواستهها، درخواست میکنیم که به آن چه موجب خسنودی اوست ما و تو را موفق فرماید، که نزد او و خلق او، دارای عذری روشن باشیم، برخوردار از ستایش بندگان، یادگار نیک در شهرها، رسیدن به همه نعمتها، و کرامتها بوده و این که پایان عمر من و تو را به شهادت و رستگاری ختم فرماید، که همانا ما به سوی او باز میگردیم، با درود به پیامبر اسلام و اهلبیت پاکیزه و پاک او، درودی فراوان و پیوسته. والسلام
پى نوشت ها:
1- یوسف/ آیه 53 .
2- نساء/ آیه 59 .
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}